@asheghanehaye_fatima
گاهی از میان لباس های تو کمد، یکی هست که بیشتر دوسش داری،
از میان فیلم ها، فیلمی را،
از میان گلدان ها، گلی
از میان آدم ها، آدمی
و از بین جمله ها، جمله ای را...
همیشه " دوستت دارم" کاری نیست! کلیشه ای شده! زیادی هرجایی ست، مستعمل است و دیگر شبیه خودش نیست!
من دلم برای چیزهای ساده تری تنگ شده...
آدم های ساده، لباس های ساده یا مثل همین جمله های زیادی ساده...
- حتما ناهار یه چی بخور
- برو دکتر عزیزم
- بیخبرم نذار
- امشب یکم زودتر بیا
- شام بریم بیرون...؟
- اون پیرهن آبیه رو بپوش، بهت خیلی میاد
- راستی موهامو رنگ کردم!
- سر رات دوتا نون تازه هم بگیر
- بخابیم!؟
#حمید_جدیدی
#عصر_نوشت
گاهی از میان لباس های تو کمد، یکی هست که بیشتر دوسش داری،
از میان فیلم ها، فیلمی را،
از میان گلدان ها، گلی
از میان آدم ها، آدمی
و از بین جمله ها، جمله ای را...
همیشه " دوستت دارم" کاری نیست! کلیشه ای شده! زیادی هرجایی ست، مستعمل است و دیگر شبیه خودش نیست!
من دلم برای چیزهای ساده تری تنگ شده...
آدم های ساده، لباس های ساده یا مثل همین جمله های زیادی ساده...
- حتما ناهار یه چی بخور
- برو دکتر عزیزم
- بیخبرم نذار
- امشب یکم زودتر بیا
- شام بریم بیرون...؟
- اون پیرهن آبیه رو بپوش، بهت خیلی میاد
- راستی موهامو رنگ کردم!
- سر رات دوتا نون تازه هم بگیر
- بخابیم!؟
#حمید_جدیدی
#عصر_نوشت
@asheghanehaye_fatima
وقتی از کسی که خودِ تو شادَش کرده ای، خودت شادی را بگیری، بسیار غمگین تر از گذشته خواهد شد.
بخاطر همین از "دیدار" که بازمیگردیم، دلتنگتریم ...
بخاطر همین همیشه شنبه ها خسته تر از پنجشنبه ایم. حالا به گمانم #عصر_جمعه را بهتر بفهمی...
#معین_دهاز
بخشی از متنی با عنوان "اگر دیکتاتور بودم"
وقتی از کسی که خودِ تو شادَش کرده ای، خودت شادی را بگیری، بسیار غمگین تر از گذشته خواهد شد.
بخاطر همین از "دیدار" که بازمیگردیم، دلتنگتریم ...
بخاطر همین همیشه شنبه ها خسته تر از پنجشنبه ایم. حالا به گمانم #عصر_جمعه را بهتر بفهمی...
#معین_دهاز
بخشی از متنی با عنوان "اگر دیکتاتور بودم"
@asheghanehaye_fatima
هر کسی به اندازه ای که ما را دوست دارد باید ذهن و دلمان را اشغال کند نه به اندازه ای که ما دوستش داریم...
#صادق_کرمیار
کتاب #درد
انتشارات #عصر_داستان
هر کسی به اندازه ای که ما را دوست دارد باید ذهن و دلمان را اشغال کند نه به اندازه ای که ما دوستش داریم...
#صادق_کرمیار
کتاب #درد
انتشارات #عصر_داستان
@asheghanehaye_fatima
در چشم های سیاهش،
تاریکی مطلق بود
در موهای سیاهش،
ظلمتی بی حصر
کسی چیزی نمی دید
جز من
که بخت بلندم را
#حمید_جدیدی
#عصر_نوشت
در چشم های سیاهش،
تاریکی مطلق بود
در موهای سیاهش،
ظلمتی بی حصر
کسی چیزی نمی دید
جز من
که بخت بلندم را
#حمید_جدیدی
#عصر_نوشت
@asheghanehaye_fatima
"عصر جمعه پائیز"
و آفتاب خسته ی بیمار
از غرب می وزید
پائیز بود
عصر جمعه ی پائیز
□
له له زنان،
عطش زده،
آواره ،
بادِ هار،
یک تکه روزنامه یِ چربِ مچاله را
در انتهایِ کوچه یِ بن بست
با خشم می جوید !
□
تا دور دیدِ من
اندوهبار غباری گس
درهم دویده بود
□
قلبم نمی تپید
و باورم به تهنیتِ مرگ
شعری سروده بود .
□
من مرده بودم
رگ هایم
این تسمه های تیره یِ پولادین
بر گِرد لاشه ام
پیچیده بود.
□
من مُرده بودم
قلبم
در پشتِ میله هایِ زندان سینه ام
از یاد رفته بود
اما هنوز خاطره ای در عمیقِ من
فریاد می کشید.
□
روئیده بود
در بی نهایتِ احساسم
دهلیزی
متروک
مه گرفته
...و خاموش!
فریادِ گام هایِ زنی
چون قطره هایِ آب
از دور ، دور ، دور ذهن
در گوش من چکید .
لب تشنه می دویدم سوی طنینِ گام
اما...
تداومِ فریادِ گام ها
از انتهای دیگرِ دهلیز
در گوش می چکید :
تک تک
چک چک
چه شیونی ... ، چه طنینی !
□
برگِ چنارِ خشکی از شاخه دور شد
چرخید در فضا
در زیرِ پای خسته ی من له شد
آیا
دست بریده ی مردی بود ؛
لب ریزِ التماس ؟
فریاد استخوان هایش برخاست
جرق
آه ...
□
و آفتاب خسته ی بیمار
از غروب می وزید
پائیز بود
عصر جمعه ی پائیز
#عصر_جمعه_پائیز🍁|
#نصرت_رحمانی
از دفتر : #میعاد_در_لجن•
"عصر جمعه پائیز"
و آفتاب خسته ی بیمار
از غرب می وزید
پائیز بود
عصر جمعه ی پائیز
□
له له زنان،
عطش زده،
آواره ،
بادِ هار،
یک تکه روزنامه یِ چربِ مچاله را
در انتهایِ کوچه یِ بن بست
با خشم می جوید !
□
تا دور دیدِ من
اندوهبار غباری گس
درهم دویده بود
□
قلبم نمی تپید
و باورم به تهنیتِ مرگ
شعری سروده بود .
□
من مرده بودم
رگ هایم
این تسمه های تیره یِ پولادین
بر گِرد لاشه ام
پیچیده بود.
□
من مُرده بودم
قلبم
در پشتِ میله هایِ زندان سینه ام
از یاد رفته بود
اما هنوز خاطره ای در عمیقِ من
فریاد می کشید.
□
روئیده بود
در بی نهایتِ احساسم
دهلیزی
متروک
مه گرفته
...و خاموش!
فریادِ گام هایِ زنی
چون قطره هایِ آب
از دور ، دور ، دور ذهن
در گوش من چکید .
لب تشنه می دویدم سوی طنینِ گام
اما...
تداومِ فریادِ گام ها
از انتهای دیگرِ دهلیز
در گوش می چکید :
تک تک
چک چک
چه شیونی ... ، چه طنینی !
□
برگِ چنارِ خشکی از شاخه دور شد
چرخید در فضا
در زیرِ پای خسته ی من له شد
آیا
دست بریده ی مردی بود ؛
لب ریزِ التماس ؟
فریاد استخوان هایش برخاست
جرق
آه ...
□
و آفتاب خسته ی بیمار
از غروب می وزید
پائیز بود
عصر جمعه ی پائیز
#عصر_جمعه_پائیز🍁|
#نصرت_رحمانی
از دفتر : #میعاد_در_لجن•
Asre Jomeh Paeiz
Nosrat Rahmani
#عصر_جمعهء_پائیز
شعر و صدای #نصرت_رحمانی
آهنگساز: #مجید_انتظامی
از دفتر : #میعاد_در_لجن
@asheghanehaye_fatima
شعر و صدای #نصرت_رحمانی
آهنگساز: #مجید_انتظامی
از دفتر : #میعاد_در_لجن
@asheghanehaye_fatima
همیشه در ذهنم تصور میڪنم
در بهشت همه روزها پنجشنبه است
و قسمت اوج آن مربوط میشود به
#عصر_پنجشنبه ...
عصر پنجشنبه را نڪَذارید آرام بڪَذرد
به لحظاتش رنڪَ هیجان بپاشید
عاشقی ڪنید ...
دست در دست هم قدم بزنید
روبروی هم در ڪافه بنشینید
#بی_شڪ_عصر_پنجشنبه
#از_موهبت_های_الهی_است ...
#سیما_امیرخانی
@asheghanehaye_fatima
در بهشت همه روزها پنجشنبه است
و قسمت اوج آن مربوط میشود به
#عصر_پنجشنبه ...
عصر پنجشنبه را نڪَذارید آرام بڪَذرد
به لحظاتش رنڪَ هیجان بپاشید
عاشقی ڪنید ...
دست در دست هم قدم بزنید
روبروی هم در ڪافه بنشینید
#بی_شڪ_عصر_پنجشنبه
#از_موهبت_های_الهی_است ...
#سیما_امیرخانی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
یادمان رفت دهان را برای چه بر صورتمان کشیدند!
جز برای بوسه و سکوت؟
که جز این حرام بود رسالتش...
می گویی چقدر دلتنگی تو؟!
_جهانی ست در دلم
جهانی هزار ساله
و هر روزش عصر جمعه!
دارم لبخندها را به گریه ها میدوزم
و تو هی میپرسی از پرنده ای که از آسمان دلگیر است
می گویی
چقدر دلتنگی تو؟....
می دانی؟
جهانی ست در دلم
جهانی هزار ساله
و هر روزش
#عصر_جمعه...
#معصومه_صابر
یادمان رفت دهان را برای چه بر صورتمان کشیدند!
جز برای بوسه و سکوت؟
که جز این حرام بود رسالتش...
می گویی چقدر دلتنگی تو؟!
_جهانی ست در دلم
جهانی هزار ساله
و هر روزش عصر جمعه!
دارم لبخندها را به گریه ها میدوزم
و تو هی میپرسی از پرنده ای که از آسمان دلگیر است
می گویی
چقدر دلتنگی تو؟....
می دانی؟
جهانی ست در دلم
جهانی هزار ساله
و هر روزش
#عصر_جمعه...
#معصومه_صابر
♡
دراین #عصر زیبای تابستانی🌿🌸
برایتان یک حس قشنگ🌸
یک شادی بی دلیل🍇🍃
یک نفس عطر خدا🌱🍓
یک بغل یاد دوست🥝🌸
و دنیا دنیا آرزوی خوب دارم🍒🌱
#عصرتون_شیرین_و_خنک
@asheghanehaye_fatima
دراین #عصر زیبای تابستانی🌿🌸
برایتان یک حس قشنگ🌸
یک شادی بی دلیل🍇🍃
یک نفس عطر خدا🌱🍓
یک بغل یاد دوست🥝🌸
و دنیا دنیا آرزوی خوب دارم🍒🌱
#عصرتون_شیرین_و_خنک
@asheghanehaye_fatima
Omar Akram
@BikalamMusics2
ملودیهای زیبا و #عاشقانه در قطعهٔ Love Of My Heart از نوازنده و آهنگساز #افغانی_آمریکایی #عمر_اکرم
سبک: #New_Age #عصر_نو
آلبوم:Daytime Dreamer
@asheghanehaye_fatima
سبک: #New_Age #عصر_نو
آلبوم:Daytime Dreamer
@asheghanehaye_fatima
Basse Bargard
Roozbeh Bemani
هرجا که میرم پیش چشمامی
بغضم مثل یه کوه سنگینه
یادت میفتم نفسم میره
دنیای این روزای من اینه
یک لحظه چشمای تورو دیدم
تا پیش چشم همه زیبا شم
من واسه اون یک ثانیه باید
چند سال دیگه منتظر باشم...
بسه برگرد من واسه تو عمرمو جنگیدم
مرگمو با چشم خودم دیدم
هرچی که هست تاوانشو میدم ...
بسه برگرد من جون ندارم واسه ی این درد، رفتنِ تو پشتمو خالی کرد
از عمر من کم کن ولی برگرد...
هنوز غرق این تبم اما برای یک شبم این درد تکراری نمیشه
توو این همه آوارِ غم تا برنگردی رو دلم این داغ میمونه همیشه...
#روزبه_بمانی
#عصر_دیوونگی
@asheghanehaye_fatima
بغضم مثل یه کوه سنگینه
یادت میفتم نفسم میره
دنیای این روزای من اینه
یک لحظه چشمای تورو دیدم
تا پیش چشم همه زیبا شم
من واسه اون یک ثانیه باید
چند سال دیگه منتظر باشم...
بسه برگرد من واسه تو عمرمو جنگیدم
مرگمو با چشم خودم دیدم
هرچی که هست تاوانشو میدم ...
بسه برگرد من جون ندارم واسه ی این درد، رفتنِ تو پشتمو خالی کرد
از عمر من کم کن ولی برگرد...
هنوز غرق این تبم اما برای یک شبم این درد تکراری نمیشه
توو این همه آوارِ غم تا برنگردی رو دلم این داغ میمونه همیشه...
#روزبه_بمانی
#عصر_دیوونگی
@asheghanehaye_fatima