Hassan kashavarz
65 subscribers
2.91K photos
89 videos
3.59K links
إشعار حافظ ، شهريار ، سعدي ، رهي معيري ، مولانا و رباعيات دلنشين
Download Telegram
درود

بامداد خوش

از پرده برون آمد، ساقی، قدحی در دست

هم پرده ما بدرید، هم توبه ما بشکست

بنمود رخ زیبا، گشتیم همه شیدا

چون هیچ نماند از ما آمد بر ما بنشست

زلفش گرهی بگشاد بند از دل ما برخاست

جان دل ز جهان برداشت وندر سر زلفش بست

در دام سر زلفش ماندیم همه حیران

وز جام می لعلش گشتیم همه سرمست

از دست بشد چون دل در طره او زد چنگ

غرقه زند از حیرت در هرچه بیابد دست

چون سلسله زلفش بند دل حیران شد

آزاد شد از عالم وز هستی ما وارست

#دل_در_سر_زلفش_شد، #از_طره_طلب_کردم

گفتا که: لب او خوش اینک سرما پیوست

با یار خوشی بنشست دل کز سر جان برخاست

با جان و جهان پیوست دل کز دو جهان بگسست

از غمزه روی او گه مستم و گه هشیار

وز طره لعل او گه نیستم و گه هست

#می_خواستم_از_اسرار_اظهار_کنم_حرفی

#ز_اغیار_نترسیدم_گفتم_سخن_سر_بست


📚 #عراقی - دیوان اشعار - غزلیات - غزل شماره ۱۴

🔷 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

اگر چه باز نبینم به خود کنار ترا

#عزیز_می_شمرم_عشق_یادگار_ترا

در این خزان جدایی به بوی خاطره ها

شکفته می کنم از نو به دل بهار ترا

زبان شعله به گوشم به بی قراری گفت

حدیث سستی قول تو و قرار ترا

#ز_من_جدا_شده_یی_همچو_بوی_گل_از_گل

#منی_که_داده_ام_از_دست_اختیار_ترا

شدی شراب و شدم مست بوسه تو شبی

کنون چه چاره کنم محنت خمار ترا؟

به سینه چون گل عشقت نمی توانم زد

به دیده می شکنم خار انتظار ترا

#چو_بوی_گل_چه_شود_گر_شبی_به_بال_نسیم

#سبک_برایم_و_گیرم_ره_دیار_ترا

همان فریفته سیمین با وفای توام

اگر چه باز نبینم به خود کنار ترا.


📚 #سیمین بهبهانی - یادگار

🔷 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

#ز_من_مپرس_که_در_دست_او_دلت_چونست

#ازو_بپرس_که_انگشت_هاش_در_خونست

و گر حدیث کنم تندرست را چه خبر

که اندرون جراحت رسیدگان چونست

به حسن طلعت لیلی نگاه می نکند

فتاده در پی بیچاره ای که مجنونست

خیال روی کسی در سرست هر کس را

مرا خیال کسی کز خیال بیرونست

خجسته روز کسی کز درش تو بازآیی

که بامداد به روی تو فال میمونست

#چنین_شمایل_موزون_و_قد_خوش_که_تو_راست

#به_ترک_عشق_تو_گفتن_نه_طبع_موزونست

اگر کسی به ملامت ز عشق برگردد

#مرا_به_هر_چه_تو_گویی_ارادت_افزونست

نه پادشاه منادی ز دست می مخورید

بیا که چشم و دهان تو مست و میگونست

کنار سعدی از آن روز کز تو دور افتاد

از آب دیده تو گویی کنار جیحونست


📚 #سعدی - دیوان اشعار - غزلیات - غزل ۸۴

🔷 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

ترنج غبغب آن یوسف عزیز چو دیدم

چنان شدم که به جای ترنج، دست بریدم

ز قهر تیغ کشیدی، به سوی من بدویدی

#ز_من_تو_سر_ببریدی، #من_از_تو_دل_نبریدم

نشست یار به محفل، گذشت قافله غافل

که هر چه من بدویدم، به گرد او نرسیدم

#مپرس_حالت_مجنون_ز_سایه_پرور_شهری

#ز_من_بپرس_که_با_سر، #به_کوی_دوست_دویدم

مرا هوای پریدن نبود از پی طوبی

بهشت روی تو دیدم، از آشیانه پریدم

#توئی_که_سوختی_م_از_فراق_و_رحم_نکردی

#منم_که_سوختم_و_ساختم_نفس_نکشیدم

رموز غیب که یزدان بجبرئیل نگفتی

من از گدای در کوی می فروش شنیدم

هر آنچه تخم طرب کاشتم به مزرعۀ دل

ز بخت بد چو صبوحی گیاه غم درویدم


📚 #شاطرعباس صبوحی - غزلیات - پریدن از آشیانه

🔷 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

نپسندم این که روی ز منت خبر نباشد

گل قاصدی فرستم به تو، نامه گر نباشد

#گل_قاصدی_فرستم_که_پیام_من_بگوید

#که_به_جز_ویم_کسی_محرم_نامه_بر_نباشد

چو پیام من شنیدی پر او بگیر و بشکن

که به جز تو سوی یار دگرش گذر نباشد

نه، که خود شکسته بال است، و گرنه کس پیامی

ز شکسته دل نیارد که شکسته پر نباشد

#تویی_آن_گهر_که_کس_قدر_ترا_نمی_شناسد

#ز_چه_بازوان_من_حلقه_این_گهر_نباشد

#غم_دوریت_نهالی_است_به_باغ_شب_شکفته

که نسیم شاخسارش نفس سحر نباشد

به رخم نمی کند آتش بوسه لبت گل

چه ثمر ز عودسوزی که در او شرر نباشد؟

چو عروسکم ز سردی، که دو دیده بلورم

همه عمر در نگاه است و در او اثر نباشد

#بت_معبد_خیالم، به پرستشم گروهی

به نیاز در نمازند و مرا خبر نباشد.


📚 #سیمین بهبهانی - گل قاصد

🔷 https://tttttt.me/manotanhaih
#دو_چشم_مست_تو_خوش_می_کشند_ناز_از_هم

#نمی_کنند_دو_بد_مست_احتراز_از_هم

شدی به خواب و به هم ریخت خیل مژگانت

گشای چشم و جدا کن سپاه ناز هم

#میان_ابرو_و_چشم_تو_فرق_نتوان_داد

بلا و فتنه ندارند امتیاز از هم

کس از زبان تو، با ما سخن نمی گوید

چه نکته ایست که پوشند اهل راز از هم

#شب_فراق_تو_بگسیخت_در_کف_مطرب

#ز_سوز_سینۀ_من_پرده_های_ساز_از_هم

به باغ سرو صنوبر چو قامتت دیدند

خجل شدند ز پستی، دو سر فراز از هم

پری رخان چو گرفتار و درهمم خواهند

گره زنند به زلف و کنند باز از هم

تو در نماز جماعت مرو که می ترسم

کشی امام و بپاشی صف نماز از هم

#دلم_به_زلف_تو_مانند_صعوه_می_ماند

#که_اش_به_خشم_بگیرند_دو_شاهباز_از_هم

تو بوسه از دو لبت دادی و صبوحی جان

به هیچ وجه، نگشتیم بی نیاز از هم


📚 #شاطرعباس صبوحی - غزلیات - پرده های راز

🔷 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

#زهی_مه_رخ_زهی_زیبا_بنامیزد_بنامیزد

زهی خوشخو زهی والا بنامیزد بنامیزد

#غبار_نعل_اسب_تو_به_دیده_درکشد_حورا

زهی سیرت زهی آسا بنامیزد بنامیزد

#ز_شرم_روی_و_دندانت_خجل_پروین_و_مه_هر_شب

زهی زهره زهی جوزا بنامیزد بنامیزد

ز خجلت سرو قدت را همی گوید پس از سجده

زهی قامت زهی بالا بنامیزد بنامیزد

#من_از_عشق_و_تو_از_خوبی_به_عالم_در_سمر_گشته

زهی وامق زهی عذرا بنامیزد بنامیزد


📚 #سنایی - دیوان اشعار - غزلیات - غزل شماره ۱۱۳

🔷 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

#ز_هر_چه_هست_گزیرست_و_ناگزیر_از_دوست

به قول هر که جهان مهر برمگیر از #دوست

#به_بندگی_و_صغیری_گرت_قبول_کند

#سپاس_دار_که_فضلی_بود_کبیر_از_دوست

به جای دوست گرت هر چه در جهان بخشند

رضا مده که متاعی بود حقیر از #دوست

جهان و هر چه در او هست با نعیم بهشت

نه نعمتیست که بازآورد فقیر از #دوست

#نه_گر_قبول_کنندت_سپاس_داری_و_بس

#که_گر_هلاک_شوی_منتی_پذیر_از_دوست

#مرا_که_دیده_به_دیدار_دوست_برکردم

#حلال_نیست_که_بر_هم_نهم_به_تیر_از_دوست

#و_گر_چنان_که_مصور_شود_گزیر_از_عشق

#کجا_روم_که_نمی_باشدم_گزیر_از_دوست

به هر طریق که باشد اسیر دشمن را

توان خرید و نشاید خرید اسیر از دوست

که در ضمیر من آید ز هر که در عالم

#که_من_هنوز_نپرداختم_ضمیر_از_دوست

#تو_خود_نظیر_نداری_و_گر_بود_به_مثل

#من_آن_نیم_که_بدل_گیرم_و_نظیر_از_دوست

#رضای_دوست_نگه_دار_و_صبر_کن_سعدی

#که_دوستی_نبود_ناله_و_نفیر_از_دوست


📚 #سعدی - دیوان اشعار - غزلیات - غزل ۹۶

#یکم_اردیبهشت_ماه_بزرگداشت_حضرت_سعدی_فرخنده_باد

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

#مشو، #مشو، #ز_من_خسته_دل_جدا_ای_دوست

#مکن، #مکن، #به_کف_اند_هم_رها_ای_دوست

#برس، #که_بی_تو_مرا_جان_به_لب_رسید، #برس

#بیا_که_بر_تو_فشانم_روان، #بیا_ای_دوست

#بیا، #که_بی_تو_مرا_برگ_زندگانی_نیست

#بیا، #که_بی_تو_ندارم_سر_بقا_ای_دوست

اگر کسی به جهان در، کسی دگر دارد

#من_غریب_ندارم_مگر_تو_را_ای_دوست

#چه_کرده_ام_که_مرا_مبتلای_غم_کردی؟

#چه_اوفتاد_که_گشتی_ز_من_جدا_ای_دوست؟

کدام دشمن بدگو میان ما افتاد؟

#که_اوفتاد_جدایی_میان_ما_ای_دوست

بگفت دشمن بدگو ز دوستان مگسل

#برغم_دشمن_شاد_از_درم_درآ_ای_دوست

#از_آن_نفس_که_جدا_گشتی_از_من_بی_دل

#فتاده_ام_به_کف_محنت_و_بلا_ای_دوست

ز دار ضرب توام سکه بر وجود زده

#مرا_بر_آتش_محنت_میازما_ای_دوست

چو از زیان منت هیچگونه سودی نیست

#مخواه_بیش_زیان_من_گد_ ای_دوست

ز لطف گرد دل بی غمان بسی گشتی

#دمی_به_گرد_دل_پر_غمان_برآ_ای_دوست

ز شادی همه عالم شدست بیگانه

#دلم_که_با_غم_تو_گشت_آشنا_ای_دوست

#ز_روی_لطف_و_کرم_شاد_کن_بروی_خودم

#که_کرد_بار_غمت_پشت_من_دوتا_ای_دوست

ز همرهی عراقی ز راه واماندم

#ز_لطف_بر_در_خویشم_رهی_نما_ای_دوست


📚 #عراقی - دیوان اشعار - غزلیات - غزل شماره ۳۲

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih/3022
درود

بامداد خوش

#کی_ببینم_چهره_زیبای_دوست؟

#کی_ببویم_لعل_شکرخای_دوست؟

#کی_درآویزم_به_دام_زلف_یار؟

#کی_نهم_یک_لحظه_سر_بر_پای_دوست؟

کی برافشانم به روی دوست جان؟

#کی_بگیرم_زلف_مشک_آسای_دوست؟

#این_چنین_پیدا، #ز_ما_پنهان_چراست؟

طلعت خوب جهان پیمای دوست

#همچو_چشم_دوست_بیمارم،#کجاست

شکری زان لعل جان افزای دوست؟

در دل تنگم نمی گنجد جهان

خود نگنجد دشمن اندر جای دوست

#دشمنم_گوید_که: #ترک_دوست_گیر

#من_به_رغم_دشمنان_جویای_دوست

چون عراقی، واله و شیدا شدی

دشمن ار دیدی رخ زیبای دوست


📚 #عراقی - دیوان اشعار - غزلیات - غزل شماره ۳۳

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

#یک_لحظه_دیدن_رخ_جانانم_آرزوست

#یکدم_وصال_آن_مه_خوبانم_آرزوست

#در_خلوتی_چنان_که_نگنجد_کسی_در_آن

#یکبار_خلوت_خوش_جانانم_آرزوست

#من_رفته_از_میانه_و_او_در_کنار_من

#با_آن_نگار_عیش_بدینسانم_آرزوست

#جانا، #ز_آرزوی_تو_جانم_به_لب_رسید

#بنمای_رخ، #که_قوت_دل_و_جانم_آرزوست

گر بوسه ای از آن لب شیرین طلب کنم

طیره مشو، که چشمه حیوانم آرزوست

#یک_بار_بوسه_ای_ز_لب_تو_ربوده_ام

#یک_بار_دیگر_آن_شکرستانم_آرزوست

#ور_لحظه_ای_به_کوی_تو_ناگاه_بگذرم

#عیبم_مکن، که روضه رضوانم آرزوست

وز روی آن که رونق خوبان ز روی توست

دایم نظاره رخ خوبانم آرزوست

#بر_بوی_آن_که_بوی_تو_دارد_نسیم_گل

پیوسته بوی باغ و گلستانم آرزوست

#سودای_تو_خوش_است_و_وصال_تو_خوشتر_است

خوشتر ازین و آن چه بود؟ آنم آرزوست

#ایمان_و_کفر_من_همه_رخسار_و_زلف_توست

#در_بند_کفر_مانده_و_ایمانم_آرزوست

درد دل عراقی و #درمان_من #تویی

#از_درد_بس_ملولم_و_درمانم_آرزوست


📚 #عراقی - دیوان اشعار - غزلیات - غزل شماره ۳۴

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

#به_اختیار_زدم_دل_به_زلف_یار، #گره

#به_کار_خویش، #فکندم_به_اختیار، #گره

شمارهٔ گره زلف خود، به سبحه مکن

که صد گره چه کند در بر هزار گره

گره مزن سر زلف دو تا به یکدیگر

که هیچکس نزند ما ر را به مار، گره

#ز_ابروی_عرق_آلوده‌ات_گره_بگشا

#که_خورده_بر_دم_شمشیر_آبدار، #گره

به سایهٔ مژه ام پا منه، که می‌ترسم

خدا نکرده خورد برگ گل به خار، گره

#گره_زدی_سر_زلف_و،#دلم_ز_ناله_فتاد

فتد ز نغمه، چو افتد به سیم تار، گره

#بسی_دهان_تو_تنگ_است_در_سخن_گوئی

که در #لبان_تو، مو می‌خورد #هزار_گره

بسی به کار صبوحی گره زده زلفت

چو مفلسی زده بر سیم خوش عیار، گره


📚 #شاطرعباس صبوحی - غزلیات - گره مار به مار


🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

غمت شود به دل من فزون، دقیقه دقیقه

#دلم_ز_هجر_شود_پر_ز_خون، #دقیقه_دقیقه

#هر_آنچه_خون_به_دلم_شد_ز_اشتیاق_جمالت

#شد_از_دو_دیده_زارم_برون، #دقیقه_دقیقه

هر آن دلی که به دام کمند زلف تو افتد

ز غم، فتد به سر او جنون دقیقه دقیقه

#هلاک_می‌شدم_از_تیر_ناز_او_به_نگاهی

#اگر_لب_تو_نمی‌شد_مصون، #دقیقه_دقیقه

#چه_فتنه_ایست_به_چشم_سیاهکار_تو، #ای_مه؟

#به_یک_نظر، #کند_عالم_فسون، #دقیقه_دقیقه

که را شهید نمودی به رهگذار، که ریزد

ز تیغ ناز تو پیوسته خون، دقیقه دقیقه

ز ضرب تیشهٔ فرهاد و تیر غمزهٔ شیرین

هنوز ناله کشد بیستون، دقیقه دقیقه

پس از حکایت مجنون ز عشق و از غم لیلی

کسی ندیده چو من تاکنون دقیقه دقیقه

ز کلک نغز صبوحی شکر ز خامه بریزد

#ز_وصف_آن_لب_یاقوت_گون، #دقیقه_دقیقه

📚 #شاطرعباس صبوحی - غزلیات - دقیقه دقیقه

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

#ز_حد_گذشت_جدایی_میان_ما_ای_دوست
#بیا_بیا_که_غلام_توام_بیا_ای_دوست
اگر جهان همه دشمن شود ز دامن تو
به تیغ مرگ شود دست من رها ای دوست
سرم فدای قفای ملامتست چه باک
گرم بود سخن دشمن از قفا ای دوست
به ناز اگر بخرامی جهان خراب کنی
#به_خون_خسته_اگر_تشنه_ای_هلا_ای_دوست
چنان به داغ تو باشم که گر اجل برسد
به شرعم از تو ستانند خونبها ای دوست
#وفای_عهد_نگه_دار_و_از_جفا_بگذر
#به_حق_آن_که_نیم_یار_بی_وفا_ای_دوست
هزار سال پس از مرگ من چو بازآیی
ز خاک نعره برآرم که مرحبا ای دوست
#غم_تو_دست_برآورد_و_خون_چشمم_ریخت
#مکن_که_دست_برآرم_به_ربنا_ای_دوست
#اگر_به_خوردن_خون_آمدی_هلا_برخیز
#و_گر_به_بردن_دل_آمدی_بیا_ای_دوست
بساز با من رنجور ناتوان ای یار
ببخش بر من مسکین بی نوا ای دوست
حدیث سعدی اگر نشنوی چه چاره کند
به دشمنان نتوان گفت ماجرا ای دوست


📚 #سعدی - دیوان اشعار - غزلیات - غزل ۱۰۳

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

#اگر_سرم_برود_در_سر_وفای_شما
#ز_سر_برون_نرود_هرگزم_هوای_شما
#بخاک_پای_شما_کانزمان_که_خاک_شوم
#هنوز_بر_نکنم_دل_ز_خاک_پای_شما
#چو_مرغ_جان_من_از_آشیان_هوا_گیرد
#کند_نزول_بخاک_در_سرای_شما
در آن زمان که روند از قفای تابوتم
بود مرا دل سرگشته در قفای شما
شوم نشانهٔ تیر قضا بدان اومید
#که_جان_ببازم_و_حاصل_کنم_رضای_شما
#کرا_بجای_شما_در_جهان_توانم_دید
#چرا_که_نیست_مرا_هیچکس_بجای_شما
#ز_بندگی_شما_صد_هزارم_آزادیست
#که_سلطنت_کند_آنکو_بود_گدای_شما
گرم دعای شما ورد جان بود چه عجب
#که_هست_روز_و_شب_اوراد_من_دعای_شما
کجا سزای شما خدمتی توانم کرد
جز اینکه روی نپیچم ز ناسزای شما
غریب نیست اگر شد ز خویش بیگانه
هر آن غریب که گشستست آشنای شما
اگر بغیر شما می‌کند نظر خواجو
چو آب می شودش دیده از حیای شما

📚 #خواجوی کرمانی - غزلیات - غزل شماره ۳۴

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

هر که او معشوق دارد گو چو من عیار دار
خوش لب و شیرین زبان خوش عیش و خوش گفتار دار

یار معنی دار باید خاصه اندر دوستی
تا توانی دوستی با یار معنی دار دار

از عزیزی گر نخواهی تا به خواری اوفتی
روی نیکو را عزیز و مال و نعمت خوار دار

#ماه #ترکستان #بسی #از #ماه #گردون #خوبتر
#مه #ترکستان #گزین و ز ماه گردون دون عار دار

زلف عنبر بار گیر و جام مالامال کش
دوستی با جام و با زلفین عنبر بار دار

ور همی خواهی که گردد کار تو همچون نگار
چون سنایی خویشتن در عشق او بر کار دار

📚 #سنایی- غزلیات - غزل شماره ۱۵۵

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih