محمد مرادی
230 subscribers
232 photos
29 videos
27 files
65 links
Download Telegram
Forwarded from محمد مرادی
"نگاهی به چند رباعی از سفینه ی تبریز"
یکی از مجموعه های نفیس فرهنگی و ادبی که دو دهه ی پیش نخستین بار بر محققان ادبیات رخ نشان داد، نسخه ای است از مجموعه ای به نام #سفینه_تبریز که چنان که از #ترقیمه های متعدد پایان رساله ها بر می آید، در محدوده ی زمانی ۷۲۱ تا ۷۲۳ هجری کتابت شده است.
این مجموعه در برگیرنده ی چندصد رساله در حوزه های گوناگون فرهنگی و ادبی است و گستردگی آن سبب شده تا کنون جز تصحیح چند رساله از آن، تنها به صورت عکسی منتشر شده باشد؛ هرچند یادداشت ها و مقالاتی با بهره گیری از این اثر نفیس نگاشته شده است.
یکی از بخش های این سفینه (ورق ۲۹۱تا۲۹۷) کتابی است در ۱۲ باب که در آن ۴۰۰ رباعی از اوحدالدین کرمانی شاعر عارف قرن های ششم و هفتم درج شده است. این مجموعه علاوه بر پژوهش های مربوط به #اوحدی_کرمانی، از منظر بررسی نسبت برخی از #رباعی_های_سرگردان نیز می تواند مفید باشد. برای مثال تعداد قابل توجهی از رباعیات این گزیده، در دیگر دیوان ها و نسخ نیز یافت می شوند که می توان با در نظر گرفتن قدمت این مجموعه، درباره ی آن ها نیز اظهار نظر کرد.
در این یادداشت کوتاه به برخی از این رباعی ها اشاره می کنیم:
۱_ اولین رباعی گزیده این است:
نه عقل به سر حد کمال تو رسد
نه جان به سراچه ی جمال تو رسد
نتوان ز تمنای وصالت دم زد
کو غیر تو کس تا به وصال تو رسد
در باب نخست #مختارنامه ی #عطار نیز این رباعی به صورت زیر آمده است:
نه عقل به کنه لایزال تو رسد
نه فکر به غایت جمال تو رسد
در کنه کمالت نرسد هیچ کسی
کو غیر تو کس تا به کمال تو رسد
که بعید نیست یکی از این ضبط ها، از دیگری برداشت شده باشد. با توجه به این که نسخه ی اساس تصحیح مختارنامه متعلق به ۸۲۶ ق است و حتی با در نظر گرفتن اقدم نسخ آن ۷۳۱ق، باز هم سفینه ی تبریز چند سال قبل از نسخ در دسترس(فعلا) مختارنامه کتابت شده، می توان محتمل است این رباعی از اوحدی باشد و نه عطار؛ مخصوصا اینکه بعید است کاتب شعرآشنا رباعی های اوحدی را با شعری مجعول آغاز کرده باشد.
۲_ رباعی دیگر، این است:
گفتی که تو را شوم مدار اندیشه
دل خوش کن و بر صبر گمار اندیشه
کو صبر و چه دل، کآنچه دلش می خوانند
یک قطره ی خون است و هزار اندیشه
این رباعی در برخی نسخ دیوان #خاقانی، به نام او نیز ثبت شده و از این منظر نیازمند بررسی و تحقیق بیشتر است؛ اما نکته ی جالب این است که در برخی نسخ دیوان #حافظ به نام او ثبت شده و بسیاری این رباعی را به نام حافظ نقل کرده اند؛ حال آنکه حافظ (متولد حدود ۷۲۶) است و سفینه ی تبریز پیش از حیات او کتابت شده است؛ پس به قطع(فارغ از مباحث سبکی) این شعر نمی تواند از حافظ باشد.
۳_ نکته ی دیگر این که تعدادی از رباعی های ثبت شده به نام اوحدی، در نسخه های قبل و بعد از سفینه، به نام #خیام ثبت شده است. از این جمله است دو رباعی زیر از این رساله:
قومی به گمان فتاده اندر ره دین
قومی دگر اوفتاده از راه یقین
ناگاه ز گوشه ای برآمد آواز
کای بی خبران راه نه آن است و نه این
*
نیکی و بدی که در نهاد بشر است
شادی و غمی که در قضا و قدر است
با چرخ مکن حواله کاندر ره دین
چرخ از تو هزار بار سرگشته تر است
۴_ تعداد قابل توجهی از رباعیات این کتاب نیز در رسالات و آثار متاخر به #بوسعید نسبت یافته و #نفیسی در کتاب خود آن ها را به نام شیخ #میهنه گردآوری کرده است. از آن جمله اند:
ای در دل من مهر و تمنا همه تو
وی در سر من مایه ی سودا همه تو
چندانک به روی کار خود می نگرم
امروز همه توی و فردا همه تو
*
ای دیدن روی تو دلارای همه
وصل لب لعل تو تمنای همه
گر با دگری به ز منی وای به من
ور با همه کس همچو منی وای همه
*
از روی تو من همیشه گلشن بودم
وز دیدن تو دو دیده روشن بودم
گفتم به دعا چشم بد از روی تو دور
دیدم سبب چشم بدت من بودم
البته بررسی رباعی های این مجموعه از منظر انتساب و مقایسه با دیگر نسخ و مجموعه ها به مجالی بیش از این نیاز دارد و این سطرها تنها مقدمه ای بر ارزش این سفینه ی گران سنگ خواهد بود.
#محمد_مرادی
@drmmoradi
Forwarded from محمد مرادی
"نگاهی به تصحیح رباعیات اوحدالدین کرمانی از سفینه ی تبریز"
در یادداشت قبل، چند نکته درباره ی گزیده ی #رباعیات #اوحدالدین_کرمانی مطرح کردیم. این گزیده ی متشکل از حدود ۴۰۰ رباعی را امین المله والدین #الحاج_بله گردآوری کرده و در سال ۷۲۱ در قالب بخشی از #سفینه_تبریز کتابت شده است.
مجموع این رساله را هم #سید_علی_میرافضلی در خلال کتاب #جنگ_رباعی، ۱۳۹۴، #نشر_سخن، تصحیح و منتشر کرده است. (ر.ک. صفحات ۳۸۱ تا ۴۴۲)
به دلیل علاقه ای که به #جنگ ها و #تذکره ها و در کنار آن #نسخ_خطی و #تصحیح_های آن به ویژه قالب رباعی دارم، پس از مطالعه ی این رساله از سفینه ی تبریز، به مقابله ی نسخه و تصحیح پرداختم که این یادداشت هم حاصل همین تطبیق است.
پیش از آن باید گفت که میر افضلی شاید نام دارترین پژوهشگر رباعی در سال های اخیر باشد و آثار ارجمندی را در این حوزه نگاشته است؛ همچنین سفینه ی تبریز به دلیل تک نسخه بودن و برخی خطاهای کاتب، نوع خط و خست در نقطه گذاری، دشواری هایی در تصحیح دارد؛ با این حال شاید اشارات زیر بتواند در بازبینی و چاپ مجدد این تصحیح موثر افتد.
۱_ در این مقابله صد رباعی نخست مجموعه بازبینی شده است. با وجود دشواری های موجود، مصحح با توجه به تسلط بر نسخ خطی، دسترسی به متون کمکی از جمله نسخه ی #ایاصوفیا، خوانشی دقیق از متن اساس خود ارائه کرده است. به ندرت خطاهایی در خوانش دیده می شود؛ از جمله در مصراع چهارم رباعی نخست، مصحح "غیر" را به خطا "عین" خوانده و این گونه ضبط کرده است:
کو عین تو کس تا به وصال تو رسد
این مصرع، از همان رباعی مشترک در #مختارنامه ی #عطار است که در نسخه هایی متعدد از آن هم، "غیر" ثبت شده است. البته این که مصحح در استدراک ها و یادداشت ها، توضیحی برای این جایگزینی نداده، نشان دهنده ی خطا در خوانش است؛ هرچند هیچ دلیلی برای جایگزینی هم وجود نداشته است.
در رباعی ۶۹ هم ، حرف "واو" بدون توضیحی به اصل اضافه شده؛ در حالی که در نسخه این گونه بوده است:
در دل همه شرک، روی بر خاک چه سود
از نظر معنایی اضافه کردن "و" ضرورتی ندارد یا دست کم می بایست در قلاب قرار می گرفت یا در توضیحات می آمد. مصحح درباره ی اضافه کردن "و" بر اصل نسخه، در مصراع آخر رباعی ۸۸ هم توضیحی نداده؛ هرچند از نظر معنایی این ضبط قابل پذیرش است. در رباعی ۱۰۰ نیز بر اساس توضیحات، در مصراع سوم، مصحح آغاز بیت را "من می روبم" خوانده؛ درحالی که فقط "می روبم" یا "می رویم" در نسخه آمده و همین خوانش خطا، سبب افزون شدن ابهام در بیت و جایگزینی "من می دهم" با ضبط نسخه شده؛ حال آنکه صورت تصحیحی همچنان ابهام دارد.
۲_ به نظر می رسد، یک دست کردن رسم الخط، حرکت گذاری ها و نشانه گذاری ها، در برخی موارد بیش از نیاز بوده است. برای مثال در رباعی ۳۵ و در رباعی ۴۳، کاتب یک بار کلمه را "ره بر" و باری "رهبر" نوشته و مصحح هر دو را به صورت متصل ثبت کرده است؛ حال آن که در املای "ره بر" می توان تلفظ rahbor را نیز به معنی "قطاع الطریق" استنباط کرد، کاربردی که در ادب کهن بی سابقه نیست؛ اما کتابت متفاوت با رسم الخط نسخه، مخاطب را به معنایی واحد جلب می کند:
تا ره بر (رهبر) تو طبع بدآموز بود
این نوع محدود کردن خوانش، در رباعی ۷۲ هم دیده می شود.
۳_ مصحح با مراجعه به نسخه ی ایاصوفیا و به قیاس، گاه ضبطی را جایگزین اصل نسخه کرده است. در بسیاری از موارد این جایگزینی کاملا موجه است؛ چون در رباعی های ۱۳، ۲۴، ۵۲، ۵۴، ۸۹، ۹۸ و ...؛ در برخی موارد همچنان شعر دچار ابهام است یا ترجیحی به ضبط جایگزین نمی توان داد: ۲۱، ۲۸، ۳۲، ۳۹، ۵۱، ۵۳ و ... . در مواردی نیز علتی موجه در جایگزینی ضبط نسخه ی اساس دیده نمی شود و به نظر می رسد؛ مصحح با ذوق خود برخی موارد را جایگزین کرده است. برای نمونه جایگزینی "با" و "تا" در رباعی ۷۲ و ... .
۴_ مصحح در مواردی که قافیه به هم خورده، متن را در جهت اصلاح قافیه تصحیح کرده است. در رباعی ۶۵ ، این تصحیح به درستی انجام شده؛ در رباعی های ۲، ۳، ۶ و ۵۷ گویا جنبه ی ذوقی بر تصحیح اثر گذاشته است. اینکه تکرار قافیه در رباعیات عارفانه معمول بوده نیازمند به اثبات نیست؛ با این حال اگر به اجتهاد مصحح این رباعی ها می بایست اصلاح می شده، چرا در رباعی ۷۳ تصحیح به شیوه ی دیگر رباعی ها نبوده است.
#محمد_مرادی
@drmmoradi
Forwarded from محمد مرادی
"نقد النقد"
ماه گذشته (۱۴ دی ماه) یادداشتی درباره ی بخشی از #سفینه_تبریز در این گروه منتشر کردم و در خلال ارج نهادن بر پژوهش های جناب #سید_علی_میرافضلی در حوزه ی #رباعی، نظرها و پیشنهادهایی را درباره ی تصحیح ایشان از بخش رباعی های #اوحدالدین_کرمانی مطرح کردم.
گویا از توفیق های این نگارنده بوده که ایشان آن یادداشت را بخوانند و امروز مطلع شدم که نقدها و نظرهایی نیز بر آن یادداشت کوتاه نگاشته اند.
بر خود لازم دیدم ضمن قدردانی از نگاه علمی و خارج از تعصب ایشان، به رسم امانت و اطلاع مخاطبان محترم، نظرهای ایشان را نیز بدون تغییر در ادامه نقل کنم.
👇👇👇
@drmmoradi