شعری از #اوکتای_ریفات
#Oktay_Rıfat
- که او را در ایران به نامِ #اوکتای_رفعت هم میشناسند -
برگردان از #ابوالفضل_پاشا
برگرفته از کتاب #کوه_ها_نمایان_شده_اند
نشر #نصیرا
چ اول
سال 1398
ص 198
پیراهنِ گلدارِ تو
به پیراهنِ گلدارت توجه کن
اگر بدانی چهقدر با رنگِ چشمانات تناسب دارد
پیر و فرسوده نمیشوی
دیشب
تو در اتاقات نبودی
و در کنارِ تختِخوابات:
دمپاییهای قرمزرنگِ تو
لباسِ خوابِ حاشیهدوزی شده
و پیراهنِ گلدارِ تو بود
تو را نخستین بار
نخستین بار که من لباسِ شبات را دیدم
اگر بدانی آنشب
تو
با پیراهنِ گلدارت چه زیبا بودی!
@asheghanehaye_fatima
#Oktay_Rıfat
- که او را در ایران به نامِ #اوکتای_رفعت هم میشناسند -
برگردان از #ابوالفضل_پاشا
برگرفته از کتاب #کوه_ها_نمایان_شده_اند
نشر #نصیرا
چ اول
سال 1398
ص 198
پیراهنِ گلدارِ تو
به پیراهنِ گلدارت توجه کن
اگر بدانی چهقدر با رنگِ چشمانات تناسب دارد
پیر و فرسوده نمیشوی
دیشب
تو در اتاقات نبودی
و در کنارِ تختِخوابات:
دمپاییهای قرمزرنگِ تو
لباسِ خوابِ حاشیهدوزی شده
و پیراهنِ گلدارِ تو بود
تو را نخستین بار
نخستین بار که من لباسِ شبات را دیدم
اگر بدانی آنشب
تو
با پیراهنِ گلدارت چه زیبا بودی!
@asheghanehaye_fatima
تنها تو در کوچه قدم میزنی
هنگامیکه راه میروی.
تنها تو روی مبل مینشینی
هنگامی که مینشینی.
آب
تنها در لیوان تو زیاد است.
تنها
ساعدهای توست که دستبند دارند.
تنها
دهان توست که لب دارند و داغاند.
تنها تو پستان داری و ظریفاندامی.
دیگران وقتی که میروند
دیگر نیستند،
تنها تو نزدیکی
آنهنگامکه دوری!
#اوکتای_ریفات
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
هنگامیکه راه میروی.
تنها تو روی مبل مینشینی
هنگامی که مینشینی.
آب
تنها در لیوان تو زیاد است.
تنها
ساعدهای توست که دستبند دارند.
تنها
دهان توست که لب دارند و داغاند.
تنها تو پستان داری و ظریفاندامی.
دیگران وقتی که میروند
دیگر نیستند،
تنها تو نزدیکی
آنهنگامکه دوری!
#اوکتای_ریفات
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima