عاشقانه های فاطیما
818 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
بانو
با ذهن‌ام نوازش‌ات خواهم کرد
نوازش‌ات می‌کنم، نوازش، نوازش
تا به‌یک‌باره بر من لب‌خندی بزنی
شرم‌گینانه وقیح
(بانو با ذهن‌ام نوازش‌ات خواهم کرد).
نوازش‌ات خواهم کرد، همین و بس،
آرام و تو سراپا
در نهایت دقت
شعری خواهی شد که ننوشتم‌اش.

#ای_ای‌_کامینگز | #ادوارد_استلین_کامینگز |
برگردان: #محمدرضا_فرزاد

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



قلبت همراهِ من است
(درون قلبم می‌بَرَمش)

هرگز بی‌‌قلبِ تو نیستم
(هرکجا بروم تو می‌روی، عزیزم؛
و هر کار که کنم، کار توست، نازنینم)

نمی‌ترسم
از هیچ تقدیری
(که تو تقدیر منی، دلبندم)

نمی‌خواهم
هیچ جهانی را
(که تو، زیبا، جهانِ منی، جهانِ واقعی من)

و تویی، همه‌ی معانی ماه
و هرآن‌چه که خورشید بخواند تویی
اینجا عمیق‌ترین رازی است که کس نمی‌داند
(اینجا ریشه‌ی ریشه
و شکوفه‌ی شکوفه
و آسمانِ آسمان درختی است به نامِ زندگی؛
که می‌روید
بلندتر از آن که روح، بتواند به آن برسد
و اندیشه بتواند کتمانش کند)

و این آن شگفتی است
که ستاره‌ها را پریشان می‌کند

قلبت همراهِ من است
(درون قلبم می‌برمش)

ای. ای. کامینگز - شاعر آمریکایی
برگردان: سینا کمال آبادی

I carry your heart with me
(I carry it in my heart)

I am never without it
(anywhere I go you go, my dear;
and whatever is done by only me is your doing, my darling)

I fear no fate
(for you are my fate,my sweet)

I want no world
(for beautiful you are my world, my true)

and it's you are whatever
a moon has always meant
and whatever a sun
will always sing is you

here is the deepest secret nobody knows
(here is the root of the root
and the bud of the bud
and the sky of the sky of a tree called life; which grows
higher than the soul can hope or mind can hide)

and this is the wonder that's keeping the stars apart

I carry your heart
(I carry it in my heart)

#Edward_Estlin_Cummings
#E_E_Cummings
#ادوارد_استلین_کامینگز
#ای_ای_کامینگز
#سینا_کمال‌آبادی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شاید همیشه این‌طور نماند؛
و من می‌گویم
که اگر لب‌هایت
که دوستشان داشته‌ام
باید که لب‌های دیگری را لمس کنند و
انگشت‌های سالم و زیبای تو
باید قلب او را بفشارند،
آن طور که زمانی نه چندان دور
قلب مرا می‌فشردند؛
اگر روی صورت دیگری،
موهای لطیف تو بریزد
در چنان سکوتی که من می‌دانم،
یا اگر این کلمات بی‌قرار
که بارها به زبان آمده‌اند،
بیچاره و مستاصل
پنجه به چهره‌ی روح بکشند؛

اگر باید که این‌گونه باشد،
می‌گویم
از قلبم می‌روی اگر،
کلمه‌ای بگو
و من پیش او می‌روم
و دست‌هایش را می‌گیرم
و دوستانه مبارک‌ باد می‌گویم.

و سپس رو می‌گردانم
و می‌شنوم که پرنده‌ای
در دست‌های به شدت دور،
آواز اندوهناکی سر می‌دهد.

#ادوارد_استلین_کامینگز
#ای_ای_کامینگز
#سینا_کمال‌آبادی

@asheghanehaye_fatima
بانو
با ذهن‌ام نوازش‌ات خواهم کرد
نوازش‌ات می‌کنم، نوازش، نوازش
تا به‌یک‌باره بر من لبخندی بزنی
شرم‌گینانه وقیح
(بانو با ذهن‌ام نوازش‌ات خواهم کرد).
نوازش‌ات خواهم کرد، همین و بس،
آرام و تو سراپا
در نهایت دقت
شعری خواهی شد که ننوشتم‌اش.

#ادوارد_استلین_کامینگز




@asheghanehaye_fatima
گفتی
میان مرده‌ها و زنده‌ها
چیزی
از تن من زیباتر هست
که میان دست‌هایت بگیری
[و آرام بلرزد؟]
چیزی نگفتم
خیره در چشم‌هایت
جز این که هوا
بوی همیشه می‌داد و هرگز
… و میان پنجره‌ای که حرکت می‌کرد
[طوری که انگار
انگشت‌هایی
سینه‌های دختری را نوازش می‌کردند]
باد به باران گفت:
به همیشه اعتقاد داری؟
باران گفت:
عجیب مشغول اعتقاد به گل‌هایم هستم!

■شاعر: #ای_ای‌_کامینگز [ #ادوارد_استلین_کامینگز


@asheghanehaye_fatima
شاید همیشه این‌طور نماند؛ و من می‌گویم
که اگر لب‌هایت که دوستشان داشته‌ام
باید که لب‌های دیگری را لمس کنند
و انگشت‌های سالم و زیبای تو
باید قلب او را بفشارند،
آن طور که زمانی نه چندان دور قلب مرا می‌فشردند؛
اگر روی صورت دیگری، موهای لطیف تو بریزد
در چنان سکوتی که من می‌دانم،
یا اگر این کلمات بی‌قرار که بارها به زبان آمده‌اند،
بیچاره و مستاصل پنجه به چهره‌ی روح بکشند؛

اگر باید که این‌گونه باشد، می‌گویم
از قلبم می‌روی اگر،
کلمه‌ای بگو
و من پیش او می‌روم و دست‌هایش را می‌گیرم
و دوستانه مبارک‌باد می‌گویم.
و سپس رو می‌گردانم و می‌شنوم که پرنده‌ای
در دشت‌های به شدت دور، آواز اندوهناکی سر می‌دهد.

#ادوارد_استلین_کامینگز
@asheghanehaye_fatima
وقت نرگس های زرد
که می‌دانند
هدف از زیستن بالیدن است
چگونه را به خاطر بسپار
چرا را فراموش کن
به وقت یاسمن ها که ادعا می‌کنند
هدف از بیدار شدن رویا دیدن است
چنین را به خاطر بسپار
انگار را فراموش کن
به وقت گل‌های سرخ
که ما را اکنون و اینجا
با بهشت شگفت زده می‌کنند
آری را به خاطر بسپار
اگر را فراموش کن
به وقت همه چیزهای دلپذیر
که از دسترس درک ما دورند
جستجو را به خاطر بسپار
یافتن را فراموش کن
و در راز زیستن
به وقتی که زمان ما را از قید زمان می‌رهاند
مرا به خاطر بسپار
مرا فراموش کن.

#ادوارد_استلین_کامینگز


@asheghanehaye_fatima