@asheghanehaye_fatima
حرف بر سر داشتن نیست، دستِ بالا بر سر گرفتن است
تنها که هستم هرگز حرف نمیزنم
با تو اما سکوت میکنم
از آنچه گذشته است و هرگز نمیگذرد...
و اینکه از دست دادن، چگونه میتواند تو را قویتر کند
کودکی را تصور کن که اولین گامها را برمیدارد
حرف بر سر این نیست که او را بگیری
بر سر این است که باید آیا؟ رها کنم و دیرزمانی بنگرم.
#هرمان_د_کونینک
#شاعر_بلژیک
ترجمه:
#مودب_میر_علایی
حرف بر سر داشتن نیست، دستِ بالا بر سر گرفتن است
تنها که هستم هرگز حرف نمیزنم
با تو اما سکوت میکنم
از آنچه گذشته است و هرگز نمیگذرد...
و اینکه از دست دادن، چگونه میتواند تو را قویتر کند
کودکی را تصور کن که اولین گامها را برمیدارد
حرف بر سر این نیست که او را بگیری
بر سر این است که باید آیا؟ رها کنم و دیرزمانی بنگرم.
#هرمان_د_کونینک
#شاعر_بلژیک
ترجمه:
#مودب_میر_علایی
@asheghanehaye_fatima
من تو را دوست دارم . تو آن چه را که نمیتوانی دوست بدار
تواناییهایت را دوست بدار ، من ناتواناییهایت را .
غرورت را دوست بدار ، من شکستن آرام آن در میان بازوانم را.
بی باکیات را دوست بدار . من ضعفهای حالا و بعد ات را.
آیندهات را دوست بدار. من هر آنچه پایان یافته است.
صدها زندگیای که میخواستی داشته باشی دوست بدار.
من این یکی را که باقی مانده است.
و چگونه تو با این همه دوری میتوانی اینگونه به من نزدیک باشی.
من آنچه را که هست دوست دارم. تو آنچه خواهد آمد .
مرا دوست بدار ، دوستت دارم.
#هرمان_د_کونینک
#شاعر_بلژیک
ترجمه:
#مودب_میر_علایی🌱
من تو را دوست دارم . تو آن چه را که نمیتوانی دوست بدار
تواناییهایت را دوست بدار ، من ناتواناییهایت را .
غرورت را دوست بدار ، من شکستن آرام آن در میان بازوانم را.
بی باکیات را دوست بدار . من ضعفهای حالا و بعد ات را.
آیندهات را دوست بدار. من هر آنچه پایان یافته است.
صدها زندگیای که میخواستی داشته باشی دوست بدار.
من این یکی را که باقی مانده است.
و چگونه تو با این همه دوری میتوانی اینگونه به من نزدیک باشی.
من آنچه را که هست دوست دارم. تو آنچه خواهد آمد .
مرا دوست بدار ، دوستت دارم.
#هرمان_د_کونینک
#شاعر_بلژیک
ترجمه:
#مودب_میر_علایی🌱
@asheghanehaye_fatima
...بگذار
بیهوده منتظر بمانم،
به مانند عروسی
چرا که خواهم مرد
و این تمام کاری است که برای تو میکنم
چیز زیادی برایت باقی نمیگذارم، چهرهام پیر است
به تو نگاه خواهم کرد با دو چشم شیشهای
و وقتی بر لاشهی بیچارهام به احیا نشستهای
خواهی دید که اولین نفر نبودهای
#هرمان_د_کونینک
#شاعر_بلژیک
ترجمه:
#مودب_میر_علایی🌱
...بگذار
بیهوده منتظر بمانم،
به مانند عروسی
چرا که خواهم مرد
و این تمام کاری است که برای تو میکنم
چیز زیادی برایت باقی نمیگذارم، چهرهام پیر است
به تو نگاه خواهم کرد با دو چشم شیشهای
و وقتی بر لاشهی بیچارهام به احیا نشستهای
خواهی دید که اولین نفر نبودهای
#هرمان_د_کونینک
#شاعر_بلژیک
ترجمه:
#مودب_میر_علایی🌱
روزی.
روزی، شاید به همین زودی.
روزی از بیخ میکنم لنگری که ناوم را از
دریاها به دور میدارد.
#هانری_میشو
#شاعر_بلژیک
ترجمه:
#بیژن_الهی
عکس:
#REZA_ARTMAN
@asheghanehaye_fatima
روزی، شاید به همین زودی.
روزی از بیخ میکنم لنگری که ناوم را از
دریاها به دور میدارد.
#هانری_میشو
#شاعر_بلژیک
ترجمه:
#بیژن_الهی
عکس:
#REZA_ARTMAN
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
آغازین بامداد جهان است،
همچون گلی آشفته،
دمیده از شب،
از نفسی نو برآمده از دریا،
باغی آبی شکوفا می شود.
همه چیز هنوز در هم است
و در هم می آمیزد،
جنبش برگها،
آواز پرندگان،
سُرِش بال ها،
چشمه هایی که می جوشند،
صدای بادها، صدای آبها
نجوای سترگی
که با اینهمه از جنس سکوت است.
حوّای جوان و الهی
با چشمان آرام و پُر رازِ گشوده به روشنی
از وجود خدا بر انگیخته شد
و جهان پیش پایش
چون رؤیایی دلپسند گسترده می شود.
پس خدا وی را گفت: برو ای آدمیزاده دُخت،
و به جمله موجوداتی که آفریده ام
سخنی از لبانت بده،
نوایی برای شناختن آنان.
#شارل_وان_لربرگ
#شاعر_بلژیک
ترجمه :
#محمد_زیار
آغازین بامداد جهان است،
همچون گلی آشفته،
دمیده از شب،
از نفسی نو برآمده از دریا،
باغی آبی شکوفا می شود.
همه چیز هنوز در هم است
و در هم می آمیزد،
جنبش برگها،
آواز پرندگان،
سُرِش بال ها،
چشمه هایی که می جوشند،
صدای بادها، صدای آبها
نجوای سترگی
که با اینهمه از جنس سکوت است.
حوّای جوان و الهی
با چشمان آرام و پُر رازِ گشوده به روشنی
از وجود خدا بر انگیخته شد
و جهان پیش پایش
چون رؤیایی دلپسند گسترده می شود.
پس خدا وی را گفت: برو ای آدمیزاده دُخت،
و به جمله موجوداتی که آفریده ام
سخنی از لبانت بده،
نوایی برای شناختن آنان.
#شارل_وان_لربرگ
#شاعر_بلژیک
ترجمه :
#محمد_زیار