This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یاد شعری از خانم #رویا_زرین افتادم...
قلبت را می بوسم عزيزم!
و رهايت می كنم
تا دوباره برگردی.
@asheghanehaye_fatima
قلبت را می بوسم عزيزم!
و رهايت می كنم
تا دوباره برگردی.
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
قلب!
ما او را فراموش میکنیم
تو و من، امشب!
تو باید حرارتش را فراموش کنی
و من روشناییاش را
وقتی فراموشش کردی
لطفاً به من بگو
عجله کن
اگر تأخیر کنی
ممکن است باز هم به یادش بیاورم!
#امیلی_دیکنسون
#شاعر_امریکا
ترجمه: #بهنود_فرازمند
قلب!
ما او را فراموش میکنیم
تو و من، امشب!
تو باید حرارتش را فراموش کنی
و من روشناییاش را
وقتی فراموشش کردی
لطفاً به من بگو
عجله کن
اگر تأخیر کنی
ممکن است باز هم به یادش بیاورم!
#امیلی_دیکنسون
#شاعر_امریکا
ترجمه: #بهنود_فرازمند
با سرانگشت، کمی معجزه کن روی تنم
زیرِ گوشم تو بخوان "عاشقِ عاشق شدنم"
بغلم کن، بغلم شوق رسیدن دارد
بوسه با طعم عسل لذت چیدن دارد
#پویا_جمشیدی
@asheghanehaye_fatima
زیرِ گوشم تو بخوان "عاشقِ عاشق شدنم"
بغلم کن، بغلم شوق رسیدن دارد
بوسه با طعم عسل لذت چیدن دارد
#پویا_جمشیدی
@asheghanehaye_fatima
دوست نویسنده ی خوبم #حسین_خاموشی
قلم شما روهمیشه تحسینمیکنم و خیلی خوشحالم از این موفقیت☺️. امیدوارم بهترینها در انتظارتون باشه🌱.
قلم شما روهمیشه تحسینمیکنم و خیلی خوشحالم از این موفقیت☺️. امیدوارم بهترینها در انتظارتون باشه🌱.
ارزویم این است
نرود اشک در چشمتو هرگز
مگر از،شوق زیاد
نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز
و به اندازه ی هر روز تو عاشق باشی❤️
#روزتون_زیبا☺️
@asheghanehaye_fatima
نرود اشک در چشمتو هرگز
مگر از،شوق زیاد
نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز
و به اندازه ی هر روز تو عاشق باشی❤️
#روزتون_زیبا☺️
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
چه شغل عجیبی !
شروع هفته تو را می بینم
باقی هفته
به خاموش کردن خودم در اتاقم مشغولم
#شمس_لنگرودی
چه شغل عجیبی !
شروع هفته تو را می بینم
باقی هفته
به خاموش کردن خودم در اتاقم مشغولم
#شمس_لنگرودی
به ما کسی نگفته است که خورشید
این همه اندوه را
با خود از کجا میآورد هر روز
#هرمز_علیپور
@asheghanehaye_fatima
این همه اندوه را
با خود از کجا میآورد هر روز
#هرمز_علیپور
@asheghanehaye_fatima
Pegah
Parviz Meshkatian
ای آفتاب حسن!
برون آ دمی ز ابر
کان چهره ی مشعشع تابانم آرزوست
بشنیدم از هوای تو
آواز طبل باز،
باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست!
#مولوی
#پرویز_مشکاتیان
#پگاه
@asheghanehaye_fatima
برون آ دمی ز ابر
کان چهره ی مشعشع تابانم آرزوست
بشنیدم از هوای تو
آواز طبل باز،
باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست!
#مولوی
#پرویز_مشکاتیان
#پگاه
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
.
این دنیا، یک روز بیشتر نیست،
همین یک روز است که همیشه تکرار می شود:
صبح آن را به ما می دهند و شب از ما پس می گیرند.
#ژان_پل_سارتر
📓شیطان و خدا
.
این دنیا، یک روز بیشتر نیست،
همین یک روز است که همیشه تکرار می شود:
صبح آن را به ما می دهند و شب از ما پس می گیرند.
#ژان_پل_سارتر
📓شیطان و خدا
📌
یه وقتایی ..٫
به یه جایی توی زندگیت میرسی
که ازخودت میپرسی چراهنوز ..
دنبال چیزی میرم که حتی دیگه
نمیخوامش؟!
📽 #Sons_of_Anarchy
یه وقتایی ..٫
به یه جایی توی زندگیت میرسی
که ازخودت میپرسی چراهنوز ..
دنبال چیزی میرم که حتی دیگه
نمیخوامش؟!
📽 #Sons_of_Anarchy
@asheghanehaye_fatima
💡
اگر شما در اسراییل بدنیا می آمدید ،
به احتمال زیاد یهودی می شدید ...
اگر در عربستان بدنیا می آمدید ،
قطعا مسلمان می شدید ....
اگر در اروپا بدنیا می آمدید ،
احتمال زیاد مسیحی ...
و اگر در ژاپن بدنیا می آمدید ،
شینتو می شدید ...!
دین پدیده ایست که ،
جغرافیا برای شما تعیین میکند ؛
پس تعصب برای چیست ...؟
آنچه مهم است ؛
اخلاق و انسانیت است ...
که به جغرافیای زمان و مکان محدود نیست ...
آدم هایی که روح بزرگی دارند ؛
شعور بیشتری دارند و قلب مهربانتری ...
منسوب به #چارلي_چاپلين
💡
اگر شما در اسراییل بدنیا می آمدید ،
به احتمال زیاد یهودی می شدید ...
اگر در عربستان بدنیا می آمدید ،
قطعا مسلمان می شدید ....
اگر در اروپا بدنیا می آمدید ،
احتمال زیاد مسیحی ...
و اگر در ژاپن بدنیا می آمدید ،
شینتو می شدید ...!
دین پدیده ایست که ،
جغرافیا برای شما تعیین میکند ؛
پس تعصب برای چیست ...؟
آنچه مهم است ؛
اخلاق و انسانیت است ...
که به جغرافیای زمان و مکان محدود نیست ...
آدم هایی که روح بزرگی دارند ؛
شعور بیشتری دارند و قلب مهربانتری ...
منسوب به #چارلي_چاپلين
@asheghanehaye_fatima
تـا ثانیه ها داد زدند دیـر شدن را
ازآینـه فهمیـد دلـم پیـــر شدن را
ازکوچـه ی معشوق غریبـانه گذشتم
حس کرده ام آنروز که تحقیرشدن را
برحال دلم فرق ندارد که شب و روز
آمـوخته بـا خاطره درگیر شدن را
جای گله از هیچکسی نیست دلـم خواست
با عشق پـُر از دلهره زنجیـر شدن را
در شهر دلـم هیچ نشانی ز وفا نیست
با بیـکسی آموخته تفسیـر شدن را
این درد کمی نیست ولی یاد گرفتم
با خوردن غمهای خودم سیر شدن را
با کودک احساس چه ها کرده ای ای عشق؟
اینگونـه فراموش کند شیـرشدن را
«بی سنگ صبور است دل سنگ صبورم »
ازبغض بپـرسید زمین گیـر شدن را
#جواد_الماسی
تـا ثانیه ها داد زدند دیـر شدن را
ازآینـه فهمیـد دلـم پیـــر شدن را
ازکوچـه ی معشوق غریبـانه گذشتم
حس کرده ام آنروز که تحقیرشدن را
برحال دلم فرق ندارد که شب و روز
آمـوخته بـا خاطره درگیر شدن را
جای گله از هیچکسی نیست دلـم خواست
با عشق پـُر از دلهره زنجیـر شدن را
در شهر دلـم هیچ نشانی ز وفا نیست
با بیـکسی آموخته تفسیـر شدن را
این درد کمی نیست ولی یاد گرفتم
با خوردن غمهای خودم سیر شدن را
با کودک احساس چه ها کرده ای ای عشق؟
اینگونـه فراموش کند شیـرشدن را
«بی سنگ صبور است دل سنگ صبورم »
ازبغض بپـرسید زمین گیـر شدن را
#جواد_الماسی
اگر كسی را دوست داری، به او بگو.
زیرا قلبها معمولاً با كلماتی
كه ناگفته میمانند،
میشكنند.
#جرج_آلن
@asheghanehaye_fatima
زیرا قلبها معمولاً با كلماتی
كه ناگفته میمانند،
میشكنند.
#جرج_آلن
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
از چه انکار کنم مستیام؟ آری مستم
هم از آن می که تو در میکده داری، مستم
برگریزان خزانم چه دهد بیم که من
از گلآراییات ای باغ بهاری! مستم
تا نسیم سر گیسوی شلالت، ساقی است
باده بگذار، که از بادگساری مستم
به نخستین قدح، افسون چه دمیدی تو، که من
تا دم آخر از آن جرعهی کاری مستم؟
میدود در تنم این عشق که راکد نشود
رگ به رگ، من هم از این رخوت جاری مستم
مست چشم تو در آیینهی شعرم زده است
خیمه و من هم از این آینهداری مستم
شیوهی چشم تو، آموختم این کار، آری
عجبی نیست که در عین خماری، مستم
#حسین_منزوی
از چه انکار کنم مستیام؟ آری مستم
هم از آن می که تو در میکده داری، مستم
برگریزان خزانم چه دهد بیم که من
از گلآراییات ای باغ بهاری! مستم
تا نسیم سر گیسوی شلالت، ساقی است
باده بگذار، که از بادگساری مستم
به نخستین قدح، افسون چه دمیدی تو، که من
تا دم آخر از آن جرعهی کاری مستم؟
میدود در تنم این عشق که راکد نشود
رگ به رگ، من هم از این رخوت جاری مستم
مست چشم تو در آیینهی شعرم زده است
خیمه و من هم از این آینهداری مستم
شیوهی چشم تو، آموختم این کار، آری
عجبی نیست که در عین خماری، مستم
#حسین_منزوی
@asheghanehaye_fatima
فَردا هم بدون سحری روزه میگیرم ؛
مثل دیشب که دیدم
ساعت سه و نیم را رَد کرده و
تلگرامت آنلاین است و دلم لرزید و
هیچ چیز از گلویم پایین نرفت ..
مثل پریشب که خوابَت را میدیدم و
اصلا بیدار نشُدم ..
مثل پس پریشب که
یاد چت کردنمان تا خود سَحر
افتادم و ... .
فردا هم بی سَحری روزه میگیرم ..
اما جان مادرت
تو به این حرف ها گوش نکن !
تشنه ات که شد زنگ بزن !
گر چه کمی تلخم !
اما هنوز هم میتوانم گوجه سَبزت باشم و
دهانت برای بوسه هایم آب بیفتد ..
البته اگر طعم دَهانت عوض نشُده باشد ..!
#علی_سلطانی
فَردا هم بدون سحری روزه میگیرم ؛
مثل دیشب که دیدم
ساعت سه و نیم را رَد کرده و
تلگرامت آنلاین است و دلم لرزید و
هیچ چیز از گلویم پایین نرفت ..
مثل پریشب که خوابَت را میدیدم و
اصلا بیدار نشُدم ..
مثل پس پریشب که
یاد چت کردنمان تا خود سَحر
افتادم و ... .
فردا هم بی سَحری روزه میگیرم ..
اما جان مادرت
تو به این حرف ها گوش نکن !
تشنه ات که شد زنگ بزن !
گر چه کمی تلخم !
اما هنوز هم میتوانم گوجه سَبزت باشم و
دهانت برای بوسه هایم آب بیفتد ..
البته اگر طعم دَهانت عوض نشُده باشد ..!
#علی_سلطانی
@asheghanehaye_fatima
تو را چه بنامم؟
تا دریچه را رو به باغی بگشاید
که صدای پرپر شدنش به زمزمه های تو
در عصرهای دلتنگی می ماند!
نامت، رازی است
که سنگ را به نسیم و
نسیم را به توفان بدل می کند
و آتش در گلستانِ ابراهیم می افکند!
مرا زهره ی آن نیست
که نامت را به زبان آرم
در تو می نگرم و می میرم.
#حسین_منزوی
تو را چه بنامم؟
تا دریچه را رو به باغی بگشاید
که صدای پرپر شدنش به زمزمه های تو
در عصرهای دلتنگی می ماند!
نامت، رازی است
که سنگ را به نسیم و
نسیم را به توفان بدل می کند
و آتش در گلستانِ ابراهیم می افکند!
مرا زهره ی آن نیست
که نامت را به زبان آرم
در تو می نگرم و می میرم.
#حسین_منزوی
@asheghanehate_fatima
نامت گلواژه ای به سپیدای
ماهتاب و سپیده است
با عطر باغ اطلسی و دشت های گرم
شب بوهای دشتستان
نامت گل هزار بهار نیامده است
نامت تمام شب هایم و گستره ی
خمیده ی رویاهایم راپُر می کند
و در دهانم مانند ماه در حوض،
مد می شود
نامت در چشمانم
چون لاله، سرخ
چون نسترن سپید
و مثل سرو سبز می ایستد
نامت مژگانم را در می گیرد
نامت در جانم گُر می گیرد
#منوچهر_آتشی
نامت گلواژه ای به سپیدای
ماهتاب و سپیده است
با عطر باغ اطلسی و دشت های گرم
شب بوهای دشتستان
نامت گل هزار بهار نیامده است
نامت تمام شب هایم و گستره ی
خمیده ی رویاهایم راپُر می کند
و در دهانم مانند ماه در حوض،
مد می شود
نامت در چشمانم
چون لاله، سرخ
چون نسترن سپید
و مثل سرو سبز می ایستد
نامت مژگانم را در می گیرد
نامت در جانم گُر می گیرد
#منوچهر_آتشی