عاشقانه های فاطیما
812 subscribers
21.2K photos
6.49K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima



-تنها چیزی که می‌دونم اینه که؛
دوست داشتن نه وابسته‌ی لمس تنه،
نه محتاج دیدار.

تنها چیزی که می‌دونم اینه که؛
توی تمام کتابا، توی تمام فیلما، توی هر جایی که بوی ادبیات و هنر رو بده می‌تونی پیدام کنی. می‌تونم پیدات کنم!.

یه کلمه، یه تصویر از هزاران کیلومتر اون‌ورتر می‌تونه ما رو به هم وصل کنه، یکیمون کنه...
تو منو توی این کتابا و کلمه‌ها پیدا کردی.

چه‌جور می‌تونی
تا وقتی این کلمه‌ها نفس می‌کشن گمم کنی؟!
چه‌جور می‌تونم گمت کنم؟!...

#سید_مهدی_موسوی
کتاب #گفتگو_در_تهران
@asheghanehaye_fatima
💫


-تنها چیزی که می‌دونم اینه که؛
دوست داشتن نه وابسته‌ی لمس تنه،
نه محتاج دیدار.

تنها چیزی که می‌دونم اینه که؛
توی تمام کتابا، توی تمام فیلما، توی هر جایی که بوی ادبیات و هنر رو بده می‌تونی پیدام کنی. می‌تونم پیدات کنم!.

یه کلمه، یه تصویر از هزاران کیلومتر اون‌ورتر می‌تونه ما رو به هم وصل کنه، یکیمون کنه...
تو منو توی این کتابا و کلمه‌ها پیدا کردی.

چه‌جور می‌تونی
تا وقتی این کلمه‌ها نفس می‌کشن گمم کنی؟!
چه‌جور می‌تونم گمت کنم؟!...




#سید_مهدی_موسوی💥
کتاب #گفتگو_در_تهران
@asheghanehaye_fatima
#گفتگو
✏️
میگه : عاشق اونی نیست که یباربگه تا ا بد می مونم یبار بگه نه نمیتونم دیگه ،باید برم ...
عاشق اونی ِکه بود ونبود با کسی که دوستش داره ،میشه براش زندگی ، هوا ،نفس ..

میگم : عاشق که یه آدم فضایی نیست ، یا یه قهرمان افسانه ای ... عاشق هم یه آدمه که خیلی وقتا کم میاره .... خیلی وقتا بین مردن و زنده بودن، دست وپا میزنه ...
عاشق اونیکه تاهمیشه عاشق باشه چه بمونه چه بره ..



#نیلوفرثانی
#من_و_تو
Audio
نسخه صوتی کتاب « #گفتگو_در_تهران»
نوشته‌ی #سیدمهدی_موسوی
با همکاری ۷۱ گوینده

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



«می‌دونی خوبی تو چیه؟ اینکه کم حرف می‌زنی. کلمه‌ها احساسات رو به گند می‌کشونن. همه‌شون توضیحات احمقانه‌ای هستن که مخاطبو بیشتر گمراه می‌کنن. می‌دونی من چرا این‌قدر حرف می‌زنم؟ از سکوت می‌ترسم. وقتی ساکت می‌شم مغزم شروع می‌کنه به کار کردن و بعد ممکنه دیگه نتونم ادامه بدم. آدم باید با یه چیزی جلوی این مغز لعنتی رو بگیره. با دراگ، با مشروب، با سکس، با حرف زدن، با آواز خوندن... فقط نباید بذاری شروع به کار کنه. وگرنه دیگه تحمّل دنیا سخت می‌شه...»

#گفتگو_در_تهران
#مهدی_موسوی✏️
@asheghanehaye_fatima

کافکا با لحنی گله‌آمیز گفت: «شما شوخی می‌کنید. ولی من جدی گفتم. خوشبختی با تملک به دست نمی‌آید. خوشبختی به‌ دید شخص بستگی دارد. منظورم این‌ است که آدم خوشبخت، طرف تاریک واقعیت را نمی‌بیند. هیاهوی زندگی‌اش صدای موریانه‌ی مرگ را که وجودش را می‌جَوَد، می‌پوشاند. خیال می‌کنیم ایستاده‌ایم، حال آنکه در حال سقوطیم. این است که حال کسی را پرسیدن، یعنی به صراحت به او اهانت کردن. مثل این است که سیبی از سیب دیگر بپرسد: حال کرم‌های وجود مبارک‌تان چطور است؟‌- یا علفی از علف دیگر بپرسد: از پژمردن خود راضی هستید؟ حال پوسیدگی مبارک‌تان چطور است؟ - خوب، چه می‌گوئید؟»

بی‌اختیار گفتم: «چندش‌آور است.»

کافکا گفت: «می‌بینید؟» و چانه‌اش را به حدی بالا گرفت که رگ‌های کشیده گردنش نمایان شد.

«حالِ کسی را پرسیدن، آگاهی از مرگ را در انسان تشدید می‌کند. و من که بیمارم، بی‌دفاع‌تر از دیگران رو در رویش ایستاده‌ام.»


#گوستاو_یانوش
#گفتگو_با_کافکا