💢 متن سخنرانی دکتر #ابراهیم_توفیق در نشست علوم اجتماعی و دانشگاه (22 اردیبهشت 95) در دانشگاه تهران
✅کانال جامعه شناسی
@IranSociology
✅کانال جامعه شناسی
@IranSociology
از جامعه شناسی سیاسی تا جامعه شناسی دولت - مصاحبه با دکتر #ابراهیم_توفیق / نتیجه عقلانی شدن حوزه #اقتصاد این است که حوزه سیاست هم خودش را عقلانی کند.
✅کانال جامعه شناسی
@IranSociology دریافت👇👇
✅کانال جامعه شناسی
@IranSociology دریافت👇👇
💢 از نظریه زدگی تا کاربرد زدگی، تا فکت زدگی / میزگرد اندیشه پویا با حضور #ابراهیم_توفیق، محمدرضایی، #محمود_شهابی /صفحه اول
✅کانال جامعه شناسی
@IranSociology
✅کانال جامعه شناسی
@IranSociology
💢 از نظریه زدگی تا کاربرد زدگی، تا فکت زدگی / میزگرد اندیشه پویا با حضور #ابراهیم_توفیق، محمدرضایی، #محمود_شهابی /صفحه دوم
✅کانال جامعه شناسی
@IranSociology
✅کانال جامعه شناسی
@IranSociology
💢 از نظریه زدگی تا کاربرد زدگی، تا فکت زدگی / میزگرد اندیشه پویا با حضور #ابراهیم_توفیق، محمدرضایی، #محمود_شهابی /صفحه سوم
✅کانال جامعه شناسی
@IranSociology
✅کانال جامعه شناسی
@IranSociology
💢 از نظریه زدگی تا کاربرد زدگی، تا فکت زدگی / میزگرد اندیشه پویا با حضور #ابراهیم_توفیق، محمدرضایی، #محمود_شهابی /صفحه چهارم
✅کانال جامعه شناسی
@IranSociology
✅کانال جامعه شناسی
@IranSociology
💢 از نظریه زدگی تا کاربرد زدگی، تا فکت زدگی / میزگرد اندیشه پویا با حضور #ابراهیم_توفیق، محمدرضایی، #محمود_شهابی /صفحه پنجم
✅کانال جامعه شناسی
@IranSociology
✅کانال جامعه شناسی
@IranSociology
#مقاله:
📝جامعه دوران گذار و گفتمان پسا استعماری
(تاملی در بحران علوم اجتماعی در ایران)
✍ دکتر #ابراهیم_توفیق
@IRANSOCIOLOGY
چکیده
در این نوشتار، براساس تفسیرى نظرورزانه از بحران علوم اجتماعى در ایران به پرسش از این مسئله مىپردازیم که آیا رویکرد نظرى پسااستعمارى مىتواند، اگرنه در رفع، لااقل در طرح پروبلماتیک این بحران یارىرسان باشد؟ بحران علوم اجتماعى از جنس شناخت شناسانه است و در غلبه بىچون چراى پارادایم مدرنیزاسیون تجلى مىیابد. تداوم و غلبه این پارادایم بر علوم اجتماعى، در شرایط تکوین و تطور آن بهمثابه زائدهاى از صورتبندىهاى گفتمانى حاکم در دوران معاصر (گفتمان مشروطه و گفتمان دینى)، پىجویى مىشود. این صورتبندىهاى گفتمانى ناظر بر فرآیندهاى دولت و ملتسازى، اصل درونىسازى یا وارونهسازى گفتمان شرقشناسى هستند و نظام دانش اجتماعىاى را امکانپذیر مىسازند که تاریخهاى متکثر تجربه مدرنیته ما را در دستگاه مفهومى دوگانه خود به رؤیارویى سنت و تجدد فرو مىکاهد و بدینگونه دریافت یا فهمناپذیر مىکند. در بخش پایانى نوشتار، به شرح مدخلگونه رویکرد نظرى پسااستعمارى (شرایط تاریخى شکلگیرى، مبانى فلسفى و روششناختى و مفاهیم اساسى آن) مىپردازیم.
مفاهیم کلیدى : جامعه دورانگذار، گفتمان مشروطه، گفتمان دینى، پسااستعمار.
✅ کانال جامعه شناسی
https://telegram.me/joinchat/BW29hDusPve1xfOrGDB4Eg
دریافت متن کانل👇👇👇
📝جامعه دوران گذار و گفتمان پسا استعماری
(تاملی در بحران علوم اجتماعی در ایران)
✍ دکتر #ابراهیم_توفیق
@IRANSOCIOLOGY
چکیده
در این نوشتار، براساس تفسیرى نظرورزانه از بحران علوم اجتماعى در ایران به پرسش از این مسئله مىپردازیم که آیا رویکرد نظرى پسااستعمارى مىتواند، اگرنه در رفع، لااقل در طرح پروبلماتیک این بحران یارىرسان باشد؟ بحران علوم اجتماعى از جنس شناخت شناسانه است و در غلبه بىچون چراى پارادایم مدرنیزاسیون تجلى مىیابد. تداوم و غلبه این پارادایم بر علوم اجتماعى، در شرایط تکوین و تطور آن بهمثابه زائدهاى از صورتبندىهاى گفتمانى حاکم در دوران معاصر (گفتمان مشروطه و گفتمان دینى)، پىجویى مىشود. این صورتبندىهاى گفتمانى ناظر بر فرآیندهاى دولت و ملتسازى، اصل درونىسازى یا وارونهسازى گفتمان شرقشناسى هستند و نظام دانش اجتماعىاى را امکانپذیر مىسازند که تاریخهاى متکثر تجربه مدرنیته ما را در دستگاه مفهومى دوگانه خود به رؤیارویى سنت و تجدد فرو مىکاهد و بدینگونه دریافت یا فهمناپذیر مىکند. در بخش پایانى نوشتار، به شرح مدخلگونه رویکرد نظرى پسااستعمارى (شرایط تاریخى شکلگیرى، مبانى فلسفى و روششناختى و مفاهیم اساسى آن) مىپردازیم.
مفاهیم کلیدى : جامعه دورانگذار، گفتمان مشروطه، گفتمان دینى، پسااستعمار.
✅ کانال جامعه شناسی
https://telegram.me/joinchat/BW29hDusPve1xfOrGDB4Eg
دریافت متن کانل👇👇👇
شاید این مهم ترین ویژگی ملت سازی در ایران - والبته در بسیاری از دولت های"شرقی" - باشد که "دیگری" نه در بیرون مرزهای ملی؛ که در درون آن تعریف می شود.
#ابراهیم_توفیق
✅کانال جامعه شناسی
🆔 @IRANSOCIOLOGY
#ابراهیم_توفیق
✅کانال جامعه شناسی
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📝 حرفزدن از حال، برگرداندن تاریخیت وضعیت
✍ #ابراهیم_توفیق
@IranSociology
‼️ابراهیم توفیق، جامعهشناس، در یک سخنرانی در جلسه «امر اجتماعی چیست؟» در موسسه پرسش تفکیک کاذب امر اجتماعی و امر سیاسی را نقد کرده است. #توفیق به مزیتها و کاستیهای دو جریان مطالعاتی #تاریخ_اجتماعی و #اقتصاد_سیاسی در علوم اجتماعی ایران پرداخته است.
از متن:
🔷 یک تقسیمبندی آکادمیک وجود دارد میان علوم سیاسی و علوم اجتماعی. این تصور میتواند به وجود آید که در امر سیاسی از دولت حرف میزنیم و در امر اجتماعی از جامعه. قصد من کنارگذاشتن چنین تفکیک بیمعنایی است. راجع به جامعه نمیتوان حرف زد مگر راجع به نظم حرف زد و راجع به نظم نمیتوان حرف زد مگر یک نظریه جامع انتقادی راجع به دولت داشت.
علوم سیاسی ما از حیث ساخت آکادمیک و گفتاری نظریه دولت را ناممکن میکند. حال آنکه پرداختن به امر اجتماعی تدوین نظریه انتقادی دولت را الزامآور میکند. مقصود من از نظریه دولت برای مثال نظریه گرامشی است که دولت را جمع جامعه سیاسی و جامعه مدنی میداند. یا دقیقتر، آنطور که پولانزاس نظریه دولت را «تراکمیافتگی یک رابطه اجتماعی» تعریف میکند. تراکمیافتگی ناظر به نظمی است که بدون شناخت آن نمیتوان توضیح داد نیروهای اجتماعی چگونه شکل میگیرند، چگونه جایابی میشوند، در چه منطق دانش-قدرتی، در چه مناسباتی، قرار میگیرند و سوژهسازی میشوند.
بدون نظریه انتقادی دولت نمیتوان به این مسائل پرداخت. به این معنا امر اجتماعی، برخلاف ظاهر، با فاصلهگیری از زندگی روزمره اتفاق میافتد. غرقشدن در زندگی روزمره کاری است که در دو دهه گذشته مطالعات فرهنگی انجام داده، ولی از این طریق نمیتوان راجع به نظمهایی که در آن به سر میبریم گفتوگو کرد.
دو گرایش وجود دارد که در اینجا به آنها میپردازم.
🔷 تاریخ اجتماعی و اقتصاد سیاسی
اول، به صورت روزافزونی با نقد تاریخنگاری نخبهگرا روبهروییم و ضرورت نوشتن تاریخ اجتماعی. این نگاه به تاریخ کمتر در آکادمی و بیشتر بیرون از آن اتفاق میافتد، جایی که «درباره ایران» کار میکنند. در این زمینه کارهای برجستهای صورت گرفته همچون تلاشهای عباس امانت، توکلی طرقی، نجمآبادی، عباس ولی و بسیاری دیگر.
بدون این کارها بحث راجع به نوشتن تاریخ اجتماعی ممکن نبود. ولی معضل این نوع تاریخ اجتماعی فرودستان که دستاوردهای زیادی داشته این است که چون جای دیگری اتفاق میافتد ناگزیر باید به استلزاماتی پاسخ دهد که معلوم نیست ربط دقیق آن به نظام دانش ما چیست بلکه در نظم دانش دیگری، در آرشیو دیگری، اتفاق میافتد و به ملزومات آن پاسخ میدهد. در نتیجه در وضعیت بینابینی قرار میگیرد. از طرفی توجه دارد که در نظام دانش ما چه میگذرد چون باید آن را نقد کند، و از طرف دیگر به استلزامات دیگری پاسخ میدهد. تاریخ اجتماعی در درجه اول باید نسبتش را با آرشیو نظام دانش ما روشن کند. آرشیو به معنای فوکویی کلمه مراد است: کلیتی که در امکانپذیرکردن قرائتهایی قرائتهای دیگر را ناممکن میکند.
گرایش دیگری که مبارک است و باید تقویت شود و در حاشیه حاشیه نظام دانش اتفاق میافتد رویآوردن به نقد اقتصاد سیاسی است. ولی این گرایش نیز ارتباطی با نظم دانش ما برقرار نمیکند. این گرایش به درستی پیشفرضی ضمنی دارد که ما در وضعیت همزمان و مشابه با مابقی جهان قرار داریم. گرایشهایی عمومی در نظام مدرنیته و سرمایهداری وجود دارد که ما نیز تحتتأثیر آن نیروها و گرایشهاییم، ما بیرون از آن وضعیت نیستیم و در وضعیت تأخر تاریخی قرار نداریم. این پیشفرض نقد اقتصاد سیاسی است که بدون آن اصلا نمیتواند دست به تحلیل بزند. اما از آنجا که وجه تاریخی این گرایش ضعیف است و راجع به جایگاه خود، شرایط امکان سخن خود، تأمل نمیکند دچار نوعی «حالگرایی» میشود.
در حالگرایی این خطر هست که نقد به نقد ایدئولوژی و افشاگرانه بدل شود و نتوان گذارهای نولیبرالی را که در جامعه، اقتصاد و دولت اتفاق میافتد متعین کرد. نولیبرالیسم ما چگونه اتفاق میافتد؟ صرف تأمل بر ساختارهای جهانی، مثلا به مدد هاروی، کافی نیست. این گرایش موجب میشود همزمانی خود را با روندهای حاکم در جهان را چنان کلی بفهمیم که تکینگی و فردیت تاریخی وضعیتی را که در آن بهسر میبریم موضوع تأمل قرار ندهیم.
دو گرایش تاریخ اجتماعی و نقد اقتصاد سیاسی را به لحاظ روشی و نظری کجا باید صورتبندی کنیم؟ من نام این جایگاه را نظریه انتقادی دولت میگذارم که متمرکز بر نظم است و به این سؤال محوری میپردازد: وضعیت ما چگونه انتظام یافته و در طول تاریخ دچار چه دگردیسیهایی شده است. به این معنا نظریه انتقادی دولت...
متن کامل را در #میدان بخوانید:
http://medn.me/x5ke6
.
.
.
✅به جامعه شناسی بپیوندید👇
https://telegram.me/joinchat/BW29hDusPvdHmUPzAjh-jg
✍ #ابراهیم_توفیق
@IranSociology
‼️ابراهیم توفیق، جامعهشناس، در یک سخنرانی در جلسه «امر اجتماعی چیست؟» در موسسه پرسش تفکیک کاذب امر اجتماعی و امر سیاسی را نقد کرده است. #توفیق به مزیتها و کاستیهای دو جریان مطالعاتی #تاریخ_اجتماعی و #اقتصاد_سیاسی در علوم اجتماعی ایران پرداخته است.
از متن:
🔷 یک تقسیمبندی آکادمیک وجود دارد میان علوم سیاسی و علوم اجتماعی. این تصور میتواند به وجود آید که در امر سیاسی از دولت حرف میزنیم و در امر اجتماعی از جامعه. قصد من کنارگذاشتن چنین تفکیک بیمعنایی است. راجع به جامعه نمیتوان حرف زد مگر راجع به نظم حرف زد و راجع به نظم نمیتوان حرف زد مگر یک نظریه جامع انتقادی راجع به دولت داشت.
علوم سیاسی ما از حیث ساخت آکادمیک و گفتاری نظریه دولت را ناممکن میکند. حال آنکه پرداختن به امر اجتماعی تدوین نظریه انتقادی دولت را الزامآور میکند. مقصود من از نظریه دولت برای مثال نظریه گرامشی است که دولت را جمع جامعه سیاسی و جامعه مدنی میداند. یا دقیقتر، آنطور که پولانزاس نظریه دولت را «تراکمیافتگی یک رابطه اجتماعی» تعریف میکند. تراکمیافتگی ناظر به نظمی است که بدون شناخت آن نمیتوان توضیح داد نیروهای اجتماعی چگونه شکل میگیرند، چگونه جایابی میشوند، در چه منطق دانش-قدرتی، در چه مناسباتی، قرار میگیرند و سوژهسازی میشوند.
بدون نظریه انتقادی دولت نمیتوان به این مسائل پرداخت. به این معنا امر اجتماعی، برخلاف ظاهر، با فاصلهگیری از زندگی روزمره اتفاق میافتد. غرقشدن در زندگی روزمره کاری است که در دو دهه گذشته مطالعات فرهنگی انجام داده، ولی از این طریق نمیتوان راجع به نظمهایی که در آن به سر میبریم گفتوگو کرد.
دو گرایش وجود دارد که در اینجا به آنها میپردازم.
🔷 تاریخ اجتماعی و اقتصاد سیاسی
اول، به صورت روزافزونی با نقد تاریخنگاری نخبهگرا روبهروییم و ضرورت نوشتن تاریخ اجتماعی. این نگاه به تاریخ کمتر در آکادمی و بیشتر بیرون از آن اتفاق میافتد، جایی که «درباره ایران» کار میکنند. در این زمینه کارهای برجستهای صورت گرفته همچون تلاشهای عباس امانت، توکلی طرقی، نجمآبادی، عباس ولی و بسیاری دیگر.
بدون این کارها بحث راجع به نوشتن تاریخ اجتماعی ممکن نبود. ولی معضل این نوع تاریخ اجتماعی فرودستان که دستاوردهای زیادی داشته این است که چون جای دیگری اتفاق میافتد ناگزیر باید به استلزاماتی پاسخ دهد که معلوم نیست ربط دقیق آن به نظام دانش ما چیست بلکه در نظم دانش دیگری، در آرشیو دیگری، اتفاق میافتد و به ملزومات آن پاسخ میدهد. در نتیجه در وضعیت بینابینی قرار میگیرد. از طرفی توجه دارد که در نظام دانش ما چه میگذرد چون باید آن را نقد کند، و از طرف دیگر به استلزامات دیگری پاسخ میدهد. تاریخ اجتماعی در درجه اول باید نسبتش را با آرشیو نظام دانش ما روشن کند. آرشیو به معنای فوکویی کلمه مراد است: کلیتی که در امکانپذیرکردن قرائتهایی قرائتهای دیگر را ناممکن میکند.
گرایش دیگری که مبارک است و باید تقویت شود و در حاشیه حاشیه نظام دانش اتفاق میافتد رویآوردن به نقد اقتصاد سیاسی است. ولی این گرایش نیز ارتباطی با نظم دانش ما برقرار نمیکند. این گرایش به درستی پیشفرضی ضمنی دارد که ما در وضعیت همزمان و مشابه با مابقی جهان قرار داریم. گرایشهایی عمومی در نظام مدرنیته و سرمایهداری وجود دارد که ما نیز تحتتأثیر آن نیروها و گرایشهاییم، ما بیرون از آن وضعیت نیستیم و در وضعیت تأخر تاریخی قرار نداریم. این پیشفرض نقد اقتصاد سیاسی است که بدون آن اصلا نمیتواند دست به تحلیل بزند. اما از آنجا که وجه تاریخی این گرایش ضعیف است و راجع به جایگاه خود، شرایط امکان سخن خود، تأمل نمیکند دچار نوعی «حالگرایی» میشود.
در حالگرایی این خطر هست که نقد به نقد ایدئولوژی و افشاگرانه بدل شود و نتوان گذارهای نولیبرالی را که در جامعه، اقتصاد و دولت اتفاق میافتد متعین کرد. نولیبرالیسم ما چگونه اتفاق میافتد؟ صرف تأمل بر ساختارهای جهانی، مثلا به مدد هاروی، کافی نیست. این گرایش موجب میشود همزمانی خود را با روندهای حاکم در جهان را چنان کلی بفهمیم که تکینگی و فردیت تاریخی وضعیتی را که در آن بهسر میبریم موضوع تأمل قرار ندهیم.
دو گرایش تاریخ اجتماعی و نقد اقتصاد سیاسی را به لحاظ روشی و نظری کجا باید صورتبندی کنیم؟ من نام این جایگاه را نظریه انتقادی دولت میگذارم که متمرکز بر نظم است و به این سؤال محوری میپردازد: وضعیت ما چگونه انتظام یافته و در طول تاریخ دچار چه دگردیسیهایی شده است. به این معنا نظریه انتقادی دولت...
متن کامل را در #میدان بخوانید:
http://medn.me/x5ke6
.
.
.
✅به جامعه شناسی بپیوندید👇
https://telegram.me/joinchat/BW29hDusPvdHmUPzAjh-jg
میدان
حرفزدن از حال، برگرداندن تاریخیت وضعیت
یک تقسیمبندی آکادمیک وجود دارد میان علوم سیاسی و علوم اجتماعی. این تصور میتواند به وجود آید که در امر سیاسی از دولت حرف میزنیم و در امر اجتماعی از جامعه. قصد من کنارگذاشتن چنین تفکیک بیمعنایی است. راجع به جامعه نمیتوان حرف زد مگر راجع به نظم حرف زد و…
⚠️ به حاشیه راندنِ امر اجتماعی
📃 مصاحبه با #ابراهیم_توفیق در مورد امر اجتماعی، و خواستِ برابریخواهی در تاریخ معاصر ایران
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 مصاحبه با #ابراهیم_توفیق در مورد امر اجتماعی، و خواستِ برابریخواهی در تاریخ معاصر ایران
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 مصاحبه با #ابراهیم_توفیق در مورد امر اجتماعی، و خواستِ برابریخواهی در تاریخ معاصر ایران
⚠️ به حاشیه راندنِ امر اجتماعی
@IranSociology
📝 با در نظر گرفتن رابطهی مکانی و زمانیی که دو مفهوم برابریخواهی و امر اجتماعی با یکدیگر دارند، چگونه میتوانیم در تاریخ معاصر ایران قدم بگذاریم؟ دکتر ابراهیم توفیق، استاد جامعهشناسی به پرسشهایی در این زمینه پاسخ میدهد.
📜[متن کامل را در فایل #PDF زیر بخوانید.]
▪️«امر اجتماعی» مفهوم گنگی است، که جدل با آن ما را در نقاط تاریخی معینی فرو خواهد برد؛ به این معنی که نیروهای متعارضی در کشمکشند تا به مفاهیمی مثل جامعه، دولت، سیاست و جامعهی مدنی فرم و شکل دهند. در عین حال یکی از بنیادینترین خواستههای اجتماعی، مسئلهی برابریخواهی است که در قالبِ مطالباتی، در میدانهای مختلف از سوی گروههای اجتماعی، نسبت به گروههای اجتماعی دیگر طرح شده است. چالش اول از ارتباط این دو مفهوم، یعنی برابریخواهی و امر اجتماعی بر میآید. نکتهی بعدی اما، با توجه به فرض تاریخی بودن هر دوی این مفاهیم، ما را وارد تاریخِ اجتماعی خودمان خواهد کرد. با این حساب، با در نظر گرفتن رابطهی مکانی و زمانیای که این دو مفهوم با یکدیگر دارند، چگونه میتوانیم در تاریخ معاصر ایران قدم بگذاریم؟ در این راستا با دکتر ابراهیم توفیق، استاد جامعهشناسی به گفتگو نشستهایم.
گزیده هایی از متن:
🔸امر اجتماعی را میتوانیم در آغاز، «فرمهای ساختن مردم» معنی کنیم، که البته این تعبیر نیازمند توضیح بیشتری است؛ چون در این تعبیر باید پاسخ دهیم «مردم» چگونه ساخته میشوند؟
🔸ما مدام با این گفته مواجهایم که ما در میان دوگانهی «اصلاحطلبی» و «استبداد» سر میکنیم؛ این شاید بنیان یا اصل این تلقی سادهانگارانه باشد. این طرز تلقی، موجب به حاشیه راندن موقعیتهای گوناگون میشود.
🔸در تاریخنگاری سنتی، از انجمنها –چه ایالتی ولایتی، چه شهری- عموما با عنوان «تندرو» یاد میشود که نمیگذارند حکومت قانونی -که روشنفکران و دیوانیان اصلاحطلب بانیان آن هستند- شکل بگیرد.
🔸من «برابریخواهی» را در نسبت با مکان و تجربهی تاریخی مشخصی میفهمم. برابریخواهیای که وجود دارد، معمولا استخراج میشود از مقولاتی که ما قبلا تعریف کردهایم.
🔸امروزه در وضعیتی فاجعهبار و عجیبغریبی قرار داریم که شاید یکی از بدترین اشکال نئولیبرالیسم در آن در حال اتفاق افتادن است.
📜 متن کامل را در فایل #PDF زیر بخوانید.
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🌐به جامعه شناسی بپیوندید👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvcSOZ6y-bfzjA
⚠️ به حاشیه راندنِ امر اجتماعی
@IranSociology
📝 با در نظر گرفتن رابطهی مکانی و زمانیی که دو مفهوم برابریخواهی و امر اجتماعی با یکدیگر دارند، چگونه میتوانیم در تاریخ معاصر ایران قدم بگذاریم؟ دکتر ابراهیم توفیق، استاد جامعهشناسی به پرسشهایی در این زمینه پاسخ میدهد.
📜[متن کامل را در فایل #PDF زیر بخوانید.]
▪️«امر اجتماعی» مفهوم گنگی است، که جدل با آن ما را در نقاط تاریخی معینی فرو خواهد برد؛ به این معنی که نیروهای متعارضی در کشمکشند تا به مفاهیمی مثل جامعه، دولت، سیاست و جامعهی مدنی فرم و شکل دهند. در عین حال یکی از بنیادینترین خواستههای اجتماعی، مسئلهی برابریخواهی است که در قالبِ مطالباتی، در میدانهای مختلف از سوی گروههای اجتماعی، نسبت به گروههای اجتماعی دیگر طرح شده است. چالش اول از ارتباط این دو مفهوم، یعنی برابریخواهی و امر اجتماعی بر میآید. نکتهی بعدی اما، با توجه به فرض تاریخی بودن هر دوی این مفاهیم، ما را وارد تاریخِ اجتماعی خودمان خواهد کرد. با این حساب، با در نظر گرفتن رابطهی مکانی و زمانیای که این دو مفهوم با یکدیگر دارند، چگونه میتوانیم در تاریخ معاصر ایران قدم بگذاریم؟ در این راستا با دکتر ابراهیم توفیق، استاد جامعهشناسی به گفتگو نشستهایم.
گزیده هایی از متن:
🔸امر اجتماعی را میتوانیم در آغاز، «فرمهای ساختن مردم» معنی کنیم، که البته این تعبیر نیازمند توضیح بیشتری است؛ چون در این تعبیر باید پاسخ دهیم «مردم» چگونه ساخته میشوند؟
🔸ما مدام با این گفته مواجهایم که ما در میان دوگانهی «اصلاحطلبی» و «استبداد» سر میکنیم؛ این شاید بنیان یا اصل این تلقی سادهانگارانه باشد. این طرز تلقی، موجب به حاشیه راندن موقعیتهای گوناگون میشود.
🔸در تاریخنگاری سنتی، از انجمنها –چه ایالتی ولایتی، چه شهری- عموما با عنوان «تندرو» یاد میشود که نمیگذارند حکومت قانونی -که روشنفکران و دیوانیان اصلاحطلب بانیان آن هستند- شکل بگیرد.
🔸من «برابریخواهی» را در نسبت با مکان و تجربهی تاریخی مشخصی میفهمم. برابریخواهیای که وجود دارد، معمولا استخراج میشود از مقولاتی که ما قبلا تعریف کردهایم.
🔸امروزه در وضعیتی فاجعهبار و عجیبغریبی قرار داریم که شاید یکی از بدترین اشکال نئولیبرالیسم در آن در حال اتفاق افتادن است.
📜 متن کامل را در فایل #PDF زیر بخوانید.
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🌐به جامعه شناسی بپیوندید👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvcSOZ6y-bfzjA
مصاحبه_با_ابراهیم_توفیق_در_مورد.pdf
586.5 KB
📃 #مصاحبه با #ابراهیم_توفیق در مورد امر اجتماعی، و خواستِ برابریخواهی در #تاریخ معاصر #ایران #PDF
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📝 واقعه مشروطه و منطق امپراتوری
✍ #ابراهیم_توفیق
▫️آلن بدیو، فیلسوف فرانسوی، «رخداد» را امری کمیاب ارزیابی میکند. از نگاه او، رخداد واقعهای است خلافآمد، بیرون از نظم مالوف، بدیع و بیهمتا و بیپیشینه، البته نه به این معنا که از هیچ سر بر میآورد، بلکه به این معنا که نمیتوان ریشهای علی برای آن یافت. بیآنکه بتوان در این یادداشت کوتاه به دقایق بحث او وارد شد، قصد بدیو از این تامل توضیح تغییر، توضیح فرآیند شدن است.
@IRANSOCIOLOGY
▫️با این مقدمه، میخواهم به واقعهای تاریخی اشاره کنم که با «رخداد» نشدنش، شرایط امکان نظمی را بهوجود آورد که ما هنوز در آن قرار داریم و اگر «رخداد» میشد، به احتمال زیاد نظم دیگری از امور جاری میشد. اشاره من به بازه زمانی کوتاهی است که با پیروزی انقلاب مشروطیت آغاز و با کودتای محمدعلیشاه و به توپ بستن مجلس شورا پروندهاش بسته میشود. مهمترین ویژگی این مقطع کوتاه، نه تشکیل مجلس شورای ملی، بلکه مراودهای است که میان این مجلس با انجمنهای شهری حامل انقلاب، از یکسو و از دیگر سو با انجمنهای ایالتی و ولایتی (بهطور خاص رشت و تبریز) شکل میگیرد.
در لینک زیر بخوانید👇🏽
https://bit.ly/305uNiI
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍ #ابراهیم_توفیق
▫️آلن بدیو، فیلسوف فرانسوی، «رخداد» را امری کمیاب ارزیابی میکند. از نگاه او، رخداد واقعهای است خلافآمد، بیرون از نظم مالوف، بدیع و بیهمتا و بیپیشینه، البته نه به این معنا که از هیچ سر بر میآورد، بلکه به این معنا که نمیتوان ریشهای علی برای آن یافت. بیآنکه بتوان در این یادداشت کوتاه به دقایق بحث او وارد شد، قصد بدیو از این تامل توضیح تغییر، توضیح فرآیند شدن است.
@IRANSOCIOLOGY
▫️با این مقدمه، میخواهم به واقعهای تاریخی اشاره کنم که با «رخداد» نشدنش، شرایط امکان نظمی را بهوجود آورد که ما هنوز در آن قرار داریم و اگر «رخداد» میشد، به احتمال زیاد نظم دیگری از امور جاری میشد. اشاره من به بازه زمانی کوتاهی است که با پیروزی انقلاب مشروطیت آغاز و با کودتای محمدعلیشاه و به توپ بستن مجلس شورا پروندهاش بسته میشود. مهمترین ویژگی این مقطع کوتاه، نه تشکیل مجلس شورای ملی، بلکه مراودهای است که میان این مجلس با انجمنهای شهری حامل انقلاب، از یکسو و از دیگر سو با انجمنهای ایالتی و ولایتی (بهطور خاص رشت و تبریز) شکل میگیرد.
در لینک زیر بخوانید👇🏽
https://bit.ly/305uNiI
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
Telegraph
واقعه مشروطه و منطق امپراتوری
جامعهشناسی منبع: روزنامه بهار زمان مطالعه: 4 دقیقه اگر واقعه مشروطه «رخداد» میشد، امروز چه نظم دیگری از امور جاری بود؟ واقعه مشروطه و منطق امپراتوری ابراهیم توفیق آلن بدیو، فیلسوف فرانسوی، «رخداد» را امری کمیاب ارزیابی میکند. از نگاه او، رخداد واقعهای…
📃اختلاف تقیزاده و فروغی بر سر ایده پدر تاجدار و مشروطه خواهی است
✍️ دکتر #ابراهیم_توفیق
تمام طرح مسئله تقی زاده بر این دعوا بنا شده است که چگونه ملتی داشته باشیم که استبداد را ناممکن کند. تقی زاده مهمترین آدمی است که در مجلس اول مدافع ایده انجمنهای ایالاتی و ولایتی است. آنها درباره انقلاب مشروطه دعوا میکنند نه فرنگی شدن یا شرق و غرب!
وجه تقی زاده به این وجه چندان نیست چون تجربه انقلاب مشروطه را دارد و به عنوان یکی از مهمترین افراد انقلاب مشروطه دارد نقد تمرکزگرایی میکند. تقی زاده مهمترین آدمی است که در مجلس اول مدافع ایده انجمنهای ایالاتی و ولایتی است. آنها درباره انقلاب مشروطه دعوا میکنند نه فرنگی شدن یا شرق و غرب! بلکه بر سر ایده شرق و غرب و عقب ماندگی و ترقی توافق عام وجود دارد.
متن کامل را در سایت جستارها بخوانید:
https://jostarha.com/s3zf
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ دکتر #ابراهیم_توفیق
تمام طرح مسئله تقی زاده بر این دعوا بنا شده است که چگونه ملتی داشته باشیم که استبداد را ناممکن کند. تقی زاده مهمترین آدمی است که در مجلس اول مدافع ایده انجمنهای ایالاتی و ولایتی است. آنها درباره انقلاب مشروطه دعوا میکنند نه فرنگی شدن یا شرق و غرب!
وجه تقی زاده به این وجه چندان نیست چون تجربه انقلاب مشروطه را دارد و به عنوان یکی از مهمترین افراد انقلاب مشروطه دارد نقد تمرکزگرایی میکند. تقی زاده مهمترین آدمی است که در مجلس اول مدافع ایده انجمنهای ایالاتی و ولایتی است. آنها درباره انقلاب مشروطه دعوا میکنند نه فرنگی شدن یا شرق و غرب! بلکه بر سر ایده شرق و غرب و عقب ماندگی و ترقی توافق عام وجود دارد.
متن کامل را در سایت جستارها بخوانید:
https://jostarha.com/s3zf
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃در جستوجوی لحظات مدفون: دربارهی خیزش «زن، زندگی، آزادی»
✍️دیدگاه #ابراهیم_توفیق
انکار: شما چندسالی است که با پروژهی مشخصی شناخته میشوید. گرچه قبلا هم میشد ردپای همین دغدغهها را در کارهای شما دنبال کرد؛ یک برنامهی پژوهشی مشخص که چند جلد کتاب هم ذیل آن چاپ شده و در فضای فکری هم محلبحث بوده است. نکتهی محوری این برنامه نقدیست که به نظام دانش ما، یا به آن فضایی وارد میکند که درون آن تولید محتوا میشود. اکنون میتوان ظرفیت همین مقدمات را برای تحلیل وضعیت و وقایع مختلف بهکار بست تا همانطور که از عنوان کار هم برمیآید، بهتدریج ما را وارد فرآیندی کند که بهعوض تعلیق لحظهی حال، واقعا بتوانیم این لحظه را بررسی کنیم، اینکه چه اتفاقی دارد رخ میدهد و چه امکانهایی درون آن وجود دارد. اکنون ما مشخصا با رویدادی مواجه هستیم؛ اعتراضاتی تحت نام جنبش «زن، زندگی، آزادی»، خیزش مهسا/ژینا و یا نامهای دیگر بهوقوع پیوستهاست، که البته بسیارانی از بعضی ویژگیهای آن غافلگیر شدهاند. مسئله در اینجا مشخصا این است که این اتفاقات را چگونه میتوان فهمید و تحلیل کرد. بهلحاظ سیاسی اهمیت پروژهی شما در این است که ما بالاخره بفهمیم چه امکانهایی درون این رویداد وجود دارد، تا به صرف وقایعی فروکاسته نشوند که قرار باشد آن را از جهاتِ مختلف آسیبشناسی کنیم. و حتی برعکس، چگونه نباید سراغ آن رفت. چراکه از وجه سلبی هم میتوانیم بگوییم در مواجهه با این رویداد و رویدادهای مشابه، چه نباید کرد.
اگر بخواهیم مشخصتر صحبت کنیم، شما نوعی از تاریخنگاری را نقد میکنید که در آن ذیل تاریخ استبداد، وقایع را بهنحوی تقلیل میدهد که گویی یک نیرو در بالا تحتعنوان استبداد وجود دارد و یک نیروی هم در مقابل آن، در پایین، تحتعنوان اصلاحطلب یا انقلابی. آنچه در اینجا پنهان مانده و دیده نمیشود، امر اجتماعی، یا نیروهای درون جامعهی مدنیست که اساسا بهتعبیر شما دیسکورسیو نمیشوند. بهنظر میرسد ما در لحظهی حاضر نیز در تحلیلهای بسیاری همین را میبینیم که همهچیز به دو نیروی استبدادی و انقلابی برمیگردند و پیچیدگیهای هیچکدامشان نیز مشخص نمیشود. اگر مردم، یک کلیت انتزاعی یکپارچه نیست و متکثر است، و همچنین شکلِ ساختهشدن و فرم متجلیشدن آن وابسته به مناسبات قدرت و نیروها است؛ آنگاه با این سوال مواجه میشویم که اساسا این مناسبات قدرت چه هستند و در جنبش اخیر آیا با دیسکورسیوشدنِ نیروهای جامعهی مدنی و امر اجتماعی مواجه هستیم؟ شاید بتوانیم حتی دقیقتر بگوییم که در این وضعیت چه نیروهایی در خدمت این امر هستند و چه نیروهایی مانع از آناند. آیا اساسا این جنبش تن به دیسکورسیوشدن میدهد؟
توفیق: سوالاتتان زیاد شد. بگذارید از دو اصطلاح شروع کنم که در صحبتهای شما بود، ولی من با آنها مسئله دارم. یکی امر اجتماعی و یکی جامعهی مدنی. البته زمانیکه از این دو اصطلاح با ارجاع به بحثهای من صحبت میکنید، منظور شما را میفهمم اما شاید بد نباشد که از همینجا وارد شوم تا موضعام روشن شود و بعد از آن بتوانم به سوالات بپردازم. چون این اصطلاحات بهنظر من گنگاند و لااقل در وضعیتی که ما در آن قرار داریم رسا نیستند. این اصطلاحات چنان بهکار میروند که گویی امر اجتماعی بلافاصله در مقابل امر سیاسی مطرح میشود، و من با این فهم متعارف از وجود یک تقابل، بسیار مشکل دارم. اصطلاح «جامعهی مدنی» نیز مشکل مشابهی دارد. یعنی اصولا در تاریخ این اصطلاح، جامعهی مدنی همواره بهعنوان چیزی در مقابل و همراه، و به هر حال در نسبت با دولت مطرح میشود. اما اصلا برای من قابلفهم نیست که مثلا بگوییم درحالحاضر با خیزش جامعهی مدنی علیه دولت روبهرو هستیم....
ادامه این مطلب را در وب سایت انجمن جامعه شناسی ایران بخوانید:
yun.ir/6tl58f
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️دیدگاه #ابراهیم_توفیق
انکار: شما چندسالی است که با پروژهی مشخصی شناخته میشوید. گرچه قبلا هم میشد ردپای همین دغدغهها را در کارهای شما دنبال کرد؛ یک برنامهی پژوهشی مشخص که چند جلد کتاب هم ذیل آن چاپ شده و در فضای فکری هم محلبحث بوده است. نکتهی محوری این برنامه نقدیست که به نظام دانش ما، یا به آن فضایی وارد میکند که درون آن تولید محتوا میشود. اکنون میتوان ظرفیت همین مقدمات را برای تحلیل وضعیت و وقایع مختلف بهکار بست تا همانطور که از عنوان کار هم برمیآید، بهتدریج ما را وارد فرآیندی کند که بهعوض تعلیق لحظهی حال، واقعا بتوانیم این لحظه را بررسی کنیم، اینکه چه اتفاقی دارد رخ میدهد و چه امکانهایی درون آن وجود دارد. اکنون ما مشخصا با رویدادی مواجه هستیم؛ اعتراضاتی تحت نام جنبش «زن، زندگی، آزادی»، خیزش مهسا/ژینا و یا نامهای دیگر بهوقوع پیوستهاست، که البته بسیارانی از بعضی ویژگیهای آن غافلگیر شدهاند. مسئله در اینجا مشخصا این است که این اتفاقات را چگونه میتوان فهمید و تحلیل کرد. بهلحاظ سیاسی اهمیت پروژهی شما در این است که ما بالاخره بفهمیم چه امکانهایی درون این رویداد وجود دارد، تا به صرف وقایعی فروکاسته نشوند که قرار باشد آن را از جهاتِ مختلف آسیبشناسی کنیم. و حتی برعکس، چگونه نباید سراغ آن رفت. چراکه از وجه سلبی هم میتوانیم بگوییم در مواجهه با این رویداد و رویدادهای مشابه، چه نباید کرد.
اگر بخواهیم مشخصتر صحبت کنیم، شما نوعی از تاریخنگاری را نقد میکنید که در آن ذیل تاریخ استبداد، وقایع را بهنحوی تقلیل میدهد که گویی یک نیرو در بالا تحتعنوان استبداد وجود دارد و یک نیروی هم در مقابل آن، در پایین، تحتعنوان اصلاحطلب یا انقلابی. آنچه در اینجا پنهان مانده و دیده نمیشود، امر اجتماعی، یا نیروهای درون جامعهی مدنیست که اساسا بهتعبیر شما دیسکورسیو نمیشوند. بهنظر میرسد ما در لحظهی حاضر نیز در تحلیلهای بسیاری همین را میبینیم که همهچیز به دو نیروی استبدادی و انقلابی برمیگردند و پیچیدگیهای هیچکدامشان نیز مشخص نمیشود. اگر مردم، یک کلیت انتزاعی یکپارچه نیست و متکثر است، و همچنین شکلِ ساختهشدن و فرم متجلیشدن آن وابسته به مناسبات قدرت و نیروها است؛ آنگاه با این سوال مواجه میشویم که اساسا این مناسبات قدرت چه هستند و در جنبش اخیر آیا با دیسکورسیوشدنِ نیروهای جامعهی مدنی و امر اجتماعی مواجه هستیم؟ شاید بتوانیم حتی دقیقتر بگوییم که در این وضعیت چه نیروهایی در خدمت این امر هستند و چه نیروهایی مانع از آناند. آیا اساسا این جنبش تن به دیسکورسیوشدن میدهد؟
توفیق: سوالاتتان زیاد شد. بگذارید از دو اصطلاح شروع کنم که در صحبتهای شما بود، ولی من با آنها مسئله دارم. یکی امر اجتماعی و یکی جامعهی مدنی. البته زمانیکه از این دو اصطلاح با ارجاع به بحثهای من صحبت میکنید، منظور شما را میفهمم اما شاید بد نباشد که از همینجا وارد شوم تا موضعام روشن شود و بعد از آن بتوانم به سوالات بپردازم. چون این اصطلاحات بهنظر من گنگاند و لااقل در وضعیتی که ما در آن قرار داریم رسا نیستند. این اصطلاحات چنان بهکار میروند که گویی امر اجتماعی بلافاصله در مقابل امر سیاسی مطرح میشود، و من با این فهم متعارف از وجود یک تقابل، بسیار مشکل دارم. اصطلاح «جامعهی مدنی» نیز مشکل مشابهی دارد. یعنی اصولا در تاریخ این اصطلاح، جامعهی مدنی همواره بهعنوان چیزی در مقابل و همراه، و به هر حال در نسبت با دولت مطرح میشود. اما اصلا برای من قابلفهم نیست که مثلا بگوییم درحالحاضر با خیزش جامعهی مدنی علیه دولت روبهرو هستیم....
ادامه این مطلب را در وب سایت انجمن جامعه شناسی ایران بخوانید:
yun.ir/6tl58f
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY