بیجنـــدیـهـا
3.38K subscribers
2.33K photos
1.31K videos
56 files
992 links
🔊 کـانـال اطلاع رسـانی بیجنــدیهـا 9297

آدرس کـانـال بیجنـدیهـا در پیـام رسـان ایـرانـی ایتـا لینکـ کـوتـاه BIJAND @

شمـاره تمـاس و ارتبـاط بـامـا

۰۹۱۲ - ۱۹۴ ۳۰ ۱۱

۰۹۱۲ - ۶۴ ۶۸ ۰۲۸

@ALIPANAHANDEH
.
.

@SEYFOLLAHDEJANGHAH62


.
.


@ALIs54

.
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 برای اولین بار درفضای مجازی ...

🥀سلام اولا اومجاهدشهیدحق طلبه
🥀سلام او زاده زهراحسین تشنه لبه

🎙مرحوم حـاج سلیـم مـوذن زاده

┄┅✿ @BIJANDIHA ✿┅┄
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قـاپوا گلمیشـم حسیــن ...
مرحوم حـاج سلیـم مـوذن زاده
🥀قـاپوا گلمیشـم حسیــن ...

🥀روضـه حضـرت عبـاس(ع)

🎙مرحوم حـاج سلیـم مـوذن زاده

تـایـم نـوحـه : ۳۰ دقیقـه

✧﴿قـدیمی وبـی نظیـر﴾‌✧

┄┅✿ @BIJANDIHA ✿┅┄
┄┅◈﴿زمیـن فـروشی در بیجنـد﴾‌◈┅┄

دو قطعه زمین در بیوک باغ بیجند به متراژ ۲۵۰ متر قطعه ۳ و ۴ به فروش می رسد.

☎️ ۰۹۳۶۴۷۷۷۴۵۱
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#اطلاعیـه_بیجنــدیهـا

بـاعـرض سـلام و ادبــ و احتـرام ...

همشهریان عزیز، یک خانم بیجندی به بیماری سرطان مبتلا شده است ...

هزینه درمان و شیمی درمانی این همشهری عزیزمان ۲۱۰ میلیون تومان میشود که این خانواده محترم بیجندی قبلا برای درمان حتی خانه خود را فروخته اند و دیگر توان پرداخت آن را ندارند ...

این خانواده بیجندی از تک تک شما همشهریان تقاضا دارند تا با کمک های مالی خود ایشان را یاری کنید.

از همه همشهریان عزیزمان تقاضا داریم در صورت توان کمک کنید و با کمک ها و احسان های خود این خانواده محترم بیجندی را یاری کنید ...


شمـاره کـارت جهتـ واریـز کمکــ‌ 👇👇

5894  6311  4897  4348
شبــ سـوم محـرم ، شبــ‌‌ حضـرتـــ رقیـه(س)

▪️السَـلام وعَلیکــ یابنتــ الحُسیـن(ع)

┄┅✿ @BIJANDIHA ✿┅┄
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیجنـــدیـهـا
༻⃘⃕⿻⃘꯭ⷷ  ﷽༻⃘⃕𑁍‌݊࿐ྀུ༅࿇༅═‎┅─ گـزیـده ای از تـاریـخ روستـایمـان مهیـن و بیجنـد 📜 #قسمت_اول : " قَتمه تُوفح " آوايل نیمه دوم سال 1324 هلی کوپتر نظامی اتحاد جماهیر شوروی در اطراف کوه آق داغ نزدیک سراب به زمین نشست‌. سروان آگاهی و دیگر سران و فرماندهان فدائیان…
༻⃘⃕⿻⃘꯭ⷷ  ﷽༻⃘⃕𑁍‌݊࿐ྀུ༅࿇༅═‎┅─

گـزیـده ای از تـاریـخ روستـایمـان مهیـن و بیجنـد

📜
#قسمت_دوم : " تالاشا قیزیام ! "

تا چند ده سال پیش منازل مردم گاز نداشت و قبل از آن برق نیز نبود‌.
اغلب روستاهای #شهرستان_سراب بعد از انقلاب 57 دارای برق سپس گاز شدند.
شهر #سراب هم تازه در سال 1325 در پی تحولات و اقدامات فرقه دمکرات آذربایجان از امتیاز برق برخوردار شده است.

سال 1324 چهار سال پس ورود قوای مسلح متفقین به ایران برای ممانعت از همکاری رضا شاه با هیتلر و پل شدن ایران برای پیروزی فاشیزم آلمان بود که فرقه دمکرات آذربایجان تحت رهبری سید جعفر پیشه وری موفق به تشکیل حکومت خودمختار در آذربایجان و براندازی رژیم کهنسال ارباب و رعیتی میشود‌.
آذربایجان آن روز شامل اردبیل و ارومیه و زنجان هم می شده است.
فرماندهی قوای نظامی فرقه بر عهده ژنرال غلام یحیی از روستای عسگرآوا/عسگرآباد بوده است.
ذولفقاریها از اربابان و خوانین پرنفوذ و قدرتمند ایران در زنجان بودند که توسط فرقه دمکرات برانداخته شدند. آنها در دوران پهلوی دوم و کودتای 28 مرداد علیه دولت ملی دکتر مصدق نیز از پایه های قدرت محمدرضا شاه شدند‌.
اربابان ذوالفقاری گویا چندین ژنراتور برق داشته اند. یکی از آنها با دستور غلام یحیی به سراب حمل و در کوچه موتورخانه/برق امروزی در کهنه بازار نصب میشود.
شهر #سراب از آن سال برق دار شد.
همه امکانات رفاهی موجود از قبیل لوله کشی آب و برق و یخچال و گاز و بخاری و شوفاژ و حمام در منازل و ... از نظر تاریخی خیلی جدید هستند.
این امکانات سبب استقلال جوانان ازدواج کرده از پدران هم شد. چون نبود امکانات آنها را مجبور به زندگی دسته جمعی پدرسالارانه می کرد.

گرمایش خانه ها بویژه در روستاها با تنور و کرسی بود. کمتر کسی دو باب خانه/اتاق داشت. روی تنور کرسی می گذاشتند و یک لحاف بسیار بزرگ(کورسئ یورقانئ) روی کرسی می انداختند. اتاق من و تو نبود! همه اهل خانواده اطراف کرسی می خوابیدند.
یاناجاق/سوخت تنور عموما کرمه و یاپما (فضولات حیوانی خشک شده) بود. نفت که بعدها پدید آمد، کمیاب و سوخت روشنایی منازل بود. گوَن کاتالیزور سوختن کرمه و یاپما در تنور بود که تابستان ها از کوه و کوه پایه ها می کندند و ذخیره زمستان می کردند. گوَن کنان کسانی بودند و گون چی هم شغلی بود.
بالای خانه ها در طبقه دوم اتاق/بالاخانا احداث می‌شد با پله های صعب‌العبور بدون هر حفاظ و نرده. این امکان نیز برای همه نبود. برای کسانی بود ‌که کمی دست شان به دهانشان می رسید.
در این اتاق/بالاخانا بخاری کار می گذاشتند. سوخت بخاری ها اغلب چوب بود. هر کس ثروتمندتر بود بجای کرمه و یاپما چوب بیشتری مصرف می کرد.

نجاران آن دوران همچون مهندسان عصر از متشخص ترین های زمان خود بودند. تولید الوار و تخته سپس ساخت در و پنجره و اِشکاب و تیرریزی خانه ها و انبارها و طویله ها و نیز ساخت باقداتئ/سقف اتاق ها در تخصص آنها بود‌. همچنین ساختن وسایل کشاورزی و خرمنکوبی مانند شنه و ول/خرمنکوب و ..‌. به عهده نجاران بود‌.
آن زمان الوار و تخته آماده برای مصرف نجاران نبود. درخت ها را در باغات می بریدند و به مکان های مخصوص برای تولید الوار و تخته حمل می کردند. فنون این تولید داستانی بود. بگذریم.
نجاران تکه پاره های چوب های بی مصرف به اصطلاح ضایعات حاصل از روند تولید الوار و تخته و درب و پنجره و ... را که "تالاشا"/تراشه می نامیدند برای سوخت زمستانی ذخیره می کردند که دارایی باارزشی بود و موجب مباهات خانواده. چون سوخت و زندگی نسبتا اشرافی داشتند.
نجاران مورد احترام مردم هم بودند. چون بالاخره گذر هر کسی بلا استثنا ناگزیر به دباغ خانه آنها می افتاد.

#اوستا_رفیع و #اوستا_شفیع از روستای ما #مهین #بیجند از نجاران نامدار شهرستان سراب شدند.
اوستا علی نیز نجار مجرب و دست و دلباز و خوش اخلاقی بود. یگانه خواهرش را عزیز گرامی داشت و در ناز و نعمت بزرگ کرد.
زلیخا متفاوت از دختران همسال خود شد و خصلت های اشرافی هم پیدا کرد.
اوستا علی زلیخا را به آقاحسین شوهر داد. آقاحسین فقیر بود و هر کسی به او دختر نمی داد. اوستا علی نسبتی با آقاحسین داشت و غیرتش قبول نمی کرد خواهرش را به او ندهد.
آقاحسین پس از اینکه زلیخا برایش سه پسر پشت سرهم زایید، مرد. جوان مرگ شد.
زلیخا ماند و ممدعلی و حسینعلی و شاه علی.
روزگار زلیخای یتیم دار سخت تر از قبل شد.
برادرش اوستا علیِ سخاوتمند هم مرده بود و کسی نبود به زلیخا که سوخت اش تالاشا بود و در ناز و نعمت پرورش یافته بود یاری رساند و شکم پسرانش را سیر کند.
پسران زلیخا هنوز ده سالشان نشده بود به نوکری این و آن پرداختند تا لقمه نانی به کف آرند.
کمی که بزرگتر شدند برای کار به تهران و تبریز و حتی گونبز/گنبد رفتند. یک پایشان در روستا بود و پای دیگر در شهرها.

#ادامـه_دارد ...
༻⃘⃕⿻⃘꯭ⷷ༻⃘⃕  @BIJANDIHA 𑁍‌݊༅⊹━┅─
༻⃘⃕⿻⃘꯭ⷷ  ﷽༻⃘⃕𑁍‌݊࿐ྀུ༅࿇༅═‎┅─

گـزیـده ای از تـاریـخ روستـایمـان مهیـن و بیجنـد

📜
#ادامه_قسمت_دوم : " تالاشا قیزیام ! "

آنها تحمل سختی غربت را نداشتند. شاید برخی از خصائل اشرافی زلیخا به آنها سرایت کرده بوده است. حسینعلی بی طاقت تر از برادرانش بود. گاه یک هفته نشده از تهران برمی گشت. زبانزد شده بود. این چنین بود که در روستا رفتارهای عجولانه نامعقول را به او نسبت می دادند :
" بودا اولوب حسین آلی هاآ "
(این هم شده حسینعلی هاآ)

هربار هم که از سفر برمی گشتند فامیل و همسایه و هم سالان برای چشم روشنی در خانه زلیخا جمع می شدند که هزینه چای خوری آنان داستان غم انگیزی می شد. ولی عین خیال زلیخا نبود. چون خود را " تالاشا قیزی " می نامید‌. همچنان خود را جزو خانواده نجاران می دانست که سوخت اشرافی تالاشا را داشتند.

قند و چای هم اینطور نبود که در هر خانواده ی به وفور یافت شود و هرکس هرچقدر دلش خواست بنوشد‌.
چای را اغلب خانواده ها مثقالی می خریدند. بعدا فله ی کمتر شد و چتوری(بسته بندی 250 گرمی) خریدند.
قند را در اوزان هفدرم و پونزا(کمتر از نیم کیلو و یک کیلو) می خریدند و بسیار ریز خرد می کردند.

ممدعلی که یکی دو سال از برادرانش بزرگتر بود از سفر برگشته بود. مردم باز برای چشم روشنی زلیخا و ممدعلی آمده بودند. باید با آورده های ممدعلی بساط چای و قند برپا می شد.

ممدعلی نسبت به رفتارهای اشراف گونه مادرش کم طاقت تر از برادرانش بود.
همه میهمانان نشسته اند و زلیخا مشغول خرد کردن قند است. چشمان ممدعلی به دستان زلیخا دوخته شده است. چنان خودخوری می کند که نگو و نپرس! چشمان دوخته شده به دستان مادرش درشت و درشتر می شد. میهمانان ساکت شدند. او برای بنّا آجر انداخته بود و پول جمع کرده بود.
زلیخا قند خرد می کند یکی اینقدر!

ممدعلی سکوت را شکست و گفت :
ننه کمی کوچکتر خرد کن !
زلیخا غضبناک به ممدعلی خیره شد سپس گفت :
کس سسوی کوُپی اوغلو
من تالاشا قیزیام !
(خفه شو پدر سگ من دختر تراشه چوب هستم)


📃اتفاقات واقعی است و در روستای ما مهین بیجند رخ داده است ولی نام ها مجازی هستند.

اسماعیل رافعی

༻⃘⃕⿻⃘꯭ⷷ༻⃘⃕ 
@BIJANDIHA 𑁍‌݊༅⊹━┅─
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
┄┅┅✿(هــوالبـــاقــی)✿┅┅┄

🏴﴿إِنَّالِلَّهِ وَإِنَّاإِلَیْهِ رَاجِعُونَ﴾‌🏴

بـانهـایت تـاسفــ و تـأثـر سـاعـاتی پیـش

✧﴿حسیـن نـوروزی بیجنـدی﴾‌✧

فـرزنـد مرحوم حـاج حیـدر نـوروزی بیجنـدی

دارفـانی را وداع گفتنــد ...

🔸شـادی روحـش ذڪرصلواتــــ ...

┄┅✿ @BIJANDIHA ✿┅┄
🔸شـادی روحـش ذڪرصلـواتـــ ...

┄┅✿ @BIJANDIHA ✿┅┄
🔸شـادی روحـش ذڪرصلـواتـــ ...

┄┅✿ @BIJANDIHA ✿┅┄
«مَن لَم یَْشڪرالمَخلوق لَم یَْشڪر الخالِق»

بدینوسیله ڪمال احترام و قدردانی خودمان را از بذل محبتها و الطاف خالصانه تمامی همشهریان عزیزمان ڪه درمراسم تشییع و ترحیم شرڪت نموده اند و با فرستادن تاج گل، بنر و پیام های تسلیت، اندوه گرانی را که بر ما عارض شده بود تسکین بخشیدند خاضعانه سپاسگزار هستیم و اذعان داریم ڪه زبان قدردانی تمام و ڪمال در برابر محبتها و عنایات شما، درفقدان مرحوم

✧﴿کربلایی میرسلیمان بهشتی بیجنـدی﴾‌✧

قاصراست، امید است همگان مشمول عنایات خاصه ذات اقدس باری تعالی و اولیائش واقع شده باشیم و ان شاءالله در روزهای شاد شما و در بازگشتتان از عتبات عالیات جبران ڪنیم.

ارادتمند شما : خـانـواده هـای بهشتی و احمدپور
┄┅◈﴿زمیـن فـروشـی در بیجنـد﴾‌◈┅┄

زمینی به متراژ ۲۶۷متر واقع در ورودی روستای بیجند از زمین های مرحوم حاج محمد عبدالهی قطعه ۱۱ تفکیکی از مجتمع مسکونی بهاران بفروش میرسد.

قیمت : ۴میلیون توافقی (فروشنده واقعی)

 ☎️ 09121155330
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
┄┅┅✿(هــوالبـــاقــی)✿┅┅┄

🏴﴿إِنَّالِلَّهِ وَإِنَّاإِلَیْهِ رَاجِعُونَ﴾‌🏴

بـانهـایت تـاسفــ وتـاثـرسـاعـاتی پیـش

✧﴿حاجیه خانم ذلیخا هاتفی فرد بیجنــدی﴾‌✧

همسر گرامی مرحوم کربلایی صالح رسولی بیجندی

دارفـانی را وداع گفتنــد ...

🔸شـادی روحـش ذڪرصلواتــــ ...

┄┅✿ @BIJANDIHA ✿┅┄
🔸شـادی روحـش ذڪرصلـواتـــ ...

┄┅✿ @BIJANDIHA ✿┅┄
#نوستالژی، تصـویری قـدیمی از همشهـریـان

مرحوم حاج سلیـم موذن زاده، مرحوم حاج لطفعلـی شفیعی بیجنـدی، مرحوم حاج قدرتـ ذاکری بیجنـدی و حاج محسن محسن زاده بیجنـدی

📸 ارسالی از میثـم‌ شفیعی

@BIJANDIHA