کانال صنفی معلمان ایران
6.36K subscribers
17.2K photos
2.61K videos
407 files
8.26K links
#این_کانال_مستقل_است

حقوق دانش آموزان و معلمان
قوانین اداری
بخشنامه ها
یادداشت های صنفی و آموزشی
پلی بین معلمان و فعالان صنفی.
شعر ، داستان ، یادداشت خود را از طریق آی دی زیر برای ما ارسال نمایید.
@Ertebat_ba_kasenfe
Download Telegram
🕗 لذت هنر

🌀معرفی کتاب
📕همه میمیرند
سیمون دوبوار
ترجمه:مهدی سحابی
📍نشرنو

🍃"همه می میرند" بعداز" خاطرات "سیمون دوبوار -بانوی فعال #جنبش_زنان و #جنبشهای_آزادیخواهانه ودوست و همکارمتفکر بزرگ فرانسه ژان پل سارتر و دارنده جایزه ادبی گنکور (۱۹۵۴) - ازمهمترین آثار باقی مانده از اوست که توسط #مهدی_سحابی مترجم سرشناس به نثری قوی و روان برگردانده شده.به بخشی کوتاه از آن توجه کنید:
"...دامنه خلوت بود،نه ساقه علفی،ونه آتشی در گودالها.《همه شان می میرند.》دستم را به کنگره سنگی تکیه دادم،خودرا ازسنگ سخت تر حس می کردم.چه چیز از آنها گرفته بودم؟ ده سال،نیم قرن،یک سال چیست؟ یک قرن چیست؟ باخودم گفتم: برای این بدنیا آمده بودند که بمیرند....جنوواییها،مورچه های سیاهی که دوروبر چادرها می لولند،آنهاهم می میرند.اما کارمونا هرگز نخواهد مرد.باهشت برج بلندش تاابد درزیر آفتاب قد می کشد،هرروز بزرگترو زیباتر می شود...به پشته های پست و بلندی که درسرتاسرافق کشیده شده بود خیره شدم.فکر کردم:《دنیاپشت این تپه هاست》وانگار در دلم انفجاری به پاشد‌‌‌‌."...

#ادبیات
#فرهنگ
🔸️🔸️🔸️🔸️
📚کانال صنفی معلمان ایران

🆔️@kasenfi
🌀 «زنان ایرانی، برندگان قرن»

مهدی تدینی


در آخرین شب قرن، مدال قهرمانی قرن چهاردهم را به گردن زنان ایرانی می‌آویزم، و فقط خودم می‌دانم از نوشتن این متن و بیان این ادعا چقدر به خودم می‌بالم و می‌دانم ــ اگر عمری بود ــ روزی روزگاری که آفتاب لب بوم شدم، از این نوشته‌ام یاد می‌کنم و می‌گویم من در واپسین شب قرن نوشتم: «زنان ایرانی برندگان قرن چهاردهم» بودند. کمی صبوری پیشه کنید تا دلایل این ادعایم را بگویم...

من از همۀ دردها و نارضایتی‌ها، اجحاف‌ها و تبعیض‌ها و از همۀ درددل‌های زنان باخبرم. مطمئن باشید اگر بخواهم حرف زن‌ها را بنویسم، به پشتوانۀ کنجکاوی نظری‌ام چنته‌ام پُرتر از خود زنان است و حتی می‌توانم به خاطرات دوری اشاره کنم که شاید خود زنان و دختران فراموش کرده باشند... مثلاً می‌توانم از مدیری دبیرستانشان یاد کنم که چهرۀ دختران را زیر نور با دقت میکروسکوپی نگاه می‌کرد، مبادا مویی از صورت دختران کم نشده باشد (و وای اگر مویی از گونه‌ای کم شده بود!) یا می‌توانم از ناظم جلادمنشی نام ببرم که به خاطر جوراب رنگ‌روشن بدترین تحقیرها را نثار دختری نوجوان ــ و پرغرور ــ می‌کرد. داستان آن هیولا که با سر بُریده زنش در خیابان فخر می‌فروشد و آن پدر ملعونی که داس بر گلوی دخترش می‌نهد، کابوسی اجتماعی است که همه از آن باخبرند. این را هم می‌دانم که هنوز راه زیادی مانده تا زنان به آن برابری حقوقی که خواستار و شایسته‌اش هستند، برسند.

اما من تاریخ‌اندیشم. مقیاس فهمم از جهان روز و ماه و سال نیست. کوچک‌ترین واحد اندازه‌گیری من «دهه» است و معشوقه‌ام ایزدبانوی تاریخ است. از این منظر اگر بخواهم نخستین روزهای قرن چهاردهم شمسی را با واپسین روزهایش مقایسه کنم، به بانگ رسا می‌گویم، بزرگ‌ترین برندۀ قرن زنان بودند. درست است که امروز زنان مطالبات معوق جدی و مهمی دارند، اما اگر یکی از آنان بانوانِ سختکوشِ جنبش زنان ایران که در سال 1300 زندگی می‌کرد، امروز سر از گور برآورد و احوال زنان را ببیند، شک نکنید از غلیان شوق و فوران شور دوباره جان به جان آفرین تسلیم می‌کند! زیرا به چشم می‌بیند تاریخ چه بی‌پروا و بی‌کم‌وکاست حق را به آن‌ها داده است.

جایگاهی که زن امروز با زحمت و مبارزۀ خودش و به رغم مقاومت‌های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی به دست آورده، رؤیای زنان اول قرن بود. اگر از من بپرسند، از دید تاریخی، چرخش روزگار بیشترین حق را به چه کسانی داد و چه کسانی می‌توانند از عمق جان فریاد بزنند: «دیدید ما راست می‌گفتیم»؟ شک ندارم در رتبۀ اول زنانی‌اند که حوالی سال 1300 برای ارتقای وضعیت اجتماعی زنان تلاش می‌کردند!

بگذارید بیشتر توضیح دهم: همیشه در هر جامعه‌ای میان دو طرز فکر مخالف جدل و جدالی وجود دارد و همیشه با گذشت زمان ممکن است مشخص شود حق با این جناح یا آن جناح بوده است ــ شاید هم در نهایت ایزدبانوی تاریخ حق را بین آن دو جناح تقسیم کند. اما تاریخ، «حق مطلق» ــ دقت کنید! حق مطلق! ــ را به زنانی داد که اول قرن برای آزادی زنان تلاش می‌کردند. هیچ گروه و جناح دیگری در منازعات اجتماعی و سیاسی نمی‌توانید پیدا کنید که تاریخ چنین «مطلق» به آن‌ها حق داده باشد. زنانِ اول قرن چهاردم، «مطلقاً» بر حق بودند و می‌دانیم که در علوم انسانی اطلاق امر «مطلق» به هر چیزی چقدر دشوار یا حتی محال است. اما اینجا من از تعبیر «حق مطلق» دفاع می‌کنم.

تعجب نکنید! همۀ چیزهایی که امروز برای ما ــ حتی برای سنتی‌ترین و محافظه‌کارترین اقشار جامعه ــ «مطلقاً» بدیهی است (مانند اینکه استاد دانشگاه زن باشد، مدیر بخش فروش یا تولید زن باشد، پزشکی که چشمتان را جراحی می‌کند زن باشد و همۀ چیزهای بدیهی دیگر...)، اول قرن فقط در رؤیاهای کوشاترین فعالان جنبش زنان مانند خواب و خیالی دست‌نیافتنی مطرح می‌شد و عموم جامعه به آن‌ها می‌خندیدند! حتی دولتمردان آزادی‌خواه پرمدعا! آری! قرن چهاردم، قرن پیروزی زنان بود! قرنی بود که زنان هویت، جایگاه، شخصیت حقیقی و حقوقی و ــ این اواخر رفته‌رفته ــ جسمشان را از جامعه پس گرفتند و تحقق بخشیدند.

این پیروزی را زنان مدیون شور، تلاش، جان‌کندن و مبارزات خودشانند ــ و البته درصد بسیار ناچیزی از مردانی که در این مسیر کمکی ‌کردند یا حداقل سنگ‌اندازی و کارشکنی نکردند. این مسیر متوقف نخواهد شد. هر گاه خواستید در برابر زنان مطالبه‌گر بایستید، یاد همان کسانی بیفتید که صد سال پیش زنان کنشگر را به سخره می‌گرفتند و تاریخ امروز سرتاپای خود آن‌ها را به سخره می‌گیرد...

برندگان قرن پیروزی‌تان شادباش و راهتان پایدار

در تکمیل این بحث، دعوت می‌کنم مجموعه نوشته‌های کانال دربارۀ جنبش زنان را بخوانید: «سرآغازهای جنبش زنان»

#جنبش_زنان

🌐 منبع

@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی


#زنان
#مبارزه
#ایستادگی
#برابری
#مقاومت


🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران

🆔 @Kasenfi
🌀 از دبستان دوشیزگان
تا جامعه دوشیزگان


🔅آگاهی و حق جویی، مسیری است تاریخی که گروههای مختلف مردم، یک به یک در مدارش می افتند و چرخهای تاریخ را میچرخانند. جامعه ایران، گاهی رو به عقب میرود و گاهی رو به جلو؛ میانگینش، حق گستری است. زمانی مردان، زمانی دیگر مردانی با تفکرات متفاوت، بعدتر گروههای قومی، بعدترش زنان و تاریخ آینده هست که به ما میگوید، چه گروههایی در این تاریخِ حق گستری، در صف انتظار ایستاده اند. به یک روایت، تاریخ چیزی نیست جز داستان افزایش آگاهی و حق گستری.

🔅چند سال قبل از اینکه برخی مردان وطنی، آستینهایشان را برای مشروطه خواهی بالا بزنند، کسانی چون طوبی آزموده (که مدرسه اش را چند روز بعد از آغاز، پایان دادند)، بی بی خانم استرآبادی و شمس کسمایی (شاعر تحول خواه یزدی) و بسیار کسان دیگر، شیرزنانی بودند که در جامعه تنگِ پیش (و حتی پس) از مشروطه، دبستان دوشیزگان ساختند، مقاله ها و کتابها نوشتند، شعر سرودند و وقتی لازم شد، تفنگ در دست گرفتند و جنگیدند. در تاریخ حق جویی نوشته شده: "صبور باشید و تلاش کنید. اجابت خواستهایِ به نظر نامعقولِ امروز، فردا عادی خواهند شد". اگر ۱۲۰ سال پیش، خواستِ به نظر نامعقولِ مدرسه رفتن دختران، هدف شیرزنان مشروطه خواه بود، نرفتن دختران به مدرسه و دانشگاه در روزگار ما، کاری است عجیب و نامعمول. اگر چنین است، زمانی طول نخواهد کشید که اجابت خواست زنان برای انتخاب آزادانه حضور در همه مکانهای ورزشی و دیگر خواستهایشان، در چشم جامعه عادی خواهد شد؛ صبوری میخواهد و آگاهی گستری.

🔅تئاتر "دبستان دوشیزگان"، نوشته شکوفه آروین، به کارگردانی امیررضا وزیری (در یزد)، برشی است از همان برهه از تاریخ ما؛ داستانِ زندگی بی بی خانم استرآبادی است؛ روایت رنج هاست در پَس تلاشها؛ کسی که مدرسه ساخت و خرابش کردند؛ در مواجهه با توهین ها، مقاله و کتاب نوشت و نادیده اش گرفتند و در نهایت، این آرمان او (از جمله حق تحصیل) بود که "عادی" شد.

🔅از دبستان دوشیزگان تا جامعه دوشیزگان، راه بلندی طی شده است. از شیرزنان عصر مشروطه تا نوادگان تحول خواهشان در عصر کنونی، روزگار ایران در مدار همان آرمانی هایی میچرخد که آنها در ذهن داشتند و دارند؛ روزگار آگاهی و حق گستری با طعم صبوری.

سعید عطار/ ققنوس

https://tttttt.me/iransaeedattar


#زنان
#نابرابری
#حق_تحصیل
#آموزش
#مقاومت
#جنبش_زنان
#تاریخ_معاصر


🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران

🆔 @kasenfi