@asheghanehaye_fatima
دلیل سکوتم از ترس نیست
نه از تاریکی تنها ماندن
و نه از خاطراتی که برایم جا مانده اند
من واژه کم آورده ام
و می ترسم تو را بنویسم
حتی نام بوی گلی را که دوست داشتی
سکوت تنها مهری است که لبم را نمی سوزاند
بی تو شهر سمت تاریکی می رود
جایی که دوختن لب عادت و
چشم
جاده می شود
#لیلا_محمودی
دلیل سکوتم از ترس نیست
نه از تاریکی تنها ماندن
و نه از خاطراتی که برایم جا مانده اند
من واژه کم آورده ام
و می ترسم تو را بنویسم
حتی نام بوی گلی را که دوست داشتی
سکوت تنها مهری است که لبم را نمی سوزاند
بی تو شهر سمت تاریکی می رود
جایی که دوختن لب عادت و
چشم
جاده می شود
#لیلا_محمودی
@asheghanehaye_fatima
اگر این شعر را خواندی ،
دستی که آن را نوشته است به یاد نیاور ؛
زیرا من به قدری تو را دوست دارم
که دلم می خواهد در خیال و افکار شیرین تو
از یاد رفته باشم ...
مبادا
به من فکر کنی
و تو را غمگین سازد !
#ویلیام_شکسپیر
اگر این شعر را خواندی ،
دستی که آن را نوشته است به یاد نیاور ؛
زیرا من به قدری تو را دوست دارم
که دلم می خواهد در خیال و افکار شیرین تو
از یاد رفته باشم ...
مبادا
به من فکر کنی
و تو را غمگین سازد !
#ویلیام_شکسپیر
@asheghanehaye_fatima
بوی پاییز می آید !
بوی تــــــــــو،
بوی عشـــــق،
بوی خاطره،
پاییز که می شود
بیشتر از همیشه دوستت دارم !
بر می گردم به همان ابتدای
آشنایی ،
و تمام مسیر ها را
به اولین قرار عاشقانه مان
کج می کنم
که با دست هایمان مُهر
محبت را بر برگ های
دفتر پاییز عاشق زدیم ؟
پاییز امسال و..
دستهای بی کس من،
و انتظاری
که بوی عـــــشق می دهد
ای بهانه ی زندگی ام
برگرد !!
بدون تو
چشم دیدن این پاییز را ندارم،
بیا ..
و دستی از مهر
بر سر تنهاییَم بکش..
که غریبانه
در این فصل می خواهمت،
عشـــــق پاییزی من
دوستت دارم..
#مجید_تکلو
بوی پاییز می آید !
بوی تــــــــــو،
بوی عشـــــق،
بوی خاطره،
پاییز که می شود
بیشتر از همیشه دوستت دارم !
بر می گردم به همان ابتدای
آشنایی ،
و تمام مسیر ها را
به اولین قرار عاشقانه مان
کج می کنم
که با دست هایمان مُهر
محبت را بر برگ های
دفتر پاییز عاشق زدیم ؟
پاییز امسال و..
دستهای بی کس من،
و انتظاری
که بوی عـــــشق می دهد
ای بهانه ی زندگی ام
برگرد !!
بدون تو
چشم دیدن این پاییز را ندارم،
بیا ..
و دستی از مهر
بر سر تنهاییَم بکش..
که غریبانه
در این فصل می خواهمت،
عشـــــق پاییزی من
دوستت دارم..
#مجید_تکلو
@asheghanehaye_fatima
حالا که رفته ای
به این می اندیشم
مرگ با آمدنش
می خواهد چه چیز را
از من بگیرد ...
#محمد_شیرین_زاده
حالا که رفته ای
به این می اندیشم
مرگ با آمدنش
می خواهد چه چیز را
از من بگیرد ...
#محمد_شیرین_زاده
@asheghanehaye_fatima
بعضى آدمها را بايد آنقدر تكثير كرد،
تا مبادا نسلشان منقرض شود...
آنها كه دليلِ حالِ خوبتان هستند...
آنها كه حتى با فكر كردن بهشان،
لبخند روى لبت مينشيند...
همان آدمهايى كه در بدترين شرايط،
شما را تمام و كمال پذيرا بودند...
داريد اگر از اين ناياب ها،
دو دستى بچسبيدشان
#علي_قاضي_نظام
بعضى آدمها را بايد آنقدر تكثير كرد،
تا مبادا نسلشان منقرض شود...
آنها كه دليلِ حالِ خوبتان هستند...
آنها كه حتى با فكر كردن بهشان،
لبخند روى لبت مينشيند...
همان آدمهايى كه در بدترين شرايط،
شما را تمام و كمال پذيرا بودند...
داريد اگر از اين ناياب ها،
دو دستى بچسبيدشان
#علي_قاضي_نظام
@asheghanehaye_fatima
تمام شعرهای جهان،
لب های قرمز زنان را سروده اند...
راستش را بخواهی
امروز، پیراهن قرمز یقه هفتی خریده ام
کارناوال جنگ براه خواهد افتاد!
و من،
می یابم ات.
#لیلا_رنجبران
تمام شعرهای جهان،
لب های قرمز زنان را سروده اند...
راستش را بخواهی
امروز، پیراهن قرمز یقه هفتی خریده ام
کارناوال جنگ براه خواهد افتاد!
و من،
می یابم ات.
#لیلا_رنجبران
@asheghanehaye_fatima
نگاه زن، شب تاریک بخت است
سکوت مردها بغض درخت است
تو باید جغد باشی تا بفهمی-
میان جمع، تنهایی چه سخت است!
#محمد_قائدی
نگاه زن، شب تاریک بخت است
سکوت مردها بغض درخت است
تو باید جغد باشی تا بفهمی-
میان جمع، تنهایی چه سخت است!
#محمد_قائدی
@asheghanehaye_fatima
.
دختری که دلیل شعرم شد...
دختر روز بیستو دوم بود
بی نهایت ترین نهایتِ درد
لابه لای تب چشاش گم بود
.
دختر ماهِ ماه شهریور
مثل ماهش همیشه آتیشه
تووی آغوشش هرشبم غوغاس
باعث بمب هسته ای میشه
.
هسته ی قلبمو که بشکافه
روی هرذره حک شده اسمش
روتنم داغ خورده: " یک عاشق
جنگجوی نبرد آرامش"
.
از گذشته پناه آورده
سمت آینده ی "دوتایی"مون
دختر ماهِ ماه شهریور
مرز بارونو فصل تابستون
.
یک فرشته که بالشو سوزوند
تا که با من رو این زمین باشه
خونه ای که کنار اون میشه
معبرِ توو دلِ کمین باشه
.
قدِ کوتاه نه، به اندازش
پازلِ زندگیمو کامل کرد
چشای قهوه ایِ دریاییش
خونمونو شبیه ساحل کرد
.
چشم نه، بگو مخدر درد
معجزه نه، فراتر از جادو
چترِ روزای سردو بارونی
مرهم کلی بغضِ تودرتوو
.
بهتر از بهترین خیالِ محال
بهتر از بهترین الهه ی رُم
بهتر از هرچی خوبه توو دنیا
بهتر از بهترینِ این مردم
.
علتِ خنده های بی علت
علتِ زندگی یک آدم
دختر ماهِ ماه شهریور
تا ته قصه پاش وامیستم...
.
#زینب_ناجی
.
دختری که دلیل شعرم شد...
دختر روز بیستو دوم بود
بی نهایت ترین نهایتِ درد
لابه لای تب چشاش گم بود
.
دختر ماهِ ماه شهریور
مثل ماهش همیشه آتیشه
تووی آغوشش هرشبم غوغاس
باعث بمب هسته ای میشه
.
هسته ی قلبمو که بشکافه
روی هرذره حک شده اسمش
روتنم داغ خورده: " یک عاشق
جنگجوی نبرد آرامش"
.
از گذشته پناه آورده
سمت آینده ی "دوتایی"مون
دختر ماهِ ماه شهریور
مرز بارونو فصل تابستون
.
یک فرشته که بالشو سوزوند
تا که با من رو این زمین باشه
خونه ای که کنار اون میشه
معبرِ توو دلِ کمین باشه
.
قدِ کوتاه نه، به اندازش
پازلِ زندگیمو کامل کرد
چشای قهوه ایِ دریاییش
خونمونو شبیه ساحل کرد
.
چشم نه، بگو مخدر درد
معجزه نه، فراتر از جادو
چترِ روزای سردو بارونی
مرهم کلی بغضِ تودرتوو
.
بهتر از بهترین خیالِ محال
بهتر از بهترین الهه ی رُم
بهتر از هرچی خوبه توو دنیا
بهتر از بهترینِ این مردم
.
علتِ خنده های بی علت
علتِ زندگی یک آدم
دختر ماهِ ماه شهریور
تا ته قصه پاش وامیستم...
.
#زینب_ناجی
@asheghanehaye_fatima
آنکه دست هایش را به رویت باز کرده،
بندباز غمگینی ست
که با زندگی شوخی می کند
بگو
اگر یک قلب دیگر
در سمت راست بدنت داشتی
باز هم در آغوشش نمی کشیدی؟
نه با چشم ها
نه با گوش ها
تنها با حفره هایی که در آدم هاست !
به جانشان نفوذ می کنیم ...
-بار چندم است عاشق می شوی؟
-نمی دانم
و آدم مگر از پوستش می پرسد
چند بار کنده شده!؟
لابه لای جمعیتی از خودم پنهانم
بگو چه کار کنم
با این قلب !
که هفتاد بار در دقیقه می زند
و بند بند بدنم را
می لرزاند
کاش
دلقکی بودم
با خنده هایی بزرگتر از دهانم !
و پوستی که
زیر نگاه های مردم کلفت می شد ..
دست بزنید
بلندتر دست بزنید
پاهایم بر من گریه می کنند و
می دانند
تا آغوش بعدی !
یک سقوط بیشتر فاصله نیست ..
#پریساصالحی
آنکه دست هایش را به رویت باز کرده،
بندباز غمگینی ست
که با زندگی شوخی می کند
بگو
اگر یک قلب دیگر
در سمت راست بدنت داشتی
باز هم در آغوشش نمی کشیدی؟
نه با چشم ها
نه با گوش ها
تنها با حفره هایی که در آدم هاست !
به جانشان نفوذ می کنیم ...
-بار چندم است عاشق می شوی؟
-نمی دانم
و آدم مگر از پوستش می پرسد
چند بار کنده شده!؟
لابه لای جمعیتی از خودم پنهانم
بگو چه کار کنم
با این قلب !
که هفتاد بار در دقیقه می زند
و بند بند بدنم را
می لرزاند
کاش
دلقکی بودم
با خنده هایی بزرگتر از دهانم !
و پوستی که
زیر نگاه های مردم کلفت می شد ..
دست بزنید
بلندتر دست بزنید
پاهایم بر من گریه می کنند و
می دانند
تا آغوش بعدی !
یک سقوط بیشتر فاصله نیست ..
#پریساصالحی
@asheghanehaye_fatima
به من دشنام زیر لب دهی هردم نمیدانی
که من هم هر نفس«قربان شوم»ها زیر لب دارم!
#عبدالعال_نجات
به من دشنام زیر لب دهی هردم نمیدانی
که من هم هر نفس«قربان شوم»ها زیر لب دارم!
#عبدالعال_نجات
@asheghanehaye_fatima
پاییز در ایوان خانه نشسته است
و من به پرندگانی پیر فکر می کنم
که دیگر هیچ کوچی از مرگ دورشان نخواهد کرد
به اینکه تنها چند پله ایم
در فاصله دو پاگرد
و نبض دست هایم
تیک تاکِ بمبی ست
که زمان انفجارش را پنهان کرده اند
پاییز در ایوان خانه نشسته است
و من به دست های خاک فکر می کنم
که حتی اگر تمام جنازه ها را بپوشاند
موهای تو چون گندمزاری
از لای انگشت هایش بیرون می زند
#گروس_عبدالملکیان
پاییز در ایوان خانه نشسته است
و من به پرندگانی پیر فکر می کنم
که دیگر هیچ کوچی از مرگ دورشان نخواهد کرد
به اینکه تنها چند پله ایم
در فاصله دو پاگرد
و نبض دست هایم
تیک تاکِ بمبی ست
که زمان انفجارش را پنهان کرده اند
پاییز در ایوان خانه نشسته است
و من به دست های خاک فکر می کنم
که حتی اگر تمام جنازه ها را بپوشاند
موهای تو چون گندمزاری
از لای انگشت هایش بیرون می زند
#گروس_عبدالملکیان
@asheghanehaye_fatima
هشدار
نوک پرنده را
هرگز مبند
با بالهایش آواز خواهد خواند
پر و بالش را در هم مشکن
با آوازش خواهد پرید تا اوج کهکشان
لبان شاعر را مبند....
#نصرت_رحمانی
هشدار
نوک پرنده را
هرگز مبند
با بالهایش آواز خواهد خواند
پر و بالش را در هم مشکن
با آوازش خواهد پرید تا اوج کهکشان
لبان شاعر را مبند....
#نصرت_رحمانی
@asheghanehaye_fatima
لیلی جان!
وقتی نیستی
دنیا گستره گُنگیست
که به زبان اشاره حرف میزند!
سالها طول کشید تا فهمیدم
وقتی پرندهای از آسمان عبور نمیکند
یعنی قرار نیست باران ببارد
و این اتفاقِ تلخِ را
تنها برکهای میفهمد
که قطرههای آبش را
به گلهای نیلوفر بدهکار است!
سالها طول کشید تا فهمیدم
وقتی قاصدکی نیست
یعنی هزاران پیغام
روی دستهای باد تلنبار شده است
و معلوم نیست
بوسههای برهنهای که برایت فرستادم
در کدام خیابانِ جهان
از فرطِ بیکسی
خودفروشی میکنند!
سالها طول کشید
تا فهمیدم
وقتی پیلهای پروانه نمیشود
یعنی بالی برای پریدن نیست
حتی اگر
روی شانههای فرشتهای باشد!
فهمیدم
باید پروانه شد
تا پرواز را
به یاد بالهای پژمرده آورد!
لیلی جان!
سالها طول کشید
تا فهمیدم
وقتی نیستی
تمام دنیا به زبان تو حرف میزند
و تو
اشاره مبهمی هستی
به سمت تنهائی من
به سمت دلتنگیهای گُنگی
که تنها زبان اشاره را میفهمند !
#علیرضا_لک
رویای_ناتمام_مجنون
لیلی جان!
وقتی نیستی
دنیا گستره گُنگیست
که به زبان اشاره حرف میزند!
سالها طول کشید تا فهمیدم
وقتی پرندهای از آسمان عبور نمیکند
یعنی قرار نیست باران ببارد
و این اتفاقِ تلخِ را
تنها برکهای میفهمد
که قطرههای آبش را
به گلهای نیلوفر بدهکار است!
سالها طول کشید تا فهمیدم
وقتی قاصدکی نیست
یعنی هزاران پیغام
روی دستهای باد تلنبار شده است
و معلوم نیست
بوسههای برهنهای که برایت فرستادم
در کدام خیابانِ جهان
از فرطِ بیکسی
خودفروشی میکنند!
سالها طول کشید
تا فهمیدم
وقتی پیلهای پروانه نمیشود
یعنی بالی برای پریدن نیست
حتی اگر
روی شانههای فرشتهای باشد!
فهمیدم
باید پروانه شد
تا پرواز را
به یاد بالهای پژمرده آورد!
لیلی جان!
سالها طول کشید
تا فهمیدم
وقتی نیستی
تمام دنیا به زبان تو حرف میزند
و تو
اشاره مبهمی هستی
به سمت تنهائی من
به سمت دلتنگیهای گُنگی
که تنها زبان اشاره را میفهمند !
#علیرضا_لک
رویای_ناتمام_مجنون
@asheghanehaye_fatima
به دنبال لبخند ناب تو هستم
چنین عمرم را می گذرانم.
مرا نه شکوِه است نه گلایه
قلبم اگر یاری کند
برگ های زرد پاییزی را شماره می کنم
که دارند از پاییز جدا می شوند و
به زمستان متصل می شوند
برای زیستن هنوز بهانه دارم.
من هنوز می توانم به قلبم که فرسوده است
فرمان بدهم که تو را دوست داشته باشد
به قلبم فرمان می دهم
میوه های زمستانی را برای تابستان ذخیره کند
تا تو در تابستان از راه برسی
سبدهای میوه را که وصیتنامه من است
از زمین بی برکت و فرسوده برداری
از قلب بیمارم می خواهم
تا آمدن تو بتپد.
#احمدرضا_احمدی
به دنبال لبخند ناب تو هستم
چنین عمرم را می گذرانم.
مرا نه شکوِه است نه گلایه
قلبم اگر یاری کند
برگ های زرد پاییزی را شماره می کنم
که دارند از پاییز جدا می شوند و
به زمستان متصل می شوند
برای زیستن هنوز بهانه دارم.
من هنوز می توانم به قلبم که فرسوده است
فرمان بدهم که تو را دوست داشته باشد
به قلبم فرمان می دهم
میوه های زمستانی را برای تابستان ذخیره کند
تا تو در تابستان از راه برسی
سبدهای میوه را که وصیتنامه من است
از زمین بی برکت و فرسوده برداری
از قلب بیمارم می خواهم
تا آمدن تو بتپد.
#احمدرضا_احمدی
@asheghanehaye_fatima
___🍁___
بيتوته ی
كوتاهی ست جهان
در فاصله ی گناه و دوزخ،
خورشيد همچون
دشنامی بر می آيد
و روز ،
شرمساری
جبران ناپذيری است،
آه
پيش از آنكه
در اشک غرقه شوم
چيزی بگوی...
#احمد_شاملو
🍁_______________
___🍁___
بيتوته ی
كوتاهی ست جهان
در فاصله ی گناه و دوزخ،
خورشيد همچون
دشنامی بر می آيد
و روز ،
شرمساری
جبران ناپذيری است،
آه
پيش از آنكه
در اشک غرقه شوم
چيزی بگوی...
#احمد_شاملو
🍁_______________
در کافه خیال
به انتظارت می نشینم!
تا مانند تمام رهگذران این شهر بگذری
من دست تکان دهم..
وتو
تمام دوست داشتنت را برایم هدیه بیاوری...
#کتایون_رهنما
@asheghanehaye_fatima
به انتظارت می نشینم!
تا مانند تمام رهگذران این شهر بگذری
من دست تکان دهم..
وتو
تمام دوست داشتنت را برایم هدیه بیاوری...
#کتایون_رهنما
@asheghanehaye_fatima