عاشقانه های فاطیما
817 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima



دستانم،
فقط تو را مشق می کنند
بی آن که عطر دستانت را
لمس کرده باشند!

چشمانم اما
دریا را در قعر خویش،
غرق می کنند
میانِ دلهره ای خیس ...

و
ماهی های سُرخ...
روی ماسه های داغ لبم
جان می دهند
و حباب حباب!
آه می شوند...

#لیلا_ادبی
صحبت از
سال و ماه و هفته نیست

دلتنگی
آدم را با ثانیه ها دست به گریبان میکند ...



#هستی_دارایی


@asheghanehaye_fatima
@asheghanegaye_fatima



آدمها می آيند؛

خودشان را نشان می دهند
اصرار می کنند
برای اثبات بودنشان و ماندنشان
اصرار می کنند که تو نيز باشی همراهشان...

همان آدمها
وقتی که پذيرفتی بودنشان را
وقتی که باورشان کردی،
به سادگی
می روند
و تو ميمانی با باوری که...

#ایلهان_برک
@asheghanehaye_fatima




و من تازگیها کشف کرده ام
روی این کره ی خاکی
موجوداتی زندگی میکنند ؛ ناشناخته ...!!!
به نام " سخت جانان "
همانهایی که
عاشقند و
امیدوار و
زنده .....!!

#هستی_دارایی
.

یک مشت گندم
که این همه معجزه می کند
و به خیابان های تهران می آورد
کبوتران چاهی را
یک مشت سنگ ریزه
که این همه معجزه می کند
و یکی یکی درو می کند
شیطان ها را !
و یک مشت خمیازه
که این همه معجزه می کند
که هیچ وقت به شوق نمی آید!
از باران
از درخت
و نمی هراسد
از تگرگ و کولاک
و نمی پرسد از خیابان و کوچه و همسایه
کودکم!
به زور هم نمی توانی
لبخندت را زندانی کنی !
لبخند
رد می شود
از همه سنگ ها و سیم ها و دیوارها...

#محمدتقی_قشقایی


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



زندگی دائمی زیر یک سقف ...
تفریحات کاملا مشترک ...
عدم وجود لحظات شخصی ...
نادیده گرفتن استقلال خود و یا حتّی طرف مقابل ...
همان سمی است که برای یک رابطه‌ی دونفره کشنده است!




📖 #خاطرات_سیمون_دوبووار
#سیمون_دوبووار
@asheghanehaye_fatima



كنار تو تنهاتر شدم 
از تو تا اوج تو، زندگی من گسترده است 
از من تا من، تو گسترده‌ای
با تو برخوردم‌، به راز پرستش پيوستم‌
از تو به راه افتادم، به جلوه رنج رسيدم‌
و با اين همه ای شفاف!
مرا راهی از تو بدر نيست‌
زمين باران را صدا می‌زند، من تو را

#سهراب_سپهری
جهان چیزی شبیه موهای توست،
سیاه و سرکش و پیچیده
خیال کن چه بی بختم من!
که به نسیمی حتی
جهانم آشوب می شود...!

#کامران_رسول_زاده


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



نه رفته‌ای
نه پیام آمدنی داده‌ای
خانه در تصرف بوی توست
تو نیستی و خانه در تصرف بوی توست

حس می‌کنم
تنهایی ستاره را
این همه ستاره‌ی تنها ؟
یکی به یکی نمی‌گوید بیا
هر یک
از آسمانه‌ی خویش
چونان چشم پرنده درخشان
از آشیانه‌ی تاریک

حس می‌کنم
نیش ستاره را
در چشمم
طعم ستاره را
در دهانم
و طعم یک کهکشان تنهایی را
در جانم

کجای جهان بگذارمت
تا زیباتر شود آن جا ؟
بنویس می‌آیم
تا آشیانه به گام و به دست و سلام
آراسته شود


#منوچهر_آتشي
@asheghanehaye_fatima




_گفت : چته جوون؟ توو خودتی!
_هیچی نگفتم
_گفت : با شمام، خیلی توو فکریا!
از سر میدون که سوارت کردم هی زل زدی به گوشیت و غمبَرَک گرفتی..
_هیچی نگفتم
_گفت : از دستش دادی؟ بالاخره گذاشت رفت؟
_هیچی نگفتم
_گفت : آره، حتما گذاشته رفته، همه شون میرن، همه شون، اصن میان که برن ...
_هیچی نگفتم
_گفت : درسته دور و زمونه ی ما از این گوشیا نبود که هی عکسشو نگا کنی هی زخمت دلت تازه شه، اما ما هم کلی پیغوم و پسغوم می دادیم به هم ...
_هیچی نگفتم
یه نگاه آرومی بهم انداخت وُ
_دوباره گفت : بعدش یهو میدیدیم توو کوچه مون عروسی شده و یار رفته که رفته،
ما می موندیم و گریه و ناله و اشک و زاری و شبای بی انتها
آخرشم هیچی به هیچی
_هیچی نگفتم :
_گفت : اما مرد باش، هرچی باشه چارتا پیرهن بیشتر از شما جوونا پاره کردیم، بالاخره فراموشش میکنی، بهت قول میدم، جوری که حتی اصلا اسمشم یادت نیاد
_گفتم : آقا دستت درد نکنه، سر چار راه پیاده میشم.

کرایه رو که بهش دادم
دیدم رو مچ دستش با خالکوبی نوشته : «فریبا»
.
.
#بابک_زمانی
#لطفا_یکی_مرا_از_مرگ_نجات_بدهد
@asheghanehaye_fatima



تن های هرزه را سنگسار میکنند
غافل از آنکه
شهر پر از فاحشه های مغزی است
و کسے نمیداند که
مغزهای هرزه
ویرانگرترند تا تن های هرزه

#فروغ_فرخزاد
Forwarded from دستیار
.



#خیلی_موقت .
«این کادر...»
.
.
بدون هیچ جهت گیریِ سیاسی-انتخاباتی،
زانو به زانو نشستنِ این دو نفر، غم انگیز ترین کادرِ مضحکِ تاریخ سیاست یا هنر ایران است. که توسط نه یک هنرمند و نه یک سیاستمدار خلق شده.
.
*
پی نوشت: دقیقا هیچ کدوم از کارهاش رو دنبال نمیکنم، اما خواننده خوبی میدونمش. خلاق و متنوعه و بیشتر از هر چیز در شعر و متن ضعیفه و صداش رو دوست ندارم. خواننده ای که سالها از حقِ طبیعی اش (مجوز) محروم شده و در سمت دیگر، کسی که اجازه نمیده حتی "مجازترین ها" در قلمرو اش کنسرتی برگزار کنند.
.
امیر مقصودلو بیشتر از آثار موسیقایی ش، به خبرسازی هاش و جنجال هاش مشهوره. احمق نیست اما "خاصیتش" انجام دادنِ کارای دور از انتظار، ظاهرا احمقانه و جنجال سازه (به هر قیمت)...
برخلاف چیزی که درباره ش میگن، بسیار باهوشه. بسیار کاسبه...
.
#معین_دهاز
.
@asheghanehaye_fatima
Forwarded from دستیار
.


لحظه ی دیدار نزدیک است 
باز من دیوانه ام ، مستم 
باز می لرزد ، دلم ، دستم 
باز گویی در جهان دیگری هستم 
های ! نخراشی به غفلت گونه ام را ، تیغ 
های ، نپریشی صفای زلفکم را ، دست 
و آبرویم را نریزی ، دل 
ای نخورده مست 
لحظه ی دیدار نزدیک است


#مهدی_اخوان_ثالث
| لحظه دیدار
زمستان

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima




همیشه فکر می‌کردم که بدترین چیز توی زندگی اینه که تنها باشی، ولی نه،
حالا فهمیدم که بدترین چیز توی زندگی بودن با آدم‌هائیه که باعث می‌شن احساس تنهایی کنی.



#گرانت_هسلو
@asheghanehaye_fatima



روزی باتو خواهم رقصید

در باد

زیر باران

چونان کولیان سرزمین های بکر
که خدا را در سینه هایشان
و رقص گیسوانشان در باد
و هم آغوشی علفزارهای وحشی
با دیدگانشان
به زیبایی آموخته اند..

روزی باتو خواهم رقصید

آنگاه

که چلچله ها از هجرتشان باز گردند
وقناری ها دور از قفس
آواز رهایی سر دهند.......

ومن هنوز
دور ،دور، نامت را زمزمه می کنم
در ترانه های خویش.....

#حسن_باقرى
📚
@asheghanehaye_fatima



‍ هر انسانی
که نمی‌توانم دوستش بدارم
سرچشمه‌ی اندوهی‌ست ژرف
برای من ...

هرانسانی
که روزی دوستش داشته‌ام
و دیگر نمی‌توانمش دوست بدارم
گامی‌ست به سوی مرگ
برای من !

آن روز که دیگر نتوانم
کسی را دوست بدارم
خواهم مرد !

آی شمایان
که می‌دانید
شایسته‌ی عشق من‌اید ...
مراقب باشید ، مراقب باشید
تا مرا نکشید...



ژئو بوگزا
خاطره ها که نمیمیرن ، میمیرن؟
این اتاق تاریک ذهن آزاد ترین جای جهانه ...

📽 #شهرزاد

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima




من یک زخم بزرگ عمیق م ،
که اندوهی عمیق تر را جابجا می کنم
روی دستهایم ،
روی پوست صورتم ،
در چشم‌هایم...

من حال دره ها را خوب می فهمم
و حال دریاچه های خشک شده را ،
و حال ایستگاههای متروک را،
که خداحافظی های زیادی دیده اند

و حال ریل های قطار را ،
که همیشه اندوه مسافران بسیاری را ،
به دوش کشیده اند .

من‌مسافرم
از اندوهی به اندوه دیگر
از شعری به شعردیگر...

گاهی می نشینم ،
درنگ می کنم ،
تا جای دردهایم را عوض کنم

من یک درد بزرگ عمیق م
چیزی شبیه رفتن ،
چیزی شبیه نبودن ،
هرگز نبودن..‌‌..

چمدانم را بسته ام
کتابهایم را براشته ام
و خوب می دانم
زنی که فقط در شعرهایش می تواند بگوید؛
« دوستت دارم »
از زخم های تازه نمی ترسد.


#سیما_محمودی
@asheghanehaye_fatima



‍ دوست داشتن، چیزی شبیه به گم شدنه، توی یه آدم دیگه. حالا هرچی کسی رو بیشتر دوست داشته باشی، عمیق‌تر گم می‌شی. یه جاهایی دیگه نمی‌دونی برای خودت داری زندگی می‌کنی یا برای اون. حالا دیگه همون آهنگی رو گوش می‌دی که اون گوش می‌ده.
همون کاری رو انجام می‌دی که اون می‌خواد.
همون حرفی رو می‌زنی که اون دوست داره.
حالا دیگه حق داری حسادت کنی، حالا دیگه چشم به راه بودن معنی پیدا می‌کنه، حالا دیگه دوست داری نگران باشی.
از یه جایی به بعد، اون نفس می‌کشه تا تو زندگی کنی.
«آدم برای دوست داشتن، به دلیل احتیاج نداره، اما برای زندگی کردن بهانه می‌خواد».

#پویا_جمشیدی