عاشقانه های فاطیما
783 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima

□روز دلبران و جانان | Valentine


نه شاخه‌ای گل سرخ،
نه قلبی از دیبای زَربَفت.

پیازی به تو پیش‌کش می‌کنم.
ماه تابانی پیچیده به لفافی قهوه ‏فام،
نویدی از آفتاب و نور
تو گویی که باز می‏‌گشایند
حریر نرم و نازک از تنِ عشق.

پیش‌کش‌ات باد،
هر چند چنان بگریاندت زار
که به مِثال عاشقان،
خاره خون کنی و دیده کور.
عکس رخ خوب‌ات را به زردی روا دارد،
تن‌ات را سست کند و دل‌ات را ملول.

همه کس
به یک خوی و خواست نیستند
اما من راستِ خود گویم.

چرا که از کارت پُستال‏‌های مُلَون
و قاصدک‌های بوسه بی‌زارم.

من پیازی به تو تقدیم می‌دارم
تا بوسه‌های تند و بی‌امانش
لبان‌ات را
به غیرت و وفا بیالایند؛
همان‌گونه که ماییم
و باشد که بدین‌گونه نیز
دیر بمانیم و دور نمانیم.

باشد که قبول افتد
و اگر رخصت دهی
و مراد و کام تو بر این باشد:
آن حلقه‌های طلای سفیدِ تو در توی‌اش
قدر یکی حلقه ‌‌ی ازدواج
جمع و کوچک گردند.

مُهلک است و مرگ‌بار.
بوی‌اش به سرانگشتان‌ات بماند،
وفا دارد
و تیغه‌ی تیز کاردت را
گندِ مداوم بردارد.

●□شاعر: #کارول_آن_دافی | Carol Ann Duffy |

●□برگردان: #کامبیز_جعفری‌نژاد

برگرفته از کتاب شعر مدرن قرن بیستم و بیست شاعر مدرن
@asheghanehaye_fatima



چه می‌کنی؟
«دارم ماه را می‌بینم.»
خودم به تو ماه خواهم داد،
وقتی پایم برسد بدان‌جا.

داری به کجا می‌روی؟
«به کشت‌زارها که سرم را گرم بکنم.»
خودم کشت‌زارت خواهم شد،
خم شو به روی صندلی.

به چه فکر می‌کردی؟
«به عشق.»
خودم به تو عشق خواهم داد،
بالا که رَویم از پله‌ها.

داشتی کجا قایم می‌شدی؟
«در لابه‌لای الوارها.»
وقتی برهنه می‌شوی
به تو الوار خواهم داد.

برای چه گریه می‌کنی؟
«دارم از تاریکی می‌ترسم.»
به تو تاریکی هم خواهم داد،
بدونِ هرگونه مراعات.




#کارول_آن_دافی
برگردان: #فائزه_پورپيغمبر
■فرسخ‌ها دور

می‌خواهمت و نیستی. مکث می‌کنم
در این باغ‌چه، افکار رنگی پیش از حرف زدن
در هوای راکد نفس می‌کشند. حتا نام‌ات
روحی‌ست پریده‌رنگ، اگرچه باز بیرون‌اش دادم
و باز هم… با من نخواهد ماند.
بیدارت می‌کنم امشب، خیال‌ات می‌کنم.
حرکات‌ات صریح‌تر
از کلماتی که گفته بودمت پیش از این‌که بگویی.
اینک هر جا که باشی، در سرم خیره‌ای به من
ایستاده‌ای این‌جا مادامی‌که نور سرد مرده
باریک‌تر می‌شود در زمین.
لبان‌ات را اشتباه فهمیدم
ولی باز هم لبخند می‌زند. نزدیک‌تر نگاه‌ات می‌دارم، فرسخ‌ها دور،
فکر کردن به عشق تا فریاد شب‌گردها
گسیختن و برگرداندن چیزی که آمده بود،
که یقین بود در خاطره
ستاره‌ها از ما برای هیچ‌کس فیلم می‌گیرند

■Miles Away

I want you and you are not here. I paus
in this garden, breathing the colour thought is
before language into still air. Even your name
is a pale ghost and, though I exhale it again
and again, it will not stay with me. Tonight
I make you up, imagine you, your movements clearer
than the words I have you say you said before.
Wherever you are now, inside my head you fix me
with a look, standing here whilst cool late light
dissolves into the earth. I have got your mouth wrong,
but still it smiles. I hold you closer, miles away,
inventing love, until the calls of nightjars
interrupt and turn what was to come, was certain,
into memory. The stars are filming us for no one



#کارول_آن_دافی
برگردان: #هانیه_بحرینی

@asheghanehaye_fatima