همه از کنارم گذشتند
به جز تو که از درونم گذشتی …

#جبران_خليل_جبران

@asheghanehaye_fatima

چطور است كه تو هنوز از من نترسيده‌ ای يا از من نرميده ای يا احساسی از اين قبيل پيدا نكرده ای؟ ژرفای جديت و توان تو تا كجاها می‌رسد؟ من برای تو يا هر كس ديگر نمی‌توانم توضيح دهم كه در درونم چه می‌گذرد. چطور می‌توانم آن را برا‌ی ديگری روشن سازم در حالی كه نمی‌توانم آن را برای خودم روشن كنم. اما مطلب اصلی اين نيست. اصل مطلب واضح است: امكان يک زندگی انسانی در پيرامون من وجود ندارد.”
تو اين را می‌بینی اما نمی‌خواهی باور كنی. اگر به طرف من بيايی يكسره در مُغاک فرو می‌لغزی. آيا از اين آگاهی داری؟
عشق در نظر من آن است كه تو خنجری هستی كه من در درون خويش می‌چرخانم.

#فرانتس_کافکا

@asheghanehaye_fatima

تو تنها به یک دوست واقعی نیاز داری
در برابر دریایی از آتش...

#شما_فرستادید

@asheghanehaye_fatima

خمار
#این_و_آن

@asheghanehaye_fatima

تو بهار همه‌ی فصل‌های من بودی
تو بهار همه‌ی دفترچه‌هایی که
چیزی درشان ننوشتم.
بگذار پاسخ دهم
هم‌چنان که دوستانه می‌گریم.
هرچه بلور است به فصلِ پیش بسپاریم.
بگذار تا با رنگ‌های تَنت 
دوست بدارمت..

#بیژن_الهی

@asheghanehaye_fatima

ایستاده روی پلکهام
و گیسوانش
درون موهام
شکلِ دست‌های مرا دارد
رنگ چشم‌های مرا...
در تاریکی محو می‌شود،
مثل سنگ‌ریزه‌یی در برابرِ آسمان
چشمانی دارد همیشه‌ گشوده
که آرام از من ربوده
رؤیاهایش
با فوج‌فوج روشنایی
ذوب می‌کنند
خورشیدها را
و مرا وا‌می‌دارند به خندیدن
گریستن
خندیدن
و حرف‌زدن
بی‌آن‌که چیزی برای بیان باشد

#پل_الوار


@asheghanehaye_fatima

امروز نامه‌ام ز بَرِ یار می‌رسد
من گامِ قاصد از تپشِ دل شمرده‌ام...

#بیدل

@asheghanehaye_fatima

شادیِ تو بی‌رحم است و بزرگوار
نفس‌ات در دست‌های خالیِ من
ترانه و سبزی است.

من برمی‌خیزم!
چراغی در دست
چراغی در دلم ...

زنگارِ روحم را صیقل می‌زنم

آینه‌ای برابرِ آینه‌ات می‌گذارم
تا از تو
ابدیّتی بسازم ...

#احمد_شاملو

کتاب : باغِ آینه



@asheghanehaye_fatima

آهنگ : عاشقی
از : سیاه



ترانه‌سرا و آهنگساز : سهراب بهراد
تنظیم : محمد دستجردی


به یادت شبی دل به دریا زدم
به دشتِ نگاه تو مَأوا زدم
از این عاشقانه چه در من شکفت
که آسان دَمی پُشت به دنیا زدم


نجاتم بِدِه من رها نیستم
تو را لحظه‌ای من جدا نیستم
نشانم بِدِه راهِ آزادی‌ام
ندانم كجایم چِه‌ام كیستم ...


از آن روز که مِهرَت به دامَم کشید
دو چَشمَم به جز تو کسی را ندید
تو این حالِ دشوار به من دادی‌ام
از آن دَم که پایت به قلبم رسید ...

ندانی چه حالم از این عاشقی
چگونه گرفتارم از عاشقی
به پا کرد شبی آتشی در دلم
که شد روزگارم تَبِ عاشقی

نجاتم بِدِه من رها نیستم
تو را لحظه‌ای من جدا نیستم
ندانم چه شد جانِ آواره‌ام
ندانم كجایم چِه‌ام كیستم ...

هنوز هم که عشقِ تو دینِ من است
صدا کردنِ تو تسکین‌ام است
اگر چه نشیند به کامَم غمت
نگاهِ تو رؤیای شیرین‌ام است ...

@asheghanehaye_fatima

@asheghanehaye_fatima


چه می‌شد عشق را
چون قرصِ نان تقسیم می‌کردند
به هر کس
حِصّه‌ای دَرخوردِ او تقدیم می‌کردند


چه می‌شد امتحان را ،
جسم اگر از عاشقان می‌خواست
به جایش
زیرِ پای دوست، جان تسلیم می‌کردند


اگر فصلِ فراق از دفترِ ایّام گم می‌شد ،
چه کم می‌شد ؟
چه می‌شد این ورق را ،
پاره زین تقویم می‌کردند ؟!


ستمکاران
چنین
بنیانِ مظلومان نمی‌کندند
به جای آه
اگر از خشمِ اینان
بیم می‌کردند !


نشانِ هوشیاری بود آن عصیانِ ابلیسی
زمانی که ملایک
خاک را تعظیم می‌کردند !


اگر می‌شد که معنی را به ذات آورد ،
بی‌تردید
به صورت عشق را ،
مانندِ تو ترسیم می‌کردند


از آن دَم کز ازل
تصویرِ زیباییت می‌بستند
به بویش تا اَبد تعلیمِ شیداییم می‌کردند ...
 
                        

          #حسین_منزوی

آهنگ : تو اگه بخوای می‌تونی
#مرجان



ترانه‌سرا : محمدرضا رخشانی
آهنگساز : پرویز مقصدی
تنظیم : ناصر چشم‌آذر




توو شبِ زندگیِ من
تو مثلِ ستاره تابون
نَه بِهِت می‌رسه دستم
نَه ز چشمَم می‌شی پِنهون

من از این زندگی خَسته‌
بس که بیهوده دویدم
مثِ ماهی توویِ دریا
مثِ کولی توو بیابون


تو واسه لب‌های بَسته‌م
طعمِ شیرینِ کلامی
گرچه خیلی دوری از من
همه دل‌بَستگیامی

تو اگه بخوای می‌تونی
با یه حرفِ عاشقونه
با یه ذَرّه مهربونی
مَنو از غم بِرَهونی

تو مثلِ شرابِ کهنه
واسه بَدمَستیِ عاشق
خطِ پایانِ نیازی
مَرهمِ خَستگیامی

تو اگه بخوای می‌تونی
مثِ تَک‌سَوارِ قصّه
مَنو با یه اسبِ اَبلَق
بِرَهونی از اسیری ...
@asheghanehaye_fatima

چه کارهایی که
می‌بایست بکنیم و هرگز نکردیم!

برای اینکه به ملاحظاتی پایبند بودیم،
فرصتی مناسب را انتظار می‌کشیدیم،
تنبلی می‌کردیم
و برای اینکه مدام به خود می‌گفتیم :
« چیزی نیست،
همیشه فرصت خواهیم داشت. »


زیرا
نمی‌دانستیم هر روزی که می‌گذرد
بی جانشین و
هر لحظه نایافتنی است.

از این روی
تصمیم‌گیری، تلاش و عشق‌ورزی را
به وقتی دیگر وانهاده بودیم ...








#آندره_ژید

کتاب : مائده‌های زمینی

ترجمه : پرویز داریوش ــ جلال آل‌احمد

@asheghanehaye_fatima

شعر با صدای شاعر ...
#نزار_قبانی




‏خدایا !
قلبم دیگر جایی ندارد
‏زیرا زنی را که دوست دارم،
با جهان برابری می‌کند

‏پس
در سینه‌ام قلبی دیگر قرار دِه
‏که گنجایشِ جهان را داشته باشد ...

‏همچنان از زادروزم می‌پُرسی
‏پس یادداشت کن آن‌چه را نمی‌دانی
‏آغازِ عشقت به من
‏روزِ میلادِ من است ...

@asheghanehaye_fatima

🎥ترانه‌ی "سلام عاشقونه" با صدای #اندی، موسیقی
آغازین فیلم سینمایی ِ خانه‌ای از شن و مه بانقش‌آفرینی ِ#شهره_آغداشلو را در این ویدئو، بر روی صحنه‌هایی از این فیلم می‌ بینیم.


🎙#Andy
Film #House_Of_Sand_And_Fog


ای شیرین‌ترین آفریده‌ها ...
با عشق می‌توانیم هندسه‌ی جهان را دگرگون
کنیم، می‌توانیم در برابرِ این روزگارِ زشتی و
پریشانی تاب آوریم...


#نزار_قبانی

@asheghanehaye_fatima

هرکاری‌رو که ازش لذت می‌بری انجام بده. حتی اگه می‌دونی تهش شکسته، انجامش بده. برنده شدن تووی نترسیدنه بچه، نه تووی اول شدن!

#مهدی_افروزمنش
📕سالتو


@asheghanehaye_fatima

زندگی اتفاقی نیست
بلکه پاسخی در برابر بخشش‌ها و داده‌های شماست.

زندگی صدا و آهنگ خودتان است.
هر بُعدی از زندگیِ‌تان بازتاب نیت و افکار شماست.

شما خالق زندگی‌تان هستید!


#راندا_برن

@asheghanehaye_fatima

درودهایم کبوتری پرکشان یا فاخته ای نغمه خوان یا مرغ عشقی گل‌فشان چه فرقی دارد
مهم برج مینوی تو و پنجره ی مهر تو و بالکن لبخند توست نازنین بالا بلند گیسو کمند قرن هرچندم میلادی ام
از دورترهای دور دور دور، سروده ام را به آستانت گسیل میدارم تا دستی به بافه ی مخملین گیسویت ببری و رژ شعری بر لبانت نستعلیق بنویسی و گیلاسی نوبر و خوش عیار به گوشت بیاویزی...
این روزها بیشتر از همیشه دوستت دارم
اندازه ی سکوتی که خودم می‌دانم و خدایم...
سپاسهایم را پذیرا باش
از شوش و بغداد و سنندج تا بلخ و کابل و بخارا
از لیان و شیراز تا رشت و تهران دلتنگی و مدارا...

#شهراد_میدری

@asheghanehaye_fatima

آن هنگام که تو در میانِ مردم هستی، مردمان نیستند
گویی هیچ‌کس جز تو در اطراف‌ام نیست
و نه هیچ صدایی غیر از تو
که درجماعتِ نفس‌ها، نفس می‌کشی.
و نمی‌دانم
آیا یأس‌ام از آرزوهایم سرچشمه می‌گیرد
یا آرزوهایم حاصلِ یأس من‌اند...

■شاعر: #میسون_السویدان [ کویت ]

■برگردان: #سودابه_مهیجی

@asheghanehaye_fatima