Hassan kashavarz
64 subscribers
2.88K photos
86 videos
3.56K links
إشعار حافظ ، شهريار ، سعدي ، رهي معيري ، مولانا و رباعيات دلنشين
Download Telegram
آمد به روح خالی من اضطراب داد
بر انجماد ثانیه هایم شتاب داد

می خواستم که باز ببارد به روی من
اما کویر شد به نگاهم سراب داد

یک صندلی..درخت! برایم حساب کرد!
در حیرتم چه وقت به دستم طناب داد؟!

من را به سمت چوبه ی دارم کشید و بعد
با قاه قاه خنده دلم را عذاب داد

جسمم کشیده شد به سر دار لعنتی
آری چه خوب عشق مرا او جواب داد!

📚 #شیوا فرازمند - وقتی تو هستی من آسمانم - جواب

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

این عمر نگر چه محنت افزای آمد
وین درد نگر چه پای بر جای آمد

درد از دل و چشم من به تنگ آمده بود
کارش چو به جان رسید در پای آمد

📚 #سلمان ساوجی - دیوان اشعار - رباعیات - رباعی شماره ۵۶

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
با دل گفتم که آن بتم دوش نهفت
جان خواست ز من چون گل وصلش بشکفت

دل گفت مضایقت مکن زود بده
با او به محقری سخن نتوان گفت

📚 #انوری - دیوان اشعار - رباعیات - رباعی شماره ۸۲

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
مژگان و لبش عذر و عذابی دگرست
وز کبر و ز لطف آتش و آبی دگرست

بی شک داند آنکه خردمند بود
کان آفت آب آفتاب دگرست

📚 #سنایی - دیوان اشعار - رباعیات - رباعی شماره ۵۶

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

ما، کانده تو نیاز داریم
دست از تو چگونه باز داریم؟

شادان به غم تو چون نباشیم؟
کز سوز غم تو ساز داریم

با سوز تو از چه رو نسازیم؟
چون لطف تو چاره ساز داریم

تیمار تو گر چه جان بکاهد
از جانش، چو جان، نیاز داریم

سر بر قدمت نهیم روزی
چون همت سرفراز داریم

جانبازی ما عجب نباشد
چون ما دل عشقباز داریم

گر جان برود، چه باک ما را؟
جانا، چو تو دلنواز داریم

دریاب، کز آتش فراقت
اندیشهٔ جان‌گداز داریم

بنما، که در انتظار رویت
پیوسته دو چشم باز داریم

📚 #عراقی - غزلیات - غزل شماره ۱۹۲

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

اگر به لطف بخوانی مزید الطاف است
وگر به قهر برانی درون ما صاف است

بیان وصف تو گفتن نه حد امکان است
چرا که وصف تو بیرون ز حد اوصاف است

ز چشم عشق توان دید روی شاهد غیب
که نور دیده عاشق ز قاف تا قاف است

چو سرو سرکشی ای یار سنگدل با ما
چه چشمهاست که از روی تو بر اطراف است

تو را که مایه خلد است نیاز همتا نیست
از این مثال گزینم روان در اطراف است

ز مصحف رخ دلدار آیتی بر خوان
که آن بیان مقامات کشف کشاف است

عدو که منطق حافظ طمع کند در شعر
همان حدیث هما و طریق خطاف است

📚 #حافظ - اگر به لطف بخوانی مزید الطاف است

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

یک خانه پر ز مستان مستان نو رسیدند
دیوانگان بندی زنجیرها دریدند

بس احتیاط کردیم تا نشنوند ایشان
گویی قضا دهل زد بانگ دهل شنیدند

جان‌های جمله مستان دل‌های دل پرستان
ناگه قفس شکستند چون مرغ برپریدند

مستان سبو شکستند بر خنب‌ها نشستند
یا رب چه باده خوردند یا رب چه مل چشیدند

من دی ز ره رسیدم قومی چنین بدیدم
من خویش را کشیدم ایشان مرا کشیدند

آن را که جان گزیند بر آسمان نشیند
او را دگر کی بیند جز دیده‌ها که دیدند

یک ساقیی عیان شد آشوب آسمان شد
می تلخ از آن زمان شد خیکش از آن دریدند

📚 #مولوی - دیوان شمس - غزلیات - غزل شماره ۸۵۰

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

هنوز چشم مرادم رخ تو سیر ندیده
هوا گرفتی و رفتی ز کف چو مرغ پریده
تو را به روی زمین دیدم و شکفتم و گفتم
که این فرشته برای من از بهشت رسیده

بیا که چشم و چراغم تو بودی از همه عالم
خدای را به کجا رفتی ای فروغ دو دیده
هزار بار گذشتی به ناز و هیچ نگفتی
که چونی ای به سر راه انتظار کشیده

چه خواهی از سر من ای سیاهی شب هجران
سپید کردی چشمم در انتظار سپیده
به دست کوته من دامن تو کی رسد ای گل
که پای خسته ی من عمری از پی تو دویده

ترانه ی غزل دلکشم مگر نشنفتی
که رام من نشدی آخر ای غزال رمیده
خموش سایه که شعر تو را دگر نپسندم
که دوش گوش دلم شعر شهریار شنیده

📚 #سایه - سیاه مشق - غزل - مرغ پریده

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
معجون عسل شراب و گز لبهايت
بر نعش دلم پر از رجز لبهايت

روياي دم قنوت انگشتان بود
يك بوسه دسته جمعي از لبهايت

📚 #احمد_پروين

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

ای چرخ بسی لیل و نهار آوردی
گه فصل خزان و گه بهار آوردی

مردان جهان را همه بردی به زمین
نامردان را بروی کار آوردی

📚 #ابوسعید ابوالخیر - رباعیات - رباعی شماره ۶۴۶

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
گیرم که خلق را به فریب فریفتی
با دست انتقام طبیعت چه میکنی

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

امروز مبارکست فالم
کافتاد نظر بر آن جمالم
الحمد خدای آسمان را
کاختر به درآمد از وبالم

خوابست مگر که می‌نماید
یا عشوه همی‌دهد خیالم
کاین بخت نبود هیچ روزم
وین گل نشکفت هیچ سالم

امروز بدیدم آن چه دل خواست
دید آن چه نخواست بدسگالم
اکنون که تو روی باز کردی
رو باز به خیر کرد حالم

دیگر چه توقعست از ایام
چون بدر تمام شد هلالم
بازآی کز اشتیاق رویت
بگرفت ز خویشتن ملالم

آزرده‌ام از فراق چونانک
دل باز نمی‌دهد وصالم
وز غایت تشنگی که بردم
در حلق نمی‌رود زلالم

بیچاره به رویت آمدم باز
چون چاره نماند و احتیالم
از جور تو هم در تو گیرم
وز دست تو هم بر تو نالم

چون دوست موافقست سعدی
سهلست جفای خلق عالم

📚 #سعدی - غزلیات - غزل شماره ۴۰۸

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

چوعکس روی تو در ساغر شراب افتاد
چه جای تاب که آتش در آفتاب افتاد
بجام باده کنون دست می پرستان گیر
چرا که کشتی دریا کشان درآب افتاد

بسی بکوی خرابات بیخود افتادند
ولی که دید که چون من کسی خراب افتاد
چو کرد مطرب عشاق نوبتی آغاز
خروش و ناله من در دل رباب افتاد

بب چشم قدح کو کسی که دریابد
مرا که خون جگر در دل کباب افتاد
دل رمیدهٔ دعد آنزمان برفت از چنگ
که پرده از رخ رخشندهٔ رباب افتاد

خدنگ چشم تو در جان خاص و عام نشست
کمند زلف تو درحلق شیخ وشاب افتاد
نسیم صبح چودر گیسوی تو تاب افکند
دل شکستهٔ خواجو در اضطراب افتاد

📚 #خواجوی کرمانی - غزلیات - غزل شماره ۲۴۱

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

یوسف رویی، کزو فغان کرد دلم
چون دست زنان مصریان کرد دلم

ز آغاز به بوسه مهربان کرد دلم
امروز نشانه غمان کرد دلم

📚 #رودکی - رباعیات - رباعی شماره ۲۰

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من گمان می کردم
دوستی همچو سروی سر سبز

چار فصلش همه آراستگی است !
من چه می دانستم

هیبت باد زمستانی هست !
من چه می دانستم

سبزه می پژمرد از بی آبی
سبزه یخ می زند از سردی ِ دی !

من چه می دانستم
دل هر کس ، دل نیست !

قلبها زآهن و سنگ
قلبها بی خبر از عاطفه اند ....

📚 #حمید_مصدق _ من گمان می کردم    دوستی همچو سروی سر سبز...........

🆔
https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

او را که دل از عشق مشوش باشد
هر قصه که گوید همه دلکش باشد

تو قصه عاشقان، همی کم شنوی
بشنو، بشنو که قصه شان خوش باشد

📚 #شیخ بهایی - دیوان اشعار - رباعیات - رباعی شماره ۳۲

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

دم مزن گر همدمی می بایدت
خسته شو گر مرهمی می بایدت
تا در اثباتی تو بس نامحرمی
محو شو گر محرمی می بایدت

همچو غواصان دم اندر سینه کش
گر چو دریا همدمی می بایدت
از عبادت غم کشی و صد شفیع
پیشوای هر غمی می بایدت

اشک لایق تر شفیع تو از آنک
هر عبادت را نمی می بایدت
تنگدل ماندی، که دل یک قطره خونست
عالمی در عالمی می بایدت

تا که این یک قطره صد دریا شود
صبر صد عالم همی می بایدت
هر دو عالم گر نباشد گو مباش
در حضور او دمی می بایدت

در غم هر دم که نبود در حضور
تا قیامت ماتمی می بایدت
در حضورش عهد کردی ای فرید
عهد خود مستحکمی می بایدت

📚 #عطار - دیوان اشعار - غزلیات - غزل شماره ۱۸

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

صف مژگان تو بشکست چنان دل ها را
که کسی نشکند این گونه صف اعدا را
نیش خاری اگر از نخل تو خواهم خوردن
کافرم ، کافر، اگر نوش کنم خرما را

گر ستاند ز صبا گرد رهت را نرگس
ای بسا نور دهد دیده نابینا را
بی بها جنس وفا ماند هزاران افسوس
که ندانست کسی قیمت این کالا را

حالیا گر قدح باده تو را هست بنوش
که نخورده ست کس امروز غم فردا را
کسی از شمع در این جمع نپرسد آخر
کز چه رو سوخته پروانه بی پروا را

عشق پیرانه سرم شیفته طفلی کرد
که به یک غمزه زند راه دو صد دانا را
سیلی از گریه من خاست ولی می ترسم
که بلایی رسد آن سرو سهی بالا را

به جز از اشک فروغی که ز چشم تو فتاد
قطره دیدی که نیارد به نظر دریا را

📚 #فروغی بسطامی - دیوان اشعار - غزلیات - غزل شماره ۱

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
ای بینوا ، که فقر تو ، تنها گناه توست!
در گوشه ای بمیر! که این راه، راه توست

این گونه گداخته ، جز داغ ننگ نیست
وین رخت پاره، دشمن حال تباه توست

در کوچه های یخ زده، بیمار و دربدر
جان می دهی و مرگ تو تنها پناه توست

باور مکن که در دل شان می کند اثر
این قصه های تلخ که در اشک و آه توست

اینجا لباس فاخر و پول کلان بیار
تا بنگری که چشم همه عذرخواه توست

در حیرتم که از چه نگیرد درین بنا
این شعله های خشم که در هر نگاه توست!

📚 #فریدون مشیری - ابر و کوچه - فقیر

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

از غیب رسد، بدل سروشی هر دم
دلراست بدان سروش گوشی هردم

گه نغمه حزن میرسد گاه طرب
نیشی است بهر دمی و نوشی هر دم

📚 #فیض کاشانی - دیوان اشعار - رباعیات - رباعی شماره ۲۹

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih