عاشقانه های فاطیما
805 subscribers
21.2K photos
6.47K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima



روزهای با تو بودن را به یاد می‌آورم؟
همان‌گونه که کسی می‌بیند چیزهایی را از پنجره‌ی قطار سریع‌السیر
بسیار سریع:
دور و زیبا
نگه داشتن روزهای گذشته غیرممکن است
از زمانی به زمانی
گاهی باید بازگشت به کودکی خود!
بی‌غرور دروغین و افتخار غم‌گین شویم
مرگ هنگامی که می‌آید
به آن لحظه در گذشته می‌اندیشم
زمانی که در تاریکی ایستاده‌ایم
در بلندای بالکن تصمیم
با کینه‌ای دشمن‌گونه به من گفت:
دوست‌ات دارم
و صدای‌ات را به یاد خواهم آورد
مرگ شیرین خواهد آمد بسیار
مرا هم‌چون شادی از یاد رفته‌ام
در آغوش خواهد گرفت
و با کینه‌ای مشابه نجوا می‌گویم:
آه چه‌قدر دوست‌ات داشتم



أتذكرأيامي معك
كمن يري ألاشياء عبر
نافذة قطار مسرع
مسرع:
نايية وجميلة
والقبض عليها مستحيل
من وقت إلي آخر
فلنعد أطفالا
والنحزن بلا الكبرياء زائف
يوم احتضر
سأفكر بتلك اللحظة المضية
حين وقفنا في الظلمة
علي شرفه القرار
و قلت لي بحقد :أحبٌك
سأتذكر صوتك
و سيجي ءالموت عذْبا
و يضمني كرحمالفرح المنسي
و سأهمس بحقد مشابه:
آه كم احبتك!

#غادة_السمان | سوریه،
برگردان: #نیما_غلام‌رضایی
@asheghanehaye_fatima



زمانی هست که برای عشق ایجاد نشده بود
عاشقانی هستند که برای این زمان آفریده نشده‌اند
عشقی هست که برای زنده ماندن ایجاد شده است
عشقی وجود دارد که چیزی را برجای نمی‌گذارد
عشقی وجود دارد که پر از کینه‌ی وحشی می‌باشد
نفرتی وجود دارد نمایان‌تر از به یاد داشتن
دروغی وجود دارد که در راستی، راست‌تر از یک حقیقت است.

منی وجود دارم، تویی هستی
دیدارهای دروغینی وجود دارد که حس‌وحال و جاذبه‌ی بیش‌تری نسبت به همه‌ی دیدارهای دیگر دارد



هناك زمن لم يخلق للعشق
هناك عشاق لم يخلقوا لهذا الزمن
هناك حب خلق للبقاء
هناك حب لا يبقي على شيء
هناك حب في شراسة الكراهية
هناك كراهية لا يضاهيها حب
هناك نسيان اكثر حضورا من الذاكرة
هناك كذب اصدق من الصدق
هناك انا هناك انت
هناك مواعيد وهمية اكثر متعة من كل المواعيد

#احلام_مستغانمي | الجزایر، ۱۹۵۳ |

برگردان: #نیما_غلام‌رضایی
در آغاز... #فاطمه* بود
و سپس پدیدار شدند عناصری از اشیا
آتش و خاک
آب و هوا
و هست شدند زبان‌ها و آسمان‌ها
تابستان و بهار
وپگاه شبان‌گاه
و پس از چشمان فاطمه
هستی پی برد به راز گل سیاه
وسپس... پس از هزار قرن
زنان پدیدار شدند...



في البَدْء.. کانَتْ فاطمهْ
و بعدَها – تَکَوّنَتْ عناصرُ الأشیاءْ
النارُ – و التّرابُ
والمیاهُ – والهواءْ
و کانَتِ اللُّغاتُ و الأسماءْ ...
والصیفُ – والربیعُ
والصباحُ – والمساءْ
و بعدَ عَینَيْ فاطمهْ
إکتشفَ العالَمُ سِرَّ الوردَةِ السوداءْ
و بعدَها.. بألفِ قرنٍ
جاءتِ النّسَاء..

#نزار_قبانی | سوریه، ۱۹۹۸-۱۹۲۳ |
برگردان: #نیما_غلام‌رضایی

🔺پ.ن: فاطمه نام زنی‌ بود که قبانی در لندن با او آشنا شده و مدت‌ها عاشق‌اش بوده است.

@asheghanehaye_fatima
بر فرازِ سقفِ ماه بالا می‌روم
تا براب تو قصيده‌یی بچين‌ام
و بر فرازِ قصيده بالا می‌روم
تا برای تو ماه را بچين‌ام
به‌سوی فضاهايي بالا می‌روم
كه هيچ زنی تابه‌حال بالا نرفته
و دست به گفتنِ سخنانی در عشق می‌زنم
كه تابه‌حال هيچ زنِ عربی چنان سخنانی نگفته باشد.
و فكر نمی‌كنم كه در آينده نيز
اقدام به گفتنِ آن سخنان كند

■شاعر: #سعاد_الصباح

■برگردان: #نیما_غلام‌رضایی

@asheghanehaye_fatima