باغ صائب
292 subscribers
1.16K photos
104 videos
54 files
554 links
کانال اختصاصی صائب شناسی، سبک هندی/ اصفهانی و شعر اصفهان
نشانی باغ صائب در تلگرام👇
Download Telegram
Forwarded from عکس نگار
ز خاک سعدی شیراز بوی عشق آید -
هزار سال پس از مرگ وی گرَش بویی!
(سعدی)
#سعدی
#عشق
@bagh_saeb
Forwarded from عکس نگار
💌 یادداشت دکتر محمد جواد ظریف برای روز بزرگداشت سعدی
🌺🌺🌺
وقتی شعر سعدی به سازمان ملل متحد رسید:
📃
شاید ماجرای نصب فرش نفیس مزین به شعر معروف "بنی آدم" شیخ اجل در سازمان ملل متحد برای دوستان جالب باشد.

همه ما از كودكي در کتاب ها خوانده بودیم که بالای در ورودی سازمان ملل متحد این شعر معروف سعدی را نوشته‌اند. در سال 1361 که براي اولين بار به نيويورک و سازمان ملل متحد رفتم، همه ساختمان را گشتم، اما شعر سعدی را پیدا نکردم. بعدها که در سال 1367 برای مذاکرات قطعنامه 598 به ژنو رفتم، مقر اروپایی ملل متحد را نیز جستجو کردم و آن را نیافتم. از دوستان و افراد با سابقه تر نیز پرسیدم، ولی کسی این شعر را ندیده بود.

در دوران سفارت در سازمان ملل متحد در سال 1383 مطلع شدم که جناب آقای محمد صیرفیان که یکی از معروفترین تجار فرش اصفهان است، یک فرش نفیس پنج متر در پنج متر بافته است که در وسط این فرش شعر سعدی با نخ طلا نوشته شده است. ایشان اظهار تمایل کردند که این فرش را به سازمان ملل متحد هدیه بدهند به شرطی که آن را در یک محل مناسب نصب کنند.

با توجه به ابعاد این فرش هر دیواری برای نصب آن مناسب نبود و فقط چند دیوار در کل مقر ملل متحد وجود داشت که می شد این فرش را روی آن نصب کرد. یکی دیواری بود که فرش بزرگ شش در چهاری که در زمان مرحوم دکتر مصدق به ملل متحد هدیه شده بود روی آن نصب بود و دیگری ديوار بزرگ "سالن مذاکرات نمایندگان" بود که فرشی از دیوار چین وسط آن دیوار نصب شده بود.

با توجه به تعدد هدایا و محدودیت جا برای نصب فرش مزین به شعر سعدی، ناگزیر شدم در حد دبیرکل ملل متحد وارد مذاکره شوم، تا این فرش را به عنوان نماد گفتگوی تمدن ها در مکان مناسبی نصب کند. لازم به یادآوری است که سال 2001 به پیشنهاد جناب آقای خاتمی سال گفتگوی تمدن ها در سازمان ملل متحد اعلام شده بود.

در پیگیری های بعدی پیشنهاد کردند که با توجه به تعدد هدایا و محدودیت مکان نصب، فرش مزین به شعر سعدی را به جای فرش اهدایی از سوی مرحوم مصدق نصب کنیم که نپذیرفتیم.

با فاصله کمی خبردار شدیم که می خواهند فرش چین را برای شستشو پایین بیاورند. در آن دیوار جای دو فرش بود، اما فرش چین در وسط آن دیوار قرار داشت. لذا با پیگیری زیاد یکی از همکاران خوبم در نمایندگی، توانستیم فرش مزین به شعر سعدی را در کنار فرش دیوار چین نصب کنیم.

در تابلوی کنار فرش نیز ترجمه زیبایی از شعر سعدی را به انگلیسی تهیه کردیم تا بینندگان علاوه بر زیبایی هنر ایرانی، با مفاهیم بلند انسانی فرهنگ ایرانی نیز آشناتر شوند.
بالاخره شعر سعدی به سازمان ملل متحد رفت!
#سعدی
#سازمان_ملل
#محمدجواد_ظریف
@baghe_saeb
اول اردیبهشت ماه جلالی
بلبل گوینده بر منابر قضبان
بر گل سرخ از نم اوفتاده لآلی
همچو عرق بر عذار شاهد غضبان


1 اردیبهشت بزرگداشت #سعدی گرامی
#با_نشر_متون_اصلی_با_جعلیات_مقابله_کنیم

@jaliyat
@jaliyat
Forwarded from شفیعی کدکنی
کاش تمام «مطوّل» را از من می گرفتند و این سخنِ [سعدی] را به من می دادند که:

«از بسترِ نرمَش به خاکسترِ گرمش نشاند».


سعد الدین تفتازانی، صاحبِ «مطوّل»، قرن هشتم
مقالاتی دربارهء سعدی، ص ۲۶۱
.
.
_______________
اصل حکایت:
ظالمی را حکایت کنند که هیزم درویشان خریدی به حیف و توانگران را دادی به طرح. صاحب دلی برو بگذشت و گفت:


زورت ار پیش می‌رود با ما
با خداوند غیب دان نرود


زورمندی مکن بر اهلِ زمین
تا دعائی بر آسمان نرود

حاکم از گفتنِ او برنجید و روی از نصیحتِ او در هم کشید و برو التفات نکرد، اَخذتهُ ألْعزَّةُ بِألْاثمِ، تا شبی که آتشِ مطبخ در انبارِ هیزمش افتاد و سایرِ املاکش بسوخت و از بستر نرمش به خاکسترِ گرم نشاند. اتفاقاً همان شخص برو بگذشت و دیدش که با یاران مي‌گفت: ندانم این آتش از کجا در سرای من افتاد. گفت: از دودِ دلِ درویشان.


به هم بر مکن تا توانی دلی
که آهی جهانی به هم بر کند



چه سال‌های فراوان و عمر‌های دراز
که خلق بر سر ما بر زمین بخواهد رفت
چنان که دست بدست آمده ست مُلک به ما
به دست های دگر همچنین بخواهد رفت

گلستان سعدی، تصحیح دکتر غلامحسین یوسفی، باب اول، حکایت ۲۶
#سعدی
https://telegram.me/shafiei_kadkani
🌲
ز خاکِ سعدیِ شیراز بوی عشق آید
هزار سال پس از مرگ وی گَرَش بویی!
(سعدی)

امروز سالگرد درگذشت علامه #اقبال_لاهوری، سهراب #سپهری، ملک الشعرای #بهار و روز #سعدی است.
@bagh_saeb 🌲🌲🌲
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌲

هر چه گفتیم، جز حکایت دوست
در همه عمر از آن پشیمانیم!

یکم اردیبهشت، روز #سعدی
🌲
--------------------
@bagh_saeb
در این ایام شد ختم سخن بر خامهٔ صائب
مسلم بود گر زین پیش بر #سعدی شکرخایی

#صائب

*یکم اردیبهشت، روز سعدی

t.me/bagh_saeb
4_5850723154917329031.mp3
24.8 MB
آواز : من از تو روي نپيچم گرم بيازاري
#سعدی
خواننده: محمودی خوانساری
نوازندگان : محجوبي-بديعي-شريف-افتتاح
اشعار متن : عطار- صائب- رهي- عراقي دستگاه/مایه : بیات ترک
گوینده: روشنک
@bagh_saeb
در مشق جنون گرچه سر آمد همهٔ عمر
سطری که توان داد به دستی، ننوشتیم

این آن غزل #سعدی شيراز که فرمود
"خرما نتوان خورد از این خار که کشتیم"

#صائب

(یکم اردیبهشت روز #سعدی)

🌲🌲🌲
--------------
@bagh_saeb
باغ صائب
🌲 می‌توان یافت ز سی پارهٔ ماه رمضان آنچه ز اسرار الهی همه در قرآن است هست در غنچهٔ لب بستهٔ این ماه نهان گلستانی که نسیمش نفس رحمان است مشو از عزت این مهر الهی غافل که درین مهر بسی گنج گهر پنهان است می‌کند روزهٔ ماه رمضان عمر دراز مد انعام در این دفتر…
🌲

برگ تحویل می‌کند رمضان
بار تودیع بر دل اِخْوان

یارِ نادیده سیر، زود برفت
دیر ننشست نازنین مهمان

غادَرَ الْحِبُّ صُحْبةَ الْأَحباب
فارَق‌َ الْخِلُّ عِشْرَةَ الْخُلّان

ماهِ فرخنده، روی برپیچید
#وعلیک_السلام_یارمضان

الوداع ای زمان طاعت و خیر
مجلس ذکر و محفل قرآن

مُهرِ فرمان ایزدی بر لب
نفس در بند و دیو در زندان

تا دگر روزه با جهان آید
بس بگردد به گونه گونه جهان

بلبلی زار زار می‌نالید
بر فِراق بهار، وقت خزان

گفتم اندُه مبر که بازآید
روز نوروز و لاله و ریحان

گفت ترسم بقا وفا نکند
ورنه هر سال گل دمد بستان

روز بسیار و عید خواهد بود
تیر ماه و بهار و تابستان

تا که در منزل حیات بود
سال دیگر که در غریبستان

خاک چندان از آدمی بخورد
که شود خاک و آدمی، یکسان

هردم از روزگار ما جزویست
که گذر می‌کند چو برق یمان

کوه اگر جزو جزو برگیرند
متلاشی شود به دور زمان

تا قیامت که دیگر آب حیات
بازگردد به جوی رفته روان

یارب! آن دم که دم فرو بندد
ملک الموت واقف شیطان _

کار جان پیش اهل دل سهل ست
تو نگه دار جوهر ایمان

#سعدی
@daneshjoo_ye_divaneh

🌲🌲🌲
-------------

http://tttttt.me/bagh_saeb
🌲

آن راکه چشم مست تو بی‌اختیار کرد
آسوده‌اش ز پرسش روز شمار کرد

رحمی نکرد بر جگر آتشین ما
مشاطه ای که لعل ترا آبدار کرد

یا رب! چها کند به دل بیقرار ما
حسنی که آبِ آینه را بیقرار کرد؟

نگذاشت چشم باز کند دل غبار خط
این گرد شوخ چشم چه با این سوار کرد!

از دل مپیچ روی که شکرشکن نشد
هر طوطیی که پشت بر آیینه‌دار کرد

بی انتظار دامن خورشید را گرفت
چون شبنم آن که آینه را بی غبار کرد

ای غنچه لب! ز پرده برون آ که در چمن
گل چشمِ انتظار ز شبنم چهار کرد

شد پیکرم نشان خدنگش پس از هلاک
این مشت استخوان چه همایی شکار کرد!

در کام شیر، بستر راحت فکنده است
هرکس که خواب امن در این روزگار کرد

اطعام رزق روح و طعام است رزق تن
خوش وقت آن که روزیِ روح اختیار کرد

عیسی همین به چرخ چهارم نرفته است
بسیار از این پیاده تجرد سوار کرد

این، آن غزل که #سعدی شیراز گفته است
"مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد"

شعری از #صائب
اول اردیبهشت، روز #سعدی گرامی باد.

🌲🌲🌲
-------------
http://tttttt.me/bagh_saeb
🌲

اول اردیبهشت ماه جلالی
بلبلِ گوینده بر منابر قُضبان

بر گل سرخ از نم اوفتاده لآلی
همچو عرق بر عذار شاهد غضبان


شعر: #سعدی
خط: محمدتقی #خدایگانی

اول اردیبهشت، روز گرامی‌داشت سعدی
🌲

شرح:
ماه جلالی: ماه هجری شمسی (تقویم نگاری جلالی)
منابر: جمع منبر
قضبان: شاخه‌ها
لآلی: (جمع لؤلؤ) مرواریدها
عذار شاهد غضبان: چهرهٔ زیباروی خشمگین

🌲🌲🌲
-------------
http://tttttt.me/bagh_saeb