Forwarded from محمد مرادی
"نگاهی به تصحیح رباعیات اوحدالدین کرمانی از سفینه ی تبریز"
در یادداشت قبل، چند نکته درباره ی گزیده ی #رباعیات #اوحدالدین_کرمانی مطرح کردیم. این گزیده ی متشکل از حدود ۴۰۰ رباعی را امین المله والدین #الحاج_بله گردآوری کرده و در سال ۷۲۱ در قالب بخشی از #سفینه_تبریز کتابت شده است.
مجموع این رساله را هم #سید_علی_میرافضلی در خلال کتاب #جنگ_رباعی، ۱۳۹۴، #نشر_سخن، تصحیح و منتشر کرده است. (ر.ک. صفحات ۳۸۱ تا ۴۴۲)
به دلیل علاقه ای که به #جنگ ها و #تذکره ها و در کنار آن #نسخ_خطی و #تصحیح_های آن به ویژه قالب رباعی دارم، پس از مطالعه ی این رساله از سفینه ی تبریز، به مقابله ی نسخه و تصحیح پرداختم که این یادداشت هم حاصل همین تطبیق است.
پیش از آن باید گفت که میر افضلی شاید نام دارترین پژوهشگر رباعی در سال های اخیر باشد و آثار ارجمندی را در این حوزه نگاشته است؛ همچنین سفینه ی تبریز به دلیل تک نسخه بودن و برخی خطاهای کاتب، نوع خط و خست در نقطه گذاری، دشواری هایی در تصحیح دارد؛ با این حال شاید اشارات زیر بتواند در بازبینی و چاپ مجدد این تصحیح موثر افتد.
۱_ در این مقابله صد رباعی نخست مجموعه بازبینی شده است. با وجود دشواری های موجود، مصحح با توجه به تسلط بر نسخ خطی، دسترسی به متون کمکی از جمله نسخه ی #ایاصوفیا، خوانشی دقیق از متن اساس خود ارائه کرده است. به ندرت خطاهایی در خوانش دیده می شود؛ از جمله در مصراع چهارم رباعی نخست، مصحح "غیر" را به خطا "عین" خوانده و این گونه ضبط کرده است:
کو عین تو کس تا به وصال تو رسد
این مصرع، از همان رباعی مشترک در #مختارنامه ی #عطار است که در نسخه هایی متعدد از آن هم، "غیر" ثبت شده است. البته این که مصحح در استدراک ها و یادداشت ها، توضیحی برای این جایگزینی نداده، نشان دهنده ی خطا در خوانش است؛ هرچند هیچ دلیلی برای جایگزینی هم وجود نداشته است.
در رباعی ۶۹ هم ، حرف "واو" بدون توضیحی به اصل اضافه شده؛ در حالی که در نسخه این گونه بوده است:
در دل همه شرک، روی بر خاک چه سود
از نظر معنایی اضافه کردن "و" ضرورتی ندارد یا دست کم می بایست در قلاب قرار می گرفت یا در توضیحات می آمد. مصحح درباره ی اضافه کردن "و" بر اصل نسخه، در مصراع آخر رباعی ۸۸ هم توضیحی نداده؛ هرچند از نظر معنایی این ضبط قابل پذیرش است. در رباعی ۱۰۰ نیز بر اساس توضیحات، در مصراع سوم، مصحح آغاز بیت را "من می روبم" خوانده؛ درحالی که فقط "می روبم" یا "می رویم" در نسخه آمده و همین خوانش خطا، سبب افزون شدن ابهام در بیت و جایگزینی "من می دهم" با ضبط نسخه شده؛ حال آنکه صورت تصحیحی همچنان ابهام دارد.
۲_ به نظر می رسد، یک دست کردن رسم الخط، حرکت گذاری ها و نشانه گذاری ها، در برخی موارد بیش از نیاز بوده است. برای مثال در رباعی ۳۵ و در رباعی ۴۳، کاتب یک بار کلمه را "ره بر" و باری "رهبر" نوشته و مصحح هر دو را به صورت متصل ثبت کرده است؛ حال آن که در املای "ره بر" می توان تلفظ rahbor را نیز به معنی "قطاع الطریق" استنباط کرد، کاربردی که در ادب کهن بی سابقه نیست؛ اما کتابت متفاوت با رسم الخط نسخه، مخاطب را به معنایی واحد جلب می کند:
تا ره بر (رهبر) تو طبع بدآموز بود
این نوع محدود کردن خوانش، در رباعی ۷۲ هم دیده می شود.
۳_ مصحح با مراجعه به نسخه ی ایاصوفیا و به قیاس، گاه ضبطی را جایگزین اصل نسخه کرده است. در بسیاری از موارد این جایگزینی کاملا موجه است؛ چون در رباعی های ۱۳، ۲۴، ۵۲، ۵۴، ۸۹، ۹۸ و ...؛ در برخی موارد همچنان شعر دچار ابهام است یا ترجیحی به ضبط جایگزین نمی توان داد: ۲۱، ۲۸، ۳۲، ۳۹، ۵۱، ۵۳ و ... . در مواردی نیز علتی موجه در جایگزینی ضبط نسخه ی اساس دیده نمی شود و به نظر می رسد؛ مصحح با ذوق خود برخی موارد را جایگزین کرده است. برای نمونه جایگزینی "با" و "تا" در رباعی ۷۲ و ... .
۴_ مصحح در مواردی که قافیه به هم خورده، متن را در جهت اصلاح قافیه تصحیح کرده است. در رباعی ۶۵ ، این تصحیح به درستی انجام شده؛ در رباعی های ۲، ۳، ۶ و ۵۷ گویا جنبه ی ذوقی بر تصحیح اثر گذاشته است. اینکه تکرار قافیه در رباعیات عارفانه معمول بوده نیازمند به اثبات نیست؛ با این حال اگر به اجتهاد مصحح این رباعی ها می بایست اصلاح می شده، چرا در رباعی ۷۳ تصحیح به شیوه ی دیگر رباعی ها نبوده است.
#محمد_مرادی
@drmmoradi
در یادداشت قبل، چند نکته درباره ی گزیده ی #رباعیات #اوحدالدین_کرمانی مطرح کردیم. این گزیده ی متشکل از حدود ۴۰۰ رباعی را امین المله والدین #الحاج_بله گردآوری کرده و در سال ۷۲۱ در قالب بخشی از #سفینه_تبریز کتابت شده است.
مجموع این رساله را هم #سید_علی_میرافضلی در خلال کتاب #جنگ_رباعی، ۱۳۹۴، #نشر_سخن، تصحیح و منتشر کرده است. (ر.ک. صفحات ۳۸۱ تا ۴۴۲)
به دلیل علاقه ای که به #جنگ ها و #تذکره ها و در کنار آن #نسخ_خطی و #تصحیح_های آن به ویژه قالب رباعی دارم، پس از مطالعه ی این رساله از سفینه ی تبریز، به مقابله ی نسخه و تصحیح پرداختم که این یادداشت هم حاصل همین تطبیق است.
پیش از آن باید گفت که میر افضلی شاید نام دارترین پژوهشگر رباعی در سال های اخیر باشد و آثار ارجمندی را در این حوزه نگاشته است؛ همچنین سفینه ی تبریز به دلیل تک نسخه بودن و برخی خطاهای کاتب، نوع خط و خست در نقطه گذاری، دشواری هایی در تصحیح دارد؛ با این حال شاید اشارات زیر بتواند در بازبینی و چاپ مجدد این تصحیح موثر افتد.
۱_ در این مقابله صد رباعی نخست مجموعه بازبینی شده است. با وجود دشواری های موجود، مصحح با توجه به تسلط بر نسخ خطی، دسترسی به متون کمکی از جمله نسخه ی #ایاصوفیا، خوانشی دقیق از متن اساس خود ارائه کرده است. به ندرت خطاهایی در خوانش دیده می شود؛ از جمله در مصراع چهارم رباعی نخست، مصحح "غیر" را به خطا "عین" خوانده و این گونه ضبط کرده است:
کو عین تو کس تا به وصال تو رسد
این مصرع، از همان رباعی مشترک در #مختارنامه ی #عطار است که در نسخه هایی متعدد از آن هم، "غیر" ثبت شده است. البته این که مصحح در استدراک ها و یادداشت ها، توضیحی برای این جایگزینی نداده، نشان دهنده ی خطا در خوانش است؛ هرچند هیچ دلیلی برای جایگزینی هم وجود نداشته است.
در رباعی ۶۹ هم ، حرف "واو" بدون توضیحی به اصل اضافه شده؛ در حالی که در نسخه این گونه بوده است:
در دل همه شرک، روی بر خاک چه سود
از نظر معنایی اضافه کردن "و" ضرورتی ندارد یا دست کم می بایست در قلاب قرار می گرفت یا در توضیحات می آمد. مصحح درباره ی اضافه کردن "و" بر اصل نسخه، در مصراع آخر رباعی ۸۸ هم توضیحی نداده؛ هرچند از نظر معنایی این ضبط قابل پذیرش است. در رباعی ۱۰۰ نیز بر اساس توضیحات، در مصراع سوم، مصحح آغاز بیت را "من می روبم" خوانده؛ درحالی که فقط "می روبم" یا "می رویم" در نسخه آمده و همین خوانش خطا، سبب افزون شدن ابهام در بیت و جایگزینی "من می دهم" با ضبط نسخه شده؛ حال آنکه صورت تصحیحی همچنان ابهام دارد.
۲_ به نظر می رسد، یک دست کردن رسم الخط، حرکت گذاری ها و نشانه گذاری ها، در برخی موارد بیش از نیاز بوده است. برای مثال در رباعی ۳۵ و در رباعی ۴۳، کاتب یک بار کلمه را "ره بر" و باری "رهبر" نوشته و مصحح هر دو را به صورت متصل ثبت کرده است؛ حال آن که در املای "ره بر" می توان تلفظ rahbor را نیز به معنی "قطاع الطریق" استنباط کرد، کاربردی که در ادب کهن بی سابقه نیست؛ اما کتابت متفاوت با رسم الخط نسخه، مخاطب را به معنایی واحد جلب می کند:
تا ره بر (رهبر) تو طبع بدآموز بود
این نوع محدود کردن خوانش، در رباعی ۷۲ هم دیده می شود.
۳_ مصحح با مراجعه به نسخه ی ایاصوفیا و به قیاس، گاه ضبطی را جایگزین اصل نسخه کرده است. در بسیاری از موارد این جایگزینی کاملا موجه است؛ چون در رباعی های ۱۳، ۲۴، ۵۲، ۵۴، ۸۹، ۹۸ و ...؛ در برخی موارد همچنان شعر دچار ابهام است یا ترجیحی به ضبط جایگزین نمی توان داد: ۲۱، ۲۸، ۳۲، ۳۹، ۵۱، ۵۳ و ... . در مواردی نیز علتی موجه در جایگزینی ضبط نسخه ی اساس دیده نمی شود و به نظر می رسد؛ مصحح با ذوق خود برخی موارد را جایگزین کرده است. برای نمونه جایگزینی "با" و "تا" در رباعی ۷۲ و ... .
۴_ مصحح در مواردی که قافیه به هم خورده، متن را در جهت اصلاح قافیه تصحیح کرده است. در رباعی ۶۵ ، این تصحیح به درستی انجام شده؛ در رباعی های ۲، ۳، ۶ و ۵۷ گویا جنبه ی ذوقی بر تصحیح اثر گذاشته است. اینکه تکرار قافیه در رباعیات عارفانه معمول بوده نیازمند به اثبات نیست؛ با این حال اگر به اجتهاد مصحح این رباعی ها می بایست اصلاح می شده، چرا در رباعی ۷۳ تصحیح به شیوه ی دیگر رباعی ها نبوده است.
#محمد_مرادی
@drmmoradi
Forwarded from محمد مرادی
"به بهانهی آغاز ماه محرم"
انتشار بازتصحیح کتاب ارجمند #مجمل_التواریخ_و_القصص، به همت استاد یگانهی #دانشگاه_شیراز، جناب دکتر اکبر نحوی، از رویدادهای شاخص این روزها در حوزهی تاریخ و تصحیح و ادبیات بوده است. به همین بهانه و در آستانهی ماه محرم، چند سطری خلاصهشده از این اثر گرانمایه را به امانت نقل میکنیم:
... و از کوفه جماعتی نامهها و رسولان پیوسته کردند به خواندن حسینبنعلی و بیعت کردند با او، و حسین، مسلمبنعقیل را به کوفه فرستاد و او را آنجا بکشتند و هانی را، و نخستین شمشیر حسین را، زرعهبن شریک زد که کارگر آمد و سنانالنخعی نیزه...، و سرش هم سنان برید... و چون آن حال بیفتاد به کربلا و حسین علی رضیالله عنه کشته شد از هوا آوازی شنیدند بدین بیت
اترجوا امّه قتلوا حسینا
شفاعه جدّه یوم الحسابِ (ص ۴۵۱)
#تصحیح
#دکتر_اکبر_نحوی
#تاریخ
#ادبیات_عاشورا
#موقوفات_دکتر_محمود_افشار
#نشر_سخن
@drmmoradi
انتشار بازتصحیح کتاب ارجمند #مجمل_التواریخ_و_القصص، به همت استاد یگانهی #دانشگاه_شیراز، جناب دکتر اکبر نحوی، از رویدادهای شاخص این روزها در حوزهی تاریخ و تصحیح و ادبیات بوده است. به همین بهانه و در آستانهی ماه محرم، چند سطری خلاصهشده از این اثر گرانمایه را به امانت نقل میکنیم:
... و از کوفه جماعتی نامهها و رسولان پیوسته کردند به خواندن حسینبنعلی و بیعت کردند با او، و حسین، مسلمبنعقیل را به کوفه فرستاد و او را آنجا بکشتند و هانی را، و نخستین شمشیر حسین را، زرعهبن شریک زد که کارگر آمد و سنانالنخعی نیزه...، و سرش هم سنان برید... و چون آن حال بیفتاد به کربلا و حسین علی رضیالله عنه کشته شد از هوا آوازی شنیدند بدین بیت
اترجوا امّه قتلوا حسینا
شفاعه جدّه یوم الحسابِ (ص ۴۵۱)
#تصحیح
#دکتر_اکبر_نحوی
#تاریخ
#ادبیات_عاشورا
#موقوفات_دکتر_محمود_افشار
#نشر_سخن
@drmmoradi
"ترجمهی قرآن موزهی شاهچراغ"
ترجمهی فارسی کهن
جلسهی معرفی
با سخنرانی مصحح: دکتر زهرا ریاحیزمین
#آستان_شاهچراغ
#دانشکده_ادبیات_و_علوم_انسانی
#تصحیح
#میراث_مکتوب
#ادبیات_دینی
@drmomoradi
ترجمهی فارسی کهن
جلسهی معرفی
با سخنرانی مصحح: دکتر زهرا ریاحیزمین
#آستان_شاهچراغ
#دانشکده_ادبیات_و_علوم_انسانی
#تصحیح
#میراث_مکتوب
#ادبیات_دینی
@drmomoradi
"بس از/ پس از: بحثی دربارهی ضبط یکی از ابیات گلستان سعدی"
در پایان باب ششم گلستان (در ضعف و پیری) داستانی منظوم به مطلع زیر درج شده که ماجرای اختلاف زنی جوان و مردی پیر را به طنزی نسبتا برهنه روایت کرده است:
شنیدهام که دراین روزها کهن پیری
خیال بست به پیرانهسر که گیرد جفت
( کلیات سعدی، تصحیح استادولی و اسکندری، ص ۱۶۵)
بیت آخرین این شعر نیز اینگونه ضبط شده است:
پس از خلافت و شُنعت گناه دختر نیست
تورا که دست بلرزد گهر چه دانی سفت؟
(همان ص ۱۶۶)
شارحان و مصححان گلستان دربارهی این بیت نظرهای تقریبا مشابه داشتهاند؛ البته در برخی تصحیحها از جمله گلستان غلامحسین یوسفی، صورت "گناه دختر چیست؟/ ص ۵۲۹) ضبط شده و در برخی نسخ، به جای خلافت، جلافت آمده؛ اما بیشتر توجّه شارحان، بر معنی شُنعت( زشتی/ سرزنش و...) و خلافت (اختلاف و احمقی و ...) تمرکز یافته است. آنچه در این یادداشت کوتاه به آن میپردازیم، ضبط آغاز این بیت است.
در نسخههای کهن گلستان از نسخهی ۷۲۶ کابل و دیگر نسخ معتبر قرن هشتم گرفته تا غالب نسخ سدههای نهم، عمدتا این بیت به دلیل یکسانی رسمالخط (ب/پ) در این دوره، به صورت "بس از" ضبط شده است.
مصححان و شارحان گلستان سعدی از فروغی و قریب و یوسفی تا خطیب رهبر و اسکندری و استادولی و دیگران (تا آنجا که دیدهام)، آغاز بیت را به صورت "پس از" آوردهاند و هیچیک، این احتمال را در نظر نداشتهاند که با وجود امکان یکسان خوانش (ب/پ) ضبط "بس از" هم از منظر معنا و هم سبک سعدی، شایسته به نظر میرسد.
اگر به ادب کهن پارسی بنگریم، کاربرد ترکیب "بس از" به معنای کفایت یا دست از کاری کشیدن و بس کردن، بارها در اشعار فارسی استفاده شده است؛ برای مثال عنصری در قصیدهی مشهورش در نقد غضائری رازی:
بس ای ملک که "بس از" غالیان یافهسخن
سته شوی و بر آن تیغت افکند اشعال
...
نخست گفت که "بس از" عطا که سیر شدم
بکرد باز تقاضای بدره و خرطال
و سنایی در حدیقهالحقیقه با کاربردی مشابه گفته است:
بس از آن وصف زلف و طره و خال
بس از این هرزگفت و گوی مُحال
عبارت "بس از چیزی یا کاری" در شعر کهن عمدتا با ضمایر "این/ آن" همراه است؛ چنانکه در بیت زیر از غزلیات سعدی نیز دیده میشود:
رفت آنکه فقاع از تو گشایند دگربار
مارا "بس از این" کوزه که بیگانه مکیده است
کاربردی کاملا منطبق با شیوهی حکایت گلستان را در بوستان سعدی باب پنجم هم میتوان دید:
شتربچّه با مادر خویش گفت:
بس از رفتن، آخر زمانی بخفت
که همین سیاق نشاندهندهی درست بودن ضبط زیر برای بیت آخر حکایت گلستان است:
بس از خلافت و شنعت، گناه دختر نیست(چیست)
تورا که دست بلرزد گهر چه دانی سفت
باید افزود که اگر "پس از" را چنانکه نظر اغلب مصححان است، صحیح بدانیم، شعر از منظر معنی هم دچار لغزش میشود؛ به این معنا که "پیش از خلافت و شنعت و مراجعه به قاضی، گناه از دختر بوده"، حال آنکه حکایت چیزی دیگر را مطرح کرده است.
سعدی به عنوان قضاوت کنندهای بیرونی در پایان حکایت (چون بسیاری از حکایتهایش)، به پیر میگوید: از اختلاف و احمقی و بدگویی و سرزنش دست بردار و بس کن. گناه از دختر نیست و تقصیر متوجه تو و ضعف و پیری توست.
#تصحیح
#گلستان
#سعدی
#سیب_نارنجی
@drmomoradi
در پایان باب ششم گلستان (در ضعف و پیری) داستانی منظوم به مطلع زیر درج شده که ماجرای اختلاف زنی جوان و مردی پیر را به طنزی نسبتا برهنه روایت کرده است:
شنیدهام که دراین روزها کهن پیری
خیال بست به پیرانهسر که گیرد جفت
( کلیات سعدی، تصحیح استادولی و اسکندری، ص ۱۶۵)
بیت آخرین این شعر نیز اینگونه ضبط شده است:
پس از خلافت و شُنعت گناه دختر نیست
تورا که دست بلرزد گهر چه دانی سفت؟
(همان ص ۱۶۶)
شارحان و مصححان گلستان دربارهی این بیت نظرهای تقریبا مشابه داشتهاند؛ البته در برخی تصحیحها از جمله گلستان غلامحسین یوسفی، صورت "گناه دختر چیست؟/ ص ۵۲۹) ضبط شده و در برخی نسخ، به جای خلافت، جلافت آمده؛ اما بیشتر توجّه شارحان، بر معنی شُنعت( زشتی/ سرزنش و...) و خلافت (اختلاف و احمقی و ...) تمرکز یافته است. آنچه در این یادداشت کوتاه به آن میپردازیم، ضبط آغاز این بیت است.
در نسخههای کهن گلستان از نسخهی ۷۲۶ کابل و دیگر نسخ معتبر قرن هشتم گرفته تا غالب نسخ سدههای نهم، عمدتا این بیت به دلیل یکسانی رسمالخط (ب/پ) در این دوره، به صورت "بس از" ضبط شده است.
مصححان و شارحان گلستان سعدی از فروغی و قریب و یوسفی تا خطیب رهبر و اسکندری و استادولی و دیگران (تا آنجا که دیدهام)، آغاز بیت را به صورت "پس از" آوردهاند و هیچیک، این احتمال را در نظر نداشتهاند که با وجود امکان یکسان خوانش (ب/پ) ضبط "بس از" هم از منظر معنا و هم سبک سعدی، شایسته به نظر میرسد.
اگر به ادب کهن پارسی بنگریم، کاربرد ترکیب "بس از" به معنای کفایت یا دست از کاری کشیدن و بس کردن، بارها در اشعار فارسی استفاده شده است؛ برای مثال عنصری در قصیدهی مشهورش در نقد غضائری رازی:
بس ای ملک که "بس از" غالیان یافهسخن
سته شوی و بر آن تیغت افکند اشعال
...
نخست گفت که "بس از" عطا که سیر شدم
بکرد باز تقاضای بدره و خرطال
و سنایی در حدیقهالحقیقه با کاربردی مشابه گفته است:
بس از آن وصف زلف و طره و خال
بس از این هرزگفت و گوی مُحال
عبارت "بس از چیزی یا کاری" در شعر کهن عمدتا با ضمایر "این/ آن" همراه است؛ چنانکه در بیت زیر از غزلیات سعدی نیز دیده میشود:
رفت آنکه فقاع از تو گشایند دگربار
مارا "بس از این" کوزه که بیگانه مکیده است
کاربردی کاملا منطبق با شیوهی حکایت گلستان را در بوستان سعدی باب پنجم هم میتوان دید:
شتربچّه با مادر خویش گفت:
بس از رفتن، آخر زمانی بخفت
که همین سیاق نشاندهندهی درست بودن ضبط زیر برای بیت آخر حکایت گلستان است:
بس از خلافت و شنعت، گناه دختر نیست(چیست)
تورا که دست بلرزد گهر چه دانی سفت
باید افزود که اگر "پس از" را چنانکه نظر اغلب مصححان است، صحیح بدانیم، شعر از منظر معنی هم دچار لغزش میشود؛ به این معنا که "پیش از خلافت و شنعت و مراجعه به قاضی، گناه از دختر بوده"، حال آنکه حکایت چیزی دیگر را مطرح کرده است.
سعدی به عنوان قضاوت کنندهای بیرونی در پایان حکایت (چون بسیاری از حکایتهایش)، به پیر میگوید: از اختلاف و احمقی و بدگویی و سرزنش دست بردار و بس کن. گناه از دختر نیست و تقصیر متوجه تو و ضعف و پیری توست.
#تصحیح
#گلستان
#سعدی
#سیب_نارنجی
@drmomoradi
«بحثی دربارۀ ضبط یک رباعی در تمهیدات»
تمهیدات عینالقضات از متون مهم عرفانی کهن است که در کنار جایگاه عرفانی، از منظر در برداشتن رباعیات متعدد ثبتشده در آن، اهمیت دارد. یکی از رباعیاتی که در تمهیدات به تصحیح عفیف عسیران و در «حقیقت و حالات عشق» نقل شده، شعر زیر است:
تا من به میان خلق باشم باتو
تنها ز همه خلق من و تنها با تو
خورشید نخواهم که بر آید با تو
آیی، برِ من سایه نیاید با تو
(تمهیدات ص 131)
چنانکه مشخص است، مصرع دوم این رباعی از نظر وزن ایراد دارد و یک هجای افزوده در آن میتوان دید؛ نکتهای که مصحح به آن توجه نکرده و در چاپهای متعدد این تصحیح تکرار شده و از طریق آن به سایتهای ادبی و مقالات علمی و نرمافزار گنجور نیز راه یافته است.
استاد گرانقدر تقی پورنامداریان به همراه مینا حفیظی در مقالۀ «نگاهی به تصحیح تمهیدات پس از نیم قرن» منتشرشده در نامۀ فرهنگستان(1396)؛ برخی از خطاهای این تصحیح را یادآور شده؛ از جمله برخی ضبطهای غیرموزون ابیات؛ اما به این بیت اشاره نکردهاست.
در دستنویس شمارۀ 1842 تمهیدات ایاصوفیا مورخ 867، بیت نخست این گونه ضبط شده است:
تا من به میان رسول یابم با تو
تنها ز همه خلق من و تنها تو
در نسخۀ1086 کتابخانۀ مغنیسا هم مصرع اول به صورت «یا من بر تو رسول باشم با تو» و مصرع دوم به صورت صحیح ضبط شده است. در برخی چاپها و نسخ زبدهالحقایق چشتی (شرح تمهیدات) هم مصراع نخست «یا من به میان رسول باشم یا تو» ثبت شده است.
بر این اساس میتوان صورت نزدیک به صحیح این رباعی را چنین دانست؛ هرچند دربارۀ ضبط مصرع نخست یا ترتیب مصرعها نیاز به بررسی بیشتر است:
تا من برِ تو رسول باشم با تو؛
تنها ز همه خلق من و تنها تو؛
خورشید نخواهم که بر آید با تو
[ک]آیی، بر من سایه نیاید با تو
#تصحیح
#رباعی
#عین_القضات
@drmomoradi
https://eitaa.com/mmparvizan
تمهیدات عینالقضات از متون مهم عرفانی کهن است که در کنار جایگاه عرفانی، از منظر در برداشتن رباعیات متعدد ثبتشده در آن، اهمیت دارد. یکی از رباعیاتی که در تمهیدات به تصحیح عفیف عسیران و در «حقیقت و حالات عشق» نقل شده، شعر زیر است:
تا من به میان خلق باشم باتو
تنها ز همه خلق من و تنها با تو
خورشید نخواهم که بر آید با تو
آیی، برِ من سایه نیاید با تو
(تمهیدات ص 131)
چنانکه مشخص است، مصرع دوم این رباعی از نظر وزن ایراد دارد و یک هجای افزوده در آن میتوان دید؛ نکتهای که مصحح به آن توجه نکرده و در چاپهای متعدد این تصحیح تکرار شده و از طریق آن به سایتهای ادبی و مقالات علمی و نرمافزار گنجور نیز راه یافته است.
استاد گرانقدر تقی پورنامداریان به همراه مینا حفیظی در مقالۀ «نگاهی به تصحیح تمهیدات پس از نیم قرن» منتشرشده در نامۀ فرهنگستان(1396)؛ برخی از خطاهای این تصحیح را یادآور شده؛ از جمله برخی ضبطهای غیرموزون ابیات؛ اما به این بیت اشاره نکردهاست.
در دستنویس شمارۀ 1842 تمهیدات ایاصوفیا مورخ 867، بیت نخست این گونه ضبط شده است:
تا من به میان رسول یابم با تو
تنها ز همه خلق من و تنها تو
در نسخۀ1086 کتابخانۀ مغنیسا هم مصرع اول به صورت «یا من بر تو رسول باشم با تو» و مصرع دوم به صورت صحیح ضبط شده است. در برخی چاپها و نسخ زبدهالحقایق چشتی (شرح تمهیدات) هم مصراع نخست «یا من به میان رسول باشم یا تو» ثبت شده است.
بر این اساس میتوان صورت نزدیک به صحیح این رباعی را چنین دانست؛ هرچند دربارۀ ضبط مصرع نخست یا ترتیب مصرعها نیاز به بررسی بیشتر است:
تا من برِ تو رسول باشم با تو؛
تنها ز همه خلق من و تنها تو؛
خورشید نخواهم که بر آید با تو
[ک]آیی، بر من سایه نیاید با تو
#تصحیح
#رباعی
#عین_القضات
@drmomoradi
https://eitaa.com/mmparvizan
Eitaa
ایتا - پرویزن
پیام رسان ایرانی ایتا Eitaa
"مسلمکُشان"
... و از کوفه جماعتی نامهها و رسولان پیوسته کردند به خواندن حسینبنعلی و بیعت کردند با او، و حسین، مسلمبنعقیل را به کوفه فرستاد و او را آنجا بکشتند و هانی را، و نخستین شمشیر حسین را، زرعهبن شریک زد که کارگر آمد و سنانالنخعی نیزه...، و سرش هم سنان برید... و چون آن حال بیفتاد به کربلا و حسین علی رضیالله عنه کشته شد از هوا آوازی شنیدند بدین بیت:
اترجوا امّه قتلوا حسینا
شفاعه جدّه یوم الحسابِ
مجملالتواریخ و القصص، تصحیح اکبر نحوی، ص ۴۵۱
#تصحیح
#دکتر_اکبر_نحوی
#تاریخ
#ادبیات_عاشورا
#موقوفات_دکتر_محمود_افشار
#نشر_سخن
@drmomoradi
... و از کوفه جماعتی نامهها و رسولان پیوسته کردند به خواندن حسینبنعلی و بیعت کردند با او، و حسین، مسلمبنعقیل را به کوفه فرستاد و او را آنجا بکشتند و هانی را، و نخستین شمشیر حسین را، زرعهبن شریک زد که کارگر آمد و سنانالنخعی نیزه...، و سرش هم سنان برید... و چون آن حال بیفتاد به کربلا و حسین علی رضیالله عنه کشته شد از هوا آوازی شنیدند بدین بیت:
اترجوا امّه قتلوا حسینا
شفاعه جدّه یوم الحسابِ
مجملالتواریخ و القصص، تصحیح اکبر نحوی، ص ۴۵۱
#تصحیح
#دکتر_اکبر_نحوی
#تاریخ
#ادبیات_عاشورا
#موقوفات_دکتر_محمود_افشار
#نشر_سخن
@drmomoradi