Hassan kashavarz
65 subscribers
2.9K photos
88 videos
3.59K links
إشعار حافظ ، شهريار ، سعدي ، رهي معيري ، مولانا و رباعيات دلنشين
Download Telegram
درود

بامداد خوش

#یارم_همه_نیش_بر_سر_نیش_زند

#گویم_که_مزن_ستیزه_را_بیش_زند

#چون_در_دل_من_مقام_دارد_شب_و_روز

میترسم از آنکه نیش بر خویش زند


📚 #ابوسعید ابوالخیر - رباعیات - رباعی شماره ۲۴۳

🔷 https://tttttt.me/manotanhaih
ادرود

بامداد خوش

ی جهانی ز تو به آزادی

بر من از تو چراست بیدادی

دل من دادی و نبود مرا

از دل بیوفای تو شادی

دل دهان دل به دوستی دادند

تو مرا دل به دشمنی دادی

#قصد_کردی_به_دل_ربودن_من

#بر_هلاک_دلم_بر_استادی

#تا_دلم_نستدی_نیاسودی

#چون_توان_کرد_از_تو_آزادی

#دل_ببردی_و_جان_شد_از_پس_دل

ای تن اندر چه محنت افتادی

بر دل دوستان فرامشتی

بر دل دشمنان همه یادی


📚 #فرخی سیستانی - گزیده اشعار - قطعات - قطعه شماره ۴

🔷 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

چون نغمه در سراچه گوشت نشسته ام

چون گوش، پرده دار خروشت نشسته ام

چون ساقه دمیده به دشت ایستاده ای

چون لاله شکفته به دوشت نشسته ام

گرم و شکیب سوزم و شیرین و دلنواز

#آن_بوسه_ام_که_بر_لب_نوشت_نشسته_ام

#میناست_پیکر_من_و_خونم_شراب_عشق

#دزدانه_در_کمینگه_هوشت_نشسته_ام

افسانه نگفته میلی نهفته ام

در دیدگان زهد فروشت نشسته ام

#فریاد_بی_قراریم_و_بندی_ی_سکوت

در ژرفی ی نگاه خموشت نشسته ام

#تا_زخمه_زد_به_تار_دلم_دست_عشق_دوست

#چون_نغمه_در_سراچه_گوشت_نشسته_ام.


📚 #سیمین بهبهانی - ساقه دمیده

🔷 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

#نور_رخ_تو_قمر_ندارد

#شیرینی_تو_شکر_ندارد

خوش باد عشق خوبرویی

کز خوبی او خبر ندارد

دارنده شرق و غرب سلطان

والله که چو تو دگر ندارد

رضوان بهشت حق یقینم

چون تو به سزا پسر ندارد

خوبی که بدو رسید بتوان

باغی باشد که در ندارد

با زر بزید به کام عاشق

پس چون کند آنکه زر ندارد

#بی_وصل_تو_بود_عاشقانت

#چون_شخص_بود_که_سر_ندارد

رو خوبی کن چنانکه خوبی

کاین خوبی دیر بر ندارد

هر چند نصیحت سنایی

نزد تو بسی خطر ندارد


📚 #سنایی - دیوان اشعار - غزلیات - غزل شماره ۱۰۰

🔷 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

#گویند_به_بلا_ساقون_ترکی_دو_کمان_دارد

#ور_زان_دو_یکی_کم_شد_ما_را_چه_زیان_دارد

ای در غم بیهوده از بوده و نابوده

کاین کیسه زر دارد وان کاسه و خوان دارد

در شام اگر میری زینی به کسی بخشد

جانت ز حسد این جا رنج خفقان دارد

#جز_غمزه_چشم_شه_جز_غصه_خشم_شه

#والله_که_نیندیشد_هر_زنده_که_جان_دارد

دیوانه کنم خود را تا هرزه نیندیشم

دیوانه من از اصلم ای آنک عیان دارد

#چون_عقل_ندارم_من_پیش_آ_که_تویی_عقلم

#تو_عقل_بسی_آن_را_کو_چون_تو_شبان_دارد

#گر_طاعت_کم_دارم_تو_طاعت_و_خیر_من

#آن_را_که_تویی_طاعت_از_خوف_امان_دارد

ای کوزه گر صورت مفروش مرا کوزه

کوزه چه کند آن کس کو جوی روان دارد

تو وقف کنی خود را بر وقف یکی مرده

من وقف کسی باشم کو جان و جهان دارد

#تو_نیز_بیا_یارا_تا_یار_شوی_ما_را

#زیرا_که_ز_جان_ما_جان_تو_نشان_دارد

شمس الحق تبریزی خورشید وجود آمد

کان چرخ چه چرخست آن کان جا سیران دارد


📚 #مولوی - دیوان شمس - غزلیات - غزل شماره ۶۰۳

🔷 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

#ای_دل_به_غمش_ده_جان_یعنی_بنمی_ارزد

بی سر شو و بی سامان یعنی بنمی ارزد

#چون_لعل_لبش_دیدی_یک_بوسه_بدزدیدی

برخیز ز لعل و کان یعنی بنمی ارزد

در عشق چنان چوگان می باش به سر گردان

چون گوی در این میدان یعنی بنمی ارزد

#بی_پا_شد_و_بی_سر_شد_تامرد_قلندر_شد

شاباش زهی ارزان یعنی بنمی ارزد

چون آتش نو کردی عقلم به گرو کردی

خاک توم ای سلطان یعنی بنمی ارزد

#بر_عشق_گذشتم_من_قربان_تو_گشتم_من

آن عید بدین قربان یعنی بنمی ارزد

چون مردم دیوانه ویران کنم این خانه

آن وصل بدین هجران یعنی بنمی ارزد

#تا_دل_به_قمر ( ماهرو ) #دادم_از_گردش_او_شادم

چون چرخ شدم گردان یعنی بنمی ارزد


📚 #مولوی - دیوان شمس - غزلیات - غزل شماره ۶۰۷

🔷 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

آن که دل من چو گوی در خم چوگان اوست

موقف آزادگان بر سر میدان اوست

#ره_به_در_از_کوی_دوست_نیست_که_بیرون_برند

#سلسله_پای_جمع_زلف_پریشان_اوست

#چند_نصیحت_کنند_بی_خبرانم_به_صبر

#درد_مرا_ای_حکیم_صبر_نه_درمان_اوست

گر کند انعام او در من مسکین نگاه

ور نکند حاکمست بنده به فرمان اوست

#گر_بزند_بی_گناه_عادت_بخت_منست

#ور_بنوازد_به_لطف_غایت_احسان_اوست

میل ندارم به باغ انس نگیرم به سرو

سروی اگر لایقست قد خرامان اوست

چون بتواند نشست آن که دلش غایبست

یا بتواند گریخت آن که به زندان اوست

#حیرت_عشاق_را_عیب_کند_بی_بصر

بهره ندارد ز عیش هر که نه حیران اوست

#چون_تو_گلی_کس_ندید_در_چمن_روزگار

#خاصه_که_مرغی_چو_من_بلبل_بستان_اوست

گر همه مرغی زنند سخت کمانان به تیر

حیف بود بلبلی کاین همه دستان اوست

#سعدی_اگر_طالبی_راه_رو_و_رنج_بر

#کعبه_دیدار_دوست_صبر_بیابان_اوست


📚 #سعدی - دیوان اشعار - غزلیات - غزل ۹۵

🔷 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

#بر_گو_که_چه_می_جویم، #بنما_که_چه_می_خواهم؛

#چون_شد_که_در_این_وادی، #سرگشته_و_گمراهم؟

#از_عشق_اگر_گویی، #می_جویم_و_می_جویم

#وز_یار_اگر_پرسی، #می_خواهم_و_می_خواهم

در عالم هشیاری، از بی خبری مستم

در گوشه تنهایی، از بیخودی آگاهم

گر مهر نیم آخر، هر شب ز چه می میرم؟

گر ماه نیم آخر، هر دم ز چه می کاهم؟

در دامنی افتادم، گفتی که مگر اشکم

از خویش برون رفتم، گفتی که مگر آهم

ویرانه متروکم: نه بام و نه دیواری

آرام نگیرد کس، در سایه کوتاهم

آن اختر شبگردم، سیمین! که درین دنیا

دامان سیاهی شد، میدان نظرگاهم.


📚 #سیمین بهبهانی - شبکرذ

#التماس_دعای_ویژه


🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

#مگذر_ای_یار_و_درین_واقعه_مگذار_مرا

#چون_شدم_صید_تو_بر_گیر_و_نگهدار_مرا

#اگرم_زار_کشی_می_کش_و_بیزار_مشو

#زاریم_بین_و_ازین_بیش_میازار_مرا

#چون_در_افتاده_ام_از_پای_و_ندارم_سر_خویش

#دست_من_گیر_و_دل_خسته_بدست_آر_مرا

#بی_گل_روی_تو_بس_خار_که_در_پای_منست

#کیست_کز_پای_برون_آورد_این_خار_مرا

برو ای بلبل شوریده که بی گلروئی

نکشد گوشه خاطر سوی گلزار مرا

هر که خواهد که بیک جرعه مرا دریابد

گو طلب کن بدر خانه خمار مرا

تا شوم فاش بدیوانگی و سرمستی

مست وآشفته برآرید ببازار مرا

چند پندم دهی ای زاهد و وعظم گوئی

دلق و تسبیح ترا خرقه و زنار مرا

ز استانم ز چه بیرون فکنی چون خواجو

خاک را هم ز سرم بگذر و بگذار مرا


📚 #خواجوی کرمانی - غزلیات - غزل شماره ۱۹

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

با آن که از صفا چو بهاری نشسته ام

پنهان ز چشم ها به کناری نشسته ام

#تا_شهسوار_من_رسد_و_خیزم_از_پیش

#در_پیش_راه_او_چو_غباری_نشسته ام

#نازک_تنم_ولی_نه_چو_گل_های_بامداد

#گرد_غمم،_به_چهره_یاری_نشسته_ام

#گر_خوب_و_گر_نه_خوب؟ #نوازشگرم_تویی

#چون_نغمه_نهفته_به_تاری_نشسته_ام

اشک سیاه شکوه ز شب های دوریم

بر نوک کلک نامه نگاری نشسته ام

در چشم تو سیاهی بخت من اوفتاد

در پیش روی اینه داری نشسته ام

#با_خون_دل_خیال_ترا_نقش_می_کنم

#تا_باور_آیدت_که_به_کاری_نشسته_ام.


📚 #سیمین بهبهانی - نازک تن

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

#آن_بنده_آواره_بازآمد_و_بازآمد

#چون_شمع_به_پیش_تو_در_سوز_و_گداز_آمد

#چون_عبهر_و_قند_ای_جان_در_روش_بخند_ای_جان

#در_را_بمبند_ای_جان_زیرا_به_نیاز_آمد

#ور_زانک_ببندی_در_بر_حکم_تو_بنهد_سر

#بر_بنده_نیاز_آمد_شه_را_همه_ناز_آمد

هر شمع گدازیده شد روشنی دیده

کان را که گداز آمد او محرم راز آمد

زهراب ز دست وی گر فرق کنم از می

#پس_در_ره_جان_جانم_والله_به_مجاز_آمد

آب حیوانش را حیوان ز کجا نوشد

کی بیند رویش را چشمی که فرازآمد

#من_ترک_سفر_کردم_با_یار_شدم_ساکن

#وز_مرگ_شدم_ایمن_کان_عمر_دراز_آمد

ای دل چو در این جویی پس آب چه می جویی

تا چند صلا گویی هنگام نماز آمد


📚 #مولوی - دیوان شمس - غزلیات - غزل شماره ۶۱۴

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

#بده_آن_راح_روان_پرور_ریحانی_را

#که_به_کاشانه_کشیم_آن_بت_روحانی_را

#من_بدیوانگی_ار_فاش_شدم_معذورم

#کان_پری_صید_کند_دیو_سلیمانی_را

#سر_به_پای_فرسش_در_فکنم_همچون_گوی

#چون_برین_در_کشد_آن_ابلق_چوگانی_را

برو ای خواجه اگر زانکه بصد جان عزیز

میفروشند بخر یوسف کنعانی را

گر تو انکار کنی مستی ما را چه عجب

کافران کفر شمارند مسلمانی را

ابر چشمم چو شود سیل فشان از لاله

کوه در دوش کشد جامه بارانی را

کام درویش جزین نیست که بر وفق مراد

باز بیند علم دولت سلطانی را

چشم خواجو چو سر طبله در بگشاید

از حیا آب کند گوهر عمانی را

#دل_این_سوخته_بربود_و_بدربان_گوید

#که_بران_از_درم_آن_شاعر_کرمانی_را


📚 #خواجوی کرمانی - غزلیات - غزل شماره ۳۰

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

چشم از پی آن باید تا چیز عجب بیند

جان از پی آن باید تا عیش و طرب بیند
---

#سر_از_پی_آن_باید_تا_مست_بتی_باشد

پا از پی آن باید کز یار تعب بیند
---

عشق از پی آن باید تا سوی فلک پرد

عقل از پی آن باید تا علم و ادب بیند
---

بیرون سبب باشد اسرار و عجایب‌ها

محجوب بود چشمی کو جمله سبب بیند
---

#عاشق_که_به_صد_تهمت_بدنام_شود_این_سو

#چون_نوبت_وصل_آید_صد_نام_و_لقب_بیند
---

ارزد که برای حج در ریگ و بیابان‌ها

با شیر شتر سازد یغمای عرب بیند
---
بر سنگ سیه حاجی زان بوسه زند از دل

کز لعل لب یاری او لذت لب بیند
---

بر نقد سخن جانا هین سکه مزن دیگر

کان کس که طلب دارد او کان ذهب بیند


📚 #مولوی- دیوان شمس - غزل شماره ۶۱۷

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
بهش گفتند غمشو رها کن، ازش بگذر.

گفت:
"غمش آخرین چیزیه که ازش برام مونده،
نمی‌خوام اونم از دست بدم."

و من تازه فهمیدم چرا بعضی وقتا
آدما برای مدت طولانی غمگین می‌مونن و نمی‌خوان ازش بیرون بیان.

#چون #غم_و #درد #آخرین #حلقه_ی #اتصالشون #به #چیزیه #که_از #دست_دادن.


🆔 https://tttttt.me/manotanhaih