أزهارُ الشبّو
تتسلّلُ – كلَّ مساءٍ
إلى غرفتكِ
تسرقُ رائحةَ جسدكِ
وتعودُ إلى الحديقة
بخطى متوجسةٍ
لئلا تشي بها الأزهارُ النمّامة
#عدنان_الصائغ
@asheghanehaye_Fatima
گلهای شب بو
هرشب پنهانی
به اتاق خوابت می آیند
عطر تنت را می ربایند
و پاورچین پاورچین ،
به باغچه برمی گردند
مبادا گلهای سخن چین رازشان را آشکار سازند !
#عدنان_الصائغ
#شاعر_عراق
ترجمه :
#زهرا_ابومعاش
@asheghanehaye_fatima
تتسلّلُ – كلَّ مساءٍ
إلى غرفتكِ
تسرقُ رائحةَ جسدكِ
وتعودُ إلى الحديقة
بخطى متوجسةٍ
لئلا تشي بها الأزهارُ النمّامة
#عدنان_الصائغ
@asheghanehaye_Fatima
گلهای شب بو
هرشب پنهانی
به اتاق خوابت می آیند
عطر تنت را می ربایند
و پاورچین پاورچین ،
به باغچه برمی گردند
مبادا گلهای سخن چین رازشان را آشکار سازند !
#عدنان_الصائغ
#شاعر_عراق
ترجمه :
#زهرا_ابومعاش
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
🎀
قبل أن یکملَّ رسمَ القفصِ
فرَّ العصفور
من اللوحة
#عدنان_الصائغ
پیش از انکه کشیدن طرح قفس را تمام کند ،
گنجشک
از تابلو گریخت ...
#عدنان_الصائغ
#شاعر_عراق
ترجمه:
#زهرا_ابومعاش
🎀
قبل أن یکملَّ رسمَ القفصِ
فرَّ العصفور
من اللوحة
#عدنان_الصائغ
پیش از انکه کشیدن طرح قفس را تمام کند ،
گنجشک
از تابلو گریخت ...
#عدنان_الصائغ
#شاعر_عراق
ترجمه:
#زهرا_ابومعاش
@asheghanehaye_fatima
می خواهم دریایی نقاشی کنم
رنگین کمانی...
اما نمی توانم
تلاش می کنم جزیره ای را کشف کنم
که درختانش،
به جرم مزدوری
به دار آویخته نمی شوند
و شاپرکهایش،
به جرم سرودن شعر
محبوس نمی شوند
اما نمی توانم
سعی می کنم اسبهایی را نقاشی کنم
که در دشتهای آزادی می تازند
اما نمی توانم
می خواهم قایقی بکشم
که مرا با تو
تا آخر دنیا ببرد
اما نمی توانم
می خواهم وطنی اختراع کنم
که مرا به جرم دوست داشتن تو،
پنجاه ضربه تازیانه نزند...
اما نمی توانم...
#سعاد_الصباح
برگردان: #زهرا_ابومعاش
می خواهم دریایی نقاشی کنم
رنگین کمانی...
اما نمی توانم
تلاش می کنم جزیره ای را کشف کنم
که درختانش،
به جرم مزدوری
به دار آویخته نمی شوند
و شاپرکهایش،
به جرم سرودن شعر
محبوس نمی شوند
اما نمی توانم
سعی می کنم اسبهایی را نقاشی کنم
که در دشتهای آزادی می تازند
اما نمی توانم
می خواهم قایقی بکشم
که مرا با تو
تا آخر دنیا ببرد
اما نمی توانم
می خواهم وطنی اختراع کنم
که مرا به جرم دوست داشتن تو،
پنجاه ضربه تازیانه نزند...
اما نمی توانم...
#سعاد_الصباح
برگردان: #زهرا_ابومعاش
گلهای شب بو
هرشب پنهانی
به اتاق خوابت می آیند
عطر تنت را می ربایند
و پاورچین پاورچین،
به باغچه برمی گردند
مبادا گلهای سخن چین رازشان را آشکار سازند!
#عدنان_الصائغ
ترجمه: #زهرا_ابومعاش
هرشب پنهانی
به اتاق خوابت می آیند
عطر تنت را می ربایند
و پاورچین پاورچین،
به باغچه برمی گردند
مبادا گلهای سخن چین رازشان را آشکار سازند!
#عدنان_الصائغ
ترجمه: #زهرا_ابومعاش
عاشقانه های فاطیما
Photo
#معرفی_شاعر
#غادة_السمان
غادة السمان شاعر و نویسندهی اهل سوریه است. وی یکی از بنیانگذاران شعر نو در ادبیات عرب بهشمار میرود.
غادة السمان در ۱۹۴۲ در دمشق در یک خانوادهی برجسته متولد شد. پدرش دکتر احمد السمان، رئیس دانشگاه سوریه و در یک دورهی زمانی وزیر آموزش و پرورش بود.
غاده نخستین کارهایش را تحت نظارت پدر در سنین نوجوانی به چاپ رساند. وی شدیداً تحت حمایت و تأثیر پدرش بود؛ مخصوصاً که در کودکی مادرش را از دست داده بود. احمد السّمان همانقدر که به ادبیات عرب دلبستگی داشت با ادبیات غرب هم مأنوس بود و غادة هم تحت تأثیر همین دیدگاه، در آثارش به سبکی رسید که خاص خودش بود و ترکیبی از هر دوی این نگرشها. به هرحال، مدتی نگذشت که با جامعهی سنتی و محافظهکار دمشق در تقابل قرار گرفت؛ جایی که سالهای نخستین زندگیاش را در آن بالیده بود.
در ۱۹۶۹ با دکتر بشیر الداعوق ازدواج کرد؛ او صاحب انتشارات دارالطلیعه و استاد دانشگاه بود. ازدواج آن دو به مثابه تلاقی برف و آتشی بود که از تفاوت شخصیتهایشان سرچشمه میگرفت؛ بشیر کاملاً سنتی و با گرایشهای بعثی بود، اما غاده زنی تنها و آزاده بود؛ اما ازدواج آنها دوام پیدا کرد.
غادة دورهی دکترای ادبیات انگلیسی را در دانشگاه لندن طی کرد. مدتی در دانشگاه دمشق به عنوان استاد سخنران مشغول به کار بود. سپس کار روزنامهنگاری را برگزید. در ۱۹۶۲ نخستین مجموعه داستانش را با نام عیناک قدری(چشمانت سرنوشت من است) منتشر کرد که بازخورد بسیار خوبی داشت. با انتشار این اثر، او در جرگهی نویسندگان فمینیست قرار گرفت، اما آثار منتشر شدهی بعدیاش، او را از محدودهی تنگ فمینیسم و رمانهای عشقی خارج و به یک جامعهی بسیار وسیعتر از انساندوستی و مسائل ظریف بشری وارد کرد.
در ۱۹۶۵ دومین مجموعهاش، لابحر فی بیروت(هیچ دریایی در بیروت نیست) را منتشر کرد که در آن اثرات تجربههای نو و تازهاش کاملاً مشهود است.
پس از این دوره او به عنوان خبرنگار به سراسر اروپا و اکثر پایتختهای اروپایی سفر کرد. این سفرها باعث کشف سرچشمههای ادبی جهان و کشف جهان ادبی خودش شد. مجموعهی لیلالغرباء(شام غریبان) را در ۱۹۶۶ منتشر کرد که بازتابندهی تجربیات او از این کشفیات نو و بلوغ حرفهای اوست.
شکست جنگ شش روزهی ژوئن ۱۹۶۷ تأثیر تکاندهندهای بر او گذاشت؛ همانطور که بسیاری از همنسلان او را تحتتأثیر قرار داد. این تأثیر در مقالهی مشهورش أحمل عاری إلی لندن(شرمساریام را به لندن میبرم) بسیار مشهود است.
ادامهی بیوگرافی و نمونه اشعار غادة السمان را در عکسهای این پُست بخوانید...
#غادة_السمان
#صالح_بوعذار
#محمد_حمادی
#سعید_هلیچی
#عبدالحسین_فرزاد
#ستار_جلیل_زاده
#زهرا_ابومعاش
@asheghanehaye_fatima
#غادة_السمان
غادة السمان شاعر و نویسندهی اهل سوریه است. وی یکی از بنیانگذاران شعر نو در ادبیات عرب بهشمار میرود.
غادة السمان در ۱۹۴۲ در دمشق در یک خانوادهی برجسته متولد شد. پدرش دکتر احمد السمان، رئیس دانشگاه سوریه و در یک دورهی زمانی وزیر آموزش و پرورش بود.
غاده نخستین کارهایش را تحت نظارت پدر در سنین نوجوانی به چاپ رساند. وی شدیداً تحت حمایت و تأثیر پدرش بود؛ مخصوصاً که در کودکی مادرش را از دست داده بود. احمد السّمان همانقدر که به ادبیات عرب دلبستگی داشت با ادبیات غرب هم مأنوس بود و غادة هم تحت تأثیر همین دیدگاه، در آثارش به سبکی رسید که خاص خودش بود و ترکیبی از هر دوی این نگرشها. به هرحال، مدتی نگذشت که با جامعهی سنتی و محافظهکار دمشق در تقابل قرار گرفت؛ جایی که سالهای نخستین زندگیاش را در آن بالیده بود.
در ۱۹۶۹ با دکتر بشیر الداعوق ازدواج کرد؛ او صاحب انتشارات دارالطلیعه و استاد دانشگاه بود. ازدواج آن دو به مثابه تلاقی برف و آتشی بود که از تفاوت شخصیتهایشان سرچشمه میگرفت؛ بشیر کاملاً سنتی و با گرایشهای بعثی بود، اما غاده زنی تنها و آزاده بود؛ اما ازدواج آنها دوام پیدا کرد.
غادة دورهی دکترای ادبیات انگلیسی را در دانشگاه لندن طی کرد. مدتی در دانشگاه دمشق به عنوان استاد سخنران مشغول به کار بود. سپس کار روزنامهنگاری را برگزید. در ۱۹۶۲ نخستین مجموعه داستانش را با نام عیناک قدری(چشمانت سرنوشت من است) منتشر کرد که بازخورد بسیار خوبی داشت. با انتشار این اثر، او در جرگهی نویسندگان فمینیست قرار گرفت، اما آثار منتشر شدهی بعدیاش، او را از محدودهی تنگ فمینیسم و رمانهای عشقی خارج و به یک جامعهی بسیار وسیعتر از انساندوستی و مسائل ظریف بشری وارد کرد.
در ۱۹۶۵ دومین مجموعهاش، لابحر فی بیروت(هیچ دریایی در بیروت نیست) را منتشر کرد که در آن اثرات تجربههای نو و تازهاش کاملاً مشهود است.
پس از این دوره او به عنوان خبرنگار به سراسر اروپا و اکثر پایتختهای اروپایی سفر کرد. این سفرها باعث کشف سرچشمههای ادبی جهان و کشف جهان ادبی خودش شد. مجموعهی لیلالغرباء(شام غریبان) را در ۱۹۶۶ منتشر کرد که بازتابندهی تجربیات او از این کشفیات نو و بلوغ حرفهای اوست.
شکست جنگ شش روزهی ژوئن ۱۹۶۷ تأثیر تکاندهندهای بر او گذاشت؛ همانطور که بسیاری از همنسلان او را تحتتأثیر قرار داد. این تأثیر در مقالهی مشهورش أحمل عاری إلی لندن(شرمساریام را به لندن میبرم) بسیار مشهود است.
ادامهی بیوگرافی و نمونه اشعار غادة السمان را در عکسهای این پُست بخوانید...
#غادة_السمان
#صالح_بوعذار
#محمد_حمادی
#سعید_هلیچی
#عبدالحسین_فرزاد
#ستار_جلیل_زاده
#زهرا_ابومعاش
@asheghanehaye_fatima
🔸عبق 🔸
أزهارُ الشبّو
تتسلّلُ – كلَّ مساءٍ
إلى غرفتكِ
تسرقُ رائحةَ جسدكِ
وتعودُ إلى الحديقة
بخطى متوجسةٍ
لئلا تشي بها الأزهارُ النمّامة
🔸عطر آگین🔸
گلهای شببو
هر شب پنهانی،
به اتاق خوابت میآیند
عطر تنت را میربایند
و پاورچین پاورچین،
به باغچه برمیگردند
مبادا گلهای سخنچین رازشان را آشکار سازند !
#عدنان_الصائغ
ترجمه: #زهرا_ابومعاش
@asheghanehaye_fatima
أزهارُ الشبّو
تتسلّلُ – كلَّ مساءٍ
إلى غرفتكِ
تسرقُ رائحةَ جسدكِ
وتعودُ إلى الحديقة
بخطى متوجسةٍ
لئلا تشي بها الأزهارُ النمّامة
🔸عطر آگین🔸
گلهای شببو
هر شب پنهانی،
به اتاق خوابت میآیند
عطر تنت را میربایند
و پاورچین پاورچین،
به باغچه برمیگردند
مبادا گلهای سخنچین رازشان را آشکار سازند !
#عدنان_الصائغ
ترجمه: #زهرا_ابومعاش
@asheghanehaye_fatima
از روزی که شناختمت،
ماهیان در فضا پرواز میکنند
گنجشگکان در آب شنا...
و مرگ خودکشی میکند اما نمیمیرد...
از روزی که شناختمت،
همزمان میخندم و میگریم
نیمی از عشقت روشنایی و نیم دیگرش تاریکیست
یک بام و دو هواست
شاید برای همین است که همچنان دوستت دارم...
#غادة_السمان
برگردان: #زهرا_ابومعاش
@asheghanehaye_fatima
ماهیان در فضا پرواز میکنند
گنجشگکان در آب شنا...
و مرگ خودکشی میکند اما نمیمیرد...
از روزی که شناختمت،
همزمان میخندم و میگریم
نیمی از عشقت روشنایی و نیم دیگرش تاریکیست
یک بام و دو هواست
شاید برای همین است که همچنان دوستت دارم...
#غادة_السمان
برگردان: #زهرا_ابومعاش
@asheghanehaye_fatima