جامعه‌شناسی
40K subscribers
3.48K photos
478 videos
144 files
2.42K links
🌎جامعه شناسى مطالعه علمى زندگى بشر است.

💢 جستارهایی در:
- جامعه شناسی
- روانشناسی
- اقتصاد
- فلسفه
- ادبیات
- سینما

📞 تماس و تبلیغ:
@irsociology


بزرگترین مرجع علوم‌انسانی کشور
Download Telegram
🔺ولی نصر، مشاور سابق اوباما و استاد دانشگاه:

دو ترور اسرائیل در تهران و بیروت، صرف نظر از دلیل پشت پرده آن، به شیوه ای عمدا تحریک آمیز انجام شد؛ یعنی طوری طراحی شده که دعوت به انتقام گیری منتهی به تشدید تنش می کند.

ایالات متحده که نمی‌تواند یا نمی‌خواهد اسرائیل را مهار کند، به سمت جنگ بزرگ‌تری می‌رود که نمی‌خواهد.

واشنگتن خود را در موقعیت دیوانه وار امید به خویشتن داری در بیروت و تهران قرار داده است./ انتخاب


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺دفاع از کمونیسم باید همچون دفاع از نازیسم زشت، زننده و‌ مشمئزکننده باشد اما نه تنها چنین نیست بلکه هنوز موجوداتی در عالم وجود دارند که با بیرق کمونیسم رژه می‌روند و از سوی «پروگرسیو»‌ها و «پیشرو»های جهان ستایش می‌شوند.(شرم‌آور است)
🔻‏تا این جرثومه فساد و تباهی در سراسر هستی با موانع بزرگ مواجه نشود، عالم روی خوش نخواهد دید و بنیادگرایی اسلامی هم همچنان تقویت خواهد شد، سینه خواهد شکافت و سر خواد بُرید و منفجر خواهد کرد.

✍️ #بهزاد_مهرانی

(ویدئو: رژه کمونیست‌ها در فیلادلفیا، آمریکا)


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 در امریکا دموکراتها جنگ‌طلب‌ترند یا جمهوری‌خواهان
✍️ عدنان فلاحی


تصور می‌شود که دموکرات‌ها بسی بیشتر از جمهوری‌خوا‌هان مایل به  صلح و توافق هستند و از آن سو جمهوری‌خواهان ـ برعکس دموکرات‌ها ـ بر رژیم‌های سیاسی معارض خود بسی بیشتر سخت می‌گیرند. اما یک بررسی حتی سرانگشتی ناظر بر تاریخ سیاست خارجی امریکا ـ از زمانی که با حضور فاتحانه در جنگ جهانی دوم، ابرقدرتی‌اش را تثبیت کرد ـ نشان می‌دهد که دو حزب امریکا کمابیش یک مسیر رئالیستی مشابه را در سیاست خارجی خود پیگیری کرده‌اند و هرگاه مداخله‌ی نظامی یا توافق سیاسی را لازم دیده‌اند بی‌درنگ بدان دست یازیده‌اند.

🌿 چند مثال برجسته برای نقض این خرافه سیاسی کافیست:
   1) ورود آمریکا به دو جنگ بزرگ تاریخش در قرن بیستم را دموکرات‌ها رقم زدند نه جمهوری‌خواهان. ورود فرانکلین روزولت به جنگ جهانی دوم و لشکرکشی به شرق دور و قلب اروپا، و ورود همه‌جانبه‌ی لیندون جانسون به جنگ ویتنام (و البته پیش‌تر ورود مستشاران نظامی امریکایی به ویتنام جنوبی در دوره‌ی جان اف کندی دموکرات)، هر دو در دوره‌ی حکمرانی دموکرات‌ها رخ داد.

2) بیش از یک دهه جنگ خونین و ویرانگر و البته بی‌حاصل ویتنام را  جمهوری‌خواهان تمام کردند. این جرالد فورد ـ جانشین نیکسون ـ بود که دستور پایان حضور امریکا در ویتنام و توقف جنگ را صادر کرد.

   3) در دوره‌ی جنگ ویتنام که یکی از مراحل حساس جنگ سرد به شمار می‌رفت، این جمهوری‌خواهان ـ در دوره‌ی ریاست جمهوری نیکسون و وزارت کیسینجر ـ بودند که با دولت کمونیستی چین مائو از در توافق و آشتی برآمدند. حتی برخی از نظریه‌پردازان امریکایی مانند جان میرشایمر معتقدند که غول چین را خود امریکا در زمان نیکسون از بطری خارج کرد و با هموار کردن مسیر چین در ورود به مناسبات باز ـ و طبعا بازارهای بین‌المللی ـ آن را به رقیب بزرگ خود در شرق بدل نمود. گفتنی است جمهوری‌خواهان به توافق با چین مائو بسنده نکردند و در اواخر دوره‌ی ریگان پیمان منع استفاده از سلاح‌های هسته‌ای میان‌برد را با شوروی نیز امضا کردند.

   4) درباره‌ی کاربست خشونت افسارگسیخته، باید یادآوری کرد که نخستین آزمایش انسانی بمب اتمی ـ در ژاپن ـ به فرمان یک رییس جمهور دموکرات یعنی هری ترومن اتفاق افتاد. البته جمهوری‌خواهان هم در دوره‌ی نیکسون با پیشبرد دکترین کیسینجر ـ "ویتنامیزه کردن جنگ" ـ انبوهی بمب فسفری و غیرفسفری بر سر مناطق ویتنام شمالی ریختند.

   5) درباره‌ی اسراییل‌دوستیِ استراتژیک در سیاست خارجی امریکا، باید یادآور شد که این روند از زمان یک رییس جمهور دموکرات یعنی جان اف کندی آغاز شد. سَلَف کندی یعنی دُوایت آیزنهاورِ جمهوری‌خواه اتفاقا در تنش‌هایی مانند بحران کانال سوئز، از اعراب حمایت کرد و دکترین رسمی سیاست خارجی امریکا را حمایت از اسلام و گروه‌های سیاسی اصطلاحا اسلامگرا اعلان نمود. در واقع در دولت آیزنهاور کسانی مانند جورج کِنان (استراتژیست امریکایی و سفیر پیشین امریکا در شوروی و یوگسلاوی) حضور داشتند که آشکارا گرایش‌های ضداسراییلی خود را بروز می‌دادند و حتی بعضا از سوی جریان‌‌های صهیونیستی به افرادی "یهودستیز" شهره شدند.

   6) در دوره‌ی کلینتون دموکرات نیز امریکایی‌ها دخالت‌های نظامی خود را ادامه دادند. آنها ابتدا در1993 در سومالی ـ جنگ موگادیشو ـ دخالت نظامی کردند و سپس در کنار متحدان غربی خود وارد منازعه‌ی بالکان شده و مواضع صربستان را در حمایت از جدایی‌طلبان کوزوو بمباران کردند؛ چنان‌که ورود امریکا به یک جنگ نیابتی بزرگ در افغانستان ـ علیه شوروی ـ را نیز یک دموکرات دیگر (جیمی کارتر) آغاز کرد.

   7) درباره حمله جورج دبلیو بوش به افغانستان، اگرچه بوش جمهوری‌خواه بود اما جو سیاسی پس از ۱۱سپتامبر به گونه‌ای بود که حتی یک رییس جمهور دموکرات هم نمی‌توانست از واکنش تمام‌عیار نظامی پا پس بکشد. ضمن اینکه نباید فراموش کرد که نهایتا این تیم جمهوری‌خواهان در دوره ترامپ بودند که با امضای توافق دوحه با طالبان (بین مایک پامپئو و ملا برادر)، زمینه خروج کامل امریکا از افغانستان و بازگشت طالبان را فراهم کردند؛ کاری که در 8سال حکمرانی اوبامای دموکرات رخ نداد.

  مثالهای بیشتری در دست است که نشان می‌دهد تصور رایج از تفاوت بنیادین سیاست خارجی حزبین امریکا ـ که در ابتدا آوردیم ـ تلقی‌ای کاملا نادرست و رهزن است. صدالبته جریان محافظه‌کاری مذهبی در جمهوری‌خواهان قوی‌تر است و از آن سو دموکرات‌ها گرایش بیشتری به لیبرالیسم دارند اما در اتخاذ سیاست خارجی امریکا ـ با نگاهی رئالیستی ـ کمابیش مسیری یکسان را پیموده‌اند.

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«به مناسبت زادروز محمدعلی فروغی»

این ویدئو از معدود فیلم‌هایی است که از محمدعلی فروغی وجود دارد. در این تصویر فروغی را در کنار رضاشاه می‌بینید.

محمدعلی فروغی (۱۲۵۴ـ۱۳۲۱ خورشیدی) معروف به ذکاءالملک، سه دوره نخست‌وزیر ایران بود و چندین دوره وزیر مالیه، عدلیه و دربار. فروغی را باید یکی از معماران ایران مدرن دانست. او چه در به قدرت رسیدن رضاخان و چه در برکناری‌اش و آمدن شاه جوان چهرۀ کلیدی بود.

اما جدا از نقش‌های پرشمار سیاسی، نقش نظری فروغی در پیدایش علوم نظری مدرن در ایران بی‌همتاست. فروغی در دورانی که در ایران منابع انگشت‌شماری برای یادگیری علوم جدید وجود داشت، آثار بسیار مهمی را ترجمه و تألیف کرد. نصرالله انتظام، نمایندۀ ایران در سازمان ملل (در دهۀ ۱۹۵۰) می‌گوید: «هر چهار کتاب درسی که در آن زمان به چاپ می‌رسید، دو تای آن تألیف و ترجمه محمدعلی فروغی و پدرش بود.» کتاب «سیر حکمت در اروپا»، نوشتۀ فروغی، از منابع اصلی آشنایی ایرانیان با فلسفۀ غرب بود. شاید بتوان فروغی را پدر غرب‌گرایی در ایران نامید.

✍️مهدی تدینی

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃ونزوئلا و‌تلاشی دوباره برای احیای دموکراسی ‏
✍️ #علی_افشاری

🔹 ونزوئلا چند روز است که آماج اعتراض و خشم مردم از سرقت رای و تقلب به نفع دیکتاتور حاکم است که برای سومین دوره حکمرانی آمرانه‌اش را از طریق صندوق های رای رسمیت داده است. تا کنون ۱۶ نفر در اعتراضات کشته شدند و صدها نفر بازداشت شده‌اند.

🔹 فصل دیگری در جنبش اعتراضی مردم ونزوئلا شروع شده است تا فضای سیاسی کشور به ساختار دمکراتیک ۲۵ سال پیش قبل از خودکامگی ویرانگر هوگو چاوز برگردد. پوپولیستی که در چارچوب الگوی چپ کلاسیک اقتدارگرا. کرامت انسانی، دموکراسی، عدالت و آزادی را در ونزوئلا به مسلخ برد.

🔹 ادعای کسب بیش از ۵۲ درصد اراء توسط مادورو، یکی از بزرگ‌ترین تقلبات انتخاباتی گزارش شده است. ناظران و نهادهای تخصصی انتخابات این ادعا را غیر ممکن دانسته‌اند، دولت ونزوئلا، نتایج تفصیلی انتخابات را منتشر نکرده است!
‏دولت های برزیل و کلمبیا که چپ‌گرا هستند خواهان ارزیابی مستقل نتایج شده‌اند. تنها حکومت‌های اقتدارگرای چین و روسیه و جمهوری اسلامی، نتیجه انتخابات ونزوئلا را قبول کرده‌اند!

🔹 اعتراضات در سطح ۲۰۱۹ است اما همچنان با موانع مشابهی دست و پنجه نرم می‌کند که مهم‌ترین آن سرکوب خشن و خونین دولتی است.

🔹 اما مردم ونزوئلا به درستی تصمیم گرفته‌اند تا با نفی تسلیم و ناامیدی، به خیابان‌ها آمده و تلاش دیگری برای تحقق حقوق‌شان انجام دهند.


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🔴 جنگ تمام‌عیار؛ راه حل روسیه برای صلح
📌مدودف: صلح خاورمیانه تنها با جنگ محقق می‌شود

🔺دمیتری مدودف، رئیس‌جمهور سابق روسیه گفته است که صلح در خاورمیانه تنها از طریق یک درگیری بزرگ که حاکمان منطقه را درگیر می‌کند، محقق می‌شود.

🔺مدودف می‌گوید: «گره‌ها در خاورمیانه پیچیده‌تر می‌شوند. ما برای مردم بی‌گناهی که جان خود را از دست دادند متاسفیم. آن‌ها فقط گروگان یک کشور منزجرکننده هستند و آن ایالات متحده آمریکا است.» او افزود: «برای هر کس آشکار است که جنگ تمام عیار تنها راه رسیدن به صلح متزلزل در منطقه است.»

🔺روسیه عملا جمهوری اسلامی را به سمت جنگی تمام‌عیار سوق می‌دهد. همزمان خبرهایی از ورود یک هواپیمای ترابری نظامی از مسکو به ایران منتشر شده است.

🔺گفته شده هواپیمای ترابری نظامی Il-76 متعلق به شرکت هواپیمایی روسی Gelix که در حمل و نقل سلاح و تجهیزات نظامی فعالیت دارد، برای اولین بار در پرواز از مسکو به تهران دیده شده است.

◾️هنوز مشخص نیست که آیا میان این اخبار پراکنده، ارتباط نظام‌مندی وجود دارد یا نه، اما مسلما قمار حاکمیت با سرمایه‌های ایران بر سر راهبردهای توسعه‌طلبانه‌ی روسیه در جهان، مستعد ایجاد بحران‌های عمیق‌تری برای کشور ایران و منطقه است.

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📌شواهد و قرائن نشان می‌دهد که حکومت تبهکار و طاعون صفت مادورو/چاوز در انتخابات ریاست جمهوری ونزوئلا دست به تقلب بی سابقه‌ای زده است‌. ویژگی مهم انتخابات اخیر شکاف و ریزش شدید در بدنه اجتماعی هوادار مادورو به شمار می‌رفت که بی سابقه بود و ناظران بیطرف را هم به این نتیجه رسانده بود که مادورو اگر در انتخابات تقلب نکند، کارش تمام است.

🔻تصویری که می‌بینید، مربوط به بحران وحشتناک ابرتورم در ونزوئلا است. مردم انبوهی اسکناس بی مصرف را همچون زباله در خیابان‌ها می‌ریختند و برای نجات از گرسنگی به خوردن پوست و ریشه درخت و گیاه پناه برده و یا از کشور فرار می‌کردند. نرخ تورم در ونزوئلا در سال دو هزار و پانزده به صد و هشتاد درصد، در سال دو هزار و شانزده به هشتصد درصد، در سال دو هزار و هفده به چهار هزار درصد و در سال دو هزار و نوزده به دویست و سی هزار درصد رسید. فقر وحشتناک و گرسنگی، جرم و جنایت و مرگ بیماران و نوزادان در نتیجه نابودی خدمات پزشکی، همچون گردبادی سیاه و سهمگین نفس ونزوئلایی‌ها را گرفت. بیش از هشت میلیون نفر از مردم یعنی نزدیک به یک سوم از جمعیت ونزوئلا، از کشور فرار کردند.

☠️ کمتر پیش آمده که حتی جنگ‌‌‌های بزرگ و یا سهمگین‌ترین بلایای طبیعی، با شهر و کشوری چنان کنند که سوسیالیسم توده‌گرا و غرب ستیز چاوز/مادورو با ونزوئلا کرد. هوگو چاوز با تکیه‌گاه قرار دادن طبقه فقیر در ونزوئلا و سواستفاده از دشواری‌های اقتصادی نه چندان جدی کشور در دهه نود میلادی که ناشی از کاهش قیمت نفت و نیاز به سازماندهی مجدد اقتصاد ونزوئلا در عصر خصوصی سازی و جهانی شدن بود، با یک کودتا قدرت رسید. بحران آن روز ونزوئلا که در برابر جهنمی که امروز در آن دست و پا می‌زند، به چیزی کمتر از شوخی شبیه است، با کمی صبر و تحمل و تدبیر به سادگی قابل رفع بود. اما بدا به حال مردمی که دشواری‌های ناگزیر توسعه و تکامل را تاب نیاورده و به نسخه توهم، مالیخولیا و عقده‌های پست پناه می‌برند.

▪️تا مدتی طبقه فقیر ونزوئلا در نتیجه پول پاشی‌ها و بذل و بخشش‌های چاوز شادمان بود. از خوش اقبالی چاوز چند ماه پس از به قدرت رسیدن او، دوره افزایش شدید قیمت جهانی نفت آغاز شد که تا حدود پانزده سال ادامه داشت. امروز اما بالاخره همان طبقه فقیر شیفته هوگو چاوز هم فهمیده که در چه چاه مصیبتی گرفتار آمده است. سال‌ها پیش چاوز به خود می‌بالید که بیست هزار پزشک کوبایی را برای درمان رایگان فقرا به ونزوئلا آورده است. در آن زمان اما کسی پیش‌بینی نمی‌کرد که این اقدام زمینه ساز ورود بیست و پنج هزار سرباز کوبایی برای کشتار و سرکوب معترضان در جریان اعتراضات گسترده مردمی به تقلب در انتخابات در سال ۲۰۱۹ خواهد شد.

✍️توس طهماسبی


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃مهم‌ترین مساله‌ی سیاست در جهان مدرن
✍️ حسن محدثی‌ی گیلوایی



در سال‌روز انقلاب مشروطه هستیم و من در تمام این سال‌ها به این اندیشیده ام که چه‌قدر دشوار است سامان دادن ترتیبات اجتماعی‌ی کارآمد و اجرایی کردن آن‌ها.

بعد از گذشت قرن‌ها از تاریخ مدرن، هنوز کشورهای زیادی در دنیا هستند که نتوانسته اند این اصل را اجرایی کنند: مناصب و مقام‌ها و نقش‌های سیاسی، بالقوه امری عمومی اند و اشغال و ترک آن‌ها باید از ره‌گذر ساز و کارهای عمومی صورت گیرد. در انقلاب مشروطه ایرانیان برای نخستین بار می‌خواستند، قدرت سیاسی تابع ساز و کارهای عمومی باشد و حق تعیین اشغال‌کننده‌گان مناصب و مقام‌ها و نقش‌های سیاسی به مردم داده شود. بی‌تردید، این چالش بزرگ‌ترین مساله‌ی سیاست در جوامع جدید و در عصر جدید است. / زیر سقف آسمان

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 انقلاب مشروطه، روشنفکران ایرانی و آینده‌ی ایران
✍️ #احسان_عزیزی

چهاردهم مرداد ماه سالروز صدور فرمان تشکیل مجلس شورای ملی توسط مظفرالدین شاه قاجار است (که به عنوان فرمان مشروطیت شناخته می‌شود)؛ نسبت ما و اکنون ایران با مشروطیت، آرمان‌ها و اهداف آن چیست؟!‌ هرچند چنین پرسشی را باید در قالب یک کار پژوهشی و محققانه پاسخ داد اما آنچه اهمیت دارد تصویر و فهمی است که نسل‌های پس از انقلاب ۵۷ از مشروطیت، زمینه و زمانه‌ی آ‌ن دارند؛ فهمی که اغلب به واسطه‌ی تأثر از ایده‌ها و ایدئولوگ‌هایی می‌آید که هم زمینه‌های انقلاب ۵۷ را فراهم کردند و هم پس از انقلاب کرسی‌های دانشگاه‌های علوم‌انسانی را اشغال کردند بدون آنکه دستاوردی در راستای فهم درست از مشروطه و اساساً تاریخ معاصر ایران داشته باشند. آن‌ها هیچ‌گاه بر وجوه دموکراتیک و اقدامات شاهان قاجار و پهلوی در به ثمر رسیدن اهداف مبارزات و مطالبات مردم و طبقه‌ی متوسط نه تنها تأکید نکردند که بر آن سرپوش نیز گذاشتند.

روشنفکران ایرانی و اساتید علوم‌انسانی به‌جای مواجهه با پدیده‌ی مشروطیت، آن را از پشت عینک ایدئولوژی‌های ضدمدرن، سنت‌گرا، بومی‌گرا و دینی دیدند. نسل مشروطه‌خواه ایرانی هرچند دست‌وپاشکسته در تلاشی مذبوحانه کوشیدند تا حکومت قانون، جامعه‌ی مدنی، دولت مدرن و مردم‌سالاری سکولار شکل دهند، اما مسیر به دلایل مختلف به بی‌راهه رفت. با این‌وجود هرآنچه امروز در ایران از نهادهای مدرن و مدنی وجود دارد، سرآغازش را می‌توان در کوشش‌های مشروطه‌خواهان ردیابی کرد، اما این مسیر با گسستی روبرو شد که سرانجامش امروز ایران است.

امروز باید پرسید چرا جنبش مشروطه و مشروطه‌خواهی قوام و دوامی که «باید» می‌داشت را نداشت؟! کداومین علل و عوامل داخلی و خارجی بر ایجاد گسست میان آرمان‌ها و اهداف مشروطیت با آنچه در تاریخ رخ داد تأثیرگذار بودند؟! امروز وظیفه‌ی نسل‌های پس از انقلاب ۵۷،‌ این بزرگ‌ترین و بی‌سابقه‌ترین واکنش مالیخولیای جمعی به مدرنیته در ایران است که به جنبش مشروطه و آرمان‌ها و اهداف آن بازگردند و از پدران بنیان‌گذار ایران مدرن(۱) بپرسند که چه بود و چگونه گذشت؟! چرا و چگونه؟... مشروطیت را می‌توان میزان تاریخ ایران مدرن در نظر گرفت، قطب‌نمایی که مسیر راه را نشان می‌دهد، اما نه چنان قبله‌ای که سلطنت طلبان از آن ساخته‌اند تا آن را بهانه‌ی احیای نهاد سلطنت کنند؛ بلکه چنان تجربه‌ای که باید در فراز افق و اکنون ایران بازخوانی شود. اهمیت بازخوانی این داستان مفصل در اکنون ایران معنای تازه‌ای به آ‌ن می‌بخشد که می‌تواند چراغ راه آینده‌ی ایران باشد.

در پرتو تجربیات امروز است که معنا و اهمیت صدور فرمان مشروطیت توسط شاهی از سلسله شاه‌های مستبد دوران قاجار را می‌توان بهتر درک کرد و فهمید. در این نسبت است که پرسش از گذشته و حال معنای تازه‌ای به ما می‌دهد. کدام ولی فقیه، کدام ولی‌امر و کدامین نهاد و حکومت مطلقه حاضر به صدور فرمانی مشابه خواهد بود؟! کدامین نظام سیاسی و کدامین شاه و رهبر و رئیس جمهور در اکنون ایران حاضر می‌شد رفراندم برقرار کند و اگر نه کل حکومت، که دست کم بخشی از آن را در یک فرآیند دموکراتیک تقدیم مردم و حاکمیت قانون کند؟!!

آینده‌ی ایران را بدون بازخوانی گذشته و تأمل درباره‌ی مهم‌ترین رخدادهای سیاسی و تاریخی آن از جمله جنبش مشروطیت نمی‌توان ترسیم کرد. امروز باید در مقابل اقتدارگرایی و یک‌صدایی شاه‌طلبان و رهبرطلبان ایستاد و حکومت قانون و مجلس شورای ملی را غایت آینده‌ی ایران در نظر گرفت.

۱. اصطلاحی از فرهاد سلیمان نژاد که درباره‌ی مهم‌ترین شخصیت‌های مشروطیت از جمله تقی‌زاده و آخوندزاده به کار برده است.

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃هنوز هم مساله این است: حقوق ملت و قانون


دستاورد انقلاب مشروطه، به‌ویژه در روزگار خود (یعنی 118 سال پیش) برای جامعه ایران بسیار بزرگ و پراهمیت بود، ارزش این دستاوردها به حدی است که پس از انقلاب 1357 نیز بارها پژوهشگران تاریخ و جامعه‌شناسی و حقوق سیاسی، به آن ارجاع می‌دهند و بخش مهمی از سراسر تاریخ یکصد سال اخیر را تداوم چالش‌ها برای تحقق اهداف آن می‌دانند.

در متمم قانون اساسی مشروطه آمده است «قوای مملکت ناشی از ملت است» در حالی که پیش از این نامی از ملت نبود، یکی شاه بود و همگان رعایا. تقریبا سراسر تاریخ و تا روز امضای قانون اساسی توسط مظفرالدین شاه نه تنها رعایا، بلکه مالکان نیز در برابر قدر قدرتی شاه و سلطان و درباریان از هیچ حقی برخوردار نبودند.
مشروطه رعیت را به مقام شهروند صاحب‌حق رسانید و اختیارات و قدرت شاه را مشروط گردانید.

ملت ایران با تصویب قانون اساسی مشروطه در 14 مرداد 1285 هجری شمسی یک سروگردن از کشورهای همسایه بالاتر قرار گرفت. اما این رویداد به مذاق مستبدان و کسانی که حقی برای ملت و شهروند قائل نبودند خوش نیامد، اتحاد محمدعلی شاه و فرمانده قزاق با شیخ فضل‌اله نوری، تلاشی پرهزینه برای ملت ایران و قلع و قمع روشنفکران و آزادی‌خواهان بود، آن‌ها حقوق ملت و حاکمیت قانون را تهدیدی برای منافع خود دیدند. یکی با ادعای «سایه خدا» و دیگری با ادعای «حاکمیت شرع» و حکومت مشروعه، به توپ بستن مجلس را سرآغازی برای بازگشت بساط استبداد و خفه کردن آزادی‌خواهان قرار دادند.

اما آزادی‌خواهان به فرماندهی ستارخان و باقرخان و سردار اسعد بختیاری با مبارزه دلاورانه و جانفشانی مردم ستمدیده، با فتح تهران بساط استبداد و مشروطه را برچیدند و راه را برای توسعه کشور و آزادی‌های اجتماعی و نیز مشروط کردن سلطنت و استیفای حقوق ملت هموار ساختند.

جامعه ایران در قرن گذشته، ماجراهای بسیاری را از سر گذراند. برخی پژوهشگران تعطیل شدن مشروطه و بخش حقوق مردم در قانون اساسی مشروطه را زمینه‌ساز نارضایتی مردم و سرانجام سرنگونی حکومت پهلوی می‌دانند. همچنان که برخی نیز انقلاب 57 را تداوم مقاومت مشروعه‌خواهان در برابر انقلاب مشروطه و بازگشت مشروعه ارزیابی می‌کنند.

حالا 118 سال پس از انقلاب مشروطه، هنوز هم حاکمیت «قانون» و «حقوق ملت» و محدود کردن قدرت حاکم، همچنان بحث روز است و به رغم یک انقلاب وسیع سیاسی و اجتماعی در کشور، شاهد معطل ماندن موادی از قانون اساسی هستیم که به حقوق ملت اختصاص دارند و روند تحولات سیاسی به گونه‌ای بوده است که نهادهای ناشی از رای ملت را هر چه بی‌اثرتر، محدودتر و ناکارآمدتر سازد تا نهادهای غیرانتخابی قدرت خود را آسان‌تر اعمال کنند.

هنوز هم مسائل اساسی انقلاب مشروطه ایران پس از 118 سال، تر و تازه در برابر مردم ایران است. هنوز هم مساله این است که آیا قوای مملکت ناشی از رای ملت است یا از منبع دیگر؟


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃مشروطه و زنان در ایران
✍️ #احسام_سلطانی

مشروطه در ایران امکانی فراهم کرد برای سخن گفتن از «جا»، جای خود. نحوه‌ی ادراک ما از جهان به جایی که در جهان اشغال کرده‌ایم پیوند خورده است و میان این دو نسبت عمیقی وجود دارد. نمی‌توان ادراک خود را نسبت به خود و جهان تغییر داد مگر اینکه جا و موقعیت خود را عوض کنیم. هولکوییست درباره‌ی یکی از پروژه‌های فکری مهم باختین در این زمینه می‌نویسد:
«تأکید اساسی او بر جزئیت و موقعیت‌مندی است، تا حدی که اصرار می‌کند پرسش‌های ظاهراً انتزاعی درباب خودبودگی را تنها زمانی می‌توان پی گرفت که در قالب پرسش‌هایی مشخص درباره‌ی موقعیت و جا طرح شده باشند.»
تغییر دادن جا و موقعیت خود به نوعی امکان دگرگون کردن خود و جهان را به ما می‌دهد و اساساً هیچ‌کس قادر نیست به «خود» تازه‌ای دست پیدا کند مگر اینکه پیش‌تر جای خود را در جهان دگرگون کرده باشد.
به جای زنان ایرانی در پیش از مشروطه بنگرید. اغلب جای آن‌ها در خانه است، در آشپزخانه و مشروطه امکانی فراهم کردن برای سخن گفتن از این «جا» و به نوعی دگرگون کردن آن. مشروطه نه فقط این «جا» را بلکه جای مردان و موقعیت آن‌ها را در جامعه به پرسش کشید و رفته‌رفته امکانی فراهم کرد تا همگان بتوانند درباره‌ی آن سخن بگویند و از این طریق جای زنان و مردان در اجتماع به موضوع گفتگو و بحث بدل شد و وارد قلمرو سخن شد. به واقع شاید بتوان گفت که تا پیش از این دوره این دو «جا» از قلمرو سخن فاصله دارند و گویی از پیش جای زنان و مردان را سنت مشخص کرده است و این امر مقدس (سنت) کمتر به موضوع سخن سخنگویان بدل می‌شود. اما با پدید آمدن مفهوم «حق» و اهمیت یافتن فرد و حق و حقوق او در جامعه، موقعیت و جای او نیز اهمیت می‌یابد.
تاج‌السلطنه دختر ناصرالدین‌شاه در خاطرات خود می‌نویسد: «افسوس که زن‌های ایران از نوع انسان مجزا شده و جزو بهایم و وحوش هستند؛ و صبح تا شام، در یک محبس ناامیدانه زندگانی می‌کنند...» او در ادامه از حق‌طلبی و تلاش زنان اروپا برای «حق انتخاب و حق رأی در مجلس» و «دخالت در امور سیاسی و مملکتی» می‌نویسد و می‌گوید دوست دارم به اروپا سفر کنم و به خانم‌های آنجا بگویم در حالی که «شما غرق سعادت و شرافت، از حقوق خود دفاع می‎‌کنید» به «قطعه‌ی آسیا» نگاه کنید و خانه‎‌هایی را ببینید که تنها یک راه خروجی دارد و آن نیز «به توسط دربان محفوظ است». او در ادامه می‌گوید «زندگانی زنان ایرانی از دو چیز ترکیب شده: یکی سیاه و دیگری سفید. در موقع بیرون آمدن و گردش کردن، هیاکل موحش سیاه عزا؛ و در موقع مرگ کفن‌های سفید. و من که یکی از همین زن‌های بدبخت هستم، آن کفن سفید را ترجیح به آن هیکل موحش عزا داده... .»

آنچه تا پیش از مشروطه تعریف‌کننده‌ی زن در ایران است، خانه و آشپزخانه است. جا و موقعیت زنان در خانه و آشپزخانه است و این «جا» نه تنها نقش مهمی در تعریف آن‌ها بلکه در طرز مواجهه با آن‌ها دارد (فراموش نکنید که موقعیت‌ها و جاهای مختلف در اجتماع حامل منابع و قدرت یکسانی نیستند و بدون شک ساکنان آشپزخانه در جامعه از کمترین قدرت بهره‌مندند).
گفتمان مسلط و غالب که حاصل تخیلی مردانه بود به هیچ‌وجه امکان بیرون آمدن از آن «جا» را به زنان نمی‌داد و زنان ساکن تبعیدگاهی به نام خانه و آشپزخانه بودند و شاید بتوان گفت که مشروطه تلاشی‌ست برای آزاد کردن زنان از آن تبعیدگاه، تلاشی برای آزاد کردن زندگی‌هایی که مخفی مانده بودند و دور از چشم همگان به حیات خود ادامه می‌دادند. مشروطه امر مخفی را آشکار کرد و یکی از این امور مخفی همانا زنان بودند، زندگی زنان.


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃ایران در جنگی گسترده و همه جانبه؟!
✍️ #محمد_مختارپور

کسی نمی‌داند سرنوشت تنش‌های اخیر به کجا می‌رسد و آیا منجر به جنگی خانمان‌سوز برای تمامی طرفین می‌شود یا خیر؟! در اینجا قصد پیش‌بینی هیچ رویدادی را ندارم و تنها می‌کوشم سیاست‌های کلان و استراتژیک طرفین جنگ در خاورمیانه را توضیح دهم و منطق پشت انتخاب‌ها و حوادث و وقایع را تا حدی تبیین کنم و تنها احتمالاتی درباره‌ی چنین جنگی طرح کنم.

جنگ از رگ گردن به کشور نزدیک‌تر شده است، به شکلی کاملاً بی‌سابقه و در شرایطی که خزانه خالی است، افکار عمومی موافق چنین نبردی نیست و بحران‌های بی‌سابقه‌ و عظیم اقتصادی توانی برای آغاز و تداوم چنین جنگی را باقی نگذاشته‌اند. حتی توان نظامی کشور نیز کشش چنین تنشی را ندارد و در صورت وقوع، کشور با بحران‌های بی‌سابقه‌تر و گسترده‌تر مواجه خواهد شد. همچنین در شرایطی که ایران از منزوی‌ترین کشورهای جهان به شمار می‌رود و عملاً هیچ منافع اقتصادی و سیاسی مشترکی با مهم‌ترین کشورهای جهان ندارد (از چین که نفت ایران را به کمترین میزان می‌خرد و روسیه که تقریباً شبه‌مستعمره‌اش هستیم بگذریم). هیچ کشوری حاضر نیست در شورای امنیت سازمان ملل و به اشکال مختلف حقوقی و سیاسی و حتی نظامی تلاشی برای تغییر شرایط به نفع ایران داشته باشد.

بعید به نظر می‌رسد که مسأله‌ی کشاندن ایران به یک جنگ همه‌جانبه صرفاً تصمیم یک شخص(مانند نتانیاهو) و حتی یک دولت(مثل اسرائیل) باشد. ابعاد چنین تصمیمی می‌تواند بزرگ‌تر و عمیق‌تر از حتی جنگ حماس و اسرائیل باشد و در صورت وقوع پیامدهای آن نیز گسترده‌تر از یک درگیری نظامی صرف.

در این بین تشویق‌های مسکو برای آغاز درگیری‌های بیشتر و رساندن تجهیزات نظامی چه پیامی دارد؟! آیا ایران قرار است نقش اکراین را در خاورمیانه بازی کند؟! و زمین جنگ روسیه و طرف‌های مقابلش برای رسیدن به اهداف استراتژیک خود باشد؟ امیدواریم چنین نباشد...

اما آنچه از تمامی اخبار،‌ تحولات و وقایع و تحلیل‌ها از یک‌سو و مرور سیاست خارجی جمهوری اسلامی و روند بحران‌های چند دهه‌ی اخیر (از گشوده شدن پرونده هسته‌ای ایران در شورای امنیت) تا به امروز برمی‌آید، چنین است که تصمیم کشاندن ایران به یک جنگ همه‌جانبه (می‌تواند) آخرین تصمیم و تعیین تکلیف جهان با حکومت ایران باشد. اخبار و شواهد نشان می‌دهند که این احتمال وجود دارد که مسأله‌ی هسته‌ای ایران و سیاست‌خارجی این کشور دیگر موضوعی نیست که بتوان آن را با دیپلماسی و مذاکرات حل کرد؛ چنانچه بسیاری از ناظران رفتار حاکمیت در انتخابات اخیر و تعدیل‌هایی در موضوع ریاست‌جمهوری را در جهت تصمیم نظام برای انجام مذاکره و حل مسأله‌ی هسته‌ای عنوان کردند؛ اما آیا (از نظر طرف‌های مقابل) دیگر برای چنین تعدیل و تجدیدنظری در سیاست خارجی دیر شده است و جنگ اجتناب‌ناپذیر است (به‌رغم ادعای مقامات امریکایی که همواره تأکید می‌کنند چنین جنگی اجتناب‌ناپذیر نیست)؟!‌ پاسخ را در هفته‌ها و ماه‌های آینده درخواهیم یافت.

اما آنچه تاکنون می‌توان از مجموع تحولات سریالی(که به لحاظ نظامی حمایت مسکو و تشویق ایران به آغاز چنین جنگی و از طرفی آرایش نظامی و گسترده‌ی بی‌سابقه‌ی ایالات متحده در منطقه و حتی ورود بمب‌افکن B2) برمی‌آید، این است که ایالات متحده، اکثر کشورهای اروپایی و حتی روسیه و چین تصمیم دارند مسائل ایران را به گونه‌ای دیگر حل کنند.

شاید شما نیز اخیراً در خبرها خوانده باشید که به گزارش نهادهای امنیتی ایالات متحده، جمهوری اسلامی تا ساخت و آزمایش یک بمب هسته‌ای تنها چند هفته یا چند روز فاصله دارد. معاون اول ترامپ صحبت از بمب‌باران غیرمعمولی مراکز هسته‌ای ایران می‌کند و از طرفی چین و روسیه (تنها متحدان ظاهری جمهوری اسلامی) تمایلی به هسته‌ای شدن ایران ندارند. برداشتی ساده‌لوحانه‌است اگر تصور کنیم این دو کشور که حاضر نیستند جزایر سه‌گانه‌ی خلیج‌فارس را برای ایران به رسمیت بشناسند و بارها بر علیه آن رأی می‌دهند تمایلی به هسته‌ای شدن ایران داشته باشند. درواقع مدعیان چنین ادعایی (که چین و روسیه به هسته‌ای شدن ایران راضی‌اند) باید در پی اثبات این ادعا باشند، چراکه شواهد بسیاری برای رد آن وجود دارد.

به هرحال افتادن ایران به دامی که از شرق تا غرب برایش آماده کرده‌اند و آغاز جنگی همه‌جانبه، می‌تواند بهانه‌ی خوبی برای از بین بردن تأسیسات هسته‌ای و حل این بحران برای طرفین مقابل باشد. هرچند این امر می‌تواند کمترین پیامد چنین جنگی باشد. خاطرم هست که چند سال پیش مصاحبه‌ای از یکی از مشاوران ارشد امنیتی جورج بوش پسر منتشر شد که در آن نقل می‌کرد: «رئیس جمهور از من پرسید که اگر همین امروز به عراق حمله کنیم واکنش مردم عراق چه خواهد بود؟! من در پاسخ گفتم با کمال میل از ما استقبال خواهند کرد، زیرا آن‌ها از حکومت صدام خسته شده‌اند و خواهان تغییرند»...



🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
وقتی معلم‌های تاریخ‌مان از شکنجه و آزار و اذیت مردم بی‌گناه می‌گفتند از این گوش می‌شنیدیم و از آن یکی در می‌کردیم. این اتفاق‌ها مال گذشته بود، مال قرون وسطی.

وقتی همان اتفاق‌ها در زمانه‌ی خودمان افتاد و‌بدتر از چیزی بود که تصورش را می‌کردیم، حس کردیم انگار دنیا به آخر رسیده است. گویی شاهد گسستی عمیق در روند تکامل بشر بودیم، شاهد سقوط تمام و کمال انسان در مقام موجود عاقل.

زیر تیغ ستاره جبار
هدا مارگولیوس کووالی
نشر بیدگل

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
⭕️ کشورهای مسلمانی که جلوی مرگ اقتصادی صهیونیست‌ها را گرفته‌اند:

۱-ترکیه با ۶,۳میلیارددلار
۲-امارات و افزایش ۱۵۴۳ درصدی صادرات به اسرائیل
۳-اردن بعنوان سومین کشور
۴-افزایش ۱۶۸ درصدی تجارت مصر با اسرائیل در سه ماهه چهارم ۲۰۲۳
۵-آذربایجان و قزاقستان بعنوان تامین‌کننده ۶۲% نفت اسرائیل


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
درس‌گفتارهای عباس امانت درباره‌ی تاریخ ایران ــ درس دوم، ایران و انیران

🔸 در این سلسله درس‌گفتارها، عباس امانت، استاد بازنشسته‌ی تاریخ در دانشگاه ییل، درباره ساختارهایی در تاریخ ایران صحبت می‌کند که به باور او از قرن‌ها پیش تا امروز پایدار مانده و زندگی ایرانیان را شکل داده است.

🔸 پیشگفتار
🔸درس اول: بوم و بر


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️فرهنگ تکفیر و اتهام در ایران: چپول کافر فاشیست لیبرال نیهیلیست پوزیتیویست!

✍️ حسن محدثی‌ی گیلوایی
۱۹ مرداد ۱۴۰۳

وقتی اسلام‌گراهایی را که از اسلام ایده‌ئولوژی ساخته اند، نقد کردم، مرا کافر و غرب‌زده خواندند؛

وقتی هایدگریست‌های اسلامی را نقد کردم، مرا نیهیلیست و غرب‌زده و پوزیتیویست خواندند؛

وقتی ملی‌گرایی‌ی باستان‌گرا و اسطوره‌های ملی‌گرایی‌ی ایرانی را نقد کردم، مرا چپ و چپول و پنجاه و هفتی خواندند؛

و وقتی کمونیسم را نقد کردم، مرا لیبرال و فاشیست خواندند.

نه این‌که من تافته‌ی جدابافته‌ای باشم؛ خیر. این سرنوشت تمام ناقدان ایرانی است. ما هنوز فرهنگ نقد را پدید نیاورده ایم. بسیاری از ما ایرانیان هنوز به مرحله‌ی بلوغ گفت‌وگو با مخالف نرسیده ایم. شنیدن حرف موافق که کاری ندارد. تحمل سخن مخالف و مدارا با او است که مدنیت ما را نمایان می‌سازد. دموکراسی و حقوق بشر و مداراگری و فرهنگ آن‌ها، اموری وارداتی نیستند؛ آفریدنی اند.

🔸پس‌نوشت: توسعه‌ی فرهنگی نیازمند انسان مدنی‌ی مداراگر کثرت‌گرا و واجد بلوغ گفت‌وگو با مخالف و برخوردار از فرهنگ نقد است.

#توسعه‌ی_فرهنگی
#ایده‌ئولوژی
#کمونیسم
#توهم
#نقد
@NewHasanMohaddesi
کودکی (نابالغی) یعنی ناتوانی از به کار گرفتن فهم خود بدون راهنمایی دیگران. اگر علت این نابالغی نه فقدان فهم، که نبود عزم شجاعت در به کار گیری فهم خود بدون راهنمایی دیگران باشد، گناه آن به گردن خود انسان است. شعار روشنگری این است Sapere aude! جسارت آن را داشته باش که فهم خود را به کار گیری!
این که بخشی بدین بزرگی از انسان ها، با آن که دیریست طبیعت آنان را به بلوغ طبیعی رسانده، باز به دلخواه تا دم مرگ کودک می مانند و دیگران چنین به سادگی خود را سرپرست ایشان می‌کنند، علتی جز کاهلی و بزدلی ندارد. راستی که کودک بودن چه آسان است! اگر کتابی داشته باشم که جای فهمم را بگیرد و مرشدی که کار وجدانم را انجام دهد و پزشکی که خوراک مناسبی برایم معین کند و...، دیگر لازم نیست خود را به زحمت بیندازم.

روشنگری چیست؟
#کانت

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
چپِ بچه‌پرروی ایرونی
— کاریکاتوری مضحک‌، اما خسارت‌بار

✍️ علیرضا موثق

گویا دیروز جلسۀ رونمایی از کتابی با عنوانِ «گذشتۀ یک توهم» برگزار شده‌است و در این جلسه، دکتر حسن محدثی نیز بعنوان سخنران، جزو مدعوین بوده‌است. از همان آغاز، «امتِ حزب‌اللهِ مارکسیست‌‌های پُفکیِ ایرانی»، صبر انقلابی‌‌شان لبریز و دهانشان پر از کف شده و مدام مثل یک‌سری لُمپن بی‌شخصیت، در وسطِ سخنان مدعوین دویده‌اند و در نهایتِ امر، به این هم بسنده نکرده‌اند و برای روشن شدنِ «عمق راهبردیِ» مارکیسیم در ایران و گرفتنِ «انتقام سختِ» دهۀ شصت، به لگدپراکنیِ واقعی و فیزیکی هم اقدام نموده‌اند! و وقتی نمایشِ سیرک‌‌وار‌شان افاقه نکرد، جلوی خودِ دکتر حسن محدثی رفته‌اند و مانع از سخن‌گفتن ایشان شده‌اند! و ایشان هم با الهام از توصیۀ منسوب به عیسی مسیح، از آن «جمعِ احمقان» خارج می‌شود، اما از آنجاکه «وقاحت انسانِ فرومایه انتهایی ندارد»، به شیوۀ نوبالغانی کودن و سفیه، ترکِ مجلسی که به گند کشیده‌‌اند را نیز با صدایِ انکرالاصواتشان، «در رفتن» جار زده‌اند!

این رفقای پنچر-شدۀ انقلابی و نسخه‌بدل‌های امتِ حزب‌الله و اساتیدِ همیشه‌درصحنه‌شان در دانشگاه‌ها (نظیر یوسف اباذری)، در ذیل یکه‌تازیِ فاشیسمِ مذهبی، همیشه نگرانِ لیبرالیسم‌ و نولیبرالیسم و باگ‌های آزادی در غربِ سرمایه‌داری‌اند، درحالی‌که حتی تاب و تحملِ نشستنِ متمدنانه در یک جلسۀ سادۀ فرهنگی، به‌مناسبتِ رونمایی از کتابی در بابِ تاریخچۀ ایدئولوژی مترقی‌(!)شان‌، را ندارند!

مثلِ یکسری غارنشینِ پشت‌کوهی که در یک روستا، گرفتارِ چند بیماری، از جمله طاعون و وبا و سل، شده‌اند و بعد، صبح و شام «پزشکی مدرن» در غربِ جغرافیایی را نقد و لعن می‌کند(!)َ، و وقتی پزشکانی به روستا می‌آیند و در حالِ گفتگوی علمی و تخصصی در بابِ تاریخچۀ بیماری‌ آن‌ها می‌شوند، مثل یک‌سری زامبیِ زنجیر-پاره‌کرده، به‌سوی آن‌ها حمله‌ور می‌شوند و بر صورتشان چنگ می‌اندازند و جفتک‌پراکنی انقلابی(!) می‌کنند تا مبادا به بیماری‌ِ مقدس‌شان توهینی روا شود و چیز بدی از تاریخ سراسر گل‌و‌بلبل(!) آن‌ بیماری بیان شود!

این‌ها مثل بچه‌های دبیرستانی هستند که وقتی به دانشگاه می‌آیند، کیف سامسونت می‌خرند تا متفکر جلوه کنند؛ چهارتا کتاب خوانده‌اند و نه آن کتاب‌ها را فهمیده‌اند، و نه ربطش با واقعیاتِ جامعۀ خویش را، و بعد، همینطور با بلغور کردن‌، ژست روشنفکری می‌گیرند!

نقدِ لیبرالیسم چه ربطی به تو دارد که تا خرخره در باتلاقِ استبداد دینی فرو رفته‌ای و حتی تابِ یک نشست فرهنگی در باب تاریخچۀ ایدئولوژی‌ات را نداری؟! و همین تو، برای یک کف و سوت و قر کمرِ نشسته در یک کنسرت موسیقی یا شرکت در یک مهمانیِ مختلط، محتمل است مثل خر شلاق بخوری و از فشار، به مارکس و انگلس و هفت‌جدشان فحش‌های کاف‌دار بدهی؟!

لشکرِ «بردگان و فرومایگان و عقب‌مانده‌های ذهنی» صرفاً با آموزش رشد نمی‌کنند. درجا زدن و سقوط در بلاهت و حماقت‌ِ مجاهدین خلق در وسط آزادیِ غرب، یکسره ادامه یافته و رفقایشان در ایران نیز در یک فضای کانالیزه‌شده و ایزولۀ ذهنی و ارتباطی، خود را از هرگونه تغییر و تحول و رشد و بازنگری‌ای بازداشته‌اند.
منبع: Finance & Economics

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
دولت یک انحصار منطقه ای مبتنی بر زور است. آژانسی است که به صورت مستمر به حقوق نهادینه شده مالکیت تعدی کرده و با اخذ مالیات و ابداع مقررات به بهره برداری و اخاذی از مالکان اموال و دارایی ها می پردازد.


#هانس_هرمان_هوپ



🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 یورش کمونیست‌ها به جلسه رونمایی یک کتاب
✍️ #بیژن_اشتری

خبردار شدم که یکی دو روز پیش در جلسه رونمایی کتاب «گذشته‌ی یک توهم»، نوشته ارزنده‌ی فرانسوا فوره، ترجمه آقای هاشمی کهندانی،شمار قابل توجهی از کمونیست‌های وطنی حضور یافته و با فحاشی و یقه درانی و مشت و لگدپرانی جلسه را به هم زده و به ویژه توهین‌های بی شمار به سخنرانان جلسه از جمله دکتر حسن گیلوایی استاد دانشگاه کرده‌اند.
ظاهراً چاپ ترجمه فارسی کتاب فرانسوا فوره ، که تاریخ توهمات مارکسیستی و کمونیستی را به صورت مفصل و علمی برملا کرده بر جماعت همیشه متوهم کمونیست‌های وطنی بس گران آمده است.من که به عنوان یک مترجم آثار روشنگرانه در خصوص کمونیسم همواره طی این سال‌ها در معرض انواع تهدیدات کلامی و سایبری این جماعت بوده‌ام تذکر می‌دهم که عدم مقابله با این نوع اوباش‌گری کمونیستی می‌تواند به جسورتر شدن این جماعت منجر شود و فضای فرهنگی ما را مخدوش کند.نگرانی اصلی، نفوذ کمونیست های ریشو در پاره‌ای نهادهای اداری،فرهنگی و آموزشی است که بدون ذکر نام مقتداهای فکری‌شان(مارکس و لنین و استالین) زیر پرچم مبارزه با لیبرالیسم و نئولیبرالیسم ،مشغول پیش‌بردن اهداف واقعی خویش هستند.شواهد دیگری هم وجود دارد که این حضرات به ویژه طی ماه‌های اخیر توانسته‌اند موفقیت‌هایی در عرصه جلوگیری از چاپ و نشر کتاب‌های ضد کمونیستی به دست آورند.در زمان مناسب در این باره بیشتر با شما صحبت خواهم کرد.


Instagram

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY