💠 #یادادشت
🔹 قانون اساسي و تشكلهاي صنفي
✍ حميد مصطفينژاديان
🔹 روزنامه اعتماد ۱۴۰۰/۵/۵
🔹 در اصل ۲۰ از فصل سوم قانون اساسي كشورمان كه به حقوق ملت اختصاص دارد بيان شده «همه افراد ملت اعم از زن و مرد يكسان در حمايت قانون قرار دارند و از همه حقوق انساني، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي با رعايت موازين اسلام برخوردارند» يكي از اين حقوق كه در اصل بيستوششم ذكر شده چنين است «تشكيل احزاب، جمعيتها و انجمنهاي ديني، سياسي و صنعتي آزاد است مشروط به اينكه اصول استقلال، آزادي، حاكميت و وحدت ملي و اساس جمهوري اسلامي را نقض نكند. شركت افراد در اينگونه گروهها آزاد است و هيچكس را نميتوان از شركت در گروه ديني، سياسي و اجتماعي دلخواهش منع كرد يا به شركت در يكي از اين گروهها مجبور ساخت». اين اصل در پيشنويس قانون اساسي به عنوان اصل ۲۶ آمده است. براي اجرايي شدن اصل ۲۶ قانون اساسي «قانون فعاليت احزاب، جمعيتها و انجمنهاي سياسي و صنفي و انجمنهاي اسلامي يا اقليتهاي ديني شناختهشده در تاريخ ۱۳۶۰/۶/۷ به تصويب مجلس شوراي اسلامي (ملي) رسيد و بر طبق ماده ۲ اين قانون «انجمن، جمعيت، اتحاديه صنفي و امثال آن تشكيلاتي است كه به وسيله دارندگان كسب يا پيشه يا حرفه و تجارت معين تشكيل شده، اهداف، برنامهها و رفتار آن به گونهاي در جهت منافع خاص مربوط به آن صنف باشد». بر اين اساس كانونهاي صنفي معلمان به رسميت شناخته شدند.
در سالهاي ۷۹ تا ۸۳ تعدادي از كانونهاي صنفي (۸ كانون) موفق به دريافت مجوز شده و با تشكيل مجمع عمومي هياتمديره و بازرسان را انتخاب و پروانه فعاليت دريافت كردند. با روي كار آمدن دولت نهم و ادامه آن در دولت دهم بر خلاف نص صريح قانون اساسي و سوگندي كه رييسجمهور و نمايندگان مجلس به قرآن مجيد خوردند كه پاسدار قانون اساسي و حقوق شهروندي تاكيد شده در آن باشند، پس از يك يا دو دور فعاليت، كميسيون مذكور كه از نمايندگان سه قوه تشكيل شده و فقط دبيرخانه آن در وزارت كشور است و هر سه قوه در عملكرد ناصحيح آن شريك هستند، از صدور مجوز تشكيل مجمع عمومي و تمديد پروانه فعاليت كانونهاي صنفي معلمان خودداري كردند. يعني عملا برخلاف اصل مذكور كه ميگويد «هيچكس را نميتوان از شركت در گروه ديني، سياسي و اجتماعي دلخواهش منع كرد» مانع حضور معلمان در تشكل دلخواهشان شدند.
از سال ۸۳ تا سال ۹۵ مسووليت صدور مجوز براي تشكلهاي جديد و تمديد پروانه فعاليت تشكلهاي داراي پروانه به عهده وزارت كشور و كميسيون ماده ۱۰ بوده كه از اين كار خودداري كرده كه مشمول جرم ترك فعل ميشوند.
در سال ۹۴ طرح اصلاحيه قانون نحوه فعاليت احزاب به تصويب مجلس رسيد كه پس از ايرادات شوراي نگهبان به مجمع تشخيص رفت و در تاريخ ۹۵/۸/۸ در نهايت تصويب و به دولت ابلاغ شد، براساس اين اصلاحيه ۷۰۰ كانون صنفي و انجمنهاي تخصصي به علت تعارض اهداف اين تشكلها با احزاب سياسي از شمول قانون مصوبه ۱۳۶۰ خارج شدند. از سال ۹۵ تاكنون به علت تغيير اين قانون اين ۷۰۰ تشكل در بلاتكليفي به سر ميبرند و كسي هم پاسخگوي خواستههاي آنان نيست.
در اين خصوص چند نكته قابل ذكر است:
۱. چرا بعد از گذشت ۴۲ سال از استقرار نظام جمهوري اسلامي هنوز در مورد اجراي اصول قانون اساسي از جمله اصل ۲۶ اين قانون در خم يك كوچه هستيم آيا اين نشان نميدهد اراده كافي براي اجراي كامل قانون اساسي در مجموعه نظام وجود ندارد؟
۲. چرا ۲۹۰ نفر نماينده مجلس كه از جيب مردم حقوق ميگيرند و يكي از كارهاي اصليشان قانونگذاري است و از بين چندين هزار كانديدا به مجلس راه يافتند از نگارش يك جمله كه مانع و كامل باشد و مورد ايراد شوراي نگهبان قرار نگيرد عاجزند گويا اين طرح ۴ بار بين مجلس و شوراي نگهبان رد و بدل شده و هنوز ايراد باقي است.
۳. بنابراين است كه هيچ قانوني عطف به ماسبق نميشود. كانونها و تشكلهايي كه قبل از اصلاح قانون در سال ۹۵ مجوز و پروانه فعاليت گرفتند مشمول قانون جديد نميشوند و بايد كمافيالسابق زير نظر وزارت كشور تا زمان تصويب قانون جديد به فعاليت بپردازند. اما وزارت كشور در بخشنامهاي به استانداريها اعلام كرده تا زمان رفع اشكال شوراي نگهبان از طرف مجلس نه تنها از قبول درخواست جديد خودداري كنند بلكه از تمديد پروانه فعاليت ۷۰۰ تشكلي هم كه قبلا پروانه را اخذ كردهاند خودداري شود و اين يعني پايمال كردن حقالناس كه در شريعت مقدس اسلام كه اين نظام بر پايه آن تشكيل شده بسيار بر آن تاكيد شده است.
👇ادامه در پست بعد
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
🔹 قانون اساسي و تشكلهاي صنفي
✍ حميد مصطفينژاديان
🔹 روزنامه اعتماد ۱۴۰۰/۵/۵
🔹 در اصل ۲۰ از فصل سوم قانون اساسي كشورمان كه به حقوق ملت اختصاص دارد بيان شده «همه افراد ملت اعم از زن و مرد يكسان در حمايت قانون قرار دارند و از همه حقوق انساني، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي با رعايت موازين اسلام برخوردارند» يكي از اين حقوق كه در اصل بيستوششم ذكر شده چنين است «تشكيل احزاب، جمعيتها و انجمنهاي ديني، سياسي و صنعتي آزاد است مشروط به اينكه اصول استقلال، آزادي، حاكميت و وحدت ملي و اساس جمهوري اسلامي را نقض نكند. شركت افراد در اينگونه گروهها آزاد است و هيچكس را نميتوان از شركت در گروه ديني، سياسي و اجتماعي دلخواهش منع كرد يا به شركت در يكي از اين گروهها مجبور ساخت». اين اصل در پيشنويس قانون اساسي به عنوان اصل ۲۶ آمده است. براي اجرايي شدن اصل ۲۶ قانون اساسي «قانون فعاليت احزاب، جمعيتها و انجمنهاي سياسي و صنفي و انجمنهاي اسلامي يا اقليتهاي ديني شناختهشده در تاريخ ۱۳۶۰/۶/۷ به تصويب مجلس شوراي اسلامي (ملي) رسيد و بر طبق ماده ۲ اين قانون «انجمن، جمعيت، اتحاديه صنفي و امثال آن تشكيلاتي است كه به وسيله دارندگان كسب يا پيشه يا حرفه و تجارت معين تشكيل شده، اهداف، برنامهها و رفتار آن به گونهاي در جهت منافع خاص مربوط به آن صنف باشد». بر اين اساس كانونهاي صنفي معلمان به رسميت شناخته شدند.
در سالهاي ۷۹ تا ۸۳ تعدادي از كانونهاي صنفي (۸ كانون) موفق به دريافت مجوز شده و با تشكيل مجمع عمومي هياتمديره و بازرسان را انتخاب و پروانه فعاليت دريافت كردند. با روي كار آمدن دولت نهم و ادامه آن در دولت دهم بر خلاف نص صريح قانون اساسي و سوگندي كه رييسجمهور و نمايندگان مجلس به قرآن مجيد خوردند كه پاسدار قانون اساسي و حقوق شهروندي تاكيد شده در آن باشند، پس از يك يا دو دور فعاليت، كميسيون مذكور كه از نمايندگان سه قوه تشكيل شده و فقط دبيرخانه آن در وزارت كشور است و هر سه قوه در عملكرد ناصحيح آن شريك هستند، از صدور مجوز تشكيل مجمع عمومي و تمديد پروانه فعاليت كانونهاي صنفي معلمان خودداري كردند. يعني عملا برخلاف اصل مذكور كه ميگويد «هيچكس را نميتوان از شركت در گروه ديني، سياسي و اجتماعي دلخواهش منع كرد» مانع حضور معلمان در تشكل دلخواهشان شدند.
از سال ۸۳ تا سال ۹۵ مسووليت صدور مجوز براي تشكلهاي جديد و تمديد پروانه فعاليت تشكلهاي داراي پروانه به عهده وزارت كشور و كميسيون ماده ۱۰ بوده كه از اين كار خودداري كرده كه مشمول جرم ترك فعل ميشوند.
در سال ۹۴ طرح اصلاحيه قانون نحوه فعاليت احزاب به تصويب مجلس رسيد كه پس از ايرادات شوراي نگهبان به مجمع تشخيص رفت و در تاريخ ۹۵/۸/۸ در نهايت تصويب و به دولت ابلاغ شد، براساس اين اصلاحيه ۷۰۰ كانون صنفي و انجمنهاي تخصصي به علت تعارض اهداف اين تشكلها با احزاب سياسي از شمول قانون مصوبه ۱۳۶۰ خارج شدند. از سال ۹۵ تاكنون به علت تغيير اين قانون اين ۷۰۰ تشكل در بلاتكليفي به سر ميبرند و كسي هم پاسخگوي خواستههاي آنان نيست.
در اين خصوص چند نكته قابل ذكر است:
۱. چرا بعد از گذشت ۴۲ سال از استقرار نظام جمهوري اسلامي هنوز در مورد اجراي اصول قانون اساسي از جمله اصل ۲۶ اين قانون در خم يك كوچه هستيم آيا اين نشان نميدهد اراده كافي براي اجراي كامل قانون اساسي در مجموعه نظام وجود ندارد؟
۲. چرا ۲۹۰ نفر نماينده مجلس كه از جيب مردم حقوق ميگيرند و يكي از كارهاي اصليشان قانونگذاري است و از بين چندين هزار كانديدا به مجلس راه يافتند از نگارش يك جمله كه مانع و كامل باشد و مورد ايراد شوراي نگهبان قرار نگيرد عاجزند گويا اين طرح ۴ بار بين مجلس و شوراي نگهبان رد و بدل شده و هنوز ايراد باقي است.
۳. بنابراين است كه هيچ قانوني عطف به ماسبق نميشود. كانونها و تشكلهايي كه قبل از اصلاح قانون در سال ۹۵ مجوز و پروانه فعاليت گرفتند مشمول قانون جديد نميشوند و بايد كمافيالسابق زير نظر وزارت كشور تا زمان تصويب قانون جديد به فعاليت بپردازند. اما وزارت كشور در بخشنامهاي به استانداريها اعلام كرده تا زمان رفع اشكال شوراي نگهبان از طرف مجلس نه تنها از قبول درخواست جديد خودداري كنند بلكه از تمديد پروانه فعاليت ۷۰۰ تشكلي هم كه قبلا پروانه را اخذ كردهاند خودداري شود و اين يعني پايمال كردن حقالناس كه در شريعت مقدس اسلام كه اين نظام بر پايه آن تشكيل شده بسيار بر آن تاكيد شده است.
👇ادامه در پست بعد
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
👆ادامه از پست قبل
۴. در اصل ۳ قانون اساسي بيان شده كه «دولت جمهوري اسلامي ايران موظف است براي نيل به اهداف مذكور در اصل دوم، همه امكانات خود را براي امور زير به كار برد» بند ۸ اين اصل چنين است «مشاركت عامه مردم در تعيين سرنوشت سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي خويش» آيا مقصود از اين بند فقط شركت در راهپيماييهاي بخصوصي در طول سال است يا اين امر بايد بهطور مستمر
انجام شود.
تشكيل كانونهاي صنفي مستقل از دولت كه بهطور خودجوش تشكيل ميشود يكي از مسيرهاي اصلي تحقق اين امر است.
#اصل_۲۶
#قانون_اساسی
#تشکل_ها
#کانون_صنفی
https://tttttt.me/KSMtehran/1635
✅ با ما همراه باشید🤝
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
۴. در اصل ۳ قانون اساسي بيان شده كه «دولت جمهوري اسلامي ايران موظف است براي نيل به اهداف مذكور در اصل دوم، همه امكانات خود را براي امور زير به كار برد» بند ۸ اين اصل چنين است «مشاركت عامه مردم در تعيين سرنوشت سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي خويش» آيا مقصود از اين بند فقط شركت در راهپيماييهاي بخصوصي در طول سال است يا اين امر بايد بهطور مستمر
انجام شود.
تشكيل كانونهاي صنفي مستقل از دولت كه بهطور خودجوش تشكيل ميشود يكي از مسيرهاي اصلي تحقق اين امر است.
#اصل_۲۶
#قانون_اساسی
#تشکل_ها
#کانون_صنفی
https://tttttt.me/KSMtehran/1635
✅ با ما همراه باشید🤝
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
Telegram
کانال کانون صنفی معلمان تهران
💠 #یادادشت
🔹 قانون اساسي و تشكلهاي صنفي
✍ حميد مصطفينژاديان
🔹 روزنامه اعتماد ۱۴۰۰/۵/۵
🔹 در اصل ۲۰ از فصل سوم قانون اساسي كشورمان كه به حقوق ملت اختصاص دارد بيان شده «همه افراد ملت اعم از زن و مرد يكسان در حمايت قانون قرار دارند و از همه حقوق انساني،…
🔹 قانون اساسي و تشكلهاي صنفي
✍ حميد مصطفينژاديان
🔹 روزنامه اعتماد ۱۴۰۰/۵/۵
🔹 در اصل ۲۰ از فصل سوم قانون اساسي كشورمان كه به حقوق ملت اختصاص دارد بيان شده «همه افراد ملت اعم از زن و مرد يكسان در حمايت قانون قرار دارند و از همه حقوق انساني،…
💠#یادادشت
🔹 واکسیناسیون معلمان، تنها وعده تحقق یافته
✍ نسرین محمد باقری،
🔹 منبع: روزنامه همدلی، ۱۱ امرداد ۱۴۰۰
🔻واکسیناسیون معلمان در مردادماه شاید از معدود وعدههای تحقق یافته در مورد فرهنگیان است که از روز عید غدیر آغازشده است. برنامه واکسیناسیون در ایران با اولویت کادر درمان و بیماران خاص و سالمندان آغاز شد. براساس مصوبه ستاد ملی کرونا، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی موظف است واکسیناسیون معلمان و کارکنان آموزش و پرورش و رانندگان سرویسهای مدارس را تا پایان شهریور ۱۴۰۰ انجام دهد. معاون وزیر بهداشت اعلام کرده است هیچ محدودیتی در تهیه نوع و تعداد واکسن برای معلمان نداریم و براساس آمار و لیستی که آموزش و پررورش در اختیار ما قرار دهد بهطور رسمی از نهم مرداد برنامه واکسیناسیون فرهنگیان انجام میشود. سبد واکسن فرهنگیان شامل واکسنهای برکت، سینوفارم و آسترازنکا میباشد که قرار است بهصورت اختیاری و بدون اجبار و تاکید بر زدن واکسن خاص انجام شود. در ساختن واکسن سینوفارم از ویروس غیرفعال شده یا ضعیف شده برای تحریک سیستم ایمنی بدن و تولید پادتن استفاده شده است. مطابق اعلام شرکت سازنده این واکسن، کارآیی آن در مرحله سوم آزمایش بالینی که در ۱۰کشور انجام شده به ۷۹درصد رسیده؛ ولی مطالعه دیگری که در مورد کارآیی آن در کشور امارات انجام شده، این نرخ را ۸۶درصد نشان داده است. واکسن برکت مطابق اعلام رسانهها و مقامهای ایرانی، با روشی مشابه با سینوفارم چین تولید شده و حتی برخی مواد اولیه و تجهیزات تولید آن نیز از این کشور وارد میشود و بر همین اساس، پیشبینی میشود که کارآیی آن به واکسن سینوفارم نزدیک باشد. فناوری واکسن آسترازنکا با روش تولید سنتی واکسنهای غیرفعال تفاوت دارد. این واکسن پس از تزریق، سلولهای بدن انسان را وادار به ساختن پروتئینهایی میکند که موجب تحریک سیستم ایمنی بدن و تولید پادتن علیه ویروس کرونا میشود. میزان کارآیی آن به طور متوسط ۷۶ درصد است، ولی در مورد افراد بالای ۶۵ سال کارآیی تا ۸۵ درصد افزایش مییابد. البته آسترازنکا نسبت بهویروس دلتا نیز مقاومسازی ایجاد میکند. در این میان اگر چه تاکید شده است محدودیتی برای انتخاب واکسن برای معلمان وجود ندارد، اما شنیدهها حاکی از آن است که در بعضی شهرها واکسن برکت تنها گزینه انتخابی معلمان بوده است. در مناطق روستایی و شهرهای کوچک واکسیناسیون در مراکز بهداشت انجام خواهد شد. اما قرار است در کلانشهرها واکسیناسیون در مدارس یا در سالنهایی با تهویه مناسب صورت بگیرد.
🔻هدف از واکسیناسیون معلمان بازگشایی مدارس است. همهگیری کرونا علاوه بر خسارتهای جانی و مالی، درحوزههای مختلفی از جمله آموزش و یادگیری تاثیرگذار بوده است. معلمها و دانشآموزان از آموزش مجازی خسته هستند و همه منتظرند تا اول مهر سر کلاس درس حضور داشته باشند. اما تاکید بر واکسینه کردن معلمان بهمعنای برطرف شدن خطر ابتلا بهکرونا نیست. مدارس باید زیرساختهای مناسب مثل تهویه؛ تراکم دانشآموزی و آموزشهای لازم به خانوادهها و دانشآموزان مثل زدن ماسک و حفظ فاصله اجتماعی و.... را داشته باشند. مسئولین وزارت بهداشت اظهار میدارند سیستم ایمنی بچهها قوی است و انتقال ویروس از بچهها بهیکدیگر بسیار کمتر است تا از بزرگسال به کودک و برعکس. ولی ممکن است دانشآموزان بیعلامت در کلاس حضور داشته باشند و معلم ویروس را دریافت کند و خانوادههای آنها نیز درگیر شوند و... این اما و اگرها هنوز آرامش لازم برای حضور در کلاس درس را در ذهن معلمها و خانوادهها ایجاد نکرده و همچنان با نگرانی و ابهام منتظر شروع سال تحصیلی هستیم!
https://hamdelidaily.ir/index.php?post=22071
#واکسیناسیون_فرهنگیان
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
🔹 واکسیناسیون معلمان، تنها وعده تحقق یافته
✍ نسرین محمد باقری،
🔹 منبع: روزنامه همدلی، ۱۱ امرداد ۱۴۰۰
🔻واکسیناسیون معلمان در مردادماه شاید از معدود وعدههای تحقق یافته در مورد فرهنگیان است که از روز عید غدیر آغازشده است. برنامه واکسیناسیون در ایران با اولویت کادر درمان و بیماران خاص و سالمندان آغاز شد. براساس مصوبه ستاد ملی کرونا، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی موظف است واکسیناسیون معلمان و کارکنان آموزش و پرورش و رانندگان سرویسهای مدارس را تا پایان شهریور ۱۴۰۰ انجام دهد. معاون وزیر بهداشت اعلام کرده است هیچ محدودیتی در تهیه نوع و تعداد واکسن برای معلمان نداریم و براساس آمار و لیستی که آموزش و پررورش در اختیار ما قرار دهد بهطور رسمی از نهم مرداد برنامه واکسیناسیون فرهنگیان انجام میشود. سبد واکسن فرهنگیان شامل واکسنهای برکت، سینوفارم و آسترازنکا میباشد که قرار است بهصورت اختیاری و بدون اجبار و تاکید بر زدن واکسن خاص انجام شود. در ساختن واکسن سینوفارم از ویروس غیرفعال شده یا ضعیف شده برای تحریک سیستم ایمنی بدن و تولید پادتن استفاده شده است. مطابق اعلام شرکت سازنده این واکسن، کارآیی آن در مرحله سوم آزمایش بالینی که در ۱۰کشور انجام شده به ۷۹درصد رسیده؛ ولی مطالعه دیگری که در مورد کارآیی آن در کشور امارات انجام شده، این نرخ را ۸۶درصد نشان داده است. واکسن برکت مطابق اعلام رسانهها و مقامهای ایرانی، با روشی مشابه با سینوفارم چین تولید شده و حتی برخی مواد اولیه و تجهیزات تولید آن نیز از این کشور وارد میشود و بر همین اساس، پیشبینی میشود که کارآیی آن به واکسن سینوفارم نزدیک باشد. فناوری واکسن آسترازنکا با روش تولید سنتی واکسنهای غیرفعال تفاوت دارد. این واکسن پس از تزریق، سلولهای بدن انسان را وادار به ساختن پروتئینهایی میکند که موجب تحریک سیستم ایمنی بدن و تولید پادتن علیه ویروس کرونا میشود. میزان کارآیی آن به طور متوسط ۷۶ درصد است، ولی در مورد افراد بالای ۶۵ سال کارآیی تا ۸۵ درصد افزایش مییابد. البته آسترازنکا نسبت بهویروس دلتا نیز مقاومسازی ایجاد میکند. در این میان اگر چه تاکید شده است محدودیتی برای انتخاب واکسن برای معلمان وجود ندارد، اما شنیدهها حاکی از آن است که در بعضی شهرها واکسن برکت تنها گزینه انتخابی معلمان بوده است. در مناطق روستایی و شهرهای کوچک واکسیناسیون در مراکز بهداشت انجام خواهد شد. اما قرار است در کلانشهرها واکسیناسیون در مدارس یا در سالنهایی با تهویه مناسب صورت بگیرد.
🔻هدف از واکسیناسیون معلمان بازگشایی مدارس است. همهگیری کرونا علاوه بر خسارتهای جانی و مالی، درحوزههای مختلفی از جمله آموزش و یادگیری تاثیرگذار بوده است. معلمها و دانشآموزان از آموزش مجازی خسته هستند و همه منتظرند تا اول مهر سر کلاس درس حضور داشته باشند. اما تاکید بر واکسینه کردن معلمان بهمعنای برطرف شدن خطر ابتلا بهکرونا نیست. مدارس باید زیرساختهای مناسب مثل تهویه؛ تراکم دانشآموزی و آموزشهای لازم به خانوادهها و دانشآموزان مثل زدن ماسک و حفظ فاصله اجتماعی و.... را داشته باشند. مسئولین وزارت بهداشت اظهار میدارند سیستم ایمنی بچهها قوی است و انتقال ویروس از بچهها بهیکدیگر بسیار کمتر است تا از بزرگسال به کودک و برعکس. ولی ممکن است دانشآموزان بیعلامت در کلاس حضور داشته باشند و معلم ویروس را دریافت کند و خانوادههای آنها نیز درگیر شوند و... این اما و اگرها هنوز آرامش لازم برای حضور در کلاس درس را در ذهن معلمها و خانوادهها ایجاد نکرده و همچنان با نگرانی و ابهام منتظر شروع سال تحصیلی هستیم!
https://hamdelidaily.ir/index.php?post=22071
#واکسیناسیون_فرهنگیان
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
💠 #یادادشت
📌 شورای هماهنگی معلمان بجای رویکرد طرد، باید سیاست جذب حداکثری را در دستور کار قرار دهد
🔹حاشیههای یک نشست با وزیر آموزش و پرورش #ص۱
🔺 به گزارش تارنمای داوطلب؛ روز شنبه چهارم دی ماه بود که خبر نشست گفتگوی مجازی «یوسف نوری» وزیر آموزش وپرورش با تعدادی از فعالان صنفی معلمان در برخی سایتها و شبکههای مجازی منتشر شد و واکنشهایی را برانگیخت. ظاهرا در این نشست که با هماهنگی مدیران کل آموزش و پرورش استانها و در پی گسترده شدن اعتراضات اخیر معلمان برگزار شده است؛ از شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان ایران به عنوان تشکلی که در سه ماهه گذشته وظیفه سازماندهی تجمعات را با انتشار ۶ فراخوان به عهده گرفته، نمایندهای برای گفتگو با وزیر آموزش وپرورش دعوت نشده بود و خبر برگزاری چنین نشستی به اطلاع شورا نرسیده بود.
این در حالیست که به گواه گزارشهای منتشر شده، نمایندگان برخی تشکلهای صنفی-سیاسی از جمله سازمان معلمان ایران، مجمع فرهنگیان، انجمن اسلامی معلمان و نمایندگان منتخب برخی از کانونهای صنفی کشور در این نشست حضور داشتند. شورای هماهنگی در چند موضعگیری تند از سوی سخنگو و برخی از اعضای خود، به روند برگزاری این نشست اعتراض کرد و دعوت شدگان به گفتگوی مجازی با وزیر آموزش و پرورش _ بجز معدودی که از طرف تشکل های صنفی مستقل معلمان بودهاند_ را وابسته به گروههای سیاسی خواند که نماینده واقعی معلمان نیستند و عموما توسط مدیران کل استانها به صورت گزینشی و تنها در جهت خنثیسازی حرکتهای مطالبهگرانه و مستقلی که توسط این شورا سازماندهی شده است به اینگونه نشستها دعوت میشوند.
اینکه در این نشست مجازی چه گذشته و چه صحبتهایی میان وزیر و شرکتکنندگان در نشست ردوبدل شده، در شامگاه روز شنبه، به موضوع مورد بحث فعالان صنفی معلمان در کلاب هاوس تبدیل شد. بحث پرچالشی که ساعتها به طول انجامید و در عین حال برخی از زوایای کمتر دیده شدهای از شیوه تعامل و گفتگو میان طیفهای مختلف فعالان صنفی معلمان را نمایان کرد.
در این گفتگوی کلابهاوسی، اعضای شورای هماهنگی مدعی بودند که به واسط نقش مستقیم در سازماندهی ۶ تجمع اخیر معلمان در سراسر کشور، متولی اصلی پیگیری مطالبات صنفی و طرف مستقیم مذاکره با دولت هستند. برخی از اعضای این شورا به خصوص در کانون صنفی معلمان تهران، در صحبتهای خود تاکید کردند که عدم دعوت از نماینده شورای هماهنگی در این نشست، مبیّن تلاش حاکمیت برای مشروعیتزدایی از فعالیت مستقل تشکیلاتی و ایجاد شکاف میان فعالان صنفی معلمان است. آنها ضمن انتقاد از حضور هماهنگ نشدهی اعضای شرکتکننده در نشست با شورای هماهنگی و عدم اطلاعرسانی در این خصوص؛ ابتدا از آنها خواستند که از جزییات این جلسه گزارشی ارائه کنند و سپس به نقد این نشست و محتوای آن پرداختند.
در همین حال، شرکتکنندگان در نشست با وزیر؛ ضمن ارائه گزارشی از چندوچون برگزاری این گفتگوی مجازی که گویا در کمتر از یک روز، هماهنگیهای لازم برای برگزاری آن صورت گرفته بود؛ از حضور خود در این نشست دفاع کرده و درخواست وزیر برای گفتگو با فعالان صنفی پس از برگزاری چندین تجمع اعتراضی را، یک «دستاورد» برای جامعه معلمان ارزیابی کردند. با این حال از جمعبندی صحبتهای آنان چنین برداشت شد که دلایلی چون روابط نسبتا مثبت با مدیران کل استانها و برخی جهتگیریهای سیاسی و تعاملات صنفی، در گزینش آنها به عنوان نماینده معلمان در نشست با وزیر موثر بوده است.
اشاره به مطالبات صنفی و آموزشی معلمان از جمله اجرای کامل رتبهبندی، همسان سازی حقوق بازنشستگان، افزایش بودجه آموزش و پرورش،جدی گرفتن تشکلها و رسمیت دادن به حق اعتراض، افزایش حقوق معلمان جوان، جلوگیری از عمومی و دولتی شدن صندوق ذخیره فرهنگیان، اصلاح دروس آموزشی، ایجاد سازمان نظام معلمی برای پیگیری مطالبات صنفی معلمان و در خواست آزادی معلمان زندانی از جمله مواردی بود که در نشست با وزیر از سوی فعالان صنفی مطرح شده بود. در واکنش به این دغدغهها گرچه وزیر آموزش وپرورش قول پیگیری مطالبات را داده، اما در نهایت از فعالان صنفی خواسته بود تا روند برگزاری اعتراضات، به دلیل احتمال سوءاستفاده عناصر معاند متوقف شود.
پس از اظهارات شرکتکنندگان در نشست با وزیر، برخی از اعضای اصلی و به عبارتی سران شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان، کلیات این نشست را مورد نقد قرار دادند.
📌ادامه در پست بعد👇
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
📌 شورای هماهنگی معلمان بجای رویکرد طرد، باید سیاست جذب حداکثری را در دستور کار قرار دهد
🔹حاشیههای یک نشست با وزیر آموزش و پرورش #ص۱
🔺 به گزارش تارنمای داوطلب؛ روز شنبه چهارم دی ماه بود که خبر نشست گفتگوی مجازی «یوسف نوری» وزیر آموزش وپرورش با تعدادی از فعالان صنفی معلمان در برخی سایتها و شبکههای مجازی منتشر شد و واکنشهایی را برانگیخت. ظاهرا در این نشست که با هماهنگی مدیران کل آموزش و پرورش استانها و در پی گسترده شدن اعتراضات اخیر معلمان برگزار شده است؛ از شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان ایران به عنوان تشکلی که در سه ماهه گذشته وظیفه سازماندهی تجمعات را با انتشار ۶ فراخوان به عهده گرفته، نمایندهای برای گفتگو با وزیر آموزش وپرورش دعوت نشده بود و خبر برگزاری چنین نشستی به اطلاع شورا نرسیده بود.
این در حالیست که به گواه گزارشهای منتشر شده، نمایندگان برخی تشکلهای صنفی-سیاسی از جمله سازمان معلمان ایران، مجمع فرهنگیان، انجمن اسلامی معلمان و نمایندگان منتخب برخی از کانونهای صنفی کشور در این نشست حضور داشتند. شورای هماهنگی در چند موضعگیری تند از سوی سخنگو و برخی از اعضای خود، به روند برگزاری این نشست اعتراض کرد و دعوت شدگان به گفتگوی مجازی با وزیر آموزش و پرورش _ بجز معدودی که از طرف تشکل های صنفی مستقل معلمان بودهاند_ را وابسته به گروههای سیاسی خواند که نماینده واقعی معلمان نیستند و عموما توسط مدیران کل استانها به صورت گزینشی و تنها در جهت خنثیسازی حرکتهای مطالبهگرانه و مستقلی که توسط این شورا سازماندهی شده است به اینگونه نشستها دعوت میشوند.
اینکه در این نشست مجازی چه گذشته و چه صحبتهایی میان وزیر و شرکتکنندگان در نشست ردوبدل شده، در شامگاه روز شنبه، به موضوع مورد بحث فعالان صنفی معلمان در کلاب هاوس تبدیل شد. بحث پرچالشی که ساعتها به طول انجامید و در عین حال برخی از زوایای کمتر دیده شدهای از شیوه تعامل و گفتگو میان طیفهای مختلف فعالان صنفی معلمان را نمایان کرد.
در این گفتگوی کلابهاوسی، اعضای شورای هماهنگی مدعی بودند که به واسط نقش مستقیم در سازماندهی ۶ تجمع اخیر معلمان در سراسر کشور، متولی اصلی پیگیری مطالبات صنفی و طرف مستقیم مذاکره با دولت هستند. برخی از اعضای این شورا به خصوص در کانون صنفی معلمان تهران، در صحبتهای خود تاکید کردند که عدم دعوت از نماینده شورای هماهنگی در این نشست، مبیّن تلاش حاکمیت برای مشروعیتزدایی از فعالیت مستقل تشکیلاتی و ایجاد شکاف میان فعالان صنفی معلمان است. آنها ضمن انتقاد از حضور هماهنگ نشدهی اعضای شرکتکننده در نشست با شورای هماهنگی و عدم اطلاعرسانی در این خصوص؛ ابتدا از آنها خواستند که از جزییات این جلسه گزارشی ارائه کنند و سپس به نقد این نشست و محتوای آن پرداختند.
در همین حال، شرکتکنندگان در نشست با وزیر؛ ضمن ارائه گزارشی از چندوچون برگزاری این گفتگوی مجازی که گویا در کمتر از یک روز، هماهنگیهای لازم برای برگزاری آن صورت گرفته بود؛ از حضور خود در این نشست دفاع کرده و درخواست وزیر برای گفتگو با فعالان صنفی پس از برگزاری چندین تجمع اعتراضی را، یک «دستاورد» برای جامعه معلمان ارزیابی کردند. با این حال از جمعبندی صحبتهای آنان چنین برداشت شد که دلایلی چون روابط نسبتا مثبت با مدیران کل استانها و برخی جهتگیریهای سیاسی و تعاملات صنفی، در گزینش آنها به عنوان نماینده معلمان در نشست با وزیر موثر بوده است.
اشاره به مطالبات صنفی و آموزشی معلمان از جمله اجرای کامل رتبهبندی، همسان سازی حقوق بازنشستگان، افزایش بودجه آموزش و پرورش،جدی گرفتن تشکلها و رسمیت دادن به حق اعتراض، افزایش حقوق معلمان جوان، جلوگیری از عمومی و دولتی شدن صندوق ذخیره فرهنگیان، اصلاح دروس آموزشی، ایجاد سازمان نظام معلمی برای پیگیری مطالبات صنفی معلمان و در خواست آزادی معلمان زندانی از جمله مواردی بود که در نشست با وزیر از سوی فعالان صنفی مطرح شده بود. در واکنش به این دغدغهها گرچه وزیر آموزش وپرورش قول پیگیری مطالبات را داده، اما در نهایت از فعالان صنفی خواسته بود تا روند برگزاری اعتراضات، به دلیل احتمال سوءاستفاده عناصر معاند متوقف شود.
پس از اظهارات شرکتکنندگان در نشست با وزیر، برخی از اعضای اصلی و به عبارتی سران شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان، کلیات این نشست را مورد نقد قرار دادند.
📌ادامه در پست بعد👇
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
💠 #یادادشت
🔴 سیاستگذاری غیر کارشناسی
✍️ عباس عبدی
🔹 اعتماد ۱۲ دی ۱۴۰۰
🔘در نقد دولت جدید تا مدتی باید احتیاط کرد. برخی از موارد را نباید طرح کرد ولی برخی دیگر را باید گفت. برای مثال بیکاری و تورم دو مشکل جدی است، که به سادگی قابل حل نیست. باید فرصت داد که سیاستهای دولت در این دو مورد به نتیجه برسد. ولی در برخی دیگر اتفاقاً باید فوری نقد کرد، بویژه در حوزه سیاستگذاری و تصمیمگیری، زیرا تبعات ویرانگر تصمیمات نادرست در آینده خود را نشان خواهد داد و آن زمان برای نقد خیلی دیر است.
🔘اخیراً یادداشتی را دیدم از آقای دکتر پیمان سلامتی، در وضعیت خطیر جامعه پزشکی کشور که به نکات مهمی پرداخته بود، و آنها را عوامل احساس بیقدرتی و بیپناهی کادر درمان در جامعه معرفی نموده بود. به عنوان نمونه مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص #افزایش_ظرفیت_رشتههای_پزشکی در چهار سال آینده است.
🔘بنده پیشتر در این باره نوشته بودم ولی جزییاتی در این یادداشت هست که مسأله را مهمتر میکند. ماجرا این است که حدود یک ماه پیش نامهای به امضای چهار نفر خطاب به آقای رییس جمهور نوشته شد. این نامه را آقای دکتر عیناللهی وزیر بهداشت، آقای دکتر مرندی رییس فرهنگستان علوم پزشکی، آقای دکتر رییسزاده، رییس نظام پزشکی و دکتر شهریاری، رییس کمیسیون بهداشت و درمان، امضا کردهاند و خواهان حذف طرح افزایش ظرفیت پزشکی از دستور کار این شورا شدهاند.
🔘آنان نمایندگان ۴ ستون و رکن مهم نظام بهداشت و سلامت کشور هستند، و جالب این که همگی از مجموعه اصولگرایان هستند و مهمتر اینکه متولی اجرای چنین طرحی نیز باید باشند.
🔘این نامه طی ۷ بند خیلی صریح و روشن توضیح میدهد که چرا این طرح خلاف منطق کارشناسی است. و متذکر شدهاند که ظرفیت رشتههای پزشکی از سال ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰ بیش از ۵۰٪ افزایش یافته است. با این حساب میتوان گفت که افزایش کوتاه مدت دوبرابری این ظرفیت امر عجیبی است.
🔘در نامه از بیکاری فارغالتحصیلان با عنوان «خیل عظیم» یاد کرده، و به مسأله آمار بالای مهاجرت نیز اشاره، سپس تأکید کردهاند که اتخاذ تصمیمات غیر کارشناسی تیشه به ریشه درخت تناور و تنومند و پرثمر سلامت کشور میزند، و در پایان نیز تأکید کردهاند؛ مصرانه استدعا دارد که موضوع افزایش ظرفیت رشتههای پزشکی از دستور این شورای خارج شود.
🔘در کنار این مسأله، الزامی شدن نسخههای الکترونیکی نیز حکایت از آن میکند که افراد غیر کارشناس در حال اتخاذ تصمیم برای نظام بهداشت و درمان هستند.
🔘متأسفانه شورای عالی انقلاب فرهنگی طرح مذکور را علیرغم نظرات کارشناسی جامعه پزشکی تصویب کرد. براساس آن طی چهار سال و هر سال ۲۰ درصد نسبت به سال قبل این ظرفیت بیشتر میشود. اگر ظرفیت در سال ۱۳۹۲، برابر ۱۰۰ بود، اکنون به ۱۵۰ رسیده و در سال ۱۴۰۴ باید به ۳۰۰ برسد. یعنی طی ۱۲ سال ظرفیت رشتههای پزشکی سه برابر شود!! در حالی که بعید است امکانات و استادان آنها حتی اندکی از این افزایش را جبران کنند.
🔘مسأله این یادداشت تأیید و رد تصمیم مذکور نیست. این را باید کارشناسان دانشگاهی و نظام بهداشت و درمان نظر دهند، مسأله اصلی این است که منطق کارشناسی این تصمیمات چیست؟ اگر شما به چهار عضو اصلی در نظام بهداشت و درمان کشور که مورد اعتماد حکومت و خودتان و اصولگرایی هستند اطمینان ندارید، آیا میتوانید بگویید که مرجع کارشناسی شما در اتخاذ این تصمیم کیست؟
🔘یا این چهار نفر و نمایندگان چهار نهاد اشتباه کردهاند، که در این صورت بفرمایید که کدام کارشناسان معتبر نظرات آنان را رد کردهاند؟ لطفاً گزارش توجیهی این تصمیم را منتشر کنید. در این صورت چرا همان کارشناسان ناشناخته را جایگزین آقای وزیر خود نکردهاید؟ و یا اگر هیچ منطق کارشناسی پشت این تصمیم ندارید، در این صورت مسئولیت عواقب چنین تصمیماتی را چگونه میپذیرید؟
🔘اگر در نظام مهم بهداشت و درمان تا این حد به نظرات کارشناسان همسو با جناح اصولگرایی و معتمد نظام بیتوجهی میشود این بدان معنا است که دیکر سیاستهای جاری نیز بصورت غیر کارشناسانه و خارج از چارچوب و روال عادی سیاستگذاری اتخاذ میگردد. نتیجه این نوع سیاستگذاری نیز از اکنون معلوم است.
🔘برای رد این استدلال باید مستندات کارشناسی تصمیم اخیر خود را در اختیار عموم قرار دهید. البته اشاره به شاخصهای بهداشتی جهانی و ضرورت رسیدن به آنها موضوعی شوخی است، زیرا مسأله اصلی حفظ کیفیت نظام آموزش پزشکی و اطمینان از اشتغال فارغالتحصیلان آن است.
📌اکنون نیز مشکل اصلی این نظام، کمبود کادر درمانی و بهداشتی نیست، بلکه حفظ و نگهداری آنان و نیز ارایه خدمات بیمهای برای درمان و دارو با توان اقتصادی مردم است که ظاهراً هر روز بدتر از دیروز میشود.
#سلامت_عمومی
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
🔴 سیاستگذاری غیر کارشناسی
✍️ عباس عبدی
🔹 اعتماد ۱۲ دی ۱۴۰۰
🔘در نقد دولت جدید تا مدتی باید احتیاط کرد. برخی از موارد را نباید طرح کرد ولی برخی دیگر را باید گفت. برای مثال بیکاری و تورم دو مشکل جدی است، که به سادگی قابل حل نیست. باید فرصت داد که سیاستهای دولت در این دو مورد به نتیجه برسد. ولی در برخی دیگر اتفاقاً باید فوری نقد کرد، بویژه در حوزه سیاستگذاری و تصمیمگیری، زیرا تبعات ویرانگر تصمیمات نادرست در آینده خود را نشان خواهد داد و آن زمان برای نقد خیلی دیر است.
🔘اخیراً یادداشتی را دیدم از آقای دکتر پیمان سلامتی، در وضعیت خطیر جامعه پزشکی کشور که به نکات مهمی پرداخته بود، و آنها را عوامل احساس بیقدرتی و بیپناهی کادر درمان در جامعه معرفی نموده بود. به عنوان نمونه مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص #افزایش_ظرفیت_رشتههای_پزشکی در چهار سال آینده است.
🔘بنده پیشتر در این باره نوشته بودم ولی جزییاتی در این یادداشت هست که مسأله را مهمتر میکند. ماجرا این است که حدود یک ماه پیش نامهای به امضای چهار نفر خطاب به آقای رییس جمهور نوشته شد. این نامه را آقای دکتر عیناللهی وزیر بهداشت، آقای دکتر مرندی رییس فرهنگستان علوم پزشکی، آقای دکتر رییسزاده، رییس نظام پزشکی و دکتر شهریاری، رییس کمیسیون بهداشت و درمان، امضا کردهاند و خواهان حذف طرح افزایش ظرفیت پزشکی از دستور کار این شورا شدهاند.
🔘آنان نمایندگان ۴ ستون و رکن مهم نظام بهداشت و سلامت کشور هستند، و جالب این که همگی از مجموعه اصولگرایان هستند و مهمتر اینکه متولی اجرای چنین طرحی نیز باید باشند.
🔘این نامه طی ۷ بند خیلی صریح و روشن توضیح میدهد که چرا این طرح خلاف منطق کارشناسی است. و متذکر شدهاند که ظرفیت رشتههای پزشکی از سال ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰ بیش از ۵۰٪ افزایش یافته است. با این حساب میتوان گفت که افزایش کوتاه مدت دوبرابری این ظرفیت امر عجیبی است.
🔘در نامه از بیکاری فارغالتحصیلان با عنوان «خیل عظیم» یاد کرده، و به مسأله آمار بالای مهاجرت نیز اشاره، سپس تأکید کردهاند که اتخاذ تصمیمات غیر کارشناسی تیشه به ریشه درخت تناور و تنومند و پرثمر سلامت کشور میزند، و در پایان نیز تأکید کردهاند؛ مصرانه استدعا دارد که موضوع افزایش ظرفیت رشتههای پزشکی از دستور این شورای خارج شود.
🔘در کنار این مسأله، الزامی شدن نسخههای الکترونیکی نیز حکایت از آن میکند که افراد غیر کارشناس در حال اتخاذ تصمیم برای نظام بهداشت و درمان هستند.
🔘متأسفانه شورای عالی انقلاب فرهنگی طرح مذکور را علیرغم نظرات کارشناسی جامعه پزشکی تصویب کرد. براساس آن طی چهار سال و هر سال ۲۰ درصد نسبت به سال قبل این ظرفیت بیشتر میشود. اگر ظرفیت در سال ۱۳۹۲، برابر ۱۰۰ بود، اکنون به ۱۵۰ رسیده و در سال ۱۴۰۴ باید به ۳۰۰ برسد. یعنی طی ۱۲ سال ظرفیت رشتههای پزشکی سه برابر شود!! در حالی که بعید است امکانات و استادان آنها حتی اندکی از این افزایش را جبران کنند.
🔘مسأله این یادداشت تأیید و رد تصمیم مذکور نیست. این را باید کارشناسان دانشگاهی و نظام بهداشت و درمان نظر دهند، مسأله اصلی این است که منطق کارشناسی این تصمیمات چیست؟ اگر شما به چهار عضو اصلی در نظام بهداشت و درمان کشور که مورد اعتماد حکومت و خودتان و اصولگرایی هستند اطمینان ندارید، آیا میتوانید بگویید که مرجع کارشناسی شما در اتخاذ این تصمیم کیست؟
🔘یا این چهار نفر و نمایندگان چهار نهاد اشتباه کردهاند، که در این صورت بفرمایید که کدام کارشناسان معتبر نظرات آنان را رد کردهاند؟ لطفاً گزارش توجیهی این تصمیم را منتشر کنید. در این صورت چرا همان کارشناسان ناشناخته را جایگزین آقای وزیر خود نکردهاید؟ و یا اگر هیچ منطق کارشناسی پشت این تصمیم ندارید، در این صورت مسئولیت عواقب چنین تصمیماتی را چگونه میپذیرید؟
🔘اگر در نظام مهم بهداشت و درمان تا این حد به نظرات کارشناسان همسو با جناح اصولگرایی و معتمد نظام بیتوجهی میشود این بدان معنا است که دیکر سیاستهای جاری نیز بصورت غیر کارشناسانه و خارج از چارچوب و روال عادی سیاستگذاری اتخاذ میگردد. نتیجه این نوع سیاستگذاری نیز از اکنون معلوم است.
🔘برای رد این استدلال باید مستندات کارشناسی تصمیم اخیر خود را در اختیار عموم قرار دهید. البته اشاره به شاخصهای بهداشتی جهانی و ضرورت رسیدن به آنها موضوعی شوخی است، زیرا مسأله اصلی حفظ کیفیت نظام آموزش پزشکی و اطمینان از اشتغال فارغالتحصیلان آن است.
📌اکنون نیز مشکل اصلی این نظام، کمبود کادر درمانی و بهداشتی نیست، بلکه حفظ و نگهداری آنان و نیز ارایه خدمات بیمهای برای درمان و دارو با توان اقتصادی مردم است که ظاهراً هر روز بدتر از دیروز میشود.
#سلامت_عمومی
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
💠#یادادشت
📌 آنچه که باید کنشگران مدنی – صنفی بدانند: #ویژگی_کنشگری_آگاهانه، #بازی_در_نقش_های_مختلف_است
#قسمت_چهارم (پایانی) #ص۱
📌 بنابراین در مسیر کنشگری لازم است که ما، #کنشگران_مدنی_صنفی:
همه نقشهای کنشگری را به شکل مؤثر ایفاءکنیم
دلیلهای زیادی وجود دارد که چرا ایفای هر چهار نقش به شکل غیرمؤثر عادی است و دلیلهای بیشتری هست که چرا ایفای مؤثر نقشها، کار دشواری است.
🔺نخست اینکه ضداستبدادبودن، ظالمانهشمردن نظام سلسلهمراتبی، یا فردیتگرایی و خودعادلانگاری مدتهاست بهمثابه رفتار استاندارد یک کنشگر اجتماعی پذیرفته شدهاست. تغییر از مرحلة کنشگریِ بیاثر به رفتار مؤثر، به داشتن سطح بالایی از آگاهی سیاسی و خودآگاهی نیاز دارد. یک کنشگر آگاه، باید ضمن شناسایی نقاط ضعف در ساختار سیاسی و اجتماعی؛ از ضعفهای فردی و نقصانهای مسلط بر فعالیت جمعی نیز مطلع باشد و درصدد کاهش و رفع آنها بکوشد.
🔺دوم اینکه به دلیل موفقیت چشمگیر«تجزیه و تحلیل ساختارشکنانه»، کنشگران اغلب میدانند چهچیزی اشتباه است و به همین دلیل بسیاری از کنشگران صنفی و مدنی را میبینیم که از احساساتی چون اندوه، عصبانیت و ناامیدی رنج میبرند. در کشورهایی چون ایران، ریشه عمیق شدن این احساسات را میتوان در بسیاری از عناصر فرهنگی و گفتمانی جستجو کرد. از ادبیاتی که مروج غم وناامیدی است تا گروههای سیاسی و رسانهای داخلی و خارجی فارسیزبان که با ترویج و تهییج فضای غمگینانه، به زعم خود تلاش میکنند افکار عمومی را وادار به برخاستن و مقابله با وضع موجود کنند. با این احساس عصبانیت، ناامیدی و سرخوردگی، فرد بهراحتی میتواند خود را نسبت به حکومت، عادل و بهحق بداند و به فردی تند و شورشی تبدیل شود که به رفتار خشونتآمیز حاکمیتی، پاسخی مشابه دهد.
درحالیکه کنشگران نیاز دارند به سطح ویژهای از رشد شخصی برسند تا صرفنظر از شدت حملهها، بتوانند پاسخی عقلانی، غیرخشونتآمیز و مدنی به رفتارهای سرکوبگرایانه حاکمیت دهند.
تنها در این صورت مقاومت و نیفتادن در دام تاکتیکهای خشونتگرایانه است که یک جریان صنفی و مدنی میتواند جای پای خود را در سازماندهی حرکتهای اعتراضی محکم کند.
📌 با کنشگران ایفاگر نقشهای دیگر متحد باشیم:
گرایشی قوی به این باور وجود دارد که روش مواجهه و اقدامِ «من» در برابر مسائل، تنها شیوه راهبردی و صحیح است. به همین ترتیب، سابقة طولانی از کنشگران صنفی و مدنی وجود دارد که معتقدند تنها روش کنشگری آنها درست است و با همین نگاه، دیگرِ کنشگران را بهخاطر رویکردهای متفاوتشان نکوهش میکنند. نمونه این گرایش را این روزها در میان طیفهای مختلف معلمان یا کارگران میبینیم. گروهی از ضرورت تداوم تجمعات خیابانی به عنوان تاکتیکی برای اجبار حاکمیت به پذیرش مطالبات دفاع میکنند و گروه دیگر عمده تمرکز خود را بر چگونگی اتخاذ روشی برای لابیگری و مذاکره با سیاستگذاران گذاشتهاند و روشهای قهری را کارساز نمیدانند. واقعیت این است که برای درک نیاز به ایفای نقشهای متفاوت دیگر کنشگران، سطح جدیدی از رشد شخصی و تحول فردی نیاز است. لازم است که آگاهانه رویکردهای آنان را بپذیریم و با تمجید، حمایت و همکاری بر سر اهداف یا به عبارتی رویای مشترک، با آنها متحد شویم.
📌بر اساس احساسات مثبت و سازنده عمل کنیم:
به دلیل آنکه کنشگران اغلب در مرکز جامعه قرار دارند، بسیار مهم است آنها بر اساس احساسات مثبت، محبت، عشق و اشتیاق، نسبت به جامعه ذینفعان عمل کنند. در این صورت جامعه از تلاش ما برای تحقق اهداف اولیه تحت هر شرایطی استقبال خواهد کرد و در طول مسیر بر حمایتهای خود خواهد افزود. کنشگران مؤثر به جای نفرتپراکنی؛ از انرژی اضطراب احساسی خود -بهویژه خشم، ترس و ناامیدی از صاحبان قدرت- استفاده میکنند و این احساسات را به شکل استراتژیک در مسیر اقدامهای خلاقانه و مسئولیتپذیری غیرخشونتآمیز به کار میگیرند.
⤵️ ادامه در پست بعد 👇
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
📌 آنچه که باید کنشگران مدنی – صنفی بدانند: #ویژگی_کنشگری_آگاهانه، #بازی_در_نقش_های_مختلف_است
#قسمت_چهارم (پایانی) #ص۱
📌 بنابراین در مسیر کنشگری لازم است که ما، #کنشگران_مدنی_صنفی:
همه نقشهای کنشگری را به شکل مؤثر ایفاءکنیم
دلیلهای زیادی وجود دارد که چرا ایفای هر چهار نقش به شکل غیرمؤثر عادی است و دلیلهای بیشتری هست که چرا ایفای مؤثر نقشها، کار دشواری است.
🔺نخست اینکه ضداستبدادبودن، ظالمانهشمردن نظام سلسلهمراتبی، یا فردیتگرایی و خودعادلانگاری مدتهاست بهمثابه رفتار استاندارد یک کنشگر اجتماعی پذیرفته شدهاست. تغییر از مرحلة کنشگریِ بیاثر به رفتار مؤثر، به داشتن سطح بالایی از آگاهی سیاسی و خودآگاهی نیاز دارد. یک کنشگر آگاه، باید ضمن شناسایی نقاط ضعف در ساختار سیاسی و اجتماعی؛ از ضعفهای فردی و نقصانهای مسلط بر فعالیت جمعی نیز مطلع باشد و درصدد کاهش و رفع آنها بکوشد.
🔺دوم اینکه به دلیل موفقیت چشمگیر«تجزیه و تحلیل ساختارشکنانه»، کنشگران اغلب میدانند چهچیزی اشتباه است و به همین دلیل بسیاری از کنشگران صنفی و مدنی را میبینیم که از احساساتی چون اندوه، عصبانیت و ناامیدی رنج میبرند. در کشورهایی چون ایران، ریشه عمیق شدن این احساسات را میتوان در بسیاری از عناصر فرهنگی و گفتمانی جستجو کرد. از ادبیاتی که مروج غم وناامیدی است تا گروههای سیاسی و رسانهای داخلی و خارجی فارسیزبان که با ترویج و تهییج فضای غمگینانه، به زعم خود تلاش میکنند افکار عمومی را وادار به برخاستن و مقابله با وضع موجود کنند. با این احساس عصبانیت، ناامیدی و سرخوردگی، فرد بهراحتی میتواند خود را نسبت به حکومت، عادل و بهحق بداند و به فردی تند و شورشی تبدیل شود که به رفتار خشونتآمیز حاکمیتی، پاسخی مشابه دهد.
درحالیکه کنشگران نیاز دارند به سطح ویژهای از رشد شخصی برسند تا صرفنظر از شدت حملهها، بتوانند پاسخی عقلانی، غیرخشونتآمیز و مدنی به رفتارهای سرکوبگرایانه حاکمیت دهند.
تنها در این صورت مقاومت و نیفتادن در دام تاکتیکهای خشونتگرایانه است که یک جریان صنفی و مدنی میتواند جای پای خود را در سازماندهی حرکتهای اعتراضی محکم کند.
📌 با کنشگران ایفاگر نقشهای دیگر متحد باشیم:
گرایشی قوی به این باور وجود دارد که روش مواجهه و اقدامِ «من» در برابر مسائل، تنها شیوه راهبردی و صحیح است. به همین ترتیب، سابقة طولانی از کنشگران صنفی و مدنی وجود دارد که معتقدند تنها روش کنشگری آنها درست است و با همین نگاه، دیگرِ کنشگران را بهخاطر رویکردهای متفاوتشان نکوهش میکنند. نمونه این گرایش را این روزها در میان طیفهای مختلف معلمان یا کارگران میبینیم. گروهی از ضرورت تداوم تجمعات خیابانی به عنوان تاکتیکی برای اجبار حاکمیت به پذیرش مطالبات دفاع میکنند و گروه دیگر عمده تمرکز خود را بر چگونگی اتخاذ روشی برای لابیگری و مذاکره با سیاستگذاران گذاشتهاند و روشهای قهری را کارساز نمیدانند. واقعیت این است که برای درک نیاز به ایفای نقشهای متفاوت دیگر کنشگران، سطح جدیدی از رشد شخصی و تحول فردی نیاز است. لازم است که آگاهانه رویکردهای آنان را بپذیریم و با تمجید، حمایت و همکاری بر سر اهداف یا به عبارتی رویای مشترک، با آنها متحد شویم.
📌بر اساس احساسات مثبت و سازنده عمل کنیم:
به دلیل آنکه کنشگران اغلب در مرکز جامعه قرار دارند، بسیار مهم است آنها بر اساس احساسات مثبت، محبت، عشق و اشتیاق، نسبت به جامعه ذینفعان عمل کنند. در این صورت جامعه از تلاش ما برای تحقق اهداف اولیه تحت هر شرایطی استقبال خواهد کرد و در طول مسیر بر حمایتهای خود خواهد افزود. کنشگران مؤثر به جای نفرتپراکنی؛ از انرژی اضطراب احساسی خود -بهویژه خشم، ترس و ناامیدی از صاحبان قدرت- استفاده میکنند و این احساسات را به شکل استراتژیک در مسیر اقدامهای خلاقانه و مسئولیتپذیری غیرخشونتآمیز به کار میگیرند.
⤵️ ادامه در پست بعد 👇
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
💠 #یادادشت
🔹 ورود طلبهها به مدرسه آری یا نه!؟
✍ محمدرضا نیک نژاد
روزنامه شرق، ۳ بهمن ۱۴۰۰
(بخش هایی از یادداشت در روزنامه حذف شده است)
🔻چند سالی است که خبر حضور پر رنگتر روحانیان در مدرسهها بسامد بیشتری یافته است. واپسین نمونه آن سخنان وزیر کشور است: "طلبههای جوان فاضلی داریم که باید راه آنان را به مدارس باز کنیم؛ این طلبهها باید در کنار دانشآموزان قرار بگیرند و به عنوان دوست، رفیق، مربی، همکار و همیار در مدارس باشند." گرچه هدفهایی برای ورود طلبهها به مدرسهها مطرح میشود اما پر تکرار شدن چنین سخنانی در زمانی که صدها هزار دانش آموخته با مدرکهای کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری در آزمونهای استخدامی شرکت میکنند، دانشگاه فرهنگیان قرار است بشکل تخصصی نیروهایی را برای آموزش حرفهای دانش آموزان پرورش دهد و گروه گستردهای از معلمان با عنوانهایی مانند خرید خدمات آموزشی، نهضتی، حق التدریسی، معلمان آزاد و ... پشت درهای بسته آموزش صف کشیدهاند، افزودن چندین هزار طلبه به آنان چندان توجیح پذیر به نظر نمیرسد؛ اما این یادداشت کوتاه قصد دارد به یکی-دو پیامد این کار بپردازد.
🔻گرچه در چند دهه گذشته تلاشهای فراوانی برای پرورش دانش آموزان در چارچوبهای مورد خواست نظام انجام گرفته است اما گویا همچنان بخشی از دستاندرکاران بر این باورند که بروندادهای این ساختار با خواست و انتظارات حاکمیت همخوان نیست! از این رو گمان میکنند که ورود طلبهها میتواند گرههایِ رو به افزایش این دشواری را باز کرده یا کاهش دهد. اما این که چرا تلاشهای چند دههای در ساختار آموزشی بی نتیجه مانده است نیاز به نگاهی موشکافانهتر و البته از نزدیک دارد که طراحان از آن محروماند و شاید این یادداشت بتواند از این زوایه کمکی بکند!
🔻چه بخواهیم و چه نخواهیم مردم بخش مهمی از بحرانهای کنونی کشور را پیامد حضور مجریانی میدانند که یا روحانی هستند و یا دست پروده و مورد اعتماد آنان. این نگاه نه ربطی به ساختار آموزشی -در مدرسه دارد و نه به معلمان که درونمایههای آموزشی را درس میدهند؛ درونمایههایی که دست بر قضا به شدت در پی تربیت دانش آموزانِ موردِ خواست سیاست گذاراناند. گرچه به شکل نظری تلاش میشود همه چیز آن گونه که آنان میخواهند پیش برود اما در عمل و در زمانی که مردم دشواریهای گوناگون و کمرشکنی را تحمل میکنند، ارزشمندترین سخنان شنیده نمیشوند و حتی برای گویندگانشان نتیجه وارون دارند! از این رو اگر طراحان ورود طلبهها به مدرسه در پی تغییر دیدگاه شهروندان کنونی و آینده در این زمینه هستند بیگمان هنگامی چنین کاری نتیجه بخش است که راهی برای بحرانهای اقتصادی و اجتماعی کنونی بیابند؛ اگر چنین کارهایی نتیجه میداد امروز میبایست بیش از هر رسانه داخلی و خارجی، رسانه ملی مورد اعتماد مردم باشد که البته چنین نیست. پس ورود طلبهها و تغییر نگاه جامعه در خوشبینانهترین حالت نیازمند پیش زمینههای اجرایی، به ویژه در بخش اقتصادی است.
🔻در هفتههای گذشته برخی از روحانیان از فشار اجتماعی بر طلبهها گفتند و از این که بسیاری از آنان برای گریز از این فشارها با لباس طلبگی بیرون نمیآیند! بیگمان آنان نیز چوب سیاستهای کنونی دستاندرکاران روحانی و غیر روحانی را میخورند که شرایط کشور را به چنین وضعی کشاندهاند و احتمالا این بخشی از هزینههایی است که هر طبقه با ورود خود به سیاست باید بپردازد! گرچه قصد پرداختن به این ماجرا نیست اما ورود بی محابا روحانیان جوان به مدرسهها میتواند آنان را بیش از گذشته در معرض قضاوت قرار دهد و این خود نقضِ غرض است. طراحان سیاستِ ورود بی پروای روحانیان به مدرسه و همچنین خودِ طلبهها تجربه حضور در مدرسهها را ندارند و نمیدانند که چه در انتظار آنان است. نگارنده بعنوان یک فرهنگی پا به بازنشستگی بارها و بارها شاهد به پرسش گرفتن این طلبههای جوان از سوی همکاران و به ویژه دانش آموزان بودهام و گاه شکل پرسشها به گونهای بوده که حرمت آنان را نشانه میرفت! چنین حضور بی پروایی دو پیامد برای نظام خواهد داشت.
🔻نخست این که ورود این دوستان بیش از گذشته آنان را در معرض نقد قرار داده و چون پاسخ قانع کنندهای برای پرسشهای بسیار جامعه ندارند نه تنها گرهی نمیگشایند، که بر گرههای کنونی خواهند افزود و احتمالا در این راستا حرمت روحانیان بیش از گذشته آسیب خواهد دید! دوم آن که تجربه مربیان پرورشی مدرسهها نشان میدهد این طلبهها پس از اندک زمانی در آموزش و پرورش جذب و هضم میشوند و با توجه به ناکارآمدی ساختار آموزشی، امکانات به شدت ناکافی و البته نارضایتیهای گسترده معیشتی-منزلتی معلمان آنان را به منتقدان جدی ساختار آموزشی و سیاسی میافزاید و این با هدف اولیه طرحان بسیار فاصله دارد و در درازمدت به نگاه منفی جامعه نسبت روحانیان خواهد افزود.
🆔 @KSMtehran
🔹 ورود طلبهها به مدرسه آری یا نه!؟
✍ محمدرضا نیک نژاد
روزنامه شرق، ۳ بهمن ۱۴۰۰
(بخش هایی از یادداشت در روزنامه حذف شده است)
🔻چند سالی است که خبر حضور پر رنگتر روحانیان در مدرسهها بسامد بیشتری یافته است. واپسین نمونه آن سخنان وزیر کشور است: "طلبههای جوان فاضلی داریم که باید راه آنان را به مدارس باز کنیم؛ این طلبهها باید در کنار دانشآموزان قرار بگیرند و به عنوان دوست، رفیق، مربی، همکار و همیار در مدارس باشند." گرچه هدفهایی برای ورود طلبهها به مدرسهها مطرح میشود اما پر تکرار شدن چنین سخنانی در زمانی که صدها هزار دانش آموخته با مدرکهای کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری در آزمونهای استخدامی شرکت میکنند، دانشگاه فرهنگیان قرار است بشکل تخصصی نیروهایی را برای آموزش حرفهای دانش آموزان پرورش دهد و گروه گستردهای از معلمان با عنوانهایی مانند خرید خدمات آموزشی، نهضتی، حق التدریسی، معلمان آزاد و ... پشت درهای بسته آموزش صف کشیدهاند، افزودن چندین هزار طلبه به آنان چندان توجیح پذیر به نظر نمیرسد؛ اما این یادداشت کوتاه قصد دارد به یکی-دو پیامد این کار بپردازد.
🔻گرچه در چند دهه گذشته تلاشهای فراوانی برای پرورش دانش آموزان در چارچوبهای مورد خواست نظام انجام گرفته است اما گویا همچنان بخشی از دستاندرکاران بر این باورند که بروندادهای این ساختار با خواست و انتظارات حاکمیت همخوان نیست! از این رو گمان میکنند که ورود طلبهها میتواند گرههایِ رو به افزایش این دشواری را باز کرده یا کاهش دهد. اما این که چرا تلاشهای چند دههای در ساختار آموزشی بی نتیجه مانده است نیاز به نگاهی موشکافانهتر و البته از نزدیک دارد که طراحان از آن محروماند و شاید این یادداشت بتواند از این زوایه کمکی بکند!
🔻چه بخواهیم و چه نخواهیم مردم بخش مهمی از بحرانهای کنونی کشور را پیامد حضور مجریانی میدانند که یا روحانی هستند و یا دست پروده و مورد اعتماد آنان. این نگاه نه ربطی به ساختار آموزشی -در مدرسه دارد و نه به معلمان که درونمایههای آموزشی را درس میدهند؛ درونمایههایی که دست بر قضا به شدت در پی تربیت دانش آموزانِ موردِ خواست سیاست گذاراناند. گرچه به شکل نظری تلاش میشود همه چیز آن گونه که آنان میخواهند پیش برود اما در عمل و در زمانی که مردم دشواریهای گوناگون و کمرشکنی را تحمل میکنند، ارزشمندترین سخنان شنیده نمیشوند و حتی برای گویندگانشان نتیجه وارون دارند! از این رو اگر طراحان ورود طلبهها به مدرسه در پی تغییر دیدگاه شهروندان کنونی و آینده در این زمینه هستند بیگمان هنگامی چنین کاری نتیجه بخش است که راهی برای بحرانهای اقتصادی و اجتماعی کنونی بیابند؛ اگر چنین کارهایی نتیجه میداد امروز میبایست بیش از هر رسانه داخلی و خارجی، رسانه ملی مورد اعتماد مردم باشد که البته چنین نیست. پس ورود طلبهها و تغییر نگاه جامعه در خوشبینانهترین حالت نیازمند پیش زمینههای اجرایی، به ویژه در بخش اقتصادی است.
🔻در هفتههای گذشته برخی از روحانیان از فشار اجتماعی بر طلبهها گفتند و از این که بسیاری از آنان برای گریز از این فشارها با لباس طلبگی بیرون نمیآیند! بیگمان آنان نیز چوب سیاستهای کنونی دستاندرکاران روحانی و غیر روحانی را میخورند که شرایط کشور را به چنین وضعی کشاندهاند و احتمالا این بخشی از هزینههایی است که هر طبقه با ورود خود به سیاست باید بپردازد! گرچه قصد پرداختن به این ماجرا نیست اما ورود بی محابا روحانیان جوان به مدرسهها میتواند آنان را بیش از گذشته در معرض قضاوت قرار دهد و این خود نقضِ غرض است. طراحان سیاستِ ورود بی پروای روحانیان به مدرسه و همچنین خودِ طلبهها تجربه حضور در مدرسهها را ندارند و نمیدانند که چه در انتظار آنان است. نگارنده بعنوان یک فرهنگی پا به بازنشستگی بارها و بارها شاهد به پرسش گرفتن این طلبههای جوان از سوی همکاران و به ویژه دانش آموزان بودهام و گاه شکل پرسشها به گونهای بوده که حرمت آنان را نشانه میرفت! چنین حضور بی پروایی دو پیامد برای نظام خواهد داشت.
🔻نخست این که ورود این دوستان بیش از گذشته آنان را در معرض نقد قرار داده و چون پاسخ قانع کنندهای برای پرسشهای بسیار جامعه ندارند نه تنها گرهی نمیگشایند، که بر گرههای کنونی خواهند افزود و احتمالا در این راستا حرمت روحانیان بیش از گذشته آسیب خواهد دید! دوم آن که تجربه مربیان پرورشی مدرسهها نشان میدهد این طلبهها پس از اندک زمانی در آموزش و پرورش جذب و هضم میشوند و با توجه به ناکارآمدی ساختار آموزشی، امکانات به شدت ناکافی و البته نارضایتیهای گسترده معیشتی-منزلتی معلمان آنان را به منتقدان جدی ساختار آموزشی و سیاسی میافزاید و این با هدف اولیه طرحان بسیار فاصله دارد و در درازمدت به نگاه منفی جامعه نسبت روحانیان خواهد افزود.
🆔 @KSMtehran
💠 #یادادشت
🔷 قطار فرهنگ جامعه بر ریل آموزش سوار است
✍ صفیه بسیم
روزنامه مردم سالاری، ۴ بهمن ۱۴۰۰
🔻مجمع عمومیسازمان ملل ۲۴ ژانویه (برابر ۴ بهمن) را به عنوان روز جهانی آموزش اعلام کرده است؛ این کار به هدف قدردانی از نقش آموزش در راستای صلح و توسعه است. بدون آموزش فراگیر، با کیفیت، عادلانه و فرصتهای همیشگی برای همه، کشورها در دستیابی به برابری جنسیتی و جلوگیری از چرخه فقر که میلیونها کودک، جوان و بزرگسال را پشت سر گذاشته است، کامیاب نخواهند شد. امروز ۲۵۸میلیون کودک و نوجوان هنوز هم به مدرسه نمیروند؛ ۶۱۷ میلیون کودک و نوجوان نمیتوانند بخوانند و ریاضیات پایه را انجام دهند. «اگر میخواهیم آینده را دگرگون کنیم و اگر میخواهیم مسیر را تغییر دهیم باید آموزش را بازاندیشی کنیم. این یعنی پدید آوردن یک قرارداد اجتماعی تازه؛ همان گونه که در نوامبر گذشته در گزارش یونسکو درباره آینده آموزش درخواست شده است ما باید بی عدالتیهای گذشته را ترمیم کنیم و دگرگونیهای دیجیتالی را به سوی برابری و فراگیری ببریم.» این قسمتی از متن سخنان ادری ازولاوی، رئیس سازمان یونسکو در بزرگداشت روز جهانی آموزش در سال ۲۰۲۱ است .توجه به نکات آمار گفته شده میتواند علت بسیاری از مشکلات و بی عدالتیهای موجود در جهان را بیان کند. بیشترین تاثیر نبود آموزش، فقر است. فقر تنها به فقر اقتصادی اطلاق نمیشود بلکه نمودهای دیگری نیز دارد.
🔻فقر فرهنگی یکی از موارد حاصل از نبود آموزش در هر جامعهای است. البته صرف برخورداری از آموزش از فقر فرهنگی نمیکاهد بلکه در این زمینه کیفیت آموزش هم از اهمیت بالایی برخوردار است. بسیاری از مشکلات کشورهای توسعه نیافته حاصل عدم آگاهی و فقر فرهنگی آنهاست. کشورهایی که هنوز با رسومات غلط و خرافی گرفتارند عمدتاً کشورهایی هستند که آموزش عمومیدر آنها سطح رضایت بخشی ندارد و سطح سواد و مهارت آموزی در آنها بسیار پایین تر از استانداردهای جهانی آموزش است. آموزش اساس آگاهی بخشی جوامع است و اگر زیرساختهای آموزش در جامعهای درست طرح ریزی شود شاهد رشد فرهنگی آن جامعه خواهیم بود. کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه کشورهایی هستند که تاثیر آموزش را پذیرفته اند و به درستی مسیر اصلاح ناهنجاریهای اجتماعی و فرهنگی را درپیش گرفته اند . نبود آگاهی کافی باعث گسترش خرافات و عقاید و تعصبات قومیو قبیلهای شده و حاصل آن جوامعی است که خودبرتربین و متعصب بوده و علاقهای به تغییر شرایط موجود ندارند. جوامعی که قدرت سنت و خرافه در آنها زیاد است در برابر تغییرات نوین مقاومت نشان میدهند. حمایت توده مردم از سنتهای نادرست، حاصل عدم آگاهی آنها بوده و این عدم آگاهی موجب میشود که معتقدین به این سنتها و خرافات، تسلط خود را هر روز بیشتر و بیشتر کنند.عدم توسعه فرهنگی در جوامع مشکلات زیادی به همراه دارد. نادیده گرفتن حقوق شهروندی، حقوق زنان، حقوق کاری افراد، بی عدالتیهای اجتماعی، افزایش خشونتهای خانگی، بزهکاری و بسیاری موارد دیگر حاصل فقر فرهنگی بوده و تنها راه رسیدن به تعادل و توازن در هر یک از این موارد افزایش آگاهی جوامع آن هم از راه آموزشهای درست است.
🔻در کشور ما نیز گسترش آموزش عمومیوعالی توانسته اندکی آثار سنتهای نادرست و خرافات را کمرنگ کند ولی متاسفانه هنوز هم در گوشه گوشه کشور شاهد آثار سوء آن هستیم. مرگ کودکان و نوجوانان توسط خانواده، کودک همسری و گسترش طلاق در سنین پایین به تبع آن، افزایش پروندههای خشونت و زورگیری در ملاعام، ترویج روشهای سنتی و مخالفت در برابر علوم نوین (نمونه مخالفت با واکسیناسیون) و دهها مورد آزار دهنده دیگر نتیجه عدم آگاهی یعنی نبود آموزش کافی در کشور ماست.
🔻اگر میخواهیم خود را در مسیر توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قرار دهیم چاره ای نداریم جز اینکه آموزش رسمیرا بها داده و آگاهی عموم مردم را بالا ببریم. بها دادن به امر آموزش مستلزم داشتن برنامه ای دراز مدت و مدون از طرف حاکمیت است. چیزی که اکنون شاهد آن نیستیم و اگر برنامهای هم تهیه میشود به درستی اجرا نمیگردد. از آنجایی که شعار امسال بر دگرگونی آموزشی و رفتن به سمت آموزشهای نوین تاکید دارد، پیشنهاد میشود فرادستان سیستم آموزشی کشور در چگونگی آموزش و تاثیرات آن در توسعهی پایدار کشور دقتهای لازم را مبذول دارند چراکه: تغییر مسیر نیازمند دگرگونی در آموزش است.
لینکیادداشت در روزنامه 👇
https://www.mardomsalari.ir/newsletter/209606
#حق_آموزش
#آموزش_و_پرورش
#روز_جهانی_آموزش
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
🔷 قطار فرهنگ جامعه بر ریل آموزش سوار است
✍ صفیه بسیم
روزنامه مردم سالاری، ۴ بهمن ۱۴۰۰
🔻مجمع عمومیسازمان ملل ۲۴ ژانویه (برابر ۴ بهمن) را به عنوان روز جهانی آموزش اعلام کرده است؛ این کار به هدف قدردانی از نقش آموزش در راستای صلح و توسعه است. بدون آموزش فراگیر، با کیفیت، عادلانه و فرصتهای همیشگی برای همه، کشورها در دستیابی به برابری جنسیتی و جلوگیری از چرخه فقر که میلیونها کودک، جوان و بزرگسال را پشت سر گذاشته است، کامیاب نخواهند شد. امروز ۲۵۸میلیون کودک و نوجوان هنوز هم به مدرسه نمیروند؛ ۶۱۷ میلیون کودک و نوجوان نمیتوانند بخوانند و ریاضیات پایه را انجام دهند. «اگر میخواهیم آینده را دگرگون کنیم و اگر میخواهیم مسیر را تغییر دهیم باید آموزش را بازاندیشی کنیم. این یعنی پدید آوردن یک قرارداد اجتماعی تازه؛ همان گونه که در نوامبر گذشته در گزارش یونسکو درباره آینده آموزش درخواست شده است ما باید بی عدالتیهای گذشته را ترمیم کنیم و دگرگونیهای دیجیتالی را به سوی برابری و فراگیری ببریم.» این قسمتی از متن سخنان ادری ازولاوی، رئیس سازمان یونسکو در بزرگداشت روز جهانی آموزش در سال ۲۰۲۱ است .توجه به نکات آمار گفته شده میتواند علت بسیاری از مشکلات و بی عدالتیهای موجود در جهان را بیان کند. بیشترین تاثیر نبود آموزش، فقر است. فقر تنها به فقر اقتصادی اطلاق نمیشود بلکه نمودهای دیگری نیز دارد.
🔻فقر فرهنگی یکی از موارد حاصل از نبود آموزش در هر جامعهای است. البته صرف برخورداری از آموزش از فقر فرهنگی نمیکاهد بلکه در این زمینه کیفیت آموزش هم از اهمیت بالایی برخوردار است. بسیاری از مشکلات کشورهای توسعه نیافته حاصل عدم آگاهی و فقر فرهنگی آنهاست. کشورهایی که هنوز با رسومات غلط و خرافی گرفتارند عمدتاً کشورهایی هستند که آموزش عمومیدر آنها سطح رضایت بخشی ندارد و سطح سواد و مهارت آموزی در آنها بسیار پایین تر از استانداردهای جهانی آموزش است. آموزش اساس آگاهی بخشی جوامع است و اگر زیرساختهای آموزش در جامعهای درست طرح ریزی شود شاهد رشد فرهنگی آن جامعه خواهیم بود. کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه کشورهایی هستند که تاثیر آموزش را پذیرفته اند و به درستی مسیر اصلاح ناهنجاریهای اجتماعی و فرهنگی را درپیش گرفته اند . نبود آگاهی کافی باعث گسترش خرافات و عقاید و تعصبات قومیو قبیلهای شده و حاصل آن جوامعی است که خودبرتربین و متعصب بوده و علاقهای به تغییر شرایط موجود ندارند. جوامعی که قدرت سنت و خرافه در آنها زیاد است در برابر تغییرات نوین مقاومت نشان میدهند. حمایت توده مردم از سنتهای نادرست، حاصل عدم آگاهی آنها بوده و این عدم آگاهی موجب میشود که معتقدین به این سنتها و خرافات، تسلط خود را هر روز بیشتر و بیشتر کنند.عدم توسعه فرهنگی در جوامع مشکلات زیادی به همراه دارد. نادیده گرفتن حقوق شهروندی، حقوق زنان، حقوق کاری افراد، بی عدالتیهای اجتماعی، افزایش خشونتهای خانگی، بزهکاری و بسیاری موارد دیگر حاصل فقر فرهنگی بوده و تنها راه رسیدن به تعادل و توازن در هر یک از این موارد افزایش آگاهی جوامع آن هم از راه آموزشهای درست است.
🔻در کشور ما نیز گسترش آموزش عمومیوعالی توانسته اندکی آثار سنتهای نادرست و خرافات را کمرنگ کند ولی متاسفانه هنوز هم در گوشه گوشه کشور شاهد آثار سوء آن هستیم. مرگ کودکان و نوجوانان توسط خانواده، کودک همسری و گسترش طلاق در سنین پایین به تبع آن، افزایش پروندههای خشونت و زورگیری در ملاعام، ترویج روشهای سنتی و مخالفت در برابر علوم نوین (نمونه مخالفت با واکسیناسیون) و دهها مورد آزار دهنده دیگر نتیجه عدم آگاهی یعنی نبود آموزش کافی در کشور ماست.
🔻اگر میخواهیم خود را در مسیر توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قرار دهیم چاره ای نداریم جز اینکه آموزش رسمیرا بها داده و آگاهی عموم مردم را بالا ببریم. بها دادن به امر آموزش مستلزم داشتن برنامه ای دراز مدت و مدون از طرف حاکمیت است. چیزی که اکنون شاهد آن نیستیم و اگر برنامهای هم تهیه میشود به درستی اجرا نمیگردد. از آنجایی که شعار امسال بر دگرگونی آموزشی و رفتن به سمت آموزشهای نوین تاکید دارد، پیشنهاد میشود فرادستان سیستم آموزشی کشور در چگونگی آموزش و تاثیرات آن در توسعهی پایدار کشور دقتهای لازم را مبذول دارند چراکه: تغییر مسیر نیازمند دگرگونی در آموزش است.
لینکیادداشت در روزنامه 👇
https://www.mardomsalari.ir/newsletter/209606
#حق_آموزش
#آموزش_و_پرورش
#روز_جهانی_آموزش
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
مردم سالاری آنلاين
قطار فرهنگ جامعه بر ریل آموزش سوار است - مردم سالاری آنلاين