Hassan kashavarz
62 subscribers
2.89K photos
86 videos
3.57K links
إشعار حافظ ، شهريار ، سعدي ، رهي معيري ، مولانا و رباعيات دلنشين
Download Telegram
درود

بامداد خوش

دلا شب ها نمی نالی به زاری؛ سر راحت به بالین می گذاری
تو صاحب درد بودی ناله سر کن، خبر از درد بیدردی نداری

بنال ای دل که رنجت شادمانی است
بمیر ای دل که مرگت زندگانی است
میاد آندم که چنگ نغمه سازت، ز دردی بر نیانگیزد نوایی

میاد آندم که عود تار و پودت؛ نسوزد در هوای آشنایی
دلی خواهم که از او درد خیزد
بسوزد عشق ورزد اشک ریزد

به فریادی سکوت جانگزا را، بهم زن در دل شب های و هو کن
و گر یاری فریادت نمانده است؛ چو مینا گریه پنهان در گلو کن

صفای خاطر دل ها ز درد است
دل بی درد همچون گور سرد است

📚 #فریدون مشیری - گناه دریا - سکوت

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

ای خسته ترا آن سر کو میسازد
زان لب دشنام رو برو میسازد

لب میدهدت شفا ز بیماری چشم
درد او را دوای او می سازد

📚 #فیض کاشانی - دیوان اشعار - رباعیات - رباعی شماره ۱۳

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

ای مهربان تر از برگ در بوسه های باران
بیداری ستاره در چشم جویباران

آیینه ی نگاهت پیوند صبح و ساحل
لبخند گاه گاهت صبح ستاره باران

بازا که در هوایت خاموشی جنونم
فریاد ها برانگیخت از سنگ کوه ساران

ای جویبار جاری ! زین سایه برگ مگریز
کاین گونه فرصت از کف دادند بی شماران

گفتی : به روزگاران مهری نشسته گفتم
بیرون نمی توان کرد حتی به روزگاران

بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز
زین عاشق پشیمان سرخیل شرمساران

پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند
دیوار زندگی را زین گونه یادگاران

وین نغمه ی محبت بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقی ست آواز باد و باران

📚 #محمدرضا_شفیعی_کدکنی - چند غزل - حتی به روزگاران

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

رسیده ام به تلاطم به غربت تردید!
نشسته روی دل من جراحت تردید

لباس وحشت و اندوه دوختم آری
میان ماندن و رفتن به قامت تردید

وخواب های سیاهی که گنگ و نا مفهوم
چکیده در من و این است عادت تردید

مرا به سمت شکستن روانه می سازد
همین بهانه ی آخر «نهایت تردید»!!

📚 #شیوا_فرازمند - وقتی تو هستی من آسمانم - تردید

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

چون در سر زلف تو صبا می پیچد
سودای وی اندر سر ما می پیچد

چون زلف تو عقل سر پیچید از ما
دریاب که عمر نیز پا می پیچد

📚 #سلمان ساوجی - دیوان اشعار - رباعیات - رباعی شماره ۵۲

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

چون آتش سودای تو جز دود نداشت
مسکین دل من امید بهبود نداشت

در جستن وصل تو بسی کوشیدم
چون بخت نبود کوششم سود نداشت

📚 #انوری - دیوان اشعار - رباعیات - رباعی شماره ۷۸

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

گیرم که چو گل همه نکویی با تست
چون بلبل راه خوبگویی با تست

چون آینه خوی عیب جویی با تست
چه سود که شیمت دورویی با تست

📚 #سنایی - دیوان اشعار - رباعیات - رباعی شماره ۵۰

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

ما چو قدر وصلت، ای جان و جهان، نشناختیم
لاجرم در بوتهٔ هجران تو بگداختیم

ما که از سوز دل و درد جدایی سوختیم
سوز دل را مرهم از مژگان دیده ساختیم

بسکه ما خون جگر خوردیم از دست غمت
جان ما خون گشت و دل در موج خون انداختیم

در سماع دردمندان حاضر آ، یارا، دمی
بشنو این سازی که ما از خون دل بنواختیم

عمری اندر جست‌و جویت دست و پایی می‌زدیم
عمر ما، افسوس، بگذشت و تو را نشناختیم

زان چنین ماندیم اندر ششدر هجرت، که ما
بر بساط راستی نزد وفا کژ باختیم

چون عراقی با غمت دیدیم خوش، ما همچو او
از طرب فارغ شدیم و با غمت پرداختیم

📚 #عراقی - غزلیات - غزل شماره ۱۸۸

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

آن میوه بهشتی کآمد به دستت ای جان
در دل چرا نکشتی از دست چون بهشتی

تاریخ این حکایت گر از تو باز پرسند
سرجمله اش فروخوان از میوه بهشتی

📚 #حافظ - قطعات - قطعه شماره ۳۱

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

در عشق زنده باید کز مرده هیچ ناید
دانی که کیست زنده آن کو ز عشق زاید

گرمی شیر غران تیزی تیغ بران
نری جمله نران با عشق کند آید

در راه رهزنانند وین همرهان زنانند
پای نگارکرده این راه را نشاید

طبل غزا برآمد وز عشق لشکر آمد
کو رستم سرآمد تا دست برگشاید

رعدش بغرد از دل جانش ز ابر قالب
چون برق بجهد از تن یک لحظه‌ای نپاید

هرگز چنین سری را تیغ اجل نبرد
کاین سر ز سربلندی بر ساق عرش ساید

هرگز چنین دلی را غصه فرونگیرد
غم‌های عالم او را شادی دل فزاید

دریا پیش ترش رو او ابر نوبهارست
عالم بدوست شیرین قاصد ترش نماید

شیرش نخواهد آهو آهوی اوست یاهو
منکر در این چراخور بسیار ژاژ خاید

در عشق جوی ما را در ما بجوی او را
گاهی منش ستایم گاه او مرا ستاید

تا چون صدف ز دریا بگشاید او دهانی
دریای ما و من را چون قطره دررباید

📚 #مولوی - دیوان شمس - غزل شماره ۸۴۳

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

گل می رود از بستان بلبل ز چه خاموشی
وقت است که دل زین غم بخراشی و بخروشی

ای مرغ بنال ای مرغ آمد گه نالیدن
گل می سپرد ما را دیگر به فراموشی

آه ای دل ناخرسند در حسرت یک لبخند
خون جگرم تا چند می نوشی و می نوشی

می سوزم و می خندم، خشنودم و خرسندم
تا سوختم چون شمع می خواهی و می کوشی

تو آبی و من آتش وصل تو نمی خواهم
این سوختنم خوش تر از سردی و خاموشی

📚 #سایه - سیاه مشق - غزل - ناله ای بر هجران

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

هرجا بروي مرا كه جا بگذاري
يعني كه در آتشم رها بگذاري

خاكم سر قول خود كه دادم اول
تو قول بده كه زير پا بگذاري

📚 #احمد_پروين

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
👍1
درود

بامداد خوش

با فاقه و فقر هم نشینم کردی
بی خویش و تبار و بی قرینم کردی

این مرتبهٔ مقربان در تست
آیا به چه خدمت این چنینم کردی

📚 #ابوسعید ابوالخیر - رباعیات - رباعی شماره ۶۴۲

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

غم زمانه خورم یا فراق یار کشم
به طاقتی که ندارم کدام بار کشم

نه قوتی که توانم کناره جستن از او
نه قدرتی که به شوخیش در کنار کشم

نه دست صبر که در آستین عقل برم
نه پای عقل که در دامن قرار کشم

ز دوستان به جفا سیرگشت مردی نیست
جفای دوست زنم گر نه مردوار کشم

چو می‌توان به صبوری کشید جور عدو
چرا صبور نباشم که جور یار کشم

شراب خورده ساقی ز جام صافی وصل
ضرورتست که درد سر خمار کشم

گلی چو روی تو گر در چمن به دست آید
کمینه دیده سعدیش پیش خار کشم

📚 #سعدی - غزلیات - غزل شماره ۴۰۴

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
یاد باد آنکو مرا هرگز نگوید یاد باد
کی رود از یادم آنکش من نمی‌آیم بیاد

آه از آن پیمان شکن کاندیشه از آهم نکرد
داد از آن بیدادگر کز سرکشی دادم نداد

از حیای چشمهٔ نوشش شد آب خضرآب
با نسیم خاک کویش هست باد صبح باد

نیکبخت آنکو ز شادی و نشاط آزاد شد
زانکه تا من هستم از شادی نیم یک لحظه شاد

بندهٔ آن سرو آزادم وگر نی راستی
مادر فطرت ز عالم بنده را آزاد زاد

در هوایش چون برآمد خسرو انجم ببام
ذره‌وار از مهر رخسارش ز روزن در فتاد

چون بدین کوتاه دستی دل بر ابرویش نهم
کاتش سوزنده را برطاق نتوانم نهاد

برگشاد ناوکش دل بسته‌ایم از روی آنک
پای بندانرا ز شست نیکوان باشد گشاد

گفتمش دور از تو خواجو را که باشد همنفس
گفت باد صبحگاهی کافرین بر باد باد

📚 #خواجوی کرمانی - غزلیات - غزل شماره ۲۳۷

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

نامت شنوم، دل ز فرح زنده شود
حال من از اقبال تو فرخنده شود

وز غیر تو هر جا سخن آید به میان
خاطر به هزار غم پراگنده شود

📚 #رودکی - رباعیات - رباعی شماره ۱۳

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

آن حرف که از دلت غمی بگشاید
در صحبت دل شکستگان می باید

هر شیشه که بشکند، ندارد قیمت
جز شیشه دل که قیمتش افزاید

📚 #شیخ بهایی - دیوان اشعار - رباعیات - رباعی شماره ۲۵

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

برقی زد و تشنگی به باران پیوست
عشق از همه سو به جویباران پیوست

خورشید برآب جرعه ای از تو نوشت
دریا به شمار بی قراران پیوست

📚 #شیون فومنی - فارسی - رباعیات - جرعه ای از تو

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

در دلم بنشسته ای بیرون میا
نی برون آی از دلم در خون میا
چون ز دل بیرون نمی آیی دمی
هر زمان در دیده دیگرگون میا

چون کست یک ذره هرگز پی نبرد
تو به یک یک ذره بوقلمون میا
غصه ای باشد که چون تو گوهری
آید از دریا برون بیرون میا

سرنگون غواص خود پیش آیدت
تو ز فقر بحر در هامون میا
گر پدید آیی دو عالم گم شود
بیش از این ای لولو مکنون میا

نی برون آی و دو عالم محو کن
گو برون از تو کسی اکنون، میا
چون تو پیدا می شوی گم می شوم
لطف کن وز وسع من افزون میا

چون به یک مویت ندارم دست رس
دست بر نه برتر از گردون میا
چون ز هشیاری به جان آمد دلم
بی شرابی پیش این مجنون میا

بدره موزون شعرت ای فرید
بسته این بدره موزون میا

📚 #عطار - دیوان اشعار - غزلیات - غزل شماره ۱۰

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih