جامعه‌شناسی
40K subscribers
3.48K photos
478 videos
144 files
2.42K links
🌎جامعه شناسى مطالعه علمى زندگى بشر است.

💢 جستارهایی در:
- جامعه شناسی
- روانشناسی
- اقتصاد
- فلسفه
- ادبیات
- سینما

📞 تماس و تبلیغ:
@irsociology


بزرگترین مرجع علوم‌انسانی کشور
Download Telegram
این اسامه بن لادن رهبر گروه تروریستی القاعده بود که گفت:

"ما عاشق مرگیم، آمریکا عاشق زندگی است.این است تفاوت بین ما دو تا."

هیچ عبارتی از این بهتر نمی تواند توصیف کننده تقابل بنیادگرایی مذهبی با دنیای مدرن باشد.

صدام حسین ، دیکتاتور عراق، هم با اینکه باورهای مذهبی متعصبانه نداشت اما به خیال خودش نقطه ضعف بزرگ آمریکا را خوب تشخیص داده بود. موقعی که ارتش آمریکا به عراق حمله کرد صدام مطمئن بود که در این نبرد پیروز میشود و استدلالش هم این بود که "ما عراقی ها به راحتی می توانیم صد هزار کشته در طول جنگ بدهیم و ککمان هم نگزد اما آمریکایی ها قادر به تحمل تلفات انسانی نیروهایشان نیستند و حتی صد کشته برای آن ها غیر قابل تحمل است و به همین دلیل مجبور به توقف جنگ می شوند".

تروریست ها و دیکتاتورها در یک ویژگی مشترکند و آن بی توجهی مطلق به حیات انسانی است.

✍️ #بیژن_اشتری

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃رشد اقتصادی و رشد دموکراسی
✍️ #بیژن_اشتری


میلتون فریدمن، دو سال پس از کودتای ژنرال پینوشه علیه سالوادور آلنده رئیس جمهور سوسیالیست شیلی، بنا به دعوت دانشگاه کاتولیکی شیلی به این کشور رفت و برای دانشجویان شیلی چندین سخنرانی کرد و دیداری حدودا یک ساعته با پینوشه داشت.

پینوشه زمانی که به قدرت رسید اقتصاد شیلی یک تورم هزار درصدی را تجربه میکرد. پینوشه از فریدمن خواست که یک برنامه اصلاح طلبانه ی اقتصادی برای شیلی پیشنهاد کند.
فریدمن کمی بعد،طی نامه ای، هشت پیشنهاد اقتصادی اصلاح طلبانه به پینوشه ارائه کرد که مبتنی بر اقتصاد بازار آزاد و خصوصی کردن اقتصاد بود.

پینوشه این پیشنهادها را پذیرفت و نتیجه هم گرفت. اقتصاد شیلی نهایتاً شکوفا شد و درآمد سرانه مردم ۴۰٪ افزایش یافت بطوری که در پایان دوره حکمرانی پینوشه، شیلی ثروتمندترین کشور آمریکای جنوبی بود.

برنامه اقتصادی فریدمن به قدری موثر بود که حتی روسای جمهور دموکرات بعدی شیلی نیز همین برنامه را ادامه دادند و به آن عمق بخشیدند.


با این حال،چپ‌ها رابطه میان فریدمن و پینوشه را تبدیل به یک "پیوند شیطانی" بین یک اقتصاددان نئولیبرال آمریکایی و یک دیکتاتور زورگوی آمریکای لاتینی کردند. نائومی کلاین در کتاب "دکترین شوک"،این افسانه دروغ را مطرح کرد و به آن بال و پر داد.

اما واقعیت چه بود؟

فریدمن خود را در حکم پزشکی متخصص در رشته اقتصاد می دید که حاضر به ارائه توصیه هایش به هر رژیمی است که طالب شنیدن آن باشد.او عین همان توصیه هایی را که به پینوشه کرده بود در چین کمونیست به دنگ شیائو پینگ ارائه کرده بود.
او به پادشاهی ایران هم آمده بود هم به یوگسلاوی کمونیست.او به سران این کشورها پیشنهاد کرده بود که اقتصاد بازار آزاد را در پیش بگیرند.

فریدمن در برابر دانشجویان شیلیایی گفته بود:
اقتصاد بازار آزاد می تواند منجر به باز شدن فضای سیاسی کشورتان شود.اگر سیاست بازار آزاد را دنبال کنید جامعه آزاد هم به دنبالش خواهد آمد‌. آزادی اقتصادی یعنی تمرکز قدرت کمتر در دولت و توزیع قدرت در نهادهای دیگر و ضعیفتر شدن بخش دولتی.

🔚تاریخ ثابت کرد حرف فریدمن درست است. پینوشه عاقبت مجبور به کناره گیری شد زیرا بر اثر رشد اقتصادی کشور، یک طبقه متوسط آزادیخواه قدرتمند شکل گرفته بود. ادعای گزافی نیست اگر بگوئیم میلتون فریدمن، نقش مهمی در دموکراتیزه کردن جامعه شیلی ایفا کرد.

🌎جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
💢 در این لحظات پایانی سال میلادی فقط خواستم یادآوری کنم که سال خیلی بدی بود برای همه ِآزادیخواهان جهان و سال خیلی خوبی بود برای مستبدان جهان.متاسفانه در این سال نه تنها هیچ ملتی نتوانست خودش را از چنگ هیچ دیکتاتوری نجات دهد بلکه در برخی مناطق مثل سودان و تونس دیکتاتورها توانستند زمام امور را از چنگ دموکرات ها بیرون بیاورند.جهت اطلاع عرض می کنم که در حال حاضر پنجاه و دو کشور زیر سیطره دیکتاتورها به سر می برند؛یعنی تقریبا یک چهارم کشورهای جهان تحت کنترل حاکمان مستبد قرار دارند.از این کشورها،سه کشور در آمریکای لاتین، بیست و هفت کشور در آسیا و خاورمیانه و بیست و دو کشور در آفریقا هستند.جمعیت این کشورها را جمع زدم به عدد چهار میلیارد و سی و نه میلیون نفر رسیدم.یعنی تقریبا یک دوم جمعیت جهان زیر حاکمیت پنجاه و دو حاکم دیکتاتور به سر می برند.البته لقب رسمی هیچکدام از این بزرگواران ، دیکتاتور نیست.چهل و یک نفرشان پرزیدنت تشریف دارند و چهار تا نخست وزیر و چهار تا پادشاه و غیره.جناب تئودور اوبیانگ رئیس جمهور گینه استوایی هم با چهل و سه سال حکمرانی ممتد لقب شیخ الدیکتاتورها را یدک می کشد.نقشه را هم که ملاحظه می فرمائید. سال نو مبارک.

✍️ #بیژن_اشتری


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
چه دیکتاتور نفرت انگیزی است ولادیمیر پوتین. ببینید او چگونه سرتاسر خاک یک کشور مستقل و آزاد را به بمب و موشک بسته و تا همینجای کار جان ده‌ها شهروند بیگناه اوکراینی را گرفته است. و نفرت انگیزتر از پوتین، طرفداران وطنی او هستند که تا دیروز در تریبون‌های رسمی‌شان هشدارهای آمریکا درباره تجاوز قریب الوقوع روسیه به اوکراین را "تحریکات جنگ طلبانه آمریکایی‌ها" می‌نامیدند و حالا تجاوز تمام عیار روسیه به اوکراین را "عملیات صلح‌بانی روسیه در شرق اوکراین"‌ می‌نامند. واقعا بی‌شرمی و نوکر صفتی هم حدی دارد. از این‌ها بدتر و بی‌شرم‌تر، آن‌هایی هستند که در راستای علایق عقیدتی و کمونیستی‌شان پوتین را به خاطر ستیزه جویی‌اش در برابر غرب تحسین می‌کنند و حاضر به محکوم کردن این تجاوز نظامی آشکار نیستند. در چنین بزنگاه‌هایی است که به وضوح هر چه تمام می‌توان اردوگاه مستبدین و زورگویان خارجی و داخلی را تشخیص داد و از وجود منحوسشان فاصله گرفت.

✍️ #بیژن_اشتری

🌎جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃آقای عبدالملکی در جایی اظهار نظر کرده که "کره شمالی و لیبی و یوگسلاوی الگوهای موفق عبور از تحریم های بین المللی بوده اند."⁉️
✍️ #بیژن_اشتری

چون تازگی ها یک کتاب درباره قذافی و لیبی ترجمه کردم دریغم آمد که در این باره سکوت کنم.ببینید حمودا الاسودا وزیر نفت لیبی در دوران قذافی چی گفته راجع به تحریم ها:

"آمریکایی ها شناخت کاملی از تجهیزات و دستگاه های ما داشتند و هر قطعه و وسیله ای را که ما نیاز داشتیم در فهرست کالاهای تحریمی گذاشته بودند. مشکلات ما پیچیده تر شد چون نمی توانستیم این قطعات را حتی از بازار آزاد بخریم.بعد مجبور شدیم به اوراق فروشی ها رو بیاوریم و دستگاه های خرابمان را تعمیر و بازسازی کنیم و حتی در مواردی سعی کردیم قطعات یدکی مورد نیازمان را خودمان بسازیم اما در این کار نا موفق بودیم."

🗒نویسنده کتاب در ادامه می نویسد:

تحریم ها زندگی را بر مردم لیبی مشکل تر از پیش ساخت.قیمت ها رو به افزایش گذاشت...تورم سالیانه حدود سی و پنج درصد بود که نفس مردم را گرفت....گرچه دولت نظام کوپنی را برقرار کرد تا مردم گرسنه نمانند اما ادامه معیشت برای اکثریت مردم دشوارتر شد.علاوه بر این، برای بسیاری از خانواده ها ، متکی شدن به کوپن تجربه حقارت باری بود.آنچه کار را بدتر می کرد فساد موجود در نظام کوپنی بود.مقامات فقط بخشی از کالاهای کوپنی را بین مردم توزیع می کردند و بقیه کالاها سر از بازار سیاه در می آورد.تحریم ها موجب سربرآوردن طبقه ای از نوکیسگان شد. این طبقه جدید نه فقط شامل مقاماتی میشد که از راه دور زدن تحریم ها به سودهای آنچنانی رسیده بودند بلکه تجار بخش خصوصی را که پارتی های دم کلفت حکومتی داشتند را نیز شامل می شد.این تجار به لطف دسترسی به ارزهای خارجی کالا وارد کشور می کردند و این کالاهای وارداتی را با قیمت های گزاف تورم زده می فروختند.نرخ تورم به قدری بالا بود که مردم قادر به خرید این کالاها نبودند.هر گوشی تلفن همراه معادل پنج برابر حقوق ماهیانه یک استاد دانشگاه بود.همزمان ویلاهای شیک که متعلق به کاسبان تحریم و اقوام و نزدیکان سران حکومت بود در طرابلس و بنغازی ساخته می شد تا بر زخم مردم لیبی نمک بپاشد.شکاف رو به گسترش میان اغنیا و فقرا موجب بروز نفرت تلخی در بین آنهایی شده بود که در نبرد برای یکی کردن خرج و دخلشان به حال خود وانهاده شده بودند."

این جملات را از کتاب "قذافی،ظهور تا سقوط" نوشته آلیسون پارجتر ،که اخیرا ترجمه کرده ام و توسط نشر ثالث چاپ شده برایتان نقل کردم تا خالی بندی این وزیر بی اطلاع معلوم شود.



🌎جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 خبرگزاری صدا و سیما: حشرات خوراکی، جایگزینی سالم برای منابع پروتئینی (تصویر انتهای متن)
✍️ #بیژن_اشتری

توصیه دستگاه تبلیغاتی حکومت به مردم برای خوردن حشرات، مرا به یاد فرمایشات مائو تسه تونگ رهبر سابق چین کمونیست انداخت که در بحبوحه قحطی ای که به واسطه سیاست های نادرستش جان میلیون ها چینی را گرفته بود چنین رهنمود داد :" مسئولین می گویند غذای کافی وجود ندارد و از من راه حل می خواهند.من می گویم که اتفاقا کم خوردن اصلا چیز بدی نیست...و اتفاقا خیلی هم برای سلامتی بدن انسان خوب و مفید است.غربی ها چربی فراوانی در غذاهایشان دارند.آنها هر چقدر بیشتر از این غذاها می خورند چاق تر می شوند.من می گویم که گوشتخواران غربی مستحق نکوهشند...تصور می کنم کم خوری چیز خوبی است.چه معنی دارد آدم زیاد بخورد و شکمش مثل کاریکاتورهایی که از کاپیتالیست های خارجی می بینیم بزرگ شود؟"

رژیم چین با توجه به گرسنگی فراوان در سطح کشور به مردم خوردن "غذاهای جایگزین" را توصیه می کرد.یکی از این جایگزین ها جلبک سبز رنگ تک سلولی ای به اسم کلارلا بود که شباهت زیادی به تخم ماهی داشت .کلارلا در ادرار انسان رشد می کرد و دارای مقادیری پروتئین بود.چوئن لای، نخست وزیر چین، پس از مزه کردن این چیز بد مزه ی حال به هم زن استفاده عمومی آن را تصویب و به مردم توصیه کرد.

مائو معتقد بود" مردم هر چه گرسنه تر باشند انقلابی تر می شوند و این چیز خوبی برای پیشبرد انقلاب کمونیستی چین است."

به نقل از کتاب مائو، ترجمه بیژن اشتری ،انتشارات ثالث، صفحه ۶۸۶.


🌎جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃اگر من از دنیا بروم، دنیا هم باید با من از بین برود
#بیژن_اشتری

دیکتاتور‌ها از مردم متنفرند و هر چه به پایان عمرشان نزدیک می‌شوند بر این نفرت افزوده می‌شود و به قول میخاییل شیشکین،روشنفکر مخالف پوتین، ذهنیتشان این است که «اگر من از دنیا بروم،دنیا هم باید با من از بین برود.»

نمونه‌های تاریخی فراوان است.مائوتسه‌تونگ رهبر چین کمونیست ،به قول جان هالیدی زندگینامه‌نویسش، «سر سوزنی به آن‌چه پس از مرگش رخ می‌داد اهمیتی نمی‌داد.او که مرگش را نزدیک می‌دید به سران رژیم خودش گفت:«پس از مرگ من،آشوبی بزرگ برپا خواهد شد،باران‌های خون باریدن خواهد گرفت،فضا بوی خون خواهد گرفت ...و چه اتفاقی برای شما خواهد افتاد فقط خدا می‌داند...در غیاب من ،شما همچون بچه‌گربه‌های کور، زیر پای مردم له خواهید شد.» مائو با این‌که از مرگ قریب‌الوقوع خود آگاه بود و فرصت کافی برای معرفی جانشینش داشت اما هرگز این کار را نکرد،تو گویی برایش مهم نبود بعد از مردنش چه به بر سر مردم و کشورش می‌آید.

هیتلر،دیکتاتور آلمان،بنا به نوشته جان تولند ،در روزهای پایانی عمرش در پناهگاه زیرزمینی خود در برلین،موقعی که از شکست قطعی ارتش آلمان و پیروزی نیروهای متفقین در جنگ اطمینان پیدا کرد،به وزیر تسلیحاتش،
شیپر،دستور داد که سیاست «زمین سوخته» را فورا اجرا کند.شیپر با این دستور هیتلر مخالف کرد و در نامه‌ای به او نوشت:«سیاست ویران کردن پل‌ها، سدها،کارخانه‌ها،با این استدلال که مبادا به دست دشمن بیفتد سیاست درستی نیست.» هیتلر پس از خواندن این نامه ،شیپر را احضار کرد و با لحنی سرد به او گفت:«اگر جنگ را ببازیم،مردم را هم باخته‌ایم.هیچ لازم نیست شما نگران نیازهای اولیه مردم آلمان باشید.بر عکس، بهترین کاری که می‌توانیم بکنیم این است که حتی همین چیزها (پل‌ها،کارخانه‌ها،سدها)را هم نابود کنیم زیرا این ملت ثابت کرده که ضعیفترین است و لیاقت هیچ چیزی را ندارد.خوبان این ملت تاکنون کشته شده‌اند و آن‌هایی که زنده مانده‌اند،جملگی موجوداتی پست هستند.»


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
استالین،«پدر خلق‌های شوروی»، در جریان پاکسازی‌های خونین دهه سی حتی به اقوام و نزدیکان خودش هم رحم نکرد و بسیاری از آن ها را روانه دیار فراموشی کرد.آن‌هایی که حذف شدند هیچ خیانتی یا جرمی مرتکب نشده بودند بلکه صرفا «احتمال» خیانتشان در آینده بود که موجب حذف آن ها شد.و این «احتمال» را هم خود حضرت استاد با آن شم خطاناپذیر بلشویکی‌اش تشخیص می‌داد.

استالین همواره نظارت مستقیم می‌کرد تا سیصد عضو منتخب کمیته مرکزی حزب کمونیست افراد مخلص و وفاداری نسبت به شخص او باشند .روی این قضیه چنان حساس بود که اجازه ورود حتی یک عنصر نامطمئن را به کمیته مرکزی‌اش نمی‌داد.اعتقاد داشت:«وجود حتی یک تخم‌مرغ گندیده در پخت کیک باعث خراب شدن کل کیک می‌شود.»

استالین در حذف و پاکسازی مخالفین احتمالی‌اش قاطع و خلل‌ناپذیر و زیرک بود.زمانی در اوج دورانی که بعدها به «وحشت استالینی» معروف شد یکی از وزرای قدیمی‌اش نزد او رفت و گفت: «رفیق استالین! ماموران پلیس مخفی شما مدتی‌ست که مشغول مدرک جمع کردن علیه من هستند و می‌خواهند مرا متهم به خیانت و جاسوسی بکنند.» استالین جواب داد:«اصلا نگران نباشید.آن‌ها دارند کار خودشان را می‌کنند و البته گاهی هم زیاده‌روی می‌کنند که باید با این زیاده‌روی مقابله کرد.تا به حال یکی دو بار برای تفتیش به آپارتمان خود من هم آمده ‌اند.آن ها دارند علیه خود من هم مدرک جمع می‌کنند! کار پلیس مخفی همین است دیگر!» طرف با خیال راحت از کرملین عازم خانه‌اش شد اما بین راه دستگیر و کمی بعد تیرباران شد.

درست است که استالین بسیاری از دوستان و همکاران قدیم خود را کشت
اما واقعا آدم رفیق بازی بود ، منتهی فقط با کسانی دوستی و رفاقت می‌کرد که مطلقا هیچ علاقه‌ای به سیاست نداشتند.یک رفیقش از جوانی ورزشکار بود و تا آخر عمر در همین حیطه ماند.یکی دیگر از رفقای قدیمی‌اش تدریس آشپزی می‌کرد.استالین تا آخر عمر با اینها رفیق ماند و از خزانه دولت بهترین امکانات مادی را در اختیارشان قرار داد.اما وای به حال رفقای علاقمند به سیاست.یکی از اینها که برای بیش از سی سال صادقانه به او خدمت کرده و سر پیری متهم به خیانت شده و به زودی قرار بود راهی دیار عدم شود خدمت استالین رفت و گفت:«رفیق استالین من سی سال است که صادقانه دارم به شما خدمت می‌کنم،سزای من مرگ نیست.حق‌شناسی حکم می‌کند که از جان من درگذرید». و جواب استالین به او: «حق‌شناسی صفت سگ‌هاست, سزای تو اعدام است»

چنین است در خدمت دیکتاتور ها بودن.

✍️#بیژن_اشتری

🌎جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
آلکسی ناوالنی تازه‌ترین قربانی ولادیمیر پوتین است.قتل ناوالنی شاید فجیع‌ترین جنایتی است که پوتین تاکنون مرتکب شده است.پوتین ثابت کرده که در کشتن مخالفان سیاسی خود هیچ مرز و محدودیتی نمی‌شناسد و به هیچ اصل اخلاقی‌ای پایبند نیست.فهرست مقتولین او روزبروز طولانی‌تر و نفرت‌انگیزتر می‌شود.کشتن مخالف سیاسی در زندان تنها «هنر» دیکتاتور‌های رذلی مثل پوتین و همتایان اوست. ناوالنی بی‌شک مهم‌ترین و نافذترین مخالف سیاسی پوتین در یکی دو دهه گذشته بود.او دو سال قبل، پس از تلاش ناموفق ماموران امنیتی روسیه در کشتنش، برای معالجه به آلمان رفته بود و می‌توانست در مکان امن خود در آلمان بماند و از اینجا به مخالفت خود با پوتین ادامه دهد اما تصمیم گرفت به رغم خطری که جانش را تهدید می‌کرد به کشورش برگردد و رودرروی دشمن با او بجنگد.او‌ به محض بازگشت دستگیر و زندانی شد اما هرگز کوتاه نیامد و از داخل زندان به مبارزه خود ادامه داد. به راستی داودی بود که علیه گولیات زمانه خود جنگید.شجاعت و شرف را توامان داشت و بهترین رهبر بالقوه برای یک روسیه دموکرات بود .تسلیت به مردم روسیه برای از دست دادن چنین رهبری.الگو و مدل او نلسون ماندلا بود.ماندلا هم در مقطعی از مبارزات خود در آفریقای جنوبی تصمیم گرفت پس از قریب یک سال اقامت در خارج به کشورش برگردد و در خانه علیه رژیم مستبد حاکم بر کشورش بجنگد.ماندلا چند ماه پس از ورود به کشورش دستگیر شد و برای بیست و هفت سال زندانی شد اما نفوذ و قدرتش از پشت میله‌های زندان چنان فزونی گرفت که عاقبت منجر به سقوط حکومت اپارتاید آفریقای جنوبی شد.ناوالنی به ما یاد داد که مبارز سیاسی باید در کشورش بماند و علیه دیکتاتور بجنگد.پوتین هم قطعا متوجه افزایش نفوذ ناوالنی از پشت میله‌های زندان شده بود که نهایتا دستور قتلش را صادر کرد.ننگ و نفرین بر این دیکتاتور خونخوار. شرافت تحسین‌برانگیز ناوالنی و الگوی ارزشمند او هرگز فراموش نخواهد شد.


✍️ #بیژن_اشتری

🌎جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃فروپاشیِ کمونیسم و درس‌هایی که باید از آن گرفت
✍️ #بیژن_اشتری

سی و دو سال پیش در چنین روزهایی اتحاد شوروی رسما فروپاشی خود را اعلام کرد. ثمره این فروپاشی ایجاد پانزده کشور مستقل بود.

نظام‌های سیاسی به شیوه های گوناگون فرو می پاشند.شیوه فروپاشی شوروی از درون بود هر چند عامل خارجی به صورت غیر مستقیم اثرگذار بود.

دلایل فروپاشی را می توانم فهرست وار برایتان ذکر کنم:

یک) سوق یافتن بخش اعظم بودجه و منابع کشور به سمت تولیدات نظامی و برنامه های فضایی و غفلت از تامین نیازهای ضروری مردم از قبیل غذا، مسکن و غیره.

دو) صرف بودجه های هنگفت برای ادامه جنگ افغانستان و حفظ پایگاه های نظامی در کشورهای اقماری و کمک های بلاعوض اقتصادی به کشورهای کمونیستی در اروپا و سایر نقاط جهان که در مجموع منجر به ضعف شدید اقتصادی کشور و رشد نارضایتی در بین مردم شد.

سه) سربرآوردن قشر فاسدی از سیاستمداران که جز حفظ مناصب و امتیازات مادی انحصاری شان به چیز دیگری فکر نمی کردند.

چهار) فرسودگی ایدئولوژی حکومتی و بی اثر شدن ماشین پروپاگاندا به مرور زمان.

پنج) نفی اقدامات اصلاحی از سوی نظامیان و هسته سخت قدرت.گورباچف و یاران اصلاح طلبش تلاش زیادی کردند که با انجام اصلاحات سیاسی و اقتصادی نظام را از فروپاشی نجات دهند اما سران ارتش و اعضای گارد قدیم حاضر به پذیرش این اصلاحات نشدند و بر روش های سرکوبگرانه پیشین اصرار کردند.

شش) شکاف بین حکومت و مردم به حدی عمیق شد که اعتماد متقابل بین مردم و حکومت کاملا از بین رفت.این وضعیت منجر به حالت انقلابی شد به طوری که نه حاکمان می توانستند مثل سابق حکومت کنند نه مردم می‌خواستند مثل سابق از حکومت فرمان ببرند

هفت) بی اثر شدن ماشین سرکوب به نحوی که هزینه سرکوب برای حکومت بسیار بیشتر از هزینه تحمل اعتراضات عمومی شده بود.

من نمی‌توانم خوشحالی خودم را از فروپاشی کمونیسم بین‌الملل در سی و دو سال پیش ابراز نکنم. هر چه می‌گذرد مطمئن تر می‌شوم که کمونیسم چیزی جز شرارت مطلق نبوده و نیست.کمونیست‌ها حداقل باعث مرگ صد میلیون نفر در قرن بیستم شدند.

خطر کمونیسم البته همچنان باقی‌ست. امروزه کمونیست‌ها خود را سوسیالیست یا ترقی‌خواه یا پراگرسیو یا لیبرال می‌نامند بس که واژه کمونیست منفور شده. این نئوکمونیست‌ها چه بسا جنایت‌های استالین و پل پوت را هم محکوم کنند اما نباید فریب‌شان را خورد.

امروزه کمونیست‌ها در صحنه های نبرد تازه‌ای مشغول فعالیت هستند و هوادار حقوق اقلیت‌های جنسی و قومیتی و نژادی و غیره شده‌اند. پس باید حواسمان جمع باشد که در دام آنها نیفتیم.

ما ایرانی‌ها یک‌بار گول کمونیست‌های وطنی را خورده‌ایم و همین یکبار باید بار آخر باشد.

درج دیدگاه

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
در این پنجاه روزی که از درگذشت آقای رئیسی سپری شده، حکومت ایران نهایت تلاش خود را کرده که از طریق دیدارهای حضوری ، تماس های تلفنی و پیام‌های مکتوب به ولادیمیر پوتین حاکم روسیه اطمینان دهد که دولت بعدی ایران حافظ منافع روسیه خواهد بود و هیچ خللی در روابط «حسنه فی‌مابین » رخ نخواهد داد.آخرین فرستاده ایران به روسیه آقای قالیباف بود که امروز خدمت کدخدا مشرف شد و به او اطمینان داد که در ایران همه ارکان دولتی و حکومتی خواهان تحکیم رابطه با دولت فخیمه روسیه هستند.ظاهرا رئیسی چنان همسوی سیاست‌های ایرانی و منطقه‌ای کرملین بوده که پوتین از دست رفتن وی را یک ضایعه جبران ناپذیر (و حتی توطئه آمریکایی ها)تلقی می‌کند.اما وقاحت پوتین در این است که آشکارا به حکومت ایران پیام می‌دهد، یا دقیق‌تر بگویم فشار می‌آورد ، که رئیس جمهور بعدی هم باید مثل رئیس جمهور قبلی تامین‌کننده منافع روسیه باشد.
این طرز رفتار پوتین مرا به یاد دوران شوروی و کشورهای اقماری اش می‌اندازد.در آن زمان هیچ یک از کشورهای کمونیست اقماری شوروی بدون کسب اجازه کرملین نمی‌توانست هیچ تغییری در کادر رهبری خود بدهد.رئیس حزب که جای خود داشت حتی وزرا و معاونان وزرا هم فقط پس از کسب نظر مثبت کرملین می‌توانستند عزل و نصب شوند.رفتار پوتین در برخورد با جمهوری اسلامی تداعی‌کننده همین عادت زشت استعماری به جا مانده از دوران کمونیست‌هاست.البته این نوع روابط دهه‌هاست که منسوخ شده است‌ و حالا کشورهای بزرگ به خود اجازه چنین دخالت‌های مستقیمی در امور داخلی کشورهای کوچک‌تر را نمی‌دهند و به همین خاطر معتقدم رفتار پوتین با ایران بسیار جسورانه، وقیحانه و توهین‌آمیز است.و متاسفانه مسئولین ایرانی هم به جای برخورد محکم با این نوع دخالت‌های آشکار و پنهان روس‌‌ها در امور داخلی ایران ،صرفا موضعی حقارت آمیز اتخاذ کرده‌اند.

✍️ #بیژن_اشتری


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 یورش کمونیست‌ها به جلسه رونمایی یک کتاب
✍️ #بیژن_اشتری

خبردار شدم که یکی دو روز پیش در جلسه رونمایی کتاب «گذشته‌ی یک توهم»، نوشته ارزنده‌ی فرانسوا فوره، ترجمه آقای هاشمی کهندانی،شمار قابل توجهی از کمونیست‌های وطنی حضور یافته و با فحاشی و یقه درانی و مشت و لگدپرانی جلسه را به هم زده و به ویژه توهین‌های بی شمار به سخنرانان جلسه از جمله دکتر حسن گیلوایی استاد دانشگاه کرده‌اند.
ظاهراً چاپ ترجمه فارسی کتاب فرانسوا فوره ، که تاریخ توهمات مارکسیستی و کمونیستی را به صورت مفصل و علمی برملا کرده بر جماعت همیشه متوهم کمونیست‌های وطنی بس گران آمده است.من که به عنوان یک مترجم آثار روشنگرانه در خصوص کمونیسم همواره طی این سال‌ها در معرض انواع تهدیدات کلامی و سایبری این جماعت بوده‌ام تذکر می‌دهم که عدم مقابله با این نوع اوباش‌گری کمونیستی می‌تواند به جسورتر شدن این جماعت منجر شود و فضای فرهنگی ما را مخدوش کند.نگرانی اصلی، نفوذ کمونیست های ریشو در پاره‌ای نهادهای اداری،فرهنگی و آموزشی است که بدون ذکر نام مقتداهای فکری‌شان(مارکس و لنین و استالین) زیر پرچم مبارزه با لیبرالیسم و نئولیبرالیسم ،مشغول پیش‌بردن اهداف واقعی خویش هستند.شواهد دیگری هم وجود دارد که این حضرات به ویژه طی ماه‌های اخیر توانسته‌اند موفقیت‌هایی در عرصه جلوگیری از چاپ و نشر کتاب‌های ضد کمونیستی به دست آورند.در زمان مناسب در این باره بیشتر با شما صحبت خواهم کرد.


Instagram

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY