■برف
تنها یکبار میتوانست
در آغوشاش کِشَد
و میدانست آنگاه چون بهمنی فرومیریزد
و میخواست به آغوشام پناه آورد
ناماش برف بود
تناش برفی
قلباش از برف
و تپشاش صدای چکیدنِ برف
بر بامهای کاهگلی،
و من او را
چون شاخهیی که زیرِ بهمن شکسته باشد
دوست میداشتم
■Snow
She could only
Be embraced
Once.
She knew, then,
She would fall like an avalanche.
Yet she wanted
To find shelter in my embrace!
Her name was snow
Her body, snowy
Her heart of snow
And her pulse
Sound of dripping snow
On the thatched roofs…
And I loved her
Just like a branch
Broken under the avalanche.
■شاعر: #بیژن_الهی [ ۱۳۸۹--۱۳۲۴ ]
■برگردان: #مهدی_گنجوی
@asheghanehaye_fatima
تنها یکبار میتوانست
در آغوشاش کِشَد
و میدانست آنگاه چون بهمنی فرومیریزد
و میخواست به آغوشام پناه آورد
ناماش برف بود
تناش برفی
قلباش از برف
و تپشاش صدای چکیدنِ برف
بر بامهای کاهگلی،
و من او را
چون شاخهیی که زیرِ بهمن شکسته باشد
دوست میداشتم
■Snow
She could only
Be embraced
Once.
She knew, then,
She would fall like an avalanche.
Yet she wanted
To find shelter in my embrace!
Her name was snow
Her body, snowy
Her heart of snow
And her pulse
Sound of dripping snow
On the thatched roofs…
And I loved her
Just like a branch
Broken under the avalanche.
■شاعر: #بیژن_الهی [ ۱۳۸۹--۱۳۲۴ ]
■برگردان: #مهدی_گنجوی
@asheghanehaye_fatima
نازم کن-گیتی پاشایی
@InjaZanVojuddarad
حتما حالا
برای خودت زن کاملی شدهای
با شکمی برآمده
در انتظار شوهری که
دیر آمدن کار هر شبش است
خوب بلدی قرمه سبزی بپزی
به گلها آب بدهی
خانه را تمیز کنی
و هر از گاهی
قسمتی از شعر مرا
زیر لب زمزمه کنی و
با سینهای جلو داده
به بچهی داخل شکمت بگویی:
ببین عزیزم
درست است پدرت
هر شب شام خورده به خانه میآید
اما مادرت هنوز
سوژهی شعرهای شاعریست
که یک روز از خواب بیدار شدم و
دیگر نخواستم ببینمش...
#مهدی_باجلان
asheghanehaye_f
برای خودت زن کاملی شدهای
با شکمی برآمده
در انتظار شوهری که
دیر آمدن کار هر شبش است
خوب بلدی قرمه سبزی بپزی
به گلها آب بدهی
خانه را تمیز کنی
و هر از گاهی
قسمتی از شعر مرا
زیر لب زمزمه کنی و
با سینهای جلو داده
به بچهی داخل شکمت بگویی:
ببین عزیزم
درست است پدرت
هر شب شام خورده به خانه میآید
اما مادرت هنوز
سوژهی شعرهای شاعریست
که یک روز از خواب بیدار شدم و
دیگر نخواستم ببینمش...
#مهدی_باجلان
asheghanehaye_f
چون میهمانان به سفرهٔ پر ناز و نعمتی
خواندی مرا به بستر وصل خودی پری
هر جا دلم بخواهد من دست میبرم
دیگر مگو: ببین به کجا دست میبری
با میهمان مگوی: بنوش این، منوش آن
ای میزبان که پر گل ناز است بسترت
بگذار مست مست بیفتم کنار تو
بگذار هر چه هست بنوشم ز ساغرت
هر جا دلم بخواهد، آری، چنین خوش است
باید درید هر چه شود بین ما حجاب
باید شکست هر چه شود سد راه وصل
دیوانه بود باید و مست و خوش و خراب
گه میچرم چو آهوی مستی، به دست و لب
در دشت گیسوی تو که پرجعداست و پر شکن
گه میپرم چو بلبل سرگشته با نگاه
بر گرد آن دو نو گل پنهان به پیرهن
هر جا دلم بخواهد، آری به شرم و شوق
دستم خزد به جانب پستان نرم تو
واندر دلم شکفته شود صد گل از غرور
چون ببینم آن دو گونهٔ گلگون ز شرم تو
تو خنده زن چو کبک، گریزنده چون غزال
من در پیت چو در پی آهو پلنگ مست
وانگه ترا بگیرم و دستان من روند
هر جا دلم بخواهد آری چنین خوش است
چشمان شاد گرسنه مستم دود حریص
بر پیکر برهنهٔ پر نور و صاف تو
بر مرمر ملایم جاندار و گرم تو
بر روی و ران و گردن و پستان و ناف تو
کم کم به شوق دست نوازش کشم بر آن
گلدیس پاک و پردگی نازپرورت
هر جا دلم بخواهد من دست میبرم
ای میزبان که پر گل ناز است بسترت
تو شوخ پندگوی، به خشم و به ناز خوش
من مست پند نشنو، بی رحم، بی قرار
و آنگه دگر تو دانی و من، وین شب شگفت
وین کنج دنج و بستر خاموش و رازدار
#مهدی_اخوان_ثالث, زمستان
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
خواندی مرا به بستر وصل خودی پری
هر جا دلم بخواهد من دست میبرم
دیگر مگو: ببین به کجا دست میبری
با میهمان مگوی: بنوش این، منوش آن
ای میزبان که پر گل ناز است بسترت
بگذار مست مست بیفتم کنار تو
بگذار هر چه هست بنوشم ز ساغرت
هر جا دلم بخواهد، آری، چنین خوش است
باید درید هر چه شود بین ما حجاب
باید شکست هر چه شود سد راه وصل
دیوانه بود باید و مست و خوش و خراب
گه میچرم چو آهوی مستی، به دست و لب
در دشت گیسوی تو که پرجعداست و پر شکن
گه میپرم چو بلبل سرگشته با نگاه
بر گرد آن دو نو گل پنهان به پیرهن
هر جا دلم بخواهد، آری به شرم و شوق
دستم خزد به جانب پستان نرم تو
واندر دلم شکفته شود صد گل از غرور
چون ببینم آن دو گونهٔ گلگون ز شرم تو
تو خنده زن چو کبک، گریزنده چون غزال
من در پیت چو در پی آهو پلنگ مست
وانگه ترا بگیرم و دستان من روند
هر جا دلم بخواهد آری چنین خوش است
چشمان شاد گرسنه مستم دود حریص
بر پیکر برهنهٔ پر نور و صاف تو
بر مرمر ملایم جاندار و گرم تو
بر روی و ران و گردن و پستان و ناف تو
کم کم به شوق دست نوازش کشم بر آن
گلدیس پاک و پردگی نازپرورت
هر جا دلم بخواهد من دست میبرم
ای میزبان که پر گل ناز است بسترت
تو شوخ پندگوی، به خشم و به ناز خوش
من مست پند نشنو، بی رحم، بی قرار
و آنگه دگر تو دانی و من، وین شب شگفت
وین کنج دنج و بستر خاموش و رازدار
#مهدی_اخوان_ثالث, زمستان
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
Door Az Nafasat
Arman Garshasbi
🎼●آهنگ: «دور از نفسات»
🎙●خواننده: #آرمان_گرشاسبی
●شاعر: #غلامرضا_طریقی
●آهنگساز: #مهدی_پاکنژاد
@asheghanehaye_fatima
🎙●خواننده: #آرمان_گرشاسبی
●شاعر: #غلامرضا_طریقی
●آهنگساز: #مهدی_پاکنژاد
@asheghanehaye_fatima
.
عطر تو
شعر بلندی ست
رها در همه سو
کاش یک باد به کشفت برساند ما را ....
#مهدی_فرجی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
عطر تو
شعر بلندی ست
رها در همه سو
کاش یک باد به کشفت برساند ما را ....
#مهدی_فرجی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
و گفتی که پرندهها را دوست داری
اما آنها را داخل قفس نگه داشتی
تو گفتی که ماهیها را دوست داری
اما تو آنها را سرخ کردی
تو گفتی که گلها را دوست داری
و تو آنها را چیدی
پس هنگامی که گفتی مرا دوست داری
من شروع کردم به ترسیدن
#ژاک_پرهور
برگردان: #مهدی_رجبی
@asheghanehaye_fatima
اما آنها را داخل قفس نگه داشتی
تو گفتی که ماهیها را دوست داری
اما تو آنها را سرخ کردی
تو گفتی که گلها را دوست داری
و تو آنها را چیدی
پس هنگامی که گفتی مرا دوست داری
من شروع کردم به ترسیدن
#ژاک_پرهور
برگردان: #مهدی_رجبی
@asheghanehaye_fatima