☀️وعلِّمه
أن انتظار الصبح
لا يقل جمالًا عن رؤيته!
☀️☀️
و به او بیاموز
که انتظارِ صبح
دستِ کمی از زیبایی دیدنش ندارد!
#فاروق_جویدة
ترجمه:
#محمد_حمادی☀️
@asheghanehaye_fatima
أن انتظار الصبح
لا يقل جمالًا عن رؤيته!
☀️☀️
و به او بیاموز
که انتظارِ صبح
دستِ کمی از زیبایی دیدنش ندارد!
#فاروق_جویدة
ترجمه:
#محمد_حمادی☀️
@asheghanehaye_fatima
وأخافُ يوْمًا أنْ أُحِبَّكِ فوقَ ما تتحمَّلينْ...
میترسم از آنروز که تو را بیش از توانت دوست بدارم...
#فاروق_جویدة /مصر
برگردان: #اسماء_خواجه_زاده
@asheghanehaye_fatima
میترسم از آنروز که تو را بیش از توانت دوست بدارم...
#فاروق_جویدة /مصر
برگردان: #اسماء_خواجه_زاده
@asheghanehaye_fatima
-و أخاف يوماً
أن أحبّك فوقَ ما تتحمّلين
میترسم از آن روز که
تو را
بیش از توانت
دوست بدارم ..!!
@asheghanehaye_fatima
#فاروق_جویدة
أن أحبّك فوقَ ما تتحمّلين
میترسم از آن روز که
تو را
بیش از توانت
دوست بدارم ..!!
@asheghanehaye_fatima
#فاروق_جویدة
@asheghanehaye_fatima
تو را بهسان قطرهی آبی نمیخواهم
که عطشم را سیراب کنی
تو را بهسان رودی از نمک می خواهم
که هرگاه از تو سیراب شوم
عطشم دوباره آغاز شود...
انا ما اریدك قطره ماء
حتی تطفئ الظما
انا اریدك نهر ملح
كل ما ارتويت منه
قد بدا عطشي من جديد
#فاروق_جویدة
تو را بهسان قطرهی آبی نمیخواهم
که عطشم را سیراب کنی
تو را بهسان رودی از نمک می خواهم
که هرگاه از تو سیراب شوم
عطشم دوباره آغاز شود...
انا ما اریدك قطره ماء
حتی تطفئ الظما
انا اریدك نهر ملح
كل ما ارتويت منه
قد بدا عطشي من جديد
#فاروق_جویدة
@asheghanehaye_fatima
از تو خواهند پرسید
چگونه عشق مُرد؟!
بگو: در روزگار اندوهناکی آمد...
قد يسألونكِ
كيف مات الحب؟
قولي جاء في زمن حزين!
#فاروق_جویدة
برگردان: #احمد_دریس
از تو خواهند پرسید
چگونه عشق مُرد؟!
بگو: در روزگار اندوهناکی آمد...
قد يسألونكِ
كيف مات الحب؟
قولي جاء في زمن حزين!
#فاروق_جویدة
برگردان: #احمد_دریس
من تو را قطرهی آب نمیخواهم
که عطشام را سیراب کند
من تو را رودی میخواهم از نمک
که هرگاه از آن بنوشم
عطشام از نو شروع شود
انا ما اریدك قطره ماء
حتی تطفئ الظما
انا اریدك نهر ملح
كل ما ارتويت منه
قد بدا عطشي من جديد
#فاروق_جویدة | مصر
برگردان: #احمد_دریس
@asheghanehaye_fatima
من تو را قطرهی آب نمیخواهم
که عطشام را سیراب کند
من تو را رودی میخواهم از نمک
که هرگاه از آن بنوشم
عطشام از نو شروع شود
انا ما اریدك قطره ماء
حتی تطفئ الظما
انا اریدك نهر ملح
كل ما ارتويت منه
قد بدا عطشي من جديد
#فاروق_جویدة | مصر
برگردان: #احمد_دریس
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چشمهایت خانه من است
وقتی دنیا به ما تنگ میشود
و از درد به ستوه میآییم...
عيناك بيتي
عندما ضاقت بنا الدنيا
وضاق بنا العذاب...
#فاروق_جویدة
@asheghanehaye_fat
وقتی دنیا به ما تنگ میشود
و از درد به ستوه میآییم...
عيناك بيتي
عندما ضاقت بنا الدنيا
وضاق بنا العذاب...
#فاروق_جویدة
@asheghanehaye_fat
چشمهایت خانهی من است
وقتی دنیا بر ما تنگ شد
و درد بر ما سخت گرفت...
#فاروق_جویدة
برگردان: #احمد_دریس
@asheghanehaye_fatima
وقتی دنیا بر ما تنگ شد
و درد بر ما سخت گرفت...
#فاروق_جویدة
برگردان: #احمد_دریس
@asheghanehaye_fatima
و چهگونه از چیزی بترسم؟
حال آنکه چون زمانِ ترس فرارسد
تو امنیتی...
فكيف أخافُ من شيءٍ؟
وأنتِ الأمنُ لو يأتي زمان الخوف..
#فاروق_جویدة
برگردان: #اسما_خواجهزاده
@asheghanehaye_fatima
حال آنکه چون زمانِ ترس فرارسد
تو امنیتی...
فكيف أخافُ من شيءٍ؟
وأنتِ الأمنُ لو يأتي زمان الخوف..
#فاروق_جویدة
برگردان: #اسما_خواجهزاده
@asheghanehaye_fatima
و غمها دستهدسته میآیند
بادهای درد، دلم را محاصره میکنند
و تو پناه آخر میمانی
و چیزی غیر از تو نیست جز نابودی.
وتأتي الهموم جموعاً.. جموعاً
تحاصرُ قلبي، رياح الألم!
وتبقين أنت الملاذ الأخير
ولا شيء بعدك غير العَدَمْ!
■#فاروق_جویدة
■برگردان: #فارس_الخیال
@asheghanehaye_fatima
بادهای درد، دلم را محاصره میکنند
و تو پناه آخر میمانی
و چیزی غیر از تو نیست جز نابودی.
وتأتي الهموم جموعاً.. جموعاً
تحاصرُ قلبي، رياح الألم!
وتبقين أنت الملاذ الأخير
ولا شيء بعدك غير العَدَمْ!
■#فاروق_جویدة
■برگردان: #فارس_الخیال
@asheghanehaye_fatima
تو را بهسانِ قطرهی آبی نمیخواهم
که عطشام را سیراب کنی
تو را بهسانِ رودی از نمک میخواهم
که هرگاه از تو سیراب شوم
عطشام دوباره آغاز شود...
■شاعر: #فاروق_جویدة [ مصر، ۱۹۴۶ ]
■برگردان: #سیدمهدی_حسینینژاد
@asheghanehaye_fatima
که عطشام را سیراب کنی
تو را بهسانِ رودی از نمک میخواهم
که هرگاه از تو سیراب شوم
عطشام دوباره آغاز شود...
■شاعر: #فاروق_جویدة [ مصر، ۱۹۴۶ ]
■برگردان: #سیدمهدی_حسینینژاد
@asheghanehaye_fatima
من تو را قطرهی آب نمیخواهم
که عطشام را سیراب کند
من تو را رودی میخواهم از نمک
که هرگاه از آن بنوشم
عطشام از نو شروع شود
انا ما اریدك قطره ماء
حتی تطفئ الظما
انا اریدك نهر ملح
كل ما ارتويت منه
قد بدا عطشي من جديد
#فاروق_جویدة | مصر
برگردان: #احمد_دریس
@asheghanehaye_fatima
من تو را قطرهی آب نمیخواهم
که عطشام را سیراب کند
من تو را رودی میخواهم از نمک
که هرگاه از آن بنوشم
عطشام از نو شروع شود
انا ما اریدك قطره ماء
حتی تطفئ الظما
انا اریدك نهر ملح
كل ما ارتويت منه
قد بدا عطشي من جديد
#فاروق_جویدة | مصر
برگردان: #احمد_دریس
@asheghanehaye_fatima
.
اگر عشق را پیدا کردی،
قلبت را از آن دریغ نکن،
عمر چند سال بیش نیست...
و عشق یک روز است.
#فاروق_جویدة
@asheghanehaye_fatima
اگر عشق را پیدا کردی،
قلبت را از آن دریغ نکن،
عمر چند سال بیش نیست...
و عشق یک روز است.
#فاروق_جویدة
@asheghanehaye_fatima
إنّ العُیون ترَی کل یوم وجوهًا جمیلَة،
ولکن القلب لا یفتحُ أبوابهُ إلا لوجهٍ واحِد...
«چشمها هر روز چهرگانی زیبا میبینند،
و اما قلب دَر را تنها برای "یک چهره" باز میکند....»
#فاروق_جویدة
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
ولکن القلب لا یفتحُ أبوابهُ إلا لوجهٍ واحِد...
«چشمها هر روز چهرگانی زیبا میبینند،
و اما قلب دَر را تنها برای "یک چهره" باز میکند....»
#فاروق_جویدة
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
و تو را یک شب به خواب دیدم
پس فراموش کردم هر آنچه که اندوهام بود
پنداشتم که خوابِ من در حضورِ تو بیداری است
تا اینکه به نداشتن دوبارهی تو بیدار شدم
اگر میدانستم که خوابِ ما را جمع خواهد کرد
تمامِ عمر چشم بر روی هم میگذاشتم
■شاعر: #فاروق_جویدة [ مصر، ۱۹۴۶ ]
■برگردان: #احمد_دریس
@asheghanehaye_fatima
پس فراموش کردم هر آنچه که اندوهام بود
پنداشتم که خوابِ من در حضورِ تو بیداری است
تا اینکه به نداشتن دوبارهی تو بیدار شدم
اگر میدانستم که خوابِ ما را جمع خواهد کرد
تمامِ عمر چشم بر روی هم میگذاشتم
■شاعر: #فاروق_جویدة [ مصر، ۱۹۴۶ ]
■برگردان: #احمد_دریس
@asheghanehaye_fatima
و تو را یک شب به خواب دیدم
پس فراموش کردم هر آنچه که اندوهم بود
پنداشتم که خوابِ من در حضورِ تو بیداری است
تا اینکه به نداشتن دوبارهی تو بیدار شدم
اگر میدانستم که خواب ما را جمع خواهد کرد
تمامِ عمر چشم بر روی هم میگذاشتم ...
#فاروق_جویدة
@asheghanehaye_fatima
پس فراموش کردم هر آنچه که اندوهم بود
پنداشتم که خوابِ من در حضورِ تو بیداری است
تا اینکه به نداشتن دوبارهی تو بیدار شدم
اگر میدانستم که خواب ما را جمع خواهد کرد
تمامِ عمر چشم بر روی هم میگذاشتم ...
#فاروق_جویدة
@asheghanehaye_fatima