@asheghanehaye_fatima
او مرا دوست دارد!
او که گفته است این جمله را
به وقت تنهایی اش بارها
به وقت بی کسی هاش
آن زمان که دلتنگی به شکل اضطراب
در صدای حریر و ابریشمی اش رخنه می کند!
او دلتنگ من است
او که بخشی بیشتری از تنهایی اش را
قسمت می کند با من
و در شادی هاش
به شکل مَردیام تنها
در حال معاشقه
با سهم تنهایی اش در خودم
او مرا می خواهد
او که در فزونی اش از زیبایی،
بسیار کماَم
در کثرتی که از هرچه دارد، اندک
و در ازدحام خواسته هاش
چیزیام
که می شود آن را سپرد.... به بعدترها!
من او را دوست دارم
او را که غالبا همراهم نیست
و این نبودن
دلگرمم میکند به شادمانی اش
به اینکه روزگار بر وفق اوست
و بسیار سرخوش است...
در کنار کسی که دوستش دارد!
#حمید_جدیدی
#از_شادمانی_دیگران_شاد_باشید
#پیامبر_شادمانی
او مرا دوست دارد!
او که گفته است این جمله را
به وقت تنهایی اش بارها
به وقت بی کسی هاش
آن زمان که دلتنگی به شکل اضطراب
در صدای حریر و ابریشمی اش رخنه می کند!
او دلتنگ من است
او که بخشی بیشتری از تنهایی اش را
قسمت می کند با من
و در شادی هاش
به شکل مَردیام تنها
در حال معاشقه
با سهم تنهایی اش در خودم
او مرا می خواهد
او که در فزونی اش از زیبایی،
بسیار کماَم
در کثرتی که از هرچه دارد، اندک
و در ازدحام خواسته هاش
چیزیام
که می شود آن را سپرد.... به بعدترها!
من او را دوست دارم
او را که غالبا همراهم نیست
و این نبودن
دلگرمم میکند به شادمانی اش
به اینکه روزگار بر وفق اوست
و بسیار سرخوش است...
در کنار کسی که دوستش دارد!
#حمید_جدیدی
#از_شادمانی_دیگران_شاد_باشید
#پیامبر_شادمانی
@asheghanehaye_fatima
هرگاه یکی از شما بخواهد زنِ بیوفایی را به داوری بکشاند،
او را باید که دلِ شوهرِ آن زن را هم در ترازو بگذارد و روحش را بیازماید.
و آنکه میخواهد تجاوزکننده را تازیانه بزند، به درونِ روحِ تجاوزدیده هم نگاهی بیندازد.
و هرگاه یکی از شما بخواهد ناسزایی را به نامِ حق سزا بدهد و تبر را بر تنهی درختِ بدی بزند، زنهار که ریشههای آن را هم بنگرد؛
و راستی را، خواهد دید که ریشههای خوب و ریشههای بد، بارور و نابارور، در دلِ خاموشِ زمین به هم پیچیدهاند.
#جبران_خلیل_جبران
#پیامبر
هرگاه یکی از شما بخواهد زنِ بیوفایی را به داوری بکشاند،
او را باید که دلِ شوهرِ آن زن را هم در ترازو بگذارد و روحش را بیازماید.
و آنکه میخواهد تجاوزکننده را تازیانه بزند، به درونِ روحِ تجاوزدیده هم نگاهی بیندازد.
و هرگاه یکی از شما بخواهد ناسزایی را به نامِ حق سزا بدهد و تبر را بر تنهی درختِ بدی بزند، زنهار که ریشههای آن را هم بنگرد؛
و راستی را، خواهد دید که ریشههای خوب و ریشههای بد، بارور و نابارور، در دلِ خاموشِ زمین به هم پیچیدهاند.
#جبران_خلیل_جبران
#پیامبر
.
هوا گرم است
و "شانی" های قرمز رسیده اند.
صورتم را هنوز سرخ نگه داشته ام
جای سیلی های پدر نیست
که خالی شود!
برای پُر کردن جای خالی ات اما
سرخِ تازه ای پیدا کرده ام.
"شانی" های قرمز رسیدهاند
تُنگ های خالیِ پشت پنجره
شیار نور را
به سمت استکان هایِ کوچکِ روی میز
هدایت می کند
و این
عین رستگاری ست.
خون
روی پوست اتاق جریان گرفته است
چیزی که در گلویِ بطری ها ست
گونه هایِ سرخِ تو را تداعی میکند.
دوستت دارم
و دوست داشتن همیشه به سرخی
آغشته است.
تو انگشتان ظریفی داشتی
که حبه کردن انگورها را زیبا می کرد
برداشتن استکان را زیبا می کرد
و انگشترت،
که گوشه ی میز را
دوست نداشت.
می توانستم بهار
با گرده ها پراکنده شوم
فرض کنم قزل آلایم،
با خال های درشت و سرخ
و سیلان پیدا کنم در رودها
می توانستم خون شهیدی باشم
به شمایل شقایق هایِ اردیبهشت ...
می توانستم ولی باور کن
انگورهایِ "شانی"
کم از معجزه نیست
و تاکستان
جای امنی برای نزول آیه های رستگاری ست.
چه کار کنم که باز پیدایت شود؟
چه کار کنم تنهایی، زایلم نکند؟
و صدای گریه های باغبان را نشنوم؟
می شنوی
که چون پیامبران مغموم
زیبایی ات را لب میزند ...؟
می شنوی عزیزم ؟
_ ما خون دل خوردیم تا "شانی"ها
سرخ تر شوند،
تنهایی ولی غالب بود
به سیاهی انگورها
خُرده نگیرید _
برشی از کار بلند
#پیامبر_تاکستان
شانی : نوعی انگور قرمز است که به سیاهی می گراید.
@asheghanehaye_fatima
هوا گرم است
و "شانی" های قرمز رسیده اند.
صورتم را هنوز سرخ نگه داشته ام
جای سیلی های پدر نیست
که خالی شود!
برای پُر کردن جای خالی ات اما
سرخِ تازه ای پیدا کرده ام.
"شانی" های قرمز رسیدهاند
تُنگ های خالیِ پشت پنجره
شیار نور را
به سمت استکان هایِ کوچکِ روی میز
هدایت می کند
و این
عین رستگاری ست.
خون
روی پوست اتاق جریان گرفته است
چیزی که در گلویِ بطری ها ست
گونه هایِ سرخِ تو را تداعی میکند.
دوستت دارم
و دوست داشتن همیشه به سرخی
آغشته است.
تو انگشتان ظریفی داشتی
که حبه کردن انگورها را زیبا می کرد
برداشتن استکان را زیبا می کرد
و انگشترت،
که گوشه ی میز را
دوست نداشت.
می توانستم بهار
با گرده ها پراکنده شوم
فرض کنم قزل آلایم،
با خال های درشت و سرخ
و سیلان پیدا کنم در رودها
می توانستم خون شهیدی باشم
به شمایل شقایق هایِ اردیبهشت ...
می توانستم ولی باور کن
انگورهایِ "شانی"
کم از معجزه نیست
و تاکستان
جای امنی برای نزول آیه های رستگاری ست.
چه کار کنم که باز پیدایت شود؟
چه کار کنم تنهایی، زایلم نکند؟
و صدای گریه های باغبان را نشنوم؟
می شنوی
که چون پیامبران مغموم
زیبایی ات را لب میزند ...؟
می شنوی عزیزم ؟
_ ما خون دل خوردیم تا "شانی"ها
سرخ تر شوند،
تنهایی ولی غالب بود
به سیاهی انگورها
خُرده نگیرید _
برشی از کار بلند
#پیامبر_تاکستان
شانی : نوعی انگور قرمز است که به سیاهی می گراید.
@asheghanehaye_fatima
در دوستی غرضی جز اضافه کردنِ محبت به عمق وجودتان نداشته باشید. زیرا محبتی که جویای چیزی جز پرده برداشتن از خودش باشد، عشق نیست بلکه دامی است که در دریای زندگی گسترده میشود و جز بیهودگی چیزی در آن نمیافتد.
#پیامبر _و _دیوانه
#جبران_خلیل_جبران
@asheghanehaye_fatima
#پیامبر _و _دیوانه
#جبران_خلیل_جبران
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
ما بسیار به تو مهر داشتیم.
گرچه مهر ما بی زبان بود و حجاب بر چهره داشت. ولی اکنون او به صدای بلند تو را می خواند و در پیش تو برهنه می شود.
همیشه چنین بوده است
که مهر به ژرفای خود پی نمی برد.
تا آنگاه که ساعت فراق فرا میرسد.
✍ #جبران_خلیل_جبران
📙 #پیامبر_و_دیوانه
ما بسیار به تو مهر داشتیم.
گرچه مهر ما بی زبان بود و حجاب بر چهره داشت. ولی اکنون او به صدای بلند تو را می خواند و در پیش تو برهنه می شود.
همیشه چنین بوده است
که مهر به ژرفای خود پی نمی برد.
تا آنگاه که ساعت فراق فرا میرسد.
✍ #جبران_خلیل_جبران
📙 #پیامبر_و_دیوانه