دومان
169 subscribers
500 photos
67 videos
243 files
3.41K links
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
Download Telegram
Bi Harf
Roozbeh Bemani
🎼 #بی‌حرف 🎼

               🎤 #روزبه_بمانی

https://telegram.me/nimaasakk
خیال روی کسی در سر است هرکس را

مـرا خیال کسی کـز خیال بیرون اسـت


#سعدی

https://telegram.me/nimaasakk
پریشان گشت گیسویش، من از گیسو پریشان‌تر
پریشان بودم از دیدارش اما او پریشان‌تر

کدامین صید می‌میرد به‌شوق دام صیادش؟
پلنگ من! کجا دیدی از این آهو پریشان‌تر؟

دهان پل پر از خونابه‌ی سیل و در این آشوب
من از امواج دریا، زورق از پارو پریشان‌تر

دلم دالان تاریکی پر ازبغض است و تنهایی
نگاهم از شبِ این بغضِ تودرتو  پریشان‌تر

مگر گیسوت پیچیده ست در دامان گل‌ها که
عسل از گُل، گُل از شیدایی کندو پریشان‌تر!

پریشان می‌زند نبضم، نَفَسم‌هایم پریشان است
بگو کافی‌ست، یا باشم از این؛ بانو! پریشان‌تر؟

به دست موج گیسوی تو داده هستی خود را
بگو دریا کجا دیده از این جاشو پریشان‌تر!؟

مرا با قهوه ی چشم خودت آشفته کن امشب!
که روحم می‌شود از خوردن دارو پریشان‌تر

شعر:
#امین_شیرزادی 

دکلمه:
#قاسم_فرخی

https://telegram.me/nimaasakk
آه ای اتباع بیگانه

آه ای اتباع بیگانه
با شما پیوند دیرین دارد این بی بام و در خانه
همچو پیوندی که دارد با پرستو آشیان با خوشه گندم‌زار
با نفس آواز با آوار ویرانه

آه ای اتباع بیگانه
زندگی‌‌تان داستانی تلخ بود آغاز و پایان درد
چشمه‌هاتان خشک
چهره‌‌هاتان زرد
از زمین و آسمان نومید
سال‌ها سر کرده در ویرانه‌ای با نام کاشانه

آه ای اتباع بیگانه
با دلی آکنده از اندوه
کوچ بی‌هنگامتان را اشک می‌ریزم
هم‌نوا با هر غریبی در وطن وانگاه
با شما بدرود می‌گویم غریبانه

آه ای اتباع بیگانه
آشناتر از شما با خود نمی‌بینم در این خانه

#وحید_عیدگاه‌طرقبه‌ای

https://telegram.me/nimaasakk
Delsooze Man Bash
Moein
🎼 #تو_دلسوز‌_من‌_باش 🎼

                        🎤 #معین

https://telegram.me/nimaasakk ‍ ‍
شب را گریستیم،‌ سحر را گریستیم
ما گام‌گام راهِ سفر را گریستیم

وقتی که می‌زدند سپیدارِ باغ را
ما یک‌به‌یک صدایِ تبر را گریستیم

دست و دهانِ بسته به فریاد آمدیم
یعنی تمامِ خونِ جگر را گریستیم

در سرزمینِ حادثه و داربستِ شعر
روز و شبِ سیاهِ هنر را گریستیم

بر آستانِ آتش و خاکسترِ مراد
آیینه‌دار و آینه‌گر را گریستیم

باری ز مرگ‌ومیر چو فارغ شدیم ما
دیه و دیارِ خاک‌به‌سر را گریستیم

مضمونِ گریه کم نشد از دور و پیشِ ما
هرچند که بلا و بتر را گریستیم

#عبدالقهار_عاصی

https://telegram.me/nimaasakk
#چارانه_طنز
#روز_پدر

گـه‌گـاه شـعـار الـکـی هم بد نیست
یک همسر فلفل‌نمکی هم بد نیست

فــرزنــد عــزیــز! کــادوی روز پــدر
یک مادر خوب کمکی هم بد نیست

#سعید_عندلیب

🍁🍁🍁 

در کوچه‌ی مـا زنی غریب است عزیز!
یـک دافِ لــونـدِ دلـفـریب است، عزیز

بــا دیـده‌ی احـتـرام ایــن هـدیـه فقط
مخصوص جناب عندلیب‌ است عزیز!

#بداهه
#قاسم_فرخی

https://telegram.me/nimaasakk
........«سرخ مثل انار».......

پدرم با انار می‌خندد
با پرستو و سار می‌خندد

پدرم از قبیله‌ی آب است
با لب جویبار می‌خندد

صبحدم با صدای گنجشکان
در دل دیمه‌زار می‌خندد

ظهرگاهان که خسته از کار است
زیر شاخ چنار می‌خندد

شب در آواز روشن مهتاب
ساده و بی‌شمار می‌خندد

می‌دهد بوی سبزه دستانش
خالی از رنج خار می‌خندد

سال‌هایی که ابر خاموش است
با دلی سوگوار می‌خندد

گرچه دارد به دل غمی مبهم
روشن و آشکار می‌خندد

گرچه موی سرش زمستانی است
مثل گل در بهار می‌خندد

در هجومی که زرد و پاییزی است
سرخ مثل انار می‌خندد

#سیدعلی_موسوی‌علی‌آبادی

https://telegram.me/nimaasakk
ای آسمان! نیامده یک ماه ماهِ من
ماهِ تو پشتِ ابر نهان است از آهِ من

تا مثلِ ماهِ شب کند از گوشه‌ای طلوع
تاریک مثلِ شب شده روزِ سیاهِ من

تا کی درآید از در و در بر بگیرمش
باشد چو میخ دوخته بر در نگاهِ من

ای صاحبِ جمال که از چشم رفته‌ای
جز حسرتِ نگاه چه باشد گناهِ من

"بالابلندِ عشوه‌گرِ" نازِ من بیا
تا پیشِ پا به خاک بیفتد کلاهِ من

چشم و لبم ز اشک و ز آه است خشک و تر
تا در بیانِ عشق دو باشد گواهِ من

شعر:
#غلامعباس_سعیدی

دکلمه:
#قاسم_فرخی

https://telegram.me/nimaasakk
قاسم فرخی
محمدرضاکاکائی
‍ گیسوطلایِ  سبز‌چشمِ  لب‌اناری
دلتنگِ  آغوش توأم  با  بی‌قراری

عطر تو چون آویشن کوهی خزیده
با هر نسیمی بر تنِ  هر کوهساری

با  گیسوان، این رودِ  موّاجِ رهایت
طرح خیال‌انگیزی از یک آبشاری

مسحورِ چشمانِ توأم، چشم تو گویی
آمیزه‌ای از مستی است و از خُماری

شب‌ها که می‌خوانی برایم عاشقانه
آهنگِ  شورانگیز  و  نازِ  جویباری

جاری‌ست در من چون غزل شورِ صدایت
با من بخوان تصنیفی امشب، افتخاری

لحنِ  دل‌انگیزِ  تو سرشار از طراوت
چون  نم‌نمِ  یکریزِ  باران ِ بهاری

بوی تو پیچیده‌ست در هر بوته‌ی دشت
افشانده باد عطرِ تو گویی در صحاری

می‌بارَد از چشمانِ تو بارانی از عشق
وقتی که دستت را به دستم می‌سپاری

من: صخره ام، تو: موج دریایی و راهی
جز  ساحلِ  آرامِ  آغوشم  نداری

#قاسم_فرخی
🎙
#محمدرضاکاکائی

@nimaasakk
Shame Mahtab
Dariush
🎼 #شام_مهتاب 🎼

                        🎤 #داریوش

https://telegram.me/nimaasakk
دلت شکست و تنت مانده روی دستانت

بگو درختِ خزان‌خورده، نوبهاری کو!؟

#عاطفه_طیه

https://telegram.me/nimaasakk
بـرف آمـده شـهـر رخـت نو پوشیده
سـرد اسـت زمـیـن و پـالتو پوشیده

یک مرد در این سوز گداکش امشب
از بــی‌کــفـنـی پــیــاده‌رو پـوشـیـده

#ابراهیم_اشراقی

https://telegram.me/nimaasakk
Tabeidi
Saeid Shahrouz
🎼 #تبعیدی 🎼

                 🎤 #سعید_شهروز

https://telegram.me/nimaasakk
ابرم، گران؛ به‌وسعتِ یک‌آسمان پُرم
از گریه‌های گُرگُریِ بی‌امان پُرم

تلخم؛ کجایی آب‌نباتی‌نگاه‌جان؟!
دنبالِ چشمت از هوسی بی‌نشان پُرم

تصنیفِ گل‌نراقی‌ام و بوسه‌خواهِ تو
یک صفحه از «الهه‌ی نازِ بنان پُر»ام

رخ می‌دهم بدونِ تو در آنِ شعر‌ها
از خویش خالی، از غزلِ ناگهان پُرم

هرشب خیالِ گرمِ تو را می‌کشد به‌دوش
«تابوتِ سردِ از جسدِ نیمه‌جان پُر»م

من چای روی میز و تو آن شاعری که نیست
از انتظارِ بی‌سببِ استکان پُرم

#رایا_فرهادی

https://telegram.me/nimaasakk
مُحالِ مهربان! امشب، مجالی دیگر آوردی
خیالِ سوختن را سویِ این خاکستر آوردی

هِلالِ پابه‌ماهِ چشم‌روشن! آهِ آبستن!
پس از چندین پسرگرگینه، آهودختر آوردی

دلم: «گنجشکِ مستأصل»؛ هوایت: «آبیِ مطلق»
کبوتر جان! برایم آسمانی به‌تر، آوردی!؟

قفس‌وارانه دنیا داشت بالم را -وبالت- را...
که عیّارانه پیدایت شد و مُشتی پَر آوردی

منِ مؤمن، از آغوشِ تو هی تردید می‌دیدم
توی لامذهب امّا هی برایم باور آوردی

دلم دیوانه‌ات بود و دلت، دیوانه‌ام!؟ هرگز!
دمارم را، دمارم را، دمارم را درآوردی

دمِ صبح است باید سینه‌ام پرتت کند بیرون
الا سنگِ گرامی! خواب‌های «من درآوردی»!

#رایا_فرهادی

https://telegram.me/nimaasakk
دفتر شب را
ورق زده ام
پر از نیمه‌شب‌هایی‌ست
که با یاد او
به خواب رفته‌ام...!

#مهدی_محمدیان

https://telegram.me/nimaasakk
عشق من به تو
همچون ستاره‌ای بزرگ
در آسمان شب می‌درخشد
تنهایی
حق ندارد
مرا با کسی آشنا کند
وقتی تو نیستی...!

#مهدی‌محمدیان

https://telegram.me/nimaasakk
از جای خود مجسمه افتاد
روی هزارپای نحیفی
یکسر دهان گشود به فریاد
در گوش چرک‌مُرد کثیفی

از جای خود مجسمه افتاد
بر میله‌میله‌های موازی
بر ضربه‌ضربه‌های مکرر
بر چکشِ تتق تق قاضی

از جای خود مجسمه افتاد
مانند مرگ بر سر هر چیز
روی بگو بگو که بمیرد
بر مشت‌های سختِ گلاویز

از جای خود مجسمه افتاد
روی تپاله‌ی سگ ولگرد
روی سه‌ قطره خون چکیده
از چشم‌های قرمزِ سردرد

از جای خود مجسمه افتاد
یعنی هبوط کرد دمادم
روی کویر سرخ نیایش
بر وارثان خسته‌ی آدم

از جای خود مجسمه افتاد
بین خطوط مبهم مرزی
بر مالکیت دو وجب خاک
در انقلاب فرضی ارضی

از جای خود مجسمه افتاد
بر مرگ در تولد دیگر
روی هوای تازه‌ی کوچه
روی درخت، خاطره، خنجر

از جای خود مجسمه افتاد
روی کتاب‌های تلنبار
بر قهوه‌خانه‌های پر از دود
بر بوسه‌ی مسلسل و دیوار

از جای خود مجسمه افتاد
بر آجر نپخته‌ی امید
بر سقف سرشکسته‌ی رویا
بر آرزوی مرده‌ی جاوید

از جای خود مجسمه افتاد
از جای خود مجسمه افتاد
از جای خود مجسمه افتاد
از جای خود مجسمه افتاد

#مریم_حسین‌زاده

https://telegram.me/nimaasakk