@asheghanehaye_fatima
فرصتی برای نفرت نبود
چراکه مرگ مرا باز می داشت از آن
و زندگی چندان فراخ نبود
که پایان دهم به نفرت خویش
برای عشق ورزیدن نیز فرصتی نبود
اما از آن جا که کوششی می بایست
پنداشتم ،اندک رنجی از عشق
مرا کافی است .
#امیلی_ديکنسون
#شاعر_آمریکا 🇺🇸
ترجمه:
#آتوسا_حصارکی
فرصتی برای نفرت نبود
چراکه مرگ مرا باز می داشت از آن
و زندگی چندان فراخ نبود
که پایان دهم به نفرت خویش
برای عشق ورزیدن نیز فرصتی نبود
اما از آن جا که کوششی می بایست
پنداشتم ،اندک رنجی از عشق
مرا کافی است .
#امیلی_ديکنسون
#شاعر_آمریکا 🇺🇸
ترجمه:
#آتوسا_حصارکی
@asheghanehaye_fatima
ما هرگز نمیدانيم كه میرويم
آنهنگام كه در حال رفتن هستيم
به شوخی درها را میبنديم
و سرنوشت -كه ما را همراهی میكند-
پشت سر ما به درها قفل میزند،
و ما ديگر ، هرگز نمیتوانيم به عقب برگرديم.
■●شاعر: #امیلی_دیکنسون | Emily Dickinson | آمریکا ● ۱۸۸۶ - ۱۸۳۰ |
■●برگردان: #آتوسا_حصارکی
ما هرگز نمیدانيم كه میرويم
آنهنگام كه در حال رفتن هستيم
به شوخی درها را میبنديم
و سرنوشت -كه ما را همراهی میكند-
پشت سر ما به درها قفل میزند،
و ما ديگر ، هرگز نمیتوانيم به عقب برگرديم.
■●شاعر: #امیلی_دیکنسون | Emily Dickinson | آمریکا ● ۱۸۸۶ - ۱۸۳۰ |
■●برگردان: #آتوسا_حصارکی
@asheghanehaye_fatima
■امید
امید چونان پرندهایست
كه در روح آشيان دارد
و آواز سرمیدهد با نغمهای بیكلام
و هرگز خاموشی نمیگزيند
و شيرينترين آوايیست كه
در تندبادِ حوادث به گوش میرسد
و توفان بايد بسی سهمناک باشد
تا بتواند اين مرغک را
كه بسيار قلبها را گرمی بخشيده
از نفس بيندازد.
من آن را در سردترين سرزمين شنيدهام
و بر روی غريبترين درياها
با اين حال؛ هرگز؛ در اوجِ تنگدستی
خردهنانی از من نخواسته است.
■Hope
Hope is the thing with feathers
That perches in the soul
And sings the tune without the words
And never stops at all
And sweetest in the gale is heard
And sore must be the storm
That could abash the little bird
That kept so many warm
I've heard it in the chillest land
And on the strangest sea
Yet, never, in extremity
It asked a crumb of me
#امیلی_دیکنسون | Emily Dickinson | آمریکا، ۱۸۸۶-۱۸۳۰ |
برگردان: #آتوسا_حصارکی
■امید
امید چونان پرندهایست
كه در روح آشيان دارد
و آواز سرمیدهد با نغمهای بیكلام
و هرگز خاموشی نمیگزيند
و شيرينترين آوايیست كه
در تندبادِ حوادث به گوش میرسد
و توفان بايد بسی سهمناک باشد
تا بتواند اين مرغک را
كه بسيار قلبها را گرمی بخشيده
از نفس بيندازد.
من آن را در سردترين سرزمين شنيدهام
و بر روی غريبترين درياها
با اين حال؛ هرگز؛ در اوجِ تنگدستی
خردهنانی از من نخواسته است.
■Hope
Hope is the thing with feathers
That perches in the soul
And sings the tune without the words
And never stops at all
And sweetest in the gale is heard
And sore must be the storm
That could abash the little bird
That kept so many warm
I've heard it in the chillest land
And on the strangest sea
Yet, never, in extremity
It asked a crumb of me
#امیلی_دیکنسون | Emily Dickinson | آمریکا، ۱۸۸۶-۱۸۳۰ |
برگردان: #آتوسا_حصارکی
@asheghanehaye_fatima
ما هرگز نمیدانيم كه میرويم
آنهنگام كه در حال رفتن هستيم
به شوخی درها را میبنديم
و سرنوشت -كه ما را همراهی میكند-
پشت سر ما به درها قفل میزند،
و ما ديگر ، هرگز نمیتوانيم به عقب برگرديم.
#امیلی_دیکنسون | Emily Dickinson | آمریکا، ۱۸۸۶ - ۱۸۳۰ |
برگردان: #آتوسا_حصارکی
ما هرگز نمیدانيم كه میرويم
آنهنگام كه در حال رفتن هستيم
به شوخی درها را میبنديم
و سرنوشت -كه ما را همراهی میكند-
پشت سر ما به درها قفل میزند،
و ما ديگر ، هرگز نمیتوانيم به عقب برگرديم.
#امیلی_دیکنسون | Emily Dickinson | آمریکا، ۱۸۸۶ - ۱۸۳۰ |
برگردان: #آتوسا_حصارکی
Forwarded from اتچ بات
#معرفی_شاعر
#امیلی_دیکنسون
امیلی الیزابت دیکنسون شاعر آمریکایی در ۱۰ دسامبر ۱۸۳۰ در ایالت ماساچوست آمریکا و در یک خانوادهی متشخص به دنیا آمد، در دوران جوانی به مدت ۷ سال در آکادمی امهرست درس خواند و قبل از بازگشت به شهر خود، مدت کوتاهی را نیز در یک مدرسه مذهبی گذراند. او بهخاطر پوشیدن لباس سفید و عدم استقبال از مهمان در بین ساکنین شهر معروف گشت. بیشتر دوستیهایش از طریق نامه و مکاتبه بود چرا که خلوتگزیده بود و زندگی در انزوا را ترجیح میداد. او را شاعر معتکف نیز خواندهاند، یا به قول الهی قمشهای "دختر مولانا"؛ چرا که او بسیار با ابهام سخن میگوید.
امیلی علاقهی بسیار به موسیقی و استعدادی خاص در نواختن پیانو داشت.
اگرچه او شاعر پرکاری بود ولی تعداد کمی از شعرهایش به چاپ رسید. آثاری که در زمان حیاتش به چاپ رسید، دچار تغییراتی میگشتند تا با معیارهای متعارف شعری وقت مطابق شوند. شعرهای دیکنسون در زمان خود منحصربهفرد بودند، زیرا دارای خطوط کوتاه، عدم وجود عنوان در شعر و از قافیهی کج یا نیمقافیه برخوردار بودند که چیزی غیرمتعارف بود. بسیاری از شعرهای او درونمایهی مرگ و جاودانگی داشت. کاملترین مجموعهشعر او در سال ۱۹۵۵ توسط پروفسور توماس جانسون با نام "شعرهای امیلی دیکنسون" چاپ شد. امروزه دیکینسون به عنوان یکی از مهمترین شاعران آمریکایی شناخته میشود.
دیکینسون در سالهای جوانی با «تهدید عمیق» مرگ روبرو گشت، علیالخصوص پس از مرگ نزدیکانش این وضع بدتر شد. هنگامی که دوست نزدیکش، به دلیل بیماری تیفوس جان باخت، امیلی دچار آسیبهای روانی شدید شد.
امروزه برخی معتقدند که او از بیماری ترس از مکانهای شلوغ و صرع نیز رنج میبرده است. جودیت فار محقق، بیان میکند که دیکنسون در طول زندگی خود بیشتر بهعنوان باغبان شناخته میشد و نه به عنوان شاعر. دیکنسون از سن ۹ سالگی گیاهشناسی میخواند و از باغشان در حیاطِ خانه مراقبت میکرد.
اگرچه دیکنسون در سالهای پایانی عمرش نیز به نوشتن ادامه میداد، ولی از ویرایش و ترتیببندی شعرهایش دست کشید.
در سال ۱۸۸۵ ضعف و بیماری در او شدت گرفت و سرانجام در ۱۵ می ۱۸۸۶، پس از وخیمترشدن علائم بیماری، در سن ۵۵سالگی درگذشت. پزشک دیکنسون علت مرگ او را نوعی بیماری کلیوی اعلام کردند.
برای مطالعهی ویژگیهای شعر و نمونههایی از اشعار امیلی دیکنسون، پست را ورق بزنید.
#امیلی_دیکنسون
#بهنود_فرازمند
#آنا_کیان
#فرزاد_فتوحی
#سادات_آهوان
#آتوسا_حصارکی
#سینا_کمالآبادی
@asheghanehaye_fatima
#امیلی_دیکنسون
امیلی الیزابت دیکنسون شاعر آمریکایی در ۱۰ دسامبر ۱۸۳۰ در ایالت ماساچوست آمریکا و در یک خانوادهی متشخص به دنیا آمد، در دوران جوانی به مدت ۷ سال در آکادمی امهرست درس خواند و قبل از بازگشت به شهر خود، مدت کوتاهی را نیز در یک مدرسه مذهبی گذراند. او بهخاطر پوشیدن لباس سفید و عدم استقبال از مهمان در بین ساکنین شهر معروف گشت. بیشتر دوستیهایش از طریق نامه و مکاتبه بود چرا که خلوتگزیده بود و زندگی در انزوا را ترجیح میداد. او را شاعر معتکف نیز خواندهاند، یا به قول الهی قمشهای "دختر مولانا"؛ چرا که او بسیار با ابهام سخن میگوید.
امیلی علاقهی بسیار به موسیقی و استعدادی خاص در نواختن پیانو داشت.
اگرچه او شاعر پرکاری بود ولی تعداد کمی از شعرهایش به چاپ رسید. آثاری که در زمان حیاتش به چاپ رسید، دچار تغییراتی میگشتند تا با معیارهای متعارف شعری وقت مطابق شوند. شعرهای دیکنسون در زمان خود منحصربهفرد بودند، زیرا دارای خطوط کوتاه، عدم وجود عنوان در شعر و از قافیهی کج یا نیمقافیه برخوردار بودند که چیزی غیرمتعارف بود. بسیاری از شعرهای او درونمایهی مرگ و جاودانگی داشت. کاملترین مجموعهشعر او در سال ۱۹۵۵ توسط پروفسور توماس جانسون با نام "شعرهای امیلی دیکنسون" چاپ شد. امروزه دیکینسون به عنوان یکی از مهمترین شاعران آمریکایی شناخته میشود.
دیکینسون در سالهای جوانی با «تهدید عمیق» مرگ روبرو گشت، علیالخصوص پس از مرگ نزدیکانش این وضع بدتر شد. هنگامی که دوست نزدیکش، به دلیل بیماری تیفوس جان باخت، امیلی دچار آسیبهای روانی شدید شد.
امروزه برخی معتقدند که او از بیماری ترس از مکانهای شلوغ و صرع نیز رنج میبرده است. جودیت فار محقق، بیان میکند که دیکنسون در طول زندگی خود بیشتر بهعنوان باغبان شناخته میشد و نه به عنوان شاعر. دیکنسون از سن ۹ سالگی گیاهشناسی میخواند و از باغشان در حیاطِ خانه مراقبت میکرد.
اگرچه دیکنسون در سالهای پایانی عمرش نیز به نوشتن ادامه میداد، ولی از ویرایش و ترتیببندی شعرهایش دست کشید.
در سال ۱۸۸۵ ضعف و بیماری در او شدت گرفت و سرانجام در ۱۵ می ۱۸۸۶، پس از وخیمترشدن علائم بیماری، در سن ۵۵سالگی درگذشت. پزشک دیکنسون علت مرگ او را نوعی بیماری کلیوی اعلام کردند.
برای مطالعهی ویژگیهای شعر و نمونههایی از اشعار امیلی دیکنسون، پست را ورق بزنید.
#امیلی_دیکنسون
#بهنود_فرازمند
#آنا_کیان
#فرزاد_فتوحی
#سادات_آهوان
#آتوسا_حصارکی
#سینا_کمالآبادی
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎