💠 #تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران
#قسمت۹
🔺نگاهی به وضعیت کشور در دهه پایانی قرن سیزدهم خورشیدی
🔹 در دو دهه پس از کودتایی که رضاخان را در اسفند ۱۲۹۹ به قدرت رساند تا خلع و تبعید وی در شهریور ۱۳۲۰ دورهای از ثبات سیاسی (نسبی)، حکمرانی مقتدرانه و مدرنیزاسیون مفرط بود. این در شرایطی بود که کشور با بیثباتی و کسادی اقتصادی عاجل از پیش موجود و با مشکلات اقتصادی دوره جنگ جهانی دوم به شدت درگیر بود.
معدود تلاشهای پراکنده برای انجام اصلاحات و به وقفه انداختن سقوط قاجار در سالهای آخر به شکست انجامیده بود.
خاندان قاجار پس از طوفان انقلاب مشروطه نمیتوانست خود را بازیابد. احمد شاه (۱۲۸۸ - ۱۳۰۴)، آخرین شاه دودمان قاجار و اطرافیان صاحب منصبش ضعیفتر از آن بودند که به طور موثری مملکت را اداره کنند. همچنین مجلس تازه تشکیل شده هم از ایفای نقش رهبری سیاسی ناتوان بود.
این شرایط بیثبات با آغاز و عواقب بعدی جنگ جهانی اول به طور غیرقابل مقایسهای بدتر شد. طی قرن نوزدهم، موقعیت ایران در تقاطع جنوب غرب آسیا، مداخله قدرتهای بزرگ را افزایش داده بود. با وقوع جنگ، کشور حقیقتاً به صحنه نزاع حوادث جهانی تبدیل شده بود. ضعف حاکمیت داخلی و اتحاد میان روسیه و انگلیس -قدرتهایی که منافع مهمی در ایران داشتند- شرایط را برای هر دوی آنها آسان کرد به طوری که توانستند به اجرای طرحهای خود بپردازند.
🔹 کشف نفت در ایران بعد جدیدی به مسائل بینالمللی افزود (به ویژه بعد از ۱۲۹۲ وقتی که ناوگان دریایی انگلیس سوخت خود را از زغال سنگ به نفت تغییر داد).
توسعههای مورد نیاز جنگ، ایران را بزرگراه رساندن تدارکات غربی به روسیه ساخت (همچنین در مرداد ۱۲۸۶ روسیه و انگلیس توافقنامهای را امضا کردند که ایران را به دو منطقه تحت سلطه تقسیم کرد). برخلاف بیطرفی اعلام شده، ایران درون گرداب جنگ کشیده شد. نیروهای انگلیسی از جنوب، نیروهای روسی از شمال و نیروهای عثمانی از شمال غرب وارد کشور شدند و عوامل آلمانی در جنوب فعال بودند. وقتی جنگ تمام شد قدرتهای بیگانه میلی به خروج نیروهایشان نداشتند. معاهده انگلیسی - ایرانی ۱۲۹۹ برای رسمی کردن سلطه انگلیس منعقد شد و ایران جنوبی را عملاً تحت قیمومیت بریتانیا قرار داد. دلیل دیگری برای رنجش بیشتر ایرانیان این بود که تصویب آن تا نزدیکی کودتای ۱۲۹۹ محل مذاکره بود. روسیه که انقلابی را پشت سر گذاشته بود با وجود موضع اعلام شدهاش علیه رویکردهای تزاری، به سهم خود به حمایت از جنبشهای جداییطلب در شمال ادامه داد. همه اینها با هم تاثیر ویرانگری بر کشور گذاشت و بیگانه هراسی و روحیه ملیگرایی را در ملت برانگیخت.
شاه و حکومت وی از مدیریت ماجرا عاجز شدند. مجلس کمی پس از وقوع جنگ منحل شد و مجلس جدید (چهارم) تا ۱۲۹۹ تشکیل نشد. طی دوره بحرانی جنگ و سالهای متعاقب آن ایران مجلسی نداشت که امور را هدایت کند و نیروهای مسلح کشور نمیتوانستند رهبری ملی بدیلی عرضه کنند. نیروهای عمده، ژاندارمری و تیپ قزاق، به ترتیب تحت نفوذ سوئد و روسیه بودند. ارتش از هم پاشیده بود. خلاء سیاسی پیش آمده ندای جستجوی رهبری جدید را با خود داشت.
🔹 در جامعه اخلاقی ناهمگون ایران ترکیبی از تنشهای اجتماعی، فلاکت اقتصادی و حاکمیت ضعیف همواره با هرج و مرج و تفرق همراه بوده است. ترغیب و حمایت بیگانگان عموماً این آشفتگی را تشدید کرده است. در نزدیکی کودتای ۱۲۹۹ جنبشهایی علیه حکومت مرکزی در گیلان و آذربایجان فعال بودند و هر دو از حمایت بلشویک برخوردار بودند. همینطور در کردستان، لرستان، خوزستان و فارس هم نهضتهایی پا گرفته بود و در برخی نواحی قبایل مناطق شبه خودمختار ایجاد کرده بودند. کشور در لبه پرتگاه فروپاشی بود. در همان زمان نیروهای یاریگر در انقلاب مشروطه (علما، تجار بازار، زمینداران، روسای عشایر و روشنفکران) متفرق شده بودند. به محض تصویب مشروطیت اتحاد شکننده آنها در طول انقلاب به تضاد ذاتی منافع مبدل شد.
وقتی جنگ، مشکلات اقتصادی را به هم گره زد هزاران روستا متروک شد. محصولات کشاورزی لازم برای تغذیه جمعیت، بار کشتی شد و برای متحدین فرستاده شد و بسیاری از سوء تغذیه مردند. تورم به سرعت رشد کرد و عایدی نیروهای خدماتی دولتی همچون سربازان تا ماهها پرداخت نشد.
#تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران
https://tttttt.me/KSMtehran/16092
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
#قسمت۹
🔺نگاهی به وضعیت کشور در دهه پایانی قرن سیزدهم خورشیدی
🔹 در دو دهه پس از کودتایی که رضاخان را در اسفند ۱۲۹۹ به قدرت رساند تا خلع و تبعید وی در شهریور ۱۳۲۰ دورهای از ثبات سیاسی (نسبی)، حکمرانی مقتدرانه و مدرنیزاسیون مفرط بود. این در شرایطی بود که کشور با بیثباتی و کسادی اقتصادی عاجل از پیش موجود و با مشکلات اقتصادی دوره جنگ جهانی دوم به شدت درگیر بود.
معدود تلاشهای پراکنده برای انجام اصلاحات و به وقفه انداختن سقوط قاجار در سالهای آخر به شکست انجامیده بود.
خاندان قاجار پس از طوفان انقلاب مشروطه نمیتوانست خود را بازیابد. احمد شاه (۱۲۸۸ - ۱۳۰۴)، آخرین شاه دودمان قاجار و اطرافیان صاحب منصبش ضعیفتر از آن بودند که به طور موثری مملکت را اداره کنند. همچنین مجلس تازه تشکیل شده هم از ایفای نقش رهبری سیاسی ناتوان بود.
این شرایط بیثبات با آغاز و عواقب بعدی جنگ جهانی اول به طور غیرقابل مقایسهای بدتر شد. طی قرن نوزدهم، موقعیت ایران در تقاطع جنوب غرب آسیا، مداخله قدرتهای بزرگ را افزایش داده بود. با وقوع جنگ، کشور حقیقتاً به صحنه نزاع حوادث جهانی تبدیل شده بود. ضعف حاکمیت داخلی و اتحاد میان روسیه و انگلیس -قدرتهایی که منافع مهمی در ایران داشتند- شرایط را برای هر دوی آنها آسان کرد به طوری که توانستند به اجرای طرحهای خود بپردازند.
🔹 کشف نفت در ایران بعد جدیدی به مسائل بینالمللی افزود (به ویژه بعد از ۱۲۹۲ وقتی که ناوگان دریایی انگلیس سوخت خود را از زغال سنگ به نفت تغییر داد).
توسعههای مورد نیاز جنگ، ایران را بزرگراه رساندن تدارکات غربی به روسیه ساخت (همچنین در مرداد ۱۲۸۶ روسیه و انگلیس توافقنامهای را امضا کردند که ایران را به دو منطقه تحت سلطه تقسیم کرد). برخلاف بیطرفی اعلام شده، ایران درون گرداب جنگ کشیده شد. نیروهای انگلیسی از جنوب، نیروهای روسی از شمال و نیروهای عثمانی از شمال غرب وارد کشور شدند و عوامل آلمانی در جنوب فعال بودند. وقتی جنگ تمام شد قدرتهای بیگانه میلی به خروج نیروهایشان نداشتند. معاهده انگلیسی - ایرانی ۱۲۹۹ برای رسمی کردن سلطه انگلیس منعقد شد و ایران جنوبی را عملاً تحت قیمومیت بریتانیا قرار داد. دلیل دیگری برای رنجش بیشتر ایرانیان این بود که تصویب آن تا نزدیکی کودتای ۱۲۹۹ محل مذاکره بود. روسیه که انقلابی را پشت سر گذاشته بود با وجود موضع اعلام شدهاش علیه رویکردهای تزاری، به سهم خود به حمایت از جنبشهای جداییطلب در شمال ادامه داد. همه اینها با هم تاثیر ویرانگری بر کشور گذاشت و بیگانه هراسی و روحیه ملیگرایی را در ملت برانگیخت.
شاه و حکومت وی از مدیریت ماجرا عاجز شدند. مجلس کمی پس از وقوع جنگ منحل شد و مجلس جدید (چهارم) تا ۱۲۹۹ تشکیل نشد. طی دوره بحرانی جنگ و سالهای متعاقب آن ایران مجلسی نداشت که امور را هدایت کند و نیروهای مسلح کشور نمیتوانستند رهبری ملی بدیلی عرضه کنند. نیروهای عمده، ژاندارمری و تیپ قزاق، به ترتیب تحت نفوذ سوئد و روسیه بودند. ارتش از هم پاشیده بود. خلاء سیاسی پیش آمده ندای جستجوی رهبری جدید را با خود داشت.
🔹 در جامعه اخلاقی ناهمگون ایران ترکیبی از تنشهای اجتماعی، فلاکت اقتصادی و حاکمیت ضعیف همواره با هرج و مرج و تفرق همراه بوده است. ترغیب و حمایت بیگانگان عموماً این آشفتگی را تشدید کرده است. در نزدیکی کودتای ۱۲۹۹ جنبشهایی علیه حکومت مرکزی در گیلان و آذربایجان فعال بودند و هر دو از حمایت بلشویک برخوردار بودند. همینطور در کردستان، لرستان، خوزستان و فارس هم نهضتهایی پا گرفته بود و در برخی نواحی قبایل مناطق شبه خودمختار ایجاد کرده بودند. کشور در لبه پرتگاه فروپاشی بود. در همان زمان نیروهای یاریگر در انقلاب مشروطه (علما، تجار بازار، زمینداران، روسای عشایر و روشنفکران) متفرق شده بودند. به محض تصویب مشروطیت اتحاد شکننده آنها در طول انقلاب به تضاد ذاتی منافع مبدل شد.
وقتی جنگ، مشکلات اقتصادی را به هم گره زد هزاران روستا متروک شد. محصولات کشاورزی لازم برای تغذیه جمعیت، بار کشتی شد و برای متحدین فرستاده شد و بسیاری از سوء تغذیه مردند. تورم به سرعت رشد کرد و عایدی نیروهای خدماتی دولتی همچون سربازان تا ماهها پرداخت نشد.
#تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران
https://tttttt.me/KSMtehran/16092
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
Telegram
کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
💠 #تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران
#قسمت۸
🔺 تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات در زمانهای دشوار (۷)
آموزش مدرن ما کوششی برای پاسخ به تقاضاهای نوپدید جهان ایرانی
🔹 نسل اول دانشگاه در دنیا دانشگاههای آموزشی بودند. در ایران نیز آموزش پسا متوسطه و عالی از ابتدا…
#قسمت۸
🔺 تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات در زمانهای دشوار (۷)
آموزش مدرن ما کوششی برای پاسخ به تقاضاهای نوپدید جهان ایرانی
🔹 نسل اول دانشگاه در دنیا دانشگاههای آموزشی بودند. در ایران نیز آموزش پسا متوسطه و عالی از ابتدا…