عاشقانه های فاطیما
783 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
#معرفی_شاعر
#مارینا_تسوتایوا

مارینا ایوانوونا تسوتایوا شاعر و نویسنده‌ی اهل روسیه بود. او در سال ۱۸۹۲ در خانواده‌ای فرهیخته به دنیا آمد. همواره او را در کنار بزرگان ادبیات قرن بیستم روسیه می‌نشانند. او در روزگاری زیست که انقلاب اکتبر چند دهه قبل نهادها و ساختارهای اجتماعی سیاسی شوروی را زیر و رو کرده بود و از آرمان‌ها و اهداف بلند انقلاب برای او و هم‌نسلانش جز آواری از قحطی، فقر و کشتار باقی نمانده بود. او در بحبوحه‌ی قحطی ۱۹۲۱ زمانی که از سرنوشت همسر انقلابی‌اش "سرگئی یفرون" بی‌خبر بود، به خاطر فقر شدید یکی از دو دخترش را به نوانخانه‌ای سپرد بی‌آن‌که بداند هیولای قحطی و مرگ به زودی دختر کوچکش را به همراه ۶ میلیون انسان دیگر به کام خود خواهد کشید.
زندگی به مارینا حتی زمانی که توانست همسرش را در برلین پیدا کند روی خوش نشان نداد. مهاجرت آنان به پاریس نه تنها تنگ‌دستی و گرسنگی را از او و خانواده‌اش دور نکرد که شایعه‌ی جاسوس‌بودن همسرش، مارینا را بیش از پیش به زندگی سیاه و پرمشقتش بدبین کرد. در دهه‌ی ۱۹۳۰ تسوتایوا عمدتاً حول محور نوستالژی و دلتنگی برای وطن شعر می‌سرود. در اواخر همین دهه، همسرش مجبور به همکاری با قوای کمونیست شد و با دخترش به روسیه برگشت.
یفرون به جرم جاسوسی برای فرانسه به اعدام و دخترش نیز به همان جرم به هشت سال کار اجباری در اردوگاه محکوم شدند. دختر و همسرش کمی بعد به دستور استالین کشته شدند. به دنیا آمدن پسرش "مور" که بسیار دوستش می‌داشت هم نتوانست اندکی او را به زیستن امیدوار نگه دارد.
مجموعه‌‌ی این اتفاقات ناگوار در کنار مصائب جاری زندگی که مهم‌ترین آن‌ها گرسنگی و فقر شدید بود، مارینا را که می‌خواست تنها و تنها بنویسد، به سمت خودکشی سوق داد. در پی تخلیه‌ی مسکو در جریان جنگ جهانی دوم، تسوتایوا به شهری دوردست رفت و چندی بعد جسد بی‌جان او را آویخته از درختی در الابوگا پیدا کردند. وی در زمان مرگ تنها ۴۸ سال داشت.
بوریس پاسترناک، شاعر روسی، درباره‌ی او می‌گوید:«او در دوران ظاهرسازی‌ها، صدای خود را داشت: کلاسیک و انسانی. او زنی با روحی مردانه بود. درگیری او با زندگی روزمره به او قدرت بخشید. او با تلاش بسیار به زبانی ساده و روشن دست یافت. به نظر من او از آخماتووا هم که سادگی و شاعرانگی‌اش را همیشه ستوده‌ام، بالاتر بود. من تسوتایوا را در صدر می‌دانم.»
آثار او به واسطه‌ی اصالت، صداقت و همین‌طور ریتم مقطع آن مورد استقبال قرار گرفته‌اند. اگرچه او در خارج از مرز روسیه چندان شناخته شده نیست، اما یکی از مهم‌ترین شاعران قرن بیستم در روسیه محسوب می‌شود.

#مارینا_تسوتایوا
#محمدرضا_مهرزاد
#احمد_پوری
#نرگس_سنایی
#آزاده_کامیار
#محسن_توحیدیان

@asheghanehaye_fatima
■از دل اقیانوس خروشان

از درون ازدحام
از دل اقیانوس خروشان،
قطره‌ای
با مهربانی فراز آمد
و به نجوا گفت:
«دوستت دارم
تمامِ عمر
تا که بمیرم.
سفر کرده‌ام
راهی دراز را
تنها برای آن که در تو بنگرم،
بر تو دست بسایم.
چرا که نمی‌توانستم
بی آن‌که یک بار دیده باشمت
به مرگ تن دهم.
برای آن‌که می‌ترسیدم
از کف داده باشمت.»
ـ اکنون که یکدیگر را
نظاره کرده‌ایم،
در هم تماشا کرده‌ایم،
ایمنیم؛
پس خرسند و رام
به اقیانوس بازمی‌گردیم، عشق من؛
من هم پاره‌ای از اقیانوسم، محبوبم
آن‌قدرها از هم جدا نیستیم؛
به هم واصل می‌شوند
تمام پاره‌ها
تماشا کن عشق من!
اگرچه دریا
سخت کمر به جدایی بسته است
اگرچه لَختی جدا می‌بردمان
اما نمی‌تواند برای همیشه
از یکدیگر دورمان کند
ناشکیبا مباش
فاصله کوتاه است
و من می‌شناسمت.
به هوا
به خاک
به اقیانوس
سلام می‌دهم
در هر غروب آفتاب
به یاد عزیز تو ای محبوبم.

#والت_ویتمن
برگردان: #محسن_توحیدیان

@asheghanehaye_fatima