#معرفی هنرمند
رافائل سانتسیو (به ایتالیایی: Raffaello Sanzio) یا #رافائلو سانتی(۶ آوریل ۱۴۸۳ میلادی - ۶ آوریل ۱۵۲۰ میلادی)، نقاش و معمار ایتالیایی دوران اوج رنسانس است.
#رافائل_و_میکلانژ هنرمندان درباری بودند.
برای کسب شهرت و اعتبار، آثارشان را در کوی و برزن طرح می زدند و پشتشان به دربار گرم بود.
سلطنت، مثل خورشید، آن ها را تحت حمایت خود گرفته بود. آن ها نیز نور این خورشید را آینه وار منعکس می کردند و به خیال خود شهر را روشن می کردند.
پادشاه دارای حق الهی بود و از این حق به هنرمند دربار هم می بخشید.
اینگونه بود که نقاشان ناشی به ابرمردهای روزگار تبدیل می شدند.
این ابرمردهای پوشالی که هیولایی آنها را از ورطه خرده بورژوازی بیرون کشید و میان زمین و آسمان معلق نگهداشت، اینها که فر و جلال را به عاریت گرفته بودند، که بودند؟
آیا آنها انسانهای عادی نبودند که خود را فراتر از بشریت می دانستند؟
حتی امروز هم میهن پرستان جمهوری خواه آنها را می ستایند؛
آنهایی که زیر نقابی از نبوغ و چتر پادشاهی پنهان شده بودند.
@asheghanehaye_fatima
#ژان_پل_سارتر 👤
#زیبایی_شناسی 📚
ترجمه رضا شیرمرز
رافائل سانتسیو (به ایتالیایی: Raffaello Sanzio) یا #رافائلو سانتی(۶ آوریل ۱۴۸۳ میلادی - ۶ آوریل ۱۵۲۰ میلادی)، نقاش و معمار ایتالیایی دوران اوج رنسانس است.
#رافائل_و_میکلانژ هنرمندان درباری بودند.
برای کسب شهرت و اعتبار، آثارشان را در کوی و برزن طرح می زدند و پشتشان به دربار گرم بود.
سلطنت، مثل خورشید، آن ها را تحت حمایت خود گرفته بود. آن ها نیز نور این خورشید را آینه وار منعکس می کردند و به خیال خود شهر را روشن می کردند.
پادشاه دارای حق الهی بود و از این حق به هنرمند دربار هم می بخشید.
اینگونه بود که نقاشان ناشی به ابرمردهای روزگار تبدیل می شدند.
این ابرمردهای پوشالی که هیولایی آنها را از ورطه خرده بورژوازی بیرون کشید و میان زمین و آسمان معلق نگهداشت، اینها که فر و جلال را به عاریت گرفته بودند، که بودند؟
آیا آنها انسانهای عادی نبودند که خود را فراتر از بشریت می دانستند؟
حتی امروز هم میهن پرستان جمهوری خواه آنها را می ستایند؛
آنهایی که زیر نقابی از نبوغ و چتر پادشاهی پنهان شده بودند.
@asheghanehaye_fatima
#ژان_پل_سارتر 👤
#زیبایی_شناسی 📚
ترجمه رضا شیرمرز
#مجسمه_سازی
#معرفی_هنرمند
#هنر
مجسمه های خارق العاده ساخته شده توسط هنرمند هنگ کنگی Johnson Tsang
@asheghanehaye_fatima
#معرفی_هنرمند
#هنر
مجسمه های خارق العاده ساخته شده توسط هنرمند هنگ کنگی Johnson Tsang
@asheghanehaye_fatima
Forwarded from اتچ بات
تولد فرزند خلف موسیقی ایران #همایون باد
شجر که پاک بود میوهاش شکرریز است
گوهر که پاک بود طالعش همایون است
#بیژن_ترقی
زادروز #همایون_شجریان مبارک🌹
📝زندگینامه
همایون شجریان، فرزند استاد آواز ایران «محمدرضا شجریان» در ۳۱ اردیبهشتماه ۱۳۵۴، در شهر تهران و در خانوادهای عجین با موسیقی چشم به جهان گشود. مادرش خانم «فرخنده گلافشان» معلم بازنشسته و اهل قوچان است. پدر و مادرش اسم «چکاوک» را برای او انتخاب کرده بودند؛ اما بههنگام تولد، زمانی که پدر در حال ضبط آوازی در دستگاه همایون بوده، به پیشنهاد شاعر نامی، هوشنگ ابتهاج (هـ. ا. سایه) اسمش را «همایون» گذاشتند. از کودکی علاقه به موسیقی و ریتم در او نمایان بود تا به تشخیص پدر نزد استاد بیهمتای تنبک، شادروان ناصر فرهنگفر به فراگیری تکنیک و شناخت ریتم که اساس موسیقی است، پرداخت و چند سالی هم نزد جمشید محبی ادامه داد. از ده سالگی در کنار خواهران خود (راحله، افسانه و مژگان)، نزد پدر آواز را شروع کرد و در دوران بلوغ روزانه تکنیک آواز و صداسازی را بهصورت فشرده فرا گرفت. در همان زمان به هنرستان موسیقی رفت و بهجز پیانو که آموزشش اجباری بود، کمانچه را بهعنوان ساز تخصصی خود انتخاب کرد و در خارج از هنرستان به ادامهی فراگیری آن نزد اردشیر کامکار پرداخت. از سال ۷۰ پدر و گروه «آوا» را در کنسرتهای آمریکا، اروپا و ایران (با تنبک) همراهی کرد و از سال ۷۸ به بعد در صحنهی کنسرتها همخوانی با پدر را آغاز نمود. در سال ۷۴ با خانم «گیتا خوانساری» ازدواج کرد و دوازده سال پس از آن اولین فرزندش، «یاسمین» به دنیا آمد. همایون در چندین دوره کنسرتهای خارج از کشور با بزرگان موسیقی ایران بهروی صحنه رفته است. او همچنین مدیریت شرکت فرهنگی - هنری «دلآواز» را بر عهده دارد. آلبوم «نسیم وصل» به آهنگسازی محمدجواد ضرابیان، اولین آلبومی است که همایون به تنهایی خوانندگی آن را بر عهده داشته است.
#معرفی_هنرمند
@asheghanehaye_fatima
شجر که پاک بود میوهاش شکرریز است
گوهر که پاک بود طالعش همایون است
#بیژن_ترقی
زادروز #همایون_شجریان مبارک🌹
📝زندگینامه
همایون شجریان، فرزند استاد آواز ایران «محمدرضا شجریان» در ۳۱ اردیبهشتماه ۱۳۵۴، در شهر تهران و در خانوادهای عجین با موسیقی چشم به جهان گشود. مادرش خانم «فرخنده گلافشان» معلم بازنشسته و اهل قوچان است. پدر و مادرش اسم «چکاوک» را برای او انتخاب کرده بودند؛ اما بههنگام تولد، زمانی که پدر در حال ضبط آوازی در دستگاه همایون بوده، به پیشنهاد شاعر نامی، هوشنگ ابتهاج (هـ. ا. سایه) اسمش را «همایون» گذاشتند. از کودکی علاقه به موسیقی و ریتم در او نمایان بود تا به تشخیص پدر نزد استاد بیهمتای تنبک، شادروان ناصر فرهنگفر به فراگیری تکنیک و شناخت ریتم که اساس موسیقی است، پرداخت و چند سالی هم نزد جمشید محبی ادامه داد. از ده سالگی در کنار خواهران خود (راحله، افسانه و مژگان)، نزد پدر آواز را شروع کرد و در دوران بلوغ روزانه تکنیک آواز و صداسازی را بهصورت فشرده فرا گرفت. در همان زمان به هنرستان موسیقی رفت و بهجز پیانو که آموزشش اجباری بود، کمانچه را بهعنوان ساز تخصصی خود انتخاب کرد و در خارج از هنرستان به ادامهی فراگیری آن نزد اردشیر کامکار پرداخت. از سال ۷۰ پدر و گروه «آوا» را در کنسرتهای آمریکا، اروپا و ایران (با تنبک) همراهی کرد و از سال ۷۸ به بعد در صحنهی کنسرتها همخوانی با پدر را آغاز نمود. در سال ۷۴ با خانم «گیتا خوانساری» ازدواج کرد و دوازده سال پس از آن اولین فرزندش، «یاسمین» به دنیا آمد. همایون در چندین دوره کنسرتهای خارج از کشور با بزرگان موسیقی ایران بهروی صحنه رفته است. او همچنین مدیریت شرکت فرهنگی - هنری «دلآواز» را بر عهده دارد. آلبوم «نسیم وصل» به آهنگسازی محمدجواد ضرابیان، اولین آلبومی است که همایون به تنهایی خوانندگی آن را بر عهده داشته است.
#معرفی_هنرمند
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
بیش از هر هنر و استعداد که #لئونارد_کوهن فقید را با آنها میشناسیم، او را در جوامع ادبی اما به عنوان شاعر و ترانهسُرایی بزرگ میشناسند، کوهن ٢١ ساله بود که نخستین جایزه را به خاطر نوشتههای نو و خلاقانهاش دریافت کرد.
اما آمیختن موسیقی و شعر بود که باعث شهرت و ماندگاری او شد، کوهن نخستین تجربه حضورش در عرصه موسیقی را در ٢٧ سالگی و در جشنواره موسیقی مردمی و سپس دو کنسرت در نیویورک تجربه کرد. عدهای بر این باوردند که بزرگانی همچون #باب_دیلن و #بروس_اسپرینگستین مشوق او برای خوانندگی بودهاند.
ترکیب صدای خشدار او با سبک موسیقی و اشعار منحصر به فردش، طرفداران خاصی را برای او به همراه آورد، متن ترانههای کوهن بیشتر در مورد عشق، نفرت، جنگ، صلح، معنویت و سکس است.
روز جهانی دموکراسی، نامی که شاید فقط نام باشد و شاید هم نباشد. بهرحال مردم سالاری نام پانزدهم سپتامبر در تقویم جهانی است.
گونهای از حکومت که فرد یا افراد خاصی حاکم نیستند بلکه مردم بر مردم حکومت میکنند.
سیستمی که میگویند افلاطون آن را بدترین نوع حکومت میدانسته و منتقدان نیز میگویند اکثریت مردم شایستگی تصمیمگیری در مسائل سیاسی را ندارد، خب البته عدهای هم این را بهترین راه مقابله با تمرکز قدرت میدانند.
لئونارد کوهن در آلبوم سال ۱۹۹۲ خودش با عنوان «آینده» از سیاست و آینده میگوید.
سقوط سیاسی و اجتماعی امریکا را میسراید که آینده را دیدهام تمامش جنایت است و از #دموکراسی میگوید که از آسمان و زمین به سوی امریکا میآید کشوری که او با کنایه میگوید دوستش دارد، (لئونارد کوهن کانادایی است و بعدها به آمریکا رفته است) و میخواهد تا شرایطش را برای آینده بهبود ببخشد، در این ترانه دموکراسی نقاب تمام رنجها و جنایات است و از همان آغاز ترانه که به «میدان تی آن من» (محل کشتار دانشجویان دموکرات و مخالف کمونیست بود) اشاره میکند، شکل فرمالیته و کالاوار دموکراسی را نشانمان میدهد.
آلبومی که این ترانه را در خود دارد در جدول موسیقی انگلستان به رتبه ۳۶ رسید و در کانادا بهطور شگفتانگیزی موفق شد. کوئن همچنین جایزه جونو را برای بهترین وکالیست مرد در سال ۱۹۹۳ برای این آلبوم کسب کرد.
#قاسم_مظاهری
#معرفی_هنرمند
@asheghanehaye_fatima
بیش از هر هنر و استعداد که #لئونارد_کوهن فقید را با آنها میشناسیم، او را در جوامع ادبی اما به عنوان شاعر و ترانهسُرایی بزرگ میشناسند، کوهن ٢١ ساله بود که نخستین جایزه را به خاطر نوشتههای نو و خلاقانهاش دریافت کرد.
اما آمیختن موسیقی و شعر بود که باعث شهرت و ماندگاری او شد، کوهن نخستین تجربه حضورش در عرصه موسیقی را در ٢٧ سالگی و در جشنواره موسیقی مردمی و سپس دو کنسرت در نیویورک تجربه کرد. عدهای بر این باوردند که بزرگانی همچون #باب_دیلن و #بروس_اسپرینگستین مشوق او برای خوانندگی بودهاند.
ترکیب صدای خشدار او با سبک موسیقی و اشعار منحصر به فردش، طرفداران خاصی را برای او به همراه آورد، متن ترانههای کوهن بیشتر در مورد عشق، نفرت، جنگ، صلح، معنویت و سکس است.
روز جهانی دموکراسی، نامی که شاید فقط نام باشد و شاید هم نباشد. بهرحال مردم سالاری نام پانزدهم سپتامبر در تقویم جهانی است.
گونهای از حکومت که فرد یا افراد خاصی حاکم نیستند بلکه مردم بر مردم حکومت میکنند.
سیستمی که میگویند افلاطون آن را بدترین نوع حکومت میدانسته و منتقدان نیز میگویند اکثریت مردم شایستگی تصمیمگیری در مسائل سیاسی را ندارد، خب البته عدهای هم این را بهترین راه مقابله با تمرکز قدرت میدانند.
لئونارد کوهن در آلبوم سال ۱۹۹۲ خودش با عنوان «آینده» از سیاست و آینده میگوید.
سقوط سیاسی و اجتماعی امریکا را میسراید که آینده را دیدهام تمامش جنایت است و از #دموکراسی میگوید که از آسمان و زمین به سوی امریکا میآید کشوری که او با کنایه میگوید دوستش دارد، (لئونارد کوهن کانادایی است و بعدها به آمریکا رفته است) و میخواهد تا شرایطش را برای آینده بهبود ببخشد، در این ترانه دموکراسی نقاب تمام رنجها و جنایات است و از همان آغاز ترانه که به «میدان تی آن من» (محل کشتار دانشجویان دموکرات و مخالف کمونیست بود) اشاره میکند، شکل فرمالیته و کالاوار دموکراسی را نشانمان میدهد.
آلبومی که این ترانه را در خود دارد در جدول موسیقی انگلستان به رتبه ۳۶ رسید و در کانادا بهطور شگفتانگیزی موفق شد. کوئن همچنین جایزه جونو را برای بهترین وکالیست مرد در سال ۱۹۹۳ برای این آلبوم کسب کرد.
#قاسم_مظاهری
#معرفی_هنرمند
@asheghanehaye_fatima
Forwarded from اتچ بات
#جوزف_لوروسو در شیکاگو ، ایلینوی ، در سال 1966 متولد شد و آموزش رسمی خود را در آکادمی هنر آمریکا گذراند. وی مدرک BFA خود را از موسسه هنری کانزاس سیتی دریافت کرد. لوروسو متولد ایتالیایی تبار بود و در سنین پایین در معرض هنر قرار گرفت. در چندین سفر اولیه به ایتالیا ، والدینش او را با آثار استادان ایتالیایی آشنا کردند. لوروسو در تمام مراحل اولیه هنری خود به این تأثیرات توجه می کرد و امروزه نیز در آثار او مشهود است.
در دوران مدرسه ، لوروسو در رشته آبرنگ تحصیل کرد و خود را خودآموخته به عنوان یک نقاش روغن می داند. او نقاشی را با مطالعه آثار نقاشان استاد آموخت و غالباً خود را در سالن های موسسه هنری شیکاگو در ساعات ناهار از دست می داد ، که اغلب به بعد از ظهرهای خودآموزی تبدیل می شد.
جوزف لوروسو مناظر و آثار مجازی خلق می کند. در نقاشی این موضوعات ، لوروسو بر تقویت قدرت مشاهده خود تمرکز کرده است ، به ویژه در مورد رنگ ، بافت ، فرم و ترکیب. نقاشی های لوروسو به عنوان گرم و رویایی توصیف شده اند ، مکان هایی برای فرار آرام با احساس معنویت و بی زمان بودن با آثار دوران های دیگر.
با کشف آثار امپرسیونیست ها ، او به سمت آثار مانت و ویلارد متمایل شد. لوروسو در جستجوی آثار مشابه با چنین احساسی بود و به زودی به دانش آموز مشتاق نقاشی تبدیل شد و در آثار هنرمندان مختلف جستجو و غرق شد. این راه در نهایت او را به آثار سارجنت ، سورولا ، ویستلر و یک ارتش کامل از نقاشان کمتر شناخته شده و در عین حال یکسان می رساند. در این گروه از هنرمندان ، لوروسو احساس هویت می کند. در این آثار استادانه ، او قدرت مهار احساسات و انتقال آن را با قدرت و اطمینان ، در عین حال با ظرافت و خویشتن داری خوشمزه می دید. او همچنین در این هنرمندان توانایی بیان "ماهیت" یک شیء را فقط با چند قلم مو با دقت انتخاب شده ، ایجاد کرده است که حالت احشایی و شهودی نقاشی را ایجاد می کند.
؟؟ من معتقدم هنر واقعاً بزرگ به عنوان محرکی برای چیزی عمیق تر در درون همه ما عمل می کند ؟
- جوزف لوروسو
لوروسو می گوید: "من معتقدم هنر واقعاً بزرگ به عنوان محرکی برای چیزی عمیق تر در همه ما عمل می کند". روحیه و احساس منتقل شده در نقاشی های لوروسو حس عمیقی از زیبایی را در زمان های آرام زندگی روزمره تداعی می کند. افراد او مرموز ، تنها ، عاشقانه و در عین حال آشنا هستند و در محیط هایی قرار گرفته اند که اغلب خودمان می بینیم. نقاشی های لوروسو با برقراری ارتباط با بیننده به شهرت رسیده و به طریقی صمیمی و شخصی طنین انداز شده است.
در دوران مدرسه ، لوروسو توسط Hallmark Cards استخدام شد و از سال 1988 تا 1999 به عنوان یک هنرمند در بخش کارت تبریک خود خدمت کرد. لوروسو به عنوان مربی نقاشی و طراحی در موسسه هنری کانزاس سیتی و مدرسه هنرمندان اسکاتسدیل خدمت کرده است.
آثار لوروسو در سطح بین المللی نشان داده شده است و جوایز و افتخارات متعددی را از آن خود کرده است. او در مجله Artist American ، Southwest Art ، US Art ، Art & Antiques ، مجله هنرمندان ، Art News ، American Art Collector ، Artist International و مجلات Art Talk حضور داشته است. آثار لوروسو بخشی از بسیاری از مجموعه های خصوصی است. آثار او در مجموعه های دائمی موزه آلبرخت-کمپر ، سنت جوزف ، میسوری و موزه هنر ویچیتا ، ویچیتا ، کانزاس قرار دارد. جوزف لوروسو در حال حاضر توسط McLarry Fine Art ، Santa Fe ، NM ، Bonner-David Gallery ، Scottsdale ، AZ ، Principle Gallery ، Charleston، SC و Alexandria ، VA ، Jones and Terwilliger Galleries ، Carmel ، CA ، Blue Gallery ، کانزاس سیتی نمایندگی می شود. ، MO ، گالری های Broadmoor ، Colorado Springs ، CO و Saks Gallery ، Denver ، CO.
#هنر
#نقاشی
#هنرنقاشی
#معرفی_هنرمند
@asheghanehaye_fatima
در دوران مدرسه ، لوروسو در رشته آبرنگ تحصیل کرد و خود را خودآموخته به عنوان یک نقاش روغن می داند. او نقاشی را با مطالعه آثار نقاشان استاد آموخت و غالباً خود را در سالن های موسسه هنری شیکاگو در ساعات ناهار از دست می داد ، که اغلب به بعد از ظهرهای خودآموزی تبدیل می شد.
جوزف لوروسو مناظر و آثار مجازی خلق می کند. در نقاشی این موضوعات ، لوروسو بر تقویت قدرت مشاهده خود تمرکز کرده است ، به ویژه در مورد رنگ ، بافت ، فرم و ترکیب. نقاشی های لوروسو به عنوان گرم و رویایی توصیف شده اند ، مکان هایی برای فرار آرام با احساس معنویت و بی زمان بودن با آثار دوران های دیگر.
با کشف آثار امپرسیونیست ها ، او به سمت آثار مانت و ویلارد متمایل شد. لوروسو در جستجوی آثار مشابه با چنین احساسی بود و به زودی به دانش آموز مشتاق نقاشی تبدیل شد و در آثار هنرمندان مختلف جستجو و غرق شد. این راه در نهایت او را به آثار سارجنت ، سورولا ، ویستلر و یک ارتش کامل از نقاشان کمتر شناخته شده و در عین حال یکسان می رساند. در این گروه از هنرمندان ، لوروسو احساس هویت می کند. در این آثار استادانه ، او قدرت مهار احساسات و انتقال آن را با قدرت و اطمینان ، در عین حال با ظرافت و خویشتن داری خوشمزه می دید. او همچنین در این هنرمندان توانایی بیان "ماهیت" یک شیء را فقط با چند قلم مو با دقت انتخاب شده ، ایجاد کرده است که حالت احشایی و شهودی نقاشی را ایجاد می کند.
؟؟ من معتقدم هنر واقعاً بزرگ به عنوان محرکی برای چیزی عمیق تر در درون همه ما عمل می کند ؟
- جوزف لوروسو
لوروسو می گوید: "من معتقدم هنر واقعاً بزرگ به عنوان محرکی برای چیزی عمیق تر در همه ما عمل می کند". روحیه و احساس منتقل شده در نقاشی های لوروسو حس عمیقی از زیبایی را در زمان های آرام زندگی روزمره تداعی می کند. افراد او مرموز ، تنها ، عاشقانه و در عین حال آشنا هستند و در محیط هایی قرار گرفته اند که اغلب خودمان می بینیم. نقاشی های لوروسو با برقراری ارتباط با بیننده به شهرت رسیده و به طریقی صمیمی و شخصی طنین انداز شده است.
در دوران مدرسه ، لوروسو توسط Hallmark Cards استخدام شد و از سال 1988 تا 1999 به عنوان یک هنرمند در بخش کارت تبریک خود خدمت کرد. لوروسو به عنوان مربی نقاشی و طراحی در موسسه هنری کانزاس سیتی و مدرسه هنرمندان اسکاتسدیل خدمت کرده است.
آثار لوروسو در سطح بین المللی نشان داده شده است و جوایز و افتخارات متعددی را از آن خود کرده است. او در مجله Artist American ، Southwest Art ، US Art ، Art & Antiques ، مجله هنرمندان ، Art News ، American Art Collector ، Artist International و مجلات Art Talk حضور داشته است. آثار لوروسو بخشی از بسیاری از مجموعه های خصوصی است. آثار او در مجموعه های دائمی موزه آلبرخت-کمپر ، سنت جوزف ، میسوری و موزه هنر ویچیتا ، ویچیتا ، کانزاس قرار دارد. جوزف لوروسو در حال حاضر توسط McLarry Fine Art ، Santa Fe ، NM ، Bonner-David Gallery ، Scottsdale ، AZ ، Principle Gallery ، Charleston، SC و Alexandria ، VA ، Jones and Terwilliger Galleries ، Carmel ، CA ، Blue Gallery ، کانزاس سیتی نمایندگی می شود. ، MO ، گالری های Broadmoor ، Colorado Springs ، CO و Saks Gallery ، Denver ، CO.
#هنر
#نقاشی
#هنرنقاشی
#معرفی_هنرمند
@asheghanehaye_fatima
#مارک_اولیچ یک عکاس روسی متولد اومسک است. مارک فارغ التحصیل مدارس تئاتر و هنر ، از سال 2002 با عکاسی مشغول است.
مارک اولیچ عکاس روسی است که آثار او کاملاً بر دنیای تئاتر و رقص متمرکز است. هر یک از عکس های او ، بدون استثنا ، متعلق به یک سری بسیار خاص است. "باله" و "نمایش های تئاتری" دو مجموعه اصلی هستند که آثار او را نشان می دهند. عکسهای مربوط به همگی احساسات زنده ای را منتقل می کند که هم روی صحنه و هم پشت پرده گرفته شده است.
او طراح صحنه در تئاتر Mariinsky شد ، جایی که شروع به ضبط تصاویر پشت صحنه ، رقصندگان و تمرین در تئاتر کرد.
هدف از کار او این است که نشان دهد در مرزهایی که درون ، پشت صحنه و اجرای عمومی را از هم جدا می کند چه می گذرد.
بیننده عکاسی او می تواند تفاوت بین شخص معمولی و قهرمان روی صحنه را ببیند.
مارک هنگام عکاسی از سوژه های خود فقط از یک قانون کلیدی پیروی می کند ، دخالت نکنید.
او اطمینان می دهد که دوربین مخفی است ، تا خلق و خوی را خراب نکند.
این به او امکان می دهد عکسهای کاملاً طبیعی و واقعی از زندگی در تئاتر Mariinsky را ثبت کند.
#معرفی_هنرمند
#هنر
#عکاسی
#هنرعکاسی
@asheghanehaye_fatim
مارک اولیچ عکاس روسی است که آثار او کاملاً بر دنیای تئاتر و رقص متمرکز است. هر یک از عکس های او ، بدون استثنا ، متعلق به یک سری بسیار خاص است. "باله" و "نمایش های تئاتری" دو مجموعه اصلی هستند که آثار او را نشان می دهند. عکسهای مربوط به همگی احساسات زنده ای را منتقل می کند که هم روی صحنه و هم پشت پرده گرفته شده است.
او طراح صحنه در تئاتر Mariinsky شد ، جایی که شروع به ضبط تصاویر پشت صحنه ، رقصندگان و تمرین در تئاتر کرد.
هدف از کار او این است که نشان دهد در مرزهایی که درون ، پشت صحنه و اجرای عمومی را از هم جدا می کند چه می گذرد.
بیننده عکاسی او می تواند تفاوت بین شخص معمولی و قهرمان روی صحنه را ببیند.
مارک هنگام عکاسی از سوژه های خود فقط از یک قانون کلیدی پیروی می کند ، دخالت نکنید.
او اطمینان می دهد که دوربین مخفی است ، تا خلق و خوی را خراب نکند.
این به او امکان می دهد عکسهای کاملاً طبیعی و واقعی از زندگی در تئاتر Mariinsky را ثبت کند.
#معرفی_هنرمند
#هنر
#عکاسی
#هنرعکاسی
@asheghanehaye_fatim
#مارک_اولیچ یک عکاس روسی متولد اومسک است. مارک فارغ التحصیل مدارس تئاتر و هنر ، از سال 2002 با عکاسی مشغول است.
#مارک_اولیچ
#معرفی_هنرمند
#هنر
#عکاسی
#هنرعکاسی
@asheghanehaye_fatim
#مارک_اولیچ
#معرفی_هنرمند
#هنر
#عکاسی
#هنرعکاسی
@asheghanehaye_fatim
#لورا_ماکابرسکو
لهستان متولد: 1987
Laura Makabresku
هنرمند و عکاس لهستانی لهستانی ، او در سال 1987 متولد شد. عنصر سورئال و معنوی اساس هر عکس است. در خلقت ، او بیشتر به افسانه ها و افسانه ها روی می آورد ، که به تجربیات ناشناخته جدید در زندگی روزمره دسترسی می یابد. او در کراکوف (لهستان) زندگی و کار می کند.
#معرفی_هنرمند
#هنر
#عکاسی
#هنرعکاسی
@asheghanehaye_fatima
لهستان متولد: 1987
Laura Makabresku
هنرمند و عکاس لهستانی لهستانی ، او در سال 1987 متولد شد. عنصر سورئال و معنوی اساس هر عکس است. در خلقت ، او بیشتر به افسانه ها و افسانه ها روی می آورد ، که به تجربیات ناشناخته جدید در زندگی روزمره دسترسی می یابد. او در کراکوف (لهستان) زندگی و کار می کند.
#معرفی_هنرمند
#هنر
#عکاسی
#هنرعکاسی
@asheghanehaye_fatima
آثار نقاشی آلیسا مونکس هنرمند آمریکایی_1977
سبک #هایپررئالیسم
#معرفی_هنرمند
#هنر
#نقاشی
#هنرنقاشی
@asheghanehaye_fatima
سبک #هایپررئالیسم
#معرفی_هنرمند
#هنر
#نقاشی
#هنرنقاشی
@asheghanehaye_fatima
من کاشیام. اما در قم متولد شدهام. شناسنامهام درست نیست. مادرم میداند که من روز چهاردهم مهر(16 اکتبر) به دنیا آمدهام.درست سر ساعت 12. مادرم صدای اذان را میشنیده است. در قم زیاد نماندهایم. به گلپایگان و خوانسار رفته ایم. بعد به سرزمین پدری.
من کودکی رنگینی داشتهام. دوران خردسالی من در محاصره ترس و شیفتگی بود. میان جهشهای پاک و قصههای ترسناک نوسان داشت. با عموها و اجداد پدری در یک خانه زندگی میکردیم. و خانه بزرگ بود. باغ بود. و همه جور درخت داشت. برای یاد گرفتن وسعت خوبی بود ...
در خانه آرام نداشتم. از هر چه درخت بود بالا میرفتم.از پشت بام میپریدم پایین. من شر بودم. مادرم پیش بینی میکرد که من لاغر خواهم ماند. من هم ماندم. ما بچههای یک خانه نقشههای شیطانی میکشیدیم ...
خانه ما همسایه صحرا بود. تمام رویاهایم به بیابان راه داشت. پدر و عموهایم شکارچی بودند. همراه آنها به شکار می رفتم... هرگز شکار خشنودم نکرد اما شکار بود که مرا پیش از سپیده دم به صحرا میکشید. و هوای صبح را میان فکرهایم مینشاند ...
اگر یک روز طلوع و غروب آفتاب را نمیدیدم گناهکار بودم. هوای تاریک و روشن مرا اهل مراقبه بار آورد. تماشای مجهول را به من آموخت ...
مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد. و من سالها مذهبی ماندم، بی آن که خدایی داشته باشم ...
در دبستان از شاگردان خوب بودم. اما مدرسه را دوست نداشتم. خودم را به دل درد میزدم تا به مدرسه نروم... وقتی که در کلاس اول دبستان بودم، یادم هست یک روز داشتم نقاشی می کردم، معلم ترکه انار را برداشت و مرا زد و گفت: "همه درس هایت خوب است. تنها عیب تو این است که نقاشی میکنی." این نخستین پاداشی بود که برای نقاشی گرفتم ...
دهساله بودم که اولین شعرم را نوشتم. هنوز یک بیت آن را به یاد دارم:
ز جمعه تا سهشنبه خفته نالان
نکردم هیچ یادی از دبستان
اما تا هجده سالگی شعر ننوشتم ... من دیر بزرگ شدم ...
در دبیرستان، نقاشی کار جدی تری شد. زنگ نقاشی نقطه روشنی در تاریکی هفته بود ...
آمدم تهران. و رفتم دانشسرای مقدماتی... در دانشسرا نان سیاه میخوردیم. ورزش میکردیم. و آهسته از حوادث سیاسی حرف میزدیم. با چقدر خامی. من سالم بودم ...
خلاصه ای از زندگینامه #سهراب_سپهری به قلم خودش
#معرفی_هنرمند
@asheghanehaye_fatima
من کودکی رنگینی داشتهام. دوران خردسالی من در محاصره ترس و شیفتگی بود. میان جهشهای پاک و قصههای ترسناک نوسان داشت. با عموها و اجداد پدری در یک خانه زندگی میکردیم. و خانه بزرگ بود. باغ بود. و همه جور درخت داشت. برای یاد گرفتن وسعت خوبی بود ...
در خانه آرام نداشتم. از هر چه درخت بود بالا میرفتم.از پشت بام میپریدم پایین. من شر بودم. مادرم پیش بینی میکرد که من لاغر خواهم ماند. من هم ماندم. ما بچههای یک خانه نقشههای شیطانی میکشیدیم ...
خانه ما همسایه صحرا بود. تمام رویاهایم به بیابان راه داشت. پدر و عموهایم شکارچی بودند. همراه آنها به شکار می رفتم... هرگز شکار خشنودم نکرد اما شکار بود که مرا پیش از سپیده دم به صحرا میکشید. و هوای صبح را میان فکرهایم مینشاند ...
اگر یک روز طلوع و غروب آفتاب را نمیدیدم گناهکار بودم. هوای تاریک و روشن مرا اهل مراقبه بار آورد. تماشای مجهول را به من آموخت ...
مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد. و من سالها مذهبی ماندم، بی آن که خدایی داشته باشم ...
در دبستان از شاگردان خوب بودم. اما مدرسه را دوست نداشتم. خودم را به دل درد میزدم تا به مدرسه نروم... وقتی که در کلاس اول دبستان بودم، یادم هست یک روز داشتم نقاشی می کردم، معلم ترکه انار را برداشت و مرا زد و گفت: "همه درس هایت خوب است. تنها عیب تو این است که نقاشی میکنی." این نخستین پاداشی بود که برای نقاشی گرفتم ...
دهساله بودم که اولین شعرم را نوشتم. هنوز یک بیت آن را به یاد دارم:
ز جمعه تا سهشنبه خفته نالان
نکردم هیچ یادی از دبستان
اما تا هجده سالگی شعر ننوشتم ... من دیر بزرگ شدم ...
در دبیرستان، نقاشی کار جدی تری شد. زنگ نقاشی نقطه روشنی در تاریکی هفته بود ...
آمدم تهران. و رفتم دانشسرای مقدماتی... در دانشسرا نان سیاه میخوردیم. ورزش میکردیم. و آهسته از حوادث سیاسی حرف میزدیم. با چقدر خامی. من سالم بودم ...
خلاصه ای از زندگینامه #سهراب_سپهری به قلم خودش
#معرفی_هنرمند
@asheghanehaye_fatima
#هلموت_نیوتن (به انگلیسی: Helmut Newton) عکاس آلمانیالاصل اهل استرالیا بود.
هلموت نیوتن
image of Newton from his gravesite
نام در زمان تولدHelmut Neustädter
زادهٔ۳۱ اکتبر ۱۹۲۰ برلین
درگذشت۲۳ ژانویهٔ ۲۰۰۴ (۸۳ سال)
وست هالیوود، کالیفرنیا
علت درگذشت تصادف رانندگی
ملیت آلمانی-استرالیایی
پیشه عکاسی
همسر(ها)June Browne (m. 1948)
#معرفی_هنرمند
#هنرعکاسی
#هنر
#عکاسی
@asheghanehaye_fatima
هلموت نیوتن
image of Newton from his gravesite
نام در زمان تولدHelmut Neustädter
زادهٔ۳۱ اکتبر ۱۹۲۰ برلین
درگذشت۲۳ ژانویهٔ ۲۰۰۴ (۸۳ سال)
وست هالیوود، کالیفرنیا
علت درگذشت تصادف رانندگی
ملیت آلمانی-استرالیایی
پیشه عکاسی
همسر(ها)June Browne (m. 1948)
#معرفی_هنرمند
#هنرعکاسی
#هنر
#عکاسی
@asheghanehaye_fatima
طی دهه ۱۹۷۰، هلموت نیوتن به خاطر قریحهمندی در عرصهای از عکاسی که میتوان گفت خود ابداعگر آن بوده است، آوازهای بلند یافت و اعتباری بسزا کسب کرد. نیوتن عکاسی مد، آفرینندهٔ تصاویری از زیباییهای زنانه، نظارهگر آگاه و دلبستهٔ اشراف، و تصویرگر سکونتگاهها و تمایلات و خودنماییهای قشر ممتازی از جامعهٔ غربی بوده است. شخصیت یگانه او از آنجا سرچشمه میگیرد که تمامی این خصوصیات را توأمان در وجود خود جمع کرده است. عکسهای مد مستقیم او غالباً نشانههایی از عریاننگاری و طنزی عاری از شرم را در خود دارند و در عکسهای بدن لخت وی جذابیت و زیبایی مشهورترین مانکنها به چشم میخورد.
موضوع تکچهرههای عریاننگار او سرشناسان طبقهٔ ممتاز هستند و گیرایی عکاسیهای وی که عجیب یا خیالی به نظر میرسد، ناشی از واقعیتها و رویدادهایی است که خود آنها را مشاهده و شرحشان را به دقت در دفترچههای یادداشت خود ثبت کرده است.
به اعتقاد به این که «عکاسی بهتر است متهم به ابتذال باشد تا پیش پا افتادگی» عکسهایی هرزهنگار گرفت. نیوتن بین عریاننگاری و هرزه نگاری مرزی قائل نیست.
#معرفی_هنرمند
#هنرعکاسی
#هنر
#عکاسی
#هلموت_نیوتن
@asheghanehaye_fatima
موضوع تکچهرههای عریاننگار او سرشناسان طبقهٔ ممتاز هستند و گیرایی عکاسیهای وی که عجیب یا خیالی به نظر میرسد، ناشی از واقعیتها و رویدادهایی است که خود آنها را مشاهده و شرحشان را به دقت در دفترچههای یادداشت خود ثبت کرده است.
به اعتقاد به این که «عکاسی بهتر است متهم به ابتذال باشد تا پیش پا افتادگی» عکسهایی هرزهنگار گرفت. نیوتن بین عریاننگاری و هرزه نگاری مرزی قائل نیست.
#معرفی_هنرمند
#هنرعکاسی
#هنر
#عکاسی
#هلموت_نیوتن
@asheghanehaye_fatima
#تیم_تدر یک هنرمند عکاس بین المللی تحسین شده است. Tadder که بیش از همه به خاطر عکاسی تبلیغاتی مفهومی بسیار خلاقانه خود شناخته شده است، 8 سال متوالی توسط مجله معتبر آرشیو Luezer در بین 200 عکاس برتر در سراسر جهان قرار گرفته است. در سال 2015، اپسون، رهبر جهان در فناوری چاپ عکس، Tadder را به عنوان یکی از برترین عکاسان تأثیرگذار شناخته و یک آگهی تبلیغاتی تلویزیونی و کمپین تبلیغاتی جهانی را با حضور تادر و کارهایش تولید کرد.
📷Tim Tadder
#معرفی_هنرمند
#هنر
#هنرعکاسی
#عکاسی
@asheghanehaye_fatima
📷Tim Tadder
#معرفی_هنرمند
#هنر
#هنرعکاسی
#عکاسی
@asheghanehaye_fatima
#erich_caparas
عکاسی #اریش_کاپاراس
آنها می گویند بهترین راه برای یادگیری، آموزش است. من از سال 1977 یاد میگیرم و به عنوان بخشی از یادگیری گستردهام، کارگاههایی در زمینه عکاسی و پردازش پست انجام میدهم. کارگاه های من به شما نشان می دهند که چگونه از اصول عکاسی و پردازش پست برای به دست آوردن "ظاهر" استفاده کنید. این روزها همه می توانند فتوشاپ کنند. اما با یادگیری اصول اولیه فتوشاپ، می توانید سبک و گردش کار خود را بر اساس آن ایجاد کنید. آسان است. فتوشاپ بسیار شهودی است اگر راهنمایی و طرز فکر مناسب داشته باشید. من به شما نشان خواهم داد که چقدر آسان است! من کارگاه های گروهی، کلوپ های دوربین عکاسی، یا 1-به-1 را برای علاقه مندان به عکاسی با قرار قبلی آموزش می دهم.
من از سال 1977 عکاس بودم و از سال 1990 قبل از فروخته شدن به Adobe از فتوشاپ استفاده کردم. در سال 1993 ادوبی لایه ها را در فتوشاپ معرفی کرد و من درگیر انجام تست و نمونه برداری برای آنها بودم.
کارهای من در بسیاری از مجلات دیجیتال و عکاسی در دهه 90 منتشر شد. من جوایز متعددی را در ارتباط با نمایشگاه های دیجیتال بزرگ به دست آوردم. شرکت های بزرگی از جمله نشنال جئوگرافیک، کانال دیسکاوری و موسسه اسمیتسونیان کارهای من را به نمایش گذاشتند. اخیرا سرمقاله های من در تقریبا 100 مجله مد ظاهر شد. من یک عکاس کارشناسی ارشد شدم و سپس بورسیه خود را در انجمن عکاسان استاد، انگلستان و با نام FMPA به دست آوردم.
این روزها هر کسی می تواند با دوربین عکاسی کند. مهارت ها و دانش چیزی است که ما را متمایز می کند و ظاهر ما را به ما می بخشد. روی تجهیزات دوربین و همچنین روی دانش سرمایه گذاری کنید. دانش قدرت است
#معرفی_هنرمند
#هنر
#عکاسی
#هنرعکاسی
@asheghanehaye_fatima
چهره عکاس و آثارش رو در پستهای بعدی ببینید
عکاسی #اریش_کاپاراس
آنها می گویند بهترین راه برای یادگیری، آموزش است. من از سال 1977 یاد میگیرم و به عنوان بخشی از یادگیری گستردهام، کارگاههایی در زمینه عکاسی و پردازش پست انجام میدهم. کارگاه های من به شما نشان می دهند که چگونه از اصول عکاسی و پردازش پست برای به دست آوردن "ظاهر" استفاده کنید. این روزها همه می توانند فتوشاپ کنند. اما با یادگیری اصول اولیه فتوشاپ، می توانید سبک و گردش کار خود را بر اساس آن ایجاد کنید. آسان است. فتوشاپ بسیار شهودی است اگر راهنمایی و طرز فکر مناسب داشته باشید. من به شما نشان خواهم داد که چقدر آسان است! من کارگاه های گروهی، کلوپ های دوربین عکاسی، یا 1-به-1 را برای علاقه مندان به عکاسی با قرار قبلی آموزش می دهم.
من از سال 1977 عکاس بودم و از سال 1990 قبل از فروخته شدن به Adobe از فتوشاپ استفاده کردم. در سال 1993 ادوبی لایه ها را در فتوشاپ معرفی کرد و من درگیر انجام تست و نمونه برداری برای آنها بودم.
کارهای من در بسیاری از مجلات دیجیتال و عکاسی در دهه 90 منتشر شد. من جوایز متعددی را در ارتباط با نمایشگاه های دیجیتال بزرگ به دست آوردم. شرکت های بزرگی از جمله نشنال جئوگرافیک، کانال دیسکاوری و موسسه اسمیتسونیان کارهای من را به نمایش گذاشتند. اخیرا سرمقاله های من در تقریبا 100 مجله مد ظاهر شد. من یک عکاس کارشناسی ارشد شدم و سپس بورسیه خود را در انجمن عکاسان استاد، انگلستان و با نام FMPA به دست آوردم.
این روزها هر کسی می تواند با دوربین عکاسی کند. مهارت ها و دانش چیزی است که ما را متمایز می کند و ظاهر ما را به ما می بخشد. روی تجهیزات دوربین و همچنین روی دانش سرمایه گذاری کنید. دانش قدرت است
#معرفی_هنرمند
#هنر
#عکاسی
#هنرعکاسی
@asheghanehaye_fatima
چهره عکاس و آثارش رو در پستهای بعدی ببینید
۲۲ آذر زادروز غلامرضا بروسان
( زاده ۲۲ آذر ۱۳۵۲ مشهد -- درگذشته ۱۵ آذر ۱۳۹۰ قوچان) شاعر
از بروسان تاکنون مجموعههای شعر «احتمال پرنده را گیج میکند» ۱۳۷۸ و «یک بسته سیگار در تبعید» ۱۳۸۴ منتشر شدهاست، چاپ گزیدهای از شعر مشهد به نام «به سوی رودخانه استوک» ۱۳۸۵ و «عصاره سوماً» ۱۳۸۷ گزیدهای از ریگ ودا "قدیمیترین کتاب مقدس موجود هندوها" «مرا ببخش خیابان بلندم» گزیده شعر شمس لنگرودی و مجموعه گزیده شعر خراسان بهنام «اسبها روسری نمیبندند» از دیگر آثار اوست. اسبها روسری نمیبندند، گزیده شعر خراسان با انتخاب بروسان است که توسط انتشارات شاملو منتشر شد. این مجموعه شعر، افزون بر ۶۰۰ صفحه است و سرودههایی از ۵۰ شاعر خراسان را شامل میشود. در مقدمه این کتاب، گزیدههایی از گفتگوهای او با شاعران خراسانی، ارائه شدهاست. دو اثر دیگر او «۵ عاشقانههای یک سرباز ۱۳۸۷» و «مرثیه برای درختی که به پهلو افتاده است» ۱۳۸۸ هستند که وی بهخاطر «مرثیه برای درختی که به پهلو افتاده است» برگزیده دومین جایزه شعر نیما شد.
آخرین کتاب او «در آبها دری باز شد» اشعاری است که اواخر دهه هشتاد ۸۹–۸۷ سرود و پس از درگذشت او توسط خانوادهاش گردآوری و منتشر شد.
عناصر معنوی در آثار شاعر:
طی نقد و بررسی آثار این شاعر در کانون ادبیات ایران در تابستان ۱۳۸۵ رضا محمدی، شاعر و منتقد ادبی درباره اشعار بروسان اینچنین میگوید: «ذائقه تازگی، حس غریب، یگانگی با طبیعت و نسبت با آب و خاک و سنگ از ویژگیهای اشعار بروسان است. در اشعار وی دغدغههای انسانی فراوانی وجود دارد. این دغدغههای انسانی از صلح و شکوه و جنگ تا مسائل فرهنگی بشری چون جوانمردی، رفاقت و مهربانی را در برمیگیرد.»
ساده نویسی در شعر فارسی:
بروسان از سردمداران جریان سادهنویسی در شعر فارسی محسوب میشود. او سادهنویسی را یک فرم و کاری دشوار میدانست و معتقد بود ساده نویسان بر خلاف شاعران دشوارنویس، سهم واقعگرایی را در شعر ادا میکنند. وی سادهنویسی را امکانی میدانست که مخاطبان خود را در آینه شعر شاعران ببینند و اعتقاد داشت زمان آرمانگرایی در شعر بهسر آمده و میبایست واقعیت روایت شود و این در زبانی ساده، تحققپذیر است. از دید وی شعر باید واقعیت داشته باشد و شعر واقعی شعری است که از جنس نیازها و دردهای اجتماعی مخاطبانش باشد. به باور او تنها در این صورت است که مخاطب پابهپای شاعر پیش میرود و به او اعتماد میکند. وی نوع شعر خود را سهل ممتنع میدانست، سهل به این معنا که راحت در دسترس مخاطب قرار گیرد و ممتنع به این معنا که مخاطب را با تجربه حسی جدیدی روبرو میکند.
جوایز:
مجموعه شعر «یک بسته سیگار در تبعید» کتاب برگزیده اولین دوره شعر خبرنگاران، سال ۱۳۸۵
مجموعه شعر «مرثیه برای درختی که به پهلو افتاده است» کتاب برگزیده دومین دوره جایزه شعر نیما، سال ۱۳۸۹
مجموعه شعر «سکته سوم» تقدیر شده در دهمین جشنواره بینالمللی شعر فجر در بخش شعر بزرگسال، سال ۱۳۹۴
ترجمه اشعار به زبانهای دیگر
چاپ سوم مجموعه شعر «یک بسته سیگار در تبعید» با ترجمه شعرها به انگلیسی و آلمانی توسط انشارات مروارید در اسفند ۱۳۹۲ منتشر شد. ترجمه آلمانی شعرهای کتاب را علی عبداللهی و ترجمه انگلیسی را احمد پوری انجام داده است.
کتاب ترجمه گزیده شعرهای بروسان و الهام اسلامی به زبان کردی با بازگردانی محمد آشنا توسط انتشارات داستان در بهمن ۱۳۹۴ منتشر شدهاست. "بةسةی جگةرص غةریویةنه" "بستهای سیگار در غربت" عنوان ترجمه گزیده شعرهای بروسان و اسلامی به کردی است.
مرگ:
غلامرضا بروسان در ۳۸ سالگی، به همراه همسر شاعرش الهام اسلامی و دخترش لیلا در سانحه رانندگی در جاده قوچان درگذشتند.
#معرفی_هنرمند
#غلامرضا_بروسان
@asheghanehaye_fatima
۲۲ آذر زادروز غلامرضا بروسان
( زاده ۲۲ آذر ۱۳۵۲ مشهد -- درگذشته ۱۵ آذر ۱۳۹۰ قوچان) شاعر
از بروسان تاکنون مجموعههای شعر «احتمال پرنده را گیج میکند» ۱۳۷۸ و «یک بسته سیگار در تبعید» ۱۳۸۴ منتشر شدهاست، چاپ گزیدهای از شعر مشهد به نام «به سوی رودخانه استوک» ۱۳۸۵ و «عصاره سوماً» ۱۳۸۷ گزیدهای از ریگ ودا "قدیمیترین کتاب مقدس موجود هندوها" «مرا ببخش خیابان بلندم» گزیده شعر شمس لنگرودی و مجموعه گزیده شعر خراسان بهنام «اسبها روسری نمیبندند» از دیگر آثار اوست. اسبها روسری نمیبندند، گزیده شعر خراسان با انتخاب بروسان است که توسط انتشارات شاملو منتشر شد. این مجموعه شعر، افزون بر ۶۰۰ صفحه است و سرودههایی از ۵۰ شاعر خراسان را شامل میشود. در مقدمه این کتاب، گزیدههایی از گفتگوهای او با شاعران خراسانی، ارائه شدهاست. دو اثر دیگر او «۵ عاشقانههای یک سرباز ۱۳۸۷» و «مرثیه برای درختی که به پهلو افتاده است» ۱۳۸۸ هستند که وی بهخاطر «مرثیه برای درختی که به پهلو افتاده است» برگزیده دومین جایزه شعر نیما شد.
آخرین کتاب او «در آبها دری باز شد» اشعاری است که اواخر دهه هشتاد ۸۹–۸۷ سرود و پس از درگذشت او توسط خانوادهاش گردآوری و منتشر شد.
عناصر معنوی در آثار شاعر:
طی نقد و بررسی آثار این شاعر در کانون ادبیات ایران در تابستان ۱۳۸۵ رضا محمدی، شاعر و منتقد ادبی درباره اشعار بروسان اینچنین میگوید: «ذائقه تازگی، حس غریب، یگانگی با طبیعت و نسبت با آب و خاک و سنگ از ویژگیهای اشعار بروسان است. در اشعار وی دغدغههای انسانی فراوانی وجود دارد. این دغدغههای انسانی از صلح و شکوه و جنگ تا مسائل فرهنگی بشری چون جوانمردی، رفاقت و مهربانی را در برمیگیرد.»
ساده نویسی در شعر فارسی:
بروسان از سردمداران جریان سادهنویسی در شعر فارسی محسوب میشود. او سادهنویسی را یک فرم و کاری دشوار میدانست و معتقد بود ساده نویسان بر خلاف شاعران دشوارنویس، سهم واقعگرایی را در شعر ادا میکنند. وی سادهنویسی را امکانی میدانست که مخاطبان خود را در آینه شعر شاعران ببینند و اعتقاد داشت زمان آرمانگرایی در شعر بهسر آمده و میبایست واقعیت روایت شود و این در زبانی ساده، تحققپذیر است. از دید وی شعر باید واقعیت داشته باشد و شعر واقعی شعری است که از جنس نیازها و دردهای اجتماعی مخاطبانش باشد. به باور او تنها در این صورت است که مخاطب پابهپای شاعر پیش میرود و به او اعتماد میکند. وی نوع شعر خود را سهل ممتنع میدانست، سهل به این معنا که راحت در دسترس مخاطب قرار گیرد و ممتنع به این معنا که مخاطب را با تجربه حسی جدیدی روبرو میکند.
جوایز:
مجموعه شعر «یک بسته سیگار در تبعید» کتاب برگزیده اولین دوره شعر خبرنگاران، سال ۱۳۸۵
مجموعه شعر «مرثیه برای درختی که به پهلو افتاده است» کتاب برگزیده دومین دوره جایزه شعر نیما، سال ۱۳۸۹
مجموعه شعر «سکته سوم» تقدیر شده در دهمین جشنواره بینالمللی شعر فجر در بخش شعر بزرگسال، سال ۱۳۹۴
ترجمه اشعار به زبانهای دیگر
چاپ سوم مجموعه شعر «یک بسته سیگار در تبعید» با ترجمه شعرها به انگلیسی و آلمانی توسط انشارات مروارید در اسفند ۱۳۹۲ منتشر شد. ترجمه آلمانی شعرهای کتاب را علی عبداللهی و ترجمه انگلیسی را احمد پوری انجام داده است.
کتاب ترجمه گزیده شعرهای بروسان و الهام اسلامی به زبان کردی با بازگردانی محمد آشنا توسط انتشارات داستان در بهمن ۱۳۹۴ منتشر شدهاست. "بةسةی جگةرص غةریویةنه" "بستهای سیگار در غربت" عنوان ترجمه گزیده شعرهای بروسان و اسلامی به کردی است.
مرگ:
غلامرضا بروسان در ۳۸ سالگی، به همراه همسر شاعرش الهام اسلامی و دخترش لیلا در سانحه رانندگی در جاده قوچان درگذشتند.
#معرفی_هنرمند
#غلامرضا_بروسان
@asheghanehaye_fatima
استعارههای عاطفه، عقلانیت و جنسیت آثار #هانس_بلمر
آثار هانس بِلمِر، طی دورهی بین دو جنگ جهانی تا شروع جنگ جهانی دوم، ارتباط تنگاتنگی با سوررئالیستهای پاریس داشت. آثار عکاسی، طرّاحی، چاپ نقش و جُستارهای مدرنیستیِ این هنرمند در جراید سوررئالیستی و نمایشگاهها، و تصاویر آشکارِ جنسی و حتی منحرف او برای آثار و نوشتههای شهوانی که بهقلم اعضای شاخصِ این جنبش تحریر شده بود – ازجمله ژرژ باتای، لوئی آراگون و رُنه کِرِول – نشاندهندهی اشتیاق سوررئالیستها به خیالپردازی، پوچی و بیهودگی، و – رویهمرفته – آن چیزی است که زیگموند فروید در تحلیلهایش از امیال جنسی کودکان، «دارای انحراف جنسی نسبت به اعضای مختلف بدن/ چندگانگی میل جنسی» توصیف میکرد. بلمر، بیشترین رسوایی و سوءشهرتش را بهواسطهی ساختهای عروسکیاش که از چوب، فلز، گچ و پاپیه ماشه (خمیرکاغذ و چسب) تهیه شده بودند بهدست آورد.
#معرفی_هنرمند
Hans Bellmer - German artist (1902 – 1975)
@asheghanehaye_fatima
آثار هانس بِلمِر، طی دورهی بین دو جنگ جهانی تا شروع جنگ جهانی دوم، ارتباط تنگاتنگی با سوررئالیستهای پاریس داشت. آثار عکاسی، طرّاحی، چاپ نقش و جُستارهای مدرنیستیِ این هنرمند در جراید سوررئالیستی و نمایشگاهها، و تصاویر آشکارِ جنسی و حتی منحرف او برای آثار و نوشتههای شهوانی که بهقلم اعضای شاخصِ این جنبش تحریر شده بود – ازجمله ژرژ باتای، لوئی آراگون و رُنه کِرِول – نشاندهندهی اشتیاق سوررئالیستها به خیالپردازی، پوچی و بیهودگی، و – رویهمرفته – آن چیزی است که زیگموند فروید در تحلیلهایش از امیال جنسی کودکان، «دارای انحراف جنسی نسبت به اعضای مختلف بدن/ چندگانگی میل جنسی» توصیف میکرد. بلمر، بیشترین رسوایی و سوءشهرتش را بهواسطهی ساختهای عروسکیاش که از چوب، فلز، گچ و پاپیه ماشه (خمیرکاغذ و چسب) تهیه شده بودند بهدست آورد.
#معرفی_هنرمند
Hans Bellmer - German artist (1902 – 1975)
@asheghanehaye_fatima
🎤 #حدیثه خوانندهی معروف ترک زبان با تک آهنگ «Sweat» فعالیت در دنیای هنر را آغاز کرد و اولین آلبوم او در بلژیک و ترکیه موفق به دریافت جایزه شد.
#معرفی_هنرمند
🎵 دو آهنگ «Prenses» و «Sıfır Tolerans» از محبوبترین آهنگهای حدیثه است که در بین ایرانیان هم طرفداران زیادی دارد
@asheghanehaye_fatima
#معرفی_هنرمند
🎵 دو آهنگ «Prenses» و «Sıfır Tolerans» از محبوبترین آهنگهای حدیثه است که در بین ایرانیان هم طرفداران زیادی دارد
@asheghanehaye_fatima
پرز پسر یک فرماندار کلوپ شبانه و یک معلم و خواننده بانوی مدرسه، در روستای کامپانا در نزدیکی بوئنوس آیرس بزرگ شد. پرز در دوران نوجوانی که از هر دو پدر و مادر یتیم شده بود، در جوانی فوتبال و هنرهای رزمی را تمرین می کرد. او در 20 سالگی زادگاهش را ترک کرد و شروع به سفر به سراسر جهان کرد تا استعداد هنری را که از مادرش به ارث برده بود شکوفا کند. او در حال حاضر در لس آنجلس اقامت دارد .
فابیان پرز به خاطر نقاشی هایش از رقص تانگو و فلامنکو و زندگی در کلوپ شبانه، و همچنین برای پرتره های شناخته شده اش از مشاهیر جهان شهرت دارد. آثار هنری پرز مورد توجه بین المللی و تحسین منابع واجد شرایط قرار گرفته است. این هنرمند «نئو احساسیگرایی» را به عنوان نامی برای تعیین سبک هنری خود پیشنهاد کرده است که با احساسات، اشتیاق دنیوی، روایت دراماتیک و فضایی پرهیجان مشخص میشود .
وقتی اولین قطعات هنر فابیان پرز ما به گالری رسید، راجر یوست می دانست که برنده ای در دستانش است.
ربکا میتلند، مدیر عامل گالری، می خواست یک "گالری فابیان" ویژه با دیوارهای سیاه ایجاد کند تا استعدادهای خاص خود را برجسته و به رسمیت بشناسد.
کارمند دیگری گفت: "من یک هنرمند مورد علاقه جدید دارم."
پرز کیفیت داستان گویی خاصی را به تصاویر خود می آورد که همه هنرمندان نمی توانند انجام دهند. او اکریلیک ها را ترجیح می دهد، اما همچنان در روغن ها می ریزد.
سری لیوان های شراب برشته شده او "برای یک زندگی بهتر" جشن فوری موفقیت است. دستاورد مشترک یک فرد یا گروهی
آنچه که آرژانتینی در "بی عنوان II" خود بیان می کند، مردم را متعجب می کند: این مرد تنها به چه چیزی فکر می کند؟ چه چیزی او را از جمعیت متمایز می کند؟ و اولین کسی که پشت کرد کی بود؟
هنرمند پرز پس از یک زندگی زندگی و کار در ایتالیا (7 سال) و ژاپن (1 سال)، به یک داستان نویس احساسی بالغ شده است. از پسر پدری که سه فاحشه خانه داشت چه انتظار دیگری می توان داشت؟
او از موسیقی، رقص، شراب، زنان مجلسی و زنان شب الهام گرفته است و سبک خارقالعادهاش با تعریف طبقهبندی شده مخالفت میکند.
یکی دیگر از کارکنان ما معتقد است که او یک "اکسپرسیونیست" است.
و شاید باید آن را کنار بگذاریم.
#معرفی_هنرمند
#فابیان_پرز
@asheghanehaye_fatima👇
فابیان پرز به خاطر نقاشی هایش از رقص تانگو و فلامنکو و زندگی در کلوپ شبانه، و همچنین برای پرتره های شناخته شده اش از مشاهیر جهان شهرت دارد. آثار هنری پرز مورد توجه بین المللی و تحسین منابع واجد شرایط قرار گرفته است. این هنرمند «نئو احساسیگرایی» را به عنوان نامی برای تعیین سبک هنری خود پیشنهاد کرده است که با احساسات، اشتیاق دنیوی، روایت دراماتیک و فضایی پرهیجان مشخص میشود .
وقتی اولین قطعات هنر فابیان پرز ما به گالری رسید، راجر یوست می دانست که برنده ای در دستانش است.
ربکا میتلند، مدیر عامل گالری، می خواست یک "گالری فابیان" ویژه با دیوارهای سیاه ایجاد کند تا استعدادهای خاص خود را برجسته و به رسمیت بشناسد.
کارمند دیگری گفت: "من یک هنرمند مورد علاقه جدید دارم."
پرز کیفیت داستان گویی خاصی را به تصاویر خود می آورد که همه هنرمندان نمی توانند انجام دهند. او اکریلیک ها را ترجیح می دهد، اما همچنان در روغن ها می ریزد.
سری لیوان های شراب برشته شده او "برای یک زندگی بهتر" جشن فوری موفقیت است. دستاورد مشترک یک فرد یا گروهی
آنچه که آرژانتینی در "بی عنوان II" خود بیان می کند، مردم را متعجب می کند: این مرد تنها به چه چیزی فکر می کند؟ چه چیزی او را از جمعیت متمایز می کند؟ و اولین کسی که پشت کرد کی بود؟
هنرمند پرز پس از یک زندگی زندگی و کار در ایتالیا (7 سال) و ژاپن (1 سال)، به یک داستان نویس احساسی بالغ شده است. از پسر پدری که سه فاحشه خانه داشت چه انتظار دیگری می توان داشت؟
او از موسیقی، رقص، شراب، زنان مجلسی و زنان شب الهام گرفته است و سبک خارقالعادهاش با تعریف طبقهبندی شده مخالفت میکند.
یکی دیگر از کارکنان ما معتقد است که او یک "اکسپرسیونیست" است.
و شاید باید آن را کنار بگذاریم.
#معرفی_هنرمند
#فابیان_پرز
@asheghanehaye_fatima👇
@asheghanehaye_fatima
🔵#معرفی_هنرمند
#مارکو_باتاگلینی / #Marco_Battaglini
.
.
هنرمند ایتالیایی "مارکو باتاگلینی" متولد 1969، در سری کارهای خیره کننده اش که به هنر #پاپ_کلاسیک مشهور است، نقاشی های کلاسیک را به محیط های مدرن کشانده است. “ورونا”، شهری در ایتالیا که بیشتر به خاطر داستان تراژیک عاشقانه "رومئو و ژولیت" معروف است، اما تاریخ، هنر و فرهنگ غنی آن نیز زبانزد است، بستر مناسبی بود تا "مارکو" بتواند فیگورها و موضوعات رنسانسی را در چشم انداز معاصر شهر تلفیق و متصل کند. وی تصاویر پس زمینه قطعات #رنسانس را از صحنه اصلی آن ها حذف کرده و تصاویر و پشت زمینه های شهری معاصر که اکثرا با هنر #گرافیتی ایجاد شده اند را با آن ها جایگزین می کند. این کار، زندگی و حرارت جدیدی به نقاشی ها می دهد. فرشتگان رنسانس که به جای فضای آسمان، روی دیوارهای شهری نقاشی شده اند، با مضامین مبهمی از نقاشی های هنرپیشه های پاپ همانند "مریلین مونرو" همراه می شوند.
قطعه های دراماتیک او که به طرز شگفت انگیزی با طیف گسترده ای از ژانرها، سبک ها و ارجاعات همراه می شود، زیبایی کلاسیک را با ضد زیبایی و زمختی، جلوه های الهی و آسمانی کلاسیک را با جنبه های مبتذل و پست معاصر و الهه های قرون وسطایی را با ابرقهرمانان مدرن ترکیب می کند.
هر یک از نقاشی های "مارکو باتاگلینی"، مجموعه ای از جزئیات را ارائه می دهد که این امکان را به ناظر می دهند تا به تدریج معانی مخفی در آثار را با تلاش برای خوانش از بین موانع زمان و فضا دریابد.
#درادامه... 👇
🔵#معرفی_هنرمند
#مارکو_باتاگلینی / #Marco_Battaglini
.
.
هنرمند ایتالیایی "مارکو باتاگلینی" متولد 1969، در سری کارهای خیره کننده اش که به هنر #پاپ_کلاسیک مشهور است، نقاشی های کلاسیک را به محیط های مدرن کشانده است. “ورونا”، شهری در ایتالیا که بیشتر به خاطر داستان تراژیک عاشقانه "رومئو و ژولیت" معروف است، اما تاریخ، هنر و فرهنگ غنی آن نیز زبانزد است، بستر مناسبی بود تا "مارکو" بتواند فیگورها و موضوعات رنسانسی را در چشم انداز معاصر شهر تلفیق و متصل کند. وی تصاویر پس زمینه قطعات #رنسانس را از صحنه اصلی آن ها حذف کرده و تصاویر و پشت زمینه های شهری معاصر که اکثرا با هنر #گرافیتی ایجاد شده اند را با آن ها جایگزین می کند. این کار، زندگی و حرارت جدیدی به نقاشی ها می دهد. فرشتگان رنسانس که به جای فضای آسمان، روی دیوارهای شهری نقاشی شده اند، با مضامین مبهمی از نقاشی های هنرپیشه های پاپ همانند "مریلین مونرو" همراه می شوند.
قطعه های دراماتیک او که به طرز شگفت انگیزی با طیف گسترده ای از ژانرها، سبک ها و ارجاعات همراه می شود، زیبایی کلاسیک را با ضد زیبایی و زمختی، جلوه های الهی و آسمانی کلاسیک را با جنبه های مبتذل و پست معاصر و الهه های قرون وسطایی را با ابرقهرمانان مدرن ترکیب می کند.
هر یک از نقاشی های "مارکو باتاگلینی"، مجموعه ای از جزئیات را ارائه می دهد که این امکان را به ناظر می دهند تا به تدریج معانی مخفی در آثار را با تلاش برای خوانش از بین موانع زمان و فضا دریابد.
#درادامه... 👇