دوستت دارم،
و پنهان کردنِ آسمان
پشت میلههای قفس،
آسان نیست …
#شما_فرستادید
...🚶♂...
@asheghanehaye_fatima
و پنهان کردنِ آسمان
پشت میلههای قفس،
آسان نیست …
#شما_فرستادید
...🚶♂...
@asheghanehaye_fatima
داغِ ما نیست به دلسوزیِ یاران محتاج
نبوَد آتشِ خورشید به دامان محتاج !
نه ز نقص است اگر خال ندارد دهنش
نیست آن کانِ ملاحت به نمکدان محتاج
چَشمِ بد دور ز رخسارِ عرقناکِ تو باد !
که مرا کرد به صد دیدهی حیران محتاج !
حُسن را شرم ز آفات نگه میدارد
نبوَد چهرهی مریم به نگهبان محتاج!
نشود جمع به هم نعمت و دندان هرگز
که صدف در دلِ دریاست به دندان محتاج!
سَرِ خود گیر ز درگاهِ بهشت ای رضوان
که در اهلِ کَرَم نیست به دربان محتاج
عجز آنجا که کند قدرتِ خود را ظاهر ،
به مددکاریِ مور است سلیمان محتاج !!!
در دلِ ابر چه خون تلخیِ دریا که نکرد
نشود هیچ کریمی به لئیمان محتاج !
میتوان یافت که فهمیده نمیگوید حرف
هر که باشد به سخنفهمیِ یاران محتاج
دلِ دیوانهی ما بی دف و نی در رقص است
شورِ ما نیست به این سلسله چندان محتاج !
دیده سیر مدارید توقع ز جهان
که سپهر ست ز خورشید به یک نان محتاج
صائب ، البته سخنگو طرفی میخواهد
لبِ خاموش نباشد به سخندان محتاج ...
@asheghanehaye_fatima
#صائب_تبریزی
نبوَد آتشِ خورشید به دامان محتاج !
نه ز نقص است اگر خال ندارد دهنش
نیست آن کانِ ملاحت به نمکدان محتاج
چَشمِ بد دور ز رخسارِ عرقناکِ تو باد !
که مرا کرد به صد دیدهی حیران محتاج !
حُسن را شرم ز آفات نگه میدارد
نبوَد چهرهی مریم به نگهبان محتاج!
نشود جمع به هم نعمت و دندان هرگز
که صدف در دلِ دریاست به دندان محتاج!
سَرِ خود گیر ز درگاهِ بهشت ای رضوان
که در اهلِ کَرَم نیست به دربان محتاج
عجز آنجا که کند قدرتِ خود را ظاهر ،
به مددکاریِ مور است سلیمان محتاج !!!
در دلِ ابر چه خون تلخیِ دریا که نکرد
نشود هیچ کریمی به لئیمان محتاج !
میتوان یافت که فهمیده نمیگوید حرف
هر که باشد به سخنفهمیِ یاران محتاج
دلِ دیوانهی ما بی دف و نی در رقص است
شورِ ما نیست به این سلسله چندان محتاج !
دیده سیر مدارید توقع ز جهان
که سپهر ست ز خورشید به یک نان محتاج
صائب ، البته سخنگو طرفی میخواهد
لبِ خاموش نباشد به سخندان محتاج ...
@asheghanehaye_fatima
#صائب_تبریزی
دلِ دیوانهی ما
بی دف و نی در رقص است
شورِ ما
نیست به این سلسله چندان محتاج ...
@asheghanehaye_fatima
#صائب_تبریزی
بی دف و نی در رقص است
شورِ ما
نیست به این سلسله چندان محتاج ...
@asheghanehaye_fatima
#صائب_تبریزی
@asheghanehaye_fatima
تُو را ببینم
می بوسم ،
نوازشت می کنَم
تُو را ببینم
بغل می کنَم
تمامِ رؤیاهایم را می بینم
وَ به تمامِ آرزوهایم می رِسم
تُو را ببینم
خوب می شَوَم
آقا می شَوَم
به تُو سلام می دَهَم
نماز می خوانم
وَ تُو را شُکر می کنَم
تُو را ببینم
خیلی دوستَت دارم
آخ تُو را ببینم ،
چقدر کار دارم
#افشین_صالحی
تُو را ببینم
می بوسم ،
نوازشت می کنَم
تُو را ببینم
بغل می کنَم
تمامِ رؤیاهایم را می بینم
وَ به تمامِ آرزوهایم می رِسم
تُو را ببینم
خوب می شَوَم
آقا می شَوَم
به تُو سلام می دَهَم
نماز می خوانم
وَ تُو را شُکر می کنَم
تُو را ببینم
خیلی دوستَت دارم
آخ تُو را ببینم ،
چقدر کار دارم
#افشین_صالحی
بیشتر از ماه
دوست دارمش چراغم را
که به روشن و شیشه و خاموش تنش
میتوانم دست بزنم.
بیشتر از چراغ اتاق
شیفتهی کبریت خودم هستم
با همین اندکش گرما
و شعلهاش پر از بوی سوختن چوب.
و چقدر بسیارتر از کبریت
عاشق روشنایی خاکستر سیگار تو هستم من
که پشت دود
چشمِ لخت تو را دارد در نگاه برهنهی من.
#بیژن_نجدی
@asheghanehaye_fatima
دوست دارمش چراغم را
که به روشن و شیشه و خاموش تنش
میتوانم دست بزنم.
بیشتر از چراغ اتاق
شیفتهی کبریت خودم هستم
با همین اندکش گرما
و شعلهاش پر از بوی سوختن چوب.
و چقدر بسیارتر از کبریت
عاشق روشنایی خاکستر سیگار تو هستم من
که پشت دود
چشمِ لخت تو را دارد در نگاه برهنهی من.
#بیژن_نجدی
@asheghanehaye_fatima
Forwarded from مریم امینی(شعر،ترانه،موسیقی)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عاشقت شده ام!
از جوشیدنِ نامت در دهانم
از چند خط شعری که روی تنت جا گذاشتم
از دردِ دل کردنم با گلدانِ شمعدانی!
دانستم عاشقت شده ام!
از اینکه روی پاییز دنبال رد پایت میگردم
و صدای نفست را وقتِ شعر خواندن میبوسم
یا جای دست هات که روی تنم جوانه زده
دانستم عاشقت شده ام!
از اینکه همیشگی ترینی...
از اینکه چشم میبندم میباری!
و چشم باز میکنم طلوع میکنی!
از اینکه برای تو نفس میکشم
پیداست عاشقت شده ام!
از اینکه تا نیایی شعر ناتمام...
و تا نخوابی رویا بی تعبیر است،
از اینکه تا در آغوشم نگیری تنهایم،
و تا نبوسی ام شعری زاده نمیشود...
دانستم عاشقت شده ام!
آری...
طوری عاشقت شده ام که اگر حالا پنجره را باز کنی
و با لبخند صدایم بزنی...
خدا تمامِ شعر های جهان را به من نازل خواهد کرد!
#حامد_نیازی
@asheghanehaye_fatima
از جوشیدنِ نامت در دهانم
از چند خط شعری که روی تنت جا گذاشتم
از دردِ دل کردنم با گلدانِ شمعدانی!
دانستم عاشقت شده ام!
از اینکه روی پاییز دنبال رد پایت میگردم
و صدای نفست را وقتِ شعر خواندن میبوسم
یا جای دست هات که روی تنم جوانه زده
دانستم عاشقت شده ام!
از اینکه همیشگی ترینی...
از اینکه چشم میبندم میباری!
و چشم باز میکنم طلوع میکنی!
از اینکه برای تو نفس میکشم
پیداست عاشقت شده ام!
از اینکه تا نیایی شعر ناتمام...
و تا نخوابی رویا بی تعبیر است،
از اینکه تا در آغوشم نگیری تنهایم،
و تا نبوسی ام شعری زاده نمیشود...
دانستم عاشقت شده ام!
آری...
طوری عاشقت شده ام که اگر حالا پنجره را باز کنی
و با لبخند صدایم بزنی...
خدا تمامِ شعر های جهان را به من نازل خواهد کرد!
#حامد_نیازی
@asheghanehaye_fatima
من بهیاد آوردم که کی هستم. دیگر فریبی در چشمانت ندیدم، من هراسی وهمآلوده را آزمودم. (هراس از این رفتار که جایی را که به ما تعلق ندارد خانهٔ خود حس کنیم). این هراس را من در عالمِ واقع آزمودم، مجبور بودم به سوی تاریکی برگردم. نمیتوانستم روشنایی را تاب آورم. ناامید بودم. در حقیقت چون حیوانی سرگردان بودم. تا آنجا که میتوانستم به سرعت شروع به دویدن کردم و همیشه همان اندیشه: «آيا در آنجا که او زندگی میکند ظلمتی نیز هست؟» پرسیده بودی که چگونه زندگی میکنم، این است آنگونه که من زندگی میکنم.
#کافکا
@asheghanehaye_fatima
#کافکا
@asheghanehaye_fatima
💭 چرا از روبه رو شدن با سایه درون خود میترسیم؟
بسیاری از افراد از رو به رو شدن با سایه درون خود می ترسند.
ما شرطى شدهايم تا از بخشِ سايه ى زندگى و از بخشِ سايه ى شخصيت یا سایه ى درون خودمان بترسيم.
وقتى در حال انديشيدن به افكار تاريك و منفى يا بروز رفتارى كه احساس مىكنيم غيرقابلقبول است، مچ خودمان را مىگيريم مانند يك موشخرما فرار مىكنيم، به سوراخ خود برمىگرديم و مخفى مىشويم و اميدوارانه دعا مىكنيم قبل از اينكه از سوراخمان بيرون آييم آن خطر ناپديد شده باشد.
چرا چنين مىكنيم؟
چون مىترسيم كه هر چقدر تلاش كنيم هرگز نتوانيم از اين بخش وجودمان فرار كنيم ، با وجود اينكه انكار كردن يا سركوب كردن نيمه تاريكمان هنجار محسوب مىشود، حقيقتِ صريح اين است كه فرار از سايه فقط باعث تشديد قدرت آن مىشود.
انكار فقط باعث رنج، عذاب، پشيمانى و تسليم بيشتر مىشود.
اگر نتوانيم مسئوليت استخراجِ خِرَدِ پنهان در زير ِسطحِ خودآگاهِ ذهنمان را بپذيريم، سايه وجودمان را تسخير مىكند و بهجاى اينكه ماكنترل آن را بهدست بگيريم، سايه شروع به كنترل ما مىكند و موجب اثرِ سايهاى مىشود. سپس بخش تاريك وجودمان شروع به تصميمگيرى براى ما مىكند و ما را از حق تصميمگيرى آگاهانه محروم مىكند، چه اين حق در مورد اين باشد كه چه غذايى بخوريم يا چقدر پول خرج كنيم و چه در مورد اين باشد كه با چه اعتيادى از پا درآييم.
سايه، ما را تحريك مىكند رفتارهايى از ما سر بزند كه هرگز تصورش را نمىكرديم و باعث مىشود انرژى حياتىمان را با عاداتى بد و رفتارهايى تكرارى زايل كنيم.
" سايه ى ما، ما را از بيان كامل خويشتن، سخن گفتن از حقيقتمان و از يك زندگى اصيل بازمىدارد. فقط با پذيرش دوگانگىمان است كه مىتوانيم خود را از قيد رفتارهايى كه بهطور بالقوه مىتواند موجب سقوطمان شوند، رها كنيم.
اگر ما تمام آنچه هستيم را نپذيريم، مطمئناً اثر سايه ما را غافلگير خواهد كرد."
#پروفسور_كارل_گستاو_يونگ
@asheghanehaye_fatima
بسیاری از افراد از رو به رو شدن با سایه درون خود می ترسند.
ما شرطى شدهايم تا از بخشِ سايه ى زندگى و از بخشِ سايه ى شخصيت یا سایه ى درون خودمان بترسيم.
وقتى در حال انديشيدن به افكار تاريك و منفى يا بروز رفتارى كه احساس مىكنيم غيرقابلقبول است، مچ خودمان را مىگيريم مانند يك موشخرما فرار مىكنيم، به سوراخ خود برمىگرديم و مخفى مىشويم و اميدوارانه دعا مىكنيم قبل از اينكه از سوراخمان بيرون آييم آن خطر ناپديد شده باشد.
چرا چنين مىكنيم؟
چون مىترسيم كه هر چقدر تلاش كنيم هرگز نتوانيم از اين بخش وجودمان فرار كنيم ، با وجود اينكه انكار كردن يا سركوب كردن نيمه تاريكمان هنجار محسوب مىشود، حقيقتِ صريح اين است كه فرار از سايه فقط باعث تشديد قدرت آن مىشود.
انكار فقط باعث رنج، عذاب، پشيمانى و تسليم بيشتر مىشود.
اگر نتوانيم مسئوليت استخراجِ خِرَدِ پنهان در زير ِسطحِ خودآگاهِ ذهنمان را بپذيريم، سايه وجودمان را تسخير مىكند و بهجاى اينكه ماكنترل آن را بهدست بگيريم، سايه شروع به كنترل ما مىكند و موجب اثرِ سايهاى مىشود. سپس بخش تاريك وجودمان شروع به تصميمگيرى براى ما مىكند و ما را از حق تصميمگيرى آگاهانه محروم مىكند، چه اين حق در مورد اين باشد كه چه غذايى بخوريم يا چقدر پول خرج كنيم و چه در مورد اين باشد كه با چه اعتيادى از پا درآييم.
سايه، ما را تحريك مىكند رفتارهايى از ما سر بزند كه هرگز تصورش را نمىكرديم و باعث مىشود انرژى حياتىمان را با عاداتى بد و رفتارهايى تكرارى زايل كنيم.
" سايه ى ما، ما را از بيان كامل خويشتن، سخن گفتن از حقيقتمان و از يك زندگى اصيل بازمىدارد. فقط با پذيرش دوگانگىمان است كه مىتوانيم خود را از قيد رفتارهايى كه بهطور بالقوه مىتواند موجب سقوطمان شوند، رها كنيم.
اگر ما تمام آنچه هستيم را نپذيريم، مطمئناً اثر سايه ما را غافلگير خواهد كرد."
#پروفسور_كارل_گستاو_يونگ
@asheghanehaye_fatima
💭 سایه شخصیتی چیست؟
تعارض ميان آنچه هستيم و آنچه مىخواهيم باشيم، هسته مركزى كشمكشهاى انسان است. در حقيقت، دوگانگى مركزى ترين كانون تجربه انسانى است. زندگى و مرگ، خير و شر، اميد و تسليم، در هر انسانى همزيستى دارند و نيروىشان را در تمامى جنبههاى زندگى ما بهكار مىگيرند. اگر شجاعت را مىشناسيم به اين دليل است كه با ترس روبهرو شدهايم، اگر مىتوانيم صداقت را تشخيص دهيم به اين علت است كه با فريبكارى مواجه شدهايم و با اين همه، اغلب ما طبيعت دوگانه مان را انكار مىكنيم يا آن را ناديده مىگيريم که این طبیعت دوگانه همان سایه شخصیت ماست .
#پروفسور_كارل_گستاو_يونگ
@asheghanehaye_fatima
تعارض ميان آنچه هستيم و آنچه مىخواهيم باشيم، هسته مركزى كشمكشهاى انسان است. در حقيقت، دوگانگى مركزى ترين كانون تجربه انسانى است. زندگى و مرگ، خير و شر، اميد و تسليم، در هر انسانى همزيستى دارند و نيروىشان را در تمامى جنبههاى زندگى ما بهكار مىگيرند. اگر شجاعت را مىشناسيم به اين دليل است كه با ترس روبهرو شدهايم، اگر مىتوانيم صداقت را تشخيص دهيم به اين علت است كه با فريبكارى مواجه شدهايم و با اين همه، اغلب ما طبيعت دوگانه مان را انكار مىكنيم يا آن را ناديده مىگيريم که این طبیعت دوگانه همان سایه شخصیت ماست .
#پروفسور_كارل_گستاو_يونگ
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
از خودم میپرسم:
دوزخ چیست؟
و چنین پاسخ میدهم:
"رنج ناتوان بودن از عشق ورزیدن."
#برادران_کارامازوف
#داستایفسکی
از خودم میپرسم:
دوزخ چیست؟
و چنین پاسخ میدهم:
"رنج ناتوان بودن از عشق ورزیدن."
#برادران_کارامازوف
#داستایفسکی
منتظر باش
برگشتی برای روزهای سخت دوری
و تبعید هست
منتظر باش
و ما را
در روزهای سختت به خاطر بیاور
مانند دُرناهای کوچک
مانند قُمریهای عاشق
که در سایهی درختِ سدر
به همدیگر پیچیدهاند،
که به بهار سلام میدهند
و در لحظههای آرام از شب و روز
عاشقانه به گفتوگو نشستهاند.
به یاد آر:
ما به گلهای سرخ
با وجود خارهایشان
عشق میورزیدیم،
میبوییدیمشان
حتی اگر دستهامان خونی میشد،
آیا گل سرخی بیخار هم هست؟
آهی نمیکشیدیم...
صبر کن، منتظر بمان
ما هرگز تسلیم نمیشویم...
این حسرتِ دردناک
به یک نصیحت میماند
زمانش را گذرانده
و روزی به پایان میرسد
سیاهی نیز به روشنایی میپیوندد
و شما
آن روز را
خجسته و مبارک بدارید!
و به خاطر بیار
که ما گلها را
با وجودِ خارهایشان دوست میداشتیم
آنها را میبوییدیم
با وجود دستهای خونیمان،
ولی آهی نمیکشیدیم...
طاقت بیاور
ما هرگز تسلیم نمیشویم!
سزن آکسو - شاعر ترکیهای
برگردان: فرید فرخزاد
Bekle dönüşü vardır zor sürgünlerinde
Bekle hatırla bizi dar günlerinde
Telli turnalar gibi
Çifte kumrular gibi
Sarışıp bir sedir ağacı gölgesinde
Baharı selamlayıp
İki çift kelamlayıp
Gamsız günler geceler demlerinde
Biz gülleri severdik, dikenleriyle
Koklardık kanayana dek ellerimiz
Gül dikensiz olur mu? Ahetmezdik
Bekle, bekle hiç pesedermiyiz
Bir nasihat gibi bu sancılı hasret
Miyadını doldurup biter birgün
Karanlık aydılığa kavuşur elbet
Siz o gün bayramı kutlamayı görün
Ve hatırla ki
Biz gülleri severdik, dikenleriyle
Koklardık kanayana dek ellerimiz
Gül dikensiz olur mu? Ahetmezdik
Bekle, bekle hiç pesedermiyiz
#Sezen_Aksu
#سزن_آکسو
#فرید_فرخزاد
@asheghanehaye_fatima
برگشتی برای روزهای سخت دوری
و تبعید هست
منتظر باش
و ما را
در روزهای سختت به خاطر بیاور
مانند دُرناهای کوچک
مانند قُمریهای عاشق
که در سایهی درختِ سدر
به همدیگر پیچیدهاند،
که به بهار سلام میدهند
و در لحظههای آرام از شب و روز
عاشقانه به گفتوگو نشستهاند.
به یاد آر:
ما به گلهای سرخ
با وجود خارهایشان
عشق میورزیدیم،
میبوییدیمشان
حتی اگر دستهامان خونی میشد،
آیا گل سرخی بیخار هم هست؟
آهی نمیکشیدیم...
صبر کن، منتظر بمان
ما هرگز تسلیم نمیشویم...
این حسرتِ دردناک
به یک نصیحت میماند
زمانش را گذرانده
و روزی به پایان میرسد
سیاهی نیز به روشنایی میپیوندد
و شما
آن روز را
خجسته و مبارک بدارید!
و به خاطر بیار
که ما گلها را
با وجودِ خارهایشان دوست میداشتیم
آنها را میبوییدیم
با وجود دستهای خونیمان،
ولی آهی نمیکشیدیم...
طاقت بیاور
ما هرگز تسلیم نمیشویم!
سزن آکسو - شاعر ترکیهای
برگردان: فرید فرخزاد
Bekle dönüşü vardır zor sürgünlerinde
Bekle hatırla bizi dar günlerinde
Telli turnalar gibi
Çifte kumrular gibi
Sarışıp bir sedir ağacı gölgesinde
Baharı selamlayıp
İki çift kelamlayıp
Gamsız günler geceler demlerinde
Biz gülleri severdik, dikenleriyle
Koklardık kanayana dek ellerimiz
Gül dikensiz olur mu? Ahetmezdik
Bekle, bekle hiç pesedermiyiz
Bir nasihat gibi bu sancılı hasret
Miyadını doldurup biter birgün
Karanlık aydılığa kavuşur elbet
Siz o gün bayramı kutlamayı görün
Ve hatırla ki
Biz gülleri severdik, dikenleriyle
Koklardık kanayana dek ellerimiz
Gül dikensiz olur mu? Ahetmezdik
Bekle, bekle hiç pesedermiyiz
#Sezen_Aksu
#سزن_آکسو
#فرید_فرخزاد
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
برای نوشتن تاریخم
اشک میخواهم
نه دوات...
لا احتاجُ إبی حِبرٍ
لکتابةِ تاریخي
بل إلی دموع
عدنان الصائغ - شاعر عراقی
برگردان: سعید هلیچی
از کتاب: تاریخ اندوه
#عدنان_الصائغ
#سعید_هلیچی
برای نوشتن تاریخم
اشک میخواهم
نه دوات...
لا احتاجُ إبی حِبرٍ
لکتابةِ تاریخي
بل إلی دموع
عدنان الصائغ - شاعر عراقی
برگردان: سعید هلیچی
از کتاب: تاریخ اندوه
#عدنان_الصائغ
#سعید_هلیچی
هيچوقت باور كسى رو ازش نگير
ما آدما از درون هم بى خبريم
كسى چه ميدونه چقدر بايد بگذره تا يه باور دوباره زنده بشه
آدما با باورهاشون زندگى ميكنن نفس ميكشن ميخندن گريه ميكنن
هيچوقت هيچ كجا باور كسى رو ازش نگير
#عادل_دانتيسم
@asheghanehaye_fatima
ما آدما از درون هم بى خبريم
كسى چه ميدونه چقدر بايد بگذره تا يه باور دوباره زنده بشه
آدما با باورهاشون زندگى ميكنن نفس ميكشن ميخندن گريه ميكنن
هيچوقت هيچ كجا باور كسى رو ازش نگير
#عادل_دانتيسم
@asheghanehaye_fatima
از یک جایی به بعد
دیگه دوس نداری هیچکس رو
به خلوتت راه بدی !
حتی اگه تنهایی کلافت کرده باشه ...
از یه جایی به بعد
وقتی کسی بهت میگه دوست دارم !
لبخند میزنی و ازش فاصله میگیری ...
از یه جایی به بعد
فقط یه حس داری !
حسِ بی تفاوتی ...
نه از دوست داشتن ها خوشحال میشی
و نه از دوست نداشتن ها ، ناراحت
#علیرضا_روشن
@asheghanehaye_fatima
دیگه دوس نداری هیچکس رو
به خلوتت راه بدی !
حتی اگه تنهایی کلافت کرده باشه ...
از یه جایی به بعد
وقتی کسی بهت میگه دوست دارم !
لبخند میزنی و ازش فاصله میگیری ...
از یه جایی به بعد
فقط یه حس داری !
حسِ بی تفاوتی ...
نه از دوست داشتن ها خوشحال میشی
و نه از دوست نداشتن ها ، ناراحت
#علیرضا_روشن
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
او، آن یگانه را
من از نگاه پنجره پرسیدم.
و جام شیشه
با انتظار این تمامت استادن
از او شتاب آمدن و رفتن را پاسخ گفت؛
اما مجاب سینه نشد آن حرف
زیرا که باز هم
او، آن یگانه را
من از نگاه پنجره میپرسم.
#اسماعیل_شاهرودی
او، آن یگانه را
من از نگاه پنجره پرسیدم.
و جام شیشه
با انتظار این تمامت استادن
از او شتاب آمدن و رفتن را پاسخ گفت؛
اما مجاب سینه نشد آن حرف
زیرا که باز هم
او، آن یگانه را
من از نگاه پنجره میپرسم.
#اسماعیل_شاهرودی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💭The secret of being happy is accepting where you are in life and making the most out of everyday.
💭راز خوشبختی در این است که جايگاهتان را در زندگى بپذيريد و از زندگیِ روزمره نهایتِ استفاده را ببرید.
#دیالوگ
@asheghanehaye_fatima
💭راز خوشبختی در این است که جايگاهتان را در زندگى بپذيريد و از زندگیِ روزمره نهایتِ استفاده را ببرید.
#دیالوگ
@asheghanehaye_fatima
...
یک جهان شعر سرودم
که بفهمی تنها
محضِ لبخندِ تو شاعر شده ام
خوش انصاف!
#حسن_کمالو
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
یک جهان شعر سرودم
که بفهمی تنها
محضِ لبخندِ تو شاعر شده ام
خوش انصاف!
#حسن_کمالو
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
.در این زندگی ما همگی تنها در جستجوی یک چیز هستیم: سرشار شدن و پرشدن از زندگی - در یافتنِ بوسهی نوری بر قلب خاکستریمان، شناختن لطافت عشقی بیزوال.
زنده بودن یعنی دیده شدن، ورورد به انوار نگاهی پر مهر: هیچکس از این قانون نمیگریزد حتی خداوند که ذاتا بیرون از قلمرو قانون است، زیرا خود ذات مفروض همهچیز است.
#کریستین_بوبن
#جشنی_بر_بلندیها
[زنده بودن یعنی دیده شدن
@asheghanehaye_fatima
زنده بودن یعنی دیده شدن، ورورد به انوار نگاهی پر مهر: هیچکس از این قانون نمیگریزد حتی خداوند که ذاتا بیرون از قلمرو قانون است، زیرا خود ذات مفروض همهچیز است.
#کریستین_بوبن
#جشنی_بر_بلندیها
[زنده بودن یعنی دیده شدن
@asheghanehaye_fatima