باغ صائب
شب دکتر #ضیاء_موحد آیین نکوداشت شاعر و فیلسوف برجسته اصفهان، و رونمایی از مجموعه شعر «بعد از سکوت» پنجشنبه 13 دیماه، ساعت 16:30 اصفهان، دروازه دولت، تالار کتابخانه مرکزی شهرداری @bagh_saeb 🌲
ضیاء موحد، زادهٔ ۱۳۲۰ (کلاسیک سرای خردسال و سپیدسرای بعدها) کتاب تذکرهٔ شعرای معاصر اصفهان، تألیف مرحوم استاد سید مصلحالدین مهدوی، ۱۳۳۴، اصفهان
#دکتر_ضیاء_موحد
#شعر_سپید
🌲
-------------
@bagh_saeb
#دکتر_ضیاء_موحد
#شعر_سپید
🌲
-------------
@bagh_saeb
Forwarded from اتچ بات
«شعر ایرانی»
گل صورت ساقی
خسرو احتشامی هونه گانی
چاپ اول / زمستان 1397
88 صفحه
قطع رقعی
قیمت 14000 تومان
انتشارات مروارید
نقل شکوفه ها را دیشب حراج کردند
در کوچه ی تماشا گاری است پشت گاری
جفتی کبوتران چاهی ترانه خوانند
ای زمزم تن تو روح قنات جاری
در این قبیله ای که حتی اجاق سرد است
برگرد و آتشم باش با هُرمِ بی قراری
#شعر_ایرانی
#شعر_اصفهان
#گل_صورت_ساقی
#خسرو_احتشامی_هونه_گانی
#انتشارات_مروارید
🌲
-------------------
@bagh_saeb
گل صورت ساقی
خسرو احتشامی هونه گانی
چاپ اول / زمستان 1397
88 صفحه
قطع رقعی
قیمت 14000 تومان
انتشارات مروارید
نقل شکوفه ها را دیشب حراج کردند
در کوچه ی تماشا گاری است پشت گاری
جفتی کبوتران چاهی ترانه خوانند
ای زمزم تن تو روح قنات جاری
در این قبیله ای که حتی اجاق سرد است
برگرد و آتشم باش با هُرمِ بی قراری
#شعر_ایرانی
#شعر_اصفهان
#گل_صورت_ساقی
#خسرو_احتشامی_هونه_گانی
#انتشارات_مروارید
🌲
-------------------
@bagh_saeb
Telegram
attach 📎
Forwarded from باغ صائب
🌲
گفتی که یکی به #نقشِ انسان بشود
#بازیگرِ دیگری مسلمان بشود
#بازیّ جهان گذشت و ای وای اگر _
#فیلمی که خدا گرفته، #اکران بشود!
#ناصر_بهرامی
#رباعی
#شعر_اصفهان
🌲
----------------------------------------
@bagh_saeb 🌲🌲🌲
گفتی که یکی به #نقشِ انسان بشود
#بازیگرِ دیگری مسلمان بشود
#بازیّ جهان گذشت و ای وای اگر _
#فیلمی که خدا گرفته، #اکران بشود!
#ناصر_بهرامی
#رباعی
#شعر_اصفهان
🌲
----------------------------------------
@bagh_saeb 🌲🌲🌲
Forwarded from عکس نگار
🌲
باید که بال چون گل قاصد درآورم
با بوسهٔ نسیم، از آن کوچه بگذرم
مثل امیرزادهٔ مهتاب با سمند¹
پای دریچه آیم و روی تو بنگرم
از سینهٔ ستارهشکن باز کن دری
بگذار قاب آینهای در برابرم
عادت به آب و دانهٔ دست تو کردهام
گنجشک لانهزادم؛ از اینجا نمیپرم
یک بار نامه دادهای و باغ مریم است
از عاشقانههای تو خواب کبوترم
سبزابهٔ بهاریِ عشقِ تو میدود
در شاخه شاخه نارونِ خشک پیکرم
حتی فرشته نیز ز حرمت ورق نزد
ای خط یادگاری تو راز دفترم
با سبک هونهگانی² من باده آشناست
در خانهای که ساغر و «ساقی» است دخترم
شیخ اجل³ اجازهٔ تقلید اگر دهد
پیراهن صبوری و پرهیز میدرم
#خسرو_احتشامی
#شعر_اصفهان
#گلرویساقی
¹سمند: اسب زرد
²هونهگان: روستای زادگاه شاعر
³شیخ اجل: سعدی شیرازی (اجل: صاحب جلال، محترمترین)
🌲
----------------------
@bagh_saeb
باید که بال چون گل قاصد درآورم
با بوسهٔ نسیم، از آن کوچه بگذرم
مثل امیرزادهٔ مهتاب با سمند¹
پای دریچه آیم و روی تو بنگرم
از سینهٔ ستارهشکن باز کن دری
بگذار قاب آینهای در برابرم
عادت به آب و دانهٔ دست تو کردهام
گنجشک لانهزادم؛ از اینجا نمیپرم
یک بار نامه دادهای و باغ مریم است
از عاشقانههای تو خواب کبوترم
سبزابهٔ بهاریِ عشقِ تو میدود
در شاخه شاخه نارونِ خشک پیکرم
حتی فرشته نیز ز حرمت ورق نزد
ای خط یادگاری تو راز دفترم
با سبک هونهگانی² من باده آشناست
در خانهای که ساغر و «ساقی» است دخترم
شیخ اجل³ اجازهٔ تقلید اگر دهد
پیراهن صبوری و پرهیز میدرم
#خسرو_احتشامی
#شعر_اصفهان
#گلرویساقی
¹سمند: اسب زرد
²هونهگان: روستای زادگاه شاعر
³شیخ اجل: سعدی شیرازی (اجل: صاحب جلال، محترمترین)
🌲
----------------------
@bagh_saeb
از کربلا تا شام
🌲
وقت عبورِ قافله دامان دشت را
طوفان غم گرفت گریبانِ دشت را
شن بود والتهاب مصیبت که از نظر
میبست راه سینهٔ سوزان دشت را
هرم عطش ز چشم ترکخوردهٔ زمین
میزد کنار، آتش پنهان دشت را
گرمای آه غمزدگان در سکوت غم
خشکانده بود دیدهٔ گریان دشت را
آشفته داشت آبلهٔ پای کودکان
در خار راه، روح هراسان دشت را
افتاده بود نعش شهیدان بهروی خاک
سرها به نیزه بود سواران دشت را
میبرد کاروان اسیران خسته دل
همراه خویش دیدهٔ حیران دشت را
تا در قیام شام بهدنبال کربلا
معنا کنند نقطهٔ پایان دشت را
#عبدالعلی_صادقی
#شعر_اصفهان
#شعر_عاشورا
🌲
-----------------
@bagh_saeb
🌲
وقت عبورِ قافله دامان دشت را
طوفان غم گرفت گریبانِ دشت را
شن بود والتهاب مصیبت که از نظر
میبست راه سینهٔ سوزان دشت را
هرم عطش ز چشم ترکخوردهٔ زمین
میزد کنار، آتش پنهان دشت را
گرمای آه غمزدگان در سکوت غم
خشکانده بود دیدهٔ گریان دشت را
آشفته داشت آبلهٔ پای کودکان
در خار راه، روح هراسان دشت را
افتاده بود نعش شهیدان بهروی خاک
سرها به نیزه بود سواران دشت را
میبرد کاروان اسیران خسته دل
همراه خویش دیدهٔ حیران دشت را
تا در قیام شام بهدنبال کربلا
معنا کنند نقطهٔ پایان دشت را
#عبدالعلی_صادقی
#شعر_اصفهان
#شعر_عاشورا
🌲
-----------------
@bagh_saeb
🌲
غلط به کاغذِ ابری کنند دیدهوران
ز بس فشرد فلک ابرهای احسان را!
#صائب
#شعر_صفوی
#کاغذ_ابری
هنر کاغذ ابری: رامین دارابی
انتخاب و تلفیق عکس و شعر: نرگس گنجی
🌲
-----------------------
@bagh_saeb
غلط به کاغذِ ابری کنند دیدهوران
ز بس فشرد فلک ابرهای احسان را!
#صائب
#شعر_صفوی
#کاغذ_ابری
هنر کاغذ ابری: رامین دارابی
انتخاب و تلفیق عکس و شعر: نرگس گنجی
🌲
-----------------------
@bagh_saeb
🌲
موجی تپید و روضهٔ طوفان شروع شد
اشکی چکید و گریهٔ باران شروع شد
در ناگزیر مرثیه با یک پیاله اشک
شور شراب و شَروهٔ مستان شروع شد
ایمان به کفر، فصل عقب گرد قوم بود
آنجا که جاهلیت پنهان شروع شد
حتی غدیر هم گره از کار وا نکرد
در سوخت ، سینه سوخت، گلستان شروع شد
بغضی کبود سینهٔ شب را نشانه رفت
سیلی ، سکوت ، شام غریبان شروع شد
تنها نه چاه مونس ماه مدینه گشت
با رفتن تو غربت سلمان شروع شد
در پرسهگرد کوچهٔ دل در غروب غم
شبگریههای شمع شبستان شروع شد
بانو! اگرچه شأن نزول تو کوثر است
تو آمدی و سورهٔ انسان شروع شد
با رفتن تو عزت انسان افول کرد
دوران حاکمیت شیطان شروع شد
با رفتن تو حضرت حیدر به خانه ماند
فصل سکوت و غربت قرآن شروع شد
قد خمیده رایت «قد قامت» تو بود
آنجا که فصل هجمهٔ بهتان شروع شد
پائیز شد اگر چه بهارت، بهار زخم
با شور اشک در رگ باران شروع شد
#محمدرضا_کاکائی
#شعر_اصفهان
#شعر_فاطمی
@kakaeimohammadreza
◼️🌲 ◼️
-----------------
@bagh_saeb
موجی تپید و روضهٔ طوفان شروع شد
اشکی چکید و گریهٔ باران شروع شد
در ناگزیر مرثیه با یک پیاله اشک
شور شراب و شَروهٔ مستان شروع شد
ایمان به کفر، فصل عقب گرد قوم بود
آنجا که جاهلیت پنهان شروع شد
حتی غدیر هم گره از کار وا نکرد
در سوخت ، سینه سوخت، گلستان شروع شد
بغضی کبود سینهٔ شب را نشانه رفت
سیلی ، سکوت ، شام غریبان شروع شد
تنها نه چاه مونس ماه مدینه گشت
با رفتن تو غربت سلمان شروع شد
در پرسهگرد کوچهٔ دل در غروب غم
شبگریههای شمع شبستان شروع شد
بانو! اگرچه شأن نزول تو کوثر است
تو آمدی و سورهٔ انسان شروع شد
با رفتن تو عزت انسان افول کرد
دوران حاکمیت شیطان شروع شد
با رفتن تو حضرت حیدر به خانه ماند
فصل سکوت و غربت قرآن شروع شد
قد خمیده رایت «قد قامت» تو بود
آنجا که فصل هجمهٔ بهتان شروع شد
پائیز شد اگر چه بهارت، بهار زخم
با شور اشک در رگ باران شروع شد
#محمدرضا_کاکائی
#شعر_اصفهان
#شعر_فاطمی
@kakaeimohammadreza
◼️🌲 ◼️
-----------------
@bagh_saeb
Forwarded from هنر ایرانی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آهنگ جدید
#جمعه_های_بی_قراراری
خواننده: #حجت_موذنی
تنظیم: #امیر_حسین_سرجوقیان
ترانهسرا: #محمد_حسين_صفاريان
#انتظار #شعر_انتظار #ترانه_انتظار
@artiniran
#جمعه_های_بی_قراراری
خواننده: #حجت_موذنی
تنظیم: #امیر_حسین_سرجوقیان
ترانهسرا: #محمد_حسين_صفاريان
#انتظار #شعر_انتظار #ترانه_انتظار
@artiniran
jomehaye bigharari
hojat moazeni
آهنگ جدید
#جمعه_های_بی_قراراری
خواننده: #حجت_موذنی
تنظیم: #امیر_حسین_سرجوقیان
ترانهسرا: #محمد_حسين_صفاريان
#انتظار #شعر_انتظار #ترانه_انتظار
@artiniran
#جمعه_های_بی_قراراری
خواننده: #حجت_موذنی
تنظیم: #امیر_حسین_سرجوقیان
ترانهسرا: #محمد_حسين_صفاريان
#انتظار #شعر_انتظار #ترانه_انتظار
@artiniran
🌲
سلام بر تو که والاترین پیامبری
درود بر تو که نخل وجود را ثمری
#محمد ! ای گل خوشبوی بوستان وجود
ز هر چه خوب بود در جهان تو خوبتری
تو برگزیده ز سوی خدای بیهمتا
تو آورنده قران ز حی دادگری
در آسمان رسالت، چو مهر روشنگر
در آیه آیهٔ قران، چو نور، جلوه گری
طراوت گل عشقی به سبز دشت امید
نشان صبح سپیدی، طلیعهٔ سحری
نسیم روحنوازی که پا به پای سحر
ز کوچه باغ دل اهل راز ، در گذری
به تشنگان عدالت زلال چشمهٔ فیض
به رهروان حقیقت دلیل و راهبری
ز شام جهل رهایی دهندهٔ انسان
به سوی نور، بشارت دهندهٔ بشری
امیدبخشی و از سوی قادر متعال
برای مردم محروم پیک خوش خبری
تویی تجسم نور خدا به روی زمین
تویی که ظلم ستیزی، تویی که دادگری
تو هستی آیت لطف خدا و «شهلا» را
به هر طرف که نظر افکند تو در نظری
صدیقه صابری ( #_شهلا )
#شعر اصفهان
میلاد پیامبر رحمت صلی الله علیه و علی آله مبارک باد. 🌸
🌲
-------------------
t.me/bagh_saeb
سلام بر تو که والاترین پیامبری
درود بر تو که نخل وجود را ثمری
#محمد ! ای گل خوشبوی بوستان وجود
ز هر چه خوب بود در جهان تو خوبتری
تو برگزیده ز سوی خدای بیهمتا
تو آورنده قران ز حی دادگری
در آسمان رسالت، چو مهر روشنگر
در آیه آیهٔ قران، چو نور، جلوه گری
طراوت گل عشقی به سبز دشت امید
نشان صبح سپیدی، طلیعهٔ سحری
نسیم روحنوازی که پا به پای سحر
ز کوچه باغ دل اهل راز ، در گذری
به تشنگان عدالت زلال چشمهٔ فیض
به رهروان حقیقت دلیل و راهبری
ز شام جهل رهایی دهندهٔ انسان
به سوی نور، بشارت دهندهٔ بشری
امیدبخشی و از سوی قادر متعال
برای مردم محروم پیک خوش خبری
تویی تجسم نور خدا به روی زمین
تویی که ظلم ستیزی، تویی که دادگری
تو هستی آیت لطف خدا و «شهلا» را
به هر طرف که نظر افکند تو در نظری
صدیقه صابری ( #_شهلا )
#شعر اصفهان
میلاد پیامبر رحمت صلی الله علیه و علی آله مبارک باد. 🌸
🌲
-------------------
t.me/bagh_saeb
Telegram
باغ صائب
کانال اختصاصی صائب شناسی، سبک هندی/ اصفهانی و شعر اصفهان
نشانی باغ صائب در تلگرام👇
نشانی باغ صائب در تلگرام👇
Forwarded from محمد حسین صفاریان
#فراخوان
از دوستان #شاعر که #شعر با موضوع #اصفهان دارند و دوست دارند شعرشان در مجموعهای که با این موضوع گردآوری شده باشد دعوت میشود آثار خود را از طریق دایرکت یا ایمیل برای اینجانب ارسال فرمایند.
چنانچه پرسشی هست همین جا مطرح فرمایید.
با سپاس فراوان
ایمیل: [email protected]
#محمد_حسین_صفاریان
@mhsaffariyan
از دوستان #شاعر که #شعر با موضوع #اصفهان دارند و دوست دارند شعرشان در مجموعهای که با این موضوع گردآوری شده باشد دعوت میشود آثار خود را از طریق دایرکت یا ایمیل برای اینجانب ارسال فرمایند.
چنانچه پرسشی هست همین جا مطرح فرمایید.
با سپاس فراوان
ایمیل: [email protected]
#محمد_حسین_صفاریان
@mhsaffariyan
Forwarded from محمد حسین صفاریان
غزلی تازه
شعرم اگر بهانهی عاشق شدن نداشت
دل مرده بود و خاطرهای جز کفن نداشت
روحم گداخت در تن آتشگرفتهای
کز فرط زخم چاره به جز سوختن نداشت
آن جنگلم که در گذر از خاطرات خویش
غیر از طنین ضربهی هیزمشکن نداشت
آن میهنم که شادی تاریخ را گریست
جز لرزه جامهای به تمام بدن نداشت
هر جا رسید قصه به ترکان و تازیان
کاووس داشت بی حد و یک تهمتن نداشت
هر کس رسید خاک و وطن را بهانه کرد
اما دریغ، عشق به خاک وطن نداشت
تقویم را ورق زدهام سالهای سال
فصلی به بینشاطی آغوش من نداشت
مثل غروب جمعه پر از بغض کهنه بود
شعرم اگر بهانهی عاشق شدن نداشت
#محمدحسین_صفاریان
#محمد_حسين_صفاريان
#شعر
#شعر_عاشقانه
#غزل
#غزل_عاشقانه
@mhsaffariyan
شعرم اگر بهانهی عاشق شدن نداشت
دل مرده بود و خاطرهای جز کفن نداشت
روحم گداخت در تن آتشگرفتهای
کز فرط زخم چاره به جز سوختن نداشت
آن جنگلم که در گذر از خاطرات خویش
غیر از طنین ضربهی هیزمشکن نداشت
آن میهنم که شادی تاریخ را گریست
جز لرزه جامهای به تمام بدن نداشت
هر جا رسید قصه به ترکان و تازیان
کاووس داشت بی حد و یک تهمتن نداشت
هر کس رسید خاک و وطن را بهانه کرد
اما دریغ، عشق به خاک وطن نداشت
تقویم را ورق زدهام سالهای سال
فصلی به بینشاطی آغوش من نداشت
مثل غروب جمعه پر از بغض کهنه بود
شعرم اگر بهانهی عاشق شدن نداشت
#محمدحسین_صفاریان
#محمد_حسين_صفاريان
#شعر
#شعر_عاشقانه
#غزل
#غزل_عاشقانه
@mhsaffariyan
🌲
این جسم، هزار ناتوانی دارد
سلول خراب و سرطانی دارد
در معده نریز چیز، سالی سی روز
تن هم به خدا خانه تکانی دارد!
#بهجتفروغیمقدم
#رباعی
#شعر_اصفهان
#روزه
🌲🌲🌲
---------------
@bagh_saeb
این جسم، هزار ناتوانی دارد
سلول خراب و سرطانی دارد
در معده نریز چیز، سالی سی روز
تن هم به خدا خانه تکانی دارد!
#بهجتفروغیمقدم
#رباعی
#شعر_اصفهان
#روزه
🌲🌲🌲
---------------
@bagh_saeb
🌲
۲۷ فروردین سالروز درگذشت پروین دولت آبادی (۱۳۸۷)
پروین دولت ابادی در تاریخ ۲۱ بهمن ۱۳۰۳ ( در ویکیپدیا: ۲۷ مهر) در اصفهان زاده شد. مادرش فخرگیتی و پدرش حسامالدین دولتآبادی نام داشتند.
دولت آبادی، با آن که در سرودن شعر بزرگسالان توانا بود اما دیدار از پرورشگاهی که پدرش سرپرستی آن را بر عهده داشت، سبب شد که کار برای کودکان را برگزیند.
وی به همراه محمود کیانوش، سروده های توصیفی، سرگرم کننده و لذت بخش را جایگزین شعرهای تعلیمی و نصیحتها کند. او در آثارش با پدیدههایی چون آب، خورشید و باران زیباترین شعرها را آفریده کرده است و در آن ها از امید و زندگی در صلح سخن میگوید وآثارش در کتابهای درسی نیز آمده است.
پروین دولت آبادی در شعرهایش حضوری مادرانه دارد و بر خلاف بسیاری از شاعران کودک و نوجوان از زبان و بیانی محکم برخوردار است.
شعر دولت آبادی تنها به کودکان محدود نمی شود و اشعار بسیاری برای بزرگسالان به وزنهای نیمایی و قالبهای کلاسیک دارد که بسیاری از آنها بصورت ترانه و سرود اجرا شده و به موسیقی ایرانی نیز غنا بخشیده است.
#پرویندولتآبادی
#شعر_اصفهان
🌲🌲🌲
------------------
@bagh_saeb
۲۷ فروردین سالروز درگذشت پروین دولت آبادی (۱۳۸۷)
پروین دولت ابادی در تاریخ ۲۱ بهمن ۱۳۰۳ ( در ویکیپدیا: ۲۷ مهر) در اصفهان زاده شد. مادرش فخرگیتی و پدرش حسامالدین دولتآبادی نام داشتند.
دولت آبادی، با آن که در سرودن شعر بزرگسالان توانا بود اما دیدار از پرورشگاهی که پدرش سرپرستی آن را بر عهده داشت، سبب شد که کار برای کودکان را برگزیند.
وی به همراه محمود کیانوش، سروده های توصیفی، سرگرم کننده و لذت بخش را جایگزین شعرهای تعلیمی و نصیحتها کند. او در آثارش با پدیدههایی چون آب، خورشید و باران زیباترین شعرها را آفریده کرده است و در آن ها از امید و زندگی در صلح سخن میگوید وآثارش در کتابهای درسی نیز آمده است.
پروین دولت آبادی در شعرهایش حضوری مادرانه دارد و بر خلاف بسیاری از شاعران کودک و نوجوان از زبان و بیانی محکم برخوردار است.
شعر دولت آبادی تنها به کودکان محدود نمی شود و اشعار بسیاری برای بزرگسالان به وزنهای نیمایی و قالبهای کلاسیک دارد که بسیاری از آنها بصورت ترانه و سرود اجرا شده و به موسیقی ایرانی نیز غنا بخشیده است.
#پرویندولتآبادی
#شعر_اصفهان
🌲🌲🌲
------------------
@bagh_saeb
خوابگاه فردوسى
کجا خفتهاى، اى بلندآفتاب؟
برون آى و بر فرق گردون بتاب
نه اندر خور توست روى زمین
ز جا خیز و بر چشم دوران نشین
کجا ماندى اى روح قدسىسرشت
به چارم فلک، یا به هشتم بهشت
به یک گوشه از گیتى آرام توست
همه گیتى آکنده از نام توست
چو آهنگ شعر تو آید به گوش
به تن خون افسرده آید به جوش
نه شهنامه گیتى پرآوازه است
جهان را کهن کرد و خود تازه است
تو گفتى: «جهان کردهام چون بهشت
از این بیش تخم سخن کس نکشت»
ز جا خیز و بنگر کز آن تخم پاک
چه گلها دمیدست بر روى خاک
نه آن گل که در مهرگان پژمرد
نخندیده بر شاخ، بادش برد
نه جور خزان دیده گلزار او
نه بر دست گلچین شده خار او
بزرگان پیشینه بىنشان
ز تو زنده شد نام دیرینشان
تو در جام جمشید کردى شراب
تو بر تخت کاوس بستى عقاب
اگر کاوه زآهن یکى توده بود
جهانش به سوهان خود سوده بود
تو آب ابد دادى آن نام را
زدودى از او زنگ ایام را
تهمتن نمکخوار خوان تو بود
به هر هفت خوان میهمان تو بود
چو کلک تو راه گزارش گرفت
سر راه بر تیغ آرش گرفت
تویى دودمان سخن را پدر
به تو باز گردد نژاد هنر
حسین #مسرور (۱۲۶۹ - ۱۳۴۷)
#شعر_اصفهان
#بزرگداشتفردوسی
🌲🌲🌲
---------------
@bagh_saeb
کجا خفتهاى، اى بلندآفتاب؟
برون آى و بر فرق گردون بتاب
نه اندر خور توست روى زمین
ز جا خیز و بر چشم دوران نشین
کجا ماندى اى روح قدسىسرشت
به چارم فلک، یا به هشتم بهشت
به یک گوشه از گیتى آرام توست
همه گیتى آکنده از نام توست
چو آهنگ شعر تو آید به گوش
به تن خون افسرده آید به جوش
نه شهنامه گیتى پرآوازه است
جهان را کهن کرد و خود تازه است
تو گفتى: «جهان کردهام چون بهشت
از این بیش تخم سخن کس نکشت»
ز جا خیز و بنگر کز آن تخم پاک
چه گلها دمیدست بر روى خاک
نه آن گل که در مهرگان پژمرد
نخندیده بر شاخ، بادش برد
نه جور خزان دیده گلزار او
نه بر دست گلچین شده خار او
بزرگان پیشینه بىنشان
ز تو زنده شد نام دیرینشان
تو در جام جمشید کردى شراب
تو بر تخت کاوس بستى عقاب
اگر کاوه زآهن یکى توده بود
جهانش به سوهان خود سوده بود
تو آب ابد دادى آن نام را
زدودى از او زنگ ایام را
تهمتن نمکخوار خوان تو بود
به هر هفت خوان میهمان تو بود
چو کلک تو راه گزارش گرفت
سر راه بر تیغ آرش گرفت
تویى دودمان سخن را پدر
به تو باز گردد نژاد هنر
حسین #مسرور (۱۲۶۹ - ۱۳۴۷)
#شعر_اصفهان
#بزرگداشتفردوسی
🌲🌲🌲
---------------
@bagh_saeb
از تازه ها:
رود بی تاب مرا یاد تو می اندازد
گل مهتاب مرا یاد تو می اندازد
سر فرازی و تهی دستی و آزاده و مست
سرو شاداب مرا یاد تو می اندازد
«از ازل تا به ابد فرصت درویشان است»
کاسه ای آب مرا یاد تو می اندازد
مستم از دیدن و بوییدن و نوشیدن تو
غزلی ناب مرا یاد تو می اندازد
ای نمازی که قد و قامت ناز تو شکست
عطر محراب مرا یاد تو می اندازد
می نشینم لب این رود و عطش می نوشم
گریه در آب مرا یاد تو می اندازد...
سعید بیابانکی
عاشورای ۱۴۴۵ قمری
@sbiabanaki
#شعر_اصفهان
🌲🌲🌲
--------------
@bagh_saeb
رود بی تاب مرا یاد تو می اندازد
گل مهتاب مرا یاد تو می اندازد
سر فرازی و تهی دستی و آزاده و مست
سرو شاداب مرا یاد تو می اندازد
«از ازل تا به ابد فرصت درویشان است»
کاسه ای آب مرا یاد تو می اندازد
مستم از دیدن و بوییدن و نوشیدن تو
غزلی ناب مرا یاد تو می اندازد
ای نمازی که قد و قامت ناز تو شکست
عطر محراب مرا یاد تو می اندازد
می نشینم لب این رود و عطش می نوشم
گریه در آب مرا یاد تو می اندازد...
سعید بیابانکی
عاشورای ۱۴۴۵ قمری
@sbiabanaki
#شعر_اصفهان
🌲🌲🌲
--------------
@bagh_saeb
🌲
با دلهرهٔ چندی و چونی نتوان زیست
در سایهٔ خواری و زبونی نتوان زیست
ایمن نتوان بود از این چرخ ستمکار
در خانهٔ این دشمنِ خونی نتوان زیست
هر لحظه به رنگی و به شکلی نتوان بود
گیرم که شود، بوقلمونی نتوان زیست
بغض و غرض و حقد و حقارت، همه جمعند
با این همه امراضِ درونی نتوان زیست
ای مرد در آن شهر که بیمایه و اَمرَد
هرلحظه نهد رو به فزونی نتوان زیست
::::::::::
روز دگر و جای دگر شاید، اما
در مقطعِ حساسِ کنونی نتوان زیست!
#جواد_زهتاب
#شعر_اصفهان
@Javad_Zehtab
🌲🌲🌲
--------------
@bagh_saeb
با دلهرهٔ چندی و چونی نتوان زیست
در سایهٔ خواری و زبونی نتوان زیست
ایمن نتوان بود از این چرخ ستمکار
در خانهٔ این دشمنِ خونی نتوان زیست
هر لحظه به رنگی و به شکلی نتوان بود
گیرم که شود، بوقلمونی نتوان زیست
بغض و غرض و حقد و حقارت، همه جمعند
با این همه امراضِ درونی نتوان زیست
ای مرد در آن شهر که بیمایه و اَمرَد
هرلحظه نهد رو به فزونی نتوان زیست
::::::::::
روز دگر و جای دگر شاید، اما
در مقطعِ حساسِ کنونی نتوان زیست!
#جواد_زهتاب
#شعر_اصفهان
@Javad_Zehtab
🌲🌲🌲
--------------
@bagh_saeb
🌲
(به فصل سرخ شوریدگی های زهره اخوان طاهری بروجنی)
دلیل وحشت مرداب های خواب زده
و خصم هر چه کلیشه ست، قاب و قاب زده
صفای نور حضور از دلم دریغ مدار
تو ای طلیعه ی پهلو بر آفتاب زده!
برهنه پای جنون پیشه! ای حریف نفس!
شکوه پهنه ی غربت به جان رکاب زده
بهار ذهن شما را سروده ام تا دل
سری به عصمت صحرا، دلی به آب زده
کنارِ صدق تو حتی نمی برند از پیش
"هزار صف ز دعاهای مستجاب زده"
#فرزانه_بازرگان
#شعر_اصفهان
#اخوانیات
🌲🌲🌲
----------------
@bagh_saeb
(به فصل سرخ شوریدگی های زهره اخوان طاهری بروجنی)
دلیل وحشت مرداب های خواب زده
و خصم هر چه کلیشه ست، قاب و قاب زده
صفای نور حضور از دلم دریغ مدار
تو ای طلیعه ی پهلو بر آفتاب زده!
برهنه پای جنون پیشه! ای حریف نفس!
شکوه پهنه ی غربت به جان رکاب زده
بهار ذهن شما را سروده ام تا دل
سری به عصمت صحرا، دلی به آب زده
کنارِ صدق تو حتی نمی برند از پیش
"هزار صف ز دعاهای مستجاب زده"
#فرزانه_بازرگان
#شعر_اصفهان
#اخوانیات
🌲🌲🌲
----------------
@bagh_saeb
Forwarded from خانه شاعران ایران
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#حسین_منزوی
امروز شانزدهم اردیبهشتماه بیستمین سالروز درگذشت حسین منزوی است؛ شاعر معاصری که نامش با عشق و غزل آمیخته است.
صدایی که میشنوید از برنامهٔ رادیویی #بزم_شاعران است که در سال ۱۳۴۵ پخش میشد و حسین منزوی در بیست سالگی به این برنامه دعوت شد و غزلی خواند.
#غزل
#شعر
#خانه_شاعران_معاصر_ایران
@iranianpoetsocity
امروز شانزدهم اردیبهشتماه بیستمین سالروز درگذشت حسین منزوی است؛ شاعر معاصری که نامش با عشق و غزل آمیخته است.
صدایی که میشنوید از برنامهٔ رادیویی #بزم_شاعران است که در سال ۱۳۴۵ پخش میشد و حسین منزوی در بیست سالگی به این برنامه دعوت شد و غزلی خواند.
#غزل
#شعر
#خانه_شاعران_معاصر_ایران
@iranianpoetsocity