@asheghanehaye_fatima
در مهِ نیمگرمِ نفسِ دخترکی جا گرفتهام.
رفتهام دور، ترکِ جایم نگفتهام.
آغوش او که وزن ندارد. میشود مثل آب سُرید آن تو.
آنچه پژمرده پیشِ او محو میشود. نمیماند جز چشمهای او،
علفهای درازِ ناز، گلهای درازِ ناز در کشتزار ما میرُست.
چه مانعِ سبکی روی سینهام، حال که آن رویی.
همان رویی باز، حال هم که نیستی.
#هانری_میشو
#بیژن_الهی
#مُسْتَغلّات
در مهِ نیمگرمِ نفسِ دخترکی جا گرفتهام.
رفتهام دور، ترکِ جایم نگفتهام.
آغوش او که وزن ندارد. میشود مثل آب سُرید آن تو.
آنچه پژمرده پیشِ او محو میشود. نمیماند جز چشمهای او،
علفهای درازِ ناز، گلهای درازِ ناز در کشتزار ما میرُست.
چه مانعِ سبکی روی سینهام، حال که آن رویی.
همان رویی باز، حال هم که نیستی.
#هانری_میشو
#بیژن_الهی
#مُسْتَغلّات
روزی.
روزی، شاید به همین زودی.
روزی از بیخ میکنم لنگری که ناوم را از
دریاها به دور میدارد.
#هانری_میشو
#شاعر_بلژیک
ترجمه:
#بیژن_الهی
عکس:
#REZA_ARTMAN
@asheghanehaye_fatima
روزی، شاید به همین زودی.
روزی از بیخ میکنم لنگری که ناوم را از
دریاها به دور میدارد.
#هانری_میشو
#شاعر_بلژیک
ترجمه:
#بیژن_الهی
عکس:
#REZA_ARTMAN
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
.
تک و تنها روی رودِ یخ بسته پیش میروم
که مرا میبَرَد وسطهای دیار.
نه اینکه در دورنما پیی سرگرمی باشم
نه
فقط خوش دارم پیش روم،
پیش، در آن راستهی خاموش،
که از زمینهای سیاه و سختْ حاشیه دارد،
بی که یک دفعه پُشتْ سر نگاه کنم،
و، این قدر زیاد، این قدر که رفتهام،
رنگِ خستگی ندیدهام،
بس که یخْ زیرِ سُرَکهای سریعم سَبُکه!
#هانری_میشو
#مستغلات
#بیژن_الهی
.
تک و تنها روی رودِ یخ بسته پیش میروم
که مرا میبَرَد وسطهای دیار.
نه اینکه در دورنما پیی سرگرمی باشم
نه
فقط خوش دارم پیش روم،
پیش، در آن راستهی خاموش،
که از زمینهای سیاه و سختْ حاشیه دارد،
بی که یک دفعه پُشتْ سر نگاه کنم،
و، این قدر زیاد، این قدر که رفتهام،
رنگِ خستگی ندیدهام،
بس که یخْ زیرِ سُرَکهای سریعم سَبُکه!
#هانری_میشو
#مستغلات
#بیژن_الهی
@asheghanehaye_fatima
در مهِ نیمگرمِ نفسِ دخترکی جا گرفتهام.
رفتهام دور، ترکِ جایم نگفتهام.
آغوش او که وزن ندارد. میشود مثل آب سُرید آن تو.
آنچه پژمرده پیشِ او محو میشود. نمیماند جز چشمهای او،
علفهای درازِ ناز، گلهای درازِ ناز در کشتزار ما میرُست.
چه مانعِ سبکی روی سینهام، حال که آن رویی.
همان رویی باز، حال هم که نیستی.
#هانری_میشو
#بیژن_الهی
#مُسْتَغلّات
در مهِ نیمگرمِ نفسِ دخترکی جا گرفتهام.
رفتهام دور، ترکِ جایم نگفتهام.
آغوش او که وزن ندارد. میشود مثل آب سُرید آن تو.
آنچه پژمرده پیشِ او محو میشود. نمیماند جز چشمهای او،
علفهای درازِ ناز، گلهای درازِ ناز در کشتزار ما میرُست.
چه مانعِ سبکی روی سینهام، حال که آن رویی.
همان رویی باز، حال هم که نیستی.
#هانری_میشو
#بیژن_الهی
#مُسْتَغلّات
روزی
روزی، شاید به همین زودی
روزی از بیخ میکنم
لنگری که ناوم را از
دریاها به دور میدارد...
#هانری_میشو
@asheghanehaye_fatima
روزی، شاید به همین زودی
روزی از بیخ میکنم
لنگری که ناوم را از
دریاها به دور میدارد...
#هانری_میشو
@asheghanehaye_fatima
.
من دارم عوض میشوم
یواش یواش
مثلا حالا
من همیشه با رختخواب میروم بیرون
و از زنی که خوشم میآید
میگیرمو
اگر گوشهای او زشت و گنده باشند یا دماغِ او
با رختهای او درشان میآرم و میگذارمشان زیرِ رختخواب
که موقعِ رفتن بیابدشان
فقط آنچه را که خوشم آمده باشد نگاه میدارم
زیرجامههاش اگر بهتر میشوند عوض شوند
همه را بیدرنگ عوض میکنم
این هم از هدیهی من
اگه ضمنا زنِ دیگری خوشایندتر ببینم آفتابی شود
عذر اولی را
بله زود دکش میکنم.
در و آشنا مدعیاند
من جربزهای ندارم آنچه گفتم بکنم
که من خیلی هم بخار ندارم
من هم اینطور فکر میکردم
ولی از این بود که هیچ چیزی آنطور که خوش داشتم نمیکردم
حالا همیشه عصرهای خوبی دارم
صبحها کار میکنم.
#هانری_میشو
ترجمه: #بیژن_الهی
@asheghanehaye_fatima
من دارم عوض میشوم
یواش یواش
مثلا حالا
من همیشه با رختخواب میروم بیرون
و از زنی که خوشم میآید
میگیرمو
اگر گوشهای او زشت و گنده باشند یا دماغِ او
با رختهای او درشان میآرم و میگذارمشان زیرِ رختخواب
که موقعِ رفتن بیابدشان
فقط آنچه را که خوشم آمده باشد نگاه میدارم
زیرجامههاش اگر بهتر میشوند عوض شوند
همه را بیدرنگ عوض میکنم
این هم از هدیهی من
اگه ضمنا زنِ دیگری خوشایندتر ببینم آفتابی شود
عذر اولی را
بله زود دکش میکنم.
در و آشنا مدعیاند
من جربزهای ندارم آنچه گفتم بکنم
که من خیلی هم بخار ندارم
من هم اینطور فکر میکردم
ولی از این بود که هیچ چیزی آنطور که خوش داشتم نمیکردم
حالا همیشه عصرهای خوبی دارم
صبحها کار میکنم.
#هانری_میشو
ترجمه: #بیژن_الهی
@asheghanehaye_fatima