کانال صنفی معلمان ایران
6.32K subscribers
18K photos
2.65K videos
411 files
8.35K links
#این_کانال_مستقل_است

حقوق دانش آموزان و معلمان
قوانین اداری
بخشنامه ها
یادداشت های صنفی و آموزشی
پلی بین معلمان و فعالان صنفی.
شعر ، داستان ، یادداشت خود را از طریق آی دی زیر برای ما ارسال نمایید.
@Ertebat_ba_kasenfe
Download Telegram
❇️کاش یادمان نرود

《دل نوشته ای برای یاران دربند》
تقدیم به #محمدرضا_رمضانزاده و صبوری و مقاومت همسرش

جعفر ابراهیمی / معلم

🔸 آخر هفته که می شود دلگیر می شوم شاید دلگیری ریشه در کودکی داشته باشد دلگیری بخاطر شروع مدرسه از فردا. بخصوص مدرسه دهه ۶۰ با آن شکل و شمایل جنگ زده اش.
شاید بخاطر همین در این ۱۶ سال که معلم هستم هیچ روز شنبه ای کلاس نگرفتم و به ندرت به مدرسه رفتم.

اما این روزها دلگیری ام از جنس شکایت از گذر ایام است از اینکه چهل سالگی دارد تمام می شود و چقدر کارهای ناتمام دارم و یکسره نقد مداوم گذشته و گشودن دریچه ای از امید برای فردا. یک سالی بیشتر است که اینگونه ام. چه می شود کرد با گذشته، باید آینده را ساخت.

🔸 اما دلگیری و اندوهم به این بحران چهل سالگی ختم نمی شود فقط مساله سن نیست که از تقویم و گذر ایام فرار می کنم. بلکه می ترسم.

بله می ترسم تقویم را باز کنم و ببینم حبس #محمد از مرز ۳۰۰ روز گذشت هنوز حکمش قطعی نیامده و ما داریم عادت می کنیم که صدایش را از پشت تلفن بشنویم و دل خوش کنیم که یک بار بیاید بیمارستان تا ما از دور نگاهش کنیم. آن وقت چقدر بی مفهوم می شود آن شعری که برایش نوشته بودم

"به ندیدنت
عادت نمی کنیم"

می ترسم که بغض های رودابه* به یک غدّه بدخیم تبدیل شود و محمد دیگر #مینیمال ننویسد و ما وقت خواندن آن همه خاطره و رمان را نداشته باشیم.

می ترسم که #محمود و #اسماعیل با پایان حکمشان از زندان آزاد شوند. #ماندانا** آنقدر بزرگ شده باشد که با پدرش برود برای ثبت نام مدرسه و آقای بهشتی آنقدر شعر گفته باشد که #عزیز*** با شعرهایش یک آلبوم ساخته باشد با نام "اشتیاق رهایی".

می ترسم وقتی #عبدالرضا آزاد می شود دخترش**** معلم شده باشد و عبدالرضا روی تمام کتاب های ادبیات نظام ۳_۳_۶ یک نقد نوشته باشد و یک وزیر نالایق دوباره بیایید نظام آموزشی جدید را تغییر دهد و عبدالرضا باز مجبور شود همه کتاب ها را نقد کند.

می ترسم که روح الله***** مثل #وحید_صیاد_نصیری زیر اعتصاب جان دهد یا وقتی از زندان آزاد می شود سنوات تحصیلی اش در دانشگاه تمام شده باشد و آنقدر دانشگاه پولی باشد که نتواند جریمه بدهد و اخراج شود.

می ترسم از اینکه ۳۳ روز حبس موقت امید****** و محمدرضا بشود ۳۳۰ روز و ما عادت کنیم به ندیدنشان.

راستی امید چند روز است برای فرزندش ترانه کوردی نخوانده است؟


ادامه متن را در لینک زیر بخوانید
https://telegra.ph/کاش-یادمان-نرود-12-14

🔻🔻🔻
کانال صنفی معلمان
🆔 @kasenfi
💠 جهان بی رؤیا

محمد حبیبی (معلم)

🔹 در تب و تاب جنبش می ۱۹۶۸ فرانسه، دختری با موهای بلوند، دستانی ظریف و چشمانی آبی؛ جمله ای بر دیواره دانشکده اش نوشت که تا سالها نقل محافل روشنفکری بود:
"کمی واقع بین باش و به رؤیای زندگی بهتر فکر کن".

اگر چه تخیل این جوانان پرشور فرانسوی - رؤیای زندگی بهتر- هرگز تحقق نیافت؛ جهان آنها خاطره این عصیان نهیلیستی را هرگز فراموش نکرد‌.

🔹 آما آن سوتر در جهان ما درست در همان روزگار؛ دختری با چهره ای گندمین و چشمانی مغموم - نشسته بر صندلی بازجویی- بر سر دو راهی حق انتخاب سربازان فرانسوی؛ مقاومت و گشودگی در برابر تجاوز و یا همکاری و خیانت -
دو راهی همیشگی جهان ما؛
📌انتخاب میان دورنج: کمتر یا بیشتر.

🔹 سال ها بعد در جهان آنها، دختری با جثه ای کوچک، چشمانی روشن و چهر ه ای مصمم، قدم در تحقق رؤیای جدیدی گذاشت که خیلی زود از او چهره ای به یاد ماندنی ساخت.
هنگامی که گرتا با مشتانی گره کرده رهبران جهان را این چنین مورد خطاب قرار داد؛ صدای سیلی سخت رؤیا بر چهره واقعیت به گوش رسید:
"ما در آستانه‌ی انقراض ‌جمعی هستیم، در حالی که شما فقط از پول و داستان‌های افسانه‌ای رشد بی‌وقفه‌ اقتصادی صحبت می‌کنید. چقدر شما پر رویید! "
سکوت و باز هم سکوت.
اما تکانه سیبک گلوها و بر افروختگی چشمان حاضران خاطره ای شد از امکان تحقق رؤیایی تازه.

🔹 آن سوتر در جهان ما - درمیانه دگردیسی گرتا به خاطره ای به یاد ماندنی- دختری با چشمانی سبز؛ موهای بلوطی و چهره ای خسته، در مقابل لنز دوربین عکاسان؛ لبانش به لبخندی نشست تا یاد آور دوگانه جهان ما و آنها باشد.
دخترک ایزدی؛ از تجاوز هر لحظه دیروز، به اندکی آسودگی برای فردا رسیده بود. لبخندی برای فراموشی. این نسیان دائمی جهان ما.

♦️ در این تقابل مداوم رؤیا و واقعیت، اسطوره و حقیقت، خاطره و فراموشی، تخیل برای آنها تحقّق دنیایی است بهتر، و برای ما جهانی با امکان رنج کمتر.

🔹 در تخیل ما دختری با گیسوانی به رنگ شبق، همچون آبشاری سیاه بر روی شانه ها، با چشمانی کشیده و پیشانی بلند، با دستانی لرزان، بر روی دیوار دانشگاه تهران، خطاب به ماچنین می نویسد:
"کمی رؤیا بین باش و به واقعیت زندگی با رنج کمتر فکر کن."
و در تخیلش چنین ادامه می دهد:
"همین را هم از ما دریغ می کنید، چقدر شما پررویید! "

#مینیمال
#رؤیا
#رنج_کمتر
منبع:
🖋کانال کانون صنفی معلمان تهران

🆔 @KSMtehran
🔻🔻🔻
ارتباط با کانال :
@Ertebat_ba_kasenfi
🔻🔻🔻🔻
🔹 #کانال_صنفی_معلمان

🆔 @kasenfi
👇👇👇
https://tttttt.me/kasenfi
🕗لذت هنر

🍷یک پیاله شعر

شاعر: #رسول_یونان

🍃متولد ۱۳۴۸ ش، ارومیه

داور #جایزه_ادبی_والس

📚کتاب های #شعر رسول یونان :

روز بخیر محبوب من
کنسرت در جهنم
من یک پسر بد بودم
پایین آوردن پیانو از پله های یک هتل یخی
اسکی روی شیروانی ها
ژنرال جنگ های سیب زمینی
یه روزی یه عاشقی بود.

علاوه بر این،یونان چندین مجموعه #داستان، مجموعه #نمایشنامه، #ترجمه شعر و رمان، مجموعه داستان های #مینیمال را منتشر نموده است.

شعری از اوبنوشیم:

به این بی قوارگی

به این پریشانی

هیچ کس تا حالا

سیاره ای ندیده است

که ما...

گورستان ها از باغ ها بزرگ ترند

آه!

این چه دنیایی ست

برای ما تدارک دیده اند؟!

لوله ی تانک

از کره ی زمین بیرون زده است. 


🧷سپاسگزار همراهی و حمایت عزیزانی هستیم که باپیشنهادات و انتقادات خود، مسیر رشد و بهبود کار را به ما نشان می دهند.

🔸️🔸️🔸️🔸️
📚کانال صنفی معلمان ایران

🆔️@kasenfi
🕗لذت هنر

🗞سبک شناسی : #عکس #مینیمال

💫«هر چه ساده تر، قابل فهم تر»💫

🍃#عکاسی مینیمالیستی یک #هنر کمتر شناخته شده است. بهره گیری از تصاویر آرام ، متمرکز ساختن کادر در عناصر اصلی برای خلق ترکیبی بی نقص، صراحت بیان و سادگی از ویژگیهای این سبک از عکاسی است.

🍃در عکاسی مینیمال  با طرح یک چالش با تنطیم یک یا دو عنصر و حذف تمام اضافات در کادر به بیان یک موضوع و پیام می پردازد.

🍂آنچه در عکاسی مینیمال اهمیت دارد:

🍂پیداکردن سوژه مناسب
پس زمینه
🍂استفاده از خطوط هدایتگر
🍂حذف بی نظمی های تصویر

🧷سپاسگزار همراهی و حمایت عزیزانی هستیم که باپیشنهادات و انتقادات خود، مسیر رشد و بهبود کار را به ما نشان می دهند.


🔸️🔸️🔸️🔸️
📚کانال صنفی معلمان ایران

🆔️@kasenfi
📌 #بازنشر به مناسبت #روز_جهانی_مبارزه_با_کار_کودکان
و تداوم بازداشت #محمد_حبیبی_سخنگوی_کانون_صنفی_معلمان_ایران ، #معلم_زندانی


🔷 #مینیمال
«محمد حبیبی»


در یک شب برفی زمستانی، گوشه‌ی خیابان ، آرام و بی‌صدا نشسته است و عبور ماشین‌ها را نظاره می‌کند. دستها و پاهای کوچکش می‌لرزند و گونه‌هایش سرخ شده اند. دستی در جیبش می‌کند و پولهایش را می‌شمارد. کاسبی‌اش امشب خوب نبوده. پولهایش را در جیبش می‌گذارد و دستهایش را محکم زیر بغلش می‌فشارد تا سرمای کمتری احساس کند. لحظه‌ای بعد با خوشحالی و عجله شروع به دویدن می‌کند و کیسه‌ی دستمال کاغذی‌هایش را به دنبال خود بر روی زمین می‌کشد. چراغ سبز شده است و حالا وقت کاسبی است. هنوز به میانه‌ی خیابان نرسیده که صدای ممتد ترمز یک موتور به گوش می‌رسد. دخترک با جیغ کوتاهی نقش بر زمین می‌شود. دست و پا زدنش زیاد طول نمی‌کشد. چشمهایش به آرامی باز و بسته می‌شوند و انگاری به جماعتی که دورش حلقه زده‌اند نگاه می‌کند. سرش برای آخرین بار می‌چرخد و نگاهش برای همیشه بر روی کیسه دستمال کاغذی‌ها متوقف می شود...

واقعیت این است که بعضی آدمها فقط برای مردن درکودکی، آنهم درست در کف خیابان‌ها به دنیا می‌آیند. به دنیا می‌آیند تا در یک شب برفی زمستانی با دست‌هایی سیاه از سرما و گونه‌هایی سرخ ، کف خیابان دست و پا بزنند و جان بدهند.
و من فکر می‌کنم که رقص این کودکان مرگ در کف خیابانها از سر میل شهوت آلودی است که به پایان دارند و بزرگترین آرزویشان رسیدن هرچه زودتر به خط پایان است. جایی که نه حسرتی باشد برای خوردن و نه دردی باشد برای کشیدن...
گاهی بزرگ‌ترین آرزوها در نزدیک ترین جاها برآورده می‌شوند. جایی مثل
کف خیابان!!!


https://tttttt.me/ksmtehran1/286

📌 #معلم_زندانی آزاد باید گردد

🔗 ارجاع به اصل ۲۶ و ۲۷ قانون اساسی


#حق_تشکل
#حق_تجمع
#حق_اعتراض
#معلمان_زندانی
#آزادی_معلمان_زندانی
#توقف_پرونده_سازی
#اعتراضات_سراسری_معلمان

🔺ارتباط با کانال

@Ertebat_Ba_KSMtehran

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran