محمد مرادی
230 subscribers
232 photos
29 videos
27 files
65 links
Download Telegram
Forwarded from محمد مرادی
👆👆👆👆
یا به شیوه ی زبان شعر محاوره ای در میان اجزای فعل مرکب بارها از "ب" میانجی استفاده کرده چون: این پچ پچ ها چیست رهایم بکنید/ مردم خبری نیست رهایم بکنید. و در همین شعر بی هیچ تمهید و دلیلی به شیوه ی شاعران سبک های خراسانی و عراقی، ب را حذف می کند و واضح است که تنها وزن او را ناگزیر به این کار کرده است: تا آه کشی بند دلش پاره شود. یا در شعر زیر :
حال مرا از من بیمار پرس/ از شب و خاکستر سیگار پرس.
که از این دست دو دستگی ها در دستور و لغت در اشعارش صدها نمونه ی بی دلیل ادبی می توان نشان داد.
د. ناسازگاری های تصویری و پیوند گسسته ی مصراع ها و تصاویر: این نیز از دیگر ایرادهایی اشعار اوست که بر خلاف دودستگی های موجود در شعرهای اخیر مهدی موسوی دلیل ادبی و فکری برای آن ها نمی توان یافت. از همین موارد است همنشين تصویرهایی چون او هم از توله های آبان بود/ بین هر هشت دست اختاپوس/ با عبارت: در نگاهت حضور مولاناست/ پارکاب دو شمس تبریزی/ که خویشاوندی مناسبی ندارند. از آن ناگوار تر در وزن رباعی و در فضایی که گاه کاملا عراقی می شود ناگاه شاعر به شیوه جلیل صفر بیگی می گوید: من را بگذارید بمیرد به درک/ اصلا برود ایدز بگیرد به درک. اما طنزی که از این دودستگی ایجاد می شود بر خلاف اشعار شاعران معترض سال های اخیر هیچ تمهید اندیشه ای یا ادبی ندارد.
گاه نیز هیچ منطق پیوندی بین تصاویر با عبارات نیست مثل: گاه شقایق تر از انسان شدی/ روح ترک خورده ی کاشان شدی. یا پیوند این مصراع ها: از گذر سوق به گودال ها/ از شب چسبیده به چنگال ها/ با گذر تیر که از بال ها... بعد پیوند این مصراع ها با شعر تضمین شده ازمحمد علی بهمنی.
البته در این میان گاه تصاویری زیبا نیز به صورت منفرد در اشعار نمود می یابد:
در کلیسای داغ اندامت.
هرچند حتی تصویرهای منفرد موفق هم در شعر او در خدمت یک ساختار یکپارچه یا دست کم سازگار با ذهن آشفته ی مخاطب های از این دست نیستند.
به هر حال این تنها دریچه ای بر نقد اشعار علی رضا آذر است و با گذشت زمان اگر نشانه ای از اشعار او بماند، بی شک منتقدان گرامی با زاویه دیدی دقیق تر به بررسی اشعارش خواهند پرداخت. اما آنچه بی تردید می توان ادعا کرد این است که شاعرانی چون آذر ، نمونه ای از شاعران رمانتیک دهه های سی و چهلند؛ در سطحی محدودتر که تاریخ ادبی، پیش از این ماندگاری بسیاری از آنان را داوری کرده است.
#علی_رضا_آذر
#محمد_مرادی
#نقد_شعر_جوان
@drmmoradi
Forwarded from محمد مرادی
نقدی بر دفتر "ی" حسین جنتی
بخش دوم
زبان:
دایره ی #واژگانی مجموعه محدود است. آسیب اساسی زبان غزل ها استفاده از واژه های تکرار شده در سنت های ادبی بی تغییر #نقش_شاعرانه است. شاعر گویا اغلب واژه ها را از جهان کتاب ها و اشعارِخوانده، استخراج کرده و واژه های زبان و #جهان_زیستی او، در اشعار بسیار محدود نمود یافته است.
علاوه بر آن، تضاد زیست معاصر و زیست کتابی شاعر، دودستگی هایی را در زبان غزل ها ایجاد کرده؛ هرچند کلیت زبان غزل ها سالم و یکدست است و ایرادهای دستوری متعدد شاعرانی چون: #علی_رضا_بدیع، #امید_صباغ_نو و پلشتی زبان #علی_رضا_آذر و #شاعران_عام_پسند را در زبان او نمی بینیم.

برای نمونه زبان در بیت شعر مذهبی زیر آمیخته ای از زبان کهن و عامیانه است:
بوی جوی مولیانی نیست، پیری در کویر
چنگ در مو می زند، با شاه می گوید نیا(ص۳۰)
دو دستگی زبان عامیانه و خراسانی را در غزل (ص۳۱) با ردیف "در آی" نیز می توان دید. یا استفاده از سیاق "ریشه به خاک اندر" ص ۳۳ در زبانی که گاه معاصر می شود؛ همچنین " چوب لای چرخ کردن" ص ۳۸ در بافتی کهن و در کنار سیاق های امری " بر کن و بر جه":
کدام بار به یاد آر در سراسر عمرت
که لای چرخ تو جوبی نکرد دست پلیدی
اگر که تابع زوری نقاب بر کن و بر جه
وگر که منجی خلقی بدین قواره بعیدی
به ندرت ضعف تالیف در ابیات مشاهده می شود. این چینش دستوری درست و خطا را در دو بیت کنار هم در غزل نخستین دفتر می توان با هم مقایسه کرد:
زندگی سنگ عظیمی است ولی می شکند
که روان زیر پی اش جوی حقیری است منم
در پی آب حیاتی به خرابات برو
خسته از عمر در آن زوایه پیری است منم
#تصاویر و #مضامین:
تصاویر و مضامین دفتر هم چون واژه ها برآمده از جهان #سنت_ادبی و عمدتا تکرار مضامین اشعار خراسانی، عراقی، اصفهانی و گاه معاصر است. به ندرت در شعری تجربه ی فردی شاعر و جهان معاصر او را می توان ردگیری کرد. #فردیت_شاعر به #مفاخره ها، #اخوانیه های سنتی و گاه انتقاد نمادین از جامعه محدود شده است. هرچند چون گذشتگان همچنان با چرخ و فلک گلاویز است(ص۱۹ و ۳۹) و از شیخ و شاه و شراب و باده و آب حیات می گوید. (ص ۵۶ و ۴۸ و ...). چون ناصرخسرو از آزادگی می سراید و به شاعری اش مفاخره می کند و دیگر شاعران را هجو می کند بی تمایزی خاص ِ شعر معاصر. (ص ۷۱ و ۲۰)
البته گاه در میان همین سنت گرایی، غزل هایی استوار یا تاحدودی متمایز جلوه کرده (غزل ۵۶، ۵۷، ۶۵، ۶۶و ۷۰) یا مضامینی متفاوت خلق شده؛ با همان زبان سنتی اما یکدست؛ چون: دهان خلق نگر حفره های ماران است (ص۵۵) یا:
مرا به حق حق ات ای شیخ هیچ امیدی نیست
برو که هق هق من خود دعای باران است
شاعر گاه در پرداخت مضامین دچار خطا شده و نوعی فضای متضاد در شعر شکل گرفته است:
آری وطنم، مزرع نیکان و نیاکان
یک روز برازنده ی گاو آهن من بود (ص۲۹)
آیا در این بیت "برازندگی گاو آهن " در مقام مدح یا ذم وطن قرار دارد؟
ارتباط بینامتنی:
از جنبه های مثبت مجموعه ارتباط بینامتنی و تلمیح های متعدد است؛ هرچند در مواردی بیش از تقویت مضامین، نشان دهنده ی تاثیر پذیری شاعر از دیگران است. تعدد آبشخورهای تاثیر پذیری و حضور غیر مستقیم شاعرانی چون: #ناصر_خسرو، #سعدی، #حافظ، #صائب، #سایه، #منزوی، #شفیعی_کدکنی، سیمین و ... تیغی دولبه در دست شاعر بوده است.
اغلاط نگارشی:
نکته ی پایانی اینکه به ندرت در این مجموعه اغلاط تایپی دیده می شود. چون صفحه های ۷۳، ۶۳، ۵۰ و ... . همچنین املای نادرست ذغال(ص۲۷) و استفاده از ترکیب نادرست "زاد و ولد" به جای "زادِ ولد" نیز (ص۷۲) بهتر است در تجدید چاپ مجموعه بر طرف شود؛ سیاق خطایی که بسیاری شاعران در کاربرد نادرستِ زاد و بوم، ید و بیضا، سهل و ممتنع و ..." مرتکب آن شده اند.
در نگاه پایانی باید گفت که هرچند در خوانش منصفانه ی این مجموعه، منتقد شعرآشنا از خواندن برخی ابیات و غزل ها لذت می برد؛ به دلیل کم عمقی اندیشه و منعکس نشدن جهان فردی شاعر و در کنار آن تکرار مضامین و شگردها، مخاطب می تواند به راحتی خود را از خواندن عمده ای از اشعار بی نیاز بداند.
#محمد_مرادی
#حسین_جنتی
#غزل_معاصر
@drmmoradi
Forwarded from محمد مرادی
"شعر و بحران مقبولیت/۲"
ب_ مقبولیت عام شعر و فضای مجازی
در زمان استخراج فهرست شاعران پر طرفدار در فضای اینستاگرام، نام #یغما_گلرویی، بیش از غالب نام ها به چشم آمد. صفحه ای با حدود ۶۶۰هزار دنبال کننده که از منظر مقبولیت در شعر بی نظیر است. اما آنچه در بررسی این مقبولیت باید در نظر گرفت؛ کمکی است که خوانده شدن #ترانه ها به شهرت این ترانه سرا کرده است. در حقیقت؛ قسمت عمده ای از شهرت او و هم سلکانش، در گرو خوانندگانی است که آثار آنان را خوانده اند و این مقبولیت؛ چیزی جدا از قوت و فضای ادبی اشعار است.
از میان شاعران پیشکسوت؛ صفحه ی مربوط به #هوشنگ_ابتهاج با حدود ۴۰۰ هزار کاربر، مهمترین صفحه ی ادبی است. در مقبولیت او و اشعارش؛ قطعا توانایی ادبی سایه تاثیری شگرف داشته؛ هرچند رابطه ی اشعار او با #موسیقی_سنتی و نگاه سیاسی او نیز، خارج از مقوله ی شعر، به مقبولیت او کمک کرده تا آنجا که تعداد دنباله کنندگان صفحه ی او، حدود شش برابر ِ پر طرفدارترین صفحه ی مربوط به دکتر #شفیعی_کدکنی است. آنچه درباره ی شاعران پیشکسوت چون محمدعلی بهمنی، شمس لنگرودی و ... می توان گفت؛ سازگاری بیشتر مقبولیت عام آنان با مقبولیت خاص است؛ ویژگی ای که در بررسی شاعران جوان و مقبولیت آنان دیگرگون است.
از میان صفحات مربوط به شاعران جوان؛ پر طرفدارترین صفحه مربوط به #فاضل_نظری (۲۳۰ هزار) است. پس از او #علی_رضا_آذر با حدود ۲۰۰ هزار دنبال کننده، بیشترین علاقه مندان را دارد. #امید_صباغ_نو و #حمید_رضا_برقعی نیز با حدود ۱۷۰هزار و #مهدی_موسوی با حدود ۱۶۰ هزار دنبال کننده از شاعران مقبول جوان در فضای مجازی اند.
خاستگاه پذیرش اینان کاملا متفاوت با یکدیگر است. برای مثال، بی شک نگاه سیاسی #ضد_حاکمیتی بر شهرت موسوی و به تبع او #فاطمه_اختصاری(۱۰۴ هزار) و چندی دیگر موثر بوده و نگاه مبلغ هیاتی_مذهبی و #تلویزیونی بر شهرت #برقعی و #سهرابی و ... تاثیر گذاشته و نگاه #رمانتیک و #جوان_پسند در شهرتِ آذر، صباغ نو، حسین صفا، مهدی فرجی، احسان افشاری، حامد ابراهیم پور، علی رضا بدیع، غلامرضا طریقی، کاظم بهمنی و ... نقش آفرینی کرده؛ هرچند همه ی اینان در جوهره ی شاعرانگی با هم متفاوتند. آنچه مهم است؛ نبود ارتباط منطقی بین میزان مقبولیت و ارزش ادبی اشعار بسیاری از اینان است.
نکته ی قابل تامل، کم توجهی فضای عامه به بسیاری شاعران تاثیرگذار از جمله #محمد_سعید_میرزایی و تا حدودی #محمد_مهدی_سیار است. البته درباره ی احتمالات ممکن درباره ی این تفاوت توجه، می توان در مجالی مناسب سخن گفت.
از زاویه ی دیگر، باید گفت که در مجموع مخاطبان عام به #قالب_های سنتی، بیش از #شعر_سپید توجه کرده اند؛ هرچند نام هایی چون #گروس_عبدالملکیان (۱۲۵ هزار)، لیلا کرد بچه و ... تا حدودی مورد توجه کاربران بوده اند.
#محمد_مرادی
@drmmoradi