عکسی پرمعنا از نحوه انتقال کارگران معدن به زیر زمین
حدود 1930
#کارگر
@IranSociology
✅کانال جامعه شناسی
https://telegram.me/joinchat/BW29hDusPve1xfOrGDB4Eg
حدود 1930
#کارگر
@IranSociology
✅کانال جامعه شناسی
https://telegram.me/joinchat/BW29hDusPve1xfOrGDB4Eg
🔴توزیع ثروت در جهان چگونه است؟
@IRANSOCIOLOGY
🔸 اﺯ ﺳﺎﻝ 2010 ﻫﺮ ﺳﺎﻟﻪ ﻣﻮﺳﺴﻪ ﻣﻌﺘﺒﺮ credit suisse ﮔﺰاﺭﺵ ﺟﺎﻣﻌﻲ ﺭا ﺩﺭباره ﻣﻴﺰاﻥ ﺛﺮﻭﺕ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﻳﺎ Global Wealth و ﺳﻬﻢ ﻣﻨﺎﻃﻖ و ﻛﺸﻮﺭﻫﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺩﻧﻴﺎ اﺯ اﻳﻦ ﺛﺮﻭﺕ را ﻣﻨﺘﺸﺮ ﻣﻴﻜﻨﺪ.
🔸 ﺑﺮ پایه ﮔﺰاﺭﺵ اﻛﺘﺒﺮ 2015 اﻳﻦ ﻣﻮﺳﺴﻪ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎﺗﻲ، ﻛﻞ ﺛﺮﻭﺕ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺷﺎﻣﻞ ﺗﻤﺎﻡ ﺩاﺭاﻳﻬﺎﻱ ﻣﺎﻟﻲ ( ﺷﺎﻣﻞ ﭘﻮﻝ ﻧﻘﺪ, ﻓﻠﺰاﺕ ﮔﺮاﻧﺒﻬﺎ, ﺳﻬﺎﻡ ﺑﻮﺭﺱ) و اﻣﻮاﻝ ﻏﻴﺮ ﻣﺎﻟﻲ ( ﺷﺎﻣﻞ ﻣﻨﺎﺯﻝ ﻣﺴﻜﻮﻧﻲ و ﺗﺠﺎﺭﻱ و ﺯﻣﻴﻦ, ﻣﺎﺷﻴﻦ اﻻﺕ و ﻫﺮ اﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﺑﺘﻮاﻥ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ اﻥ ﻗﻴﻤﺖ ﮔﺬاﺷﺖ) ﺣﺪﻭﺩ 250 ﺗﺮﻳﻠﻴﻮﻥ ﺩﻻﺭ ﻣﻴﺒﺎﺷﺪ.
🔸اﺯ ﻛﻞ #ﺛﺮﻭﺕ ﺟﻬﺎﻥ ﺣﺪﻭﺩ 86 ﺗﺮﻳﻠﻴﻮﻥ آﻥ ﻳﻌﻨﻲ ﻣﻌﺎﺩﻝ 34.3% اﻥ ﻓﻘﻄ ﺩﺭ ﻛﺸﻮﺭ اﻣﺮﻳﻜﺎ است. پس اﺯ امریکا، ﻛﺸﻮﺭ ﭼﻴﻦ ﺑﺎ ﺣﺪﻭﺩ 23 ﺗﺮﻳﻠﻴﻮﻥ ﺩﻻﺭ ﻳﻌﻨﻲ ﺣﺪﻭﺩ 9% ﺩﺭ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﺩﻭﻡ ﻗﺮاﺭ ﺩاﺭﺩ. ﮊاﭘﻦ ﺑﺎ 20 ﺗﺮﻳﻠﻴﻮﻥ ﺛﺮﻭﺕ ﺩﺭ ﺭﺩﻳﻒ ﺳﻮﻡ و پس اﺯ اﻥ اﻧﮕﻠﻴﺲ ﺑﺎ 15.6 ﺗﺮﻳﻠﻴﻮﻥ ﺩﻻﺭ قرار دارند. ﻓﺮاﻧﺴﻪ ﺑﺎ 12.6، آﻟﻤﺎﻥ ﺑﺎ 12، اﻳﺘﺎﻟﻴﺎ ﺑﺎ 10، ﻛﺎﻧﺎﺩا ﺑﺎ 7، اﺳﺘﺮاﻟﻴﺎ ﺑﺎ 6, اﺳﭙﺎﻧﻴﺎ ﺑﺎ 4, ﺗﺎﻳﻮان ﺑﺎ 3.5, و ﻛﺮﻩ ﺟﻨﻮﺑﻲ ﻧﻴﺰ ﺑﺎ 3.5 ﺗﺮﻳﻠﻴﻮﻥ ﺩﻻﺭ ﺛﺮﻭﺕ ﻣﻠﻲ ﺩﺭ ﺟﺎﻳﮕﺎﻫﺎﻱ ﺑﻌﺪﻱ ﻗﺮاﺭ ﺩاﺭﻧﺪ.
🔸 با ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻳﻦ ﮔﺰاﺭﺵ ﺑﻴﺶ اﺯ 90% ﻛﻞ ﺛﺮﻭﺕ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﻪ 30 ﻛﺸﻮﺭ اﻭﻝ اﻳﻦ فهرست،ﺗﻌﻠﻖ ﺩاﺭﺩ و ﺑﻘﻴﻪ ﻛﺸﻮﺭﻫﺎﻱ ﺩﻧﻴﺎ ﺩﺭ ﻣﺠﻤﻮﻉ ﻛﻤﺘﺮ اﺯ 10 ﺩﺭﺻﺪ اﺯ ﺛﺮﻭﺕ ﺟﻬﺎﻥ ﺭا ﺩﺭ اﺧﺘﻴﺎﺭ ﺩاﺭﻧﺪ.
🔸اﻳﺮاﻥ ﺑﺎ ﺩاﺷﺘﻦ ﺣﺪﻭﺩ 1% اﺯ ﺟﻤﻌﻴﺖ ﺟﻬﺎﻥ،تنها ﺣﺪﻭﺩ ﻳﻚ ﺩﻫﻢ ﺩﺭﺻﺪ اﺯ ﺛﺮﻭﺕ ﺩﻧﻴﺎ ﺭا ﺩﺭ اﺧﺘﻴﺎﺭ ﺩاﺭﺩ و از جمله ﻛﺸﻮﺭﻫﺎﻱ ﺑﺎ ﺩﺭآﻣﺪ ﻣﺘﻮﺳﻄ ﺭﻭ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﻴﻦ بشمار میرود. لازم به ذکر است که ایران حدود 1 درصد جمعیت دنیا را دارد.
🔸94% ثروت جهان در تملک 20 % جمعیت است و 80% باقیمانده تنها 6% ثروت را دراختیار دارند. 50% ثروت دراختیار 2% جمعیت قرار دارد و یک درصد ثروتمندان، 43% ثروت دنیا را دراختیار دارند.
🔸 300 نفر اول به اندازه 3 میلیارد نفر ته نمودار ثروت دارند. به عبارت دیگر ثروت این 300 نفر از ثروت جمعیتی به اندازه کل مردم چین، هند، آمریکا و برزیل بیشتر است.
🔸 200 سال پیش کشورهای غنی تنها 3 برابر کشور های فقیر ثروت داشتند. تا پایان دوره استعمار یعنی در دهه 1960 ، 35 برابر ثروتمند تر شدند.
🔸 امروزه کشورهای غنی 80 برابر کشورهای فقیر ثروت دارند. (شامل کشورهای آمریکای شمالی، اروپا، بعضی کشورهای آسیای شرقی و استرالیا). کشورهای غنی هرسال حدود 130 میلیارد دلار به کشورهای فقیر وام می دهند.
🔸شرکت های بزرگ سالی 900 میلیارد دلار از کشورهای فقیر بیرون می کشند و این کار را از طریق سوء قیمت گذاری تجاری انجام می دهند. علاوه براین هرساله کشورهای فقیر 600 میلیارد دلار بابت وام هایی که بارها تصفیه شده اند، بدهی پرداخت می کنند.
🔸در نهایت طبق محاسبه اقتصاددانان دانشگاه ماساچوست پولی که کشورهای فقیر بابت قوانین داد و ستد از دست می دهند، سالی 500 میلیارد دلار است! قوانینی که کشورهای غنی برای دستیابی به منابع بیشتر و نیروی کار ارزان تر وضع می کنند. این مبالغ روی هم می شود سالی 2 تریلیون دلار که سالانه از کشورهای فقیر به کشورهای غنی سرازیر می شود.
منبع: کانال «اقتصاد بازار»
✅جامعه شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
#سرمایه_داری #اختلاف_طبقاتی #نابرابری #پول #فقر #کارگر #اقتصاد #اقتصادسیاسی
@IRANSOCIOLOGY
🔸 اﺯ ﺳﺎﻝ 2010 ﻫﺮ ﺳﺎﻟﻪ ﻣﻮﺳﺴﻪ ﻣﻌﺘﺒﺮ credit suisse ﮔﺰاﺭﺵ ﺟﺎﻣﻌﻲ ﺭا ﺩﺭباره ﻣﻴﺰاﻥ ﺛﺮﻭﺕ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﻳﺎ Global Wealth و ﺳﻬﻢ ﻣﻨﺎﻃﻖ و ﻛﺸﻮﺭﻫﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺩﻧﻴﺎ اﺯ اﻳﻦ ﺛﺮﻭﺕ را ﻣﻨﺘﺸﺮ ﻣﻴﻜﻨﺪ.
🔸 ﺑﺮ پایه ﮔﺰاﺭﺵ اﻛﺘﺒﺮ 2015 اﻳﻦ ﻣﻮﺳﺴﻪ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎﺗﻲ، ﻛﻞ ﺛﺮﻭﺕ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺷﺎﻣﻞ ﺗﻤﺎﻡ ﺩاﺭاﻳﻬﺎﻱ ﻣﺎﻟﻲ ( ﺷﺎﻣﻞ ﭘﻮﻝ ﻧﻘﺪ, ﻓﻠﺰاﺕ ﮔﺮاﻧﺒﻬﺎ, ﺳﻬﺎﻡ ﺑﻮﺭﺱ) و اﻣﻮاﻝ ﻏﻴﺮ ﻣﺎﻟﻲ ( ﺷﺎﻣﻞ ﻣﻨﺎﺯﻝ ﻣﺴﻜﻮﻧﻲ و ﺗﺠﺎﺭﻱ و ﺯﻣﻴﻦ, ﻣﺎﺷﻴﻦ اﻻﺕ و ﻫﺮ اﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﺑﺘﻮاﻥ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ اﻥ ﻗﻴﻤﺖ ﮔﺬاﺷﺖ) ﺣﺪﻭﺩ 250 ﺗﺮﻳﻠﻴﻮﻥ ﺩﻻﺭ ﻣﻴﺒﺎﺷﺪ.
🔸اﺯ ﻛﻞ #ﺛﺮﻭﺕ ﺟﻬﺎﻥ ﺣﺪﻭﺩ 86 ﺗﺮﻳﻠﻴﻮﻥ آﻥ ﻳﻌﻨﻲ ﻣﻌﺎﺩﻝ 34.3% اﻥ ﻓﻘﻄ ﺩﺭ ﻛﺸﻮﺭ اﻣﺮﻳﻜﺎ است. پس اﺯ امریکا، ﻛﺸﻮﺭ ﭼﻴﻦ ﺑﺎ ﺣﺪﻭﺩ 23 ﺗﺮﻳﻠﻴﻮﻥ ﺩﻻﺭ ﻳﻌﻨﻲ ﺣﺪﻭﺩ 9% ﺩﺭ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﺩﻭﻡ ﻗﺮاﺭ ﺩاﺭﺩ. ﮊاﭘﻦ ﺑﺎ 20 ﺗﺮﻳﻠﻴﻮﻥ ﺛﺮﻭﺕ ﺩﺭ ﺭﺩﻳﻒ ﺳﻮﻡ و پس اﺯ اﻥ اﻧﮕﻠﻴﺲ ﺑﺎ 15.6 ﺗﺮﻳﻠﻴﻮﻥ ﺩﻻﺭ قرار دارند. ﻓﺮاﻧﺴﻪ ﺑﺎ 12.6، آﻟﻤﺎﻥ ﺑﺎ 12، اﻳﺘﺎﻟﻴﺎ ﺑﺎ 10، ﻛﺎﻧﺎﺩا ﺑﺎ 7، اﺳﺘﺮاﻟﻴﺎ ﺑﺎ 6, اﺳﭙﺎﻧﻴﺎ ﺑﺎ 4, ﺗﺎﻳﻮان ﺑﺎ 3.5, و ﻛﺮﻩ ﺟﻨﻮﺑﻲ ﻧﻴﺰ ﺑﺎ 3.5 ﺗﺮﻳﻠﻴﻮﻥ ﺩﻻﺭ ﺛﺮﻭﺕ ﻣﻠﻲ ﺩﺭ ﺟﺎﻳﮕﺎﻫﺎﻱ ﺑﻌﺪﻱ ﻗﺮاﺭ ﺩاﺭﻧﺪ.
🔸 با ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻳﻦ ﮔﺰاﺭﺵ ﺑﻴﺶ اﺯ 90% ﻛﻞ ﺛﺮﻭﺕ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﻪ 30 ﻛﺸﻮﺭ اﻭﻝ اﻳﻦ فهرست،ﺗﻌﻠﻖ ﺩاﺭﺩ و ﺑﻘﻴﻪ ﻛﺸﻮﺭﻫﺎﻱ ﺩﻧﻴﺎ ﺩﺭ ﻣﺠﻤﻮﻉ ﻛﻤﺘﺮ اﺯ 10 ﺩﺭﺻﺪ اﺯ ﺛﺮﻭﺕ ﺟﻬﺎﻥ ﺭا ﺩﺭ اﺧﺘﻴﺎﺭ ﺩاﺭﻧﺪ.
🔸اﻳﺮاﻥ ﺑﺎ ﺩاﺷﺘﻦ ﺣﺪﻭﺩ 1% اﺯ ﺟﻤﻌﻴﺖ ﺟﻬﺎﻥ،تنها ﺣﺪﻭﺩ ﻳﻚ ﺩﻫﻢ ﺩﺭﺻﺪ اﺯ ﺛﺮﻭﺕ ﺩﻧﻴﺎ ﺭا ﺩﺭ اﺧﺘﻴﺎﺭ ﺩاﺭﺩ و از جمله ﻛﺸﻮﺭﻫﺎﻱ ﺑﺎ ﺩﺭآﻣﺪ ﻣﺘﻮﺳﻄ ﺭﻭ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﻴﻦ بشمار میرود. لازم به ذکر است که ایران حدود 1 درصد جمعیت دنیا را دارد.
🔸94% ثروت جهان در تملک 20 % جمعیت است و 80% باقیمانده تنها 6% ثروت را دراختیار دارند. 50% ثروت دراختیار 2% جمعیت قرار دارد و یک درصد ثروتمندان، 43% ثروت دنیا را دراختیار دارند.
🔸 300 نفر اول به اندازه 3 میلیارد نفر ته نمودار ثروت دارند. به عبارت دیگر ثروت این 300 نفر از ثروت جمعیتی به اندازه کل مردم چین، هند، آمریکا و برزیل بیشتر است.
🔸 200 سال پیش کشورهای غنی تنها 3 برابر کشور های فقیر ثروت داشتند. تا پایان دوره استعمار یعنی در دهه 1960 ، 35 برابر ثروتمند تر شدند.
🔸 امروزه کشورهای غنی 80 برابر کشورهای فقیر ثروت دارند. (شامل کشورهای آمریکای شمالی، اروپا، بعضی کشورهای آسیای شرقی و استرالیا). کشورهای غنی هرسال حدود 130 میلیارد دلار به کشورهای فقیر وام می دهند.
🔸شرکت های بزرگ سالی 900 میلیارد دلار از کشورهای فقیر بیرون می کشند و این کار را از طریق سوء قیمت گذاری تجاری انجام می دهند. علاوه براین هرساله کشورهای فقیر 600 میلیارد دلار بابت وام هایی که بارها تصفیه شده اند، بدهی پرداخت می کنند.
🔸در نهایت طبق محاسبه اقتصاددانان دانشگاه ماساچوست پولی که کشورهای فقیر بابت قوانین داد و ستد از دست می دهند، سالی 500 میلیارد دلار است! قوانینی که کشورهای غنی برای دستیابی به منابع بیشتر و نیروی کار ارزان تر وضع می کنند. این مبالغ روی هم می شود سالی 2 تریلیون دلار که سالانه از کشورهای فقیر به کشورهای غنی سرازیر می شود.
منبع: کانال «اقتصاد بازار»
✅جامعه شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
#سرمایه_داری #اختلاف_طبقاتی #نابرابری #پول #فقر #کارگر #اقتصاد #اقتصادسیاسی
📝'' بیشکل ''
🖊 #مسعود_ریاحی
[عکس ضمیمه را مشاهده کنید]
بی خویشتنی، جدا ماندنِ آدمی از «خود» است؛ عدمِ حضور در خویشتنِ خویش. زمانی که «کارگر»، نیرویِ کارش را، فارغ از میل و علاقه و شور به آن کار، بفروشد، و البته، در عصرِ فعلی، به حراجِ ناچیزی بگذارد که فقط بقایِ «تن» تامین شود، از «ذهن»، این جایگاهِ «خود» دور و دورتر میشود و روز به روز با آن بیگانه. چراکه حتی آنچه تولید میشود نیز برایِ کارگر نیست؛ مالِ سرمایهدارست و برایِ «فروش». زیست او در گفتمانی ست که میفروشد تا چیزی تولید شود که برای او نیست و باید کسی آن را بفروشد و سودش را بگذارد در جیب.
همهی آنچه که در این فرآیندِ هولناک برای کارگر رخ میدهد، در این گرافیتی و عکس، بهدقت ترسیم شده. وقتی انفصال و جدایی از خود رخ داده باشد، دیگر «صورت» و «چهره» و هویت، چه معنایی دارد؟ وقتی سر و سامانی نیست، «سر» اصلا به چه کار میآيد ؟ فقط آن تنِ بیسامان مهمست که فروخته شود.
وقتی هیچ تفاوتی میانِ کاری که فروخته میشود نیست، وقتی تفاوتها قرار نیست که دیده شود، حتی نامِ آن فردِ کارگر نیز اهمیتی ندارد، نامی که حداقل بر روی کاغذ، نشانهایست از تمایز.
تابلویِ #کارگر، اینجا نه تنها نشانهایست از هویتِ بیهویت شدهی کارگر، که گویی طعنهایست بر ناماش که بر اساس نقشِ یکسانیست که ایفا میکند.
وقتی، از خویش برون آیی و آرزوهای فردی را رها کنی برای بقا، دیگر چیزی نمیماند که تمایزت را نشان دهد. فقط، همین بدنِ معصوم و بیشکل میماند.
اخیرا یکی از وزیران، در مصاحبه ای کارگران را به واگن قطار تشبیه کرده بود و کارآفرین ها را به رانندهی لوکوموتیو. گفته بود، بنظرتان این واگن ها هستند که قطار را حرکت میدهند یا راننده؟
این حرفها و این گفتمان، تاییدی ست محکم بر گفتههای ابتدای متن؛ «کارگر، بدن و نیرویی ست برای استفاده. همین. اگر نباشد، واگنهای دیگر هستند و منتظر».
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
.
🖊 #مسعود_ریاحی
[عکس ضمیمه را مشاهده کنید]
بی خویشتنی، جدا ماندنِ آدمی از «خود» است؛ عدمِ حضور در خویشتنِ خویش. زمانی که «کارگر»، نیرویِ کارش را، فارغ از میل و علاقه و شور به آن کار، بفروشد، و البته، در عصرِ فعلی، به حراجِ ناچیزی بگذارد که فقط بقایِ «تن» تامین شود، از «ذهن»، این جایگاهِ «خود» دور و دورتر میشود و روز به روز با آن بیگانه. چراکه حتی آنچه تولید میشود نیز برایِ کارگر نیست؛ مالِ سرمایهدارست و برایِ «فروش». زیست او در گفتمانی ست که میفروشد تا چیزی تولید شود که برای او نیست و باید کسی آن را بفروشد و سودش را بگذارد در جیب.
همهی آنچه که در این فرآیندِ هولناک برای کارگر رخ میدهد، در این گرافیتی و عکس، بهدقت ترسیم شده. وقتی انفصال و جدایی از خود رخ داده باشد، دیگر «صورت» و «چهره» و هویت، چه معنایی دارد؟ وقتی سر و سامانی نیست، «سر» اصلا به چه کار میآيد ؟ فقط آن تنِ بیسامان مهمست که فروخته شود.
وقتی هیچ تفاوتی میانِ کاری که فروخته میشود نیست، وقتی تفاوتها قرار نیست که دیده شود، حتی نامِ آن فردِ کارگر نیز اهمیتی ندارد، نامی که حداقل بر روی کاغذ، نشانهایست از تمایز.
تابلویِ #کارگر، اینجا نه تنها نشانهایست از هویتِ بیهویت شدهی کارگر، که گویی طعنهایست بر ناماش که بر اساس نقشِ یکسانیست که ایفا میکند.
وقتی، از خویش برون آیی و آرزوهای فردی را رها کنی برای بقا، دیگر چیزی نمیماند که تمایزت را نشان دهد. فقط، همین بدنِ معصوم و بیشکل میماند.
اخیرا یکی از وزیران، در مصاحبه ای کارگران را به واگن قطار تشبیه کرده بود و کارآفرین ها را به رانندهی لوکوموتیو. گفته بود، بنظرتان این واگن ها هستند که قطار را حرکت میدهند یا راننده؟
این حرفها و این گفتمان، تاییدی ست محکم بر گفتههای ابتدای متن؛ «کارگر، بدن و نیرویی ست برای استفاده. همین. اگر نباشد، واگنهای دیگر هستند و منتظر».
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
.
📃لحظه پوپولیستی و توهم آینده
✍️ #محمد_هدایتی
1- تصور دوران پس از کرونا، اینکه چه تفاوتی نسبت به دوران پیشین خواهد داشت، خود به خوشبینیها و البته توهماتی دامن زده است. این توهم از یک سو ناشی از روندهایی بود که پیش از شیوع کرونا حاکم بودند و از سوی دیگر محصول آن چیزی است که در ظاهر و از زمان شروع این ویروس بروز یافته است.
2- از یک سو حاصل نوعی استیصالِ تمام عیار در جوامع است. استیصالی محصول ناامنیِ اقتصادی و روانی که زندگی بخش بزرگی از مردم در جوامع مختلف را به مخاطره انداخته است. نرخهای بیکاری بالا، بیپاسخ ماندن بسیاری از نیازهای اساسی، نابرابری فزاینده و بحران در سازوکارهای انتخاباتی/دموکراتیک، جوامع معاصر را با بحرانهایی جدی روبرو ساختهاند. کار به جای رسیده بود که این اواخر، مردم خیال میکردند/میکنند که وضعیت دیگر بدتر از این نمیشود. این خیال با نوعی باور ایدئولوژیک گره خورده است؛ اینکه بالاخره از یک جایی، که احتمالا اینجا و اکنون است، سیاستمداران، اهالی قدرت و اساساً نگهبانان وضع موجود به کمک ما میآیند. نمیگذارند وضع بدتر از این شود. شاید این کمک ناشی از احساس خطر باشد. بهرحال این خیال پرورانده میشد که ما در بدترینِ وضعیتها هستیم و لاجرم تغییری مثبت حاصل میشود.
3- مورد دیگر به خود وضعیت کرونایی ارجاع دارد. برخی، در این روزها و ماهها، حضور پررنگتر دولتها، و اعلام نوعی «وضعیت استثنایی» از جانب آنها را با احتمال تغییر در سیاستهای نئولیبرالی همراه میدانند. انگار که زین پس، در دوران #پسا_کرونا، دولتها، این بار به نمایندگی از مردم و در راستای منافع عموم، پا به میدان میگذارند. سیاستهای نئولیبرالی عقب مینشینند و از چیزهایی مثل آموزش، بهداشت و مسکن کالازدایی میشود. خوشبینیها، از فردایی متفاوت و البته بهتر سخن به میان میآوردند. در واقعیت اما، هیچ شاهدی برای صحه گذاردن بر این خوشبینیها وجود ندارد.
4- راست است که ما به تعبیر شانتال موفه در «لحظه پوپولیستی» هستیم. آن معنای مرسوم و سراسر منفی از پوپولیسم را فراموش کنید. لحظه پوپولیستی لحظهای است که گفتار مسلط، گفتارِ مشروعیت دهنده به سازوکارهای موجود، خود بحرانی میشود، مشروعیتش را از دست میدهد. سالهای ابتدایی دهه 1970 لحظهای پوپولیستی بود. دولت رفاهِ پس از جنگ جهانی دوم در بحران بود، دولت رفاهی که برای نزدیک به سه دهه تلفیقی بین نیروی کار و سرمایه ایجاد کرده و مبتنی بر تامین حداقلهای زندگی بود. از تورم و رکود آن دوره سخن میگویند. برخلاف روایت غالب، بدیل آن وضعیت تنها نئولیرالیسم نبود. #دیوید_هاروی نشان میدهد که اتفاقاً گفتارهای برابری خواهانه حضور پررنگی داشتند. اما در لحظه پوپولیستی، نئولیبرالیسمِ تاچری-ریگانی پیروز بازی شد. یک پیروزیِ آن زمان تمام عیار که گویا پایان تاریخ بود. آنها برای چند دهه، فراتر از ملاحظات مالی و سرمایهپرورانه، ذهنیتِ اقتصادی اجتماعی را در غرب تغییر دادند. وقتی از مارگارت تاچر پرسیدند که مهمترین دستاورد خود را چه میداند، با نخوت اعلام کرد که «حالا دشمنانمان مثل ما فکر میکنند». و آن دشمنان خیالی #تونی_بلر بود و حزب #کارگر انگلستان که این سالها بیخاصیتتر از هر زمانی شده بود.
5- نئولیبرالسیم، به مثابه گفتار غالب در این چند دهه، پس از ورشکستگیِ سال 2008 و اتفاقات اخیر در وضعیتی بحرانی ست. مورد کرونا نشان داد که نظام بهداشتیِ مبتنی بر بازار آزاد، و مقررات زدایی شده چقدر ناتوان و ناکارآمد [این واژه مورد علاقه خود آنها] است و عملاً تنها نظام بهداشتی اغنیا است. اما وجود و به رسمیتشناسیِ این بحران به منزله این نیست که حتما بدیلی برابری خواه و عادلانهتر جایگزین خواهد شد.
6- ورود بیشتر دولت هیچ به معنای عدالت بیشتر، به معنای توزیع عادلانهتر و زندگیهای بهتر نیست. دولت در سال 2008، همچون کارگزارِ باوفای سرمایه به میان آمد و با تزریق میلیاردها دلار پول موسسات مالی را نجات داد. شاید حالا پس از کرونا، باز هم وارد شود و این بار ضررهای آنها را به شکل دیگری جبران کند، با فشار بیشتر بر مردم. این توهمات و خوشبینیهای امروز، خطرناکند و نسبتی با آنچه در جریان است ندارند. ما بیشتر از هر زمانی به «بدبینی فکر و خوش بینی اراده» نیازمندیم.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
.
✍️ #محمد_هدایتی
1- تصور دوران پس از کرونا، اینکه چه تفاوتی نسبت به دوران پیشین خواهد داشت، خود به خوشبینیها و البته توهماتی دامن زده است. این توهم از یک سو ناشی از روندهایی بود که پیش از شیوع کرونا حاکم بودند و از سوی دیگر محصول آن چیزی است که در ظاهر و از زمان شروع این ویروس بروز یافته است.
2- از یک سو حاصل نوعی استیصالِ تمام عیار در جوامع است. استیصالی محصول ناامنیِ اقتصادی و روانی که زندگی بخش بزرگی از مردم در جوامع مختلف را به مخاطره انداخته است. نرخهای بیکاری بالا، بیپاسخ ماندن بسیاری از نیازهای اساسی، نابرابری فزاینده و بحران در سازوکارهای انتخاباتی/دموکراتیک، جوامع معاصر را با بحرانهایی جدی روبرو ساختهاند. کار به جای رسیده بود که این اواخر، مردم خیال میکردند/میکنند که وضعیت دیگر بدتر از این نمیشود. این خیال با نوعی باور ایدئولوژیک گره خورده است؛ اینکه بالاخره از یک جایی، که احتمالا اینجا و اکنون است، سیاستمداران، اهالی قدرت و اساساً نگهبانان وضع موجود به کمک ما میآیند. نمیگذارند وضع بدتر از این شود. شاید این کمک ناشی از احساس خطر باشد. بهرحال این خیال پرورانده میشد که ما در بدترینِ وضعیتها هستیم و لاجرم تغییری مثبت حاصل میشود.
3- مورد دیگر به خود وضعیت کرونایی ارجاع دارد. برخی، در این روزها و ماهها، حضور پررنگتر دولتها، و اعلام نوعی «وضعیت استثنایی» از جانب آنها را با احتمال تغییر در سیاستهای نئولیبرالی همراه میدانند. انگار که زین پس، در دوران #پسا_کرونا، دولتها، این بار به نمایندگی از مردم و در راستای منافع عموم، پا به میدان میگذارند. سیاستهای نئولیبرالی عقب مینشینند و از چیزهایی مثل آموزش، بهداشت و مسکن کالازدایی میشود. خوشبینیها، از فردایی متفاوت و البته بهتر سخن به میان میآوردند. در واقعیت اما، هیچ شاهدی برای صحه گذاردن بر این خوشبینیها وجود ندارد.
4- راست است که ما به تعبیر شانتال موفه در «لحظه پوپولیستی» هستیم. آن معنای مرسوم و سراسر منفی از پوپولیسم را فراموش کنید. لحظه پوپولیستی لحظهای است که گفتار مسلط، گفتارِ مشروعیت دهنده به سازوکارهای موجود، خود بحرانی میشود، مشروعیتش را از دست میدهد. سالهای ابتدایی دهه 1970 لحظهای پوپولیستی بود. دولت رفاهِ پس از جنگ جهانی دوم در بحران بود، دولت رفاهی که برای نزدیک به سه دهه تلفیقی بین نیروی کار و سرمایه ایجاد کرده و مبتنی بر تامین حداقلهای زندگی بود. از تورم و رکود آن دوره سخن میگویند. برخلاف روایت غالب، بدیل آن وضعیت تنها نئولیرالیسم نبود. #دیوید_هاروی نشان میدهد که اتفاقاً گفتارهای برابری خواهانه حضور پررنگی داشتند. اما در لحظه پوپولیستی، نئولیبرالیسمِ تاچری-ریگانی پیروز بازی شد. یک پیروزیِ آن زمان تمام عیار که گویا پایان تاریخ بود. آنها برای چند دهه، فراتر از ملاحظات مالی و سرمایهپرورانه، ذهنیتِ اقتصادی اجتماعی را در غرب تغییر دادند. وقتی از مارگارت تاچر پرسیدند که مهمترین دستاورد خود را چه میداند، با نخوت اعلام کرد که «حالا دشمنانمان مثل ما فکر میکنند». و آن دشمنان خیالی #تونی_بلر بود و حزب #کارگر انگلستان که این سالها بیخاصیتتر از هر زمانی شده بود.
5- نئولیبرالسیم، به مثابه گفتار غالب در این چند دهه، پس از ورشکستگیِ سال 2008 و اتفاقات اخیر در وضعیتی بحرانی ست. مورد کرونا نشان داد که نظام بهداشتیِ مبتنی بر بازار آزاد، و مقررات زدایی شده چقدر ناتوان و ناکارآمد [این واژه مورد علاقه خود آنها] است و عملاً تنها نظام بهداشتی اغنیا است. اما وجود و به رسمیتشناسیِ این بحران به منزله این نیست که حتما بدیلی برابری خواه و عادلانهتر جایگزین خواهد شد.
6- ورود بیشتر دولت هیچ به معنای عدالت بیشتر، به معنای توزیع عادلانهتر و زندگیهای بهتر نیست. دولت در سال 2008، همچون کارگزارِ باوفای سرمایه به میان آمد و با تزریق میلیاردها دلار پول موسسات مالی را نجات داد. شاید حالا پس از کرونا، باز هم وارد شود و این بار ضررهای آنها را به شکل دیگری جبران کند، با فشار بیشتر بر مردم. این توهمات و خوشبینیهای امروز، خطرناکند و نسبتی با آنچه در جریان است ندارند. ما بیشتر از هر زمانی به «بدبینی فکر و خوش بینی اراده» نیازمندیم.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
.
💢به مناسبت یکم می، روز جهانی کارگر (International Workers' Day)
♦️ سازمان بین المللی کار (ILO) اعلام کرد؛ انتظار می رود شیوع ویروس کرونا 305 میلیون شغل را در سه ماهه دوم سال 2020 از بین ببرد.
🔷 سازمان بین المللی #کار (ILO) در گزارشی که 29 آوریل 2020 (10 اردیبهشت 1399) منتشر کرد، هشدار داد؛ تداوم کاهش شدید ساعات کاری در سطح جهان به دلیل شیوع ویروس COVID-19 بدان معناست، 1.6 میلیارد #کارگر در سراسر جهان (تقریباً نیمی از نیروی کار جهانی) در معرض نابودی معیشت خویش هستند. این سازمان اعلام کرد، در سه ماهه فعلی (دوم) سال 2020 وضعیت اشتغال و کاهش ساعات کاری به طور قابل توجهی بدتر از پیش¬ بینی ها خواهد بود.
🔷 در مقایسه با پیش از بحران کرونا، سازمان بین المللی کار پیش بینی کرد، انتظار است 305 میلیون شغل (با فرض 48 ساعت کار در هفته) به دلیل طولانی شدن و گسترش محدودیت ها و قرنطینه در سه ماهه دوم سال 2020 از بین برود.
در نتیجه #بحران_اقتصادی ایجاد شده توسط بیماری #کرونا، تقریبا 1.6 میلیارد کارگر اقتصاد غیررسمی (آسیب پذیرترین نماینده بازار کار)، از کل دو میلیارد در سراسر جهان و 3.3 میلیارد نیروی کار جهانی، آسیب های گسترده ای را متحمل شده اند.
🔷 پیش بینی می شود، بحران منجر به افت 60 درصدی درآمد کارگران غیررسمی در سطح جهان شود. این به معنای افت 81٪ درآمد کارگران بخش غیررسمی در #آفریقا و #آمریكا ، 21.6٪ در #آسیا و اقیانوس آرام و 70٪ در #اروپا و آسیای میانه است.
🔷 در سراسر جهان، بیش از 436 میلیون کسب و کار با ریسک در نتیجه شیوع ویروس کرونا مواجه هستند. سازمان بین المللی کار خواستار اقدامات فوری، هدفمند و انعطاف پذیر برای حمایت از کارگران و مشاغل، به ویژه کسب و کارهای کوچک تر و کسانی که در بخش غیررسمی مشغول هستند، شد.
📎 متن کامل گزارش #سازمان_بین_المللی_کار (ILO) را از اینجا دریافت کنید.
منبع: ایسپا
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
♦️ سازمان بین المللی کار (ILO) اعلام کرد؛ انتظار می رود شیوع ویروس کرونا 305 میلیون شغل را در سه ماهه دوم سال 2020 از بین ببرد.
🔷 سازمان بین المللی #کار (ILO) در گزارشی که 29 آوریل 2020 (10 اردیبهشت 1399) منتشر کرد، هشدار داد؛ تداوم کاهش شدید ساعات کاری در سطح جهان به دلیل شیوع ویروس COVID-19 بدان معناست، 1.6 میلیارد #کارگر در سراسر جهان (تقریباً نیمی از نیروی کار جهانی) در معرض نابودی معیشت خویش هستند. این سازمان اعلام کرد، در سه ماهه فعلی (دوم) سال 2020 وضعیت اشتغال و کاهش ساعات کاری به طور قابل توجهی بدتر از پیش¬ بینی ها خواهد بود.
🔷 در مقایسه با پیش از بحران کرونا، سازمان بین المللی کار پیش بینی کرد، انتظار است 305 میلیون شغل (با فرض 48 ساعت کار در هفته) به دلیل طولانی شدن و گسترش محدودیت ها و قرنطینه در سه ماهه دوم سال 2020 از بین برود.
در نتیجه #بحران_اقتصادی ایجاد شده توسط بیماری #کرونا، تقریبا 1.6 میلیارد کارگر اقتصاد غیررسمی (آسیب پذیرترین نماینده بازار کار)، از کل دو میلیارد در سراسر جهان و 3.3 میلیارد نیروی کار جهانی، آسیب های گسترده ای را متحمل شده اند.
🔷 پیش بینی می شود، بحران منجر به افت 60 درصدی درآمد کارگران غیررسمی در سطح جهان شود. این به معنای افت 81٪ درآمد کارگران بخش غیررسمی در #آفریقا و #آمریكا ، 21.6٪ در #آسیا و اقیانوس آرام و 70٪ در #اروپا و آسیای میانه است.
🔷 در سراسر جهان، بیش از 436 میلیون کسب و کار با ریسک در نتیجه شیوع ویروس کرونا مواجه هستند. سازمان بین المللی کار خواستار اقدامات فوری، هدفمند و انعطاف پذیر برای حمایت از کارگران و مشاغل، به ویژه کسب و کارهای کوچک تر و کسانی که در بخش غیررسمی مشغول هستند، شد.
📎 متن کامل گزارش #سازمان_بین_المللی_کار (ILO) را از اینجا دریافت کنید.
منبع: ایسپا
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY