جوادهاشمی"تربت"
1.59K subscribers
1.8K photos
102 videos
8 files
1.39K links
@javadhashemitorbat
یادداشت و شعر
برای عضویت در کانال، روی لینک کلیک کنید
Download Telegram
🌷شعر کم‌تر دیده شده‌ای در مصیبت شهادت محمّد و عون، فرزندان جعفر بن ابی‌طالب (علیهما‌السّلام) و حضرت زینب كبری (سلام الله علیها) در قالب مربّع‌تركیب را از نظر می‌گذرانیم كه در ۵ جلد چاپ شده‌ی شاعرش يعنی «غلام‌رضا آذر» یا بهتر بگوییم #آذر_خراسانی نبوده.

🖌«دیوان آذر خراسانی» به تصحیح #سید_محمد_رستگار و با مقدّمه و حواشی #جواد_هاشمی_تربت قرار است توسّط انتشارات آرام دل چاپ شود.

🔸متن کامل شعر👇

#فرزندان_حضرت_زينب_سلام‌الله‌علیها
#آذر_خراسانی

@javadhashemi_torbat
▫️بازم افتاده به تن از اثر غم، شرری
شرر افكنده به جان از غم محنت، اثری
اثری گشته پدیدار ز شور دگری
شوری افكنده به سر تا كه بگویم خبری
خبری كز غمش افتد تن عالم در تب
چون دهم شرح بلای دو عزیز زینب

▫️داشت زینب به صف كرببلا بهر نثار
دو پسر یا دو قمر یا كه دو دُرّ شهوار
این محمّد، دگری عون، دو آیینه تبار
بابْ عبدالله و جدْ جعفر و طیّارْ شعار
گر چه بودند به انظار همی خُرد به سال
لیك در باطنشان هر دو به سر حدّ كمال

▫️شد چو در عرصه‌ی كین، سبط نبی بی كس و یار
كشته گشتند یكایك همه اصحاب كِبار
زینب غم‌زده شد با غم ایام، دچار
از غم بی‌كسی شاه چنان گشت فگار
خواست تا آن كه كند یاری سلطان بشر
رفت و آورد فدا بهر برادر، دو پسر

▫️رفت زینب به سوی خیمه به صد شور و محن
از دل و جان به دو نورُسته بپوشید كفن
هردو را كرد روان در بر سلطان زمن
داد دستور كه گیرند از آن مه، دامن
تا كه گیرند از آن خسرو دین، اذن جهاد
جان نمایند فدا در ره سلطان عباد

▫️آن دو نورُسته چو بیرون ز حرم گردیدند
ره‌سپر جانب سلطان امم گردیدند
قطره‌سان واصل دریای كرم گردیدند
بوسه‌زن خسرو دین را به قدم گردیدند
يك زدی بوسه به دست شه و یك بوسه به پا
تا كه گیرند ره مقصد و گردند فدا

▫️شه نداد اذن جهاد آن دو مه انور را
كرد از لطف، طلب در بر خود خواهر را
گفت داری سر یاری، من بی یاور را
مر نداری خبر این همهمه‌ی لشكر را
خواهر این قوم جفاكار شریرند همه
خصم آل نبی از پیر و صغیرند همه

▫️خود ندیدی؟ كه چها بر من از این لشكر شد
پاره پاره ز جفا جسم علی اكبر شد
قاسم از خون گلو هر دو كفش احمر شد
نُقل دامادی او تیر و نی و خنجر شد
از غم سروقدان خسته و دلگیر شدم
از پس مرگ جوانان ز جهان سیر شدم

▫️خود ندیدی؟ چه به لیلای جوان‌مرده رسید
یا چه بر نجمه‌ی غم‌دیده‌ی افسرده رسید
چه غمی فاطمه را در پس این پرده رسید
یا ندیدی كه چها بر من آزرده رسید؟
خواهی‌ام تا به روی داغ، غمی تازه نهی
ماتمی بر جگرم بی حد و اندازه نهی

▫️زینب غمزده در پاسخ او كرد بیان
كز بیانی ز دلش برد همه تاب و توان
گفت كم‌تر نه ز لیلایم، ایا شاه زمان!
یا كه از نجمه كه بنْموده فدای تو جوان
سیّدی! مرحمتی بر من غم‌پرور كن
این دو قربان خدا هم‌چو علی‌اكبر كن

▫️سیّدی! گِرد تو بگْرفته همه خصم شَرور
شاه بی لشكر من! یاری تو هست ضرور
ای سلیمان زمان! خواهر زارت به حضور
هدیه آورده و این ران ملخ، تحفه‌ی مور
چه شود گر بنهی منّتم؟ ای سبط رسول!
سازی از لطف، دو قربانی خواهر تو قبول

▫️با دو صد لابه ز شه رخصت میدان بگرفت
اذن جانبازی از آن حجّت یزدان بگرفت
گشت خوشحال و ره خیمه شتابان بگرفت
چرخ حیرت زده، انگشت به دندان بگرفت
كه چها میرود از خصم به فرزند بتول
نیست یك تن كه كند یاری اولاد رسول

▫️آن دو گل‌رخ به سوی قوم دغا گردیدند
هم‌چو یوسف برِ گرگان به ملا گردیدند
طعمه‌ی نیزه و شمشیر جفا گردیدند
تا ابد اسوهی تسلیم و رضا گردیدند
بانگ الغوث كشیدند به صد شیون و شین
آمد از خیمه به سروقت دو معصوم، حسین

▫️آه! از آن دم كه حسین آمدشان در بالین
دید از پنجه‌ی زاغان، دو كبوتر، رنگین
هر دو را سوی حرم برد به احوال حزین
در بر كشته‌ی اكبر بنهادی به زمین
زینب آگه شد و از خیمه نیامد بیرون
تا نرنجد ز الم، خاطر نور بی‌چون

#فرزندان_حضرت_زينب_سلام‌الله‌علیها
#آذر_خراسانی

@javadhashemi_torbat
گر نبودی مصطفی، ایجاد را مصدر نبودی
گر نبودی مرتضی بر فاطمه شوهر نبودی
گر نبودی فاطمه بهر علی همسر نبودی
مصطفی را دختر است او
مرتضی را همسر است او
مجتبی را مادر است او
وه! كه زینب پرور است او
شاه مظلومان بُوَد فرزند لبْ‌عطشان زهرا

ذات حق تعیین برای مرتضی فرموده همسر
هم برای فاطمه كرد انتخاب این‌گونه شوهر
ز امر حق در عرش شد تزویج، زهرا بهر حیدر
گشت این وصلت مقرّر
عقد او را بسته داور
بر گواهی‌اش به محضر
عرشیان را بین سراسر
روشنی بخش جهان شد زهره‌ی تابان زهرا

فاطمه شام زفافش پیرهن بخشد به سائل
فاطمه با جامه‌ی كهنه روان گردد به منزل
فاطمه جز پرده‌ای در خانه‌اش نبْوَد وسائل
طاقت خود طاق سازد
پرده را انفاق سازد
باب را مشتاق سازد
وعده بر میثاق سازد
این چنین بوده است هم میثاق و هم پیمان زهرا

(ازدواج حضرت علی علیه السّلام و حضرت زهرا علیهاالسّلام؛ متن کامل شعر: شش بند)

#حضرت_اميرالمؤمنين_عليه‌السلام
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#آذر_خراسانی

@javadhashemi_torbat
👍1
🌹به عنایت امام رضا علیه‌السّلام، ديوان آذر خراسانی به کوشش #سید_محمد_رستگار و مقدمّه و حواشی #جواد_هاشمی_تربت در دست چاپ است.

#آذر_خراسانی

@javadhashemi_torbat
🌹مخمّس #رجبیه🌹
☘️ولادت چهار امام☘️

باز ابر رحمت حق، خیمه در عالم كشیده
خیمه‌ی رحمت به فرق عالم و آدم كشیده
پرده‌ی لطف و عطا بر طارم اعظم كشیده
سربه‌سر لوح معاصی را قلم از دم كشیده
كرد ظاهر از افق، ماه رجب را حق تعالی
🌺
ماه رحمت سر زده یا باز كرده لطف حق در؟
رحمت آورده وَ یا گنج عطا دارد ز داور؟
گنج رحمت باشدش یا آن كه بارد درّ و گوهر؟
درّ و گوهر می‌فشاند در قدوم چار سرور
چار ركن دین در او از پرده خواهد شد هویدا
🌺
اوّل ماه رجب ماهی شود از پرده، ظاهر
ظاهر از پرده شود آن مظهر انوار باهر
آن كه دارد خواجه‌ی لولاكیان از او مفاخر
آن كه نام او محمّد، كنیه جدّش داده باقر
پنجمین نور ولایت، هفتمین مرآت یكتا
🌺
دوّم ماه رجب، شاه دهم شد رخ فروزان
شهریار مُلك دین، آمد نقی با چهر تابان
شد علیّ بن محمّد، رخ فروز از برج ایمان
شاه عاشر، ماه عاشر، حجّت خلاق سبحان
زد قدم در این جهان، آن آفتاب عالم‌آرا
🌺
در ده ماه رجب، بدر نهم از پرده زد سر
نوگل گلزار زهرا، نور حق، سبط پیمبر
سرور خوبان، تقی، ابن الرّضا، فرزند حیدر
مقتدای انس و جان بر ماسوا هادیّ و رهبر
آن كه گردیده ملقّب بر جواد از شاه بطحا
🌺
در پگاه سیزده، خورشید ایمان جلوه‌گر شد
شاه اقلیم ولایت، بدر تابان جلوه‌گر شد
مظهر الاسمای سبحان، نور یزدان جلوه‌گر شد
وارث علم پیمبر، شاه خوبان جلوه‌گر شد
مرتضی از خانه‌ی كعبه جمالش گشته پیدا
🌺
جشن میلاد امیرالمؤمنین است، البشاره!
مولد مسعود شاهنشاه دین است، البشاره!
موكب فرخنده حبل المتین است، البشاره!
شاد و خرّم، خاطر اهل یقین است، البشاره!
البشاره! كآمد آن بحر كرم، كان عطایا
🌺
نور حق، صِهر نبی، ضرغام صفدر شد تولّد
مظهر قدرت، ولیّ حیّ داور شد تولّد
مرتضی شیر خدا، عون پیمبر شد تولّد
جانشین مصطفی، شاه مظفّر شد تولّد
شد تولّد آفتاب شرق دین، شمس دل‌آرا
🌺
فاطمه بنت اسد را نور حق شد زیب دامان
دامنش بِه از جنان شد از جمال نور یزدان
زد قدم شاهی به عالم كاو بُوَد مرآت جانان
روشن از نور جمالش شد دل و چشم محبّان
دیده‌ی اهل ولا روشن از این مرآت یكتا
🌺
بارالها! حقّ احمد! حرمت زهرا و حیدر!
كن قبول خدمت از ما، حرمت شبّیر و شبّر!
از كرم فرما طواف مرقدش بر ما میسّر
هجر كویش روز و شب آذر زند بر جان «آذر»
راه پرفیض جوارش بر رخ احباب بگشا

#آذر_خراسانی (غلام‌رضا آذر)

💐💐💐💐مستحضرید که ولادت #حضرت_امام_باقر، #حضرت_امام_هادی، #حضرت_امام_جواد و #حضرت_امیرالمؤمنين «علیهم‌السّلام» در این ماه است؛ به ترتيب اوّل، دوم، دهم و سيزدهم رجب المرجّب.

#جواد_هاشمی_تربت

@javadhashemi_torbat
🌺مخمّس مدح و منقبت و مصیبت مولانا حضرت امام محمّد باقر علیه‌السّلام

ای که قرین غمی به عالم فانی!
کرده به پیری بدل، فصول جوانی
بی‌خبر و غافل از مرور زمانی
عمر گران‏مایه درگذشت و ندانی
خم شده سرو قدت ز بار کبائر

ره‌گذر عمر را چو باد گذشتی
خِنگ هوس رانده و زمام گسستی
ره به هوی رفته چند باز نگشتی
جمله شکستی عهود ذر که ببستی
نفس تو سر بر کشید و عقل تو قاصر

جز خور و خوابت در این زمانه چه بودی؟
غیر هوا و هوس به لانه چه بودی؟
سعی تو جز آب و دام و دانه چه بودی؟
ناقل فکرت به جز فسانه چه بودی؟
سهم تو خسران بُوَد ز عمر و تو خاسر؟

پرده‌ی غفلت فکن ز چهره، زمانی
دیده‌ی عبرت گشا که نیک بدانی
کآمدنت را چه بوده باعث و بانی
سوی بقا می‌روی ز عالم فانی
خود ز چه جایی و در چه جای مسافر

آمدی از نیستی به عالم هستی
هستی‌ات اعطا شد از عهود الستی
گفته بلی از پی خدای ‏پرستی
بنده! اگر بنده‌ای، ز هول برستی
رستگی از هول، بنده راست مفاخر

گر که به غفلت گذشت عمر گرامی
گر به بطالت گذشت دوره‌ی عامی
رو در توّاب کوب صبحی و شامی
در گذرد دوست از خطای غلامی
بنده گنه‌کار و خالق آمده غافر

بنده‌ی شرمنده! به که عجز نمایی
تا که در توبه را به رخ بگشایی
بر در شاهنشهی برو به گدایی
آن که ز هر مهلکه است باب رهایی
عروه‌ی وثقای دین، محمّد باقر

والی مُلک ولا، طلیعه‌ی اکبر
هادی راه خدا، وصیّ پیمبر
زاده‌ی زهرا و نور دیده‌ی حیدر
نوگل زین العباد، مظهر داور
باقر بحر علوم، شمع مَحاضر

آن که شکافنده است علم نبی را
آن که فرازنده است قدر ولی را
آن که برازنده است نور جلی را
دیده نبی را هر آن که دید وصی را
صدق کلامم نگر ز دیده‌ی جابر

دید چو جابر جمال آن شه والا
حُسن نبی دید زآن جمال دل‌آرا
گفت: سلامت رسانده سیّد بطحا
هستی پنجم وصیّ و بر همه مولا
طُهر مطهّر تویی و طیّب و طاهر

کرد هشامش طلب به شام غم‌انجام
خواست پی هتک حرمتش به بر عام
تیر و کمان داد چون به مظهر علّام
زد به هدف هفت تیر و ساخت به اتمام
غرق تحیّر شدند حاضر و ناظر

شد به تفرّج، روان چو جانب صحرا
دید گروهی روان ز کیش نصارا
همره ایشان برفت آن شه والا
تا برِ آن پیر سال‌خورده‌ی ترسا
پیری کز آن نصار بُد ز اکابر

دیده چو بگْشود پیر و دید یکی شاه
شاهی با عزّ و جاه و با رخ چون ماه
گفت: گمانم نه‌ای تو رهرو این راه
هستی ز اسلامیان تو، ای شه ذی‏جاه!
بینم نور مبین ز روی تو ظاهر

هستی عامی و یا ز جمله‌ی خاصان؟
هستی جاهل و یا که عالم دوران؟
فرمودش شه: نی‌ام ز زمره‌ی نادان
گفتا: پرسم من از تو یا تو ز من؟ هان!
گفتا: هستم پی جواب تو حاضر

چند سؤالی پیاپی از شه ابرار
کرد چو آن پیر در برابر حضّار
پاسخ هر گفته را شنید به هر بار
گفت که او اعلم است و هست سزاوار
لب نکنم باز تا مراست مجاور

شاهی با این جلال و مرتبه و جاه
بودی از کینه‌ی هشام به صد آه
زید لعین فتنه‌ها نمود به هر گاه
تا که ز بیداد او شهید شد آن شاه
زهر الم ریخت از غمش به ضمایر

آه! از آن دم که آن سلاله‌ی یاسین
سبط نبی یادگار خیر وصیّین
گشت سوار از عناد زید بدآیین
زهر به رانش اثر نمود از آن زین
گشت پیاده، نکرد طیّ معابر

آه! که مسموم زهر کین به زمان شد
کشته‌ی زهر جفا ز جور خسان شد
جعفر صادق یتیم و ناله‌کنان شد
جنّ و ملک در خروش و آه و فغان شد
خون جگر جای اشک ریخته باصر

بار خدا! حقّ جاه ختم رسولان!
حرمت پنجم وصی او، شه خوبان!
طوف بقیع است آرزوی محبّان
«آذر» مرثیّه خوانم و ز خراسان
دل کشدم سوی آن مزار و مقابر

#حضرت_امام_باقر_عليه‌السلام
#آذر_خراسانی (غلام‌رضا آذر)

چندی قبل عرض شد كه ديوان اشعار اين شاعر مشهدی به كوشش #سيد_محمد_رستگار و مقدّمه و حواشی حقير در دست چاپ است.

#جواد_هاشمی_تربت

@javadhashemi_torbat
🌹مخمّس #رجبیه🌹
☘️ولادت چهار امام☘️

باز ابر رحمت حق، خیمه در عالم كشیده
خیمه‌ی رحمت به فرق عالم و آدم كشیده
پرده‌ی لطف و عطا بر طارم اعظم كشیده
سربه‌سر لوح معاصی را قلم از دم كشیده
كرد ظاهر از افق، ماه رجب را حق تعالی
🌺
ماه رحمت سر زده یا باز كرده لطف حق در؟
رحمت آورده وَ یا گنج عطا دارد ز داور؟
گنج رحمت باشدش یا آن كه بارد درّ و گوهر؟
درّ و گوهر می‌فشاند در قدوم چار سرور
چار ركن دین در او از پرده خواهد شد هویدا
🌺
اوّل ماه رجب ماهی شود از پرده، ظاهر
ظاهر از پرده شود آن مظهر انوار باهر
آن كه دارد خواجه‌ی لولاكیان از او مفاخر
آن كه نام او محمّد، كنیه جدّش داده باقر
پنجمین نور ولایت، هفتمین مرآت یكتا
🌺
دوّم ماه رجب، شاه دهم شد رخ فروزان
شهریار مُلك دین، آمد نقی با چهر تابان
شد علیّ بن محمّد، رخ فروز از برج ایمان
شاه عاشر، ماه عاشر، حجّت خلاق سبحان
زد قدم در این جهان، آن آفتاب عالم‌آرا
🌺
در ده ماه رجب، بدر نهم از پرده زد سر
نوگل گلزار زهرا، نور حق، سبط پیمبر
سرور خوبان، تقی، ابن الرّضا، فرزند حیدر
مقتدای انس و جان بر ماسوا هادیّ و رهبر
آن كه گردیده ملقّب بر جواد از شاه بطحا
🌺
در پگاه سیزده، خورشید ایمان جلوه‌گر شد
شاه اقلیم ولایت، بدر تابان جلوه‌گر شد
مظهر الاسمای سبحان، نور یزدان جلوه‌گر شد
وارث علم پیمبر، شاه خوبان جلوه‌گر شد
مرتضی از خانه‌ی كعبه جمالش گشته پیدا
🌺
جشن میلاد امیرالمؤمنین است، البشاره!
مولد مسعود شاهنشاه دین است، البشاره!
موكب فرخنده حبل المتین است، البشاره!
شاد و خرّم، خاطر اهل یقین است، البشاره!
البشاره! كآمد آن بحر كرم، كان عطایا
🌺
نور حق، صِهر نبی، ضرغام صفدر شد تولّد
مظهر قدرت، ولیّ حیّ داور شد تولّد
مرتضی شیر خدا، عون پیمبر شد تولّد
جانشین مصطفی، شاه مظفّر شد تولّد
شد تولّد آفتاب شرق دین، شمس دل‌آرا
🌺
فاطمه بنت اسد را نور حق شد زیب دامان
دامنش بِه از جنان شد از جمال نور یزدان
زد قدم شاهی به عالم كاو بُوَد مرآت جانان
روشن از نور جمالش شد دل و چشم محبّان
دیده‌ی اهل ولا روشن از این مرآت یكتا
🌺
بارالها! حقّ احمد! حرمت زهرا و حیدر!
كن قبول خدمت از ما، حرمت شبّیر و شبّر!
از كرم فرما طواف مرقدش بر ما میسّر
هجر كویش روز و شب آذر زند بر جان «آذر»
راه پرفیض جوارش بر رخ احباب بگشا

#آذر_خراسانی (غلام‌رضا آذر)

💐ولادت #حضرت_امام_باقر، #حضرت_امام_هادی، #حضرت_امام_جواد و #حضرت_امیرالمؤمنين «علیهم‌السّلام» به ترتيب اوّل، دوم، دهم و سيزدهم رجب المرجّب؛ بحقّهم عجّل لولیّک الفرج💜💙🧡💚

#بازنشر
#جواد_هاشمی_تربت

@javadhashemi_torbat
🌹مخمّس #رجبیه🌹
☘️ولادت چهار امام☘️

باز ابر رحمت حق، خیمه در عالم كشیده
خیمه‌ی رحمت به فرق عالم و آدم كشیده
پرده‌ی لطف و عطا بر طارم اعظم كشیده
سربه‌سر لوح معاصی را قلم از دم كشیده
كرد ظاهر از افق، ماه رجب را حق تعالی
🌺
ماه رحمت سر زده یا باز كرده لطف حق در؟
رحمت آورده وَ یا گنج عطا دارد ز داور؟
گنج رحمت باشدش یا آن كه بارد درّ و گوهر؟
درّ و گوهر می‌فشاند در قدوم چار سرور
چار ركن دین در او از پرده خواهد شد هویدا
🌺
اوّل ماه رجب ماهی شود از پرده، ظاهر
ظاهر از پرده شود آن مظهر انوار باهر
آن كه دارد خواجه‌ی لولاكیان از او مفاخر
آن كه نام او محمّد، كنیه جدّش داده باقر
پنجمین نور ولایت، هفتمین مرآت یكتا
🌺
دوّم ماه رجب، شاه دهم شد رخ فروزان
شهریار مُلك دین، آمد نقی با چهر تابان
شد علیّ بن محمّد، رخ فروز از برج ایمان
شاه عاشر، ماه عاشر، حجّت خلاق سبحان
زد قدم در این جهان، آن آفتاب عالم‌آرا
🌺
در ده ماه رجب، بدر نهم از پرده زد سر
نوگل گلزار زهرا، نور حق، سبط پیمبر
سرور خوبان، تقی، ابن الرّضا، فرزند حیدر
مقتدای انس و جان بر ماسوا هادیّ و رهبر
آن كه گردیده ملقّب بر جواد از شاه بطحا
🌺
در پگاه سیزده، خورشید ایمان جلوه‌گر شد
شاه اقلیم ولایت، بدر تابان جلوه‌گر شد
مظهر الاسمای سبحان، نور یزدان جلوه‌گر شد
وارث علم پیمبر، شاه خوبان جلوه‌گر شد
مرتضی از خانه‌ی كعبه جمالش گشته پیدا
🌺
جشن میلاد امیرالمؤمنین است، البشاره!
مولد مسعود شاهنشاه دین است، البشاره!
موكب فرخنده حبل المتین است، البشاره!
شاد و خرّم، خاطر اهل یقین است، البشاره!
البشاره! كآمد آن بحر كرم، كان عطایا
🌺
نور حق، صِهر نبی، ضرغام صفدر شد تولّد
مظهر قدرت، ولیّ حیّ داور شد تولّد
مرتضی شیر خدا، عون پیمبر شد تولّد
جانشین مصطفی، شاه مظفّر شد تولّد
شد تولّد آفتاب شرق دین، شمس دل‌آرا
🌺
فاطمه بنت اسد را نور حق شد زیب دامان
دامنش بِه از جنان شد از جمال نور یزدان
زد قدم شاهی به عالم كاو بُوَد مرآت جانان
روشن از نور جمالش شد دل و چشم محبّان
دیده‌ی اهل ولا روشن از این مرآت یكتا
🌺
بارالها! حقّ احمد! حرمت زهرا و حیدر!
كن قبول خدمت از ما، حرمت شبّیر و شبّر!
از كرم فرما طواف مرقدش بر ما میسّر
هجر كویش روز و شب آذر زند بر جان «آذر»
راه پرفیض جوارش بر رخ احباب بگشا

#آذر_خراسانی (غلام‌رضا آذر)

💐ولادت #حضرت_امام_باقر، #حضرت_امام_هادی، #حضرت_امام_جواد و #حضرت_امیرالمؤمنين «علیهم‌السّلام» به ترتيب اوّل، دوم، دهم و سيزدهم رجب المرجّب؛ بحقّهم عجّل لولیّک الفرج💜💙🧡💚

#بازنشر
#جواد_هاشمی_تربت

@javadhashemi_torbat
چشم‌انتظاری سخته👌

🥰بعد از دو سه سال سرانجام به همّت مؤسّسه‌ی آفرینش‌های #آستان_قدس_رضوی سه دیوان فوق منتشر شد☝️

#عبدالعلی_نگارنده
#آذر_خراسانی
#محرم_خراسانی

دیگر اطّلاعات روی جلد آثار معلوم است....

#جواد_هاشمی_تربت

http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat
جوادهاشمی"تربت"
چشم‌انتظاری سخته👌 🥰بعد از دو سه سال سرانجام به همّت مؤسّسه‌ی آفرینش‌های #آستان_قدس_رضوی سه دیوان فوق منتشر شد☝️ #عبدالعلی_نگارنده #آذر_خراسانی #محرم_خراسانی دیگر اطّلاعات روی جلد آثار معلوم است.... #جواد_هاشمی_تربت http://www.instagram.com/javadhashemi69/…
بخشی از مقدّمه:

در ضمن گفت‌وگويي كه با جناب حاج #محمود_اکبرزاده (متولّد 1315)، ذاكر پيش‌كسوت ائمّه‌ي اطهار علیهم‌السّلام و بزرگ مدّاحان مشهد مقدّس، پيرامون دوست قديمي و ديرينه‌ي ايشان جناب «آذر» داشتم، خاطره‌ي جالبي شنيدم كه خواهيد خواند:

با حاجي «آذر» مصاحبت‌ها و مجالست‌ها داشتيم. من در مغازه‌ي آردفروشي نزد كسي شاگرد بودم. شغل حاجي «آذر» هم همين آردفروشي بود. مغازه‌ي ما نزديك مغازه‌ي ايشان قرار داشت. ظهرها معمولاً ناهار را با هم مي‌خورديم. يك روز ظهر، مرحوم «آذر» شعر تازه‌ي خود كه در باب #ازدواج حضرت علي علیه‌السّلام و حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها سروده بود را نشانم داد. مسمّطی بود كه با اين بند شروع مي‌شد:

فتاد دوشم اين هوا ز عالمي دگر به سر
ز عالمي كه وهم را در او نيفتدي گذر
گذر هماي عشق را شدي به وادي دگر
به وادي‌اي كه دارد از رموز معنوي خبر
رموز را نيافتم، جز از ولاي فاطمه

#مسمط را به خطّ خودشان در دفتري نوشته بودند. از من پرسيدند: نظرت چيست؟ من هم دفتر را گرفتم و شعر را مطالعه كردم. در حين خواندن، شعر را حفظ مي‌كردم ولي به رو نمي‌آوردم. دفتر را برگرداندم و گفتم خوب است، شعر خوبي شده و از اين حرف‌ها... .

برخاستيم و هر يك به دنبال كار خويش روانه شديم. آمدم مغازه‌ي خودمان و شعري را كه با يك بار ديدن حفظ شده بودم، مرور كردم. ديدم به غير از يك بيت، تمام مسمّط را به خاطر دارم. نزد حاجي «آذر» برگشتم و گفتم: يك مطلبي در شعر به ذهنم رسيده است، دفتر را ببينم. او هم استقبال كرد و گفت: بيا ببين اگر مشكلي هست بگو. دوباره دفتر را گرفتم و آن يك بيت را هم در ذهن تثبيت كردم و گفتم: نه؛ نه؛ من اشتباه كردم، شعر درست است، مطلبي نيست. ديگر در حالي به حجره برگشتم كه تمام شعر را از بر بودم.
اتّفاقاً آن شب هم مراسم جشن دامادي شاعر شيرين‌سخن مشهد، مرحوم #خسرو (سيّد محمّد خسرونژاد) بود. من و «آذر» هم كه هر دو دعوت داشتيم، با هم به اين جشن عروسي رفتيم. آن جا قرار شد دقايقي من شعرخواني و مديحه‌سرايي داشته باشم. من هم فرصت را غنيمت شمرده و مسمّط تازه‌اي كه ظهر همان روز حفظ شده بودم و تناسب موضوع هم داشت را خواندم. بله؛ همان طور كه شما متعجّب شده‌ايد، حاجي «آذر» هم بسيار تعجّب كرده بود. مي‌گفت: اين شعر را فقط يك بار ديدي، چطور حفظ شده‌اي؟ من هم جز خنده‌ي دوستانه، پاسخ درست و حسابي نداشتم. يادش به خير!!

#آذر_خراسانی
#محمود_اکبرزاده
#سید_محمد_رستگار
#جواد_هاشمی_تربت

http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat
آن‌قَدَر، ای دل! ز هجر روي جانان غم مخور
هم‌چو يعقوب از فراق و سوز حرمان غم مخور
اين بشارت از بشير آمد، به دوران غم مخور
«يوسف گم‌گشته باز آيد به كنعان، غم مخور
كلبه‌ي احزان شود روزي گلستان، غم مخور»

كاروان عشق مي‌باش و به خود ره، سد مكن
ره به پايان است و وعده‌ي انبيا را رد مكن
استقامت آر و ردّ گفته‌ي احمد مكن
«اين دل غم‌ديده حالش بِه شود، دل بد مكن
وين سر شوريده باز آيد به سامان، غم مخور»

بر وصالش وعده داده كردگار ذوالمنن
در كتب بر انبيا خاصه رسول مؤتمن
بايد آيد، خواهد آمد سرور اهل زمن
«گر بهار عمر باشد باز بر طرف چمن
چتر گل بر سر كشي، اي مرغ خوش‏‌خوان! غم مخور»

جسم عالم را بُوَد جان، نيست در آن شك و ريب
پيكر بي‏روح فاسد باشد و داراي عيب
پس به زودي قلب امكان سر برون آرد ز جيب
«هان! مشو نوميد، چون واقف نه‌اي ز اسرار غيب
باشد اندر پرده، بازي‌هاي پنهان، غم مخور»

اي خوش! آن دل‌خسته‌اي كاو غير حق، ياري نداشت
از خدا ياري طلب كرد و به كس كاري نداشت
در بيابان طلب جز چشم خون‌باري نداشت
«هر كه سرگشته به عالم گشت و غم‌خواري نداشت
آخر الامر او به غم‌خواري رسد، هان! غم مخور»

از خدا گاه فرج را مسألت كن دم‌به‌دم
تا گشايش يابد از الطاف حق اين قفل غم
ظاهر از كعبه شود آن خسرو مُلك قِدم
«در بيابان گر به شوق كعبه خواهي زد قدم
سرزنش‌ها گر كند خار مغيلان، غم مخور»

غم ندارد آن كه دارد غم‌گساري چون حبيب
دردمندان فرج را لطف حق باشد طبيب
ديدن روي ولي از حق شود ما را نصيب
«حال ما در فُرقَت جانان و ابرام رقيب
جمله مي‌داند خداي حال‌گردان، غم مخور»

تا به كي نالي چو ني، افسرده چون مرغ چمن؟
سر بر آر از زير پر، بيرون شو از بيت حزن
هجر را بايد شكيبايي، بيا بشنو سخن
«اي دل! از سيل فنا بنياد هستي برمكَن
چون تو را نوح است كشتيبان ز توفان، غم مخور»

عاقبت درمان پذيرد درد هجر و انتظار
وصل رو مي‌آورد، هستيم ما امّيدوار
«آذرا»! صبح وصال آيد، شود ليلت نهار
««حافظا»! در كنج فقر و خلوت شب‌هاي تار
تا بُوَد وردت دعا و درس قرآن، غم مخور»


#آذر_خراسانی
#حافظ_شیرازی
#تخمیس
#مخمس
#به_امید_دیدار {۲۱}
#جواد_هاشمی_تربت

http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat
به عنایات خفیّه و جلیّه‌ی امام رئوف و حضرت صاحب‌الامر علیهماالسّلام، اختتامیه‌ی شعر مهدوی #به_امید_دیدار پنج‌شنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۹ در سالن قدس حرم مطهر حضرت علیّ بن موسی الرّضا علیه آلاف التّحیة و الثّنا برگزار شد.

اجرای جلسه را جناب آقا #رسالت_بوذری بر عهده داشت.

جمعی از شاعران، استادان و پیش‌کسوتان شعر ولایی با رعایت فاصله‌گذاری اجتماعی و پروتکل‌های بهداشتی حضور داشتند و شاعران منتخب آثار خود را به آستان حضرت حجّت عجّل الله تعالی فرجه تقدیم کردند.

علاوه بر شعرخوانی شاعران منتخب در ادامه‌ی این برنامه از دیوان #آذر_خراسانی، دیوان #محرم_خراسانی، دیوان #نگارنده و دو جلد چلچراغ هدایت اثر استاد #محمدجواد_غفورزاده_شفق رونمایی شد.

در پایان استاد #سید_مهدی_حسینی_رکن‌آبادی به نمایندگی از داوران کنگره، بیانیه هیأت داوران را قرائت نمود.

شعرخوانی #مصطفی_صابرخراسانی و مداحی حاج #احمد_واعظی از دیگر برنامه‌های جلسه بود.



#مجمع_شاعران_اهل_بیت_علیهم‌السلام
#کنگره_شعر_آفتاب_مشهد
#کنگره_ملی_شعر_مهدوی
#به_امید_دیدار (۲۳)
#جواد_هاشمی_تربت


http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat
¤یک رباعی از چهار شاعر¤

امروز با یک
#رباعی جالب مواجه شدم؛
سه شاعر معاصر
#غلام‌رضا_قدسی (#قدسی#جواد_کناره‌چی (#آذر#دیجور_همدانی در خانه‌ی #اسماعیل_صفریان (#نافذ_همدانی) مهمان بودند. هر یک مصراعی را می‌گویند که جمعا" یک رباعی می‌شود.

دو نکته:

۱*نمی‌دانم کدام مصراع‌ها از کدام شاعر است. شاید هر یک با تخلّص خود مصراعی گفته باشد.

۲*سند نقل، شرح شب دیجور (دیوان دیجور همدانی) است و طبیعتا" این رباعی در دیوان‌های آذر و قدسی نباشد که این خود نکته‌ای است.

بی "
آذر" عشق تو اجاقم کور است
بی روی تو روزم چو شب "دیجور" است
دل، شوق نگاه "نافذ"ت دارد لیک
از تیررس، این طائر "قدسی" دور است

پاورقی:
یادبود خاطره‌ی شبی در منزل آقای اسماعیل صفری، #نافذ به همراه دوستان عزیز #آذر_تبریزی و #قدسی_خراسانی که هر مصراعِ رباعیِ بالا از یکی از دوستانِ حاضر در مجلس است؛ تهران ۱۳۶۲.


#یادداشت_ادبی

#جواد_هاشمی_تربت

http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat
📝#یادداشت_ادبی

خطایی که در مقدّمه‌ی یکی از دواوین بود، سبب شد که امروز دو قطعه شعر از #آذر_بیگدلی و #رفیق_اصفهانی پیدا شود که در دیوان این دو شاعر نیست.🤔 (برای اهلش کم چیزی نیست).


هر دوی این اشعار، مادّه تاریخ درگذشت #درویش_عبدالمجید_طالقانی (شکسته‌نویس) است که گویا بر سنگ مزارش در #تخت_فولاد نقش دارد.

📕📗📘

#آذر_بیگدلی
#رفیق_اصفهانی
#درویش_عبدالمجید_طالقانی
#اصفهان
#نویافته
#جواد_هاشمی_تربت


http://www.instagram.com/javadhashemi69/
آن‌قَدَر، ای دل! ز هجر روي جانان غم مخور
هم‌چو يعقوب از فراق و سوز حرمان غم مخور
اين بشارت از بشير آمد، به دوران غم مخور
    «يوسف گم‌گشته باز آيد به كنعان، غم مخور
    كلبه‌ي احزان شود روزي گلستان، غم مخور»

كاروان عشق مي‌باش و به خود ره، سد مكن
ره به پايان است و وعده‌ي انبيا را رد مكن
استقامت آر و ردّ گفته‌ي احمد مكن
    «اين دل غم‌ديده حالش بِه شود، دل بد مكن
    وين سر شوريده باز آيد به سامان، غم مخور»

بر وصالش وعده داده كردگار ذوالمنن
در كتب بر انبيا خاصه رسول مؤتمن
بايد آيد، خواهد آمد سرور اهل زمن
   «گر بهار عمر باشد باز بر طرف چمن
   چتر گل بر سر كشي، اي مرغ خوش‏‌خوان! غم مخور»

جسم عالم را بُوَد جان، نيست در آن شك و ريب
پيكر بي‏روح فاسد باشد و داراي عيب
پس به زودي قلب امكان سر برون آرد ز جيب
  «هان! مشو نوميد، چون واقف نه‌اي ز اسرار غيب
  باشد اندر پرده، بازي‌هاي پنهان، غم مخور»

اي خوش! آن دل‌خسته‌اي كاو غير حق، ياري نداشت
از خدا ياري طلب كرد و به كس كاري نداشت
در بيابان طلب جز چشم خون‌باري نداشت
  «هر كه سرگشته به عالم گشت و غم‌خواري نداشت
  آخر الامر او به غم‌خواري رسد، هان! غم مخور»

از خدا گاه فرج را مسألت كن دم‌به‌دم
تا گشايش يابد از الطاف حق اين قفل غم
ظاهر از كعبه شود آن خسرو مُلك قِدم
    «در بيابان گر به شوق كعبه خواهي زد قدم
    سرزنش‌ها گر كند خار مغيلان، غم مخور»

غم ندارد آن كه دارد غم‌گساري چون حبيب
دردمندان فرج را لطف حق باشد طبيب
ديدن روي ولي از حق شود ما را نصيب
    «حال ما در فُرقَت جانان و ابرام رقيب
    جمله مي‌داند خداي حال‌گردان، غم مخور»

تا به كي نالي چو ني، افسرده چون مرغ چمن؟
سر بر آر از زير پر، بيرون شو از بيت حزن
هجر را بايد شكيبايي، بيا بشنو سخن
  «اي دل! از سيل فنا بنياد هستي برمكَن
  چون تو را نوح است كشتيبان ز توفان، غم مخور»

عاقبت درمان پذيرد درد هجر و انتظار
وصل رو مي‌آورد، هستيم ما امّيدوار
«آذرا»! صبح وصال آيد، شود ليلت نهار
    ««حافظا»! در كنج فقر و خلوت شب‌هاي تار
    تا بُوَد وردت دعا و درس قرآن، غم مخور»


#آذر_خراسانی
#حافظ_شیرازی
#تخمیس
#مخمس
#به_امید_دیدار {۲۱}
#جواد_هاشمی_تربت

http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat
جوادهاشمی"تربت"
🌹مخمّس #رجبیه🌹 ☘️ولادت چهار امام☘️ باز ابر رحمت حق، خیمه در عالم كشیده خیمه‌ی رحمت به فرق عالم و آدم كشیده پرده‌ی لطف و عطا بر طارم اعظم كشیده سربه‌سر لوح معاصی را قلم از دم كشیده كرد ظاهر از افق، ماه رجب را حق تعالی 🌺 ماه رحمت سر زده یا باز كرده لطف حق در؟…
🌹مخمّس #رجبیه🌹
☘️ولادت چهار امام☘️

باز ابر رحمت حق، خیمه در عالم كشیده
خیمه‌ی رحمت به فرق عالم و آدم كشیده
پرده‌ی لطف و عطا بر طارم اعظم كشیده
سربه‌سر لوح معاصی را قلم از دم كشیده
كرد ظاهر از افق، ماه رجب را حق تعالی
🌺



🌺
بارالها! حقّ احمد! حرمت زهرا و حیدر!
كن قبول خدمت از ما، حرمت شبّیر و شبّر!
از كرم فرما طواف مرقدش بر ما میسّر
هجر كویش روز و شب آذر زند بر جان «آذر»
راه پرفیض جوارش بر رخ احباب بگشا

#آذر_خراسانی (غلام‌رضا آذر)

💐💐💐💐مستحضرید که ولادت #حضرت_امام_باقر، #حضرت_امام_هادی، #حضرت_امام_جواد و  #حضرت_امیرالمؤمنين «علیهم‌السّلام» در این ماه است؛ به ترتيب اوّل، دوم، دهم و سيزدهم رجب المرجّب.


متن کامل شعر👆


#جواد_هاشمی_تربت

@javadhashemi_torbat