.
عاشقی؟
عاشقی کرده ای؟
همین کفایت میکند، بیش از این نخواه!
به جُز عشق!
هیچ مروارید دیگری در چینهای تاریک
زندگی پیدا نمیشود.
#ویکتور_هوگو
@asheghanehaye_fatima
عاشقی؟
عاشقی کرده ای؟
همین کفایت میکند، بیش از این نخواه!
به جُز عشق!
هیچ مروارید دیگری در چینهای تاریک
زندگی پیدا نمیشود.
#ویکتور_هوگو
@asheghanehaye_fatima
«نامهی عاشقانهی
#ویکتور_هوگو به آدل فوشه»
عزيزترينم!
هنگامی که دو روح مدتی مدید درمیان جماعت به دنبال هم بودهاند، سرانجام بههم میرسند. پیوندی پرشور و ناب، همچون سرشت خودشان بر روی زمین شکل میگیرد و تا ابد در آسمان ادامه پیدا میکند... این پیوند همان عشق است، عشقِ راستین! مذهبی که معشوق را به مقام خدایی میرساند. معشوقی که سرچشمهٔ حیاتاش از خودگذشتگی و اشتیاق است و نزد او بزرگترین ازخودگذشتگی، شیرینترین لذت است.
این همان عشقی است
که تو!
در من زنده میکنی.
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
#ویکتور_هوگو به آدل فوشه»
عزيزترينم!
هنگامی که دو روح مدتی مدید درمیان جماعت به دنبال هم بودهاند، سرانجام بههم میرسند. پیوندی پرشور و ناب، همچون سرشت خودشان بر روی زمین شکل میگیرد و تا ابد در آسمان ادامه پیدا میکند... این پیوند همان عشق است، عشقِ راستین! مذهبی که معشوق را به مقام خدایی میرساند. معشوقی که سرچشمهٔ حیاتاش از خودگذشتگی و اشتیاق است و نزد او بزرگترین ازخودگذشتگی، شیرینترین لذت است.
این همان عشقی است
که تو!
در من زنده میکنی.
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
#ویکتور_هوگو :
دردِ شدید نیز به مانندِ شادیِ فراوان، بسیار کم دوام است. قلبِ آدمی مدتها نمیتواند به یک قطب باقی بماند.
@asheghanehaye_fatima
دردِ شدید نیز به مانندِ شادیِ فراوان، بسیار کم دوام است. قلبِ آدمی مدتها نمیتواند به یک قطب باقی بماند.
@asheghanehaye_fatima
***
من باید خیلی زود تو را ببینم. آه! کلمهی زود چقدر غمانگیز است وقتی حضورت را همین الان نیاز دارم!
از #نامههای عاشقانه: #ویکتور_هوگو به #ادل
@asheghanehaye_fatima
من باید خیلی زود تو را ببینم. آه! کلمهی زود چقدر غمانگیز است وقتی حضورت را همین الان نیاز دارم!
از #نامههای عاشقانه: #ویکتور_هوگو به #ادل
@asheghanehaye_fatima
•••
با آنکه زندگی من بیشتر با سختی و تلخکامی گذشته است و هنوز هم میگذرد. باز نمیخواهم بجای هیچکس دیگر باشم. من تنها به همین دلخوشم که تو دوستم داشته باشی و این شادکامی باندازهای مرا سرمست و شاد میدارد که نمیتوانم باور کنم کسی سرنوشتی بهتر از این داشته باشد.
من چشم براهم و دیگر در اینباره چیزی نمیگویم.
#نامه
#ویکتور_هوگو به "ادل"
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
با آنکه زندگی من بیشتر با سختی و تلخکامی گذشته است و هنوز هم میگذرد. باز نمیخواهم بجای هیچکس دیگر باشم. من تنها به همین دلخوشم که تو دوستم داشته باشی و این شادکامی باندازهای مرا سرمست و شاد میدارد که نمیتوانم باور کنم کسی سرنوشتی بهتر از این داشته باشد.
من چشم براهم و دیگر در اینباره چیزی نمیگویم.
#نامه
#ویکتور_هوگو به "ادل"
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
«عشق حدِ وسط ندارد؛ یا تباه میکند یا رستگاری میبخشد. بشر پیوسته بر سرِ همین دوراهی است: تباهی یا رستگاری. هیچ تقدیری نمیتواند مانندِ عشق چنین قاطعانه این امر را جلوهگر سازد.»*
■✍: #ویکتور_هوگو [ Victor-Marie Hugo / فرانسه، ۲۶ فوریهی ۱۸۰۲ – ۲۲ مهی ۱۸۸۵ ]
■برگردان: #محمدرضا_پارسایار
*از رمان «بینوایان»/ نشر: #هرمس
@asheghanehaye_fatima
■✍: #ویکتور_هوگو [ Victor-Marie Hugo / فرانسه، ۲۶ فوریهی ۱۸۰۲ – ۲۲ مهی ۱۸۸۵ ]
■برگردان: #محمدرضا_پارسایار
*از رمان «بینوایان»/ نشر: #هرمس
@asheghanehaye_fatima