🌲


چو عدو زند دو زانو، نخوری فریبِ عجزش
که به قصد جان، تفنگی به سرِ دو پا نشسته!

#بیدل دهلوی

🌲🌲🌲
-------------
https://tttttt.me/bagh_saeb

🌲

تواضع های ظالم مکر صیادی بود، بیدل!
که میل آهنی را خم شدن قلاب می‌سازد!

#بیدل دهلوی


🌲🌲🌲
-------------
https://tttttt.me/bagh_saeb

🌲

ما شاعران که با غزلی ناب، سرخوشیم
در تشنگی به زمزمهٔ آب سرخوشیم

فارغ ز صورت از تنشِ فرم‌ها رها
بی‌چارچوب حد زدهٔ قاب سرخوشیم

تا ماه شعر سر بزند، محو روزنیم
دلدادهٔ شبیم و به مهتاب سرخوشیم

در بودنی شگفت هم‌آغوش آتشیم
هر دم به رقص شعلهٔ بی‌تاب سرخوشیم

امواج در گریز و گلاویز ساحلیم
حتی اسیر پنجهٔ گرداب سرخوشیم

در رقص بی‌بهانه حریفی نیافتیم
بی‌های‌وهوی و زخمه‌ی مضراب سرخوشیم

آئینه از غبارِ تکلّف سِتُرده‌ایم
بی‌اعتنا به خشکی آداب، سرخوشیم

سرمست بودنیم و هواخواه زیستن
بی‌جست‌وجوی علت و اسباب سرخوشیم
 
#فرزانه_بازرگان

🌲🌲🌲
-------------

https://tttttt.me/bagh_saeb

🌲

آن  امام عاشقان، پور بتول
سرو آزادي ز بستان رسول

الله الله باي بسم الله، پدر
معني ذبح عظيم آمد پسر

سرخ رو عشق غيور از خون او
سرخي اين مصرع از مضمون او

در ميان امت کيوان جناب
همچو حرف قل هو الله در کتاب

چون خلافت رشته از قرآن گسيخت
حريت را زهر اندر کام ريخت

خاست آن سر جلوه‏ي خير الامم
چون سحاب قبله، باران در قدم

بر زمين کربلا باريد و رفت
لاله در ويرانه‏ها کاريد و رفت

تا قيامت قطع استبداد کرد
موج خون او چمن ايجاد کرد

بهر حق در خاک و خون غلتيده است
پس بناي لا اله گرديده است

راز ابراهيم و اسماعيل بود
يعني آن اجمال را تفصيل بود

عزم او چون کوهساران استوار
پايدار و تند سير و کامکار

خون او تفسير اين اسرار کرد
ملت خوابيده را بيدار کرد

تيغ لا چون از ميان بيرون کشيد
از رگ ارباب باطل خون کشيد

نقش الا الله بر صحرا نوشت
سطر عنوان نجات ما نوشت

رمز قرآن از حسين آموختيم
ز آتش او شعله‏ها افروختيم

شوکت شام و فر بغداد رفت
سطوت غرناطه هم از ياد رفت

تار ما از زخمه‏اش لرزان هنوز
تازه از تکبير او ايمان هنوز

اي صبا اي پيک دور افتادگان
اشک ما بر خاک پاک او رسان

#اقبال_لاهوری

🌲🌲🌲
-----------
https://tttttt.me/bagh_saeb

🌲

زنده می گردند از گفتار او دلمردگان
کِلک صائب، اصفهان را زنده رودِ دیگرست

#صائب

دهم تیرماه بزرگداشت مولانا میرزا محمدعلی #صائب گرامی باد.

این شاعر توانا در متون دورهٔ صفوی و نسخه های فارسی به نام صائب و میرزا صائبا شناخته می شود.
تصویر: نمایی از آرامگاه صائب واقع در اصفهان، خیابان صائب.
آرامگاه خاندان صائب در باغ شخصی وی و در محدودهٔ محله عباس آباد اصفهان که محل زندگی وی بوده، قرار دارد.

🌲🌲🌲
------------
https://tttttt.me/bagh_saeb

✅ ساز و آواز : از گلهای تازه شماره 82
✅ خواننده : عبدالوهاب شهیدی
✅ شعر : صائب تبریزی(چندانكه بهار است و خزانست در اين باغ)
✅ تار : جليل شهناز
✅ کیفیت : مطلوب
🌐 کانال موسیقی گلها
https://tttttt.me/MousighiGolha

🌲

چندان که بهارست و خزان است در این باغ
چشم و دل شبنم نگران است در این باغ

از برگ سفر نیست تهی دامن یک گل
آسوده همین آب روان است در این باغ

بلبل نه همین می‌زند از خون جگر جام
گل نیز ز خونابه کشان است در این باغ

پیداست ز دامن به میان بر زدن گل
کآماده پرواز خزان است در این باغ

معمورهٔ امکان نبود جای نشستن
استادگی سرو از آن است در این باغ

مهر لب خود باش که خمیازهٔ افسوس
با خندهٔ گل دست و دهان است در این باغ

صد رنگ سخن در لب هر برگ گلی هست
فریاد! که گوش تو گران است در این باغ

چون بلبل اگر چشم ترا عشق گشوده است
هر شبنم گل رطل گران است در این باغ

هر گل که سر از پیرهن غنچه برآرد
بر غفلت ما خنده زنان است در این باغ

در عمری اگر روی دهد صبح نشاطی
چون خندهٔ گل برق عنان است در این باغ

آن شعله که سر از شجر طور برآورد
از جبههٔ هر خار عیان است در این باغ

ای دیدهٔ گلچین! به ادب باش که شبنم
از دور به حسرت نگران است در این باغ

غم گرد دل مردم آزاد نگردد
پیوسته از آن سرو جوان است در این باغ

یک گل به قماش بر و روی تو ندیده است
زان روز که شبنم نگران است در این باغ

بر دامن گل گرد کدورت ننشیند
تا بلبل ما بال فشان است در این باغ

خاموش شد از خجلت گفتار تو _صائب!
سوسن که سراپای زبان است در این باغ

#صائب

🌲🌲🌲
-------------
https://tttttt.me/bagh_saeb

🌲

حسین سینه زنِ راهزن نمی‌خواهد . .
.
بریده ای از یک مثنوی بلند
شعر و تصویر: شاعر سعید #بیابانکی

#شعر_اصفهان
#شعر_عاشورائی


🌲🌲🌲
--------------
https://tttttt.me/bagh_saeb

🌲

وصف حال حضرت #عباس بن علی بن أبی طالب در روز #عاشورا

[در بیان اینکه طی وادی طریقت و قطع جاده‌ی حقیقت را، همّتی مردانه در کارست که آن جامه مناسب براندام قابلیت هر کس و پای مجاهده‌ی هر نالایق را پایه‌ی دسترس نیست. لمؤلفه:
نه هر پرنده به پروانه می‌رسد در عشق
که بازماند اگر صد هزار پر دارد

و در اینجا بر کمال همت حضرت عباس و نهایت قابلیت آن زبده‌ی ناس، سلام اللّه علیه بر مشرب اهل عرفان گوید: ]

آن شنیدستم یکی ز اصحاب حال
کرده روزی از در رحمت سؤال

کاندرین عهد از رفیقان طریق
رهروان نعمت اللهی فریق

کس رسد در جذبه بر نور علی؟
گفت: اگر او ایستد بر جا، بلی

لاجرم آن قدوه‌ی اهل نیاز
آن به میدان محبت یکه تاز

آن قوی پشت خدابینان ازو
و آن مشوش حال بیدینان ازو

موسی توحید را، هارون عهد
از مریدان، جمله کاملتر به جهد

طالبان، راه حق را بد دلیل
رهنمای جمله، بر شاه جلیل

بُد به عشاق حسینی؛ پیشرو
پاک خاطر آی و پاک اندیش رو

می‌گرفتی از شط توحید آب
تشنگان را می‌رساندی با شتاب

عاشقان را بود آب کار از او
رهروان را رونق بازار از او

روز عاشورا به چشم پر ز خون
مشک بر دوش آمد از شط چون برون

شد به سوی تشنه کامان رهسپر
تیر باران بلا را شد سپر

بس فرو بارید بر وی تیر تیز
مشک شد بر حالت او اشک ریز!

اشک چندان ریخت بر وی چشم مشک
تا که چشم مشک، خالی شد ز اشک!

تا قیامت تشنه کامان ثواب
می‌خورند از رشحه‌ی آن مشک آب!

بر زمین آبِ تعلق پاک ریخت
وز تعین، بر سر آن، خاک ریخت

هستی اش را دست از مستی فشاند
جز حسین اندر میان چیزی نماند!

#عمان_سامانی
منظومهٔ گنجینهٔ اسرار

🌲🌲🌲
-------------
https://tttttt.me/bagh_saeb

🌲

جرس آسا بنال اي مایلِ عشق
که باشد گرمِ رفتن محمل عشق

قدم باید نهادن بر سر جان
که راهی نیست تا سر منزل عشق

بسوزان شمع جان را بی محابا
اگر خواهی فروزان محفل عشق

در این محضر رود منصور بر دار
که باید لب ببندد قائل عشق

ز عشق آسانیِ عشق آرزو کن
که درمانَد خرد در مشکل عشق

یکی مردانه زين گرداب مواج
سلامت زد قدم در ساحل عشق

حسین آن گوهر یکتای هستی
که هست از آفرینش حاصل عشق

چنان افروخت از شوق شهادت
که می‌سوزد به حال او دل عشق

فدای تربت پاکش دو عالم
که ایزد آفریدش از گِلِ عشق

به نور عشق _صاعد!_ جان برافروز
زهی آن جان که گردد قابل عشق

غزلی بود از:
شادروان استاد محمدعلی #صاعد
دبیر اسبق انجمن ادبی مکتب صائب در اصفهان

[انتخاب شده از کتاب "تجلی در منی" ، ص ۹۴، سال ١٣٧٥؛ انتشارات صغیر]

🌲🌲🌲
-------------
https://tttttt.me/bagh_saeb

.

عذر تا باقی‌ست، می‌بالد گناه


#بیدل_دهلوی 💕

@bidele_dehlawy

کتاب «گلبوته های زاینده رود» بیانگر خدمات طوایف مهاجر به بیدآباد اصفهان (خاندان شیرانی) به شعر فارسی در این شهر است.

https://tttttt.me/bagh_saeb

🌲

دنیای من چو عالم تصویرِ خویش بود
هر روز و هر شبم چو شب و روز پیش بود

یک عمر ناخوشی ثمر یک نفس خوشی‌ست
انصاف ده که نوش جهان نیز نیش بود

غافل مشو ز شیوهٔ دنیا که در رفاه
آن پیش بود کز همه در حیله بیش بود

در دور ما ز بس به هم آمیخت کفر و دین
ما خود به حیرتیم که ما را چه کیش بود

ناز طبیب چند کشم در علاج دل
هرگز نیافت مرهمی آن دل که ریش بود

یک روز نیز خاطر جمعی نیافتیم
تا بود خاطر منِ مسکین پریش بود

می‌برد رشک راحت زندانیان شهر
هرکس که چون امیر گرفتار خویش بود.

تابستان ۱۳۳۷
#امیری_فیروزکوهی
@Amiri_Firuzkuhi


🌲🌲🌲
---------------
https://tttttt.me/bagh_saeb

‌.
به پیری هم نفهمیدیم آخر
که دنیا بازیِ طفلانه‌ی کیست؟


#بیدل_‌دهلوی

@bidele_dehlawy

🌲🌲🌲
-------------
https://tttttt.me/bagh_saeb

ساعد باقری معلم نسل ماست؛ تمدید جایزه تا ۱۵مرداد - خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency https://www.mehrnews.com/news/6538511/%D8%B3%D8%A7%D8%B9%D8%AF-%D8%A8%D8%A7%D9%82%D8%B1%DB%8C-%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%86%D8%B3%D9%84-%D9%85%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%AA%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%AA%D8%A7-%DB%B1%DB%B5%D9%85%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%AF

رونمایی از فصلنامه فرهنگی_ ادبی_ هنری صفاهان
زمان: پنجشنبه ۹ مرداد، ساعت ۱۷.۳۰ تا ۱۹.۳۰
مکان: اصفهان، خیابان فیض، تکیه فاضل سراب، شربت سرای مشاهیر
جزئیات در پوستر

https://tttttt.me/bagh_saeb

https://B2n.ir/ys1574
#دانلود_کتاب
یادگار آذر
دیوان آذر اصفهانی
حبیب الله آذر
اصفهان
سال ۱۳۵۳
@eliteraturebook

🌲

در شکرستان فیض، مور و سلیمان یکی‌ست
قاف به قاف جهان، سفره کشیده‌ست صبح


#صائب
گزیدهٔ اشعار
به انتخاب مهروش طهوری
ناشر: قدیانی، ۱۳۷۵

#صبح‌بخیر

🌲🌲🌲
-------------
https://tttttt.me/bagh_saeb

🌲

ندیده‌ایم و پر از حسرت پدیده شدن
زدیم ریشۀ هم را برای دیده شدن

چگونه شد که چنین شد؟ به ذهن هیچ کسی
نمی‌رسید به این روزها کشیده شدن

برای زنگ زدن بود در شکاف غلاف
به کوره رفتن و پولاد آب‌دیده شدن

عجیب نیست اگر در میان عربده‌ها
نصیب زمزمۀ ما نشد شنیده شدن

نگاه دوخته بر شانه‌های طاقتِ هم
در انتظار چه هستیم جز خمیده شدن؟

یکی نگفت که غیر از به خاک افتادن
چه بود حاصل روییدن و رسیده شدن

به بی‌نیازی تو غبطه می‌خوریم ای سنگ
که احتیاج نداری به برگزیده شدن


وحید #عیدگاه طرقبه‌ای


@vahididgah

https://tttttt.me/bagh_saeb