@asheghanehaye_fatima
بهار بود که استفان مرا بوسید
رابین در پاییز
اما کالین
فقط نگاهم می کرد
هیچ وقت مرا نبوسید .
بوسه ی استفان از سر شوخی بود
بوسه ی رابین در پی بازی بود
اما بوسه ای در چشم های کالین هست که
تمام اوقات شبانه روز مرا تعقیب می کند.
#Sara_Teasdale
#سارا_تیزدیل
#شاعر_امریکا🇺🇸
ترجمه:
#اعظم_کمالی
بهار بود که استفان مرا بوسید
رابین در پاییز
اما کالین
فقط نگاهم می کرد
هیچ وقت مرا نبوسید .
بوسه ی استفان از سر شوخی بود
بوسه ی رابین در پی بازی بود
اما بوسه ای در چشم های کالین هست که
تمام اوقات شبانه روز مرا تعقیب می کند.
#Sara_Teasdale
#سارا_تیزدیل
#شاعر_امریکا🇺🇸
ترجمه:
#اعظم_کمالی
@asheghanehaye_fatima
When the long day goes by
And I do not see your face,
The old wild, restless sorrow
Steals from its hiding place.
My day is barren and broken,
Bereft of light and song,
A sea beach bleak and windy
That moans the whole day long.
To the empty beach at ebb tide,
Bare with its rocks and scars,
Come back like the sea with singing,
And light of a million stars.
#Sara_Teasdale (1999)
آن هنگامکه من چهرهات را نمیبینم
و روزِ دراز در گذر است،
اندوهی سرکش و آشفته
آهسته از نهانگاهِ خود برمیخیزد.
روز من شکسته و بیحاصل
بیهیچ نور و ترانهای،
ساحلی حزنانگیز و توفانی
که مویهکنان
روز را به سوگ نشسته...
بر این کرانهی خالی میان جزر و مدش،
برهنه
با صخرهها و شکافهایش؛
بهسانِ دریایی
بازگرد
آوازهخوان
و بیفروز انبوهستارگانِ خاموش را...
#سارا_تیزدل
ترجمهی #فرید_فرخزاد
When the long day goes by
And I do not see your face,
The old wild, restless sorrow
Steals from its hiding place.
My day is barren and broken,
Bereft of light and song,
A sea beach bleak and windy
That moans the whole day long.
To the empty beach at ebb tide,
Bare with its rocks and scars,
Come back like the sea with singing,
And light of a million stars.
#Sara_Teasdale (1999)
آن هنگامکه من چهرهات را نمیبینم
و روزِ دراز در گذر است،
اندوهی سرکش و آشفته
آهسته از نهانگاهِ خود برمیخیزد.
روز من شکسته و بیحاصل
بیهیچ نور و ترانهای،
ساحلی حزنانگیز و توفانی
که مویهکنان
روز را به سوگ نشسته...
بر این کرانهی خالی میان جزر و مدش،
برهنه
با صخرهها و شکافهایش؛
بهسانِ دریایی
بازگرد
آوازهخوان
و بیفروز انبوهستارگانِ خاموش را...
#سارا_تیزدل
ترجمهی #فرید_فرخزاد
@asheghanehaye_fatima
من از آنِ تو نیستم
گمشده در تو نیستم.
کاش بینشان از خود
گم میشدم در تو
بینشان، چون نور شمعی در نیمروز
بینشان، چون دانه برفی در دریا
دوستم میداری، میدانم
روح و جانِ منی، زیبا و تابناک
اما من
بر آن سرم که نیست شوم،
چون نوری که در فروغِ نوری دیگر
آه در عشق غرقهام کن...
حواسم را در هم بریز
و کر و کور بر جایم بگذار
بیقرارِ تندبادِ عشقت،
شعلهای لرزان در بادی سرکش...
سارا تیزدیل - شاعر آمریکایی
برگردان: بنفشه میرزایی
I am not yours, not lost in you,
Not lost, although I long to be
Lost as a candle lit at noon,
Lost as a snowflake in the sea.
You love me, and I find you still
A spirit beautiful and bright,
Yet I am I, who long to be
Lost as a light is lost in light.
Oh plunge me deep in love – put out
My senses, leave me deaf and blind,
Swept by the tempest of your love,
A taper in a rushing wind...
#Sara_Teasdale
#سارا_تیزدیل
#بنفشه_میرزایی
من از آنِ تو نیستم
گمشده در تو نیستم.
کاش بینشان از خود
گم میشدم در تو
بینشان، چون نور شمعی در نیمروز
بینشان، چون دانه برفی در دریا
دوستم میداری، میدانم
روح و جانِ منی، زیبا و تابناک
اما من
بر آن سرم که نیست شوم،
چون نوری که در فروغِ نوری دیگر
آه در عشق غرقهام کن...
حواسم را در هم بریز
و کر و کور بر جایم بگذار
بیقرارِ تندبادِ عشقت،
شعلهای لرزان در بادی سرکش...
سارا تیزدیل - شاعر آمریکایی
برگردان: بنفشه میرزایی
I am not yours, not lost in you,
Not lost, although I long to be
Lost as a candle lit at noon,
Lost as a snowflake in the sea.
You love me, and I find you still
A spirit beautiful and bright,
Yet I am I, who long to be
Lost as a light is lost in light.
Oh plunge me deep in love – put out
My senses, leave me deaf and blind,
Swept by the tempest of your love,
A taper in a rushing wind...
#Sara_Teasdale
#سارا_تیزدیل
#بنفشه_میرزایی
آنهنگام که من چهرهات را نمیبینم
و روزِ دراز در گذر است،
اندوهی سرکش و آشفته
آهسته از نهانگاهِ خود برمیخیزد.
روزِ من شکسته و بیحاصل
بیهیچ نور و ترانهای،
ساحلی حزنانگیز و توفانی
که مویهکنان
روز را به سوگ نشسته...
بر این کرانهی خالی میان جزر و مدش،
برهنه
با صخرهها و شکافهایش؛
بازگرد
بهسانِ دریایی
آوازهخوان
و بیَفروز انبوه ستارگانِ خاموش را...
سارا تیزدیل - شاعر آمریکایی
برگردان: فرید فرخزاد
When the long day goes by
And I do not see your face,
The old wild, restless sorrow
Steals from its hiding place.
My day is barren and broken,
Bereft of light and song,
A sea beach bleak and windy
That moans the whole day long.
To the empty beach at ebb tide,
Bare with its rocks and scars,
Come back like the sea with singing,
And light of a million stars.
#Sara_Teasdale
#سارا_تیزدیل
#فرید_فرخزاد
@asheghanehaye_fatima
و روزِ دراز در گذر است،
اندوهی سرکش و آشفته
آهسته از نهانگاهِ خود برمیخیزد.
روزِ من شکسته و بیحاصل
بیهیچ نور و ترانهای،
ساحلی حزنانگیز و توفانی
که مویهکنان
روز را به سوگ نشسته...
بر این کرانهی خالی میان جزر و مدش،
برهنه
با صخرهها و شکافهایش؛
بازگرد
بهسانِ دریایی
آوازهخوان
و بیَفروز انبوه ستارگانِ خاموش را...
سارا تیزدیل - شاعر آمریکایی
برگردان: فرید فرخزاد
When the long day goes by
And I do not see your face,
The old wild, restless sorrow
Steals from its hiding place.
My day is barren and broken,
Bereft of light and song,
A sea beach bleak and windy
That moans the whole day long.
To the empty beach at ebb tide,
Bare with its rocks and scars,
Come back like the sea with singing,
And light of a million stars.
#Sara_Teasdale
#سارا_تیزدیل
#فرید_فرخزاد
@asheghanehaye_fatima