اسطوره با دکتر اسماعیل‌پور
1.02K subscribers
1.6K photos
96 videos
367 files
308 links
منبعی معتبر برای شناخت اساطیر ایران و جهان.

دکتر ابوالقاسم اسماعیل‌پور مطلق
نویسنده، اسطوره‌شناس، مترجم و استاد دانشگاه شهید بهشتی در رشته‌ی فرهنگ و زبان‌های باستانی است.

درباره‌ی او بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/TXYrR2
Download Telegram
Forwarded from پژوهشکده هنر
سومین نشست از سلسله نشست‌های هنر #شرق، #نقد و بررسی #كتاب «اسطوره آفرینش در كیش #مانی» ،دكتر ابوالقاسم #اسماعیل پور مطلق ، دكتر محمد شكری #فومشی، دوشنبه ۲۰ شهریور ساعت ۱۵ الی ۱۷، پژوهشکده هنر @aria_ac
نشست علمی نقد کتاب (3)

جان جهان، تحلیل چشم انداز پیام های جهانی ادبیات فارسی اثر دکتر حسینعلی قبادی، ناقدان: اسماعیل پور، حسینی و ملک مرزبان؛ 20 آبان 96
#نقد #کتاب #جانـجهان #قبادی
🍀🌴🍀
@ihcss
نشست علمی نقد کتاب (3)

جان جهان، تحلیل چشم انداز پیام های جهانی ادبیات فارسی اثر دکتر حسینعلی قبادی، ناقدان: اسماعیل پور، حسینی و ملک مرزبان؛ 20 آبان 96
#نقد #کتاب #جانـجهان #قبادی
🍀🌴🍀
@ihcss
تراژدی در آثار افلاطون، سعید شاپوری، نشر افراز، چاپ اول ١٣٩٦، ١٧٩صفحه، ١٦٣٠٠ تومان
#نقد_تفسیر
#نمایشنامه_نویسی
#نشر_افراز
@Bookcitycc
#نقد_ادبی_با_رویکرد_اسطوره_شناختی
به کوشش: دکتر ابوالقاسم اسماعیل‌پورمطلق

#نشر_خاموش

تاریخ انتشار: اردیبهشت 97 (نمایشگاه کتاب)
@khamooshpubch
نظريه‌های تاثيرگذار در ادبيات، جان سادرلند، ترجمهٔ رحيم كوشش، نشر سبزان، چاپ اول ۱۳۹۷، ۲۹۶ صفحه، ۲۶۰۰۰ تومان
#نقد_ادبی
#ادبیات
#نشر_سبزان
@Bookcitycc
مکتب‌های ادبی، مریم حسینی، انتشارات فاطمی، چاپ اول ۱۳۹۷، ۳۰۴ صفحه، ۲۵۰۰۰ تومان
#نقد_ادبی
#مکتب_ادبی
#نشر_فاطمی
@Bookcitycc
بوطیقای نو و خوانشی فمنیستی، جواد اسحاقیان، نشر نقد افکار، چاپ اول ۱۳۹۶، ۳۰۹ صفحه، ۲۵۰۰۰ تومان
#نقد_ادبی
#نشر_نقدافکار
@Bookcitycc
بوطیقای نو و خوانشی فمنیستی، جواد اسحاقیان
#نقد_ادبی
#نشر_نقدافکار
@Bookcitycc
قصه‌پژوهی ایرانی، حسن عادل‌خانی، انتشارات علمی‌فرهنگی، چاپ اول ۱۳۹۷، ۳۷۰ صفحه، ۲۰۰۰۰ تومان
#نقد_ادبی
#انتشارات_علمی‌فرهنگی
@Bookcitycc
Forwarded from فایل های دیداری و شنیداری ناصر فکوهی
#سخنرانی: درباره #اسطوره_شناسی #شهر_مدرن در پنجمین همایش ملی #نقد_ادبی با رویکرد اسطوره شناختی / #ناصر_فکوهی /دوشنبه 24 آبان 1395 «#پایان_شهر؟ #بازنمایی_های_سینمایی_دیستوپیای_مدرنیته»/ 14 آبان 1397
Forwarded from فایل های دیداری و شنیداری ناصر فکوهی
24 aban95 5th sem. Naghde adabi tatbighi shah. Beh.mp4
19.4 MB
#سخنرانی: درباره #اسطوره_شناسی #شهر_مدرن در پنجمین همایش ملی #نقد_ادبی با رویکرد اسطوره شناختی / #ناصر_فکوهی /دوشنبه 24 آبان 1395 «#پایان_شهر؟ #بازنمایی_های_سینمایی_دیستوپیای_مدرنیته»
سمبول‌های بنیادین، رنه گنون، ترجمۀ دل‌آرا قهرمان، انتشارات حکمت، چاپ اول ۱۳۹۸، ۶۵۶ صفحه، ۹۵۰۰۰ تومان
#نقد_ادبی
#سمبولیسم
#انتشارات_حکمت
@Bookcitycc
#نقد_کتاب
@shahnamehpajohan

نقدی بر کتاب «خداینامگ»؛ نوشته یاکوهامین آنتیلا        

نگارش و پژوهش: سمیه ارشادی

#بخش_پنجم: قسمت اول

۵. حذف و اضافه کردن داستان­‌ها و شخصیت­‌ها از سوی فردوسی

شوربختانه اگر چنین برداشت کنیم که یاکوهامین آنتیلا در راه نگارش این کتاب و به ­ویژه در راه اثبات فرضیه پژوهشی‌اش (وجود تنها یک کتاب خاص با نام خداینامگ) در مواردی فردوسی و شاهنامه‌اش را سپر بلا کرده، چندان به بیراهه نرفته‌ایم! به‌ویژه که بارها اهمیت وجود شاهنامه را در اتصال هر چند غیرمستقیم آن به خداینامه زیر سوال می­‌برد که بدان اشاره شد؛ و یا هر کجا به تردیدی در مورد کلیت داستان­‌ها، برخی از جزئیات داستانی، وجود شخصیتی و یا فقدان آن در منابع عربی برمی­‌خورد، به جای آنکه دلیل آن را در دستنویس خدای­نامه، شاهنامه ابومنصوری (که چندین منبع داشته و از یکی از دستنویس­‌های خداینامه بهره برده)، شاهنامه ثعالبی (با وجود استفاده از چندین منبع) و آثار عربی مورد اشاره‌اش جستجو کند، یک راست به سمت فردوسی و شاهنامه او نشانه می­‌رود و خود را راحت کرده و حذفیات و اضافات را بر گردن حماسه ­سرای بزرگ ما می­‌اندازد! این در حالی است فقدان داستان­ بسیار مهمی چون آرش در شاهنامه فردوسی و وجود آن در تاریخ ثعالبی به روشنی گویای این حقیقت است که اتفاقاً این فردوسی بوده که به منبع خود بسیار وفادار بوده است؛ در غیر این صورت اگر می­‌خواست با این وسعتی که نویسنده از آن یاد می­‌کند دست به حذف و اضافه نمودن داستان­‌ها بزند، قطعاً در این میان فکری هم باید در مورد داستان آرش می­کرد.

از طرفی به قول خالقی مطلق، اندرزهای انوشیروان و بزرگمهر که ابیات بسیار زیادی را در برمی­‌گیرند و شاعر در پایان یکی از این گفتگوها می­‌گوید: «سپاس از خداوند خورشید و ماه/ که رَستم ز بوزرجمهر و ز شاه» خود نشان می­‌دهد تنها شاعری با امانت و وسواس همه اندرزهای ناشاعرانه و ملال‌انگیز مأخذی مدون را به نظم می­‌کشد و این چنین از به پایان رسیدن کار، نفسی به راحتی می­‌کشد و در برخی جزئیات که حتی برای خود شاعر دراز و ملا­آور است درنگ می­کند که نسبت به مأخذش امانت‌دار بوده باشد. (خالقی مطلق، ۱۳۸۶: ۱۶) از سویی فردوسی در جاهای مختلف از اثر خود ۳۲ بار به مأخذ مدون خود اشاره می­‌کند» (همان: ۱۰) که این خود نشان ­دهنده اهمیت فردوسی به مالکیت معنوی منبعی است که از آن استفاده می­‌کند.

بدتر از همه آنکه در این موارد که آنتیلا توجیه قابل قبولی از نظر خود دریافت نمی­‌کند، در مورد شاهنامه واژه «ساختگی» را به کار می­‌برد و می­‌گوید: «اولین دلیل این باور غلط این است که شاهنامه فردوسی که چهارصدسال بعد نوشته شده و تاحدودی “ساختگی“ است، می­‌تواند به عنوان مدرکی مستند برای دوره ساسانی خوانده شود».(آنتیلا، ۱۳۹۹: ۲۵۳) علاوه بر این چندین‌بار عبارت «داستان­‌های بی‌اصل و نسب» را برای شاهنامه فردوسی به کار می­‌برد که به هیچ عنوان قابل توجیه نیست!! از آن­ جمله می­‌گوید: «درست همین “داستان­‌های بدون اصل و نسب فردوسی“ در سایر منابع اولیه درخصوص تاریخ ملی ایرانیان (همچون طبری و مسعودی و…) نیز غایب هستند و این موضوع نشان می­‌دهد این شخص فردوسی بوده که این داستان­ها را از منابعی دیگر به شاهنامه خود افزوده است. مدرکی که آیا منابع اضافی فردوسی شفاهی بودند یا نوشتاری موجود نیست». (همان: ۱۸۳– ۱۸۴) یا می­‌آورد: «مابقی “داستان­‌های بدون اصل و نسب شاهنامه فردوسی“ که در منابع عربی نشانی از آن­ها نیست، به خوبی ثابت می­‌کند که منابع فردوسی برای این داستان­ها نیز زبان فارسی بوده است». همچنین معتقد است: «بسیاری از “داستان­‌های بدون اصل و نسب فردوسی“ مانند داستان بیژن و منیژه از منبع اصلی فردوسی یعنی شاهنامه منثور سرچشمه نگرفته‌اند و از این­‌رو، هیچ چیز برای پیوند دادن آن­ها به خداینامگ وجود ندارد». (همان: ۲۶۵)

دلیل آن را هم این­گونه توجیه می­‌کند که: «به نظر می­‌رسد هنگامی که فردوسی روایات منبع اصلی خود یعنی شاهنامه منثور را به نظم می­ کشید، اصراری برای منابع خود درخصوص روایاتش نداشته؛ چراکه این روایات شناخته شده بودند. برعکس، هنگام افزودن حوادث جداگانه، او خارج از محدوده تاریخ معتبر ایران پای می­‌گذاشته و با ارجاع به منابع و مأخذ، از اضافات خود دفاع کرده است. به عبارت دیگر، او تنها زمانی که مطالبی کمتر شناخته شده را به نظم می­‌کشید نیاز به اشاره به منابع ارزشمند را احساس می­‌کرده است». (همان: ۲۳۵) همین فرضیه و نتیجه‌­گیری اشتباه نویسنده سبب شده در شواهدی هم که برای نظریات خود ارائه می­‌دهد به بیراهه رود که در ادامه بدان­‌ها اشاره می­‌شود:

#ادامه‌دارد

@shahnamehpajohan