@asheghanehaye_fatima
در قفس قلبام منشین
پرندهی خانگیوار.
آزاد آزاد باش.
بالا
بلند
پرواز کن.
تنها چنین میتوانم
دوستات بدارم.
★★★★★
لاَ تَدْخُلْ قَفَصَ قَلْبِي
كَطَائِرٍ أَلِيف
كُنْ حُرًّا حُرًّا
طِرْ عَالِيًا عَالِيًا
لأَنِّي هكَذَا فَقَطْ
مُمْكِنٌ أَنْ أَعْشقك.
■●شاعر: #ریتا_عودة | فلسطین، ۱۹۶۰ |
■●برگردان: #عذرا_جوانمردی
در قفس قلبام منشین
پرندهی خانگیوار.
آزاد آزاد باش.
بالا
بلند
پرواز کن.
تنها چنین میتوانم
دوستات بدارم.
★★★★★
لاَ تَدْخُلْ قَفَصَ قَلْبِي
كَطَائِرٍ أَلِيف
كُنْ حُرًّا حُرًّا
طِرْ عَالِيًا عَالِيًا
لأَنِّي هكَذَا فَقَطْ
مُمْكِنٌ أَنْ أَعْشقك.
■●شاعر: #ریتا_عودة | فلسطین، ۱۹۶۰ |
■●برگردان: #عذرا_جوانمردی
@asheghanehaye_fatima
ای مرد
که از میان مه و ابرهای خواب و رؤیا پدید میآیی
خانهی آرزوها را در میکوبی
مرا که بر بالش دلتنگی خمیازه میکشم
غافلگیر میکنی
بر درگاه انتظار من
از اندوه کهنهات
برهنه میشوی
و چشم به راه طلوع ماه میمانی
که مرا از مرگ به سوی خویش گمراه کنی
با سلامی فیروزهای
و بوسههای احتمالی
به من بگو
پیش از آنکه عاشق شکوفهی لیمو شوی
بگو ای همراه خوابهایم
ای آکنده از عطر دریا
کیستی؟
#ریتا_عودة | فلسطین، ۱۹۶۰ |
برگردان: #سودابه_مهیجی
ای مرد
که از میان مه و ابرهای خواب و رؤیا پدید میآیی
خانهی آرزوها را در میکوبی
مرا که بر بالش دلتنگی خمیازه میکشم
غافلگیر میکنی
بر درگاه انتظار من
از اندوه کهنهات
برهنه میشوی
و چشم به راه طلوع ماه میمانی
که مرا از مرگ به سوی خویش گمراه کنی
با سلامی فیروزهای
و بوسههای احتمالی
به من بگو
پیش از آنکه عاشق شکوفهی لیمو شوی
بگو ای همراه خوابهایم
ای آکنده از عطر دریا
کیستی؟
#ریتا_عودة | فلسطین، ۱۹۶۰ |
برگردان: #سودابه_مهیجی
از تو گله دارم
چگونه پلک برهم میگذاری
تا
در سردابهای خیال دنبال من بگردی؟
حالآنکه
صدایام در سیم تلفن لانه کرده است.
أعتبُ عليك
كيفَ يغمَضُ لكَ جَفن
لتبحثَ عنّي
داخل سراديب الخيال
وصوتي يُعَشّش
داخلَ أسلاكِ الهاتف!
#ریتا_عودة
برگردان: #محبوبه_افشاری
@asheghanehaye_fatima
چگونه پلک برهم میگذاری
تا
در سردابهای خیال دنبال من بگردی؟
حالآنکه
صدایام در سیم تلفن لانه کرده است.
أعتبُ عليك
كيفَ يغمَضُ لكَ جَفن
لتبحثَ عنّي
داخل سراديب الخيال
وصوتي يُعَشّش
داخلَ أسلاكِ الهاتف!
#ریتا_عودة
برگردان: #محبوبه_افشاری
@asheghanehaye_fatima
لا تَدخُلْ قَفَصَ قَلْبِي
كَطَائِرٍ أَلِيف
كُنْ حُراً حُراً
طِر عَالِياً عَالِياً
لأَنِّي هكَذَا فَقَط
مُمْكِنٌ أَنْ أَعشَقك..
-------------------
وارد نشو به قفس قلبم
چونان پرندهای اهلی!
آزاد باش آزاد
پَر بکش
بالاتر و بالاتر
که من،
تنها چنین میتوانم
دوستت داشته باشم...
#ریتا_عودة
ترجمه: #طیبه_حسین_زاده
@asheghanehaye_fatima
كَطَائِرٍ أَلِيف
كُنْ حُراً حُراً
طِر عَالِياً عَالِياً
لأَنِّي هكَذَا فَقَط
مُمْكِنٌ أَنْ أَعشَقك..
-------------------
وارد نشو به قفس قلبم
چونان پرندهای اهلی!
آزاد باش آزاد
پَر بکش
بالاتر و بالاتر
که من،
تنها چنین میتوانم
دوستت داشته باشم...
#ریتا_عودة
ترجمه: #طیبه_حسین_زاده
@asheghanehaye_fatima
از تو گله دارم
چگونه پلک برهم میگذاری
تا
در سردابهای خیال دنبال من بگردی؟
حالآنکه
صدایم در سیم تلفن لانه کرده است.
#ریتا_عودة
برگردان : #محبوبه_افشاری
@asheghanehaye_fatima
چگونه پلک برهم میگذاری
تا
در سردابهای خیال دنبال من بگردی؟
حالآنکه
صدایم در سیم تلفن لانه کرده است.
#ریتا_عودة
برگردان : #محبوبه_افشاری
@asheghanehaye_fatima
وارد نشو به قفس قلبم
چونان پرندهای اهلی!
آزاد باش آزاد
پَر بکش
بالاتر و بالاتر
که من،
تنها چنین میتوانم
دوستت داشته باشم...
لا تَدخُلْ قَفَصَ قَلْبِي
كَطَائِرٍ أَلِيف
كُنْ حُراً حُراً
طِر عَالِياً عَالِياً
لأَنِّي هكَذَا فَقَط
مُمْكِنٌ أَنْ أَعشَقك..
#ریتا_عودة | فلسطین
برگردان: #طیبه_حسینزاده
@asheghanehaye_fatima
چونان پرندهای اهلی!
آزاد باش آزاد
پَر بکش
بالاتر و بالاتر
که من،
تنها چنین میتوانم
دوستت داشته باشم...
لا تَدخُلْ قَفَصَ قَلْبِي
كَطَائِرٍ أَلِيف
كُنْ حُراً حُراً
طِر عَالِياً عَالِياً
لأَنِّي هكَذَا فَقَط
مُمْكِنٌ أَنْ أَعشَقك..
#ریتا_عودة | فلسطین
برگردان: #طیبه_حسینزاده
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
آیا مرا مجالی نیست
که تنام را رها کنم
از شیشهی عطر
دردم را رها کنم
از تابوتهای قبیله
و گُردهام را
از تختهبند ستم
و صورتام را
از آینههای وهم
تا صدایم را نظاره کنم
در جیکجیک پرندگان
بر امواج دریا
و شناسنامهام را طرح زنم
در پچپچ کاغذها
بر موجهای جوهر
■شاعر: #ریتا_عودة | فلسطین، ۱۹۶۰ |
■برگردان: #آرش_افشار
آیا مرا مجالی نیست
که تنام را رها کنم
از شیشهی عطر
دردم را رها کنم
از تابوتهای قبیله
و گُردهام را
از تختهبند ستم
و صورتام را
از آینههای وهم
تا صدایم را نظاره کنم
در جیکجیک پرندگان
بر امواج دریا
و شناسنامهام را طرح زنم
در پچپچ کاغذها
بر موجهای جوهر
■شاعر: #ریتا_عودة | فلسطین، ۱۹۶۰ |
■برگردان: #آرش_افشار
بدنم را آزاد کن
از سنگینی عطرها
و دردهایم را از تابوتهای قبیلهام
آزاد کن گردنم را از چوبهی ظلم
و صورتم را از آینههای توهم
میخواهم صدایم را
در غوغای مرغان دریایی بیابم!
بر موجهای دریا
هویت خودم را نقاشی کنم!
و برای سردرگمی کاغذ
امواجی از جوهر باشم!
احرّرَ من قارورة العطر
... جسدي
أحرّر من توابيت القبيلةِ
... وجعي
أحرّر من مشنقة الغبَن
... عُنُقي
ومن مرايا الوهم
... وجهي
لأبحثَ عن صوتي
في ثرثرة النّوارس
لأمواج البحر
وأرسم بطاقة كِياني
في وشوشة الورق
لأمواج الحبر..!!
#ریتا_عودة
@asheghanehaye_fatima
از سنگینی عطرها
و دردهایم را از تابوتهای قبیلهام
آزاد کن گردنم را از چوبهی ظلم
و صورتم را از آینههای توهم
میخواهم صدایم را
در غوغای مرغان دریایی بیابم!
بر موجهای دریا
هویت خودم را نقاشی کنم!
و برای سردرگمی کاغذ
امواجی از جوهر باشم!
احرّرَ من قارورة العطر
... جسدي
أحرّر من توابيت القبيلةِ
... وجعي
أحرّر من مشنقة الغبَن
... عُنُقي
ومن مرايا الوهم
... وجهي
لأبحثَ عن صوتي
في ثرثرة النّوارس
لأمواج البحر
وأرسم بطاقة كِياني
في وشوشة الورق
لأمواج الحبر..!!
#ریتا_عودة
@asheghanehaye_fatima
پرندهات هستم
تا آن هنگام
که قفسم نباشی
■شاعر: #ریتا_عودة [ فلسطین، ۱۹۶۰ ]
■برگردان: #آرش_افشار
@asheghanehaye_fatima
تا آن هنگام
که قفسم نباشی
■شاعر: #ریتا_عودة [ فلسطین، ۱۹۶۰ ]
■برگردان: #آرش_افشار
@asheghanehaye_fatima
وارد نشو به قفسِ قلبام
چونان پرندهیی اهلی!
آزاد باش آزاد
پَر بکش
بالاتر و بالاتر
که من،
تنها چنین میتوانم
دوستات داشته باشم...
#ریتا_عودة [ فلسطین، ۱۹۶۰ ]
@asheghanehaye_fatima
چونان پرندهیی اهلی!
آزاد باش آزاد
پَر بکش
بالاتر و بالاتر
که من،
تنها چنین میتوانم
دوستات داشته باشم...
#ریتا_عودة [ فلسطین، ۱۹۶۰ ]
@asheghanehaye_fatima