باغ صائب
297 subscribers
1.18K photos
107 videos
55 files
592 links
کانال اختصاصی صائب شناسی، سبک هندی/ اصفهانی و شعر اصفهان
نشانی باغ صائب در تلگرام👇
Download Telegram
Forwarded from باغ صائب
بهشت نقد طلب می‌کنی اگر #صائب
چو غنچه سر ز گریبان خود برآر امروز

نوروز و سال نو بر شما مبارک!

t.me/bagh_saeb
Forwarded from باغ صائب
🌲
نوروز شد که جوش زند خون باغها
از بوی گل، پری‌زده* گردد دِماغها**

در رهگذار باد سحرگاه، نوبهار
از خیرگی ز لاله فروزد چراغها

#صائب

*مجنون
**مغزها
🌲
__________________
@bagh_saeb 🌲🌲🌲
🌲

می‌توان یافت ز سی پارهٔ ماه رمضان
آنچه ز اسرار الهی همه در قرآن است

هست در غنچهٔ لب بستهٔ این ماه نهان
گلستانی که نسیمش نفس رحمان است

مشو از عزت این مهر الهی غافل
که درین مهر بسی گنج گهر پنهان است

می‌کند روزهٔ ماه رمضان عمر دراز
مد انعام در این دفتر و این دیوان است

غفلت از تشنگی و گرسنگی کم گردد
که لب خشک بر این بند گران سوهان است

#صائب

#ماه_رمضان

انتخاب ابیات: اميره کاظمی

🌲🌲🌲
--------------
http://tttttt.me/bagh_saeb
🌲

در فضیلت صبر و خویشتنداری:

کبابِ حسنِ گلوسوزِ تشنگی گردم!
که سرد بر دل من کرد آبِ حیوان را
؛. . . . . .

خرید خون خود از نازِ نعمت الوان
فشرد بر جگر خویش هر که دندان را

#صائب

🌲🌲🌲
------------
http://tttttt.me/bagh_saeb
Forwarded from باغ صائب
🌲

افسوس که ایام شریف رمضان رفت
#سی‌عیدبه‌یک‌مرتبه‌ازدست‌جهان‌رفت!

افسوس که سی پارهٔ این ماه مبارک_
از دست به‌یک‌باره چو اوراق خزان رفت

ماه رمضان حافظِ این گله بُد از گرگ
افسوس که زود از سر این گله شبان رفت...

شعر: #صائب
خط: استاد #جلال‌حسینقلیان
🌲🌲🌲
-----------------
@bagh_saeb
🌲

به جرم این که کله کج نهاده است شکوفه
به روی خاک مذلت فتاده است شکوفه!

گره ز کیسهٔ پر زر گشاده است شکوفه
صلای جود به آفاق داده است شکوفه

غنیمت است، بگیر از چمن برات نشاطی
درین دو هفته که دفتر گشاده است شکوفه

چگونه فرق کند کوچه را کسی ز خیابان؟
که همچو برف به هر جا فتاده است شکوفه!

هوا گرفته ز باغ وجود، فر جوانی
شگفت نیست اگر پیر زاده است شکوفه!

اگر نه صحن قیامت شده است عرصهٔ گلشن
به دست باد چرا نامه داده است شکوفه؟

بساط عیش چرا روزگار پهن نسازد؟
گره ز رشتهٔ گوهر گشاده است شکوفه

پیاله گیر که تا چشم باز می‌کنی از هم
کلاه خسروی از سر نهاده است شکوفه

همیشه می‌پرد از شوق همچو دیدهٔ صائب
ز جلوهٔ که دل از دست داده است شکوفه؟!

شعر: میرزا محمدعلی #صائب

عکس و انتخاب شعر:
نرگس گنجی

🌲🌲🌲
-------------
http://tttttt.me/bagh_saeb
🌲

محیط رحمت حق در تلاطم آمده است
کف از شکوفه فکنده است بر کنار امروز


#صائب
#بهار
تصویر: باغ ارم شیراز

درباره بیت:
محیط: اقیانوس
تلاطم: به یکدیگر زدن، در اینجا منظور از تلاطم، حرکت امواج است.
کنار: ساحل

🌲🌲🌲
-------------
http://tttttt.me/bagh_saeb
🌲

به هیچ و پوچ مرا عمر چون شرر بسته است
ز خود برون شدن من به یک نظر بسته است

اثر ز جنت دربسته در جهان گر هست
ازان کس است که بر روی خلق در بسته است

شود ز روزن و در، خانه ها غبارآلود
صفای سینه به پوشیدن نظر بسته است

مرا رفیق موافق به وجد می‌آرد
عزیمت سفر من به همسفر بسته است

کند جلای وطن دیده ور عزیزان را
که تا به بحر بود، دیدهٔ گهر بسته است

به خرج آتش سوزنده می‌رود چو شرار
چو غنچه در گره خویش هر که زر بسته است

جز این که هر نفس از پیچ و تاب می‌کاهد
چه طرف رشته ز نزدیکی گهر بسته است؟

مرا ز داغ، دلِ تیره می‌شود روشن
جلای سوختهٔ من به این شرر بسته است

به آه سرد، دل من چو غنچه باز شود
گشاد من به هواداری سحر بسته است

به خون خویش محال است سرخرو نشود
ستمگری که ترا تیغ بر کمر بسته است

چنان که راحت چشم است در ندیدنها
حضور گوش به نشنیدن خبر بسته است!

چرا غم دگران می‌کند پریشانم
اگر نه رشتهٔ جانها به یکدگر بسته است؟

صدای طبل رحیل است شادیانه او
کسی که توشه به اندازه سفر بسته است

به خرج می‌رود آخر در این جهان _ صائب!
چو سکه هر که دل خویش را به زر بسته است

#صائب

🌲🌲🌲
-------------
http://tttttt.me/bagh_saeb
🌲

کنون که بر کف گل جام بادهٔ صاف است
به صد هزار زبان بلبلش در اوصاف است

بخواه دفتر اشعار و راه صحرا گیر
چه وقت مدرسه و بحث کشف کشاف است؟

فقیه مدرسه دی مست بود و فتوی داد
که می حرام ولی به ز مال اوقاف است

به دُرد و صاف تو را حکم نیست، خوش درکش!
که هر چه ساقی ما کرد، عین الطاف است

ببر ز خلق و چو عنقا قیاس کار بگیر
که صیت گوشه نشینان ز قاف تا قاف است

حدیث مدعیان و خیال همکاران
همان حکایت زردوز و بوریاباف است

خموش حافظ و این نکته‌های چون زر سرخ
نگاه دار که قلاب شهر صراف است!

#حافظ
🌲


ز ابر اگر چه هوای بهار ناصاف است
غمین مشو که سراپرده های الطاف است

صفای روی زمین در صفای دل بسته است
که آب جوی بود صاف، چشمه تا صاف است

نمی توان ز گرانان به گوشه‌گیری رست
که کوه بر دل عنقا ز قاف تا قاف است

هزار خرقهٔ آلوده، رهن می برداشت
چه نعمتی است که پیر مغان بانصاف است!

به طوطیان سخنگو که می‌دهد شکّر؟
در این زمانه که انصاف دادن اسراف است

به هر که بیش رسد خون، فتوح بیش رسد
که جای مشک ز آهو همیشه در ناف است

کدام حجت ناطق به از کلام بود؟
سخن چو هست، چه حاجت به دعوی و لاف است؟

میان کعبه و بتخانه مانده‌ام حیران
که گوی کودک بی معرفت در اعراف است

به غیر موی شکافان کسی نمی‌داند
که تار و پود جهان در کف سخن باف است

به نقش پردهٔ عیب است تا دلت مایل
هنوز آینهٔ سینهٔ تو ناصاف است

چه التفات به سنگ محک کند _صائب!
به نور چشم بصیرت کسی که صراف است؟

 #صائب
🌲🌲🌲
---------------------
@bagh_saeb
🌲

آن راکه چشم مست تو بی‌اختیار کرد
آسوده‌اش ز پرسش روز شمار کرد

رحمی نکرد بر جگر آتشین ما
مشاطه ای که لعل ترا آبدار کرد

یا رب! چها کند به دل بیقرار ما
حسنی که آبِ آینه را بیقرار کرد؟

نگذاشت چشم باز کند دل غبار خط
این گرد شوخ چشم چه با این سوار کرد!

از دل مپیچ روی که شکرشکن نشد
هر طوطیی که پشت بر آیینه‌دار کرد

بی انتظار دامن خورشید را گرفت
چون شبنم آن که آینه را بی غبار کرد

ای غنچه لب! ز پرده برون آ که در چمن
گل چشمِ انتظار ز شبنم چهار کرد

شد پیکرم نشان خدنگش پس از هلاک
این مشت استخوان چه همایی شکار کرد!

در کام شیر، بستر راحت فکنده است
هرکس که خواب امن در این روزگار کرد

اطعام رزق روح و طعام است رزق تن
خوش وقت آن که روزیِ روح اختیار کرد

عیسی همین به چرخ چهارم نرفته است
بسیار از این پیاده تجرد سوار کرد

این، آن غزل که #سعدی شیراز گفته است
"مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد"

شعری از #صائب
اول اردیبهشت، روز #سعدی گرامی باد.

🌲🌲🌲
-------------
http://tttttt.me/bagh_saeb
🌲

عاشق صادق نمی‌گرداند از بیداد روی
صبح از خورشید می‌گیرد به دندان تیغ را

#صائب

#صدق
#صادق (ع)

🌲🌲🌲
-------------
http://tttttt.me/bagh_saeb
🌲

#اصفهان چشم جهان گر نیست _صائب!_ از چه رو
سرمه نتوانست از خاک #صفاهان بگذرد؟!

#صائب

#اصفهان
#صفاهان
هفتهٔ فرهنگی اصفهان گرامی باد.


http://tttttt.me/bagh_saeb
🌲

کمال حسن کجا، دیدهٔ پر آب کجا؟
شکوه بحر کجا، خیمهٔ حباب کجا؟

مرا که جلوه هر ذره است رطل گران
کجاست حوصلهٔ جام، آفتاب کجا؟

نمانده است ز دل جز غبار افسوسی
به این خرابه فتد نور ماهتاب کجا؟

گذشته است ترا ز آفتاب پایهٔ حسن
هلال عید شود با تو همرکاب کجا؟

به جستجوی تو گرد از جهان برآوردم
دگر کجا روم ای خانمان خراب، کجا؟

مرا که نعرهٔ مستانه بیقرار نکرد
رسد به داد دلم نغمهٔ رباب کجا؟

گرفتم این که رسد نوبت سؤال به من
دماغ حرف کجا، قدرت جواب کجا؟

ز بس که گرم تماشای گلرخان گشتم
نیافتم که کجا شد دل من آب؛ کجا؟

ز برگ، نکهت گل بیش می شود رسوا
ترا نهفته کند پردهٔ حجاب کجا؟

میان سوخته و خام فرق بسیارست
سرشک تاک کجا، گریهٔ کباب کجا؟

گرفته است جهان را غبار بیدردی
کجا رویم ازین عالم خراب؟ کجا؟

چنین که آب برآورده است خانهٔ چشم
بساط خود فکند پرده‌های خواب کجا؟

فروغ حسن جهانگیر او کجاست که نیست؟
ز خویش می‌روی ای دل به این شتاب کجا؟

نظر به چشمهٔ حیوان نمی‌کنم _صائب!
مرا ز راه برد جلوه سراب کجا؟

میرزا محمدعلی #صائب
(قرن یازدهم هجری، اصفهان)

🌲🌲🌲
-‐-----------
http://tttttt.me/bagh_saeb
Forwarded from باغ صائب
🌻🌻🌻🌻
گزیده قصیده بلند و زیبای صائب در مقام حضرت امام #علی_بن_موسی_الرضا (علیه السلام)
⬇️

این حریم کیست کز جوش ملایک روز بار
نیست در وی پرتو خورشید را راه گذار؟

کیست یارب شمع این فانوس کز نظاره اش
آب می گردد به گرد دیده ها پروانه‌وار

این شبستان خوابگاه کیست کز موج صفا
دود شمعش می رباید دل چو زلف مشکبار؟

یارب! این خاک گرامی مغرب خورشید کیست؟
کز فروغش می شود چشم ملایک اشکبار

کیست یارب در پس این پرده کز انفاس خوش
می برد از چشم ها چون بوی پیراهن غبار

سرور دنیا و دین سلطان علی موسی الرضا
آن که دارد همچو دل در سینه عالم قرار

جدول بحر رسالت کز وجود فایضش
خاک پاک طوس شد از بحر رحمت مایه‌دار

آسمان از باغ قدرش غنچهٔ نیلوفری است
یک گل رعناست از گلزار او لیل و نهار

بوی گل در غنچه از خجلت حصاری گشته است
تا نسیم خلق او پیچیده در مغز بهار

تیغ او چون سربرآرد از نیام مشکفام
می شود صبح قیامت از دل شب آشکار

تیغ جوهردار او را گو به چشم خود ببین
آن که گوید برنمی خیزد نهنگ از چشمه سار

همچو معنی در ضمیر لفظ پنهان گشته است
در رضای او رضای حضرت پروردگار

شکوهٔ غربت غریبان را ز خاطر بار بست
در غریبی تا اقامت کرد آن کوه وقار

زهر در انگور تا دادند او را دشمنان
ماند چشم تاک تا روز قیامت اشکبار

تاک را چون مار هر جا سبز شد سر می زنند
تا شد از انگور کام شکرینش زهربار

وه! چه گویم از صفای روضهٔ پرنور او
کز فروغش کور روشن می‌شود بی‌اختیار

می توان خواند از صفای کاشی دیوار او
عکس خط سرنوشت خلق را شبهای تار!

روضهٔ پر نور او را زینتی در کار نیست
پنجهٔ خورشید مستغنی است از نقش و نگار

همچو اوراق خزان بال ملایک ریخته است
هر کجا پا می‌نهی در روضه آن شهریار

می توان رفتن به آسانی به بال قدسیان
از حریم روضهٔ او تا به عرش کردگار

تا غبار آستانش جلوه گر شد، حوریان
از عبیر خلد افشانند زلف مشکبار

هر شب از گردون ز شوق سجدهٔ خاک درش
قدسیان ریزند چون برگ خزان از شاخسار

کشتی نوح است صندوقش که از طوفان غم
هر که در وی دست زد آمد سلامت بر کنار

با کمال بی نیازی مرقد زرین او
می کند با دام سیمین مرغ دلها را شکار

بس که قرآن در حریم او تلاوت می کنند
صفحهٔ بال ملایک می شود قرآن نگار

هر شبی صد بار از موج صفا در روضه‌اش
در غلط از صبح افتد زاهد شب زنده دار!

حسن خلقش دل نمی‌بخشید اگر زوار را
آب می‌شد از شکوهش زَهره‌ها بی اختیار

از صفای جبهٔ خدام او دلهای شب
می توان کردن تلاوت مصحف خط غبار

از سر گلدسته‌اش چون نخل ایمن تا سحر
بر خداجویان شود برق تجلی آشکار

از نوای عندلیبان سر گلدسته‌اش
قدسیان در وجد و حال آیند ازین نیلی حصار

داغ دارد چلچراغ او درخت طور را
این چنین نخلی ندارد یاد چشم روزگار

خضر تردستی که میراب زلال زندگی است
می‌کند سقایی این آستان را اختیار

می فتد در دست و پای خادمانش آفتاب
تا مگر چون عودسوز آنجا تواند یافت بار

هر که را چون مهر در پا خار راهش بشکند
سوزن عیسی برون آرد ز پایش نوک خار

آن که باشد یک طواف مرقدش هفتاد حج
فکر صائب چون تواند کرد فضلش را شمار؟

#صائب

#مدیحه
#امام_رضا
◼️ ◼️ ◼️
.....................................
@bagh_saeb 🌲🌲🌲
Forwarded from باغ صائب
🌲

درین دو هفته که زاینده رود سرشاراست
پلی است آن طرف آب، هر که هشیاراست

به طبع تازه صائب فسردگی مرساد!
که در بهار و خزان خامه اش گهرباراست

#صائب
🌲
--------------------
https://tttttt.me/bagh_saeb
🌲

شراب کهنه و یار کهن غنیمت دان . .

مصرع:#صائب
انتخاب و خوشنویسی: محمدتقی #خدایگانی

روز آدینه بر شما خوش!

🌲🌲🌲
-------------
https://tttttt.me/bagh_saeb
Forwarded from اتچ بات
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀

زمین ز جلوهٔ قربانیان گلستان است
بریز خونِ صُراحی که عید قربان است!

غبارِ هستی خود را بشو به زمزم اشک
که مُحرِم‌ست از این جامه هر که عریان است

به راه کعبهٔ گِل، پایِ سعی رنجه مکن
که دستگیری مردم هزار چندان است!

برآ ز عالَم گِل؛ باش در حرم دائم
که از طواف، غرض قطعِ این بیابان است!

#صائب

🌺 عید قربان مبارک!

🌲
--------------------
@bgh_saeb
🌲

نیست از دشمن محابا یک سر سوزن مرا !
کز دل سخت است در زیر قبا جوشن مرا

هر چه را خورشید سوزد، برنیاید دود از او
نه ز بی دردی بود از آه لب بستن مرا

با دل روشن، ز نور عاریت مستغنیم
گل فتد از مهر و مه در دیدهٔ روزن مرا

داشتم چندین گل بی خار چشم از سادگی
زخم خاری هم نشد روزی از این گلشن مرا

در کمین دارد پریشان خاطری جمعیتم
پر برون آرد چو موران، دانه در خرمن مرا

با تهیدستی درین دریای گوهر چون صدف
صد یتیم از اشک افتاده است در دامن مرا

از هوای تر شود آیینه‌ام تاریک تر
هیچ باغ دلگشایی نیست چون گلخن مرا

از نسیم شکر، ناف آهوی مشکین کنم
از دهان شیر سازد چرخ اگر مسکن مرا

از نفس هر چند چون عیسی روان بخشم به خلق
آب می‌باید گرفت از چشمهٔ سوزن مرا

از زبان آتشینم گرچه محفل روشن است
نیست چون شمع از تهیدستی دو پیراهن مرا

#صائب


🌲🌲🌲
------------
https://tttttt.me/bagh_saeb
🌲

زنده می گردند از گفتار او دلمردگان
کِلک صائب، اصفهان را زنده رودِ دیگرست

#صائب

دهم تیرماه بزرگداشت مولانا میرزا محمدعلی #صائب گرامی باد.

این شاعر توانا در متون دورهٔ صفوی و نسخه های فارسی به نام صائب و میرزا صائبا شناخته می شود.
تصویر: نمایی از آرامگاه صائب واقع در اصفهان، خیابان صائب.
آرامگاه خاندان صائب در باغ شخصی وی و در محدودهٔ محله عباس آباد اصفهان که محل زندگی وی بوده، قرار دارد.

🌲🌲🌲
------------
https://tttttt.me/bagh_saeb
باغ صائب
A.GT-082-Shahidi – @MousighiGolha
🌲

چندان که بهارست و خزان است در این باغ
چشم و دل شبنم نگران است در این باغ

از برگ سفر نیست تهی دامن یک گل
آسوده همین آب روان است در این باغ

بلبل نه همین می‌زند از خون جگر جام
گل نیز ز خونابه کشان است در این باغ

پیداست ز دامن به میان بر زدن گل
کآماده پرواز خزان است در این باغ

معمورهٔ امکان نبود جای نشستن
استادگی سرو از آن است در این باغ

مهر لب خود باش که خمیازهٔ افسوس
با خندهٔ گل دست و دهان است در این باغ

صد رنگ سخن در لب هر برگ گلی هست
فریاد! که گوش تو گران است در این باغ

چون بلبل اگر چشم ترا عشق گشوده است
هر شبنم گل رطل گران است در این باغ

هر گل که سر از پیرهن غنچه برآرد
بر غفلت ما خنده زنان است در این باغ

در عمری اگر روی دهد صبح نشاطی
چون خندهٔ گل برق عنان است در این باغ

آن شعله که سر از شجر طور برآورد
از جبههٔ هر خار عیان است در این باغ

ای دیدهٔ گلچین! به ادب باش که شبنم
از دور به حسرت نگران است در این باغ

غم گرد دل مردم آزاد نگردد
پیوسته از آن سرو جوان است در این باغ

یک گل به قماش بر و روی تو ندیده است
زان روز که شبنم نگران است در این باغ

بر دامن گل گرد کدورت ننشیند
تا بلبل ما بال فشان است در این باغ

خاموش شد از خجلت گفتار تو _صائب!
سوسن که سراپای زبان است در این باغ

#صائب

🌲🌲🌲
-------------
https://tttttt.me/bagh_saeb