Forwarded from جواد زهتاب
🔷
هرچه نظر میکنم به تیغ، گذشته
از رگ و از استخوان... دقیق گذشته
غصه و افسوس و آه، راهگشا نیست
دورهٔ «ای وای» و «ای دریغ» گذشته
«در پیِ آینده باش!» گفتی و گفتم:
حال که آب از سرِ غریق گذشته؟
داغ نهادیم روی داغ دمادم
روز و شبِ ما به این طریق گذشته
نوبتِ «خیرُ الأمور أوسطها» نیست
فصلِ وسطبازی ای رفیق! گذشته
#جواد_زهتاب
https://tttttt.me/Javad_Zehtab
هرچه نظر میکنم به تیغ، گذشته
از رگ و از استخوان... دقیق گذشته
غصه و افسوس و آه، راهگشا نیست
دورهٔ «ای وای» و «ای دریغ» گذشته
«در پیِ آینده باش!» گفتی و گفتم:
حال که آب از سرِ غریق گذشته؟
داغ نهادیم روی داغ دمادم
روز و شبِ ما به این طریق گذشته
نوبتِ «خیرُ الأمور أوسطها» نیست
فصلِ وسطبازی ای رفیق! گذشته
#جواد_زهتاب
https://tttttt.me/Javad_Zehtab
Telegram
جواد زهتاب
شعر و چیزهای دیگر
🌲
با دلهرهٔ چندی و چونی نتوان زیست
در سایهٔ خواری و زبونی نتوان زیست
ایمن نتوان بود از این چرخ ستمکار
در خانهٔ این دشمنِ خونی نتوان زیست
هر لحظه به رنگی و به شکلی نتوان بود
گیرم که شود، بوقلمونی نتوان زیست
بغض و غرض و حقد و حقارت، همه جمعند
با این همه امراضِ درونی نتوان زیست
ای مرد در آن شهر که بیمایه و اَمرَد
هرلحظه نهد رو به فزونی نتوان زیست
::::::::::
روز دگر و جای دگر شاید، اما
در مقطعِ حساسِ کنونی نتوان زیست!
#جواد_زهتاب
#شعر_اصفهان
@Javad_Zehtab
🌲🌲🌲
--------------
@bagh_saeb
با دلهرهٔ چندی و چونی نتوان زیست
در سایهٔ خواری و زبونی نتوان زیست
ایمن نتوان بود از این چرخ ستمکار
در خانهٔ این دشمنِ خونی نتوان زیست
هر لحظه به رنگی و به شکلی نتوان بود
گیرم که شود، بوقلمونی نتوان زیست
بغض و غرض و حقد و حقارت، همه جمعند
با این همه امراضِ درونی نتوان زیست
ای مرد در آن شهر که بیمایه و اَمرَد
هرلحظه نهد رو به فزونی نتوان زیست
::::::::::
روز دگر و جای دگر شاید، اما
در مقطعِ حساسِ کنونی نتوان زیست!
#جواد_زهتاب
#شعر_اصفهان
@Javad_Zehtab
🌲🌲🌲
--------------
@bagh_saeb
🌲
دیگر ز عشق، حوصلهٔ دم زدن کجاست؟
گیرم که دم زدیم مجالِ سخن کجاست؟
گیرم که واشود گره از گیسوی غزل
ذوقی برای زلفِ شکندرشکن کجاست؟
گیرم برادرانِ گرامی گذاشتند
بوی خوشِ عزیزترین پیرهن کجاست؟
خرمهره را به قیمتِ زر عرضه میکنند
با کاسبانِ شعر، عیارِ سخن کجاست؟
بر سفرهای که زاغ و زغن گستراندهاند
جایی برای طوطیِ شکرشکن کجاست؟
بادِ هواست حرفم و نشنیده میروی
گویی برای باد بگویی وطن کجاست...
#جواد_زهتاب
🔹@Javad_Zehtab
🌲🌲🌲
-------------
@bagh_saeb
دیگر ز عشق، حوصلهٔ دم زدن کجاست؟
گیرم که دم زدیم مجالِ سخن کجاست؟
گیرم که واشود گره از گیسوی غزل
ذوقی برای زلفِ شکندرشکن کجاست؟
گیرم برادرانِ گرامی گذاشتند
بوی خوشِ عزیزترین پیرهن کجاست؟
خرمهره را به قیمتِ زر عرضه میکنند
با کاسبانِ شعر، عیارِ سخن کجاست؟
بر سفرهای که زاغ و زغن گستراندهاند
جایی برای طوطیِ شکرشکن کجاست؟
بادِ هواست حرفم و نشنیده میروی
گویی برای باد بگویی وطن کجاست...
#جواد_زهتاب
🔹@Javad_Zehtab
🌲🌲🌲
-------------
@bagh_saeb