محمد مرادی
233 subscribers
236 photos
29 videos
27 files
72 links
Download Telegram
Forwarded from محمد مرادی
یا هو
نکته ها (3)
مدتی این مثنوی تاخیر شد
یکی از خطاهای زبانی که پژوهندگان دستور زبان و منتقدان حوزه‌ی ویرایش، بر شمرده‌اند، کاربرد کلمه‌‏هایی چون: «اگرچه/ گرچه/ ارچه/ هرچند و...» همزمان با واژه های «اما، ولی، ولیک، لیک، لکن، ولیکن و ...» است. در اغلب این کاربردها، بی‌آسیب معنایی می‌توان یکی از این دو کلمه را از نثر یا شعر حذف کرد و استفاده از هر دوی این کلمات، به دستور و ایجاز زبان لطمه می‌زند.
برای مثال حافظ به درستی سروده است:
گرچه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم گیر
و نسروده است:
گرچه پیرم تو ولی تنگ در آغوشم گیر
یا از معاصران #حسن_حسینی گفته است:
هرچند که از آینه بی‌رنگ‌تر است
از خاطر غنچه‌ها دلم تنگ‌تر است
و همچنین #فاضل_نظری :
کنون اگرچه کویرم هنوز در سر من صدای پر زدن مرغ‌های دریایی است
شاعران یاد شده، دانسته یا نادانسته، به درستی از «اما، ولی و...» پس از «گرچه و هرچند و اگرچه» استفاده نکرده‌اند.
در شعر فارسی، شاعرانی فصیح و مقید به زبان چون: #فردوسی، #نظامی، #سعدی، #حافظ و اغلب شاعران آشنا با ادب مکتوب، به ویژه در سده‌های چهارم و پنجم این ضرورت دستوری را رعایت کرده‌اند.
بسیاری از نویسندگان و شاعران فارسی نیز در آثار خود به ندرت یا با فراوانی دچار این خطا شده‌اند. نخست نویسندگان مترسل و متمایل به ادب عربی و دوستداران نثر فنی؛ چنانکه در تعدادی از نامه‌های کتاب #المختارات_ من_ الرسائل، در #کلیله و همچنین در #مرزبان_نامه نشانه‌هایی از این سیاق را می‌توان دید. بیش از این آثار، شاعران و نویسندگان ادب عرفانی به دلایلی چون تاثیر از ادب عامه و همچنین در اولویت نبودن موازین شعر و ادب در آثار آنان، به فراوانی از این شیوه‌ی نحوی استفاده کرده‌اند. در اغلب آثار مکتوب و منظوم #عطار، #مولوی، #شاه_نعمت_الله و ... نمونه‌هایی متعدد را می‌توان دید. دسته‌ی سوم شاعران #وقوعی و فعالان #سبک_اصفهانی چون: #محتشم، #صائب و ... هستند که احتمالا متاثر از زبان عامه و به دلیل ضعف بنیه‌ی زبانی و ادبی به این سیاق رو آورده‌اند.
این ایراد دستوری، در زبان شعر معاصر، به ویژه شاعران پس از انقلاب هم نمودهای گوناگون دارد که برای نمونه می‌توان به دو بیت زیر از غزل‌های #سلمان_هراتی اشاره کرد:
دل‌ها اگرچه صاف ولی از فریب سنگ آیینه بود و میل تماشا شدن نداشت
و
اگرچه از عطش التهاب می‌خوانیم برای عشق ولی دیده‌ی تری داریم
#نقد_زبانی
#ویرایش_ادبی
#محمد_مرادی
@drmmoradi
Forwarded from محمد مرادی
"نگاهی به چند رباعی از سفینه ی تبریز"
یکی از مجموعه های نفیس فرهنگی و ادبی که دو دهه ی پیش نخستین بار بر محققان ادبیات رخ نشان داد، نسخه ای است از مجموعه ای به نام #سفینه_تبریز که چنان که از #ترقیمه های متعدد پایان رساله ها بر می آید، در محدوده ی زمانی ۷۲۱ تا ۷۲۳ هجری کتابت شده است.
این مجموعه در برگیرنده ی چندصد رساله در حوزه های گوناگون فرهنگی و ادبی است و گستردگی آن سبب شده تا کنون جز تصحیح چند رساله از آن، تنها به صورت عکسی منتشر شده باشد؛ هرچند یادداشت ها و مقالاتی با بهره گیری از این اثر نفیس نگاشته شده است.
یکی از بخش های این سفینه (ورق ۲۹۱تا۲۹۷) کتابی است در ۱۲ باب که در آن ۴۰۰ رباعی از اوحدالدین کرمانی شاعر عارف قرن های ششم و هفتم درج شده است. این مجموعه علاوه بر پژوهش های مربوط به #اوحدی_کرمانی، از منظر بررسی نسبت برخی از #رباعی_های_سرگردان نیز می تواند مفید باشد. برای مثال تعداد قابل توجهی از رباعیات این گزیده، در دیگر دیوان ها و نسخ نیز یافت می شوند که می توان با در نظر گرفتن قدمت این مجموعه، درباره ی آن ها نیز اظهار نظر کرد.
در این یادداشت کوتاه به برخی از این رباعی ها اشاره می کنیم:
۱_ اولین رباعی گزیده این است:
نه عقل به سر حد کمال تو رسد
نه جان به سراچه ی جمال تو رسد
نتوان ز تمنای وصالت دم زد
کو غیر تو کس تا به وصال تو رسد
در باب نخست #مختارنامه ی #عطار نیز این رباعی به صورت زیر آمده است:
نه عقل به کنه لایزال تو رسد
نه فکر به غایت جمال تو رسد
در کنه کمالت نرسد هیچ کسی
کو غیر تو کس تا به کمال تو رسد
که بعید نیست یکی از این ضبط ها، از دیگری برداشت شده باشد. با توجه به این که نسخه ی اساس تصحیح مختارنامه متعلق به ۸۲۶ ق است و حتی با در نظر گرفتن اقدم نسخ آن ۷۳۱ق، باز هم سفینه ی تبریز چند سال قبل از نسخ در دسترس(فعلا) مختارنامه کتابت شده، می توان محتمل است این رباعی از اوحدی باشد و نه عطار؛ مخصوصا اینکه بعید است کاتب شعرآشنا رباعی های اوحدی را با شعری مجعول آغاز کرده باشد.
۲_ رباعی دیگر، این است:
گفتی که تو را شوم مدار اندیشه
دل خوش کن و بر صبر گمار اندیشه
کو صبر و چه دل، کآنچه دلش می خوانند
یک قطره ی خون است و هزار اندیشه
این رباعی در برخی نسخ دیوان #خاقانی، به نام او نیز ثبت شده و از این منظر نیازمند بررسی و تحقیق بیشتر است؛ اما نکته ی جالب این است که در برخی نسخ دیوان #حافظ به نام او ثبت شده و بسیاری این رباعی را به نام حافظ نقل کرده اند؛ حال آنکه حافظ (متولد حدود ۷۲۶) است و سفینه ی تبریز پیش از حیات او کتابت شده است؛ پس به قطع(فارغ از مباحث سبکی) این شعر نمی تواند از حافظ باشد.
۳_ نکته ی دیگر این که تعدادی از رباعی های ثبت شده به نام اوحدی، در نسخه های قبل و بعد از سفینه، به نام #خیام ثبت شده است. از این جمله است دو رباعی زیر از این رساله:
قومی به گمان فتاده اندر ره دین
قومی دگر اوفتاده از راه یقین
ناگاه ز گوشه ای برآمد آواز
کای بی خبران راه نه آن است و نه این
*
نیکی و بدی که در نهاد بشر است
شادی و غمی که در قضا و قدر است
با چرخ مکن حواله کاندر ره دین
چرخ از تو هزار بار سرگشته تر است
۴_ تعداد قابل توجهی از رباعیات این کتاب نیز در رسالات و آثار متاخر به #بوسعید نسبت یافته و #نفیسی در کتاب خود آن ها را به نام شیخ #میهنه گردآوری کرده است. از آن جمله اند:
ای در دل من مهر و تمنا همه تو
وی در سر من مایه ی سودا همه تو
چندانک به روی کار خود می نگرم
امروز همه توی و فردا همه تو
*
ای دیدن روی تو دلارای همه
وصل لب لعل تو تمنای همه
گر با دگری به ز منی وای به من
ور با همه کس همچو منی وای همه
*
از روی تو من همیشه گلشن بودم
وز دیدن تو دو دیده روشن بودم
گفتم به دعا چشم بد از روی تو دور
دیدم سبب چشم بدت من بودم
البته بررسی رباعی های این مجموعه از منظر انتساب و مقایسه با دیگر نسخ و مجموعه ها به مجالی بیش از این نیاز دارد و این سطرها تنها مقدمه ای بر ارزش این سفینه ی گران سنگ خواهد بود.
#محمد_مرادی
@drmmoradi
Forwarded from محمد مرادی
"نگاهی به تصحیح رباعیات اوحدالدین کرمانی از سفینه ی تبریز"
در یادداشت قبل، چند نکته درباره ی گزیده ی #رباعیات #اوحدالدین_کرمانی مطرح کردیم. این گزیده ی متشکل از حدود ۴۰۰ رباعی را امین المله والدین #الحاج_بله گردآوری کرده و در سال ۷۲۱ در قالب بخشی از #سفینه_تبریز کتابت شده است.
مجموع این رساله را هم #سید_علی_میرافضلی در خلال کتاب #جنگ_رباعی، ۱۳۹۴، #نشر_سخن، تصحیح و منتشر کرده است. (ر.ک. صفحات ۳۸۱ تا ۴۴۲)
به دلیل علاقه ای که به #جنگ ها و #تذکره ها و در کنار آن #نسخ_خطی و #تصحیح_های آن به ویژه قالب رباعی دارم، پس از مطالعه ی این رساله از سفینه ی تبریز، به مقابله ی نسخه و تصحیح پرداختم که این یادداشت هم حاصل همین تطبیق است.
پیش از آن باید گفت که میر افضلی شاید نام دارترین پژوهشگر رباعی در سال های اخیر باشد و آثار ارجمندی را در این حوزه نگاشته است؛ همچنین سفینه ی تبریز به دلیل تک نسخه بودن و برخی خطاهای کاتب، نوع خط و خست در نقطه گذاری، دشواری هایی در تصحیح دارد؛ با این حال شاید اشارات زیر بتواند در بازبینی و چاپ مجدد این تصحیح موثر افتد.
۱_ در این مقابله صد رباعی نخست مجموعه بازبینی شده است. با وجود دشواری های موجود، مصحح با توجه به تسلط بر نسخ خطی، دسترسی به متون کمکی از جمله نسخه ی #ایاصوفیا، خوانشی دقیق از متن اساس خود ارائه کرده است. به ندرت خطاهایی در خوانش دیده می شود؛ از جمله در مصراع چهارم رباعی نخست، مصحح "غیر" را به خطا "عین" خوانده و این گونه ضبط کرده است:
کو عین تو کس تا به وصال تو رسد
این مصرع، از همان رباعی مشترک در #مختارنامه ی #عطار است که در نسخه هایی متعدد از آن هم، "غیر" ثبت شده است. البته این که مصحح در استدراک ها و یادداشت ها، توضیحی برای این جایگزینی نداده، نشان دهنده ی خطا در خوانش است؛ هرچند هیچ دلیلی برای جایگزینی هم وجود نداشته است.
در رباعی ۶۹ هم ، حرف "واو" بدون توضیحی به اصل اضافه شده؛ در حالی که در نسخه این گونه بوده است:
در دل همه شرک، روی بر خاک چه سود
از نظر معنایی اضافه کردن "و" ضرورتی ندارد یا دست کم می بایست در قلاب قرار می گرفت یا در توضیحات می آمد. مصحح درباره ی اضافه کردن "و" بر اصل نسخه، در مصراع آخر رباعی ۸۸ هم توضیحی نداده؛ هرچند از نظر معنایی این ضبط قابل پذیرش است. در رباعی ۱۰۰ نیز بر اساس توضیحات، در مصراع سوم، مصحح آغاز بیت را "من می روبم" خوانده؛ درحالی که فقط "می روبم" یا "می رویم" در نسخه آمده و همین خوانش خطا، سبب افزون شدن ابهام در بیت و جایگزینی "من می دهم" با ضبط نسخه شده؛ حال آنکه صورت تصحیحی همچنان ابهام دارد.
۲_ به نظر می رسد، یک دست کردن رسم الخط، حرکت گذاری ها و نشانه گذاری ها، در برخی موارد بیش از نیاز بوده است. برای مثال در رباعی ۳۵ و در رباعی ۴۳، کاتب یک بار کلمه را "ره بر" و باری "رهبر" نوشته و مصحح هر دو را به صورت متصل ثبت کرده است؛ حال آن که در املای "ره بر" می توان تلفظ rahbor را نیز به معنی "قطاع الطریق" استنباط کرد، کاربردی که در ادب کهن بی سابقه نیست؛ اما کتابت متفاوت با رسم الخط نسخه، مخاطب را به معنایی واحد جلب می کند:
تا ره بر (رهبر) تو طبع بدآموز بود
این نوع محدود کردن خوانش، در رباعی ۷۲ هم دیده می شود.
۳_ مصحح با مراجعه به نسخه ی ایاصوفیا و به قیاس، گاه ضبطی را جایگزین اصل نسخه کرده است. در بسیاری از موارد این جایگزینی کاملا موجه است؛ چون در رباعی های ۱۳، ۲۴، ۵۲، ۵۴، ۸۹، ۹۸ و ...؛ در برخی موارد همچنان شعر دچار ابهام است یا ترجیحی به ضبط جایگزین نمی توان داد: ۲۱، ۲۸، ۳۲، ۳۹، ۵۱، ۵۳ و ... . در مواردی نیز علتی موجه در جایگزینی ضبط نسخه ی اساس دیده نمی شود و به نظر می رسد؛ مصحح با ذوق خود برخی موارد را جایگزین کرده است. برای نمونه جایگزینی "با" و "تا" در رباعی ۷۲ و ... .
۴_ مصحح در مواردی که قافیه به هم خورده، متن را در جهت اصلاح قافیه تصحیح کرده است. در رباعی ۶۵ ، این تصحیح به درستی انجام شده؛ در رباعی های ۲، ۳، ۶ و ۵۷ گویا جنبه ی ذوقی بر تصحیح اثر گذاشته است. اینکه تکرار قافیه در رباعیات عارفانه معمول بوده نیازمند به اثبات نیست؛ با این حال اگر به اجتهاد مصحح این رباعی ها می بایست اصلاح می شده، چرا در رباعی ۷۳ تصحیح به شیوه ی دیگر رباعی ها نبوده است.
#محمد_مرادی
@drmmoradi
Forwarded from محمد مرادی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌸ای گوهر کانِ فضل و دریای علوم
وز رای تو درّ دُرجِ گردون منظوم
بر هفت فلک ندید و در هشت بهشت
نُه چرخ چو تو پیشروِ ده معصوم

#عطار
#مختارنامه
🌸
@momoradi
Forwarded from محمد مرادی
"یک یادآوری به مناسبت ۲۵ فروردین یادروز عطار"
از مجموع ۸۷۳ غزل ثبت‌شده در دیوان #عطار_نیشابوری، تصحیح استاد #تفضلی، ۱۱۷ غزل تخلص "فرید" دارد. آنچنان که بر اساس نسخه‌های کهن‌ مورد نظر مصحح دریافت می‌شود؛ هرچه از نسخه‌های مقدم به متاخر نزدیک می‌شویم؛ بسامد این غزل‌ها افزونی می‌یابد. در حالی که سه نسخه‌ی مقدم؛ به ترتیب تقدم: ۱۰۴، ۹۹ و ۹۷ مورد از غزل‌هایی را که تخلص فرید دارد؛ ثبت نکرده‌اند.
موید این وضعیت، جنگ‌های شعری تا سده‌ی هشتم است که اغلب (دست کم آن‌هایی که این نگارنده از نظر گذرانده)، غزل‌هایی را به نام شیخ درج کرده‌اند که تخلص عطار دارد و به‌ندرت غزل‌هایی با تخلص فرید در آن‌ها می‌توان دید.
بر این اساس، به‌نظر می‌رسد اغلب غزل‌هایی که تخلص "فرید" دارد؛ سروده‌ی عطار نیشابوری نیست و در طول قرن‌ها به‌خطا یا عمد کاتبان به نام او ثبت شده است.
#یادروز_عطار
#یادآوری
#محمد_مرادی
@drmmoradi
"نسخه‌ای از مختارنامه‌ی عطار و چند رباعی"

در مجموعه‌ی حکیم اوغلو، نسخه‌ای از مختارنامه‌ی عطار نیشابوری به شماره‌ی ۶۷۳ موجود است که تاریخ کتابت ندارد؛ اما از نوع خط، مفردات و عنوان‌‌بندی، می‌توان دریافت که به احتمال بیشتر در نیمه‌ی دوم سده‌ی ۹ و نهایتا اوایل قرن دهم کتابت شده است.
کاتب در ضبط برخی ابیات دچار خطا شده؛ اما به نظر می‌رسد برای استنساخ متن، به نسخه‌ای کهن دسترسی داشته است. عنوان برخی باب‌ها از قلم افتاده؛ اما ترتیب رباعیات در بسیاری صفحات مشابه دیگر نسخ کتابت شده در قرن نهم است؛ البته در برخی از بخش‌های آغاز و میانه‌ی نسخه، گویا برگ‌ها پس از گسست، در جایی متفاوت با ترتیب اصلی صحافی شده است.
در نسخه‌ی یادشده، بیش از ۲۰۰۰ رباعی موجود است که از آن میان، حدود ۲۰۰ رباعی؛ در نسخه‌ی مصحح مختارنامه، به همت دکتر شفیعی کدکنی نیست یا با ضبطی متفاوت آمده است(البته در دیگر نسخ و گزیده‌ها و چاپ‌ها از برخی از این رباعیات نشانه می‌توان یافت). هرچند نمی‌توان این رباعیات را نویافته یا از اشعار مسلم منتسب به عطار دانست؛ از آنجا که در میان آن‌ها، گاه ابیاتی نغز دیده می‌شود؛ در ادامه تعدادی از آن رباعیات، نقل خواهد شد. با این یادآوری که برخی از این ابیات به دیگر شاعران نیز نسبت یافته است.***
.

یک:
یا رب دل من دلی است پر حیرانی*
مرکز شده در محیط سرگردانی
گر گفته نیامد آنچ در دل دارم
گفته‌ست همه چون تو بِه از من دانی

* بنگرید به رباعی ۲۲۵۱ تصحیحی مختارنامه.

دو:
طفلیم، چگونه داد فرمان بدهیم
عمری که چو باد شد به تاوان بدهیم
بر ما سر پستان کرم تلخ مکن
ور تلخ کنی، روی بر آن جان بدهیم

سه:
خلقی است در آن راه خطرناک هنوز
وین ره نشد از مسافران پاک هنوز
پستان کرم تلخ مکن چون هستند
اطفال هزارساله در خاک هنوز

چهار:
یارب چو بسی پرده‌ی پندارم هست
تا نیستی‌ام محو کند کارم هست
گر در ره تو طاعت اندک دارم
امّید به رحمت تو بسیارم* هست

*در نسخه بسیاری

پنج:
یا رب ز هلاک من نمی‌داری باک
تا من صد رَه بمردم از بیم هلاک
بر من همه درها چو فرو بندی پاک
بگشای دری چو روی آرم در خاک

شش:
بحری که بروست هر دم ایمانی نیز
زو می‌خیزد به هر دمی جانی نیز
هر قطره دهن گشاده آن بحر عظیم
در هر دهنی نهاده دندانی نیز

هفت:
بی‌خود بنشین خموش، توحید این است
تا چند زنی خروش، توحید این است
بحری است که جوش اوست هر چیز که هست
چون بنشیند ز جوش، توحید این است

هشت:
چون موج ز بحر هر نفس می‌آید
در هر نفسی هزار کس می‌آید
هر لحظه هزار موج بر می‌خیزد
پس می‌گذرد دگر ز پس می‌آید

نه:
ای مانده چو چرخ بی‌سر و بی‌پایی
گه شیب گرفته بیش گه بالایی
تا چند روی از آنکه هرگز جایی
پی نتوان برد بر چنین دریایی

ده:
پروانه چو بی‌شمار می‌باید و نیست
شمعی است که پایدار می‌باید و نیست
آن اصل که زیر پرده می‌دانم من
فرعش همه بی‌‌قرار می‌باید و نیست



*** درباره‌ی جزییات رباعیات این نسخه(جز اطلاعات فهرست‌ها)، پیش ازین یادداشتی ندیده‌ام؛ چنانکه عزیزان دانشمند از اشاره‌ای پیشین آگاهی دارند، ممنون تذکر آنان خواهم بود.
#مختار_نامه
#عطار_نیشابوری
@drmomoradi
Forwarded from محمد مرادی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌸ای گوهر کانِ فضل و دریای علوم
وز رای تو درّ دُرجِ گردون منظوم
بر هفت فلک ندید و در هشت بهشت
نُه چرخ چو تو پیشروِ ده معصوم

#عطار
#مختارنامه
🌸
@momoradi
"به بهانه‌ی یادروز عطار"
استاد گران‌قدر جناب دکتر شفیعی کدکنی در تصحیح مختارنامه‌ی عطار، رباعی زیر را از نسخه‌ی مورخ ۷۳۱، در بخش افزوده‌ها، به صورت زیر ثبت کرده است:

ای کرده پسند از دو جهان چاره منت
حقّا که دریغ دارم از خویشتنت
چون بی‌خورشید ذرّه را نتوان دید
بی‌روی تو در چشم کی آید دهنت
(مختارنامه، ص ۳۵۰)

مصرع نخست این رباعی از منظر معنا، چندان رسا نیست و به نظر می‌رسد، ضبط درست این مصرع به صورت زیر بوده‌است:

ای کرده پسند از دو جهان، جانِ منت

مویّد این ضبط، صورت مکتوب نسخه‌ی مختارنامه، مورخ ۸۱۹ کتابخانه‌ی مجلس و همچنین نسخه‌ی کتابخانه‌ی حکیم اوغلو است که ترکیب مصرع چهارم را به‌صورت "جانِ من" ضبط کرده‌اند و به نظر می‌رسد، به دلیل شباهت "چاره/جان" در رسم‌الخط، این خوانش به تصحیح راه یافته است.
#عطار
#مختارنامه
@drmomoradi