میل به شناخت کامل کسی، راهی برای استثمارو تملک اوست، راهی است برای شرمساری او که نباید پذیرفت.
#جویس_کارول_اوتس
دختر سیاه، دختر سفید
ترجمه علی قانع
@asheghanehaye_fatima
#جویس_کارول_اوتس
دختر سیاه، دختر سفید
ترجمه علی قانع
@asheghanehaye_fatima
Forwarded from حرفتو ناشناس بهم بزن | Talk to Me Anonymously
سلام ➤fαtɨℳα هستم 😉
لینک زیر رو لمس کن و هر انتقادی که نسبت به من داری یا حرفی که تو دلت هست رو با خیال راحت بنویس و بفرست. بدون اینکه از اسمت باخبر بشم پیامت به من میرسه. خودتم میتونی امتحان کنی و از همه بخوای راحت و ناشناس بهت پیام بفرستن، حرفای خیلی جالبی میشنوی:
👇👇👇
https://telegram.me/HarfBeManBot?start=MjIxMTAzMDM4
لینک زیر رو لمس کن و هر انتقادی که نسبت به من داری یا حرفی که تو دلت هست رو با خیال راحت بنویس و بفرست. بدون اینکه از اسمت باخبر بشم پیامت به من میرسه. خودتم میتونی امتحان کنی و از همه بخوای راحت و ناشناس بهت پیام بفرستن، حرفای خیلی جالبی میشنوی:
👇👇👇
https://telegram.me/HarfBeManBot?start=MjIxMTAzMDM4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌿🌼
صبح این گونه زرافشان که تورا هست یقین
حاصل لطف خدای است به احوال زمین
خیز واز صبح طربناک دلی تازه نما
نکند باز نیاید ندهد دست چنین؟...
#عبد_الله_دهستانی
سلاااااام عزیزانم صبحتون دل انگیز حال دلتون خوش. دلتون جایگاه عشق وپاکی❤️
درس امروز
یادتون باشه
از آدم ها بُت نسازید.این خیانت است؛هم به خودتان هم به خودشان.خدایی میشوند که خدایی کردن نمی دانند و
شما در آخر می شوید سر تا پا کافرِ خدای خود ساخته... !
#فریدریش_نیچه
@asheghanehaye_fatima
#صبح
صبح این گونه زرافشان که تورا هست یقین
حاصل لطف خدای است به احوال زمین
خیز واز صبح طربناک دلی تازه نما
نکند باز نیاید ندهد دست چنین؟...
#عبد_الله_دهستانی
سلاااااام عزیزانم صبحتون دل انگیز حال دلتون خوش. دلتون جایگاه عشق وپاکی❤️
درس امروز
یادتون باشه
از آدم ها بُت نسازید.این خیانت است؛هم به خودتان هم به خودشان.خدایی میشوند که خدایی کردن نمی دانند و
شما در آخر می شوید سر تا پا کافرِ خدای خود ساخته... !
#فریدریش_نیچه
@asheghanehaye_fatima
#صبح
عاشقانه های فاطیما
🌿🌼 صبح این گونه زرافشان که تورا هست یقین حاصل لطف خدای است به احوال زمین خیز واز صبح طربناک دلی تازه نما نکند باز نیاید ندهد دست چنین؟... #عبد_الله_دهستانی سلاااااام عزیزانم صبحتون دل انگیز حال دلتون خوش. دلتون جایگاه عشق وپاکی❤️ درس امروز یادتون باشه…
سلااااام
سلام
سلام. سلام به روی ماهتون
ممنونم بابت پیامای خیلی خوبتون.
بابت انتقادای عالی که حتما اطاعت میکنم☺️ و بابت اظهار لطف و انرژی که به من دادید😍
از تک تکتون ممنونم که برام وقت گذاشتید. دستتون رو به مهر میفشارم.
کاش میتونستم تمام پیامارو ارسال کنم به پاس قدردانی
اما امکانش نیست شرمندتونم♥️
خوشحالم که دارمتون
مراقب خوبیاتون باشید
دوستتون دارم♥️
سلام
سلام. سلام به روی ماهتون
ممنونم بابت پیامای خیلی خوبتون.
بابت انتقادای عالی که حتما اطاعت میکنم☺️ و بابت اظهار لطف و انرژی که به من دادید😍
از تک تکتون ممنونم که برام وقت گذاشتید. دستتون رو به مهر میفشارم.
کاش میتونستم تمام پیامارو ارسال کنم به پاس قدردانی
اما امکانش نیست شرمندتونم♥️
خوشحالم که دارمتون
مراقب خوبیاتون باشید
دوستتون دارم♥️
🔰
آقای مجری ؛ شما چ آرزویی داری .!؟
فامیل دور ؛ آرزوم اینه که هیچ دری بسته نمونه ..
پسر عمه ؛ مخصوصا در یخچال
#کلاه_قرمزی
#دیالوگ
@asheghanehaye_fatima
آقای مجری ؛ شما چ آرزویی داری .!؟
فامیل دور ؛ آرزوم اینه که هیچ دری بسته نمونه ..
پسر عمه ؛ مخصوصا در یخچال
#کلاه_قرمزی
#دیالوگ
@asheghanehaye_fatima
🔝
تو را "دوست دارم "
با این علم که در عصر ما ..
چه تجاوز ها که به این واژه نشده .
تو را " دوست دارم " ..
و بر این باورم تمام آنچه را
که باید ، به تو گفته ام .
تو را " دوست دارم " ..،
و فکر می کنم یک عمر در کنار تو
زمان می خواهم تا ثابتش کنم .
#پوریا_نبی_پور
#نامه_هایی_برای_حنا
@asheghanehaye_fatima
تو را "دوست دارم "
با این علم که در عصر ما ..
چه تجاوز ها که به این واژه نشده .
تو را " دوست دارم " ..
و بر این باورم تمام آنچه را
که باید ، به تو گفته ام .
تو را " دوست دارم " ..،
و فکر می کنم یک عمر در کنار تو
زمان می خواهم تا ثابتش کنم .
#پوریا_نبی_پور
#نامه_هایی_برای_حنا
@asheghanehaye_fatima
Forwarded from اتچ بات
نوشته: #پویا_جمشیدی
صدا: #امیرنظام_صمدآبادی
سالها پیش خونهی ما یه اتاق پشتی داشت که تقریبا متروکه بود. داخل اتاق یه سری خرت و پرت خاک گرفتهی قدیمی روی هم تلنبار شده بود. از اونجایی که خیلی خنک بود پشت پنجره ردیف به ردیف ترشی و مربا چیده شده بود. توی اتاق یه کمد دیواری نسبتا بزرگ بود که رختخواب مهمون رو توش چیده بودیم. پُر بود از بالش و ملافه و دُشک و پتو. کمد تنها جای اتاق بود که نظم داشت، البته غیر از وقتایی که من بهش حمله میکردم و لای رختخوابا قایم میشدم. اون روزا هروقت از کسی دلخور بودم، هروقت با کسی حرفم میشد، هروقت بغض داشتم، هروقت قهر میکردم، خودم رو به اتاق پشتی میرسوندم، در کمد رو باز میکردم و سرم رو میبردم لای رختخوابا و با صدای بلند زارزار گریه میکردم. یه وقتا دو زانو گوشهی کمد مینشستم، بالش سلطنتی که مادربزرگ دوخته بود رو بغل میکردم و سرم رو میذاشتم روش.
گاهی در کمد رو کامل نمیبستم و از لای دو لنگهی در یواشکی بیرون رو نگاه میکردم که ببینم کسی میاد سراغم یا نه؟ گاهی وقتا از لای در، چشم میدوختم به پنجره و غروب خورشید رو تماشا میکردم. گاهی وقتا انقدر منتظر مینشستم که خوابم میبرد.
میخواستم با پناه بردن به داخل کمد به همه بگم تنهام. بگم کسی رو ندارم. بگم بیاین دنبالم.
اون وقتا مطمئن بودم که بالاخره یکی دلش برام میسوزه، مطمئن بودم که بالاخره یکی به یاد من میفته، مطمئن بودم که بالاخره یکی میاد دنبالم.
انتظار توی بچگی، با انتظار توی جوونی، با انتظار توی میانسالی، با انتظار توی پیری هیچ فرقی نداره. تنها چیزی که میتونه آدم رو سرپا نگه داره اینه که ته دلش امیدوار باشه هنوز فراموش نشده.
*
«بهِم زنگ بزن... من بیتو، منتظرترین آدمِ دنیام.»
#پویا_جمشیدی
@asheghanehaye_fatima
صدا: #امیرنظام_صمدآبادی
سالها پیش خونهی ما یه اتاق پشتی داشت که تقریبا متروکه بود. داخل اتاق یه سری خرت و پرت خاک گرفتهی قدیمی روی هم تلنبار شده بود. از اونجایی که خیلی خنک بود پشت پنجره ردیف به ردیف ترشی و مربا چیده شده بود. توی اتاق یه کمد دیواری نسبتا بزرگ بود که رختخواب مهمون رو توش چیده بودیم. پُر بود از بالش و ملافه و دُشک و پتو. کمد تنها جای اتاق بود که نظم داشت، البته غیر از وقتایی که من بهش حمله میکردم و لای رختخوابا قایم میشدم. اون روزا هروقت از کسی دلخور بودم، هروقت با کسی حرفم میشد، هروقت بغض داشتم، هروقت قهر میکردم، خودم رو به اتاق پشتی میرسوندم، در کمد رو باز میکردم و سرم رو میبردم لای رختخوابا و با صدای بلند زارزار گریه میکردم. یه وقتا دو زانو گوشهی کمد مینشستم، بالش سلطنتی که مادربزرگ دوخته بود رو بغل میکردم و سرم رو میذاشتم روش.
گاهی در کمد رو کامل نمیبستم و از لای دو لنگهی در یواشکی بیرون رو نگاه میکردم که ببینم کسی میاد سراغم یا نه؟ گاهی وقتا از لای در، چشم میدوختم به پنجره و غروب خورشید رو تماشا میکردم. گاهی وقتا انقدر منتظر مینشستم که خوابم میبرد.
میخواستم با پناه بردن به داخل کمد به همه بگم تنهام. بگم کسی رو ندارم. بگم بیاین دنبالم.
اون وقتا مطمئن بودم که بالاخره یکی دلش برام میسوزه، مطمئن بودم که بالاخره یکی به یاد من میفته، مطمئن بودم که بالاخره یکی میاد دنبالم.
انتظار توی بچگی، با انتظار توی جوونی، با انتظار توی میانسالی، با انتظار توی پیری هیچ فرقی نداره. تنها چیزی که میتونه آدم رو سرپا نگه داره اینه که ته دلش امیدوار باشه هنوز فراموش نشده.
*
«بهِم زنگ بزن... من بیتو، منتظرترین آدمِ دنیام.»
#پویا_جمشیدی
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
زن ها ...
لای پیچِ موهایشان
کمی دل شوره دارند.
سوار بلندی پاشنه هایشان
کمی خیال پردازی
روی تَرَڪِ لب هایشان
ترس و تردید
در جیرینگ جیرینگِ النگوهایشان
شیطنت های زنانه
لا به لای چینِ پیراهنشان
سبد سبد مهربانی
در اخمِ پیشانیشان
وفاداری
و در دو دویِ مردمڪِ چشم هایشان
حرف دل
می دانی عشق کجای این داستان جا دارد؟
در بوسه هایشان...
#پریسا_زابلی_پور
@asheghanehaye_fatima
لای پیچِ موهایشان
کمی دل شوره دارند.
سوار بلندی پاشنه هایشان
کمی خیال پردازی
روی تَرَڪِ لب هایشان
ترس و تردید
در جیرینگ جیرینگِ النگوهایشان
شیطنت های زنانه
لا به لای چینِ پیراهنشان
سبد سبد مهربانی
در اخمِ پیشانیشان
وفاداری
و در دو دویِ مردمڪِ چشم هایشان
حرف دل
می دانی عشق کجای این داستان جا دارد؟
در بوسه هایشان...
#پریسا_زابلی_پور
@asheghanehaye_fatima
اتفاقِ بسیار دردناکی ست زمانی که حس میکنی اطرافیانت تو را باور نمی كنند.
دردناک تر از آن زمانیست که متوجه میشوی اطرافیانت و باورهایشان دیگر هیچ اهمیتی برای توندارند.
جز زخمی خوردگانِ این روزگار، هیچکس دیگری نمى فهمد، ایمانِ یک نفر به آدمهای بزرگِ زندگیش چطور به یکباره و به تمامی فرو میپاشد.
#نيكى_فيروزكوهی
@asheghanehaye_fatima
دردناک تر از آن زمانیست که متوجه میشوی اطرافیانت و باورهایشان دیگر هیچ اهمیتی برای توندارند.
جز زخمی خوردگانِ این روزگار، هیچکس دیگری نمى فهمد، ایمانِ یک نفر به آدمهای بزرگِ زندگیش چطور به یکباره و به تمامی فرو میپاشد.
#نيكى_فيروزكوهی
@asheghanehaye_fatima
برایت خواهم نوشت
از حدیث تلخ بغضهای تا ابد
از قناعت به یک خاطره ، یک یاد ،یک شب مهتاب
از صبوری من و جای خالی تو و شبهای من
برایت خواهم نوشت
حتی تو هم برای من نبودی
حتی تو هم برای من نبودی
#نیکی_فیروزکوهی
@asheghanehaye_fatima
از حدیث تلخ بغضهای تا ابد
از قناعت به یک خاطره ، یک یاد ،یک شب مهتاب
از صبوری من و جای خالی تو و شبهای من
برایت خواهم نوشت
حتی تو هم برای من نبودی
حتی تو هم برای من نبودی
#نیکی_فیروزکوهی
@asheghanehaye_fatima
🎼●آهنگ: «دلام برایات تنگ میشود» | "I Miss You"
🎙●خواننده: Maya Saban و گروه Schiller
■●برگردان به فارسی: #عباس_پژمان
I miss you - where are you now
I miss you - where have you gone
I miss you - waiting my hole life for you
I miss you - but I never met you yet
I miss you - I believe in dreams
I miss you -I believe in you
I miss you - wouldn't even recognize
I miss you - but I never met you yet
I miss you - but I never met you yet
I miss you - I believe in dreams
I miss you - I believe in you
I miss you - wouldn't even recognize
I miss you - but I never met you yet
دلام برایات تنگ میشود -کجایی الان
دلام برایت تنگ میشود -کجا رفتهای
دلام برایات تنگ میشود. یک عمر است منتظرت هستم
دلام برایات تنگ میشود. اما هنوز هیچگاه نمیبینمات
دلام برایات تنگ میشود. من به خوابها اعتقاد دارم
دلام برایات تنگ میشود. من به تو اطمینان دارم
دلام برایت تنگ میشود. حتی حالیام نبود
دلام برایات تنگ میشود. اما هنوز هیچگاه نمیبینمات
دلام برایات تنگ میشود. من به خوابها اعتقاد دارم
دلام برایات تنگ میشود. من به تو اطمینان دارم
دلام برایات تنگ میشود. حتا حالیام نبود
دلام برایات تنگ میشود. اما هنوز هیچگاه نمی بینمات.
@asheghanehaye_fatima
🎼●آهنگ: «دلام برایات تنگ میشود» | "I Miss You"
🎙●خواننده: Maya Saban و گروه Schiller
■●برگردان به فارسی: #عباس_پژمان
I miss you - where are you now
I miss you - where have you gone
I miss you - waiting my hole life for you
I miss you - but I never met you yet
I miss you - I believe in dreams
I miss you -I believe in you
I miss you - wouldn't even recognize
I miss you - but I never met you yet
I miss you - but I never met you yet
I miss you - I believe in dreams
I miss you - I believe in you
I miss you - wouldn't even recognize
I miss you - but I never met you yet
دلام برایات تنگ میشود -کجایی الان
دلام برایت تنگ میشود -کجا رفتهای
دلام برایات تنگ میشود. یک عمر است منتظرت هستم
دلام برایات تنگ میشود. اما هنوز هیچگاه نمیبینمات
دلام برایات تنگ میشود. من به خوابها اعتقاد دارم
دلام برایات تنگ میشود. من به تو اطمینان دارم
دلام برایت تنگ میشود. حتی حالیام نبود
دلام برایات تنگ میشود. اما هنوز هیچگاه نمیبینمات
دلام برایات تنگ میشود. من به خوابها اعتقاد دارم
دلام برایات تنگ میشود. من به تو اطمینان دارم
دلام برایات تنگ میشود. حتا حالیام نبود
دلام برایات تنگ میشود. اما هنوز هیچگاه نمی بینمات.
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
@asheghanehaye_fatima
عشق
گوجهای رسیده است
روییده بر درختی باشکوه
و طلسم جادویاش
هرگز به تو مجال بودن نمیدهد
عشق ستارهای درخشان است
چشمکزنان در آسمانهای دوردست جنوب
و شعلههای سوزاناش
همواره چشمهایات را میآزارد
عشق
قلهای بلند است
سرسخت در میان آسمانی طوفانی
اگر نمیخواهی نفس کم بیاوری
بیش از حد به ارتفاعاش صعود نکن...
شاعر: #لنگستون_هیوز
عشق
گوجهای رسیده است
روییده بر درختی باشکوه
و طلسم جادویاش
هرگز به تو مجال بودن نمیدهد
عشق ستارهای درخشان است
چشمکزنان در آسمانهای دوردست جنوب
و شعلههای سوزاناش
همواره چشمهایات را میآزارد
عشق
قلهای بلند است
سرسخت در میان آسمانی طوفانی
اگر نمیخواهی نفس کم بیاوری
بیش از حد به ارتفاعاش صعود نکن...
شاعر: #لنگستون_هیوز
.
دوست داشتن جنگ است،
اگر دو تن یکدیگر را در آغوش کشند
جهان دگرگون میشود،
هوسها گوشت میگیرند،
اندیشهها گوشت میگیرند،
بر شانههای اسیران بالها جوانه میزنند،
جهان، واقعی و محسوس میشود،
شراب باز شراب میشود،
نان بویاش را باز مییابد،
آب، آب است،
دوست داشتن جنگ است،
همهی درها را میگشاید،
تو دیگر سایهای شمارهدار نیستی
که اربابی بیچهره به زنجیرهای جاویدان
محکومات کند،
جهان دگرگون میشود،
اگر دو انسان با شناسایی یکدیگر را بنگرند،
دوست داشتن؛
عریان کردنِ فرد است
از تمامِ اسمها...
#اوکتاویو_پاز
@asheghanehaye_fatima
دوست داشتن جنگ است،
اگر دو تن یکدیگر را در آغوش کشند
جهان دگرگون میشود،
هوسها گوشت میگیرند،
اندیشهها گوشت میگیرند،
بر شانههای اسیران بالها جوانه میزنند،
جهان، واقعی و محسوس میشود،
شراب باز شراب میشود،
نان بویاش را باز مییابد،
آب، آب است،
دوست داشتن جنگ است،
همهی درها را میگشاید،
تو دیگر سایهای شمارهدار نیستی
که اربابی بیچهره به زنجیرهای جاویدان
محکومات کند،
جهان دگرگون میشود،
اگر دو انسان با شناسایی یکدیگر را بنگرند،
دوست داشتن؛
عریان کردنِ فرد است
از تمامِ اسمها...
#اوکتاویو_پاز
@asheghanehaye_fatima
بسیارخسته بودم
چشمهایم را بستم
خیال کردم دارد میآید،
هنوز میتوانم دستش را دور گردنم، بوی تنش، صدایش، گرمایش، مهر و محبتش را حس کنم
همه چیز سر جای خودش است
هیچ چیز دستنخورده
فقط کافی است
چشمانم را ببندم و در فکر فرو روم ...
چقدر باید بگذرد
تا آدمی بوی تن کسی را
که دوست داشته از یاد ببرد؟
و چقدر باید بگذرد
تا بتوان دیگراورا دوست نداشت؟
#آنا_گاوالدا
@asheghanehaye_fatima
چشمهایم را بستم
خیال کردم دارد میآید،
هنوز میتوانم دستش را دور گردنم، بوی تنش، صدایش، گرمایش، مهر و محبتش را حس کنم
همه چیز سر جای خودش است
هیچ چیز دستنخورده
فقط کافی است
چشمانم را ببندم و در فکر فرو روم ...
چقدر باید بگذرد
تا آدمی بوی تن کسی را
که دوست داشته از یاد ببرد؟
و چقدر باید بگذرد
تا بتوان دیگراورا دوست نداشت؟
#آنا_گاوالدا
@asheghanehaye_fatima
لبهایم را به دستهایت نزدیک کردم
پوستات
به لطافت رویاها بود
چیزی از ابدیت
به آنی
لبانم را خراشید
#آنتونیو_گاموندا
@asheghanehaye_fatima
پوستات
به لطافت رویاها بود
چیزی از ابدیت
به آنی
لبانم را خراشید
#آنتونیو_گاموندا
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
شبیه بوده ام
به شکاری آرام
شبیه بوده ام
به تنِ تپنده ی خرگوشی سپید
که برفراز دشت
در هوا معلق است
و این تصویری است زیبا
از جان سپردن...
شکارچی
به دودِ تفنگ چشم دوخته بود
وقتی که نفس تنگ تر می شد
و سیالی گرم
آرام و آرام
به اطرف می رفت
کاش
از اولین سلام ترسیده بودم
که این روزها
شکارچیان
مهربان شده اند و فشنگهایشان
در خشاب دهانشان است
«من دیوانه ام...»
که روزهاست رفته ای
و من هنوز هم
به تو سلام می کنم
«من دیوانه ام...»
که روزهاست رفته ای...
و من هنوز هم به اولین فشنگ می اندیشم
که در قلبم میچرخد!
#سبحان_زمانی
شبیه بوده ام
به شکاری آرام
شبیه بوده ام
به تنِ تپنده ی خرگوشی سپید
که برفراز دشت
در هوا معلق است
و این تصویری است زیبا
از جان سپردن...
شکارچی
به دودِ تفنگ چشم دوخته بود
وقتی که نفس تنگ تر می شد
و سیالی گرم
آرام و آرام
به اطرف می رفت
کاش
از اولین سلام ترسیده بودم
که این روزها
شکارچیان
مهربان شده اند و فشنگهایشان
در خشاب دهانشان است
«من دیوانه ام...»
که روزهاست رفته ای
و من هنوز هم
به تو سلام می کنم
«من دیوانه ام...»
که روزهاست رفته ای...
و من هنوز هم به اولین فشنگ می اندیشم
که در قلبم میچرخد!
#سبحان_زمانی