🕯 طواف پروانه ها بر گرد شمع
قضيه ی طلب نصرت امام حسین علیه السلام از عبید الله بن حر جعفی و سرباز زدن در عمده ی مقاتل ذکر شده و همگی شنیده ایم. در برخی نقل ها، عبید الله بن حرّ جعفی ورود امام حسین علیه السلام را چنین توصیف می کند:
▪️حسین علیه السلام بر من وارد شد، و محاسنش همچون پر کلاغ سیاه بود [بر اثر خضاب]. هیچکس را به نیکویی و چشمنوازی او ندیدم.
و بر هیچ کس همچون حسین (علیه السلام) دلم نسوخت، آنگاه که وی را دیدم که می آید و کودکان گردش را گرفته اند...
▪️ دخل عليّ الحسين عليه السلام و لحيته كأنها جناح غراب و ما رأيت أحدا قط أحسن و لا أملأ للعين من الحسين،
و لا رققت على أحد قط رقتي عليه حين رأيته يمشي و الصبيان حوله. (الدر النظیم/ 549 و...)
قضيه ی طلب نصرت امام حسین علیه السلام از عبید الله بن حر جعفی و سرباز زدن در عمده ی مقاتل ذکر شده و همگی شنیده ایم. در برخی نقل ها، عبید الله بن حرّ جعفی ورود امام حسین علیه السلام را چنین توصیف می کند:
▪️حسین علیه السلام بر من وارد شد، و محاسنش همچون پر کلاغ سیاه بود [بر اثر خضاب]. هیچکس را به نیکویی و چشمنوازی او ندیدم.
و بر هیچ کس همچون حسین (علیه السلام) دلم نسوخت، آنگاه که وی را دیدم که می آید و کودکان گردش را گرفته اند...
▪️ دخل عليّ الحسين عليه السلام و لحيته كأنها جناح غراب و ما رأيت أحدا قط أحسن و لا أملأ للعين من الحسين،
و لا رققت على أحد قط رقتي عليه حين رأيته يمشي و الصبيان حوله. (الدر النظیم/ 549 و...)
مراثی الامام الحسین علیه السلام.pdf
979 KB
✔️تعدادی از مراثی امام حسین علیه السلام که در یک مجموعه ی کهن کتابخانه مجلس به شماره ۱۵۴۴۱ نوشته شده در سال ۸۲۲ گردآوری شده است،
شامل:
قصیده لامیه ای از عبد الوهّاب بن صالح عرندس، با آغاز: سقاک الحیا یا طف لازارک المحل/ و صابک صوب الدمع ان… الوبل. ظاهرا این قصیده تاکنون منتشر نشده است.
از صاحب بن عبّاد با آغاز: عین جودی علی الشهید القتیل..
سلیمان بن قتة: مررت علی ابیات آل محمد (صلوات الله علیهم اجمعین)...
ابو الحسن علی بن احمد الجوهری: وجدی بکوفان ما وجدی بکوفان...، و قصیده دیگر با آعاز: یا أهل عاشور یا لهفی علی الدین
زینب بنت فاطمة اخت الحسین علیه السلام: اما شجاک یا سکن، قتل الحسین والحسن (علیهما السلام)
بعض شعراء قزوین: رأس ابن بنت محمد و وصیه (علیهم السلام)...
شامل:
قصیده لامیه ای از عبد الوهّاب بن صالح عرندس، با آغاز: سقاک الحیا یا طف لازارک المحل/ و صابک صوب الدمع ان… الوبل. ظاهرا این قصیده تاکنون منتشر نشده است.
از صاحب بن عبّاد با آغاز: عین جودی علی الشهید القتیل..
سلیمان بن قتة: مررت علی ابیات آل محمد (صلوات الله علیهم اجمعین)...
ابو الحسن علی بن احمد الجوهری: وجدی بکوفان ما وجدی بکوفان...، و قصیده دیگر با آعاز: یا أهل عاشور یا لهفی علی الدین
زینب بنت فاطمة اخت الحسین علیه السلام: اما شجاک یا سکن، قتل الحسین والحسن (علیهما السلام)
بعض شعراء قزوین: رأس ابن بنت محمد و وصیه (علیهم السلام)...
👍3
🔷 «جدّم امام حسین علیه السلام را به خاطر ری کشتند!»
این روایت جالب در انتهای نسخه ی کهنی از ارشاد شیخ مفید موجود بوده و چند سال پیش محقق گرامی سید حسن موسوی بروجردی در کانال خود بازخوانی و ترجمه نموده است. مرور دوباره بر آن همچنان لطف دارد:
▪️دوریستی به سندش نقل کرده... روزى نزد امام صادق ع رفتم در حالى كه گروهى از مردمان رى نزد او مشرف شده بودند. آنان بر امام سلام كردند و امام (علیه السلام) سلام آنان را پاسخ داد و فرمود: اهل كجایید؟ گفتند: مردمانى از اهل جبال هستیم. امام (علیه السلام) فرمود: از كدام جبال؟ گفتند: از اهل رى.
امام (علیه السلام) سر به زیر انداخت گریست تا آنجا كه محاسن شریفش از اشك تر شد. آنگاه رو به آنان كرد و فرمود: «نفرین بر رى و آنچه در اوست. چرا كه به خاطر آن جدّم حسین (علیه السلام) كشته شد!»
سخنگوى آنان برخواست و گفت: یا ابا عبد الله ما اهل رى هستیم.
امام (علیه السلام) فرمود: آفرین بر برادران قمى ما! اين دو شهر با یكدیگر در تقابلند. آنان دوباره گفتند: ما اهل رى هستیم. امام (علیه السلام) دوباره فرمود: آفرین بر برادران قمى ما!
گفتند: یا ابا عبد الله، قمیون چه برترى و فضیلتى دارند تا ما هم به آنجا برویم و ساكن شویم؟
امام (علیه السلام) فرمود: «آگاه باشید كه براى خداوند حرمى است و آن مكه است، و آگاه باشید که براى پیامبر (صلی الله علیه وآله) حرمى است و آن مدینه است، و آگاه باشید که براى امیر المومنین (علیه السلام) حرمى است و آن كوفه است، و آگاه باشید که حرم من و فرزندانم پس از من قم است. در قم بانویى از فرزندان من دفن خواهد شد كه نامش فاطمه است و با شفاعت او قمیون به بهشت وارد مىشوند».
گفتند این بانو از كدام یك از شما خواهد بود؟ امام (علیه السلام) فرمود: از فرزندم موسى بن جعفر (علیه السلام).
👈جنگ اهل ری با امام زمان علیه السلام
▪️متن اصلی:
حدّث الأمير السید الإمام العالم ضیاء الدین، سلطان العلماء، فضل الله بن علی بن عبیدالله الحسني، قال: أخبرني السید الإمام، السعید، تاج الدین ابوالماجد ظفر بن الحسین بن المظفّر، قال: أخبرني الشیخ المفید العالم الحسن بن جعفر الدوریستي بإسناده إلی ولد تمیم بن مهران، فقال: دخلتُ بلد کوتا قلعة محمد بن مسعود الثقفي فقلت: یا أبا الحسن تری أن تحدّثني بحدیث لم أسمعه منك، قال: نعم، حَدِّثْه... أنّه دخل یوماً علی أبي عبدالله (علیهم السلام) فقد قدم علیه وفود أهل الري فقالوا له: السلام علیکم یا أباعبدالله، فقال: «علیکم السلام، من أنتم؟» فقالوا: قوم من أهل الجبال، فقال: «من أيّ الجبال؟» فقالوا: من أهل الري، فأطرق ملیاً في الأرض حتّی ابتلت لحیته من دموعه، فقال لهم: «لعن الله الريّ وما حَوَت، فقد قتل بسببها جدّي الحسین (علیه السلام)».
قام علیه متکلِّمُهم، فقال: یا أبا عبدالله إنّا رازيّون، فقال: «مرحباً بإخوانتا القمّیین المدينتان متقابلتین»، فقال: یا ابا عبدالله إنّا رازيّون! فقال: «مرحباً بإخواننا [القمّیّین]» فقالوا: یا أبا عبدالله أيّ فضیلة لهم لننتقل إلیها ونسکنها؟
فقال علیه السلام: «ألا إنّ [لله حرماً] وهي مکّة، ألا إنّ لرسول الله (صلی الله علیه وآله) حرماً وهي المدينة، ألا إنّ لأمیر المؤمنین علیه [السلام حرماً] وهي الکوفة، ألا إنّ حرمي وحرم ولدي من بعدی قم، فتدفن فیها امرأة من ولدي اسمها فاطمة تدخل بشفاعتها القمّیّون الجنّة، قالوا: وهذه المرأة من أيّکم؟ قال: من وَلَدي موسی بن جعفر (صلوات الله علیهما)».
وجد في نسخ السعید أبي المکارم، نازویه القمي (رحمه الله)، من إملا السید الإمام ضیاء الدین بأسانید شیخنا إلی أبي عبدالله (علیه السلام)
@kotob_sh
این روایت جالب در انتهای نسخه ی کهنی از ارشاد شیخ مفید موجود بوده و چند سال پیش محقق گرامی سید حسن موسوی بروجردی در کانال خود بازخوانی و ترجمه نموده است. مرور دوباره بر آن همچنان لطف دارد:
▪️دوریستی به سندش نقل کرده... روزى نزد امام صادق ع رفتم در حالى كه گروهى از مردمان رى نزد او مشرف شده بودند. آنان بر امام سلام كردند و امام (علیه السلام) سلام آنان را پاسخ داد و فرمود: اهل كجایید؟ گفتند: مردمانى از اهل جبال هستیم. امام (علیه السلام) فرمود: از كدام جبال؟ گفتند: از اهل رى.
امام (علیه السلام) سر به زیر انداخت گریست تا آنجا كه محاسن شریفش از اشك تر شد. آنگاه رو به آنان كرد و فرمود: «نفرین بر رى و آنچه در اوست. چرا كه به خاطر آن جدّم حسین (علیه السلام) كشته شد!»
سخنگوى آنان برخواست و گفت: یا ابا عبد الله ما اهل رى هستیم.
امام (علیه السلام) فرمود: آفرین بر برادران قمى ما! اين دو شهر با یكدیگر در تقابلند. آنان دوباره گفتند: ما اهل رى هستیم. امام (علیه السلام) دوباره فرمود: آفرین بر برادران قمى ما!
گفتند: یا ابا عبد الله، قمیون چه برترى و فضیلتى دارند تا ما هم به آنجا برویم و ساكن شویم؟
امام (علیه السلام) فرمود: «آگاه باشید كه براى خداوند حرمى است و آن مكه است، و آگاه باشید که براى پیامبر (صلی الله علیه وآله) حرمى است و آن مدینه است، و آگاه باشید که براى امیر المومنین (علیه السلام) حرمى است و آن كوفه است، و آگاه باشید که حرم من و فرزندانم پس از من قم است. در قم بانویى از فرزندان من دفن خواهد شد كه نامش فاطمه است و با شفاعت او قمیون به بهشت وارد مىشوند».
گفتند این بانو از كدام یك از شما خواهد بود؟ امام (علیه السلام) فرمود: از فرزندم موسى بن جعفر (علیه السلام).
👈جنگ اهل ری با امام زمان علیه السلام
▪️متن اصلی:
حدّث الأمير السید الإمام العالم ضیاء الدین، سلطان العلماء، فضل الله بن علی بن عبیدالله الحسني، قال: أخبرني السید الإمام، السعید، تاج الدین ابوالماجد ظفر بن الحسین بن المظفّر، قال: أخبرني الشیخ المفید العالم الحسن بن جعفر الدوریستي بإسناده إلی ولد تمیم بن مهران، فقال: دخلتُ بلد کوتا قلعة محمد بن مسعود الثقفي فقلت: یا أبا الحسن تری أن تحدّثني بحدیث لم أسمعه منك، قال: نعم، حَدِّثْه... أنّه دخل یوماً علی أبي عبدالله (علیهم السلام) فقد قدم علیه وفود أهل الري فقالوا له: السلام علیکم یا أباعبدالله، فقال: «علیکم السلام، من أنتم؟» فقالوا: قوم من أهل الجبال، فقال: «من أيّ الجبال؟» فقالوا: من أهل الري، فأطرق ملیاً في الأرض حتّی ابتلت لحیته من دموعه، فقال لهم: «لعن الله الريّ وما حَوَت، فقد قتل بسببها جدّي الحسین (علیه السلام)».
قام علیه متکلِّمُهم، فقال: یا أبا عبدالله إنّا رازيّون، فقال: «مرحباً بإخوانتا القمّیین المدينتان متقابلتین»، فقال: یا ابا عبدالله إنّا رازيّون! فقال: «مرحباً بإخواننا [القمّیّین]» فقالوا: یا أبا عبدالله أيّ فضیلة لهم لننتقل إلیها ونسکنها؟
فقال علیه السلام: «ألا إنّ [لله حرماً] وهي مکّة، ألا إنّ لرسول الله (صلی الله علیه وآله) حرماً وهي المدينة، ألا إنّ لأمیر المؤمنین علیه [السلام حرماً] وهي الکوفة، ألا إنّ حرمي وحرم ولدي من بعدی قم، فتدفن فیها امرأة من ولدي اسمها فاطمة تدخل بشفاعتها القمّیّون الجنّة، قالوا: وهذه المرأة من أيّکم؟ قال: من وَلَدي موسی بن جعفر (صلوات الله علیهما)».
وجد في نسخ السعید أبي المکارم، نازویه القمي (رحمه الله)، من إملا السید الإمام ضیاء الدین بأسانید شیخنا إلی أبي عبدالله (علیه السلام)
@kotob_sh
👍1
آثار کهن شیعه
بسم الله الرحمن الرحيم ✳️خوشا به حال خدمتگزاران راستین امام علیه السلام... #تربیت_شیعه #شیعیان_راستین چقدر خوب است تعامل راویان و وکلاء جلیل ائمه علیهم السلام را حداقل آشنا باشیم و بفهمیم چه قدر دور هستیم و چه ادعاهایی هم داریم...! 📜نامه ی زیر را شیخ طوسی…
بسم الله الرحمن الرحيم
🔷«همیشه در منظرم بودی...!»
(اشتیاق امام زمان علیه السلام برای دیدار اصحابش)
#أین_الناصر_والمنتقم #شیعیان_راستین
از احادیث مختلفی استفاده می شود که ائمه علیهم السلام لطف و محبت خاصی نسبت به اصحاب خالصشان دارند، تا جایی که گاه آرزوی حضور و خلوت کردن با آنان را داشتند.
این روایت امام باقر علیه السلام را حتما زیاد شنیده اید:
✔️« اما و الله انى لاحب ريحكم و ارواحكم».
به خدا سوگند که من بوی و ارواح شما را دوست می دارم...
در روایت دیگری از امام صادق علیه السلام وارد شده که به جمعی از شیعیان فرمودند:
✔️«إني لأحب رؤيتكم و أشتاق إلى حديثكم»(المحاسن/۱۶۳)
من دیدار شما را دوست دارم و به گفتگوی با شما مشتاقم...
طبیعتا این محبت خاص در مورد امام زمان علیه السلام هم وجود دارد، اما کیست لایق آن...؟!
در روایت معروف علی بن مهزیار که خدمت امام زمان علیه السلام مشرف می شود می خوانیم:
✔️ و چون برابرم پدیدار شد، شتافتم تا خود را بدو رسانم و خود را به پایش افکندم و تمام بدنش را بوسه باران کردم؛
آنگاه فرمود: «اى ابا اسحاق! روزگار مرا وعده مى داد كه تو را ديدار مى كنم،
و رابطه قلبى ما- با وجود دورى منزل و تأخير ملاقات- همواره تو را در نظرم مجسم مى نمود، تا به جایی كه گويا هيچ گاه از لذت همراهی و تخیل مشاهده يك ديگر خالى نبوده ایم!
و خدا را -كه ولىّ حمد است- شكر مى گويم كه ملاقات را حاصل كرد و سختى درد و دورى را به آسايش و آگاهى مبدل ساخت...».
(کمال الدین ۲/۴۴۷، برگرفته از ترجمه ی آقای پهلوان)
▪️متن عربی:
فلما مثل لي أسرعت إلى تلقيه فأكببت عليه ألثم كل جارحة منه. فقال لي: «مرحباً بك يا با إسحاق! لقد كانت الأيام تعدني وشك لقائك و المعاتب بيني و بينك على تشاحط الدار و تراخي المزار تتخيل لي صورتك حتى كأن لم نخل طرفة عين من طيب المحادثة و خيال المشاهدة و أنا أحمد الله ربي ولي الحمد على ما قيض من التلاقي و رفه من كربة التنازع و الاستشراف ثم سألني عن إخواني متقدمها و متأخرها».
🔷«همیشه در منظرم بودی...!»
(اشتیاق امام زمان علیه السلام برای دیدار اصحابش)
#أین_الناصر_والمنتقم #شیعیان_راستین
از احادیث مختلفی استفاده می شود که ائمه علیهم السلام لطف و محبت خاصی نسبت به اصحاب خالصشان دارند، تا جایی که گاه آرزوی حضور و خلوت کردن با آنان را داشتند.
این روایت امام باقر علیه السلام را حتما زیاد شنیده اید:
✔️« اما و الله انى لاحب ريحكم و ارواحكم».
به خدا سوگند که من بوی و ارواح شما را دوست می دارم...
در روایت دیگری از امام صادق علیه السلام وارد شده که به جمعی از شیعیان فرمودند:
✔️«إني لأحب رؤيتكم و أشتاق إلى حديثكم»(المحاسن/۱۶۳)
من دیدار شما را دوست دارم و به گفتگوی با شما مشتاقم...
طبیعتا این محبت خاص در مورد امام زمان علیه السلام هم وجود دارد، اما کیست لایق آن...؟!
در روایت معروف علی بن مهزیار که خدمت امام زمان علیه السلام مشرف می شود می خوانیم:
✔️ و چون برابرم پدیدار شد، شتافتم تا خود را بدو رسانم و خود را به پایش افکندم و تمام بدنش را بوسه باران کردم؛
آنگاه فرمود: «اى ابا اسحاق! روزگار مرا وعده مى داد كه تو را ديدار مى كنم،
و رابطه قلبى ما- با وجود دورى منزل و تأخير ملاقات- همواره تو را در نظرم مجسم مى نمود، تا به جایی كه گويا هيچ گاه از لذت همراهی و تخیل مشاهده يك ديگر خالى نبوده ایم!
و خدا را -كه ولىّ حمد است- شكر مى گويم كه ملاقات را حاصل كرد و سختى درد و دورى را به آسايش و آگاهى مبدل ساخت...».
(کمال الدین ۲/۴۴۷، برگرفته از ترجمه ی آقای پهلوان)
▪️متن عربی:
فلما مثل لي أسرعت إلى تلقيه فأكببت عليه ألثم كل جارحة منه. فقال لي: «مرحباً بك يا با إسحاق! لقد كانت الأيام تعدني وشك لقائك و المعاتب بيني و بينك على تشاحط الدار و تراخي المزار تتخيل لي صورتك حتى كأن لم نخل طرفة عين من طيب المحادثة و خيال المشاهدة و أنا أحمد الله ربي ولي الحمد على ما قيض من التلاقي و رفه من كربة التنازع و الاستشراف ثم سألني عن إخواني متقدمها و متأخرها».
👍3❤1👏1
بسم الله الرحمن الرحیم
به مناسبت درگذشت مرجع والا مقام، آیة الله سید محمد سعید حکیم (رضوان الله تعالی علیه)
برگزار می شود:
🔷«بررسی نظریه ولایت فقیه در اندیشه ی آیة الله سید محمد سعید حکیم (ره)»
✅ ایشان در زمینه ی ولایت فقیه، بیانات نقادانه، جامع و روشنی دارند که پرداختن به آن می تواند در حل مسأله سودمند باشد.
به صورت لایو در اینستاگرام بنده :
https://www.instagram.com/razavitoosims/
و پخش زنده آپارات در صفحه:
https://www.aparat.com/ghiiam/live
▪️دوشنبه، ۱۵ شهریور، ساعت ۲۱ ان شاء الله تعالی
@kotob_sh
به مناسبت درگذشت مرجع والا مقام، آیة الله سید محمد سعید حکیم (رضوان الله تعالی علیه)
برگزار می شود:
🔷«بررسی نظریه ولایت فقیه در اندیشه ی آیة الله سید محمد سعید حکیم (ره)»
✅ ایشان در زمینه ی ولایت فقیه، بیانات نقادانه، جامع و روشنی دارند که پرداختن به آن می تواند در حل مسأله سودمند باشد.
به صورت لایو در اینستاگرام بنده :
https://www.instagram.com/razavitoosims/
و پخش زنده آپارات در صفحه:
https://www.aparat.com/ghiiam/live
▪️دوشنبه، ۱۵ شهریور، ساعت ۲۱ ان شاء الله تعالی
@kotob_sh
👍1
آثار کهن شیعه
◀️صوت جلسه ی «ولایت فقیه در اندیشه آیة الله سید محمد سعید حکیم (ره)» (با عرض پوزش از بروز مشکل در پخش آپارات، لایو در اینستاگرام هم ذخیره شده است) ✔️طبق نظر ايشان، ولایت مطلقه مرتبه ای خاصّ برای معصومین علیهم السلام بوده و تعمیم ولایت به دیگران، مخالف ضروریات…
بسم الله الرحمن الرحیم
🔷ولایت، پدری است نه ریاست و تکبّر!
از جمله مباحثی که در این بحث مطرح شد و قرار شد مستندش در کانال ارسال شود، این بود که بر خلاف تصور عمومی، «ولایت» یک مقام مهر آمیز و دلسوزانه نسبت به افراد جامعه است، نه صرف سلطنت و ریاست بر آن ها!
(این بخش صوت⏪ 7:22 )
در این زمینه روایات متعدّدی وجود دارد، برای نمونه به این روایت جالب توجه کنید:
☑️مرحوم صدوق از ابن فضال نقل کرده که امام رضا علیه السلام فرمود:
«مهر و شفقت پيغمبر صلى الله عليه و آله نسبت به امتش، مانند شفقت و مهربانى پدران نسبت به فرزندان است؛ و بهترينِ امت رسول خدا (صلى الله عليه و آله)، على- عليه السلام- است، و دلسوزی على عليه السلام همانند مهر و شفقت اوست، زيرا او وصى و خليفه و امام پس از او است؛ پس براى اين بود كه فرمود: "من و على دو پدر اين امتيم".
و رسول خدا صلى الله عليه و آله بر منبر رفت و فرمود: "هر كس دين یا بی سرپرستانی پس از خود باقى گذارد، مسئولیتش بر عهده ی منست؛ و هر كس كه مالى و ثروتى باقى گذارد، برای ورثه اش خواهد بود".
و از اين جهت است كه پيغمبر صلى الله عليه و آله به مؤمنين از پدران و مادرانشان و همچنين از خودشان بخودشان اولى بود؛ و از براى امير مؤمنان (عليه السلام) همين طور پس از رسول خدا صلى الله عليه و آله اين اولويت جريان پیدا کرد».
➕متن عربی:
حدثنا محمد بن إبراهيم بن إسحاق الطالقاني رضي الله عنه قال حدثنا أحمد بن محمد بن سعيد الكوفي قال حدثنا علي بن الحسن بن علي بن فضال عن أبيه عن أبی الحسن علیه السلام فی حدیث قال: «إن شفقة النبي ص على أمته شفقة الآباء على الأولاد و أفضل أمته علي ع ، و من بعده شفقة علي ع عليهم كشفقته ص لأنه وصيه و خليفته و الإمام بعده فلذلك قال أنا و عليّ أبوا هذه الأمة، و صعد النبي ص المنبر فقال: من ترك دينا أو ضياعا فعلي و إلي و من ترك مالا فلورثته؛ فصار بذلك أولى بهم من آبائهم و أمهاتهم و أولى بهم منهم بأنفسهم و كذلك أمير المؤمنين ع بعده جرى ذلك له مثل ما جرى لرسول الله ص. ( عيون أخبار الرضا عليه السلام، ۲/۸۶)
🔷ولایت، پدری است نه ریاست و تکبّر!
از جمله مباحثی که در این بحث مطرح شد و قرار شد مستندش در کانال ارسال شود، این بود که بر خلاف تصور عمومی، «ولایت» یک مقام مهر آمیز و دلسوزانه نسبت به افراد جامعه است، نه صرف سلطنت و ریاست بر آن ها!
(این بخش صوت⏪ 7:22 )
در این زمینه روایات متعدّدی وجود دارد، برای نمونه به این روایت جالب توجه کنید:
☑️مرحوم صدوق از ابن فضال نقل کرده که امام رضا علیه السلام فرمود:
«مهر و شفقت پيغمبر صلى الله عليه و آله نسبت به امتش، مانند شفقت و مهربانى پدران نسبت به فرزندان است؛ و بهترينِ امت رسول خدا (صلى الله عليه و آله)، على- عليه السلام- است، و دلسوزی على عليه السلام همانند مهر و شفقت اوست، زيرا او وصى و خليفه و امام پس از او است؛ پس براى اين بود كه فرمود: "من و على دو پدر اين امتيم".
و رسول خدا صلى الله عليه و آله بر منبر رفت و فرمود: "هر كس دين یا بی سرپرستانی پس از خود باقى گذارد، مسئولیتش بر عهده ی منست؛ و هر كس كه مالى و ثروتى باقى گذارد، برای ورثه اش خواهد بود".
و از اين جهت است كه پيغمبر صلى الله عليه و آله به مؤمنين از پدران و مادرانشان و همچنين از خودشان بخودشان اولى بود؛ و از براى امير مؤمنان (عليه السلام) همين طور پس از رسول خدا صلى الله عليه و آله اين اولويت جريان پیدا کرد».
➕متن عربی:
حدثنا محمد بن إبراهيم بن إسحاق الطالقاني رضي الله عنه قال حدثنا أحمد بن محمد بن سعيد الكوفي قال حدثنا علي بن الحسن بن علي بن فضال عن أبيه عن أبی الحسن علیه السلام فی حدیث قال: «إن شفقة النبي ص على أمته شفقة الآباء على الأولاد و أفضل أمته علي ع ، و من بعده شفقة علي ع عليهم كشفقته ص لأنه وصيه و خليفته و الإمام بعده فلذلك قال أنا و عليّ أبوا هذه الأمة، و صعد النبي ص المنبر فقال: من ترك دينا أو ضياعا فعلي و إلي و من ترك مالا فلورثته؛ فصار بذلك أولى بهم من آبائهم و أمهاتهم و أولى بهم منهم بأنفسهم و كذلك أمير المؤمنين ع بعده جرى ذلك له مثل ما جرى لرسول الله ص. ( عيون أخبار الرضا عليه السلام، ۲/۸۶)
👍1
✔️ از محبوبترین کلمات نزد خداوند
...عن عاصم بن بهدلة، عن زر [بن حبيش]، عن علي [علیه السلام] قال:
«أحبّ الكلام إلى الله أن يقول العبد وهو ساجد: ربِّ إنّي ظلمتُ نفسي فاغفر لي، فإنّه لا يغفر الذنوب إلّا أنت».
(جزء حدیث علي بن حرب عن سفيان)
🔷 از امیر المؤمنین علیه السلام روايت كند كه فرمود:
از محبوبترین سخن ها نزد خداوند این است که بنده اش در سجده گوید:
"خداوندا، به درسیتکه بر خودم ستم روا داشتم،
پس مرا ببخش،
که جز تو هیچ کس گناهان را نبخشد..."
متن خلاصه این نقل در برخی منابع همچون مصنف عبد الرزاق به چشم می خورد.
...عن عاصم بن بهدلة، عن زر [بن حبيش]، عن علي [علیه السلام] قال:
«أحبّ الكلام إلى الله أن يقول العبد وهو ساجد: ربِّ إنّي ظلمتُ نفسي فاغفر لي، فإنّه لا يغفر الذنوب إلّا أنت».
(جزء حدیث علي بن حرب عن سفيان)
🔷 از امیر المؤمنین علیه السلام روايت كند كه فرمود:
از محبوبترین سخن ها نزد خداوند این است که بنده اش در سجده گوید:
"خداوندا، به درسیتکه بر خودم ستم روا داشتم،
پس مرا ببخش،
که جز تو هیچ کس گناهان را نبخشد..."
متن خلاصه این نقل در برخی منابع همچون مصنف عبد الرزاق به چشم می خورد.
👏1
◼️ نقل متفاوتی از نامه ی عمر به معاویه
این نقل جالب توجه در یک مجموعه خطی و از کتابی کهن به چشم می خورد. توضیحات را در ادامه بخوانید.
این نقل جالب توجه در یک مجموعه خطی و از کتابی کهن به چشم می خورد. توضیحات را در ادامه بخوانید.
◼️ «در حسرت آزار علی می میرم...»
(نامه ی عمر به معاویه)
نامه ی معروف عمر به معاویه که متضمن شرح مصیبت بیعت اجباری و شهادت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) در بحار ۳۰/ ۲۸۷ از قسمت مفقودی از دلائل الامامة با سندی شیعی نقل شده است.
اما نقل دیگری از این نامه با طریق و متنی متفاوت در مجموعه ای خطی به دست رسیده است.با توجه به دیگر اسناد این بخش، کتاب از نویسنده ای زیدی باید باشد که متأسفانه به علت ناقص بودن شناخته نشد.
مقدمه این حکایت، کاملا مشابه حکایت معروفست و جوش و خروش عبد الله بن عمر پس از شهادت امام حسین علیه السلام و ورود او بر یزید را بیان میدارد، و اینکه یزید با شادمانی نامه ی پدر او به پدر خود را نشانش داده و به او می فهماند اساس این بنیان چگونه بنا نهاده شد.
اما متن نامه، به کلّی با نامه ی معروف متفاوت است و از جهت تاریخی مقبول تر به نظر می رسد.
نامه گویا در اوان نصب معاویه بر ولایت شام صادر شده و به او سفارش می کند به نواحی فلسطین و غوطه نهایت رسیدگی و احسان کند، تا اذهان عمومی را نسبت به خود جلب کند. همچنین اهل شام را با خود همراه سازد و برای آنان از قضایای بدر و کشتگان اقوامش بازگو کند تا عرب آماده ی انتقام جویی این خونها باشند.
در نهایت کینه های درونی خود نسبت به بنی هاشم را ابراز نموده و از معاویه می خواهد در مقابله با امیر المؤمنین علیه السلام کوشش کند، چه این که در این حسرت جان کنده است!
جالب توجه است که هرجا نام «یزید بن معاویه» در نسخه بوده، توسط فردی مخدوش شده!
این نامه در مجموعه ۱۰۲۷۷ مجلس قرار دارد،مشخصات تفصیلی این مجموعه ارزشمند قبلا بیان شد.
(نامه ی عمر به معاویه)
نامه ی معروف عمر به معاویه که متضمن شرح مصیبت بیعت اجباری و شهادت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) در بحار ۳۰/ ۲۸۷ از قسمت مفقودی از دلائل الامامة با سندی شیعی نقل شده است.
اما نقل دیگری از این نامه با طریق و متنی متفاوت در مجموعه ای خطی به دست رسیده است.با توجه به دیگر اسناد این بخش، کتاب از نویسنده ای زیدی باید باشد که متأسفانه به علت ناقص بودن شناخته نشد.
مقدمه این حکایت، کاملا مشابه حکایت معروفست و جوش و خروش عبد الله بن عمر پس از شهادت امام حسین علیه السلام و ورود او بر یزید را بیان میدارد، و اینکه یزید با شادمانی نامه ی پدر او به پدر خود را نشانش داده و به او می فهماند اساس این بنیان چگونه بنا نهاده شد.
اما متن نامه، به کلّی با نامه ی معروف متفاوت است و از جهت تاریخی مقبول تر به نظر می رسد.
نامه گویا در اوان نصب معاویه بر ولایت شام صادر شده و به او سفارش می کند به نواحی فلسطین و غوطه نهایت رسیدگی و احسان کند، تا اذهان عمومی را نسبت به خود جلب کند. همچنین اهل شام را با خود همراه سازد و برای آنان از قضایای بدر و کشتگان اقوامش بازگو کند تا عرب آماده ی انتقام جویی این خونها باشند.
در نهایت کینه های درونی خود نسبت به بنی هاشم را ابراز نموده و از معاویه می خواهد در مقابله با امیر المؤمنین علیه السلام کوشش کند، چه این که در این حسرت جان کنده است!
جالب توجه است که هرجا نام «یزید بن معاویه» در نسخه بوده، توسط فردی مخدوش شده!
این نامه در مجموعه ۱۰۲۷۷ مجلس قرار دارد،مشخصات تفصیلی این مجموعه ارزشمند قبلا بیان شد.
Telegram
آثار کهن شیعه
#حدیث
#شایسته_تصحیح
درباره ی مجموعه 10277مجلس
این مجموعه با نثر اللئالی منسوب به مرحوم طبرسی آغاز میشود ولی تنها تا حرف الراء ادامه دارد. سپس کتاب حدیثی ابن الجعفریه آغاز میشود. ترتیب احادیث مذکور در نسخه با نسخه ی مطبوع در میراث حدیث مختلف است ونسبت میان…
#شایسته_تصحیح
درباره ی مجموعه 10277مجلس
این مجموعه با نثر اللئالی منسوب به مرحوم طبرسی آغاز میشود ولی تنها تا حرف الراء ادامه دارد. سپس کتاب حدیثی ابن الجعفریه آغاز میشود. ترتیب احادیث مذکور در نسخه با نسخه ی مطبوع در میراث حدیث مختلف است ونسبت میان…
🌠با ستارگانت، به سوی خودت راهنماییم کن...
#معارف_ادعیه
از نکات جالب ادعیه ی مأثوره، ایجاد ارتباط میان موقعیت زمانی یا مکانی دعا با اصول معرفتیست.
یکی از آداب هنگام بیدار شدن برای تهجّد، نگاه به ستارگان آسمان و خواندن ادعیه ی سفارش شده در روایاتست. از جمله ادعیه ی زیبا برای این موقعیّت می توان به این دعا از امام صادق علیه السلام اشاره کرد:
🔸 عن أبی عبد الله علیه السلام: إِذَا نَظَرْتَ إِلَى السَّمَاءِ، فَقُلْ:
"سُبْحَانَ مَنْ جَعَلَ فِي السَّماءِ بُرُوجاً، وَ جَعَلَ فِيها سِراجاً وَ قَمَراً مُنِيراً، وَ جَعَلَ لَنَا نُجُوماً قِبْلَةً نَهْتَدِي بِهَا إِلَى التَّوَجُّهِ إِلَيْهِ فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ؛
اللَّهُمَّ! كَمَا هَدَيْتَنَا إِلَى التَّوَجُّهِ إِلَيْكَ وَ إِلَى قِبْلَتِكَ الْمَنْصُوبَةِ لِخَلْقِكَ، فَاهْدِنَا إِلَى نُجُومِكَ الَّتِي جَعَلْتَهَا أَمَاناً لِأَهْلِ الْأَرْضِ وَ لِأَهْلِ السَّمَاءِ حَتَّى نَتَوَجَّهَ بِهِمْ إِلَيْكَ، فَلَا يَتَوَجَّهُ الْمُتَوَجِّهُونَ إِلَيْكَ إِلَّا بِهِمْ، وَ لَا يَسْلُكُ الطَّرِيقَ إِلَيْكَ مَنْ سَلَكَ مِنْ غَيْرِهِمْ، وَ لَا لَزِمَ الْمَحَجَّةَ مَنْ لَمْ يَلْزَمْهُم"
(اصل زید النرسي/ح ۴۷)
منزه است خداوندی که در آسمان بروج و خورشید و ماه منوّری قرار داد، و برای ما ستارگانی گذارد که توسط آن ها بتوانیم در تاریکی های خشکی و دریا، روی به سوی او کنیم.
پروردگارا! همچنان که ما را به روی کردن به سوی قبله ات رهنمون شدی، پس ما را به سوی آن ستارگانت راهنمایی کن که با آن ها اهل زمین و آسمان را در امان نگه داشته ای؛
تا به سببشان به سویت روی آوریم،
چه این که ممکن نیست کسی به سویت آید،مگر به توسط آنان؛
و برای کسی که از غیر راهشان بخواهد به سمتت آید، راهی پیموده نمی شود، و بر طریقه ی حق نخواهد بود...
🔸این عبارات ظاهرا اشاره به این روایت مشهور دارد:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص :«جَعَلَ اللَّهُ النُّجُومَ أَمَاناً لِأَهْلِ السَّمَاءِ- وَ جَعَلَ أَهْلَ بَيْتِي أَمَاناً لِأَهْلِ الْأَرْض»
خداوند ستارگان را سبب ایمنی اهل آسمان، و اهل بیت مرا مایه ی ایمنی اهل زمین قرار داد.
#معارف_ادعیه
از نکات جالب ادعیه ی مأثوره، ایجاد ارتباط میان موقعیت زمانی یا مکانی دعا با اصول معرفتیست.
یکی از آداب هنگام بیدار شدن برای تهجّد، نگاه به ستارگان آسمان و خواندن ادعیه ی سفارش شده در روایاتست. از جمله ادعیه ی زیبا برای این موقعیّت می توان به این دعا از امام صادق علیه السلام اشاره کرد:
🔸 عن أبی عبد الله علیه السلام: إِذَا نَظَرْتَ إِلَى السَّمَاءِ، فَقُلْ:
"سُبْحَانَ مَنْ جَعَلَ فِي السَّماءِ بُرُوجاً، وَ جَعَلَ فِيها سِراجاً وَ قَمَراً مُنِيراً، وَ جَعَلَ لَنَا نُجُوماً قِبْلَةً نَهْتَدِي بِهَا إِلَى التَّوَجُّهِ إِلَيْهِ فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ؛
اللَّهُمَّ! كَمَا هَدَيْتَنَا إِلَى التَّوَجُّهِ إِلَيْكَ وَ إِلَى قِبْلَتِكَ الْمَنْصُوبَةِ لِخَلْقِكَ، فَاهْدِنَا إِلَى نُجُومِكَ الَّتِي جَعَلْتَهَا أَمَاناً لِأَهْلِ الْأَرْضِ وَ لِأَهْلِ السَّمَاءِ حَتَّى نَتَوَجَّهَ بِهِمْ إِلَيْكَ، فَلَا يَتَوَجَّهُ الْمُتَوَجِّهُونَ إِلَيْكَ إِلَّا بِهِمْ، وَ لَا يَسْلُكُ الطَّرِيقَ إِلَيْكَ مَنْ سَلَكَ مِنْ غَيْرِهِمْ، وَ لَا لَزِمَ الْمَحَجَّةَ مَنْ لَمْ يَلْزَمْهُم"
(اصل زید النرسي/ح ۴۷)
منزه است خداوندی که در آسمان بروج و خورشید و ماه منوّری قرار داد، و برای ما ستارگانی گذارد که توسط آن ها بتوانیم در تاریکی های خشکی و دریا، روی به سوی او کنیم.
پروردگارا! همچنان که ما را به روی کردن به سوی قبله ات رهنمون شدی، پس ما را به سوی آن ستارگانت راهنمایی کن که با آن ها اهل زمین و آسمان را در امان نگه داشته ای؛
تا به سببشان به سویت روی آوریم،
چه این که ممکن نیست کسی به سویت آید،مگر به توسط آنان؛
و برای کسی که از غیر راهشان بخواهد به سمتت آید، راهی پیموده نمی شود، و بر طریقه ی حق نخواهد بود...
🔸این عبارات ظاهرا اشاره به این روایت مشهور دارد:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص :«جَعَلَ اللَّهُ النُّجُومَ أَمَاناً لِأَهْلِ السَّمَاءِ- وَ جَعَلَ أَهْلَ بَيْتِي أَمَاناً لِأَهْلِ الْأَرْض»
خداوند ستارگان را سبب ایمنی اهل آسمان، و اهل بیت مرا مایه ی ایمنی اهل زمین قرار داد.
آثار کهن شیعه
◀️صوت جلسه ی «ولایت فقیه در اندیشه آیة الله سید محمد سعید حکیم (ره)» (با عرض پوزش از بروز مشکل در پخش آپارات، لایو در اینستاگرام هم ذخیره شده است) ✔️طبق نظر ايشان، ولایت مطلقه مرتبه ای خاصّ برای معصومین علیهم السلام بوده و تعمیم ولایت به دیگران، مخالف ضروریات…
بسم الله الرحمن الرحیم
🔷«ادّعای امامت» چیست؟
و چرا همچون شرک به خداست؟
📝برگرفته از: استاد حاج شیخ مصطفی اسکندری
✳️ در روایات فراوانی این مضمون وارد شده که: ادعای نابجای امامت، کفر يا شرک است. برای نمونه:
طلحة بن زید از حضرت صادق(ع) روایت نموده: «کسی که در ردیفِ امامی که امامتش از جانب خداست، شخصی را قرار دهد که امامتش الاهی نیست؛ به خداوند شرک ورزیده است». (کافی ۱/۳۷۳ ح۶)
به این معنا که هر کس در عین پذیرش امامت أئمه(ع)، دیگران را نیز در همان رتبه و با همان ویژگی ها قرار دهد و قبول کند، به نوعی پذیرش امامت اینان است و این شرک به خداست.
هیچ کس در عالم وجود با أئمه معصومین (علیهم السلام) در هیچ شأنی از شئون، هم طراز و همسان نیست. حجیّت تامه إلاهیّه که شیعه برای أئمه قائل است، منحصر به ایشان است و متعدی به غیر نمی باشد. این نکته از ارکان قویم و اصیلِ اعتقادیِ شیعه است و وجه تمایز شیعه از سایرین هم همین است.
🔸 اما چرا این کار، شرک به خدا باشد؟
از این جهت که خداوند، تنها از راه ولیّ خاصش و پیام رسانیِ وی، عبادت می شود . تسلیم و عبودیت در مقابل خدا، نماد و نمودش تسلیم و تذلّل در برابر امام است، اگر درکنار این امامِ خدائی، امامی شیطانی هم قرار دهد و در مقابل وی تسلیم شود و تذلّل ورزد؛ معنایش این است که خدایی دیگر و شریکی برای ذات قدّوس الاهی قائل شده با اینکه خود می داند که این امامش، از جانب خداوند متعال نیست.
نکته بسیار ظریف و مهم در امثال این روایت این است که آنچه در تاریخ اسلام به چشم خورده و وجود خارجی داشته، معمولاً این نبوده که افرادی را ازحیث فضیلت و شرافت و علم و نسب و عظمت در ردیف أئمه قرار دهند؛ هر چه بود و هر کس ادعایی داشته، ادعای این فضائل منحصر به فرد نبوده است. مثلاً اهل سنت درباره امامانشان چنین فضائلی را قائل نیستند و یا فرقه هایی همچون زیدیه و اسماعیلیه نیز ابدآً چنین کمالاتی را برای امامان خود مطرح نکرده اند و یا اهل سنت در مورد خلفای – غیر از ثلاثه – خود چنین رأیی ندارند. پس مصداقِ این فرمایش امام (علیه السلام) کیانند؟ معنای کلام امام (علیه السلام) چیست؟
✔️هم طراز قرار دادنِ کسی در ردیف أئمه(ع) و التزام به امامتِ او، به معنای اعطای حجیّت تامه و پذیرش وجوب اطاعت از وی در هر حالتی است. این، همان حالتِ امامت است که اهل سنت و بعضی فرقه های شیعی به غیر أئمه داده اند. اطاعت و تسلیم و تبعیت کامل از پیشوایانِ خود و إعطای ولایت تامه و حجیت کامله به اینان، همان امامت است که در غیر اهلش قرار داده شده. تجربه تاریخی هم همین را تأیید می کند. هیچکس در امثال ابوبکر و عمر، عصمت یا علم لدنی یا علم غیب قائل نشده با این حال سنّیان، تبعیت کامل از اینان می کنند و حجیّت تامه به ایشان می بخشند.
امامت یعنی حجیت و ولایت کسی را پذیرفتن، و این ربطی به کمالات و فضائل ندارد. بنابراین، نمی توان گفت: (اعطای ولایت به کسی اگر همطراز أئمه علیهم السلام در کمالات نباشد، عیبی ندارد چرا که به هر حال مقامات ائمه علیهم السلام و فضائل ایشان را ندارد)؛ آنچه مدّنظر أئمه (علیهم السلام) در این روایات است همین پذیرش مقام امامت و ولایت نااهلان است که شرک شمرده شده است.
خلاصه این که رکن مهم اعتقادی شیعه این است که امامت منحصر در عدد معینی است و تنها همین ها ولایت تامّه دارند و تبعیت کامله تنها از ایشان، بایسته است و هر کسی که خود را در این مقام ببیند – یعنی حرفش را مطاع بشمرد و برای خود، حجیت و ولایت قائل باشد – امام جائر و غیر خدایی است.
@kotob_sh
🔷«ادّعای امامت» چیست؟
و چرا همچون شرک به خداست؟
📝برگرفته از: استاد حاج شیخ مصطفی اسکندری
✳️ در روایات فراوانی این مضمون وارد شده که: ادعای نابجای امامت، کفر يا شرک است. برای نمونه:
طلحة بن زید از حضرت صادق(ع) روایت نموده: «کسی که در ردیفِ امامی که امامتش از جانب خداست، شخصی را قرار دهد که امامتش الاهی نیست؛ به خداوند شرک ورزیده است». (کافی ۱/۳۷۳ ح۶)
به این معنا که هر کس در عین پذیرش امامت أئمه(ع)، دیگران را نیز در همان رتبه و با همان ویژگی ها قرار دهد و قبول کند، به نوعی پذیرش امامت اینان است و این شرک به خداست.
هیچ کس در عالم وجود با أئمه معصومین (علیهم السلام) در هیچ شأنی از شئون، هم طراز و همسان نیست. حجیّت تامه إلاهیّه که شیعه برای أئمه قائل است، منحصر به ایشان است و متعدی به غیر نمی باشد. این نکته از ارکان قویم و اصیلِ اعتقادیِ شیعه است و وجه تمایز شیعه از سایرین هم همین است.
🔸 اما چرا این کار، شرک به خدا باشد؟
از این جهت که خداوند، تنها از راه ولیّ خاصش و پیام رسانیِ وی، عبادت می شود . تسلیم و عبودیت در مقابل خدا، نماد و نمودش تسلیم و تذلّل در برابر امام است، اگر درکنار این امامِ خدائی، امامی شیطانی هم قرار دهد و در مقابل وی تسلیم شود و تذلّل ورزد؛ معنایش این است که خدایی دیگر و شریکی برای ذات قدّوس الاهی قائل شده با اینکه خود می داند که این امامش، از جانب خداوند متعال نیست.
نکته بسیار ظریف و مهم در امثال این روایت این است که آنچه در تاریخ اسلام به چشم خورده و وجود خارجی داشته، معمولاً این نبوده که افرادی را ازحیث فضیلت و شرافت و علم و نسب و عظمت در ردیف أئمه قرار دهند؛ هر چه بود و هر کس ادعایی داشته، ادعای این فضائل منحصر به فرد نبوده است. مثلاً اهل سنت درباره امامانشان چنین فضائلی را قائل نیستند و یا فرقه هایی همچون زیدیه و اسماعیلیه نیز ابدآً چنین کمالاتی را برای امامان خود مطرح نکرده اند و یا اهل سنت در مورد خلفای – غیر از ثلاثه – خود چنین رأیی ندارند. پس مصداقِ این فرمایش امام (علیه السلام) کیانند؟ معنای کلام امام (علیه السلام) چیست؟
✔️هم طراز قرار دادنِ کسی در ردیف أئمه(ع) و التزام به امامتِ او، به معنای اعطای حجیّت تامه و پذیرش وجوب اطاعت از وی در هر حالتی است. این، همان حالتِ امامت است که اهل سنت و بعضی فرقه های شیعی به غیر أئمه داده اند. اطاعت و تسلیم و تبعیت کامل از پیشوایانِ خود و إعطای ولایت تامه و حجیت کامله به اینان، همان امامت است که در غیر اهلش قرار داده شده. تجربه تاریخی هم همین را تأیید می کند. هیچکس در امثال ابوبکر و عمر، عصمت یا علم لدنی یا علم غیب قائل نشده با این حال سنّیان، تبعیت کامل از اینان می کنند و حجیّت تامه به ایشان می بخشند.
امامت یعنی حجیت و ولایت کسی را پذیرفتن، و این ربطی به کمالات و فضائل ندارد. بنابراین، نمی توان گفت: (اعطای ولایت به کسی اگر همطراز أئمه علیهم السلام در کمالات نباشد، عیبی ندارد چرا که به هر حال مقامات ائمه علیهم السلام و فضائل ایشان را ندارد)؛ آنچه مدّنظر أئمه (علیهم السلام) در این روایات است همین پذیرش مقام امامت و ولایت نااهلان است که شرک شمرده شده است.
خلاصه این که رکن مهم اعتقادی شیعه این است که امامت منحصر در عدد معینی است و تنها همین ها ولایت تامّه دارند و تبعیت کامله تنها از ایشان، بایسته است و هر کسی که خود را در این مقام ببیند – یعنی حرفش را مطاع بشمرد و برای خود، حجیت و ولایت قائل باشد – امام جائر و غیر خدایی است.
@kotob_sh
👍4
بسم الله الرحمن الرحیم
❌روز حسرت: سرمایه ی عمر را دریابیم
✔️در نهج البلاغه از امیر المؤمنین علیه السلام آورده است:
«و بدان که دنیا دار امتحان است، و کسی در آن لحظه ای بیکار نمی شود مگر اینکه آن لحظات مایه ی حسرت او در روز قیامت خواهد بود».
✔️روایت دیگر به سند موثق از ابوبصیر از امام صادق علیه السلام:
«هرگاه گروهی در مجلسی جمع شده و خداوند -عز و جلّ- و ما (اهل بیت علیهم السلام) را یاد نکنند، ناگریز آن مجلس مایه ی حسرتشان در روز قیامت می شود».
مخصوصا اگر این کلام شریف شامل مجالس مجازی هم بشود که حسرتها مضاعفند...
▪️متن روايات:
نهج البلاغة (کتاب ۵۹): و اعلم أن الدنيا دار بلية لم يفرغ صاحبها فيها قط ساعة إلا كانت فرغته عليه حسرة يوم القيامة.
الکافی ۲/۴۹۷: أبو علي الأشعري عن محمد بن عبد الجبار عن صفوان بن يحيى عن حسين بن زيد عن أبي عبد الله علیه السلام: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «ما من قوم اجتمعوا في مجلس فلم يذكروا اسم الله عز و جل و لم يصلوا على نبيهم إلا كان ذلك المجلس حسرة و وبالا عليهم».
الکافی ۲/۴۹۶: حميد بن زياد عن الحسن بن محمد بن سماعة عن وهيب بن حفص عن أبي بصير عن أبي عبد الله علیه السلام قال: «ما اجتمع في مجلس قوم لم يذكروا الله عز و جل و لم يذكرونا إلا كان ذلك المجلس حسرة عليهم يوم القيامة».
أصل جعفر بن محمد الحضرمی ح۳۲: قال جابر و سمعته یقول: »ما من مجلس يجلس فيه ابرار و لا فجار فيتفرقون من غير ان يذكرون فيه الله الا كان عليهم حسرة يوم القيمة».
@kotob_sh
❌روز حسرت: سرمایه ی عمر را دریابیم
✔️در نهج البلاغه از امیر المؤمنین علیه السلام آورده است:
«و بدان که دنیا دار امتحان است، و کسی در آن لحظه ای بیکار نمی شود مگر اینکه آن لحظات مایه ی حسرت او در روز قیامت خواهد بود».
✔️روایت دیگر به سند موثق از ابوبصیر از امام صادق علیه السلام:
«هرگاه گروهی در مجلسی جمع شده و خداوند -عز و جلّ- و ما (اهل بیت علیهم السلام) را یاد نکنند، ناگریز آن مجلس مایه ی حسرتشان در روز قیامت می شود».
مخصوصا اگر این کلام شریف شامل مجالس مجازی هم بشود که حسرتها مضاعفند...
▪️متن روايات:
نهج البلاغة (کتاب ۵۹): و اعلم أن الدنيا دار بلية لم يفرغ صاحبها فيها قط ساعة إلا كانت فرغته عليه حسرة يوم القيامة.
الکافی ۲/۴۹۷: أبو علي الأشعري عن محمد بن عبد الجبار عن صفوان بن يحيى عن حسين بن زيد عن أبي عبد الله علیه السلام: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «ما من قوم اجتمعوا في مجلس فلم يذكروا اسم الله عز و جل و لم يصلوا على نبيهم إلا كان ذلك المجلس حسرة و وبالا عليهم».
الکافی ۲/۴۹۶: حميد بن زياد عن الحسن بن محمد بن سماعة عن وهيب بن حفص عن أبي بصير عن أبي عبد الله علیه السلام قال: «ما اجتمع في مجلس قوم لم يذكروا الله عز و جل و لم يذكرونا إلا كان ذلك المجلس حسرة عليهم يوم القيامة».
أصل جعفر بن محمد الحضرمی ح۳۲: قال جابر و سمعته یقول: »ما من مجلس يجلس فيه ابرار و لا فجار فيتفرقون من غير ان يذكرون فيه الله الا كان عليهم حسرة يوم القيمة».
@kotob_sh
👍2
Forwarded from فرج پور
بخشی از زیارت رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز شنبه:
فما اعظم المصیبة حیث انقطع عنا الوحی و حیث فقدناک
چقدر مصیبت [ما] در قطع شدن وحی و فقدان شما بزرگ است.
ذیل آیه: قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مٰاؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِمٰاءٍ مَعِين
بگو اگر آب آشامیدنی شما در زمین فرو رود چه کسی برای شما آب گوارا خواهد آورد؟
امام باقر علیه السلام می فرماید :
هَذِهِ نَزَلَتْ فِي اَلْقَائِمِ
يَقُولُ إِنْ أَصْبَحَ إِمَامُكُمْ غَائِباً عَنْكُمْ لاَ تَدْرُونَ أَيْنَ هُوَ فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِإِمَامٍ ظَاهِرٍ 👈يَأْتِيكُمْ بِأَخْبَارِ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْأَرْضِ وَ حَلاَلِ اَللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ حَرَامِهِ👉
این آیه در مورد قیام کننده ماست
می فرماید : هنگامی که امامتان غائب شد و ندانستید که در کجاست، چه کسی امامی ظاهر برای شما می آورد که آن امام 👈اخبار آسمان و زمین و حلال و حرام الهی را برای شما بیان کند👉
فما اعظم المصیبة حیث انقطع عنا الوحی و حیث فقدناک
چقدر مصیبت [ما] در قطع شدن وحی و فقدان شما بزرگ است.
ذیل آیه: قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مٰاؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِمٰاءٍ مَعِين
بگو اگر آب آشامیدنی شما در زمین فرو رود چه کسی برای شما آب گوارا خواهد آورد؟
امام باقر علیه السلام می فرماید :
هَذِهِ نَزَلَتْ فِي اَلْقَائِمِ
يَقُولُ إِنْ أَصْبَحَ إِمَامُكُمْ غَائِباً عَنْكُمْ لاَ تَدْرُونَ أَيْنَ هُوَ فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِإِمَامٍ ظَاهِرٍ 👈يَأْتِيكُمْ بِأَخْبَارِ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْأَرْضِ وَ حَلاَلِ اَللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ حَرَامِهِ👉
این آیه در مورد قیام کننده ماست
می فرماید : هنگامی که امامتان غائب شد و ندانستید که در کجاست، چه کسی امامی ظاهر برای شما می آورد که آن امام 👈اخبار آسمان و زمین و حلال و حرام الهی را برای شما بیان کند👉
آثار کهن شیعه
Voice message
بسم الله الرحمن الرحیم
⚫️امام رضا علیه السلام، قیامها و برادران ناخلف
#وظیفه_منتظران
🖋نویسنده: جناب (نمط اوسط @TheMiddleWay)
یکی از قیامهای زیدیان در دوران امامت امام رضا علیه السّلام زمانی که ایشان هنوز در مدینه بودند صورت گرفت. این قیام به رهبری محمد بن ابراهیم بن طباطبا از نوادگان حسن مثنّی و از امامان زیدیه بوده است. ابو السّرایا از فرماندهان اصلی این قیام زیدیّه بود. البته برخی ابو السرایا را از خوارج می دانند.
در این قیام حضور علویان بسیار پررنگ بود، به خصوص برادران امام رضا علیه السّلام که برخی از آنها گرایش به واقفیه و برخی به زیدیّه پیدا کرده بودند نقش بسیار فعالی در آن داشتند. از جمله افرادی که با این قیام زیدیّه همراه شد احمد بن موسی بوده است. ابو السرایا پس از تسلّط بر مدینه، یکی از شخصیتهای علوی به نام محمد بن سلمان را بهعنوان حاکم مدینه منصوب کرد که اکثر علویان و خاندانهای دیگر قریش با او بیعت کردند و تنها امام رضا علیه السّلام از بیعت سر باز زد و از روی تقیه چنین بهانه آورد که ۲۰ روز زمان می خواهد تا تصمیم بگیرد. این در حالی بود که تنها پس از گذشت ۱۸ روز سپاهیان جلودی که از سوی مأمون برای سرکوبی این قیام فرستاده شده بودند، توانستند آنهارا شکست دهند و ایشان را وادار به فرار کنند.
برخی برادران امام رضا علیه السلام شورشی بودند و گرفتاری های بسیاری را برای حضرت ایجاد نمودند. دور کردن حضرت از مدینه و بردن ایشان به خراسان هم یکی از نتایج سوء شورش های آنها بود.
✔️خبر زیر در کتاب رجال کشّی اشاره به ادعای امامت توسط احمد بن موسی و نیز قیام او به همراه ابو السرایا برای به دست گرفتن قدرت دارد:
حَمْدَوَيْهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ أَسِيدٍ قَالَ: لَمَّا كَانَ مِنْ أَمْرِ أَبِي الْحَسَنِ مَا كَانَ قَالَ إِبْرَاهِيمُ وَ إِسْمَاعِيلُ ابْنَا أَبِي سَمَّالٍ فَنَأْتِي أَحْمَدَ ابْنَهُ فَاخْتَلَفَا إِلَيْهِ زَمَاناً فَلَمَّا خَرَجَ أَبُو السَّرَايَا خَرَجَ أَحْمَدُ بْنُ أَبِي الْحَسَنِ ع مَعَهُ فَأَتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَ قُلْنَا لَهُمَا إِنَّ هَذَا الرَّجُلَ قَدْ خَرَجَ مَعَ أَبِي السَّرَايَا فَمَا تَقُولَانِ قَالَ فَأَنْكَرَا ذَلِكَ مِنْ فِعْلِهِ وَ رَجَعَا عَنْهُ وَ قَالا أبا [أَبُو] الْحَسَنِ حَيٌّ نَثْبُتُ عَلَى الْوَقْفِ وَ أَحْسَبُ هَذَا يَعْنِي إِسْمَاعِيلَ مَاتَ عَلَى شَكِّهِ.
ترجمه: پس از آنكه حضرت موسى ابن جعفر علیه السلام برایش آن پیش آمد شد (یعنی به شهادت رسیدند)، ابراهیم و اسماعیل دو پسر ابو سمال گفتند: ما (برای بیعت) پیش احمد پسر موسى بن جعفر علیه السّلام می رویم. آن دو مدتى در خدمت او ( یعنی احمد) رفت و آمد داشتند. وقتى ابو السرایا خروج كرد، احمد بن موسى بن جعفر نیز با او در قیام همداستان شد. به ابراهیم و اسماعیل گفتیم پسر موسى بن جعفر با ابو السرایا خروج كرد شما چه میگوئید؟ آن دو كار او را زشت دانستند و از او برگشتند، و گفتند موسى بن جعفر زنده است ما بر مذهب وقف باقی میمانیم. راوى گفت: گمان میكنم اسماعیل با همان شك از دنیا رفت.
📚 بحار الأنوار، ج۴۹، ص۲۲۲، باب ۱۶، ح ۱۴،
📚 رجال الكشي - إختيار معرفة الرجال النص، ص۴۷۲، في إبراهيم و إسماعيل ابني أبي سمال، ح ۸۹۸.
این تفکر و روحیه احمد نشان می دهد دلیل تلاش او برای جمع کردن مردم و آوردن آنها به مرو برای دیدار امام رضا علیه السلام هم برای متقاعد کردن ایشان به تشکیل حکومت بوده است. اما لشکر مأمون در میانه راه در نزدیک شیراز جلوی پیشروی او را گرفتند که منجر به نبرد شدیدی بین دو طرف گردید و احمد و بسیاری از همراهان او کشته شدند.
با بررسی شواهد تاریخی موجود می توان نتیجه گرفت که یکی از عوامل مهم دستپاچه شدن مأمون در به قتل رساندن زود هنگام امام رضا علیه السلام، ترس او از رسیدن احمد بن موسی با دار و دسته اش به مرو بود خصوصا اینکه او در مسیر خود محبّین اهل بیت علیهم السلام را تحریض می کرد که با او در رفتن به مرو همراه شوند و جمع عظیمی از مردم را به اسم امام رضا علیه السلام همراه خودساخته بود.
احمد بن موسی هیچ حدیثی از اهل بیت علیهم السلام نقل ننموده است و از این رو پرونده جداگانه ای در کتب رجالی ندارد (و فقط طی خبری ارائه دادم که در مورد مذمّت یک نفر دیگر در کتاب کشی آمده است وضعیت اعتقادی او روشن می شود)، یا اینطور بوده که روات شیعه او را فردی سالم العقیده ای نمی دانستند بخواهند از او چیزی نقل کنند چون گرایش به زیدیه داشته و اعتقادی به امامت معصومین علیهم السلام از جانب خدا نداشته است.
ادامه ⏬⏬⏬
⚫️امام رضا علیه السلام، قیامها و برادران ناخلف
#وظیفه_منتظران
🖋نویسنده: جناب (نمط اوسط @TheMiddleWay)
یکی از قیامهای زیدیان در دوران امامت امام رضا علیه السّلام زمانی که ایشان هنوز در مدینه بودند صورت گرفت. این قیام به رهبری محمد بن ابراهیم بن طباطبا از نوادگان حسن مثنّی و از امامان زیدیه بوده است. ابو السّرایا از فرماندهان اصلی این قیام زیدیّه بود. البته برخی ابو السرایا را از خوارج می دانند.
در این قیام حضور علویان بسیار پررنگ بود، به خصوص برادران امام رضا علیه السّلام که برخی از آنها گرایش به واقفیه و برخی به زیدیّه پیدا کرده بودند نقش بسیار فعالی در آن داشتند. از جمله افرادی که با این قیام زیدیّه همراه شد احمد بن موسی بوده است. ابو السرایا پس از تسلّط بر مدینه، یکی از شخصیتهای علوی به نام محمد بن سلمان را بهعنوان حاکم مدینه منصوب کرد که اکثر علویان و خاندانهای دیگر قریش با او بیعت کردند و تنها امام رضا علیه السّلام از بیعت سر باز زد و از روی تقیه چنین بهانه آورد که ۲۰ روز زمان می خواهد تا تصمیم بگیرد. این در حالی بود که تنها پس از گذشت ۱۸ روز سپاهیان جلودی که از سوی مأمون برای سرکوبی این قیام فرستاده شده بودند، توانستند آنهارا شکست دهند و ایشان را وادار به فرار کنند.
برخی برادران امام رضا علیه السلام شورشی بودند و گرفتاری های بسیاری را برای حضرت ایجاد نمودند. دور کردن حضرت از مدینه و بردن ایشان به خراسان هم یکی از نتایج سوء شورش های آنها بود.
✔️خبر زیر در کتاب رجال کشّی اشاره به ادعای امامت توسط احمد بن موسی و نیز قیام او به همراه ابو السرایا برای به دست گرفتن قدرت دارد:
حَمْدَوَيْهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ أَسِيدٍ قَالَ: لَمَّا كَانَ مِنْ أَمْرِ أَبِي الْحَسَنِ مَا كَانَ قَالَ إِبْرَاهِيمُ وَ إِسْمَاعِيلُ ابْنَا أَبِي سَمَّالٍ فَنَأْتِي أَحْمَدَ ابْنَهُ فَاخْتَلَفَا إِلَيْهِ زَمَاناً فَلَمَّا خَرَجَ أَبُو السَّرَايَا خَرَجَ أَحْمَدُ بْنُ أَبِي الْحَسَنِ ع مَعَهُ فَأَتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَ قُلْنَا لَهُمَا إِنَّ هَذَا الرَّجُلَ قَدْ خَرَجَ مَعَ أَبِي السَّرَايَا فَمَا تَقُولَانِ قَالَ فَأَنْكَرَا ذَلِكَ مِنْ فِعْلِهِ وَ رَجَعَا عَنْهُ وَ قَالا أبا [أَبُو] الْحَسَنِ حَيٌّ نَثْبُتُ عَلَى الْوَقْفِ وَ أَحْسَبُ هَذَا يَعْنِي إِسْمَاعِيلَ مَاتَ عَلَى شَكِّهِ.
ترجمه: پس از آنكه حضرت موسى ابن جعفر علیه السلام برایش آن پیش آمد شد (یعنی به شهادت رسیدند)، ابراهیم و اسماعیل دو پسر ابو سمال گفتند: ما (برای بیعت) پیش احمد پسر موسى بن جعفر علیه السّلام می رویم. آن دو مدتى در خدمت او ( یعنی احمد) رفت و آمد داشتند. وقتى ابو السرایا خروج كرد، احمد بن موسى بن جعفر نیز با او در قیام همداستان شد. به ابراهیم و اسماعیل گفتیم پسر موسى بن جعفر با ابو السرایا خروج كرد شما چه میگوئید؟ آن دو كار او را زشت دانستند و از او برگشتند، و گفتند موسى بن جعفر زنده است ما بر مذهب وقف باقی میمانیم. راوى گفت: گمان میكنم اسماعیل با همان شك از دنیا رفت.
📚 بحار الأنوار، ج۴۹، ص۲۲۲، باب ۱۶، ح ۱۴،
📚 رجال الكشي - إختيار معرفة الرجال النص، ص۴۷۲، في إبراهيم و إسماعيل ابني أبي سمال، ح ۸۹۸.
این تفکر و روحیه احمد نشان می دهد دلیل تلاش او برای جمع کردن مردم و آوردن آنها به مرو برای دیدار امام رضا علیه السلام هم برای متقاعد کردن ایشان به تشکیل حکومت بوده است. اما لشکر مأمون در میانه راه در نزدیک شیراز جلوی پیشروی او را گرفتند که منجر به نبرد شدیدی بین دو طرف گردید و احمد و بسیاری از همراهان او کشته شدند.
با بررسی شواهد تاریخی موجود می توان نتیجه گرفت که یکی از عوامل مهم دستپاچه شدن مأمون در به قتل رساندن زود هنگام امام رضا علیه السلام، ترس او از رسیدن احمد بن موسی با دار و دسته اش به مرو بود خصوصا اینکه او در مسیر خود محبّین اهل بیت علیهم السلام را تحریض می کرد که با او در رفتن به مرو همراه شوند و جمع عظیمی از مردم را به اسم امام رضا علیه السلام همراه خودساخته بود.
احمد بن موسی هیچ حدیثی از اهل بیت علیهم السلام نقل ننموده است و از این رو پرونده جداگانه ای در کتب رجالی ندارد (و فقط طی خبری ارائه دادم که در مورد مذمّت یک نفر دیگر در کتاب کشی آمده است وضعیت اعتقادی او روشن می شود)، یا اینطور بوده که روات شیعه او را فردی سالم العقیده ای نمی دانستند بخواهند از او چیزی نقل کنند چون گرایش به زیدیه داشته و اعتقادی به امامت معصومین علیهم السلام از جانب خدا نداشته است.
ادامه ⏬⏬⏬
Telegram
آثار کهن شیعه
🔷 فایل کامل صوتی-تصویری ارائه ی بررسی تاریخی-اجتماعی مسأله ی قیام در اندیشه ی شیعه
◀️مشاهده در سایت فهم دین
در این ارائه، سیر تاریخی بحث قیام در زمان ائمه علیهم السلام و روش سیاسی آنان به ترتیب از امیر المؤمنین علیه السلام تا زمان غیبت بررسی شده است.…
◀️مشاهده در سایت فهم دین
در این ارائه، سیر تاریخی بحث قیام در زمان ائمه علیهم السلام و روش سیاسی آنان به ترتیب از امیر المؤمنین علیه السلام تا زمان غیبت بررسی شده است.…
👍3
▪️در مورد ابراهیم بن موسی، علی بن اسباط نقل می کند:
الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا علیه السلام: إِنَّ رَجُلًا عَنَى أَخَاكَ إِبْرَاهِيمَ فَذَكَرَ لَهُ أَنَّ أَبَاكَ فِي الْحَيَاةِ وَ أَنَّكَ تَعْلَمُ مِنْ ذَلِكَ مَا يَعْلَمُ فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ يَمُوتُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ لَا يَمُوتُ مُوسَى ع قَدْ وَ اللَّهِ مَضَى كَمَا مَضَى رَسُولُ اللَّهِ ص وَ لَكِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يَزَلْ مُنْذُ قَبَضَ نَبِيَّهُ ص هَلُمَّ جَرّاً يَمُنُّ بِهَذَا الدِّينِ عَلَى أَوْلَادِ الْأَعَاجِمِ وَ يَصْرِفُهُ عَنْ قَرَابَةِ نَبِيِّهِ ص هَلُمَّ جَرّاً فَيُعْطِي هَؤُلَاءِ وَ يَمْنَعُ هَؤُلَاءِ لَقَدْ قَضَيْتُ عَنْهُ فِي هِلَالِ ذِي الْحِجَّةِ أَلْفَ دِينَارٍ بَعْدَ أَنْ أَشْفَى عَلَى طَلَاقِ نِسَائِهِ وَ عِتْقِ مَمَالِيكِهِ وَ لَكِنْ قَدْ سَمِعْتُ مَا لَقِيَ يُوسُفُ مِنْ إِخْوَتِهِ.
ترجمه: به امام رضا علیه السلام عرضکردم، مردی به سوی برادرت ابراهیم متوجه شده (او را گول زده) و به او گفته پدرت زنده است (و در غیبت به سر می برد). آیا شما هم آنچه را او اعتقاد دارد، اعتقاد دارید؟ فرمود: سبحان اللَّه! رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله میمیرد و موسی بن جعفر نمی میرد؟! بخدا محققا ایشان درگذشته است همانگونه که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله درگذشت. امّا خداوند تبارک و تعالی از زمانی که پیغمبرش صلّی اللَّه علیه و آله را قبض روح فرموده همواره (پذیرش) این دین را به عجمزادگان منّت میگذارد و عطا میکند و از (برخی) خویشان پیغمبرش باز میدارد. من در اول ماه ذی الحجة بعد از آنکه ابراهیم (بواسطه نداشتن مخارج) حاضر شده بود زنانش را طلاق دهد و مملوکاتش را رها نماید، هزار دینار بدهی او را پرداختم امّا (با این وجود او نمک نشناس است) و میشنوم و میکشم آنچه را که یوسف از برادرانش کشید.
📚 الكافي، ج۱، ص۳۸۰، باب في أن الإمام متى يعلم أن الأمر قد صار إليه، ح ۲.
(انتهای متن جناب نمط اوسط)
الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا علیه السلام: إِنَّ رَجُلًا عَنَى أَخَاكَ إِبْرَاهِيمَ فَذَكَرَ لَهُ أَنَّ أَبَاكَ فِي الْحَيَاةِ وَ أَنَّكَ تَعْلَمُ مِنْ ذَلِكَ مَا يَعْلَمُ فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ يَمُوتُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ لَا يَمُوتُ مُوسَى ع قَدْ وَ اللَّهِ مَضَى كَمَا مَضَى رَسُولُ اللَّهِ ص وَ لَكِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يَزَلْ مُنْذُ قَبَضَ نَبِيَّهُ ص هَلُمَّ جَرّاً يَمُنُّ بِهَذَا الدِّينِ عَلَى أَوْلَادِ الْأَعَاجِمِ وَ يَصْرِفُهُ عَنْ قَرَابَةِ نَبِيِّهِ ص هَلُمَّ جَرّاً فَيُعْطِي هَؤُلَاءِ وَ يَمْنَعُ هَؤُلَاءِ لَقَدْ قَضَيْتُ عَنْهُ فِي هِلَالِ ذِي الْحِجَّةِ أَلْفَ دِينَارٍ بَعْدَ أَنْ أَشْفَى عَلَى طَلَاقِ نِسَائِهِ وَ عِتْقِ مَمَالِيكِهِ وَ لَكِنْ قَدْ سَمِعْتُ مَا لَقِيَ يُوسُفُ مِنْ إِخْوَتِهِ.
ترجمه: به امام رضا علیه السلام عرضکردم، مردی به سوی برادرت ابراهیم متوجه شده (او را گول زده) و به او گفته پدرت زنده است (و در غیبت به سر می برد). آیا شما هم آنچه را او اعتقاد دارد، اعتقاد دارید؟ فرمود: سبحان اللَّه! رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله میمیرد و موسی بن جعفر نمی میرد؟! بخدا محققا ایشان درگذشته است همانگونه که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله درگذشت. امّا خداوند تبارک و تعالی از زمانی که پیغمبرش صلّی اللَّه علیه و آله را قبض روح فرموده همواره (پذیرش) این دین را به عجمزادگان منّت میگذارد و عطا میکند و از (برخی) خویشان پیغمبرش باز میدارد. من در اول ماه ذی الحجة بعد از آنکه ابراهیم (بواسطه نداشتن مخارج) حاضر شده بود زنانش را طلاق دهد و مملوکاتش را رها نماید، هزار دینار بدهی او را پرداختم امّا (با این وجود او نمک نشناس است) و میشنوم و میکشم آنچه را که یوسف از برادرانش کشید.
📚 الكافي، ج۱، ص۳۸۰، باب في أن الإمام متى يعلم أن الأمر قد صار إليه، ح ۲.
(انتهای متن جناب نمط اوسط)